فهرست مقالات حسن توزنده جانی


  • مقاله

    1 - بررسی رابطه سبک‌های یادگیری با تسلط ربع‌های مغزی دانش‌آموزان دختر و پسر
    پژوهش در برنامه ریزی درسی , شماره 2 , سال 14 , تابستان 1396
    پژوهش حاضر به‌منظور بررسی رابطه سبک‌های یادگیری با تسلط ربع‌های مغزی دانش‌آموزان انجام گرفت. این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی طراحی و انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش‌آموزان مقطع راهنمایی شهر مشهد بود (3000 نفر) که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند چکیده کامل
    پژوهش حاضر به‌منظور بررسی رابطه سبک‌های یادگیری با تسلط ربع‌های مغزی دانش‌آموزان انجام گرفت. این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی طراحی و انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش‌آموزان مقطع راهنمایی شهر مشهد بود (3000 نفر) که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند و نمونه حاضر شامل 380 نفر از این دانش‌آموزان را تشکیل دادند. پرسش‌نامه‌های غلبه مغزی ندهرمان (HBDI, 1980) که در تحقیقات متعدد روایی و پایایی آن به اثبات رسیده و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ، در تحقیقات انجام شده 42/84 درصد اندازه‌گیری شده است و سبک‌های یادگیری کلب (LSI, 1985) که در تحقیقات متعدد روایی محتوایی و پایایی آن 88/0 مورد بررسی قرارگرفته است، توسط اعضای نمونه تکمیل شدند. در این تحقیق از تجزیه‌وتحلیل توصیفی داده‌ها، به‌منظور توصیف داده‌های جمع‌آوری شده، استفاده شد و با استفاده از نرم‌افزار آماری spss21 اطلاعات تجزیه‌وتحلیل گردید. همچنین در آزمون معنی‌داری ضریب همبستگی پیرسون میزان همبستگی میان متغیرهای موجود مورد بررسی قرار گرفت و نتایج تحقیق نشان داد که بین سبک‌های یادگیری و تسلط ربع‌های مغزی دانش‌آموزان ارتباط معنادار وجود دارد، بدین‌صورت که سبک‌های یادگیری واگرا و جذب‌کننده با تسلط بر ربع‌های مغزی D و C و سبک‌های یادگیری همگرا و انطباق یابنده، با تسلط بر ربع‌های مغزی A و B ارتباط مستقیم دارند. به دلیل انعطاف‌پذیری و قابلیت تغییر در مغز، تجربیات ناشی از سبک‌های یادگیری می‌تواند در مغز تغییراتی را ایجاد کند و تسلط بر قسمت‌های متفاوتی از مغز را سبب شود. با توجه به اهمیت پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان و همچنین تأثیرات سبک‌های یادگیری بر عملکرد شناختی آن‌ها در سطح رفتاری و مغزی، نیاز است که آموزش بیشتری در زمینه سبک‌های یادگیری مناسب هر دانش‌آموز برای معلمین و مربیان در نظر گرفته شود. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - مقایسه اثربخشی آموزش مهارت‌های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت‌های مبتنی بر ایماگو درمانی بر اسنادهای خصمانه زنان متقاضی طلاق
    زن و مطالعات خانواده , شماره 1 , سال 17 , بهار 1403
    هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مهارت‌های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت‌های مبتنی بر ایماگو درمانی بر اسنادهای خصمانه زنان متقاضی طلاق بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش چکیده کامل
    هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مهارت‌های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت‌های مبتنی بر ایماگو درمانی بر اسنادهای خصمانه زنان متقاضی طلاق بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متقاضی طلاق بود که جهت استفاده از خدمات روان‌شناختی در آبان 1400 لغایت بهمن‌ماه 1400 به کلینیک‌های روان‌شناسی در شهر سبزوار مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از زنان متقاضی طلاق بود که به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس، از میان نمونه پژوهش به‌طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 30 نفر در گروه های آزمایش (آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی) جایگزین شد. داده ها با استفاده از مقیاس اسناد خصمانه (HDS) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) تحلیل گردید. یافته ها نشان داد آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی در کاهش اسناد خصمانه در زنان متقاضی طلاق موثر است. به طوری که 5/85 درصد از تغییرات همزمان متغیرهای وابسته مرتبط به گروه آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی است. همچنین مجذور سهمی اتا حامی از آن است که 1/87 درصد از تغییرات همزمان متغیرهای وابسته به ایماگو درمانی است. همچنین یافته ها نشان داد بین اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت های مبتنی بر ایماگو درمانی تفاوت معنادار مشاهده نشد. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - مقایسه اثربخشی آموزش مهارت‌های مبتنی بر شفقت‌ورزی و آموزش مهارت‌های مبتنی بر رویکرد هیجان‌مدار بر حساسیت اضطرابی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی
    زن و مطالعات خانواده , شماره 2 , سال 17 , تابستان 1403

    هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی و آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر حساسیت اضطرابی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی است. پژوهش حاضر از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه چکیده کامل

    هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی و آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر حساسیت اضطرابی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی است. پژوهش حاضر از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود که جهت استفاده از خدمات روان‌شناختی در سال 1401- 1400به کلینیک‌های روان‌شناسی و مراکز تخصصی ازدواج (تحت پوشش سازمان بهزیستی) شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 30 نفر از این زنان بود که به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس، از میان نمونه پژوهش به‌طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 30 نفر در گروه های آزمایش (آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی و آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد هیجان مدار) جایگزین شد. داده ها با استفاده از مقیاس حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (ASI) (2005) جمع آوری شد. مداخله آموزش مهارت‌ های مبتنی بر شفقت ورزی و آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد هیجان مدار طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار انجام شدند؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی و آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر کاهش حساسیت اضطرابی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی موثر است. همچنین یافته ها نشان داد بین اثربخشی آموزش مهارت های مبتنی بر شفقت ورزی و آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد هیجان مدار در کاهش حساسیت اضطرابی تفاوت معنادار مشاهده نشد.

    پرونده مقاله

  • مقاله

    4 - اثربخشی پاروکستین بر اختلال اضطراب اجتماعی
    تحقیقات روانشناختی , شماره 1 , سال 12 , تابستان 1399
    مقدمه: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با شناسه کارآزمایی 4N20171228038109 است، که با هدف بررسی اثربخشی داروی پاروکستین بر نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی، افسردگی، ترس از ارزیابی منفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد.روش: جامعه ی آماری این چکیده کامل
    مقدمه: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با شناسه کارآزمایی 4N20171228038109 است، که با هدف بررسی اثربخشی داروی پاروکستین بر نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی، افسردگی، ترس از ارزیابی منفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد.روش: جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه مراجعه کنندگان به مراکز خدمات روانشناسی و مطب های خصوصی روانپزشکی با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در سطح شهر مشهد بود که در سال 1396-1395 در مرکز تخصصی روانشناسی، پژوهش جاری 24 نفر از این بیماران را به شیوه هدفمند و در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه ها جایگماری شدند. ابزارهای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، قبل و بعد و 3ماه بعد از درمان گروهی با داروی پاروکستین مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: تحلیل آماری داده های پژوهش جاری بوسیله با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، نشان می دهد که به طور کلی، داروی پاروکستین در سطح معناداری (05/0 > p) بر متغیرهای وابسته مؤثر واقع شده است.نتیجه گیری: درمان دارویی، بر اکثر خرده مؤلفه های متغیرهای وابسته، به طور معنادار در مرحله پس آزمون اثربخش بوده است و فقط در میانگین نمرات خرده مؤلفه های روانشناختی، روابط اجتماعی، رضایت از وضعیت زندگی تفاوت معناداری دیده نمی شود اما در مرحله پیگیری اثربخشی معناداری به لحاظ آماری نداشته است. گروه کنترل نیز هیچ تفاوت معناداری در سه مرحله ی آزمون دیده نمی شود. پرونده مقاله

  • مقاله

    5 - اثربخشی درمان ترکیبی فعال‌سازی رفتاری با پاروکستین بر اضطراب، افسردگی، ترس از ارزیابی منفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی
    اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی , شماره 4 , سال 13 , پاییز 1397
    در رویکرد ترکیبی روان‌درمانی با دارو‌درمانی، اثرات روان‌درمانی توسط داروها تقویت می‌شود. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان فعال‌سازی رفتاری با داروی پاروکستین بر نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی، افسردگی، ترس از ارزیابی منفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجت چکیده کامل
    در رویکرد ترکیبی روان‌درمانی با دارو‌درمانی، اثرات روان‌درمانی توسط داروها تقویت می‌شود. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان فعال‌سازی رفتاری با داروی پاروکستین بر نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی، افسردگی، ترس از ارزیابی منفی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. برای این منظور، طی یک پژوهش نیمه‌تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، 24 نفر از مراجعان مراکز خدمات روان شناسی و روانپزشکی با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در سطح شهر مشهد، به شیوه نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل کاربندی شدند. گروه‌ها قبل، بعد از مداخله و 3 ماه بعد از پس آزمون از نظر اضطراب اجتماعی، افسردگی، کیفیت زندگی و پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری‌های مکرر، نشان داد که درمان ترکیبی فعال‌سازی رفتاری با داروی پاروکستین در نمرات ترس، اجتناب، ناراحتی فیزیولوژیک، افسردگی، روان شناختی، روابط اجتماعی، ترس از ارزیابی منفی خود و دیگران در پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار ایجاد کرده است. این تغییر معنادار در متغیر سلامت جسمانی فقط در پس آزمون مشاهده شد. به نظر می‌رسد رویکرد ترکیبی روان‌درمانی با دارو‌درمانی بر نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی، افسردگی، ترس از ارزیابی منفی موثر است و از این شیوه می‌توان در مداخلات بالینی با بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی استفاده کرد. پرونده مقاله

  • مقاله

    6 - مقایسه اثربخشی آموزش مهارت‌های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت‌های مبتنی بر ایماگو درمانی بر اسنادهای خصمانه زنان متقاضی طلاق
    زن و مطالعات خانواده , مقالات زودآیند
    زمینه و هدف: خانواده، مهمترین نهاد جامعه و شکلدهنده استعدادها و شخصیت آدمی است. در سیستم خانواده عواملی از قبیل مطلوبیت، رضایت، خشنودی، کیفیت و کارکرد بهینه خانواده، عوامل بسیار مؤثری هستند که موجب شکوفایی، رشد و پیشرفت اعضای خانواده میگردند روش: پژوهش حاضر نیمه آزمای چکیده کامل
    زمینه و هدف: خانواده، مهمترین نهاد جامعه و شکلدهنده استعدادها و شخصیت آدمی است. در سیستم خانواده عواملی از قبیل مطلوبیت، رضایت، خشنودی، کیفیت و کارکرد بهینه خانواده، عوامل بسیار مؤثری هستند که موجب شکوفایی، رشد و پیشرفت اعضای خانواده میگردند روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش¬آزمون- پس¬آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متقاضی طلاق بود که جهت استفاده از خدمات روان‌شناختی در آبان 1400 لغایت بهمن‌ماه 1400 به کلینیک‌های روان‌شناسی (تحت پوشش سازمان بهزیستی) در شهر سبزوار مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از زنان متقاضی طلاق بود که به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس، از میان نمونه پژوهش به‌طور تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 30 نفر در گروه-های آزمایش (آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت¬های مبتنی بر ایماگو درمانی) جایگزین شد. داده¬ها با استفاده از مقیاس اسناد خصمانه (HDS) (آرنتز و همکاران، 2003) جمع¬آوری شد. مداخله آموزش مهارت‌های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت¬های مبتنی بر ایماگو درمانی طی 8 جلسه 90 دقیقه¬ای هفته¬ای یکبار انجام شدند؛ اما گروه گواه هیچ مداخله¬ای را دریافت نکردند. داده¬های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه¬گیری مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته¬ها: یافته¬ها نشان داد آموزش مهارت¬های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت¬های مبتنی بر ایماگو درمانی در کاهش اسناد خصمانه در زنان متقاضی طلاق موثر است (05/0>P)؛ به¬طوری¬که 5/85 درصد از تغییرات همزمان متغیرهای وابسته مرتبط به گروه آموزش مهارت های مبتنی بر الگوی دلبستگی است. همچنین مجذور سهمی اتا حامی از آن است که 1/87 درصد از تغییرات همزمان متغیرهای وابسته به ایماگو درمانی است. همچنین یافته¬¬ها نشان داد بین اثربخشی آموزش مهارت¬های مبتنی بر الگوی دلبستگی و آموزش مهارت¬های مبتنی بر ایماگو درمانی تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0پرونده مقاله