کاسیر به مانند کانت، تنها مسیر شناختِ انسانی را از راه فرمهایی از مفاهیم ذهنی و انتزاعی که در واقع ابزارهای شناختی انسان هستند، میدانست؛ اما از سویی دیگر وی عمیقاً معتقد بود که این فرمها تنها به الگوهای عقلانی محدود نیستند، بلکه فرمها و الگوهای غیرعقلانی نیز در فرآی چکیده کامل
کاسیر به مانند کانت، تنها مسیر شناختِ انسانی را از راه فرمهایی از مفاهیم ذهنی و انتزاعی که در واقع ابزارهای شناختی انسان هستند، میدانست؛ اما از سویی دیگر وی عمیقاً معتقد بود که این فرمها تنها به الگوهای عقلانی محدود نیستند، بلکه فرمها و الگوهای غیرعقلانی نیز در فرآیندِ معرفتِ انسانی نقش دارند، چرا که منطقِ آگاهیبخشِ انسانی، پیوسته عقلانی نبوده است و حواس و عواطف نیز در شکلبخشی صورتهای شناختی او دخیل بودهاند. در این میان وی اسطوره را به عنوان یکی از ابتداییترین فرمهای شناختی انسان به ما عرضه می-دارد و به معرفی ویژگیها و محتواهای این فرم از معرفتِ انسانی میپردازد. هدف اصلی این مقاله، تفکیک و لایهبندی محتواهای معرفی شده توسط کاسیر از این شکل معرفتی بر پایۀ سه شاخصۀ ثابت بودن، بنیادین بودن و گسترۀ نفوذ آنها بر دیگر محتواها میباشد. در نتایج این پژوهش که بر پایۀ بازخوانی دقیق اندیشههای کاسیرر در این خصوص انجام گرفت، محتواهای دستگاهِ شناختی آگاهی اسطورهای در قالب پنج لایۀ تقابل بنیادین، قوانین، واسطهها، مقولات ویژه و ادراکات از یکدیگر تفکیک گردید؛ بر این اساس تمامی این محتواها بر پایۀ تقابل بنیادین مقدس/ نامقدس که هستۀ مرکزی این آگاهی را اشغال کرده است، شکل مییابند؛ همچنین این محتواها بر پایۀ میزان نزدیکی با هستۀ مرکزیِ این دستگاه شناختی، دارای ثبات بیشتر و نیز تاثیرگذاریِ گستردهتری بر لایههای بیرونی و پس از خود هستند.
پرونده مقاله