«شکاف حاکمیتی» در جمهوری اسلامی ایران و بازتاب در سیاستهای منطقهای آن
محورهای موضوعی : تحولات سیاسی در ایراناشرف کارگر قمیها 1 , محمدرحیم عیوضی 2 , مجید توسلی رکنآبادی 3 , علی اشرف نظری 4
1 - دانشجوی دکترای علوم سیاسی مسائل ایران، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد گروه علوم سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
4 - دانشیار گروهِ علومِ سیاسی، دانشگاهِ تهران، تهران، ایران
کلید واژه: جمهوری اسلامی ایران, سیاست منطقهای, شکاف حاکمیتی, جهان اسلام,
چکیده مقاله :
شکاف حاکمیتی، از مهمترین آسیبهای سیاسی است که میتواند در یک نظام سیاسی به وجود بیاید. این شکافها بر اثر عدم وجود یک توافق کلان بر سر منابع قدرت و چگونگی توزیع آن به وجود میآید و برآمده از ناتوانی نخبگان سیاسی در ارائۀ درکی درست از این مسائل است. از این رو هنگامی که نظامی با این آسیب مواجه است در عرصههای مختلف، چه داخلی و چه خارجی، دچار اشکالات عمده میشود. در جمهوری اسلامی، با وجود ابرگفتمان انقلاب اسلامی در سالهایی نسبتاً طولانی، میان نخبگان سیاسی اجماعی در زمینههای مختلف وجود نداشته یا بسیار کم رنگ بوده است و همین موجب ایجاد خرده گفتمانهای گوناگونی شده است. این خرده گفتمانها در تضاد با یکدیگر راه را بر سیاستگذاری درست بسته و موجبات تشتت در سیاستهای داخلی و خارجی را ایجاد کرده است. مقالۀ حاضر با روش گفتمان، ضمن اشاره به این خرده گفتمانها به دنبال درک نتایج این شکاف حاکمیتی در سیاستهای ایران در منطقه و جهان اسلام است با این فرضیه که: شکاف حاکمیتی در جمهوری اسلامی ایران، موجب کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه و این موضوع موجب تضعیف جایگاه کشورهای اسلامی همسو و تقویت رقبا میشود.
The governance gap is one of the most important political damages that can occur in a political system. These gaps arise due to the lack of a general agreement on the sources of power and how to distribute it, and arise from the inability of the political elites to provide a correct understanding of these issues. Therefore, when a military is faced with this injury, it suffers major problems in various fields, both domestic and foreign. In the Islamic Republic, in spite of the over-discourse of the Islamic Revolution for relatively long years, there has been no consensus among the political elites in various fields or it has been very weak, and this has led to the creation of various sub-discourses. These sub-discourses in conflict with each other have blocked the way to the correct policy making and have caused confusion in domestic and foreign policies. The present article, with the discourse method, while referring to these sub-discourses, seeks to understand the results of this governance gap in Iran's policies in the region and the Islamic world with the hypothesis that: "The governance gap in the Islamic Republic of Iran causes a decrease in the influence of the Islamic Republic of Iran in the region and This issue weakens the position of aligned Islamic countries and strengthens competitors."
_||_