فهرست مقالات محمد رضا شادمانفر


  • مقاله

    1 - پیشگیری زودرس در سیاست جنایی ایران با نگرشی بر تعالیم فقهی
    فقه و مبانی حقوق اسلامی , شماره 4 , سال 12 , پاییز 1398
    کودکان و نوجوانان ناسازگار یا بزهکار از مشکلات مختلفی با ماهیت اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و غیره رنج می‌برند. شناخت عوامل موجد ناسازگاری و بزهکاری کودکان و نوجوانان و اتخاذ تدابیر صحیح پیشگیرانه عمومی و خصوصی در گستره جامعه، اعضا و گروه‌های آسیب‌پذیر آن و افراد و گروه‌ها چکیده کامل
    کودکان و نوجوانان ناسازگار یا بزهکار از مشکلات مختلفی با ماهیت اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و غیره رنج می‌برند. شناخت عوامل موجد ناسازگاری و بزهکاری کودکان و نوجوانان و اتخاذ تدابیر صحیح پیشگیرانه عمومی و خصوصی در گستره جامعه، اعضا و گروه‌های آسیب‌پذیر آن و افراد و گروه‌های در معرض خطر بزهکاری در کاهش جرایم این گروه سنی تأثیر مستقیم و غیرقابل‌انکاری دارد. پیشگیری رشدمدار به‌معنای مداخله در دوره‌های مختلف رشد کودکان و نوجوانان بزهکار یا در معرض بزهکاری به‌منظور پیشگیری از مزمن و تکراری شدن بزهکاری در آینده می‌باشد. این پیشگیری در صدد است تا با شناسایی عوامل خطر و حذف آنها از یکسو و تقویت عوامل حمایتی از سوی دیگر فرآیند جامعه پذیری را تسهیل نموده و امکان تحقق بزهکاری را تضعیف نماید. بهره‌گیری از دستاوردهای قانونگذار ایرانی در کنار آموزه‌های دین اسلام در تعلیم و تربیت کودکان از سوی والدین و نیز معلمان و سایر افرادی که با این گروه آسیب‌پذیر و آسیب‌ساز در ارتباط‌اند، نقش به‌سزایی در پیشگیری رشدمدار از ناسازگاری، بزهکاری و بزه‌دیدگی اطفال و نوجوانان ایفا می‌کند. بدین‌سان، در تحقیق حاضر تلاش بر آن است اهمیت و مبانی پیشگیری رشدمدار از رهگذر رهیافت فقهی-حقوقی مورد تبیین قرار گرفته و آنگاه، تدابیر و سازوکارهای پیشگیری رشدمدار از این منظر برررسی شود. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - مبانی مجازات های بدنی از منظر فقهی
    فقه و مبانی حقوق اسلامی , شماره 2 , سال 14 , تابستان 1400
    مجازات واکنشی اجتماعی در قبال پدیدۀ مجرمانه است و این واکنش، در راستای تحقق اهداف مجازات‌ها صورت می گیرد. مجازات های بدنی به عنوان یکی از اقسام مجازات ها، با هدف حداکثرسازی بازدارندگی و سلب امکان تکرار جرم اجرا می گردد و شدت ملموس و غیرقابل انکار این نوع مجازات ها باعث چکیده کامل
    مجازات واکنشی اجتماعی در قبال پدیدۀ مجرمانه است و این واکنش، در راستای تحقق اهداف مجازات‌ها صورت می گیرد. مجازات های بدنی به عنوان یکی از اقسام مجازات ها، با هدف حداکثرسازی بازدارندگی و سلب امکان تکرار جرم اجرا می گردد و شدت ملموس و غیرقابل انکار این نوع مجازات ها باعث تمایز آن ها از دیگر مجازات های قانونی شده است. لمس عینی و شخصی رنج جسمی و آلام روحی ناشی از مجازات های بدنی برای هر یک از افراد انسانی موجب می گردد که این نوع از مجازات نسبت به سایر مجازات ها در جامعه ارعاب بیشتری ایجاد می نماید. با گسترش انسان محوری در جوامع بشری، انتقاداتی نسبت به این تهاجم و ارعاب ملموس و شدید نسبت به جسم انسان به عنوان جزء جدانشدنی هویت وی ایجاد شده و نسبت به کارایی و موفقیت این نوع از مجازات جهت نیل به اهداف پیش بینی شده تشکیک شده است. این تشکیک همراه با نفی وجود مبنا و معیار مشخص برای اعمال مجازات های بدنی همراه شده و این امر دقت بیشتر قانونگذار در اجرای صحیح این گونه مجازات ها را لازم می دارد. در این مقاله سعی شده است تا مبانی مجازات های بدنی از منظر قواعد فقهی مورد بررسی قرار گرفته و با روشی تحلیلی نسبت به توجیه این مبانی از منظر حقوقی اقدام شود. پرونده مقاله