فهرست مقالات انوشه دربندی


  • مقاله

    1 - نقش سرمایه اجتماعی زنان در انقلاب اسلامی یران
    روان‌شناسی فرهنگی زن , شماره 24 , سال 6 , تابستان 1394
    در دنیای کنونی دولتی موفق و جامعه ای توسعه مند است که بتواند سرمایهاجتماعی تمام یگرو ههای اجتماعی، فرهنگی، نژادی و جنسیتی جامعه را برایدستیابی به اهداف خود بسیج کند. مبنای بسیج سرمایه اجتماعی نیز حقوق سیاسیو مشارکت گرو ههای اجتماعی در نظام سیاسی است. یکی از تأثیرگذارتری چکیده کامل
    در دنیای کنونی دولتی موفق و جامعه ای توسعه مند است که بتواند سرمایهاجتماعی تمام یگرو ههای اجتماعی، فرهنگی، نژادی و جنسیتی جامعه را برایدستیابی به اهداف خود بسیج کند. مبنای بسیج سرمایه اجتماعی نیز حقوق سیاسیو مشارکت گرو ههای اجتماعی در نظام سیاسی است. یکی از تأثیرگذارترین ومهم ترین گرو ههای اجتماعی ایران در آستانه انقلاب 1357 ، زنان هستند. هدفپژوهش حاضر این است تا با تأکید بر نقش زنان در تحولات سیاسی اجتماعیایران معاصر به ویژه انقلاب اسلامی، میزان سرمایه اجتماعی زنان و بهره مندیرهبران انقلاب از آن را به تصویر بکشد. به لحاظ روشی، روش توصیفی وتحلیلی و بهر هگیری از روش تحلیل ثانویه ملاک عمل است. ماهیت استبدادیحکومت پهلوی توجه و حضور زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی را دستاویزدموکراسی صوری خود کرده و در نتیجه شاهد عدم مشارکت و عدم بکارگیریدرست نیروی زنان و ایجاد احساس عدم اعتماد و سرخوردگی در میان آنهانسبت به نظام سیاسی حاکم م یباشیم؛ این امر در کنار عامل تضاد غرب گراییو تجدد مفرط دولت با سنت حاکم بر جامعه، زنان را به مخالفان بالقوه استبدادپهلوی مبدل ساخت و منجر به حضور گسترده آنها در انقلاب اسلام یگردید. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - زبان و مسئله تفسیر در آرای روشنفکریِ عبدالکریم سروش
    سیاست‌پژوهیِ اسلامی‌ایرانی , شماره 1 , سال 2 , بهار 1402
    روشنفکری دینی پس از انقلاب، با چرخش هایی به سمت برخی از مکاتب فلسفی اروپایی، نظیر فلسفه تحلیلی، آرای روشنفکری خود را بر مبنای آن ها تنظیم کردند. اگرچه بحث اصلی آن ها، توجه به مقولات دینی نظیر معرفت دینی، فقه پویا و در بُعد سیاسی حکومت دینی بود، نگرش برون دینی آن ها و در چکیده کامل
    روشنفکری دینی پس از انقلاب، با چرخش هایی به سمت برخی از مکاتب فلسفی اروپایی، نظیر فلسفه تحلیلی، آرای روشنفکری خود را بر مبنای آن ها تنظیم کردند. اگرچه بحث اصلی آن ها، توجه به مقولات دینی نظیر معرفت دینی، فقه پویا و در بُعد سیاسی حکومت دینی بود، نگرش برون دینی آن ها و در رأسشان عبدالکریم سروش، مبتنی بر آن مکاتب بود. دو مقوله زبان و مسئله تفسیر، از مؤلفه های مهم این نگاه برون دینی است. پژوهش حاضر، با هدف شناخت این دو مؤلفه در آرای روشنفکری سروش، بر اساس آنچه در اندیشه فلاسفه ای چون ویتگنشتاین و گادامر مطرح شده است به این پرسش می پردازد که زبان و مسئله تفسیر، در اندیشه ویتگنشتاین و گادامر، چه بازتابی در آرای روشنفکری سروش داشتند؟ سروش با استفاده از مؤلفه ای فلسفی زبان و تفسیر، در آرای روشنفکری خود به بازتعریف نسبت عقل و دین توجه کرده و در تفسیر متون مقدس و نیز مبانی دینی از دستاوردهای نوین تفسیری بهره می گیرد و مقولات سه گانه معرفت دینی، فقه پویا و حکومت دموکراتیک دینی را عرضه می کند و می توان گفت این کار را با نوعی دیالوگ میان مبانی معرفت دینی و دو مقوله زبان و تفسیر انجام می دهد. پرونده مقاله