یکی از دغدغه های مشترک علامه طباطبایی و فریدریش نیچه معنای زندگی است؛ مراد علامه از معنای زندگی هدف داشتن زندگی بوده ولی نیچه معنای زندگی را معادل ارزش می دانست؛ هر دو فیلسوف با توجه به مبانی فکری خود به این سؤال که آیا زندگی دارای معنا است پاسخ داده اند، رویکرد علامه د چکیده کامل
یکی از دغدغه های مشترک علامه طباطبایی و فریدریش نیچه معنای زندگی است؛ مراد علامه از معنای زندگی هدف داشتن زندگی بوده ولی نیچه معنای زندگی را معادل ارزش می دانست؛ هر دو فیلسوف با توجه به مبانی فکری خود به این سؤال که آیا زندگی دارای معنا است پاسخ داده اند، رویکرد علامه در رویارویی با معنای زندگی فراطبیعی و نیچه رویکرد طبیعت باور دارد. علامه از طریق صفت حکیم بودن خدا، هدفدار بودن جهان خلقت از جمله انسان را اثبات می کند وی معتقد است زندگی در پرتو اعتقاد به خدا و پایبندی به اخلاق و رفتار انسانی معنا پیدا می کند ولی نیچه خدا را انکار می کند و دین را عامل بدبختی انسان می داند و معتقد است انسان هرچه دیندارتر باشد ضعیف تر و ناتوان تر است. او نتیجه بی معنایی زندگی را در قالب نیستانگاری بیان می کند و آن را به نیستانگاری فعال و نیستانگاری منفعل تقسیم کرده است. هر دو فیلسوف به لزوم معناداری زندگی معتقدند با این تفاوت که علامه معتقد است انسان معنای زندگی را کشف می کند اما نیچه می گوید انسان معنای زندگی را جعل می کند. هدف این پژوهش ارائهی تصویری مبیَن از معنای زندگی بر اساس تبیین دیدگاه دو فیلسوف مطرح الهی و به ظاهر غیر الهی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای بوده و در تطبیق دیدگاه دو فیلسوف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
پرونده مقاله
بین اشعار مولوی و اقبال لاهوری شباهتهای وجود دارد که موجب شده این دو شاعر بزرگ به هم نزدیک شوند. سؤال اصلی در این نوشتار این است که انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری دارای چه جایگاهی هستند؟ بررسی اشعار این دو شاعر و مقایسه آنها در رابطه با انسان و محتوای آن بیانگر چکیده کامل
بین اشعار مولوی و اقبال لاهوری شباهتهای وجود دارد که موجب شده این دو شاعر بزرگ به هم نزدیک شوند. سؤال اصلی در این نوشتار این است که انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری دارای چه جایگاهی هستند؟ بررسی اشعار این دو شاعر و مقایسه آنها در رابطه با انسان و محتوای آن بیانگر این است که مولانا و اقبال لاهوری اعتقاد دارند که در سلسله مراتب وجود، انسان به عنوان آخرین مرتبه هستی پا به عرصه عالم گذاشته و یا به قولی متأخّر زمانی است، ولی علت اصلی و غایی آفرینش محسوب میگردد و خلاصه و اشرف تمام مخلوقات به شمار میرود. از مشترکات دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری میبایست به نوع نگاه آنها به انسان به عنوان موجودی دو بعدی و دارای مراتب، غایت خلقت بودن انسان کامل و برتری انسان بر سایر موجودات اشاره کرد. نتایج حاکی از آن است که اقبال لاهوری علاوه بر شباهت نگرش به مولانا به فلسفه تربیتی انسان توجه دارد.
پرونده مقاله
وجود درد و رنج به عنوان یکی از امور غیر قابل انکار برای هر انسانی است و همواره خاستگاه درد و رنج، دلایل وجودی و فواید و مضرّات وجود این امور، مورد سؤال بوده و میباشد. در این مقاله با امعان نظر به دیدگاه و جهان بینی خاص مولانا و جان هیک، در زمینه وجود درد و رنج و نوع نگ چکیده کامل
وجود درد و رنج به عنوان یکی از امور غیر قابل انکار برای هر انسانی است و همواره خاستگاه درد و رنج، دلایل وجودی و فواید و مضرّات وجود این امور، مورد سؤال بوده و میباشد. در این مقاله با امعان نظر به دیدگاه و جهان بینی خاص مولانا و جان هیک، در زمینه وجود درد و رنج و نوع نگاه ایشان به آلام موجود در این عالم، راهکارهای برونرفت، کاهش عملی آثار آنها و معنابخشیدن به زندگی، سخن خواهیم راند. در پایان اثبات خواهیم کرد که مولانا و جان هیک با وجود فاصله مکانی و زمانی بسیاری که با هم داشتهاند و همچنین اختلافات نظر جزئی در بعضی زمینهها، نظیر هبوط انسان؛ دارای نگرش عالی نسبت به مسأله درد و رنج بوده و دارای اشتراکات بنیادین نظری زیادی در این خصوص میباشند؛ به نحوی که میتوان اندیشههای آنها را در یک راستا و مطابق با هم دانست.
پرونده مقاله
یکی ازدغدغههای بشر از زمان پیدایش بشر تا کنون پرسش از معنادار بودن زندگی است. معناداری دارای دو معنی، هدف داری، ارزشمندی است. قطعا معنای معناداری زندگی وابسته به نوع نگرش و جهان بینی هر فیلسوف متفاوت است. پژوهش حاضر درصدد بررسی پاسخ به این سوال است که آیا لذت با معنادا چکیده کامل
یکی ازدغدغههای بشر از زمان پیدایش بشر تا کنون پرسش از معنادار بودن زندگی است. معناداری دارای دو معنی، هدف داری، ارزشمندی است. قطعا معنای معناداری زندگی وابسته به نوع نگرش و جهان بینی هر فیلسوف متفاوت است. پژوهش حاضر درصدد بررسی پاسخ به این سوال است که آیا لذت با معناداری ارتباط دارد یا نه؟ انسان برای اینکه به معنای زندگی دست یابد لذت لازم است یا نه ؟ در این پژوهش مقایسهی و تطببیق نظریه ارسطو و ملاصدرا در رابطه لذت با معناداری زندگی بررسی شده است. در این مقاله برای تحلیل مفاهیم از روش توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است. مهمترین مبانی فلسفی که باعث تمایز و اختلاف بین این دو فیلسوف، تشکیک وجود است که ارسطو به تشکیک وجود اعتقاد ندارد. از دیدگاه ارسطو لذت و نیکبختی یک امر ثابت برای همه انسانها میداند و قائل به مراتب مختلفی برای لذت نیست. نیکبختی را در این عالم منحصر میداند و به جزء عقلانی انسان اختصاص دارد. راه رسیدن به معنا را منحصر به حوزه فضلیت میداند.اما ملاصدرا با توجه به مبنای تشکیک وجود لذت دارای مراتب مختلفی باشد که لذت عقلی بر لذت حسی برتری دارند و از لحاظ مرتبه و شرافت وجودی بالاتر از عالم حس و ماده است. ملاصدرا نیکبختی را مربوط بعد جسمانی و روحانی میداند پس ملاصدرا به نیکبختی جامع قائل است اما منظور از جامع، عالم ماده، مثال، عقل میباشد. راه رسیدن به معنا را جکمت، قوه خیال، قوای باطنی میداند راه رسیدن به نیک بختی عمل اختیاری انسان میداند. مصداق واقعی نیک بختی را در جهان اخروی میداند.
پرونده مقاله
انسان موجودی دو بعدی است که در بعد فطری دارای نیازهایی از حقیقت طلبی است و حقیقت را زیباترین مقوله عالم هستی می داند و این زیبایی انسان را عاشق خود نموده و به زندگی او معنا می بخشد و با رسیدن به معشوق حقیقی تکامل می یابد لذا گزاره عشق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و نوی چکیده کامل
انسان موجودی دو بعدی است که در بعد فطری دارای نیازهایی از حقیقت طلبی است و حقیقت را زیباترین مقوله عالم هستی می داند و این زیبایی انسان را عاشق خود نموده و به زندگی او معنا می بخشد و با رسیدن به معشوق حقیقی تکامل می یابد لذا گزاره عشق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و نویسندگان بوده است چرا که یکی از نیروهای مشوقه و محرکه انسان به شمار می اید ﭘﮋوﻫﺶ حاضر، با روش تحلیلی و مطالعه اسنادی، در پی پاسخ به این ﺳﺆال اﺳﺖ تحلیل افلاطون از عشق چیست وارتباط عشق با زیبایی ، جهان شناسی و تعالی انسان چه می باشد؟ عشقدر اثار مختلفی از علما و اندیشمندان علوم مختلف و در فلسفه نیز از منظر فلاسفه ی غرب و شرق از جمله در اثار افلاطون بررسی شده و نظریاتی در مورد ماهیت عشق، ارتباط ان با زیبایی ،نقش عشق در جهان شناسی و خلقت، نقش عشق در گرایشات فلسفی و نقش عشق در تعالی و تربیت انسان پرداخته شده است .افلاطون معتقد است که هسته اصلی ایجاد عشق گرایش انسان به زیبایی و کمال است و زیبایی به زیبایی درون و بیرونی تقسیم می شود و هر نوع تکامل و کمال را زیبایی می داند بنابر این در بسیاری از موارد از عشق به زیبایی تعبیر می کند و فلاسفه را به دلیل اینکه طالب حقیقت هستند به عنوان عاشق معرفی می کند.
پرونده مقاله
واژه خیال به صورتهای مختلفی از جمله: گمان، توهم، پندار، تفکر، نقشه، تصمیم شبه به کار برده شده است. سهروردی نخستين كسی است كه بحث در مورد عالم خیال را وارد فلسفه اسلامی كرد. وی خیال را ماده می دانست ؛ اما صورتهای خیالی را مجرد می شمرد که در عالم خیال باقی اند.
آنچه که چکیده کامل
واژه خیال به صورتهای مختلفی از جمله: گمان، توهم، پندار، تفکر، نقشه، تصمیم شبه به کار برده شده است. سهروردی نخستين كسی است كه بحث در مورد عالم خیال را وارد فلسفه اسلامی كرد. وی خیال را ماده می دانست ؛ اما صورتهای خیالی را مجرد می شمرد که در عالم خیال باقی اند.
آنچه که به عنوان هدف این تحقیق درنظرگرفته شده است،پا سخ به این پرسشها ست که قوه خیال چه نقشی در خلق آثارهنری ایفا می نماید؟وآیا اساسا"درخلق اثرهنری تاثیرگذاراست؟واینکه کدام آثارهنری می توانند نشات گرفته از قوه خیال باشند؟.
این تحقیق بصورت نظری وبراساس بررسی اکتشافی وبرپایه بررسی اسنادکتابخانه ای وفیش برداری صورت گرفته است.ونوع روش تحقیق بصورت تحلیل محتوا و یا تحلیلی –توصیفی می باشد .
علی ایحال دراين پژوهش از ارائه شرحی از قوه خيال و كاركرد آن ازمنظرشیخ شهاب الدین سهروردی در دو ساحت معرفت شناختی خیال (خیال متصل ) و هستی شناختی خيال كه در حكمت اسلامي به عالم خيال يا عالم مثال (خيال منفصل ) مشهور است، به نقش اين دو خيال در ساحت هنروزیبایی شناسی می پردازیم.
پرونده مقاله
خاستگاه فلسفه عقل و خاستگاه عرفان عشق میباشد و همواره در طول تاریخ مورد بحث صاحبنظران بوده که اصالت با کدام است. در این مقاله نگرش فلسفی و عرفانی امام خمینی(ره) و مولانا و نیز سیر تاریخی این دو مقوله مورد بررسی و بحث واقع شده است، در خصوص اختلاف نظر تاریخی از منظر ای چکیده کامل
خاستگاه فلسفه عقل و خاستگاه عرفان عشق میباشد و همواره در طول تاریخ مورد بحث صاحبنظران بوده که اصالت با کدام است. در این مقاله نگرش فلسفی و عرفانی امام خمینی(ره) و مولانا و نیز سیر تاریخی این دو مقوله مورد بررسی و بحث واقع شده است، در خصوص اختلاف نظر تاریخی از منظر این دو بزرگوار به این نتیجه رسیدیم که از دیدگاه ایشان هر دو مقوله اصیل و بنیادی هستند و علوم برخاسته از هر دوی این مقولات برای سعادت بشر ضروری میباشند. امام علاوه براینکه فقیه و مجتهدی آشنا به احکام اسلام بودند، فیلسوفی آشنا با تمامی مبانی فلسفه بوده و عارفی به غایت مقصود و مطلوب عرفا رسیده بودهاند و مولانا نیز عارفی بزرگ بوده که با فلسفه بیگانه نبوده و در اشعارشان از حامیان عقل و آنهم عقل کلی بودهاند؛ آنچنان که میفرماید:عقل جزوی عقل را گمراه کرد کام دنیا مرد را بیکام کردمولوی عقل دنیوی را عقل جزئی و عقل عالم دیگر را عقل کلی میداند و جهان عقول را جهان پس از این جهان میداند. امام و مولانا هر دو وحدت وجودی هستند و وحدت شخصیهی وجود را قبول دارند و بر این عقیدهاند که وجود ی واحد و بینهایت که همان وجود حقتعالی است و تمام هستی و عوالم وجود، تجلی آن وجود واحد هستند؛ تمامی مراتب عالم را فرا گرفته است و قائل به اصالت وجود هستند.
پرونده مقاله
تعاملات رابطۀ جامعه، دین و فلسفه از مسائل مهم اندیشمندان بوده است. هدف اصلی مقالۀ حاضر نگاه جامعه شناختی به فلسفۀ صدرایی در فهم اصول اعتقادی است. ملاصدرا با مبانی و اصول هستی شناختی خود از جمع افراد، صورت نوعی جامعه را بر محور افق های معنوی و معرفتی پدید میآورد؛ چون ان چکیده کامل
تعاملات رابطۀ جامعه، دین و فلسفه از مسائل مهم اندیشمندان بوده است. هدف اصلی مقالۀ حاضر نگاه جامعه شناختی به فلسفۀ صدرایی در فهم اصول اعتقادی است. ملاصدرا با مبانی و اصول هستی شناختی خود از جمع افراد، صورت نوعی جامعه را بر محور افق های معنوی و معرفتی پدید میآورد؛ چون انسان در افق تعامل دیالکتیک وجودی با ساختارها و عناصر ساختاری جامعه ارتباط دارد. عوامل انسانی و کنش های او کلیت جامعه را به سوی کمال یا انحطاط رهنمون میکند. جامعه مانند سایر امور وجودی جهان، حاوی حرکت جوهری است و به سوی کمال یا انحطاط سوق مییابد. در این نوشتار با روش تحلیلی، عقلی ضمن واکاوی این مسئله که از نظر صدرا فلسفه بر مبنای حکمت نظری در فرایند فهم اصول اعتقادی انسان نقش محوری داشته، با بررسی و اثبات این اصول بر اساس مبانی هستی شناسی و نقش آن در فهم و معرفت جامعه معاصر، راه رسیدن به معرفت و شناخت را در جامعه امروز هموار کرده و در ارائۀ نظریههای اجتماعی اسلامی کمک شایانی خواهد کرد.
پرونده مقاله
تحقیقات حقوقی بین المللی
,
شماره1,سال
15
,
بهار
1401
زمینه و هدف: تحریمهای اعمالشده بر ایران خصوصاً تحریمهای یکجانبه آمریکا بر پیکره اقتصادی موجب گردیده تا برای حفظ ساختار اقتصادی، سیاستهایی اتخاذ شود که اقتصاد مقاومتی ازجمله این سیاستها میباشد. این سیاست در سالهای اخیر مبنای برنامهریزیها در حوزه اقتصاد را تشکیل چکیده کامل
زمینه و هدف: تحریمهای اعمالشده بر ایران خصوصاً تحریمهای یکجانبه آمریکا بر پیکره اقتصادی موجب گردیده تا برای حفظ ساختار اقتصادی، سیاستهایی اتخاذ شود که اقتصاد مقاومتی ازجمله این سیاستها میباشد. این سیاست در سالهای اخیر مبنای برنامهریزیها در حوزه اقتصاد را تشکیل داده است. از سوی دیگر موضوع حق توسعه که در اسناد بینالمللی و اسناد داخلی خصوصاً برنامههای پنجساله توسعه آمده بر سیاستگذاریها بهمنظور تحقق حق بر توسعه تأکید دارد. لذا این مسئله مطرح است که آیا در پرتو اقتصاد مقاومتی امکان تحقق حق بر توسعه وجود دارد؟روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی انجامشده است.یافتهها و نتایج: مبانی نظری اقتصاد مقاومتی مبتنی بر عزت مسلمین، حرمت دوستی با کفار، پرهیز از اسراف و تبذیر و حرمت تشبه به کفار استوار است. همچنین قاعده نفی سبیل و قاعده نفی غرر، قاعده نفی عسر و حرج، قاعده حفظ اسلام، قاعده لزوم اعداد و ارهاب، قاعده حکم حکومتی، قاعده اهم و مهم و همچنین آیه واعدو لهم ماستطعتم من قوه، المومنون عند شروطهم ، بهعنوان مبانی برای تحلیل اقتصاد مقاومتی قابلتوجه میباشد. در مورد اقتصاد مقاومتی بهعنوان یک الگوی توسعه، باید گفت که اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی نیازمند شرایط و وضعیتهایی است ازجمله مردمی کردن اقتصاد، توانمندسازی بخش خصوصی، کاهش وابستگی به نفت، توسعه شرکتهای دانشبنیان، حمایت از تولید ملی، مبارزه با مفاسد اقتصادی، مدیریت مصرف، بهرهوری، مدیریت منابع ارزی، فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، حفظ وحدت و انسجام ملی، بومیسازی فناوری و درونزا بودن میباشد.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد