اصل «صرفهجویی کیفری» مبنای تفسیر احکام و قوانین جزایی اسلام
محورهای موضوعی : حقوق خصوصیحمید مسجدسرایی 1 , خالد نبی نیا 2 , احمد باقری 3 , سید محمد صدری 4
1 - دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
2 - دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی
3 - استاد گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
4 - دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
کلید واژه: عدالت کیفری, اصل صرفهجویی کیفری, تفسیر فقه جزایی, سیاست کیفرزدایی,
چکیده مقاله :
اصل صرفه جویی کیفری یکی از بنیادی ترین اصول در حوزه ی حقوق کیفری است که پیچیدگی و سختی هایی را که در برابر حقوق جزا به عنوان یکی از محدودیت های حقوق و آزادی شهروندان وجود دارد با اندکی ملایمت و سازگاری از بین می برد. این اصل در واقع، به دنبال تحدید و مرزبندی قلمرو مجاز مداخله ی حقوق کیفری در حوزه حقوق و آزادی های شهروندان می باشد. التزام به اصل صرفه جویی کیفری نه تنها موجبات استفاده ی بهینه از حقوق کیفری در جایگاه مناسب آن را فراهم می سازد بلکه در عین حال، زمینه ی توجه سیاست گذار جنایی اسلام به استفاده از ابزارها و نهادهای حقوقی- اجتماعی را نیز فراهم می سازد. قاعده قبح عقاب بلابیان، قاعده درأ، اصل احتیاط در دماء، فروج، اعراض و اموال، اصل تفسیر مضیّق، ابتنای شارع بر سختگیری در مرحله ثبوت و اثبات جرم و بنای حدود بر تسامح و تخفیف در اجرای مجازات ها، اصل اباحه، اصل اعتبار مصلحت در تعیین مجازات و اصل عدم ولایت، تأسیس چنین اصلی را موجه می سازد. بدون تردید کاربست این اصل در فرایند کیفرزدایی، جامعه ی غیرمتورم کیفری را مواجه خواهد بود و افزون بر این، بستر تحقق عدالت کیفری را هموارتر خواهد ساخت.
The principle of penal economy is one of the most fundamental principles in the field of criminal law that eliminates the difficulties and complexities of criminal law as one of the constraints on the rights and freedoms of citizens with a slight degree of consolation and consistency. In fact, this principle seeks to delimit the scope of the criminal law intervention in the area of citizen rights and freedoms. The commitment to the principle of criminal economy not only provides for the optimal use of criminal law in its proper place, but also at the same time provides grounds for the attention of the criminal policy of Islam to the use of social-legal instruments and institutions. The rule of the shamefulness of punishment without notice of law, the rule of interpretation in favor of defendant in the face of doubt, the principle of precaution in cases involving life, reputation, sexual chastity and property, the principle of narrow interpretation, the principle of the obligation of judge to be strict at the stage of proof of the crime and the principle and foundation of hudud on tolerance and mitigation in the implementation of penalties, the principle of tolerance, the principle of legitimacy of the expediency in determining the punishment, and the principle of non-authority justify the establishment of such a principal. Without doubt, the application of this principle in the process of punishment will result in a non-inflaming criminal system and, moreover, it can pave the way for the realization of criminal justice.
قرآن کریم.
2- اردبیلی، محمدعلی، (1384)، حقوق جزای عمومی، نشر میزان، تهران.
3- آل بحر العلوم، سید محمد، (1403)، بلغه الفقیه، مکتب الصادق، تهران.
4- ایزدیفرد، علیاکبر؛ محسنی دهکلانی، محمد؛ قندور بیجارپس، اسمعیل، (1396)، قلمرو «قاعده قبح عقاب بلابیان» در شبهات موضوعیّه، مطالعات فقه و حقوق اسلامی، سال نه، شماره 16، صص 69-92.
5- تبریزی، جواد، (بیتا)، ارشاد الطالب، دار الصدیقه الشهید (س)، قم.
6- ترمذی، ابوعیسی محمد بن عیسی، (1374)، سنن ترمذی، المکتبه الاسلامیه، تهران.
7- جبعی عاملی (شهید ثانی)، زین الدین بن علی، (1268)، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرایع الاسلام، مؤسسه المعارف الاسلامیه، قم.
8- جبعی عاملی (شهید ثانی)، زین الدین بن علی، (1410)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، انتشارات داوری، قم.
9- حرّ عاملی، محمد بن حسن، (1410)، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، المکتبه الاسلامیه، تهران.
10- خمینی(امام)، سید روح الله، (1428)، الرسائل (الاجتهاد و التقلید)، مطبعه العروج، تهران.
11- خوئی، سیّد ابوالقاسم، (بیتا)، مبانی تکمله المنهاج، مطبعه الآداب، نجف اشرف.
12- دراج، بهزاد، (1379)، اصل برائت، مبانی و آثار آن در امورکیفری، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
13- رحمدل، منصور، (1385)، معکوس شدن بار اثبات در حقوق موضوعه ایران، پروژهی تحقیقاتی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تهران.
14- رحیمی نژاد اسماعیل، (1387)، کرامت انسانی در حقوق کیفری، نشر میزان، تهران.
15- سرمست بناب، باقر، (1387)، اصل برائت در حقوق کیفری، نشر دادگستر، تهران.
16- صانعی، پرویز، (1374)، حقوق جزای عمومی، کتابخانه گنج دانش، تهران.
17- صدر، سید محمدباقر، (1404)، دروس فی علم الاصول، مؤسسه النشر الاسلامی، قم.
18- طباطبایی، سید علی، (1404)، ریاض المسائل فی بیان الأحکام بالدلائل، مؤسسه آل البیت (ع)، قم.
19- گلدوزیان، ایرج، (1379)، حقوق جزای عمومی ایران، مؤسسه انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران.
20- فیض، علیرضا، (1373)، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
21- قاضی ابن براج، (1406)، المهذّب، مؤسسه النشر الاسلامی، قم.
22- قرائتی، محسن، (1375)، گناه شناسی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران.
23- قربانی، علی؛ موحدی، جعفر، (1391)، ماهیت برائت در فقه و حقوق، مجله حقوقی دادگستری، شماره 80، صص 63-87.
24- کلانتری خلیل آباد، عباس، متولی زاده، نفیسه، گلستان رو، صدیقه، (1395)، احتیاط در دماء و کاربرد آن در حقوق کیفری، حقوق اسلامی، سال سیزدهم، شماره 51، صص 129-160.
25- مجمع اهل البیت علیهم السلام، (1427)، قواعد اصول الفقه علی مذهب الامامیه، با اشراف محمد مؤمن قمی، المجمع العالمی لأهل البیت علیهم السلام، قم.
26- محقق اردبیلی، ملا احمد، (بیتا)، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، موسسه النشر الاسلامی، قم.
27- محقق داماد، سید مصطفی، (1379)، قواعد فقه (بخش جزایی)، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران.
28- مسجد سرائی، حمید؛ مؤمنی، عابدین، (1388)، اجرای حدود در عصر غیبت، مطالعات اسلامی (فقه و اصول)، سال چهلم و یکم، شماره 1/82، صص 135-168.
29- مکی عاملی(شهید اول)، محمد بن جمال الدین، (بیتا)، القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، قم.
30- منتظری، حسینعلی، (1408)، دراسات فی ولایه الفقیه، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، قم.
31- موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا، (بیتا)، الدر المنضود فی احکام الحدود، نسخه خطی.
32- مؤمنی، عابدین؛ علوی، سیّد محمود؛ رستمی نجف آبادی، حامد، (1396)، مولفههای تاثیرگذار در اجرای حدود، مطالعات فقه و حقوق اسلامی، سال نه، شماره 17، صص 235-256.
33- نجفی، محمدحسن، (1427)، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، دار الکتب الاسلامیه، تهران.
34- نجفی توانا، علی؛ مصطفی زاده، فهیم، (1392)، جرم انگاری در نظام کیفری جمهوری اسلامی ایران، مطالعات فقه و حقوق اسلامی، شماره 8، صص 149-170.
35- نوبهار، رحیم، (1390)، اصل کاربرد کمینه حقوق کیفری، مجله آموزه های حقوق کیفری، شماره اول، صص 91 - 114.
36. Kant, Il.(1948). Groundwork of the metaphysic of morals. Trans by H.j.Pato, London, Hutchinson, p.96-97.
37. Jarbrg, N. (2004). Criminalization of last resort(ultimaratio), Ohio State Journal of Criminal Law, PP.521-534.
38. Pettit, Philip. (1997). Republican theory and criminal punishment, Utilitas, Vol. 9No.1,PP.59-79.
39. Ashworth, A. (1999). Prinsiples of criminal law. Oxford: Oxford University Press.
40. Braithwaite,J. (1994). Three Rs of republican sentencing Current issues in criminal justice, 5(3), PP.318-325.
_||_
2. Feyz, A. (1994). Concurrent compliance with the general penal law of Islam. Qom: Ministry of Islamic Culture.
5. Ardebili, M. (no date). Majma Al-Faede va Al-Borhan fi Sharh Ershad Al-Azhan. Qom: Al-Nasir Institute.
10. Khomeini, R. (2007). Al-Rasael. Tehran:Orouj Publishing
11. Makki Ameli, M. (no date). Al-Qavaed va Al-Favaed. Qom: Maktabah Mofid
14. Montazeri, H. A. (1988). Derasat fi Velayat Al-Faghih. Qom: Islamiah Publication.
15. Najafi Tavana, A., Mostafazadeh, F. (2013). Criminalization in the criminal system of Islamic Republic of Iran, Studies in Islamic Law and Jurisprudence, 8, 149-170.
16. Najafi, M. H. (2006). Javaher Al-Kalam-Fi Sharh Sharay-Islam. Tehran: Darol Kotob Islamiyah.
17. Rahimi, I. (2008). Human dignity in criminal law. Tehran: Mizan Publishing.
18. Sadr, M. B. (1984). Doroos Fi Elm Al-Osoul. Qom: Islamic Publication Office.
18. Sanei, P. (1995). General penal law. Tehran: Ganj Danesh Library.
19. Sarmast Bonab, B. (2008). Principle of innocence in criminal law. Tehran: Judge Publication.
20. Tabrizi, J. (No date). Ershad Al-Taleb. Qom: Al-Sadiq Al-Shahid.
21. Termazei, A. (1995). Sonani Termazei. Tehran: Maktabah Mortezaviyah.