فهرست مقالات محمد عافی خراسانی


  • مقاله

    1 - سیر تاریخی توجه عالمان امامیه به آثار قاضی نعمان با تأکید بر روزگار پیش از صفویه
    تاریخ و تمدن اسلامی , شماره 5 , سال 17 , زمستان 1400
    یکی از مهم ترین روش ها برای شناخت جایگاه یک نویسنده و آثارش در میان یک مذهب، بررسی سیر تاریخی توجه عالمان آن مذهب به آن نویسنده و آثارش است. یکی از نویسندگان بزرگی که در سده های اخیر مورد توجه عالمان امامیه قرار گرفته، قاضی نعمان مغربی (د 363ه‍)، بزرگ ترین فقیه اسم چکیده کامل
    یکی از مهم ترین روش ها برای شناخت جایگاه یک نویسنده و آثارش در میان یک مذهب، بررسی سیر تاریخی توجه عالمان آن مذهب به آن نویسنده و آثارش است. یکی از نویسندگان بزرگی که در سده های اخیر مورد توجه عالمان امامیه قرار گرفته، قاضی نعمان مغربی (د 363ه‍)، بزرگ ترین فقیه اسماعیلی است. با آن که کتاب های وی، از روزگار صفویه رسما به حوزه های امامیه راه یافته است، اما برخی بر این باورند که پیش از آن نیز اقبال گسترده ای از سوی عالمان امامیه به آثار او وجود داشته است، که این خود می تواند قرین ه ای مهم برای اثبات اعتبار کتاب های وی نزد امامیه باشد. در این مقاله برای یافتن پاسخ به این پرسش که قاضی نعمان چه جایگاهی میان عالمان امامی مذهب داشته، سیر توجه عالمان امامیه نسبت به کتاب های قاضی نعمان در طول تاریخ، به ویژه در روزگار پیش از صفویه، بررسی و مشخص شده است. آثار قاضی نعمان تا پیش از صفویان، شهرتی در میان امامیان نداشته و بیشتر آثاری که از او در میان بخشی از عالمان امامی به یادگار مانده، حاصل تلاش های فردی خود آن عالمان بوده است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - روش کشف تدلیس و انگیزه‌های آن در مناسبات روایی اسلامی؛ نمونه: روایتگری دارقطنی از جعابی
    مطالعات تاریخی قرآن و حدیث , شماره 2 , سال 27 , تابستان 1400
    تدلیس یکی از پدیده‌های قابل توجه در فرآیند نقل و انتقال احادیث بوده است که عدم توجه به آن، اعتبارسنجی سندهای حدیثی را دچار خدشه می‌سازد. این پدیده در تاریخ حدیث ریشه‌دار بوده و بسیاری از محدثان در سطوح مختلف، مرتکبِ آن شده‌اند. از مسئله‌های مهم در بررسیِ این پدیده، روش چکیده کامل
    تدلیس یکی از پدیده‌های قابل توجه در فرآیند نقل و انتقال احادیث بوده است که عدم توجه به آن، اعتبارسنجی سندهای حدیثی را دچار خدشه می‌سازد. این پدیده در تاریخ حدیث ریشه‌دار بوده و بسیاری از محدثان در سطوح مختلف، مرتکبِ آن شده‌اند. از مسئله‌های مهم در بررسیِ این پدیده، روش کشفِ آن در سندهای حدیثی و همچنین شناختِ انگیزه‌های محدثان از انجام آن است. در این مقاله، با تکیه بر یک نمونۀ عینی به این مهم پرداخته شده است؛ این نمونه تعبیرهای نامتعارفی است که دارقُطنی، برای نام بردن از استادِ خویش محمّد بن عُمَر جعابی ذکر نموده است. با تحلیل موردی تک‌تکِ این تعبیرها، نخست اثبات شد که همۀ آنها در واقع دربارۀ جعابی به کار رفته‌اند؛ سپس نامتعارف بودنِ این تعبیرها دربارۀ جعابی و در نتیجه، تدلیسِ دارقطنی در یادکرد از وی ثابت شد. در پایان، فرضیه‌های گوناگونی در تحلیل انگیزۀ احتمالی دارقطنی از این تدلیس بیان شد که از مهم‌ترینِ آنها، بدگمان شدنِ او نسبت به جعابی در اواخرِ عمرِ وی است، به گونه‌ای که احتمالا با تغییر در روش نام بردن از جعابی، وانمود کرده است که از او زیاد روایت نمی‌کند. پرونده مقاله