-
مقاله
1 - نقش سبکهای مدیریت تعارض در پیشبینی روحیه معلمانرهبری و مدیریت آموزشی , شماره 5 , سال 11 , زمستان 1396پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبکهای مدیریت تعارض در پیشبینی روحیه معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش معلمان دوره ابتدایی، دوره اول و دوم متوسطه شهرستان چایپاره در سال تحصیلی 94- 93 در استان آذربایجان غربی بود که از این تعداد 20 چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبکهای مدیریت تعارض در پیشبینی روحیه معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش معلمان دوره ابتدایی، دوره اول و دوم متوسطه شهرستان چایپاره در سال تحصیلی 94- 93 در استان آذربایجان غربی بود که از این تعداد 201 معلم (117 نفر مرد و 84 نفر زن) به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و پرسشنامههای سبکهای مدیریت تعارض (OCCI)(پوتنام،1991) و پرسشنامه سنجش روحیه اصغرینیا (1382) را تکمیل نمودند. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد مولفهی عقلانیت مربوط به متغیر روحیه با مولفههای مصالحه، سازش و همکاری مربوط به سبکهای مدیریت تعارض رابطه مثبت و معنادار و با مولفهی رقابت رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین مولفههای همانندی و تعلق مربوط به روحیه با مولفههای مصالحه، سازش و همکاری مربوط به سبکهای مدیریت تعارض رابطه مثبت و معناداری دارند. بین مولفههای اجتناب با هیچ کدام از مولفههای روحیه معلمان رابطه وجود ندارد. به علاوه همبستگی متغیر روحیه معلمان و با مدیریت تعارض در مدیران 45/0 میباشد که سطح 001/0 معنادار بود. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد براساس مولفههای همکاری، مصالحه و رقابت میتوان روحیه کاری معلمان را به صورت خطی پیشبینی نمود. لذا توجه به سبکهای اثربخش مدیریت تعارض بین فردی، روحیهی معلمان را ارتقاء میدهد. پرونده مقاله -
مقاله
2 - تحلیل روابط چندگانه رهبری اثربخش و برنامهریزی راهبردی با بهره وری نیروی انسانی در مراکز آموزش عالی استان آذربایجان غربیمدیریت بهرهوری , شماره 45 , سال 12 , تابستان 1397هدف پژوهش حاضر آزمون مدل مفهومی برای بهره وری نیروی انسانی در مراکز آموزش عالی براساس متغیرهای رهبری اثربخش و برنامهریزی راهبردی بوده است. جامعه تحقیق اعضای هیأتعلمی دانشگاه های استان آذربایجان غربی1194 نفر که با استفاده از جدول گرجسی و مورگان نمونه 310 نفری به روش تص چکیده کاملهدف پژوهش حاضر آزمون مدل مفهومی برای بهره وری نیروی انسانی در مراکز آموزش عالی براساس متغیرهای رهبری اثربخش و برنامهریزی راهبردی بوده است. جامعه تحقیق اعضای هیأتعلمی دانشگاه های استان آذربایجان غربی1194 نفر که با استفاده از جدول گرجسی و مورگان نمونه 310 نفری به روش تصادفی طبقه ای(دولتی 112 نفر، آزاداسلامی 114 نفر و علوم پزشکی 84 نفر) انتخابشده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی چند متغیره بوده و با سه ابزار رهبری اثربخش براساس پرسش نامه ساعتچی و همکاران و برنامهریزی راهبردی بر اساس مدل دانشگاه نیوجرسی و مدلهای شاه واسکانیز (2008) و پرسش نامه بهره وری نیروی انسانی براساس مدل آچیو توسط هرسی و گلداسمیت استفاده شده است. روایی محتوایی (سازه) و پایایی(آلفای کرانباخ) آنها مناسب گزارششدهاند، روش تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار Amos و مدل معادلات ساختاری بوده است. نتایج نشان داده است که بین رهبری اثربخش و برنامهریزی راهبردی با بهره وری نیروی انسانی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین رهبری اثربخش بیشترین تأثیر مثبت مستقیمی بر برنامهریزی راهبردی و بهره وری نیروی انسانی داشته و برنامهریزی راهبردی اثر کمتری بر بهره وری نیروی انسانی دارد. پرونده مقاله -
مقاله
3 - بررسی عوامل مؤثر بر بهره وری و ارتقای کیفیت مراکز و واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 2مدیریت بهرهوری , شماره 29 , سال 8 , تابستان 1393هدف از این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت وبهره وری مراکز و واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 2 بوده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایشی استفاده و داده ها با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته با 50 سوال بر اساس اهداف ومولفه های کیفیت در مراکز آموزش عالی س چکیده کاملهدف از این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت وبهره وری مراکز و واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 2 بوده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایشی استفاده و داده ها با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته با 50 سوال بر اساس اهداف ومولفه های کیفیت در مراکز آموزش عالی ساخته وگردآوری شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه اعضای هیات علمی ( 1778) وغیر هیأت علمی ( 1517) نفراست که در سال 1391در استانهای اذربایجان غربی- زنجان- اردبیل مشغول به خدمت بودند که از میان انها تعداد 350نفر (هیات علمی161)و (غیر هیات علمی189) نفربا استفاده از جدول مورگان و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از میانگین رتبه ای وآزمون فریدمن تحلیل شدند و برای مقایسه نظرات گروه ها از ازمون تی تست دوگروه مستقل وتحلیل واریانس یکراهه استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که دربین عوامل موثر ؛عوامل آموزشی فرهنگی و عوامل مدیریتی وساختاری، عوامل دانشجویی و عوامل پژوهشی به ترتیب مهمترین عوامل هستند. و بین نظرات گروهای نمونه تفاوت معناداری وجود ندارد. پرونده مقاله -
مقاله
4 - بررسی و طراحی الگوی آمادگی پداگوژیکی در نظام آموزش عالی مجازیفن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی , شماره 1 , سال 4 , بهار 1393طراحی الگوی آمادگی پداگوژیک در آموزش عالی مجازی، به منظور ایجاد تمرکز بیشتر، انجام پیشبینی لازم، تدارک و سرمایهگذاری مناسب و تهیه برنامه استراتژیک در سیستم یادگیری، اقدامی لازم و ضروری به نظر میرسد. لیکن هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی آمادگی یاددهی و یادگیری در آموزش عا چکیده کاملطراحی الگوی آمادگی پداگوژیک در آموزش عالی مجازی، به منظور ایجاد تمرکز بیشتر، انجام پیشبینی لازم، تدارک و سرمایهگذاری مناسب و تهیه برنامه استراتژیک در سیستم یادگیری، اقدامی لازم و ضروری به نظر میرسد. لیکن هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی آمادگی یاددهی و یادگیری در آموزش عالی الکترونیکی بوده است. این مطالعه در سال تحصیلی 92-1391 به صورت آمیخته (کیفی، کمی) با پرسشنامه محققساخته 29 سؤالی، با پایایی 91/0 اجرا شده است. جامعه تحقیق شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه اهواز (517 نفر) بود که از بین آنها، 220 نفر، مطابق جدول کرجسی و مورگان، به صورت تصادفی طبقهای انتخاب شدند. با توجه به تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل توصیفی و محتوایی نتایج حاکی از معنیدار بودن عواملی همچون، مدیریت برنامه و منابع، یادگیرنده محوری، انعطافپذیری و ابزارهای برقراری ارتباط، ارزیابی، روشها و راهبردهای یادگیری، سازماندهی، شیوه طراحی، تحلیل اهداف، تحلیل رسانه، تحلیل یادگیرنده و تحلیل محتوا، اصول، فنآوری، ابزار ارزشیابی،کیفیت مجازی، مدیریت زمان، مدیریت بازار کار، تفکر و اخلاق مجازی، اولویت آموزش و تجارب مجازی بوده است که در یافتهها به صورت الگوی توصیفی ارایه شده است. پرونده مقاله -
مقاله
5 - مدل ساختاری روابط میان ارزش های فرهنگی و مسئولیت اجتماعی با نقش میانجی مدیریت دانش (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه سراسری ارومیه)نوآوری های مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 18 , بهار 1402پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ارزش های فرهنگی و مسئولیت اجتماعی با نقش میانجی مدیریت دانش میان اعضای هیئت علمی دانشگاه سراسری ارومیه صورت گرفت. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی مشغول به خدمت در دانشگاه سراسری ارومیه به تعداد 392 نفر بود؛ تعداد 196 نفر بهعنوان ن چکیده کاملپژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ارزش های فرهنگی و مسئولیت اجتماعی با نقش میانجی مدیریت دانش میان اعضای هیئت علمی دانشگاه سراسری ارومیه صورت گرفت. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی مشغول به خدمت در دانشگاه سراسری ارومیه به تعداد 392 نفر بود؛ تعداد 196 نفر بهعنوان نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی متناسب با حجم انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نظر هدف به صورت کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها به صورت توصیفی از نوع همبستگی است که همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته مدیریت دانش، ارزش های فرهنگی و مسئولیت اجتماعی استفاده شد. جهت بررسی روایی پرسشنامه از روایی سازه و تحلیل عاملی تأییدی و جهت بررسی پایایی از آلفای کرونباخ برای هر یک از پرسشنامه ها جهت اثبات پایایی متغیر های پژوهش استفاده شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند که میان ارزش های فرهنگی و مدیریت دانش، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین میان متغیر های ارزشهای فرهنگی و مسئولیت اجتماعی، رابطه مثبت و وجود معناداری دارد. در عین حال با میانجی گری مدیریت دانش میان ارزش های فرهنگی با مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش مؤید نقش و جایگاه ارزش های فرهنگی در توسعه مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی در دانشگاه است. درنهایت می توان چنین مطرح نمود که رابطه ای با جهت مثبت میان فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش و مسئولیت اجتماعی وجود دارد؛ لذا با بستر سازی و نهادینه کردن مناسب جو و فرهنگ سازمانی در میان اعضای هیئت علمی و مدیریت دانش بهعنوان ساز و کاری با هدف انعطاف پذیری و نوآوری زمین ههای بروز، پاسخگویی و مسئولیت پذیری اجتماعی بیشتری میان اعضای هیئت علمی محقق خواهد شد. پرونده مقاله -
مقاله
6 - توسعه منابع انسانی پایدار : اثرات کانال مدیریت دانش و عوامل سازمانی.رهیافتی نو در مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 9 , تابستان 1397هدف اصلی این پژوهش ، مدل یابی توسعه منابع انسانی پایدار در راستای اثرات کانالهای مدیریت دانش وعوامل سازمانی بوده است . روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاههای آزاد اسلامی هر مزگان بودند که از بین آن ها با استفاده چکیده کاملهدف اصلی این پژوهش ، مدل یابی توسعه منابع انسانی پایدار در راستای اثرات کانالهای مدیریت دانش وعوامل سازمانی بوده است . روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاههای آزاد اسلامی هر مزگان بودند که از بین آن ها با استفاده از فرمول کوکران تعداد۲۲۸ نفر انتخاب شدند، ابزار اندازه گیری سه نوع پرسشنامه توسعه منابع انسانی ، عوامل سازمانی و فرایند مدیریت دانش بود که پایایی آنها بوسیله آلفای کرونباخ محاسبه شد و به ترتیب، ۹۱/۰، ۸۹/۰ و ۹۳/۰ گزارش گردید و روایی پرسشنامه ها براساس تحلیل عاملی تاییدی نشان از روایی مطلوب سازه بود ، داده ها پس ازجمع آوری توسط نرم افزار Spss20, Lisrel8.54تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که عوامل سازمانی بر فرآیند مدیریت دانش تاثیر مثبت، مستقیم و معنادار؛ فرآیند مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی تاثیر مثبت، مستقیم و معنادار؛ عوامل سازمانی برتوسعه منابع انسانی اثر مثبت ، مستقیم و معنادار؛ و عوامل سازمانی به واسطه فرآیند مدیریت دانش برتوسعه منابع انسانی تاثیر غیر مستقیم ، مثبت و معناداری دارد، لذا الگوی تجربی بدست آمده منطبق بر الگوی مفهومی پژوهش بود و نتیجه گیری کلی حاکی از ارتباط عوامل سازمانی با توسعه منابع انسانی با نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش در میان کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی هرمزگان بود. پرونده مقاله -
مقاله
7 - تدوین مدل ارتقای تواناییهای مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان: کاربردی از روش داده بنیادرهیافتی نو در مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 13 , بهار 1401مقدمه و هدف: هدف از تحقیق حاضر ارائه مدلی بهمنظور ارتقای تواناییهای مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان :کاربردی از روش داده بنیاد بوده است. روش شناسی پژوهش: برای تحقق هدف تحقیق حاضراز رویکرد پژوهش کیفی و بهصورت مشخص از روش داده بنی چکیده کاملمقدمه و هدف: هدف از تحقیق حاضر ارائه مدلی بهمنظور ارتقای تواناییهای مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان :کاربردی از روش داده بنیاد بوده است. روش شناسی پژوهش: برای تحقق هدف تحقیق حاضراز رویکرد پژوهش کیفی و بهصورت مشخص از روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران سازمان آموزشوپرورش استانهای آذربایجان غربی و شرقی و خبرگان مطرح دانشگاهی دارای زمینه علمی مرتبط با مدیریت دانش است که درساخت مدل تحقیق از بین آنها ده نفربا استفاده از اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و با ترکیب روشهای هدفمند قضاوتی و روش گلوله برفی گزینش شده اند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبههای نیمه ساختاریافته و میدان نگاری بوده است که پس از جمعآوری، با استفاده از نرم افزار Maxqda نسخه 10 کدگذاری و تحلیل شدهاند.تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه های از کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. بر این اساس، 284 کدباز اولیه، 152کد انتخابی و 31 کد مستخرج نهایی در قالب 11 مفهوم و 6 مقوله اصلی دستهبندیشده است پس از طی این مراحل، مدلی بهمنظور ارتقای تواناییهای مدیریت دانش شخصی معلمان ارائهشده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که اجزای اصلی مدل مدیریت دانش شخصی معلمان (PKM) شامل؛ " ایجاد مهارتهای ارتباطی و بازیابی در خود "،" توانایی تحلیل و ارائه اطلاعات" است که شرایط علی حاکم بر آن عوامل سازمانی و عوامل فردی، شرایط زمینهای سبک رهبری و ساختار سازمانی ، شرایط مداخلهگر ویژگیهای محیط اقتصادی و ویژگیهای فرهنگی ،کنش ها و راهبردهای حاکم بر آن شامل راهبردهای تشویقی و منفعلانه و پیامد های ناشی از مدیریت دانش شخصی معلمان شامل جو سازمانی و پیامد های سازمانی مثبت است . بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاکی از اهمیت اجزای اصلی و ابعادشناخته شده مدیریت دانش شخصی معلمان در کاربرد مهارتهای آموختن یادگیری برای کسب دانش است بنابراین باید این عوامل را به برنامه آموزشی معلمان تزریق کرد تا تواناییهای آنان در زمینه مدیریت دانش شخصی ارتقای یابد. پرونده مقاله -
مقاله
8 - روابط ساده و ترکیبی بین جامعه پذیری سازمانی و مسئولیت پذیری اجتماعی (مطالعه مورد کارکنان دانشگاه ارومیه)رهیافتی نو در مدیریت آموزشی , شماره 1 , سال 6 , بهار 1394این تحقیق با هدف تببین رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و مسئولیت پذیری اجتماعی در میان کارکنان دانشگاه ارومیه انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 200 نفر از کارکنان دانشگاه با توجه به دانشکده محل خدمت به صورت طبقهای متناسب با حجم هر یک از دا چکیده کاملاین تحقیق با هدف تببین رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و مسئولیت پذیری اجتماعی در میان کارکنان دانشگاه ارومیه انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 200 نفر از کارکنان دانشگاه با توجه به دانشکده محل خدمت به صورت طبقهای متناسب با حجم هر یک از دانشکدهها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد جامعه پذیری سازمانی بر اساس مدل تائورمینا و مسئولیتپذیری اجتماعی بر پایه مدل کارول استفاده شده است. دادههای تحقیق پس از جمع آوری براساس فرضیههای پژوهش و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تحلیل شدند. نتایج گویای آن است که: 1- بین جامعه پذیری سازمانی با مسئولیت پذیری اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 2- مولفههای دریافت آموزش، تفاهم میتوانند به طور مثبت و معنیدار ابعاد مسئولیت اقتصادی، قانونی، اخلاقی و اجتماعی را پیش بینی کنند. در نتیجه میتوان بیان کرد با توجه نمودن به جامعه پذیری کارکنان میتوان شاهد بهبود و افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی آنان بود. پرونده مقاله