بررسی تحریم ربا به عنوان یکی از راههای مبارزه با فقر اقتصادی از منظر قرآن کریم
محورهای موضوعی : دستاوردهای نوین در حقوق عمومیعبدالکریم گل گون 1 , هرمز اسدی کوه باد 2
1 - دانشجوی دکترا، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران
2 - دانشیار ، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد رامهرمز، دانشگاه آزاد اسلامی، رامهرمز، ایران،(نویسنده مسئول): Asadi.koohbad@gmail.com
کلید واژه: فقر, عدالت, ربا, اقتصاد, قرآن کریم,
چکیده مقاله :
پدیدهی شوم فقر همواره آثار مخربی در اجتماع داشته و یکی از موانع عمدهی سعادت اجتماعات بشری است، قران کریم برای رفع این بلای اجتماعی راههایی ارائه داده و با روشهای سلبی و ایجابی به مقابله با آن پرداخته است، از یک سو ربا را تحریم و تکاثر ثروت را ممنوع، و از سوی دیگر با وضع تأسیسهای مهم و تأثیرگذار اجتماعی، همچون، خمس، زکات، قرض، انفاق، وقف وتوصیه به کار و تلاش، برای رفع این بلای خانمان سوز، اهتمام ورزیده است. علیرغم اینکه همه مسلمانان نسبت به حرمت ربا در اسلام متفق هستند، اما تعریف دقیقی در میان مسلمین از ربا مورد اتفاق نیست. سابقاً غالب دانشمندان اسلامی همچون مسیحیان، انواع سود و منفعت بر روی پول را معادل ربا میدانستند، اما امروزه اکثر علمای اسلامی ربا را نه هر نوع سودی بلکه معادل سود ظالمانه و میدانند. موضوع پژوهش ایجاب میکند که در سطح ژرفانگر بررسی شود. از این رو؛ طرح تحقیق ژرفا نگرانه موضوع را به وسیله طرح مطالعهی موردی از فن کتابخانهای، به خاطر رجوع به قرآن کریم و تفاسیر معتبر و فن اسنادی، بررسی و به این نتیجه رسیده است که، تحریم ربا یکی از راههای مقابله با فقر و حمایت از فقراء است.
The ominous phenomenon of poverty has always had destructive effects on society and is one of the major obstacles to the happiness of human societies. The Holy Quran has provided ways to solve this social scourge and has dealt with it with negative and positive methods. On the one hand, banning usury and prohibiting the reproduction of wealth, and on the other hand, by establishing important and influential social institutions, such as khums, zakat, loans, endowment, endowment, and advice to work and effort, in order to solve this scourge of burning women. has taken care Despite the fact that all Muslims agree on the sanctity of riba in Islam, there is no exact definition of riba among Muslims. In the past, the majority of Islamic scholars, like Christians, considered all kinds of interest on money as equivalent to usury, but today, most Islamic scholars consider riba not just any kind of interest, but equivalent to cruel interest. The subject of the research requires to be investigated at a deep level. therefore; The in-depth research plan of the subject has been investigated by means of a case study plan of library technology, due to the reference to the Holy Quran and authentic interpretations and documentary technology, and it has come to the conclusion that banning riba is one of the ways to deal with Poverty and support for the poor.
قرآن کریم
ابراهیمی، محمد حسین (1374)، ربا و قرض در اسلام، اول، قم، مؤلف.
اردبیلی، احمد (1375)، زبده البیان فی احکام القرآن، اول، قم، سلمان فارسی.
بحرانی، سید هاشم (1389)، تفسیر البرهان، مترجمان: رضا ناظمیان ، علی گنجیان، صادق خورشا، اول، تهران، کتاب صبح.
حویزی، عبد علی ابن جمعه (1415 ق)، نورالثقلین، هاشم رسولی، اول، قم، اسماعیلیان.
خمینی، روح الله (۱۳۶۷ – ۱۳۷۰)، تحریر الوسیله، مترجم محمد باقر موسوی همدانی، اول، قم، دارالعلم.
شهید ثانی، زین الدین الجبعی العاملی (۱۳۶۷)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، اول، قم، مکتبه آیه¬الله العظمی المرعشی النجفی.
صدر، سید موسی (1383)، مبارزه اسلام با فقر وگرسنگی، مترجمان: طیبی شبستری و محمود حکیمی، اول، قم ، جهان آراء.
طباطبایی، سید محمد حسین (۱۲۸۱ق – ۱۳۶۰ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
طبرسی، ابوعلی علی الفضل بن الحسن (1378)، تفسیر مجمع البیان، تحیق علی کرمی، اول، تهران، فراهانی.
طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن بن على بن حسن معروف به شيخ الطائفة (1387ق)، چاپ سوم، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية.
عاملی، شیخ حر (1412 ق)، وسائل الشیعه، اول، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
عیاشی سمرقندی، محمد بن مسعود (1380ق)، التفسیر، اول، تهران، المطبعة العلمية.
فاضل، مقداد بن عبدالله (1395)، کنزالعرفان فی فقه القرآن، ترجمه عقیقی بخشایشی، اول، تهران، کتاب عتیق.
قرائتی، محسن (1360)، تفسیر نور، هفدهم، تهران، مرکز فرهنگی درس¬هایی از قرآن.
قطب، سید ابراهیم حسین (1360)، مقابله اسلام با سرمایه داری، مترجم: سید محمد رادمنش، چهارم، تهران، بنیاد علوم اسلامی.
گالبریت، جان کنت (1360)، طبیعت فقر توده-ای، مترجم کورش زعیم، اول، تهران، هما.
مجلسی، محمد باقر (1412 ق)، بحارالانوار، دوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
محسنی، منوچهر(1370)، مقدمات جامعه شناسی، هشتم، تهران، حاذق.
مدیر شانه چی، کاظم (1380)، آیات الاحکام، دوم، تهران، سمت.
مطهری، مرتضی (1370)، مسأله ربا، سوم، تهران، صدرا.
مکارم شیرازی، ناصر (1376)، تفسیر نمونه، بیست و پنجم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
مورلی، دیوید - هرمیدان لاول (1371)، نام من امروز است، مترجم: سعید پارسا، اول، تهران، اطلاعات.
بررسی تحریم ربا به عنوان یکی از راههای مبارزه با فقر اقتصادی از منظر قرآن کریم
چکیده:
پدیدهی شوم فقر همواره آثار مخربی در اجتماع داشته و یکی از موانع عمدهی سعادت اجتماعات بشری است، قران کریم برای رفع این بلای اجتماعی راههایی ارائه داده و با روشهای سلبی و ایجابی به مقابله با آن پرداخته است، از یک سو ربا را تحریم و تکاثر ثروت را ممنوع، و از سوی دیگر با وضع تأسیسهای مهم و تأثیرگذار اجتماعی، همچون، خمس، زکات، قرض، انفاق، وقف وتوصیه به کار و تلاش، برای رفع این بلای خانمان سوز، اهتمام ورزیده است. علیرغم اینکه همه مسلمانان نسبت به حرمت ربا در اسلام متفق هستند، اما تعریف دقیقی در میان مسلمین از ربا مورد اتفاق نیست. سابقاً غالب دانشمندان اسلامی همچون مسیحیان، انواع سود و منفعت بر روی پول را معادل ربا میدانستند، اما امروزه اکثر علمای اسلامی ربا را نه هر نوع سودی بلکه معادل سود ظالمانه و میدانند. موضوع پژوهش ایجاب میکند که در سطح ژرفانگر بررسی شود. از این رو؛ طرح تحقیق ژرفا نگرانه موضوع را به وسیله طرح مطالعهی موردی از فن کتابخانهای، به خاطر رجوع به قرآن کریم و تفاسیر معتبر و فن اسنادی، بررسی و به این نتیجه رسیده است که، تحریم ربا یکی از راههای مقابله با فقر و حمایت از فقراء است.
کلید واژهها: قرآن کریم، فقر، ربا، اقتصاد، عدالت.
مقدمه
قرآن کریم برای ایجاد حیات طیبه، تعالیم ویژهای مقرر کرده است. در این پژوهش، تحریم ربا به عنوان یکی از راهکارهای قرآن کریم، برای مقابله با فقر بررسی میشود. پایگاه تحقیقاتی در این مقاله، پایگاه اثباتی است و نویسنده بر آن است تا فرضیهی تحریم ربا را، به عنوان یکی از راههای پیشگیری و رفع فقر، اثبات نماید، و از آنجا که فقر اقتصادی، یکی از علل و عوامل جرم و ناهنجاریهای اجتماعی و مانع عمدهی سعادت بشری است، و پژوهش دربارهی رفع این پدیدهی شوم، در قرآن از اهمیت ویژهای برخوردار است، که قرآن کریم چه راههایی برای مقابله با این پدیده ارائه داده است؟؛ گرچه محققان عرصههای گوناگون، پژوهشهای متعدد دربارهی علل و عوامل فقر و راههای مقابله با آن انجام دادهاند و مفسران و فقیهان نیز هر کدام از منظر حیطهی پژوهشی خود به این مهم پرداختهاند، ولی این پژوهش، از دیدگاه قرآنی به این امر میپردازد. زیرا پدیدهی شوم فقر، زندگی فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده و عواقب ویرانگری دارد و با توجه به تأثیر مخرب آن، فکر و جسم و هستی آدمیان را نشانه میرود، از سویی دیگر، بیش از یک میلیارد از مردم جهان در فقر مطلق بسر میبرند و سالانه کودکان زیادی در جهان سوم از گرسنگی میمیرند و با توجه به اهداف عالیه قرآن کریم، برای رسیدن به قلهی منیع صلاح و فلاح، یافتن راهکارهای وحیانی در این باره حائز اهمیت است.
قرآن کریم کتاب انسان سازی است، و بر پایهی فطرت و نیازهای فطری انسان و با توجه به نیازهای روحی و جسمی آدمی و ابعاد و جوانب زندگی بشری، احکام گوناگونی را مقرر داشته است. خلقت جهان را برای آسایش انسان و زمینهی رشد و شکوفایی او معرفی کرده و ثروت، خیر و آسایش و رفاه را حق طبیعی آدمیان میداند، و با همان شدتی که با کفر مبارزه میکند، با فقر نیز مبارزه مینماید. از این رو؛ با عوامل و نهادهای اجتماعی که در این مسیر، مانع این هدف متعالی شده است، به شدت مقابله نموده و به شیوههای گوناگون به ابطال و تحریم آنها پرداخته است و نهادهای مقابل فقرزایی را تأسیس و تشریع نموده است.
1-شیوههای مقابله با فقر در قرآن کریم
قرآن کریم برای رهایی از فقر و ناداری، از دو شیوهی سلبی- تحریمی و شیوهی ایجابی ارائه طریق کرده است:
یکی از راههای مقابله با ثروت اندوزی و فقر، تحریم ربا است. ربا از نظر اصطلاحیف افزونی بر رأس مال است در دو جنس همگون، که وزنی یا پیمانهای است. (فاضل مقداد، 1395: 36)، به معامله ربوی به جهت زیادی، ربوی میگویند. همانگونه که اگر کسی پنجاه مَن گندم را به هفتاد مَن گندم معاوضه کند، به چنین معاوضهای، ربوی گویند. ربا بر دو گونه است: ربای قرضی و ربای معاملهای. در ربای قرضی، پول یا کالایی به دیگری قرض داده میشود تا اینکه پس از پایان مدت، بیشتر از آنچه داده است، پس بگیرد. ربای معاملی، فروش یکی از دو جنس مثل هم، با زیادتی، در صورتی که مکیل و یا موزون باشند، که هر دو حراماند. ( شهیدثانی، 1367: 38 )
1-1- ربا و تشدید فقر
افراد معمولاً، یا هنگام تنگدستی و برای رفع مایحتاج روزمرهی زندگی خود مجبور به گرفتن جنس یا عین و معامله ربوی شده، یا جهت توسعه زندگی و فعالیت و رشد اقتصادی به این امر تن میدهند،که در هر صورت، با پرداخت مبالغ افزون بر اصل سرمایه، به او فشار اقتصادی را تحمیل مینماید. از آنجا که در جامعهی انسانی، بر اساس علل و عوامل عدیده، برخی از برآورد نیازهای ضروری مادی زندگی ناتوان بوده و با پرداخت سودهای کلان، مبلغی را برای رفع نیازهای ضروری خود به ربا دهندگان پرداخت میکنند، چنین افرادی، اغلب از پرداخت اصل سرمایه به طلبکار عاجز بوده و تن به سودهای تزایدی میدهند و هرچه از زمان اخذ اصل سرمایه بگذرد، بر میزان بدهی ربا گیرنده افزوده میشود و نسل اندر نسل مدیون بوده، فقر میان فرزندان آنان دست به دست شده و از رفاه و آسایش محروم میشوند. از سوی دیگر؛ آنان هم که جهت توسعهی زندگی و رشد اقتصادی، اقدام به گرفتن ربا میکنند نیز، حاصل دسترنجشان نصیب دیگری میشود و از این رو، فقیر، فقیرتر و غنی، غنیتر شده و جامعه دچار رکود اخلاقی و اقتصادی میشود و در نتیجه، در چنین جامعهای، عدالت پایمال میگردد. پژوهشگری در این باره میگوید: «جامعهای که در آن نظام ربوی رواج و شایع گشته، خواه ناخواه، عدالت پایمال میشود. چون عدالت اقتضاء دارد که ربا نباشد. زیرا ربا «اکل مال بالباطل» است و آثار ظلم اجتماعی، در زندگی ناهماهنگی به وجود میآورد و امکانات و سرمایه را یکجا جمع میکند و به دنبال آن، سیاست هم در آن متمایل به پولدار میگردد. این آثار اقتصادی، آثار سیاسی هم به همراه دارد. در آن صورت، ظلم اقتصادی و سیاسی جامعه، مظلوم را پایمال میکند. چون ربا دهنده روز به روز فقیرتر و ربا خورنده ثروتمندتر خواهد شد».(ابراهیمی، 1374: 92)
اگر چه فاصلهی طبقاتی، علل و عوامل گوناگونی دارد، ولی ربا یکی از مهمترین آنهاست، از این رو؛ قرآن کریم به شدت با آن به مقابله پرداخته است. کلمه ربا در قرآن کریم پنج بار آمده است:
1-1-1- آیه 275 سوره بقره: «کسانی که ربا میخورند (در قیامت) برنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین میخورد و گاهی بپا میخیزد) این، بهخاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند رباست (و تفاوتی میان آن دو نیست) در حالی که خدا، بیع را حلال کرده و ربا را حرام، و اگر کسی اندرز الهی به او برسد، و از (رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق (قبل از نزول حکم تحریم) به دست آورده، مال اوست و کار او به خدا واگذار میشود، اما کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند) اهل آتشند و همیشه در آن میمانند». فاضل مقداد در ذیل این آیهی شریفه آورده است: "ربا، یکی از گناهان کبیره است، چون درآخرآیه، وعدهی آتش در مقابل آن داده شده است، و در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «یک درهم ربا، پیش خدا بزرگتر از هفتاد بار زنا با محارم در بیت الله الحرام است.» و باز فرموده است: «خداوند تحریم ربا را تشدید نمود تا مردم از پذیرفتن قرض، امتناع نورزند.» و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در مورد ربا پنج گروه را مورد لعن قرار داده: «خورنده ربا، موکل آن دو، شاهد بر معامله آن، و نویسندهی آن»."(فاضل مقداد، 1395: 477)
یکی از پژوهشگران در ذیل آیهی مذکور میگوید: «به موجب این آیه ربا خوار در حکم مصروعان و دیوانگان است، زیرا شخص عاقل، مهذّب و در مقام توسعهی تجارت و تهیهی رفاه اجتماعی است و همواره خواهان آن است که با کَدّ یمین و عرق جبین تحصیل معیشت کند و زندگانیاش مایهی خیر و برکت برای اجتماع باشد. در محشر هم این قبیل مردم در حالت صرع، محشور خواهند شد. در پایان آیه، ربا خوار بسیار ناسپاس و گنهکار معرفی شده است، چه ناسپاسیای از این بیشتر که به جای همدردی با مسکینان و مواسات با فقیران و نیازمندان با استقراض، آنها را با پرداخت سودهای سنگین از پای درآورد و بر فقر آنان میافزاید، یا چه گناهی از این بالاتر که رباخواران، وجود خود را در جامعه مانند انگلی سازند و از دسترنج دیگران بهرهمند شوند»؛ (خزائلی، 1353: 253)؛ تحریم ربا پیش از نزول این آیه، در آیه 130 سوره آل عمران تشریع شده بود و اینجا تأکیدی بر حرمت آن حکم، و تشدیدی بر رباخواری است. البته پیش از نزول سوره شریفه آل عمران، سوره روم، که سورهای مکی است، نازل شده بود، و در آنجا به نتیجهی عکس ربا خواری، یعنی عدم افزایش ثروت به گونه خبری یادآوری شده است، از این رو؛ دانسته میشود که این کار، از همان بدو بعثت، مذموم و ناپسند قلمداد شده است. ولی در سوره آل عمران به صراحت تحریم شد. علاوه برآن، حرمت ربا بر اساس حکایت قرآن کریم در یهود نیز شناخته شده بود (واخذهم الربوا وقد نهوا عنه)، نساء/161. علامه طباطبایی (ره) دراین باره میفرماید: خداوند سبحان، شدتی که در این آیات درباره ربا خواری به کار برده، دربارهی هیچ یک از فروعات دین بکار نگرفته است.(طباطبایی، 1360: 628) و با تحلیلی جامعه شناسانه، نتیجه آن را از پیشگوییهای قرآن کریم در زندگی اجتماعی و سیاسی معرفی کرده و میفرماید: "ربا خواران به جمع کردن اموال و انباشتن ثروت پرداختند و در راه به دست آوردن جاه و مقام، با یکدیگر مسابقه گذاشتند و همین باعث به راه افتادن جنگهای جهانی شد، جمعیت دنیا به دو دسته تقسیم گردیده و روبروی هم ایستادند، یک طرف ثروتمندان مرفه و طرف دیگر استثمار شدگان بدبختی که همه چیزشان به غارت رفته بود، و این جنگهای جهانی، بلایی شد که کوهها را ازجا میکند و زلزله در زمین میافکند، انسانیت را تهدید و به فنا برد و دنیا را به ویرانهای تبدیل نمود."(طباطبایی، 1360: 629)
قرآن کریم با توجه به رواج گستردهی ربا خواری در مکه و مدینه، اینگونه به مبارزهای جدی با این پدیده اجتماعی، که موجب فاصله طبقاتی بوده است، اهتمام ورزیده است، با تشبیهی بلیغ، ربا خواران را به مصروع و دیوانه تشبیه نموده است، آنسان که تعادل در راه رفتن را از دست داده است، گرچه بیشتر مفسران بر این باورند که این وضعیت رباخواران، در قیامت و به هنگام ورود به محشر است، ولی برخی معتقدند که منظور، تجسم حال آنان در زندگی دنیوی است، زیرا عمل آنان از روی اندیشه و تفکر نیست و پرستش ثروت، آنچنان چشم عقلشان را کور کرده است که نمیفهمند استثمار طبقات زیردست و غارت کردن دسترنج آنان، بذر دشمنی را در دلهایشان میپاشد و به انقلابها و انفجارهای اجتماعی، که اساس مالکیت را به خطر میافکند، منتهی میشود، و در این صورت، امنیت وآرامش رخت بر بسته و زندگی خود رباخوار، تحت تأثیر شرایط نابسامان اقتصادی و ناهنجاریهای ناشی از فقر، قرار گرفته وکشتی طوفان زدهی متلاطم، همه را در قعر دریای دنیا فرو میریزد، لذا روش او نیز چون دیوانگان است که در امور خود تدبیر و آینده نگری و خرد ورزی را دخالت نمیدهند؛ اما از آنجا که وضع انسان در جهان دیگر، تجسمی از اعمال او در این دنیاست، ممکن است آیه اشاره به هر دو معنای دنیوی و اخروی باشد.(مکارم شیرازی و...، 1377: 367)؛ و در روایات به هر دو معنی اشاره شده است؛ هم آشفتگی این جهانی را در برمیگیرد، آنگونه که در روایتی آمده است که: امام صادق علیه السلام فرموده است: «ربا خوار از دنیا نمیرود، مگر اینکه به نوعی جنون مبتلا خواهد شد.» (عیاشی، 1363، ج 1: 152) برخی دیگر، وضعیت ربا خواران در قیامت را هم، مخبوطانه و مصروعانه معرفی کردهاند،(حویزی، 1415ق، ج ا: 291)، در روایتی در تفسیر البرهان آمده است: «رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: هنگامی که مرا به آسمان بردند، جماعتی را دیدم که یکی از ایشان میخواست برخیزد، ولی به خاطر بزرگی شکمش نمیتوانست برخیزد؛ گفتم: ای جبرییل؛ اینها، کی هستند؟ گفت: اینها همان کسانی هستند که در دنیا ربا میخوردند و خداوند درباره ایشان فرمود: «الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس»، و آنان بر راه فرعون هستند، و صبح و شب در آتش فرو میروند و میگویند: پروردگارا! کی قیامت فرا میرسد؟»(بحرانی،1389، ج1: 784) و هر دو دسته روایات، یک معنا را میرسانند، زیرا هر دو مربوط به یک حقیقت است، از این رو که با برهم زدن تعادل اقتصادی و به وجود آوردن فاصله طبقاتی، جامعه را از مسیر درست خود به انحراف کشانده و سبب تضاد میان فقر و غنا و دولتمند و درویش شدهاند. شاید هم در فراز پایانی آیهی شریفه، با بیان، بخشی از باورهای ربا خواران مبنی بر یکسان انگاری بیع و ربا، به این حقیقت تأکید شده باشد، که این نوع تلقی غلط آنان از رباخواری، موجب وضعیت مخبوطانه و مصروعانهی آنان شده است؛ زیرا هر اندیشمند خرد ورزی میداند که بیع و ربا، دو مقولهی علیحَدِّه بوده و دارای آثار و نتایج و احکام گوناگونی است، و قرآن کریم در اوج معجزهی فصاحت و بلاغت و در نهایت ایجاز، معانی بلندی را القاء فرموده است و به جهت شدت وضوح تفاوت این دو پدیده و سطحی بودن استدلال رباخواران، به اجمال، این مهم را یاد آوری کرده است که این حلال و آن حرام است و تفاوت از کجا تا به کجاست؟: (و احل الله البیع وحرم الربوا)، علامه طبا طبایی در این باره میفرماید: «رباخوار به خاطر خبطی که در روش دارد، میگوید: خرید و فروش هم مثل ربا است، ... و ظاهر این جمله با نگاهی به تفاوت این دو: «ذالک بانهم قالوا ...»، حکایت حال رباخواران است، نه اینکه چنین سخنی را گفته باشند و اینگونه تعبیرات (حال اشخاص، به لسان قال حکایت کردن، معروف، و در بین مردم متداول است.)، (علامه طباطبایی، 1360: 673)؛ در هر صورت، ربا موجب افزایش فقر و تشدید فاصله اجتماعی میشود، در یکی از کتب تفسیری معاصر به آشکاری نتایج و تفاوتهای این دو تبیین شده است: «اولاً؛ در خرید و فروش معمولی هردو طرف به طور یکسان در معرض سود و زیان هستند، گاهی هردو سود میکنند وگاهی یکی سود و دیگری زیان میکند، در حالیکه در معاملات ربوی، رباخوار هیچگاه، زیان نمیبیند و تمام زیانهای احتمالی، بردوش طرف مقابل، سنگینی خواهد کرد و به همین دلیل مؤسسات ربوی، روز به روز، وسیعتر و سرمایهدارتر میشوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف، برحجم ثروت آنها، دایماً افزوده میشود، ثانیاً: در تجارت و خرید و فروش معمولی، طرفین در مسیر تولید و مصرف، گام برمیدارند، درصورتی که رباخوار، هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد. ثالثاً: با شیوع رباخواری، سرمایهها در مسیرهای ناسالم میافتد و پایههای اقتصاد که اساس اجتماع است، متزلزل میگردد، درحالی که تجارت صحیح، موجب گردش سالم ثروت است؛ رابعاً: رباخواری منشاء دشمنیها و جنگهای طبقاتی است، در حالی که، تجارت صحیح، چنین نیست و هرگز جامعه را به زندگی طبقاتی و جنگهای ناشی از آن سوق نمیدهد.» (مکارم شیرازی، 1376: 369) و در فراز بعدی آیه، به اصل مهم و همه عصری و همه مصری «عطف به ماسبق نشدن قانون»، رباخواریهای پیش از این قانون را بخشیده وکسانی که این حکم الهی را گردن ننهاده و به رباخواری خود استمرار دهند، مشمول: (ومن عاد فاولیک اصحاب النار هم فیها خالدون)، معرفی میکند و از این رو؛ دیده میشود که شدیدترین تعابیر در روایات در نکوهش رباخواری آمده است، که در بارهی هیچکدام از گناهان کبیره و جرایم فردی و اجتماعی نیامده است؛ آنگونه که لرزه بر اندام انسان میاندازد، و باتوجه به واژهی خبط در این عبارت آیهی شریفه (الذین یاکلون الربا لایقوم الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان ...) که به معنای کج و معوج و غیر طبیعی و نامنظم راه رفتن است، و اتصاف رباخواران به این ویژگی، با بلاغتی تام در استعمال مجازی خبط در این باره برجسته است، و رباخواران، با توجه به پندارشان در برابر یکسان دانستن بیع و ربا، به مخبوطان، تشبیه شدهاند، و عملکرد آنان را با توجه به عواقب اجتماعی رباخواری، خلاف سیرهی عقلا و فطرت بشری دانسته است، علامه طباطبایی در این باره میفرماید: "این عمل، برخلاف فطرت آدمی است، چون فطرت که پایه و اساس زندگی اجتماعی بشر را تشکیل میدهد، حکم میکند که آنچه را که آدمی دارد و از آن بی نیاز است، با آنچه که دیگران دارند و او به آن نیازمند است، معاوضه کند، (آن مقدار که از مال خود میدهد به همان مقدار از مال دیگران گرفته، جای خالی را پرکند، نه بیشتر بگیرد و نه کمتر)"، (مکارم شیرازی، 1376: 630). وی سپس در تبیین نتیجهی عکس این فرآیند میفرماید:" این حکم خلاف فطرت است و اساس اجتماع را تباه میسازد، ... و رباخواری موجب کاهش بنیهی مالی یک عده، و ضمیمه شدن اموال آنان به اموال رباخوار است، و این کاهش و نقصان، از یک طرف، و تکاثر اموال از طرف دیگر، که به مرور زمان و روز به روز خرج بدهکار و مصرف او بیشتر میشود و با زیاد شدن احتیاج و مصرف، و نبودن، درآمدی که آن را جبران کند، روز به روز خرج بیشتر میشود و ربا نیز تصاعد مییابد و این تصاعد از یک طرف و نبودن جبران از طرف دیگر، زندگی بدهکار را منهدم میسازد و این خود خبطی است که رباخوار مبتلای به آن است، مانند خبطی که جن زده، مبتلا به آن است، برای اینکه معاملات ربوی، او را در آخر، دچار این خبط میکند، آنگونه که فرقی میان معاملهی مشروع، یعنی خرید و فروش، و معامله نامشروع، یعنی ربا نگذارد، وقتی به او میگویند دست از رباخواری بردار و به خرید و فروش بپرداز، میگوید: چه فرقی است میان ربا و بیع؟ لذا خدای تعالی به همین سخن رباخواران (چه فرق است میان بیع و ربا ؟)، استدلال برخبط آنان کرده است، و این استدلالی است قوی و بجا، برای اینکه ربا، تعادل و موازنه ثروت را در جامعه به هم میزند و آن نظامی که فطرت الهی، به آن راهنمایی میکند و باید در جامعه حاکم باشد، مختل میسازد.)"، (مکارم شیرازی، 1376: 631) و استعمال مجازی واژهی خبط که از دید فنون بلاغت، گونهای از اعجاز قرآن کریم است، به لحاظ جامعه شناسی سیاسی نیز قاعدهی بنیادین اجتماعی را مبنی بر ایجاد نا امنی و تزلزل و ناهنجاریهای اجتماعی و واکنشهای جبران ناپذیر طبقهی محروم و ربا دهنده را در پی خواهد داشت. به همین جهت است که برخی معتقدند که: هنگامی که توازن سازمان وجود انسانی به هم میخورد یا به مغز و خرد او آسیب وارد آید، به سان کسی میشود که شیطان صحنههای هراس انگیزی را در نظر او مجسم میسازد و یا چنین شرایط و مناظری را به وسوسه در نظر او پدید میآورد.(طبرسی، 1378: 102)؛ ازسوی دیگر، با توجه به روایاتی که دربارهی فلسفه تحریم ربا وجود دارد، علاوه براینکه؛ ترویج رباخواری باعث میشود که سرمایهها در جهت تولید و اشتغالزایی بهکارگرفته نشوند، موجب میشود که مردم از نیکوکاری و قرض الحسنه بازداشته و به زراندوزی و تکاثر ثروت روی آورند. آنگونه که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «...یمتنع الناس من اصطناع المعروف قرضا و رفدا».(حر عاملی،1412ق: 12) و شاید شدت تقبیح آن در روایات، حاکی از این امر مهم بوده است که مکتب رهایی بخش اسلام، نتیجهی، این پدیدهی منهیعنه را گسترش فقر و پیشگیری از پیامدهای هنجارشکنانه و آسیبهای جبران ناپذیر آن دانسته است. امیر المومنین علی علیه السلام در این باره میفرمایند: «لعن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، فی الربا خمسه: آکله و موکله و شاهدیه وکاتبه.» (شیخ طوسی، 1387ق، ج 15: 15) و در تفسیر مجمع البیان در ذیل این فراز آیهی شریفه 276 سورهی بقره «والله لایحب کل کفار اثیم» آمده است:
مفهوم این جمله، آن است که هرکس نعمتهای خدا را ناسپاسی کند و آنها را در راه ظالمانه بکار گیرد و ربا را روا پندارد و از این طریق در گمراهی خویش بکوشد و در گناه خود فرو رود، باید بداند مورد خشم خدا است.(طبرسی، 1378،ج1: 111).
1-1-2- آیهی 276 سورهی بقره: «خداوند ربا را نابود میکند و صدقات را افزایش میدهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست نمیدارد». در این آیهی شریفه، دو عمل حقوقی و مالی با هم مقایسه و نتیجه هر کدام بیان شده است؛ برخلاف گمان رباخواران، ربا محکوم به محو، و صدقه موجب افزایش و فزونی است، با اینکه ظاهر قضیه، بر خلاف این است، به حقیقت امر اشاره میشود که رباخوار به وسیلهی ثروتی که در دست دارد و حاصل دسترنج طبقهی زحمتکش را جمع میکند و گاه به این وسیله، به هستی و زندگی آنان خاتمه میدهد و یا لااقل بذر دشمنی وکینه در دل آنان میپاشد، بهطوری که تدریجاً تشنهی خون رباخوار میگردند و جان و مالش را در معرض خطر قرار میدهد. قرآن میفرماید: «خدا سرمایههای ربوی را به نابودی سوق میدهد»، این نابودی تدریجی که برای افراد رباخوار است، برای اجتماع رباخوار نیز تحقق مییابد، در مقابل،کسانی که با عواطف انسانی و دلسوزی در اجتماع گام مینهند و از سرمایه و اموالی که تحت اختیار دارند، انفاق میکنند و در رفع نیازمندیهای مردم میکوشند، با محبت و عواطف عمومی مواجه میگردند و سرمایهی آنان نه تنها در معرض خطر نیست، بلکه با همکاری عمومی، رشد طبیعی خود را مینماید، این است که قرآن کریم میفرماید: «و انفاقها، مال را افزایش میدهد.» این حکم در فرد و اجتماع یکی است، در اجتماع که به نیازمندیهای عمومی رسیدگی شود، قدرت فکری و جسمی طبقهی زحمتکش و کارگر که اکثریت جامعه را تشکیل میدهد، بهکار میافتد و به دنبال آن، یک نظام صحیح اقتصادی که برپایهی همکاری عمومی و بهرهگیری عموم، استوار است، پدید میآید.(مکارم شیرازی، 1376: 371)، و با توجه به دو واژهی «کفار» و «اثیم» در این فراز آیهی شریفه که مبالغه در ناسپاسی و گناه را میرسانند، «رباخواران نه تنها با ترک انفاق و قرض الحسنه و صرف مال در راه نیازمندیهای عمومی، شکر نعمتی که خداوند به آنان ارزانی داشته به جا نمیآورند، بلکه آن را وسیلهی هرگونه ظلم و ستم و گناه و فساد قرار میدهند و طبیعی است که خدا چنین کسانی را دوست نمیدارد.» (مکارم شیرازی، 1376: 371)، علامه طباطبایی نیز در این باره میفرماید: «همچنان که یکی از خصوصیات صدقات این است که نمو میکند، و این رشد و نمو، لازمهی قهری صدقه است و از آن جدا شدنی نیست، چون باعث جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب و امنیت است و دلها را از اینکه به سوی غصب و دزدی و افساد و اختلاس بگراید، باز میدارد و نیز باعث اتحاد و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای فساد و فنای اموال را میبندد و همهی اینها باعث میشود که مال آدمی در دنیا زیاد و چند برابر شود. همچنین یکی از خواص ربا، کاهش مال و فنای تدریجی آن است، چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت میشود و این باعث بغض و عداوت و سوء ظن میگردد و امنیت و مصونیت را سلب نموده، نفوس را تحریک میکند تا از هر راهی و وسیلهای که ممکن است باعث میشود که دو گروه رباخوار و ربا خور از یکدیگر انتقام بگیرند و همهی اینها باعث تفرقه و اختلاف میشود و راههای فساد و زوال و تباهی مال را میگشاید و کمتر مالی از آفت و یا خطر زوال محفوظ میماند، هدف اینها برای این است که صدقه و ربا هردو با زندگی طبقه محروم و محتاج تماس دارد، زیرا احتیاج به ضروریات زندگی، احساسات باطنی آنان را تحریک کرده و در اثر وجود عقدهها و خواستههای ارضاء نشده، آماده دفاع از حقوق زندگی خود گشته و هر طور شده در صدد مبارزه بر میآیند. اگر در این هنگام به ایشان احسان شده وکمکهای بلا عوض شود، احساساتشان تحریک میشود تا بر احسان و حسن نیت خود، آن احسان را تلافی کنند و اگر در چنین وضعی در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود، بهطوری که بقیه مالشان هم از بین برود و آبرو و جانشان در خطر افتد، با انتقام مقابله خواهند کرد و به هر وسیلهای که دستشان برسد، طرف مقابل را منکوب میسازند وکمتر رباخواری است که از آثار شوم این مبارزه محفوظ بماند، بلکه آنهایی که سرگذشت رباخواران را دیدهاند، همه از نکبت و نابودی اموال آنان و ویرانی خانهها و بی ثمر ماندن تلاشهایشان از قهر فقرا خبر میدهند.» (علامه طباطبایی، 1360: 643) و در آیهی بعدی با توصیف مؤمنان، نیکوکاران، نمازگزاران و پرداخت کنندگان زکات به اینکه نزد یروردگار، دارای اجر و پاداش هستند، عدم خوف و حزن آنان از آینده و گذشته را معلول عملکرد اجتماعی اقتصادی آنان در دنیا و برپایی نماز معرفی میفرماید؛ و از آن رو که آیات پیشین، تزلزل و اضطراب رباخواران در زندگی اجتماعی را معلول عدم تعادل و ناهنجاری ناشی از ایجاد فاصلهی طبقاتی و شکاف اجتماعی معرفی فرموده است و برپایهی تحلیل اجتماعی و روانشناسی که مفسران عظام از آن آیت رحمانی بیان کردهاند که: «خداوند ربا را نابود میکند و صدقات را فزونی میبخشد و خداوند هیچ کفران کنندهی گنهکاری را دوست ندارد»؛ که رباخواران را با صیغهی مبالغهی کفران و اثیم یاد کرده است، در این آیات؛ ایمان ، عمل صالح، برپایی نماز و ایتاء زکات در اوج صفات انسانی و از فضلیتهای والای معنوی که موجب دورکردن خوف و حزن و پاداش نزد پرودگار بی همتا، توصیف شده است و از این مقابله عواقب رباخواری و نتایج احسان و نیکوکاری در زنگی اجتماعی، استنباط میشود که نخستین موجب فقر و فلاکت و در نتیجه این ناسپاسی (عدم استفاده درست از اموال)؛ گناه بزرگ و موجب نابسامانی اجتماعی و خبط شده و جامعه را از تعادل و هماهنگی باز میدارد و دومین موجب آسودگی اجتماعی و پیشگیری از حزن و خوف ناشی از عواقب فقر شده و جامعه را به سوی فلاح و صلاح و آرامش سوق میدهد. فاضل مقداد در این باره میگوید: "خداوند متعال در مورد حرمت ربا تنها به وعدهی آتش بسنده ننموده است، بلکه فرموده است: خیری درآن نیست و اعتبار و شرف را از بین میبرد. ربا از بین میرود ولی صدقات باقی میماند، چون فرموده است: «یمحق الربا ویربی الصدقات»؛ «محق» عبارت از نقصان تدریجی چیزی است تا از بین برود، و در پایان افزوده است: «خداوند هیچ گناهکار پوشانندهی گناه را دوست نمیدارد». این کلام الهی، در مورد تغلیظ شأن رباست، چون گیرندهی آن، همانند کافر، بسیار معصیتکار است و خلود در آتش نصیب او میشود که از احکام کفار میباشد."(فاضل مقداد ، 1395: 477).
1-1-3 -آیهی 278 سوره بقره: «ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده رها کنید، اگر ایمان دارید». علامه طباطبایی در ذیل این آیهی شریفه آورده است: «این که جمله را با قید (اگر مؤمن هستید) مقید کرده است، به منظور اشاره به این است که ترک رباخواری از لوازم ایمان است و نیز برای این است که جملهی (من عاد ...) و جملهی (والله لایحب کل کفار ...) تأکید کند. (علامه طباطبایی، همانجا: 647)؛ این جمله تعلیلی است که ثواب صدقه دهندگان و کسانی را که به خاطر نهی خدا، دست از رباخواری بر نمیدارند، به وجهی عام بیان میکند که هم شامل این دو مورد میشود، و هم غیر این دو.(علامه طباطبایی، 1360، ج 2: 647)، آری اگر به خدا ایمان دارید، دستور او این است و کسی که ایمان نداشته باشد، با خدا در پیکار است، برخی بر این باورند که این دستور خداست، اگر به راستی حرمت ربا و تباهیهای بسیار این آفت اجتماعی را باور دارید، و آن را گواهی میکنید، از رباخواری دست بردارید. (طبرسی، همانجا: 114)، فاضل مقداد در ذیل این آیهی شریفه آورده است: «ان کنتم مؤمنین» مبالغه دیگری است در تشدید امر ربا؛ یعنی اگر به آن چیزی که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده، ایمان آوردهاید، ملتزم به احکام ایمان گردید، که از جملهی آن معتقدات، تحریم ربا است. (فاضل مقداد، 1395: 478)، محقق اردبیلی در استدلالی در این باره آورده است: «و هذه مبالغه مشهوره فی افاده منع العالم عن خلاف ما یقتضی علمه».(محقق اردبیلی، 1375 :551)
1-1-4- آیهی 289 سوره بقره: «اگر چنین نمیکنید، بدانید خدا و رسولش با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید، سرمایههای شما از آن شماست، نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود».
حرب، به معنی جنگ است و نکره آوردن این کلمه، دلالت بر تعظیم و مبالغه میکند (یعنی جنگ سخت)، در این آیه از رباخواری به شدیدترین وجه منع شده است و این شدت از جهات ذیل است: 1- تعبیر از ادامهی رباخواری به اعلام جنگ با خدا و رسول. 2- نسبت بی ایمانی به رباخواری که از جملهی «ان کنتم مومنین» مفهوم میشود. 3- از «و ان تبتم» مفهوم میشود که ارتکاب ربا گناه است، و باید از آن توبه کرد. 4- از اخذ ربا تعبیر به ظلم شده است که از جملهی «لاتظلمون» مفهوم میشود و میدانیم که ظلم، عقلاً و نقلاً حرام است. (مدیر شانه چی، 1380: 172)، محقق اردبیلی در ذیل این آیهی شریفه جنگ با رباخواران را جایز دانسته و میگوید: فدلت علی جواز قتال المسلم علی ترک الربا حتی یرجع مثل قتال مانع الزکاه. (محقق اردبیلی، 1375: 551)، وی در تفسیر جملهی «و ان تبتم»، با تأیید نظرات قاضی بیضاوی مؤلف انوارالتنزیل و اسرار التاویل و جارالله زمخشری مؤلف الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، تفسیر آن را به برگشت از اعتقاد به حلیت، تعبیر کرده است، (محقق اردبیلی، 1375: 552)، و این شدت بیان با توجه به واژگان «حرب من الله ورسوله»، «ان تبتم»، «لا تظلمون» را برخی از مفسران چون زمخشری و قاضی بیضاوی، چنین تفسیر کردهاند: کسانی که از رباخواری توبه نکنند و بر حلیت آن اصرار کنند، مرتد شده و مالشان بر مسلمانان مباح میشود. (فاضل مقداد، 1395: 478)، گرچه انتساب ارتداد به رباخواران با توجه به مبانی کلامی و اصولی، صحیح به نظر نمیآید، ولی این تلقی، حاکی از شدت وحدت و آثار این فعل حقوقی منهیعنه، در ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی است.
در مجمع البیان ذیل آیهی شریفه آمده است: و اگر فرمان خدا را نپذیرفتید و به دستورات او در وانهادن ربا خواری- این بلای اجتماعی، گردن ننهادید- یقین داشته باشید که این عمل زشت شما، بسان اعلان جنگ با خدا و پیامبر است.(طبرسی، 1378: 114)، این آیهی شریفه، رباخواری را یک جرم سنگین معرفی کرده است، به همین جهت برخی برای آن به مجازات اعدام نظر دادهاند و معتقدند که رباخوار را پیشوای عادل ، به توبه فرا میخواند و پس از تبیین این جرم، او رها کرده و در صورت تکرار این جرم به قتل میرسد، مرحوم طبرسی در این باره میفرماید: «رباخوار را باید پس از روشن شدن گناه رباخوارگی، تأدیب کرد و رها ساخت، آنگاه اگر برای بار دوم به کار زشت و ظالمانهی خود روی آورد، دگر باره روشنگری کرد و وی را تأدیب کرد، اما اگر بار سوم به بهرهکشی ظالمانهی خویش باز گشت، باید او را به شدیدترین کیفر، مجازات کرد»، (طبرسی، 1378: 115) و در تفسیر قمی روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که: «آکل الربا یودب بعد البینه، فان عاد، ادب و ان عاد، قتل»، (علی بن ابراهیم قمی، 1313ق: 93)، و باتوجه به این مجازات سنگین و دستوری که در آیه بعدی مبنی بر مراعات بدهکاران تنگدست صادر شده است: «و ان کان ذو عسره فنظره الی میسره» (بقره/ 280) و توصیه به بخشش، «و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون» (بقره/280) و امر به پرهیز کاری و یاد آوری بازگشت به خدا: «واتقوا یوما ترجعون فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لایظلمون» (بقره/281)؛ استنباط میشود که قرآن کریم به فقراء و نتایج ناشی از فقر و پیشگیری از این ناهنجاری اجتماعی با دستورالعملهای و حیانی حکم ربا را تشریع فرموده است.
1-1-5- آیه 130 سوره آل عمران: «ای کسانی که ایمان آوردهاید ربا را چند برابر نخورید، و از خدا پروا کنید، تا رستگار شوید».
در این آیهی شریفه نیز نهی بر رباخواری تکرار شده است، و شاید تکرار برای تأکید و مبالغه در تحریم و تصریح بر نهی است، در زبده البیان آمده است: «قد مر مضمونها وهو تحریم الربا و لعل التکرار، للتأکید، والمبالغه فی التحریم، و ایضا لتصریح النهی فان الذی مضی کان بحسب الظاهر خبرا او لعظم ذنب هذا الفرد و هو الاکل اضعافا مضاعفه و کان الواقع کان کذلک، و لکثره ضروره علی الناس.» (محقق اردبیلی، 1375: 554)، علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه مذکور آورده است: «بدیهی است که لازمهی انفاق و نیکی، ترک رباخواری است، لذا آیات، دعوت خود را به خیر و نیکی با نهی از ربا شروع کرده است». (طباطبایی، 1360: 29)، فاضل مقداد در ذیل این آیه میگوید: در آن زمان با رسیدن زمان باز پرداخت پول؛ چیزی به آن میافزودند و مدتی مهلت میدادند و هنگامی که وقت مهلت میرسید، باز چیزی اضافه کرده و به مهلت بعدی موکول مینمودند و به همین ترتیب با پول اندک، تمام امکانات و هستی بدهکار را میگرفتند. خداوند متعال نیز از این وضع نهی و جلوگیری نمود.(فاضل مقداد، 1395: 480)
1-1-6- آیه 39 سوره روم: «آنچه به عنوان افزایش مال به دیگران میدهید به قصد آنکه در اموال مردم دیگر برای شما افزایش حاصل شود، بدانید که این کار در نزد خداوند موجب برکت و افزون مال نیست»، در تفسیر این آیهی شریفه در روایات، دو نظر وجود دارد، برخی ربا را سودهای مجاز و هدایایی میدانند که اهداء میشود، زیرا نه مشمول ثواب است و نه مستوجب عقاب، ولی برخی دیگر بر این باورند که مفهوم آیه، همان معنای آیهی «یمحق الربا و یربی الصدقات» است که خداوند از برکت ربا میکاهد و بر صدقات میافزاید؛ (طبرسی، 1378: 147)؛ و با توجه به تفسیری که در ذیل آیهی شریفهی اخیر گفته شد، این نظر مقرون به صحت است؛ و شاید اینکه در روایات آمده است که پرداخت زکات و حقوق محرومان و انفاق به فقیران، از سرمایه نمیکاهد، اشاره به آثار فقر و فاصله طبقاتی و خطرات ناشی از طغیان طبقات ضعیف و استثمار شده است، علامه طباطبایی در این باره میفرماید: "ربا از یک سو مستلزم نابودی طبقهی فقیر است و از سوی دیگر جمع شدن اموال نزد طبقهی سرمایه دار ... و نتیجهی آن، دشمنی طبقهی فقیر نسبت به طبقهی ثروتمند است، او را وا میدارد تا به منظور دفاع از خود و از زندگی تلختر از زهرش و به هر طریقی که دستش برسد از آن طبقه، انتقام بگیرد، و هرج و مرج و فساد نظام زندگی بشر و به دنبالش هلاکت بشریت و نابودی تمدن، از همینجا شروع میشود ... و طغیان، و فقر عمومی در میان بشر گسترش یافته، و ثروت در انحصار اقلیتی قرار میگیرد و هرج و مرج اجتماعی پدید میآید.(علامه طباطبایی، 1360: 660)، معظمٌله یکی از آثار زیانبار فاصلهی طبقاتی و شکاف فقر و غنای ناشی از ربا و تکاثر ثروت در دوران معاصر را، شیوع کمونیست، دانسته و میفرماید: دانشمندان اقتصاد شکی در این ندارند که تنها علت شیوع کمونیست در جهان و پیشرفت مرام اشتراکی همین تراکم فاحش ثروت نزد افرادی انگشت شمار است، ... که آتش کینهی محرومان را تیزتر میکند، محرومینی که اکثریت بشر را تشکیل میدهند و از حیاتیترین نیازهای زندگی بیبهرهاند.(علامه طباطبایی، 1360: 661)
علت سختگیری قرآن کریم به ارتکاب این فعل، مقابله با ثروت اندوزی و فقر است، علامه طباطبایی در این باره میفرماید: «خداوند در این آیات نسبت به ربا سختگیریهایی نموده که مانند آنها را در هیچ یک از فروع دین جز دربارهی دوستی با دشمنان دین، نکرده است. تعبیراتی که درمورد سایرکبائر است، مانند زنا و شرب خمر و قمار و حتی قتل نفس، گرچه خیلی شدیداللحن است، ولی به پایهی تشدیدهایی که در مورد این دو امر شده، نمیرسد»(طباطبایی، 1360: 240)، از اینرو؛ با توجه به اینکه شدت تقبیح و مجازات، بیانگر تأثیر منفی فعل منهیعنه بر جامعه و منافی با مصالح و اهداف عالی شریعت است، دانسته میشود که شارع مقدس برای پیشگیری از فقر و نابسامانیهای اجتماعی ناشی از آن، در شدت مقابله با ربا دستوراتی صادر کرده است، به همین جهت قرآن کریم در چهار مرحله ربا را تحریم نموده است: در مرحله اول؛ در سوره دوم آیه 39 رباخواری را امری ناپسند در پیشگاه خداوند معرفی کرده است، و در مرحله دوم؛ آن را به عنوان یکی از عرف و عادات ناشایست یهودیان مورد تقبیح قرار داده، در مرحله بعد؛ در سوره آل عمران آیه 130، ربای ویژهای به نام ربای فاحش را تحریم کرد، و در مرحلهی چهارم؛ با یک فرمان الهی اکید، در آیات 278 و 279 بقره هرگونه ربا را تحریم و حرمت آن را در زمرهی قوانین ابدی و جهانی اسلام دانسته است.(صدر، 1378: 82)
سید قطب در بارهی اثر سوء ربا در ایجاد فاصله طبقاتی و شکاف عمیق اجتماعی، از قول دکتر شاخت آلمالی، مدیر ثابت بانک «رایخ» در آلمان، مطالب زیر را نقل میکند: «با یک عمل ریاضی ساده روشن میگردد که تمام ثروت مردم روی زمین که به جانب عده قلیلی رباخوار سرازیر میشود، به عبارت دیگر وام دهنده رباخوار در هر یک از معاملات ربوی دائماً سود میبرد و حال آنکه وام گیرنده، همیشه در معرض سود دادن و زیان بردن است و با این ترتیب، تمام ثروتها در پایان کار با حساب دقیق ریاضی به جانب کسی بر میگردد که دائم سود میبرد و این نظریه ربا هم، برای تحقق دادن کامل همین هدف، مسیر خود را طی میکند و هم اکنون قسمت بزرگ ثروت روی زمین را چند هزار نفر رباخوار به صورت مالکیت حقیقی در اختیار دارند و تمام مالکان و کارخانهدارها که از بانکها و عمال آنها قرض میگیرند، همان حقوق بگیرهایی هستند که به نفع سرمایهداران مشغول کارند».(سید قطب، 1360: 119)؛ به همین جهت، ربا در روایات با شدیدترین عبارات به کار رفته است.(حر عاملی، 1403ق، ج5: 427-423 )، (مجلسی، 1412ق، ج100: 80-81 )
شاید از آنجا که ربا موجب از میان رفتن روحیهی احسان شده است، این چنین مورد نهی قرار گرفته است و قرآن، رباخوار را به کسی که شیطان او را مس کرده است، تشبیه نموده است. «یعنی مانند مجنون و جنزده و آدمی که عقل و هوش و فکرش را از دست داده است. یعنی قرآن میخواهد بگوید رباخواری کانّه تأثیری در فکر و هوش میکند و انسان را دیوانه میکند». (مطهری، 1370: 51 )
قرآن کریم با تحریم ربا از تکاثر ثروت جلوگیری نموده است. و آنگونه که در روایتی آمده است: (مردم گرفتار فقر و احتیاج و گرسنگی و برهنگی نمیشوند مگر بخاطر عصیان و حق کشی ثروتمند.(حر عاملی، 1412ق، ج 6 : 4 ).
مورلی دیوید در این باره میگوید: «با نگاهی اجمالی به وضعیت مردم جهان، این حقیقت آشکار میشود که یکی از علل و عوامل عمدهی فقر، همین سیستم رباخواری حاکم در جهان است که عدهای معدود، ثروت جهان را در دست داشته و بقیه مردم در نکبت و بدبختی به سر میبرند، مردم جهان، دچار کمبود غذایی هستند و بیش از حد مصرف میکنند». (مورلی دیوید- هرمیدان لاول، 1371: 91)
در چنین زمانهای که روزانه تعدادی از گرسنگی و بیماری میمیرند،(عظیمی، 1371: 194)، فقر و محرومیت و مصائب انسانی در کشورهای توسعه نیافته، موجب درد و رنج فراوان شده است. به طوری که «وسعت دامنهی فقر در دنیای معاصر به حدی است که جامعه شناسان از امکان وجود یک فرهنگ فقر سخن گفتهاند». (محسنی،1370 : 284)؛ سید موسی صدر در باره نقش ربا در ایجاد چنین وضعیتی، از قول ایولا کست آورده است: ایولا کست در کتاب جغرافیای کم رشدی، در صفحه 97 مینویسد: «ربا، دستگاه عصارهکش نیرومندی است که به اقلیت ممتاز، امکان میدهد تا بخش عظیمی از ثمره کار رنجبران ممالک کم رشد را چپاول کند.» (صدر، 1378 : 76)؛ به همین جهت در نظام حقوق اسلامی نیز، همهی فقیهان و حقوقدانان اسلامی، به حرمت آن فتوا دادهاند. شهید ثانی در این باره میفرماید: «حرمت ربا مورد تأکید شارع است و از بزرگترین گناهان به شمار میآید. یک درهم از آن، ازحیث ورز و بال از هفتاد زنا که تمام با محارم صورت گیرد، بزرگتر است». ( شهیدثانی، ۱۳۶۷، ج 3 : 438 ).
امام خمینی ( ره ) در تحریرالوسیله میفرماید: «حرمت ربا به کتاب و سنت، یعنی کلمات معصومین علیهم السلام و اجماع مسلمین ثابت شده، بلکه بعید نیست که از ضروریات دین باشد و رباخواری از گناهان کبیره است»، که در کتاب عزیز و اخبار بسیاری تشدید شده، تا جایی که از امام صادق علیهم السلام در خبر صحیح وارد شده که میفرماید: «گناه یک درهم ربا نزد خدای تعالی، شدیدتر از هفتاد زنا که همه آنها با محرم انجام شود»، و از رسول خدا، صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که در وصیتش به حضرت علی علیه السلام میفرماید: «یاعلی! گناه ربا، هفتاد مرتبه دارد که کمترین آن مثل این است که کسی با مادر خود داخل بیت الله الحرام جماع کند.» و از همان جناب صلی الله علیه و آله و سلم است که میفرماید: «کسی که ربا بخورد، خدای تعالی به مقداری که خورده، درون شکم او را از آتش جهنم پر میکند و اگر از راه ربا مالی را به دست آورد، خدای تعالی هیچ عملی را از او قبول نمیکند و تا زمانی که یک قیراط از آن ربا نزدش مانده باشد، همیشه در لعنت خدا و ملائکه است.» (امام خمینی، ۱۳۶۷ – ۱۳۷۰: 64 )، از این رو آیات تحریم ربا تدریجا و در چند مرحله نازل شده است، گام اول، انتقاد از ربا خواری یهود، (نساء / 161)؛ گام دوم، منع ربای چنذین برابر و گام سوم، آن را به منزلهی جنگ با خدا. (قرائتی، 1387: 153).
نتیجهگیری
یکی از مشکلات عمدهی جهان امروز، فقر و ناداری است، به طوری که عدهی معدودی ثروت جهان را در دست داشته و بقیه در نکبت فقر و بدبختی بسر میبرند، گرسنگی، مرگ و میر، عجز و درماندگی در برابر مسکن و تحصیل، از مصیبتهای ناشی از فقر است، اهریمن فقر و تیره روزی، و بی عدالتی، موجب ناهنجاریهای اجتماعی شده، به طوری که جرم شناسان، یکی از علل و عوامل جرم را فقر و ناداری میدانند و به قول مورلی دیوید: « اکثر کسانی که در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند، گرسنه، فقیر، بیمار، فاقد آموزش، بیکار و فاقد علم و تکنولوژی هستند». از آنجا که این پدیده اجتماعی علل و عوامل گوناگونی دارد، یکی از علل آن رباخواری است، قرآن کریم برای مقابله با این پدیده شوم اجتماعی راههای سلبی و ایجابی متعددی ارائه داده است. یکی از راههای مقابله با این پدیده، تحریم ربا است. ربا موجب تکاثر ثروت، فاصلهی طبقاتی، تبعیض و بی عدالتی میشود. از این رو؛ قرآن کریم با شدت با این امر مقابله کرده و آن را تحریم نموده است.
ربا و ربا خواری نه تنها در اسلام، بلکه در آیین یهود، مسیحیت و هندو نیز ربا را منع میکند. اما مسائل تحریم ربا در سایر مذاهب با اسلام فرق میکند و اسلام با شدت بیشتری برآن تأکید دارد که حتی رباخواری را جنگ با خدا و پیامبر مینامد و مجازاتش را اعدام دانسته است.
فقها فرقی نگذاشتهاند و معتقدند ربا از هر نوعی که باشد، حرام است و اجماع هم در این زمینه وجود دارد. پژوهش در زمینه ربا به این دلیل مهم است که پیامدهای اجتماعی و فردی زیان باری به دنبال داردکه همچون فقر و بیکاری، افزایش فاصله طبقاتی، تورم، راکد ماندن فعالیتهای تولیدی واقتصادی،مشکلات فردی وعصبی ،ترک کارخیرقرض دادن و... برای همین است که اسلام آن را به شدت تحریم کرده است. نه تنها ربا گرفتن حرام است، ربا دادن هم حرام است، بلکه نویسنده و شاهد بیع ربا هم حرام است. در روزگار اخیر مسئله تحریم ربا در اسلام اهمیت نظری و عملی به مراتب چشم گیری یافته است. چرا که موضوعاتی همچون تجارت، سرمایه گذاری خارجی ، عدالت و برابری، اجتماعی را به تعطیلی میکشاند.
آثار منفی ربا در نظام اقتصادی و بطن جامعه را میتوان در قالب نکاتی نظیر، ترک کار خیر و قرض دادن، راکد ماندن تولید و فعالیت اقتصادی، افزایش فاصله طبقاتی و افزایش تورم در جامعه عنوان کرد.
بنابر آنچه بیان شد اولین مسئلهای که ربا در جامعه شکل میدهد، عدم روی آوردن مردم برای تولید میباشد. با توجه به آنکه با افزایش ربا، دیگر پولهای سرگردان به سمت تولید نرفته و وابستگی به سراغ چنین جوامعی خواهد آمد. ربا با سست کردن پایههای تولید در هر کشوری، بزرگترین ضربه به آن جامعه را خواهد زد.
از دیگر سو، ربا نه تنها رونق اقتصادی را در پی ندارد، بلکه با افزایش بازده بخش غیر حقیقی اقتصاد یا بخش پولی باعث رکود در جامعه خواهد شد. بخش حقیقی اقتصاد به دلیل آنکه بازده کمتری نسبت به فعالیتهای سوداگرانه دارد، در نظر افرادی که دارای سرمایه پولی هستند، دارای جذابیت کمتری بوده و نقدینگی سرگردان در جامعه به سمت بازارهای غیررسمی از جمله ربا خواهد رفت.
حذف بهره از نظام بانکی و بازارهای مالی در اقتصاد اسلامی گامی موثر در جهت دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی و رهایی از آثار مخرب بهره است. بسیاری از مطالعات نشان می دهند که بهـره نقش گسترده ای در محدود کردن سطح تولید و اشتغال دارد و موجبات توزیع نـامطلوب درآمـد بین اقشار مختلف جامعه را فراهم می سازد. برخی اقتصاددانان سرمایه داری اظهار می دارند کـه برای قرار گرفتن اقتصاد بازار در وضعیت بهینه ضروری است نرخ بهره صفر باشد. چنانچـه کینـز بهره را عامل رکود و ماندگاری آن در یک نظام اقتصادی می داند. با این وجود بهره، از متغیرهـای کلیدی و اساسی در نظام سرمایه داری به شمار می رود. این مسئله که پذیرش بهره و وجود بازار پول در نظام سرمایه داری چه اثری بر متغیرهای کلان اقتصاد خواهد داشت موضوع بحث برخـی اقتصاددانان است.
فهرست منابع
- قرآن کریم
- ابراهیمی، محمد حسین (1374)، ربا و قرض در اسلام، اول، قم، مؤلف.
- اردبیلی، احمد (1375)، زبده البیان فی احکام القرآن، اول، قم، سلمان فارسی.
- بحرانی، سید هاشم (1389)، تفسیر البرهان، مترجمان: رضا ناظمیان ، علی گنجیان، صادق خورشا، اول، تهران، کتاب صبح.
- حویزی، عبد علی ابن جمعه (1415 ق)، نورالثقلین، هاشم رسولی، اول، قم، اسماعیلیان.
- خمینی ، روح الله (۱۳۶۷ – ۱۳۷۰)، تحریر الوسیله، مترجم محمد باقر موسوی همدانی، اول، قم، دارالعلم.
- شهید ثانی، زین الدین الجبعی العاملی (۱۳۶۷)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، اول، قم، مکتبه آیهالله العظمی المرعشی النجفی.
- صدر، سید موسی (1383)، مبارزه اسلام با فقر وگرسنگی، مترجمان: طیبی شبستری و محمود حکیمی، اول، قم ، جهان آراء.
- طباطبایی، سید محمد حسین (۱۲۸۱ق – ۱۳۶۰ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
- طبرسی، ابوعلی علی الفضل بن الحسن (1378)، تفسیر مجمع البیان، تحیق علی کرمی، اول، تهران، فراهانی.
- طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن بن على بن حسن معروف به شيخ الطائفة (1387ق)، چاپ سوم، تهران، المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية.
- عاملی، شیخ حر (1412 ق)، وسائل الشیعه، اول، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
- عیاشی سمرقندی، محمد بن مسعود (1380ق)، التفسیر، اول، تهران، المطبعة العلمية.
- فاضل، مقداد بن عبدالله (1395)، کنزالعرفان فی فقه القرآن، ترجمه عقیقی بخشایشی، اول، تهران، کتاب عتیق.
- قرائتی، محسن (1360)، تفسیر نور، هفدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
- قطب، سید ابراهیم حسین (1360)، مقابله اسلام با سرمایه داری، مترجم: سید محمد رادمنش، چهارم، تهران، بنیاد علوم اسلامی.
- گالبریت، جان کنت (1360)، طبیعت فقر تودهای، مترجم کورش زعیم، اول، تهران، هما.
- مجلسی، محمد باقر (1412 ق)، بحارالانوار، دوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.
- محسنی، منوچهر (1370)، مقدمات جامعه شناسی، هشتم، تهران، حاذق.
- مدیر شانه چی، کاظم (1380)، آیات الاحکام، دوم، تهران، سمت.
- مطهری، مرتضی (1370)، مسأله ربا، سوم، تهران، صدرا.
- مکارم شیرازی، ناصر (1376)، تفسیر نمونه، بیست و پنجم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- مورلی، دیوید - هرمیدان لاول (1371)، نام من امروز است، مترجم: سعید پارسا، اول، تهران، اطلاعات.
Examining the prohibition of usury as one of the ways to fight economic poverty from the perspective of the Holy Quran
Abstract:
The ominous phenomenon of poverty has always had destructive effects on society and is one of the major obstacles to the happiness of human societies. The Holy Quran has provided ways to solve this social scourge and has dealt with it with negative and positive methods. On the one hand, banning usury and prohibiting the reproduction of wealth, and on the other hand, by establishing important and influential social institutions, such as khums, zakat, loans, endowment, endowment, and advice to work and effort, in order to solve this scourge of burning women. has taken care Despite the fact that all Muslims agree on the sanctity of riba in Islam, there is no exact definition of riba among Muslims. In the past, the majority of Islamic scholars, like Christians, considered all kinds of interest on money as equivalent to usury, but today, most Islamic scholars consider riba not just any kind of interest, but equivalent to cruel interest. The subject of the research requires to be investigated at a deep level. therefore; The in-depth research plan of the subject has been investigated by means of a case study plan of library technology, due to the reference to the Holy Quran and authentic interpretations and documentary technology, and it has come to the conclusion that banning riba is one of the ways to deal with Poverty and support for the poor.
Keywords: Holy Quran, poverty, usury, economy, justice.