فهرست مقالات پروانه عادل زاده


  • مقاله

    1 - سبک‌شناسی دیدگاه فمینیستی در کتاب «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» بر اساس دیدگاه لوکاچ
    مطالعات ادبیات تطبیقی , شماره 4 , سال 13 , پاییز 1398
    با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ، رمان‌های رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی هم‌خوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینی چکیده کامل
    با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ، رمان‌های رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی هم‌خوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینیستی در آثارش نمود پیدا می کند. در ایران نیز رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، اثر زویا پیرزاد یکی از رمان های زن محوری است که در سال های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی، این جستار به شیوه تطبیقی مبتنی بر مؤلفه های فمینیستی بر اساس دیدگاه لوکاچ تلاش کرده است به واکاوی عناصر سبکی نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرزاد آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است و نشان دهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و مخصوصاً زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد در این رمان در سطوح مختلف متن، واژگان، جملات، گفتمان و دیدگاه زنانه نمود یافته است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیل نگاشت های استعاره ای «حیوانات» در آثار افغانی و ایشی گورو
    زبان و ادبیات فارسی واحد مشهد , شماره 2 , سال 16 , تابستان 1399
    استعاره از بدو پیدایش زبان شناسی شناختی از موضوعات محوری این حوزه بوده است. نگاشت، مفهوم اصلی در استعاره های مفهومی و بیان کنندۀ رابطۀ تناظر بین مجموعۀ مفاهیم ذهنی و عینی است. به کارگیری استعاره های حیوانات در داستان ها، بازتاب حضور فکری و وجودی حیوان در اذهان نویسندگا چکیده کامل
    استعاره از بدو پیدایش زبان شناسی شناختی از موضوعات محوری این حوزه بوده است. نگاشت، مفهوم اصلی در استعاره های مفهومی و بیان کنندۀ رابطۀ تناظر بین مجموعۀ مفاهیم ذهنی و عینی است. به کارگیری استعاره های حیوانات در داستان ها، بازتاب حضور فکری و وجودی حیوان در اذهان نویسندگان است و این نشان دهندۀ نقش جدایی ناپذیر استعاره در زندگی انسان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به واکاوی نگاشت های استعارۀ مفهومی مبتنی بر نام و رفتار حیوانات در آثار افغانی و ایشی گورو(نویسندۀ ژاپنی اصل انگلیسی) بر اساس نظریۀ زبان شناسی شناختی بپردازد. بدین منظور داده های تحقیق بر پایۀ رویکرد معنا شناسی شناختی در چهارچوب دیدگاه های نظری لیکاف و جانسون با تعداد 36 مورد نگاشت استعاری حیوانات از آثار دو نویسنده (20مورد در آثار افغانی و 16 مورد در آثار ایشی گورو) استخراج شد و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه های مقصد و اسم نگاشت ها بررسی گردید. نتایج بررسی نشان دهندۀ شباهت میان آن هاست و تفاوت کمتر است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی استعاره هایی است که در آن ها نام یا رفتار حیوانات به عنوان حوزۀ مبدأ به کار رفته و در آن به تحلیل ویژگی های هر حیوان پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که حوزۀ مبدأ حیوانات، توسّط دو نویسندۀ ایرانی و انگلیسی با فرهنگ های مختلف در توصیف خصوصیّات افراد برای صفات منفی و رذایل اخلاقی به کار رفته است که نشانگر تأمّل یکسان گویشوران در ویژگی ها و خلق و خوی جانوران محیط پیرامون آن هاست. پرونده مقاله