فهرست مقالات سلیمه زمانی


  • مقاله

    1 - گویش بابلی
    گویش‌شناسی و فرهنگ عامّه , شماره 1 , سال 1 , زمستان 1402
    چکیدهبابلی از گویش‌های مرکزی زبان طبری است که در کرانۀ جنوبی دریای کاسپین رواج دارد و جزوگویش‌های شمال ‌غربی به شمار می‌رود. زبان طبری به سه دستۀ شرقی، غربی و مرکزی تقسیم می‌شود. این زبان یکی از معدود گویش‌های ایرانی است که از سنت ادبی کهنی برخوردار است. محدودة رواج گوی چکیده کامل
    چکیدهبابلی از گویش‌های مرکزی زبان طبری است که در کرانۀ جنوبی دریای کاسپین رواج دارد و جزوگویش‌های شمال ‌غربی به شمار می‌رود. زبان طبری به سه دستۀ شرقی، غربی و مرکزی تقسیم می‌شود. این زبان یکی از معدود گویش‌های ایرانی است که از سنت ادبی کهنی برخوردار است. محدودة رواج گویش بابلی شهرستان بابل در استان مازندران است. این شهرستان متشکل از هفت شهر ِبابل، امیرکلا، زرگرمحله، گتاب، گلوگاه، خوش رودپی و مرزی‌کلا است. آنچه در این مقاله آمده، توصیف مختصر آواشناسی، ساخت واژی، نحوی و واژگانی و ملاحظات جامعه‌شناختی گویش بابلی است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد بابلی در مناطق شهری کمرنگ‌تر از مناطق روستایی صحبت می‌شود. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - ریشه‌شناسی نام اسکندر بر پایۀ روایت شاهنامه
    گویش‌شناسی و فرهنگ عامّه , شماره 1 , سال 1 , زمستان 1402
    در داستان اندر زادن اسکندر از مادر در شاهنامۀ فردوسی، دلیل بسیار جالب توجّهی دربارۀ خاستگاه نام اسکندر مطرح شده است که تاکنون تا جایی که نگارنده می‌داند، کسی به آن نپرداخته است. به گفتۀ فردوسی داراب، شاه ایران، ناهید، دختر قیصر روم یعنی فیلقوس را به زنی می‌گیرد، ولی پس چکیده کامل
    در داستان اندر زادن اسکندر از مادر در شاهنامۀ فردوسی، دلیل بسیار جالب توجّهی دربارۀ خاستگاه نام اسکندر مطرح شده است که تاکنون تا جایی که نگارنده می‌داند، کسی به آن نپرداخته است. به گفتۀ فردوسی داراب، شاه ایران، ناهید، دختر قیصر روم یعنی فیلقوس را به زنی می‌گیرد، ولی پس از مدّتی در بستر از دهان ملکه بوی ناخوشی به مشام او می‌رسد. داراب همۀ پزشکان را برای علاج این بیماری فرامی‌خواند و یکی از طبیبان با استفاده از گیاهی که در روم می‌روید ناهید را مداوا می‌کند. سرانجام ناهید پس از نهُ ماه پسری به دنیا می‌آورد که نام او را به فرخندگی گیاهی که بیماری ناهید را درمان کرده بود اسکندر می‌نامند. باید توجّه داشت که نام اسکندر از صورت عربی السکندر (مقلوب الکسندر) انتزاع گردیده و ال در آغاز آن حرف تعریف عربی پنداشته شده است. نگارنده در مقالۀ حاضر به ریشه‌شناسی نام اسکندر بر پایۀ روایت شاهنامه پرداخته است. پرونده مقاله