بررسی پاسخ مغز به طعم محصول در مواجهه با برندهای شکلات
محورهای موضوعی : توسعه پایدارمونا دانه واش 1 , مهدی فدایی 2 , دانیال صابر سمیعی 3
1 - کارشناسی ارشد، گروه مدیریت، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران (عهدهدار مکاتبات)
2 - استادیار، واحد رودبار، دانشگاه آزاد اسلامی، رودبار، ایران
3 - مربی، واحد قزوین (مرکز تحقیقات سیستمهای هوشمند و علوم شناختی)، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
کلید واژه: برند, بازاریابی عصبی, نورومارکتینگ, الکتروانسفالوگرافی,
چکیده مقاله :
اخیراً محققان راه حلهایی ارائه نمودهاند که با استفاده از آن تولیدکنندگان میتوانند با تجزیه و تحلیل سیگنالهای مغزی، واکنش مصرفکنندگان را نسبت به محصولات خود مستقیما بررسی کنند. این تکنیک "نورومارکتینگ" نامیده میشود. پژوهش حاضر به لحاظ روش تحقیق، تجربی-آزمایشگاهی و به لحاظ هدف کاربردی است که به بررسی پاسخ مغز به طعم محصول در مواجهه با برندهای شکلات از طریق مقایسهی واکنش مغزی مصرفکنندگان شکلات صبحانه در مواجه با طعم و در مواجهه با برند میپردازد. در این مطالعه از طریق تجهیزات الکتروانسفالوگرافی در 14 منطقه مغزی در زمان مزه کردن شکلات صبحانه توسط 35 آزمودنی در سه مرحله بدون آگاهی از برند ، آگاه از برند اما برندهای اشتباه و آگاه از برند با برندهای صحیح و در هر مرحله سه برندوجود داشت. نمونه گیری در تمام دامنههای فرکانسی صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین فعالیت مغزی در نواحی AF3 و AF4 در حین چشیدن طعم شکلات بدون آگاهی از برند و چشیدن طعم شکلات با آگاهی از برند تفاوت معنی داری وجود دارد. در نتیجه هم طعم و هم برند بر فعالیت مغزی تاثیر میگذارند اما تاثیر برند بسیار بیشتر بوده تا جایی که طعم دو برند جابجا شده باعث باورهای اشتباه توسط آزمودنی شد.
Nowadays, a large amount of the budget paid by manufacturers is spent on product advertising. Recently, researchers have come up with solutions that allow manufacturers to directly analyze consumers' reactions to their products by analyzing brain signals. This technique is called "neuromarketing". The purpose of the present study was to compare the brain response of consumers to breakfast chocolate in the face of taste and brand. In this study through electroencephalographic equipment in 14 brain regions at the time of tasting breakfast chocolate by 35 subjects in three stages without brand awareness, brand awareness and false brands with correct brands and in each stage there were three brands. Sampling was performed on all frequency bands. The results showed that there was a significant difference between brain activity in regions AF3 and AF4 while tasting chocolate without brand awareness and tasting chocolate with brand awareness. As a result, both taste and brand influence brain activity, but the brand influence was much greater than where the taste of the two brands shifted, leading to erroneous beliefs by the subject.
_||_