خودباوری نه خودباختگی بررسی «گلشن راز جدید» لاهوری و مقایسه آن با «گلشن راز» شبستری
محورهای موضوعی : زبان و ادب فارسی
1 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه کردستان
کلید واژه: وحدت وجود, تفکر, Thinking, Pantheism, قدیم و حادث, ممکن و واجب, خودی, Eternal and Not Eternal, Contingent being and Necessary Being, Selfness,
چکیده مقاله :
اقبال لاهوری متفکر و عارف پاکستانی به ایران و عارفان ایرانی عشق می ورزید و رهایی مسلمانان را در برگشت به سنن اسلامی می دانست اما پاره ای از اندیشههای عرفان اسلامی را نیازمند به بازنگری می دید او به مولانا جلال الدین رومی ارادت خاصی داشت، شیخ محمود شبستری مورد توجه او بود و به آثار او از جمله گلشن راز عنایت خاصی داشت و سؤالات امیرحسینی هروی را مهم می دانست بنابراین کوشید که خود نیز با توجه به برداشت و تفسیری که از آنها دارد بدانان پاسخ دهد لذا گلشن راز جدید را سرود و به بعضی از مفاهیم عرفانی فلسفی کتاب گلشن راز از جمله فکر و دامنه آن، ممکن و واجب، وحدت وجود، قدیم و حدث به گونه ای نو نگریست و راه پیشرفت ملل اسلامی را در برگشت به خودی می دانست; در این مقاله کوشیده ایم که به تفاوت دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ اسلامی توجه کنیم و آنها را نشان دهیم.
Eqbal Lahoory the Pakistani thinker and mystic Loved Iran and Islamic mysticism and beleveid that the emancipation Muslims depends on their return to the Islamic traditions. But he believed that some of the ideas of Islamic mysticism need to be revised. He had a special attention to Mawlana Jalaloddin Romi and Shabestari‟s Golshan-e Raz. He considered Amir hussein Heraviy s questions important and as a resalt tried o compose (Golshan-e Raz Jadid) and Replay to some of the mystic and philosophic concepts of (Golshane Raz) Suchus: thought and it‟s scope, Contingent being and Necessary Being, Pantheism, Eternal and Not Eternal. He thought the Progress of Islamic Nafions Depends on it‟s Return to “Selfness”. and the progress of Islamic nations. We have tried to point to the differences between the View Points of these two thinkers of Islam.
_||_