بررسی رمز «خودی» در اندیشههای علامه اقبال لاهوری
محورهای موضوعی : زبان و ادبیات فارسی
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
کلید واژه: رمز, اقبال لاهوری, خودی,
چکیده مقاله :
علامه محمد اقبال لاهوری (1256- 1317هـ)، فیلسوف، مصلح، سیاستمدار، شاعر، حقوق دان و متفکر مسلمان پاکستانی بود که در بسیاری از میدان های معرفتی، نه تنها در سرزمین های اسلامی که در تمام جهان مشهور است. به دلیل نگاه نوینی که به دین داشت، تمام نوگرایان و روشنفکران دینی، به گونه ای وامدار او هستند، شهرت و آوازۀ او قبل از آنکه در میان دولت های مسلمان منتشر شود، به فراسوی مرزهای اسلامی و کشورهای غربی رسیده بود. اقبال لاهوری، تمام تلاش خود را در راه رسالتش که همانا بیداری مسلمانان بود، صرف می کرد. به همین منظور بیشتر اشعار خود را برای بیداری مسلمانان سرود. اولین منظومۀ دیوان او اسرار خودی است که بر این اساس دیگر اندیشه هایش را بنا می کند و می توان گفت او از آن پس هیچ گاه از خودی دور نشد و هر جا به اصلاح پرداخت بر همین اساس عمل کرد. دیدگاه او نسبت به غرب که تا حدودی احساسی می نمود، مغرب زمین را پیش مسلمانان هیولایی ترسم کرد که می بایست برای رسیدن به خودی از فرهنگ مغرب زمین اجتناب کرد. مسألۀ اصلی ما در این پژوهش این است که مراد اقبال از خودی چیست؟ و چه هدفی را دنبال می کند؟ نگارنده در این مقاله با روش تحلیلی–توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای قصد دارد به بازشناسی نماد خودی در اندیشه اقبال بپردازد. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل می شود، این است که خودی در فلسفۀ اقبال، بازگشت به خویشتن و رهایی از فراموشی خود است.
Allameh Muhammad Iqbal Lahori (1877-1938) was a Pakistani Muslim philosopher, reformer, politician, poet, jurist and thinker who is famous in many fields of knowledge, not only in Islamic lands but all over the world. Because of his newfound view of religion, all modernists and religious intellectuals owe it to him, and his fame had spread beyond the borders of Islam and the West before it spread among Muslim states. Iqbal Lahori, whose mission he had set for himself and who devoted all his efforts to his mission, was the awakening of the Muslims. For this reason, he composed most of his poems for the awakening of Muslims. The first poem of his divan is self or "khodi's Secrets", on which he builds his other thoughts, and it can be said that he has never strayed from "khodi" since then, and he acted accordingly wherever he paid. His somewhat emotional view of the West frightened the West to the beastly Muslims who had to avoid the culture of the West in order to achieve self. Our main issue in this research is what does Iqbal mean by "khodi"? And what is its purpose? In this article, the author intends to recognize the symbol of "khodi" in Iqbal's thought by using analytical-descriptive method and using library resources and using content analysis technique. The conclusion obtained from this research is that the "khodi" in Iqbal's philosophy is a return to oneself and liberation from self-forgetfulness.
اقبال لاهوری، محمد (1380)، سیر فلسفه در ایران، ترجمۀ ا. ح. آریانپور، تهران: انتشارات نگاه.
________________ (1385)، کلیات اقبال لاهوری، به کوششِ عبدالله اکبریان راد، مقدمۀ علی شریعتی، جاوید اقبال، تهران: انتشارات الهام.
________________ (1385)، کلیات اقبال لاهوری، به کوششِ اکبر بهداروند، تهران: انتشارات زوار.
________________ (1388)، بازسازی اندیشه دینی در اسلام، ترجمۀ محمد بقایی، تهران: انتشارات فردوس.
بقایی، محمد (1382)، قلندر شهر عشق، تهران: انتشارات اقبال.
شریعتی، علی(1367)، ما و اقبال، تهران: انتشارات الهام.
شفیق، خرمعلی (1395)، زندگی اقبال و زمانۀ ما، ترجمۀ آلما فاضلی، تهران: نشر ثالث.
مدرسی، فاطمه (1382)، «اقبال لاهوری، نغمه سرای بیداری»، فرهنگ، 46-47، تابستان وپاییز.
مشایخ فریدنی، محمدحسین (1373)، نوای شاعر فردا، تهران: انتشارات علمی وفرهنگی.
مجتبایی، فتح الله (1385)، مقالة اقبال لاهوری، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران: نشر دایرهالمعارف.
میر، محمد (1388)، «خودی و انسان آرمانی در شعر اقبال لاهوری»، فصلنامۀ مطالعات شبه قاره، دانشگاه سیستان و بلوچستان، سال اول، شماره اول، ص159-180.
ندوی، ابوالحسن (1377)، افکار شگفت اقبال، ترجمۀ ابوشعیب عبدالقادر دهقان، بیجا: انتشارات شیخ جام.
_||_Iqbal Lahori, Mohammad (2011), Generalities of Iqbal Lahori,Akbar Behdarvand, Tehran: Zavvar publications.
_________ (2009), Reconstruction of religious thoughts in Islam,translated by Mohammad Baqaie, Tehran: Ferdws.
_________ (2001), The Course of philosophy in Iran, translated by A.H. Arianpoor, Tehran: Negah.
Baqaie, Mohammad (2003), Qalandar of love city, Tehran: Iqbal.
Sharieati, Ali (1988), We and Iqbal, Tehran: Elham.
Shafiq, Khorramali (2016), The life of Iqbal and our time,translated by Alma Fazeli, Tehran: Sales.
Modarresi, Fatemeh (2003), Iqbal lahori, Awaking Song, Farhang, 47-46, Summer and Fall.
Mashayekh Faridoni, Mohammad Hossrin (1994), Tomorrow’s poets song, Tehran: Elmi va Farhangi.
Mojtabaie, Fathollah (2011), Iqbal Lahori Paper, Great Islamic Encyclopedia, Tehran: Dayeratolmaaref.
Mir, Mohammad (2009), Khodi and Iqbal man in Iqbal lahori’s poetry, The Study of subcontinent journal. University of Sistan and Baloochestan, First year, first issue, pp. 150 – 189.
Nadvi, Abolhassan (1998), The wonders of Iqbal lahori’s thought, translaterd by A. Dehghan, Sheikh Jam Publications.