مقایسه باورهای هوشی و بلوغ هیجانی دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر ایلام
محورهای موضوعی : علوم تربیتیاحمد میرزابیگی 1 , سعید بختیارپور 2 , زهرا افتخار صعادی 3 , بهنام مکوندی 4 , رضا پاشا 5
1 - دانشجوی دکتری تخصصی گروه روان شناسی، پردیس علوم و تحقیقات خوزستان، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز،ایران و دانشجوی گروه روان شناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
2 - گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی،اهواز ،ایران
3 - گروه روانشناسی ، واحد اهواز ، دانشگاه آزاد اسلامی ،اهواز ،ایران
4 - گروه روانشناسی ، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز ،ایران
5 - گروه روانشناسی ، واحد اهواز ، دانشگاه آزاد اسلامی ،اهواز ،ایران
کلید واژه: هوش, دانش آموزان, ایلام, بلوغ هیجانی,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر مقایسه باورهای هوشی و بلوغ هیجانی دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم شهر ایلام است. روش پژوهش از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری را کلیهی دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسط دوم شهر ایلام در سال تحصیلی 1396-1395 به تعداد 10496 نفر تشکیل داد. حجم نمونه از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 374 دانشآموز تعیین گردید روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای بوده که مقیاس باورهای هوشی دوپیرات و مارین(2005) و مقیاس بلوغ هیجانی یاشویر سینگ و ماهیش بهار گاوا (1991) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) استفاده شده است. یافته ها نشان داد، در بین دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسطه دوم شهر ایلام در بلوغ هیجانی و باورهای هوشی تفاوت معناداری وجود دارد و دختران گروه نمونه، در مقایسه با پسران، دارای بلوغ هیجانی پایینتر و باورهای هوشی بیشتری هستند. همچنین، عامل جسنیت به عنوان متغیر تاثیرگذار به میزان 6/4 درصد واریانس عدم ثبات عاطفی، 4/5 درصد واریانس بازگشت عاطفی، 3/4 درصد واریانس فروپاشی شخصیت، 7/6 درصد واریانس ناسازگاری اجتماعی، 6/3 درصد واریانس فقدان استقلال، 8/2 درصد واریانس باورهای هوشی افزایشی و 6/2 درصد واریانس باورهای هوشی ذاتی را تبیین میکند. بنابراین، تحولات جنسیتی در حوزهی آموزش و پرورش نمیتوان محدود و منحصر به تحولات کمی و افزایش چشمگیر نسبت به دانشآموزان دختر دانست.
The present study compares the status of high school female and male students in some psychological variables and examines the predictive power of each variable in their academic achievement. The statistical population of the study is all male and female students of secondary schools in the city of Ilam in the academic year 1395-1396 with population size 10496 and the sample size was determined by the Crecy and Morgan table, and 374 students were enrolled.The sampling method was applied to multimodal cluster sampling according to the educational areas of Ilam city, which completed Dupirat and Marin's Intelligence Beliefs Scale (2005) and Yashwir Singh's and Mahesh's Spring Scales (1991). Descriptive statistics (mean and standard deviation) and multivariate analysis of variance (MANOVA) were used to analyze the data. The results showed that there is a significant difference between male and female students of Ilam Secondary Schools in emotional maturity and IQs, and the girls in the sample group have lower emotional maturity and intelligence beliefs than boys. Also, the factor of "sentiment" as an effective variable was 4.6% of the variance of emotional instability, 5.4% of emotional return variance, 4.3% of variance of personality disorder, 6.7% of variance of social incompatibility, 3.6% of variance of lack of independence , 2.8% of the variance of incremental belief beliefs and 2.6% of the variance of intrinsic intelligence beliefs. Therefore, gender transformations in the field of education can not be limited and limited to quantitative changes and a dramatic increase compared to female students.
_||_