روش کشف تدلیس و انگیزههای آن در مناسبات روایی اسلامی؛ نمونه: روایتگری دارقطنی از جعابی
محورهای موضوعی : دیگر موضوعاتمحمد عافی خراسانی 1 , روح الله شهیدی 2
1 - دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، پردیس فارابی، دانشگاه تهران، قم، ایران.
2 - استادیار گروه علوم قرآن و حدیث.دانشکده الهیات. پردیس فارابی، دانشگاه تهران، قم، ایران
کلید واژه: ", مناسبتات روایی اسلامی", تدلیس", روش کشف تدلیس", انگیزههای تدلیس", جِعابی", دارقطنی", تمییز مشترکات", توحید مختلفات", علم رجال", تاریخ حدیث",
چکیده مقاله :
تدلیس یکی از پدیدههای قابل توجه در فرآیند نقل و انتقال احادیث بوده است که عدم توجه به آن، اعتبارسنجی سندهای حدیثی را دچار خدشه میسازد. این پدیده در تاریخ حدیث ریشهدار بوده و بسیاری از محدثان در سطوح مختلف، مرتکبِ آن شدهاند. از مسئلههای مهم در بررسیِ این پدیده، روش کشفِ آن در سندهای حدیثی و همچنین شناختِ انگیزههای محدثان از انجام آن است. در این مقاله، با تکیه بر یک نمونۀ عینی به این مهم پرداخته شده است؛ این نمونه تعبیرهای نامتعارفی است که دارقُطنی، برای نام بردن از استادِ خویش محمّد بن عُمَر جعابی ذکر نموده است. با تحلیل موردی تکتکِ این تعبیرها، نخست اثبات شد که همۀ آنها در واقع دربارۀ جعابی به کار رفتهاند؛ سپس نامتعارف بودنِ این تعبیرها دربارۀ جعابی و در نتیجه، تدلیسِ دارقطنی در یادکرد از وی ثابت شد. در پایان، فرضیههای گوناگونی در تحلیل انگیزۀ احتمالی دارقطنی از این تدلیس بیان شد که از مهمترینِ آنها، بدگمان شدنِ او نسبت به جعابی در اواخرِ عمرِ وی است، به گونهای که احتمالا با تغییر در روش نام بردن از جعابی، وانمود کرده است که از او زیاد روایت نمیکند.
Tadlis has been one of the significant phenomena in the process of transmitting hadiths, and not paying attention to it will damage the validity of hadith Sanads. This phenomenon is rooted in the history of hadith and many narrators at different levels have committed it. One of the important issues in studying this phenomenon is the method of discovering it in hadith Sanads as well as recognizing the motivations of narrators to do it. In this article, based on an objective example, this important issue has been addressed; This is an example of the Unusual names that Darqotni has used to name his master Muhammad ibn 'Umar Je'abi. A case-by-case analysis of each of these names first proved that they were all in fact refer to Ji'abi; Then the unusualness of these names about Ji'abi and, as a result, Darqotni's Tadlis in mentioning him was proved. In the end, various hypotheses were expressed in Darqotni's possible motives for the Tadlis, the most important of which was his suspicion of Ji'abi at the later period of his life, which may have been pretended not to narrate much from him by changing the method of naming Jiabi.
_||_