بازتاب تضاد در مثنوی
محورهای موضوعی : زبان و ادب فارسیمحمد رضا حصارکی 1 , محمد علی گذشتی 2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
2 - دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
کلید واژه: شناخت, مثنوی, حقیقت, مولانا, تضاد, contradiction, Molana, Mathnavi, Truth, Fact,
چکیده مقاله :
درطی قرون متمادی، بشر در پی کشف و شناخت حقیقت جهان هستی بوده است و در این میان فلاسفه و عرفای غرب و شرق هرکدام راه و روشی را برای رسیدن به شناخت به کار گرفته و معرفی کرده اند. یکی از عرفای بزرگ شرق، مولاناجلال الدین محمد است که به این مهم پرداخته و روش تضاد را برای رسیدن به شناخت برگزیده است. به نظر مولانا جهان بر مبنای اضداد آفریده شده و شناخت انسان، طبیعت، حتی خدا از طریق اضداد میسر است. پس اضداد وسیله ی شناخت جهان هستی می باشند. شب نبد نوری ندیدی رنگ را پس به ضد نور پیدا شد ترا بدون وجود تاریکی معنی روشنی درک نمیشود، بدون فقر، ثروت؛ بدون درد، درمان؛ بدون ممات، حیات و. . . بنابراین وجود اضداد ما را به شناخت و معرفت حقیقی رهنمون می سازد. بر اساس نظریهی مولانا، ظهور موجودات در عالم هستی بدون وجود اضداد امکانپذیر نیست؛ وی همچنین معتقد است این تضاد ها که اساس شناخت هستی هستند؛ تعارضشان تنها در ظاهر امر است، امّا در باطن یکی هستند و تقویت کنندهی یکدیکر میباشند: زندگــانی، آشتی ضد هاست مرگ، آن کاندر میانشان جنگ خاست غوره و انگـور ضداناند، لیک چونکه غوره پخته شد، شد یار نیـک یعنی از نظر مولانا اساس نظام هستی بر پایه ی همین اضداد است و اگر اضداد نبود هستیای نیز وجود نداشت. به باور مولانا جهان سراسر عرصهی تضاد است و تخالف. و خداوند با دو صفت متضاد قبض و بسط در جهان تجلّی می کند و آن را متعادل نگه می دارد. این دنیا هر لحظه در حال تبدّل و تحول است و صورت نوی جایگزین کهنگی می گردد. او معتقد است بقای جهان به این جنگ و تضاد وابسته است و اضداد از دل هم بیرون می آیند و در نهایت به سوی یک آشتی و سازش پیش می روند و این سازش و آشتی دوام و استمرار هستی را تضمین میکند: جنگ های خلق، بهر خوبی است برگ بی برگی، نشان طوبی است خشم های خلق، بهر آشتی است دام راحت، دایما بی راحتی است
During successive centuries, human being was tryingo to find out the truth of cosmos and to do this successfully, the philosophers and mystics have taken a new approach. One of the most eminent mystics of the East is Molavi who chose an opposite way for perceiving facts. The best way to know human, nature and even God is obtained by an opposite way.Without darkness no one can perceive the lightness and this difference is seen superficially.In his idea,the word is composed of opposite and God can appear by every opposite way life is reconciliation of opposites, with its death ,its wars.In other words,the appearance of creatures is only possible in the heads of opposites. He belives that the existence of Cosmos depends on the war between these opposites. On the other hand, in his idea, the synthesis of the world is different from the afore- mentioned facts and the paradise is free from this opposite. The wars of human is for God / The trees without leaves is a sign of paradise Human anger is in the pursuit of peace/Comfortable life is usually uncomfortable The next word is for good, / because it is free of opposites
_||_