بررسی تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی)
محورهای موضوعی : مدیریت بازاریابینادعلی سلطانی 1 , محمدصالح نوروزی 2
1 - کارشناسی ارشد تجارت الکترونیک، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
2 - دکتری تخصصی مدیریت بازرگانی، مدیریت بازاریابی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
کلید واژه: کنترل رفتاری, کالای قاچاق, هنجارهای ذهنی, قصد خرید, نگرش,
چکیده مقاله :
هدف از تحقیق حاصل بررسی تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) می باشد. جامعه آماری این تحقیق، دانشجویان رشتۀ مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران واحد علوم تحقیقات تهران، واحد تهران شمال، واحد تهران جنوب و واحد تهران مرکز که تجربه خرید و مصرف لوازم آرایشی و بهداشتی را داشته اند بوده و حجم نمونه 377 نفر برآورد شده است. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری تصادفی طبقه ای است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامۀ استاندارد بومی سازی شده با چهار بعد نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری و قصد خرید استفاده شده است. پایایی پرسشنامه مذکور با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده که در سطح مطلوب می باشد. به منظور بررسی فرضیههای تحقیق نیز از تحلیل عاملی و نرم افزار LISREL9 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) تأثیر معناداری دارد ولی ویژگی های جمعیت شناختی بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معناداری ندارد.
The purpose of this study is to investigate the effect of attitude, mental norms and behavioral control on the intention to buy trafficked goods (a cosmetic study). The present research is descriptive-survey based on the purpose of the applied type. The statistical population of this study is the students of Islamic Azad University in Tehran, the research units of Tehran, the Tehran North Branch and the Tehran University of Southern and Tehran Branch who have experience in purchasing and cosmetic use, and the sample size is estimated to be 377. The sampling method in this research was stratified random sampling. In order to collect data, a standard household questionnaire with four dimensions of attitude, subjective norms, behavioral control, and purchase intention was used. The reliability of the questionnaires has been calculated with Cronbach's alpha coefficient, which has been at the desired level. In order to investigate the hypotheses of the research, factor analysis and LISREL 9 software have been used. The results showed that attitudes, mental norms and behavioral control had a significant effect on the intention to buy trafficked goods (cosmetic study), but demographic characteristics had no significant effect on the intention to buy smuggled goods.
_||_
14
بررسی تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی)
چکیده:
هدف از تحقیق حاصل بررسی تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) میباشد. جامعه آماری این تحقیق، دانشجویان رشتۀ مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران واحد علوم تحقیقات تهران، واحد تهران شمال، واحد تهران جنوب و واحد تهران مرکز که تجربه خرید و مصرف لوازم آرایشی و بهداشتی را داشته اند بوده و حجم نمونه 377 نفر برآورد شده است. روش نمونهگیری در این تحقیق از نوع نمونهگیری تصادفی طبقهای است. به منظور جمع آوری دادهها از پرسشنامۀ استاندارد بومیسازی شده با چهار بعد نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری و قصد خرید استفاده شده است. پایایی پرسشنامه مذکور با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده که در سطح مطلوب میباشد. به منظور بررسی فرضيههاي تحقيق نيز از تحلیل عاملی و نرم افزار LISREL9استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) تأثیر معناداری دارد ولی ویژگیهای جمعیت شناختی بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معناداری ندارد.
کلمات کلیدی: نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری، قصد خرید، کالای قاچاق
مقدمه
مدت بسیار طولانی از بوجود آمدن کالاهای جعلی می گذرد اما این پدیده از دهه ۱۹۷۰ بطور جدی تولیدکنندگان را با مشکل مواجه کردهاست. تحقیقات اخیر نشان داده است که یک سوم خریداران با علم به جعلی بودن برند، محصول را خریداری نمودهاند و این در حالی است که به هیچ عنوان به دنبال نتیجه منطقی حاصل از خرید محصول نبودهاند. یک نام تجاری از زمانی که متولد میشود مسیری بسیار طولانی را میپیماید تا جایگاهی محکم در بازار پیدا کند و سهم بالایی از بازار را در اختیار بگیرد. نام تجاری جزء داراییهای شرکت است و نشانگر خواسته مشتریان از محصول است، به عنوان مثال نامهای تجاری معروف همواره حسی خاص را به مشتری منتقل میکنند. تحقيقات نشان میدهد که خرید آگاهانه کالاهای قاچاق شديدا به معیارهای مصرفکننده مربوط است. این معیارها شامل باورها، نگرش ها و قضاوتهای اخلاقی است که مصرف کنندگان هنگام تصميمگیری و خرید کالاهای قاچاق مورد ارزیابی قرار میدهند. مصرفکنندهای که آگاهانه اقدام به خرید کالاهای قاچاق میکند در واقع درگیر یک عمل غير قانونی است. حقیقت این است که کالاهای قاچاق با برندهای معتبر در همه جای دنیا و از جمله ایران به راحتی در دسترس بوده و باعث تشویق مصرفکنندگان به خرید این محصولات میشوند. امّا مسئله اصلی تولید این نوع کالاها نیست، بلکه تقاضایی است که مصرفکنندگان برای این محصولات دارند و باعث به وجود آمدن بازار برای این نوع کالاها شده است. بنابراین دلیل این که چرا مردم تمایل به خرید محصولات قاچاق دارند می تواند به عنوان یک شاخص مهم ما را در درک اینکه چرا آنها محصولات قاچاق را خریداری میکنند، کمک کند.
در ادامه یافتههاي آماري حاصل از تحلیل دادههاي پژوهشی مورد بررسی قرار میگیرند و نتایج حاصل از آزمون فرضیههای تحقیق، بحث و جمع بندی خواهند شد و در پایان نیز پیشنهادها و محدودیتهای پژوهش ارائه میگردد.
بیان مسأله و اهمیت آن
امروزه مبارزه با قاچاق کالا بویژه کالاهای آرایشی و بهداشتی اهمیت و اولویت بسیار زیادی دارد و به عنوان یک مشکل بزرگ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سراسر جهان مطرح میشود. اگر چه این امر در کشورهای توسعه یافته و هم غیر توسعه یافته رایج میباشد ولی در بین کشورهای در حال توسعه نسبت به سایر کشورها رشد چشمگیری داشته است وکشور ایران هم به عنوان یک کشور در حال توسعه با این معضل اساسی روبه رو بوده است. در ایران نیز در سالهای اخیر مصرف لوازم آرایشی بهداشتی به طور چشمگیری افزایش یافته است. کالاهای قاچاق، با سوء استفاده از اعتبار تولیدکنندگان اصلی و کاهش فروش آنان، درآمد آنان را کاهش داده و تولید داخلی را تهدید میکند. افزایش ثروت نامشروع و رانت خواری نیز از دیگر آثار زیان بار کالای قاچاق و جعلی است. محصولات قاچاق نه تنها به ضرر اقتصاد جهانی است بلکه سلامتی و ایمنی مصرف کننده را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. مبارزه با قاچاق كالا به ویژه کالاهای آرایشی و بهداشتي اهميت و اولویت بین المللی بسیار زیادی دارد. برای روشن شدن اهمیت مبارزه با این پدیده ذکر آمارها مفید به نظر میرسد. سالانه بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار بابت کالاهای غیرقانونی خسارت وارد میشود که به طور تقریبی ۱۰ درصد کل تجارت جهانی را تشکیل میدهد. (سقائی، ۱۳۸۸). از طرفی موسسه آماري "تي ام بي اي" با بيان اين كه 30 درصد مواد آرايشي منطقه خاورميانه در ايران مصرف ميشود اعلام كرد كه ايران هفتمين كشور پر مصرف مواد آرايشي در جهان است (غفاری آشتیانی، اکبری، 1392). اعمال تدابیری که چهره پیشگیرانه داشته باشد و در مبدأ ورود کالا به یک کشور، مانع دخول محصولات مجعول گردد، از اهميت عقلایی برخوردار است.
مرزهای ملی، نقطه آغازین حرکت کالاهای مذکور هستند و به راستی اگر جاعلان و سارقان اموال فکری بدانند که راهی به یک سرزمین نمییابند، انگیزه تولید کالاهای غیرقانونی و قاچاق كاهش ميیابد و هزینههای تولید و عرضه کالاهای مذکور چند برابر خواهد شد (حبيبا، شاکری، ۱۳۸۸). از سوئی دیگر باتوجه به اینکه تحقیقات صورت گرفته در داخل کشور پیرامون کالاهای قاچاق اندک میباشد خلاء تئوری شدیدی در این زمینه احساس میشود تا با بررسی عوامل مؤثر بر خرید کالاهای جعلی بتوان این ریشهها را شناسایی و برطرف نمود تا علاوه بر اینکه تولیدکنندگان اصلی بیشتر از این متحمل ضرر و زیانهای تولید کالاهای غیرقانونی نشوند، سلامت جامعه و مصرفکنندگان را نیز از خطرات مصرف کالاهای جعلی مصون داشت و جامعه را به سوی مصرف صحیح کالا هدایت نمود. لذا باتوجه به مطالب عنوان شده سؤال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه آیا نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق لوازم آرایشی و بهداشتی تأثیر دارد؟ امروزه با پا به عرصه نهادن کالاهایی که ظاهری بر خلاف واقع دارند، تجارت، سوی جدیدی را تجربه میکند زیرا که بعضی از تجار بر تلاشهای خلاقانه دیگران، جولانگاهی فراخ مییابند و با تقليد و تشبيه، مسیر پرسودی را در برابر خود ترسیم مینمایند. این معضل از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد رشد قابل توجهی داشته است. اما همه آثار منفی به مالکان فکری ختم نمیگردد و مردم به عنوان مصرفکنندگان محترم میتوانند با تهدیدی جدي از قلمرو اموالشان گرفته تا تمامیت جسمانیشان مواجه گردند (حبيبا و شاکری، ۱3۸۸). بر طبق محاسبات سازمان توسعه و همکاری اقتصادی محصولات تقلبی 7 – 10 درصد از تجارت جهانی را تشکیل میدهند و انتظار می رود این تجارت غیر قانونی از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰ رشدی معادل 4۰۰ درصد داشته باشد و حجم معاملات آن به حدود ۲ تریلیون دلار برسد (Kozar and Marcketti, 2011). فهم دلیل مشارکت مصرف کننده در زمینه اکتساب کالاهای تقلبی یک مسئله اجتماعی - اقتصادی و سیاسی است که سعی در کاهش آن، بر موفقیت بسیاری از استراتژیهای تجاری تاثیرگذار است (حسین زاده و همکاران ،1391). تصمیم برای ورود به یک بازار جدید، گسترش خط محصول، و یا راه اندازی یک محصول با وجود کالاهای جعلی قابل تضعیف است (Stamp et al, 2011). متاسفانه ایران يكي از پرمصرف ترین بازارهاي لوازم آرایش را در دنیا دارد و وقتي هم كه يك كالا پرفروش و پرمصرف میشود باید منتظر انواع قاچاق آن بود. كالاي قاچاق وقتي در مورد اقلام دارويي، بهداشتي، خوراکی و خلاصه هر چه که به سلامت انسان ها مرتبط است نباشد، شاید بتوان تحملش کرد و فقط ناراحت زیان مالياش بود اما وقتي كالايي وارد بازار ميشود که با سلامت انسانها ارتباط مستقيم دارد دیگر نمی توان بی تفاوت از کنار آن گذشت. اينجا شاید مصرف يك كالاي قاچاق به از دست دادن سلامت افراد جامعه منجر شود. با توجه به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت که تولید و عرضه محصولات قاچاق منجر به کاهش سهم بازار محصولات اصلی شده و از طرفی باعث افزایش هزینههای شرکتهای اصلی و برند کالاهای آرایشی و بهداشتی میشود زیرا این شرکتها باید هزینههایی را صرف مبارزه با محصولات قاچاق بکنند. لذا این تحقیق قصد دارد به بررسی تأثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق بپردازد.
تعریف قانونی قاچاق و انواع آن
طبق بند الف از ماده (11) قانون انحصار تجارت خارجی اجناسی که بر خلاف مقررات این قانون وارد مملکت میشوند قاچاق محسوب و به نفع دولت ضبط و فروخته میشوند و مرتکبین به حبس از 6 ماه الی یک سال محکوم خواهند شد. تجارت خارجی ایران در انحصار دولت بوده و حق صادر کردن و وارد کردن کلیه محصولات طبیعی و صنعتی و تعیین میزان و شرایط ورود و صدور آنها در حدود مقررات این قانون به دولت واگذار میشود و در آن ورود هر نوع محصولات طبیعی و یا صنعتی خارجی به ایران به استثنای موارد معین، مشروط به شرط حتمی صدور محصولات طبیعی و یا صنعتی ایرانی و با مراعات مقررات قانونی مربوطه گردیده و دولت مجاز است حق وارد کردن محصولات خارجی که خود نمی خواهد مستقیماً عهده دار شود با شرط معین و تحت مقررات مخصوص مانند اخذ مجوز از وزارت بازرگانی یا سایر مقامات ذی صلاح قانونی، به اشخاص یا موسسات مختلف تجاری واگذار نماید. بر طبق تعریفی دیگر بر اساس قانون امور گمرکی کالایی که از مسیر غیر مجاز یا بدون انجام تشریفات گمرکی به قلمروگمرکی وارد یا خارج گردد و همچنین کالاهایی که بدون انجام تشریفات گمرکی یا از مسیر های غیر مجاز وارد شوند و در داخل کشور کشف گردند قاچاق محسوب میشوند. کاملترین تعریف مربوط به تعریف قاچاق براساس قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب 3/10/1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی است.
از مجموع مقررات مربوط به قاچاق کالا، میتوان انواع قاچاق کالا را به شرح ذیل نام برد:
الف- کالاهای ممنوع: کالاهایی که صدور یا ورود آن به موجب قانون ممنوع است
ب- کالاهای مجاز مشروط : کالاهایی که صدور یا ورود آن علاوه برانجام تشریفات گمرکی حسب قانون نیازمند به کسب مجوز قبلی از یک یا چند مرجع ذیربط قانونی است.
ج – کالای مجاز: کالایی است که صدور یا ورود آن با رعایت تشریفات گمرکی و بانکی، نیاز به کسب مجوز ندارد.
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا و آثار و تبعات آن بر جوامع
عوامل مختلفی برای قاچاق ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به بیرمق بودن بخش خصوصی، ضعف سیاستگذاریها و برنامهریزیهای اقتصادی، بی توجهی به موازنه عرضه و تقاضا، بالا بودن هزینههای تولید و پایین بودن کیفیت محصولات داخلی اشاره کرد (وطنپور، 1388). همچنین میتوان گفت که قاچاق کالا پدیدهای است که با توجه به شرایط خاص یک کشور با عوامل متعددی ارتباط دارد که این عوامل به سه دسته کلی قابل تقسیم است:
الف) عوامل ساختاری: این عوامل عبارت اند از کلیۀ عوامل غیرانسانی مانند قوانین و مقررات سیستمها و روشهای انجام امور، تکنولوژی، سیاستها و استراتژیها و نظایر آنها که نامناسب بودن این عوامل به امر قاچاق منجر میشود، از مصادیق این عوامل میتوان به نبود هماهنگی بین دستگاههای دولتی، سیاستهای اقتصادی، تجاری و ارزی، تعرفه گمرکی، سود بازرگانی بالا برای کالاهای وارداتی، نامناسب بودن حقوق و مزایای کارکنان، نبود امنیت شغلی، سیستم نامناسب ارتقای کارکنان، وجود یارانههای دولتی برای کالاهای مصرفی و قیمت گذاری دولتی اشاره نمود.
ب) عوامل رفتاری: این عوامل مربوط است به نیروی انسانی که مبادرت به قاچاق کالا میکنند و یا کسانی که با این امر درگیر هستند. بنابراین این عوامل خود به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول: قاچاقچیان دارای روحیه قانونشکنی و قانونگریزی، تمایل به کسب درآمد در زمان کمتر، رشد اجتماعی پائین، روحیه خطرپذیری بالا و تحصیلات پائین و عدم آگاهی از اثرات قاچاق در اقتصاد کشور را شامل میشود. گروه دوم: خصوصیات و عوامل رفتاری مربوط به کارکنان سازمانهای متولی و ذی ربط است که مواردی مانند نبود انگیزه کاری و احساس مسئولیت کارکنان، شایستگی نداشتن بعضی از سرپرستان و مدیران، عدم ارتقای شغلی براساس نظام شایسته سالاری و توانمندی کارمندان و نظایر آنها را شامل میشود.
ج: عوامل زمینهای: این عوامل عبارتند از کلیه عواملی که خارج از حیطه اختیارات هریک از سازمانهای ذی ربط بوده و زمینه ساز بروز عوامل ساختاری و رفتاری هستند. از جمله نرخ بالای بیکاری و کمبود امکانات و زیرساختهای اساسی جهت تولید و افزایش اشتغال و نبود امنیت لازم برای سرمایه گذاری در استانهای مرزی، درآمد پائین مردم و نابرابری اجتماعی و فقر عمومی در مناطق مرزی، گستردگی مرزهای آبی و خاکی و کنترل ناکافی مرزها، وجود تفاوت قیمت در دو سوی مرزها و فضای مناسب قاچاق در کشورهای همسایه، حاکمیت فرهنگ دلالی و واسطهگری، کیفیت نامطلوب کالاهای تولید داخلی در مقایسه با کالاهای قاچاق وارداتی و حاکمیت فرهنگ مصرفی. بدیهی است اگر بستر و شرایط لازم جهت ایجاد یک پدیده مانند قاچاق فراهم نشود آن پدید قابل تحقق نخواهد بود و براین اساس تا بستر مناسب برای تجارت سالم و قانونمند فراهم نشود، زمینۀ رشد قاچاق کماکان در کشور خصوصاً در استانهای مرزی فراهم خواهد بود. . قاچاق پدیدهای است مخرب که صدمه فراوانی بر پیکرۀ اقتصاد کشور وارد میکند. این پدیده برنامهها و سیاستهای توسعه اقتصادی را مختل ساخته و منجر به کاهش تولیدات داخلی، افزایش بیکاری و مشکلات ناشی از آن میشود. به طور کلی از اثرات منفی قاچاق کالا را میتوان به اخلال در سیاستهای اقتصادی، کمک به افزایش فقر، تسهیل انحصار و رانتخواری و مشکلات پولی اشاره کرد.
جایگاه برند و تأثیر آن بر قصد خرید
در تئوری علّت و معلولی، قصد خرید به عنوان بهترین وسیله برای اندازهگیری خرید واقعی بیان شده استSummers) (and Belleau, 2006 این تئوری بیان میکند که تصمیم گیری برای خرید کالاهای قاچاق از طریق نیّات افراد برای خرید این کالاها قابل پیش بینی میباشد (Ajzen, (1991 تعداد گوناگونی از مطالعات به بررسی قصد مصرف کنندگان در خرید کالاهای قاچاق پرداختند. چندین مطالعه انجام شده در این رابطه به این نتیجه رسیدند که بین قصد خرید و رفتار خرید رابطه مثبت معناداری وجود دارد (Phau, Sequeira and Dix, 2009). عوامل تعیینکننده در قصد خرید را در 5 دسته، گروه بندی کرده اند. طبقه نخست را روانشناسی مینامند. و شامل نگرشها، اعتقادات اخلاقی، مادیگرایی، جایگاه برند، مدگرایی و ریسک پذیری میشود. برای مثال در مطالعات قبلی دریافتند که نگرش مصرف کننده نسبت به تقلب تأثیر معنی داری بر قصد خرید کالاهای قاچاق میگذارد (Wang et al, 2013). Kordel و همکارانش (1996) به این نتیجه رسیدند که اگر جایگاه برند برای مصرفکنندگان مهم باشد و آن ها قادر به تهیه کالاهای اصلی نباشند، احتمالا به سمت خرید کالاهای قاچاق به عنوان جانشینی برای محصولات اصلی میروند. Tan (2002) بیان کرد که ادراک مصرفکنندگان از ریسک (مالی و اجتماعی) قصد خرید آنها را کاهش می دهد. طبقه دوم بر روی ویژگیهای محصول تمرکز داشتند که شامل قیمت، دانش و خصوصیات محصول و ادراک از محتوای ان میباشد. برای مثالWang و همکارانش (2005) دریافتند که قیمت پایینتر، قصد خرید کالاهای قاچاق را افزایش میدهد. طبقۀ سوم و چهارم اشاره به بافت اجتماعی و فرهنگی و محیط خرید دارد. برای مثال Husted (2000) نشان داد که فرهنگ یک عامل مهم برای خرید کالاهای فاقد جواز میباشد. همچنین محیط مغازه، قصد خرید برای کالاهای قاچاق را افزایش میدهد (غفاری آشتیانی، اکبری، 1392). طبقه آخر شامل ویژگیهای جمعیت شناختی بود که شامل سن، جایگاه اجتماعی و تحصیلات میباشد. برای مثال Tang و همکارانش به این نتیجه رسیدند که مردها، افراد جوان و مصرفکنندگان کم درآمد بیشتر قصد خرید محصولات قاچاق را دارند. تصویر برند نماینده برند در ذهن مصرف کننده است که به آنچه ارائه میشود و یا مجموعهای از ادراک ذهنی در ارتباط با برند که در ذهن مصرفکننده به شکل تداعیات برند منعکس میشود مرتبط است. در واقع تصویر برند موفق، مصرفکننده را قادر میسازد تا نیازهایی که آن برند برآورده میکند را شناسایی کرده و در نهایت باعث تمایز آن برند از برندهای رقیب شود و احتمال اینکه مصرفکننده آن محصول را برای همیشه خریداری کند افزایش میدهد (Hsieh, Pan and Setiono, 2004). بعلاوه یکی دیگر از عوامل مؤثر در تعیین تصویر برند شخصیت برند است. شخصیت برند را میتوان به عنوان مجموعه ویژگیهای انسانی همراه برند تعریف کرد. اگرچه برندها، از اجسام غیرانسانی میباشند، اما مصرفکنندگان اغلب آنها را به عنوان اجسام دارای ویژگیهای انسانی تلقی میکنند (Usakli and Baloglu, 2010). ربط دادن ویژگیهای انسانی به برند امکانپذیر است زیرا افراد دارای ویژگیهای قابل انتقال هستند، یعنی انتقال ویژگیهای انسانی به اشیاء بی جان بر یک مبنای منظم دارد (Parker, 2009). انسانها از طریق انسان انگاری جهت افزایش حس راحتی و آشنایی خود با کالا و کاهش احساس خطر در استفاده از آنها، ویژگیهای مثبتی را به کالا اختصاص دادهاند، در همین زمینه ویژگیهای شخصیتی به برندها قابل تخصیص میباشند (Demirbag Kaplan, 2010). Milewicz and Helbig (1994) اشاره کردند که برندها از شخصیت خودشان برخوردارند، بنابراین کاربران ممکن است محصولات را مطابق با شخصیت و ترجیحشان از ادراک تصویر محصول انتخاب کنند. برندهایی با شخصیتهای نیرومند، با سطوح بالایی از کاربرد و برتری در ارتباط اند. حداقل سه منبع شامل ارتباطات بازاریاب، مشاهده مصرف کنندگان اجتماعی و شخصیتهای فرهنگی برای بدست آوردن شخصیت برند وجود دارد.
تحقیقات قبلی نشان میدهد زمانی که درگیری محصول بالا است مصرفکنندگان انگیزه بیشتری دارند برای اینکه در مورد مزایای آن محصول ارزیابی دقیقتری داشته باشند. از آنجا که کالاهای تقلّبی محصول سطح پایین کالاهای با برند اصلی تلقی میشوند، زمانی که درگیری محصول بالا است شانس بیشتری وجود دارد که مصرفکنندگان بتوانند بین کالاهای تقلبی و برنددار تمایز قائل شوند.
تأثیر دانش محصول و ریسک ادراک شده بر خرید کالاهای تقلبی
دانش محصول عاملی کلیدی است که بر تمامی مراحل فرآیند تصمیم گیری تأثیر میگذارد (Battmant and Park, 1980). مصرفکنندگان با میزان دانش محصول متفاوت، در ادراک از محصول متفاوت هستند. مصرفکنندگانی که دانش محصول بالاتری دارند، معیارهای تصمیم گیریشان مناسبتر و پیچیدهتر است (Marks and Oslon, 1981). زمانی که مصرفکنندگان اطلاعات را پردازش میکنند، به صورت طبیعی تلاش شناختی کمتری انجام میدهند. در ضمن آن ها قادرند که به صورت خودکار بخش دانشی مربوط به آن کالای خاص را فعّال نمایند. نهایتاً میتوان گفت، مصرفکنندگانی که دانش بیشتری نسبت به محصول دارند، می توانند کالاهای تقلّبی را به صورت دقیقتر و صحی تر ارزیابی کنند و کمتر به کالاهای تقلّبی تمایل دارند (Kempf and Smith, 1998). هنگامی که رفتار خریدار به عنوان یک رفتار ارادی مطالعه میشود شکی وجود ندارد که نتیجه مطلوب یک تصمیم خرید ارضای نیاز است به طوری که نتایج مثبتی مورد انتظار هستند. بنابراین اگر در موقعیت های خرید پیامدهای منفی بوجود آیند ممکن است دستیابی به سطح رضایت مورد انتظار تحقق نیابد (Stone and Gronhaug, 1993). از این جهت موضوع ریسک ادراک شده توسط مصرفکننده در بازاریابی کالا / خدمت اهمیت خاصی دارد. Raymond A. Baurer برای اولین بار در سال 1964 مفهوم ریسک ادراک شده را وارد تحقیقات بازاریابی کرد تا پیامدهایی نظیر جستجوی اطلاعات توسط مشتری، وفاداری به نام تجاری و بررسی قبل از خرید را تشریح کند. وی ثابت کرد که رفتار مصرف کننده مرتبط با ریسک است به نحوی که ممکن است هرگونه عمل وی پیامدهای ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. در بسیاری از پژوهش های انجام شده در ابتدا بین ریسک و عدم اطمینان تفاوت قائل شده اند. اگرچه Wei و همکاران (1995) به این نتیجه رسیدند که ریسک پذیری یک عامل مهم در پیش بینی قصد خرید کالاهای تقلبی نمیباشد ولی Bloch, Bush, and Campbell (1993) یافتند که بین ریسک کارایی و تمایل به خرید کالاهای تقلبی رابطه وجود دارد. آن ها از 200 مصرف کننده بزرگسال مرد و زن نظرسنجی کردند.100نفر از یک مرکز خرید منطقهای و 100 نفر دیگر از بین افراد موجود در بازار فروش کالاهای دسته دوم در یک شهر جنوب شرقی ایالات متحده انتخاب شده بودند. قطعات اتومبیل و الکترونیکی با توجه به اینکه ریسک کارایی آنها بالا بود، مصرف کنندگان تمایلی به خرید این نوع کالاها نداشتند. بنابراین وقتی یک شخص ریسک اجتماعی بالایی در رابطه با خرید کالاهای تقلبی دارد، احتمالا دست به خرید کالاهای تقلبی نمیزند.
این پژوهش به دنبال بررسی تاثیر نگرش، رفتار و جنسیت بر قصد خرید کالاهای تقلبی (جعلی) (مورد مطالعه مصرفکنندگان برندهای معتبر لوازم آرایشی و بهداشتی شهر تهران) میباشد. مطالعات اخیر در هندوستان اشاره میکند که در میان تمام ساختارهای پیش بینیکننده قصد خرید، نگرش بیشترین تأثیر مستقیم را بر قصد خرید مصرف کنندگان دارد. مطالعات گذشته نشان میدهد که رابطه معنادار بین نگرش و هنجارهای ذهنی وجود دارد. به طوری که که یک مسیر از هنجارهای ذهنی تا تشکیل نگرش و سپس قصد خرید وجود دارد (Chang, 1998). ولی در عین حال تا به الان ارتباط مستقیم بین هنجارهای ذهنی و نگرش نسبت به محصولات قاچاق توسط مدل تئوری بررسی نشده است. در ادامه این شکاف با بررسی رابطه بین هنجارهای ذهنی و نگرش نسبت به محصولات قاچاق مورد مطالعه قرار میگیرد.
کنترل رفتاری به کنترل رفتاری داخلی و خارجی تقسیم میشود. فردی که دارای کنترل رفتاری داخلی است، تصور میکند که او کنترل بیشتر بر منابع انسانی داخلی، مانند مهارتهای لازم، اطمینان، برنامهریزی و توانایی لازم برای انجام رفتار خاص دارد (Armitage and Conner, 1993). کنترل رفتاری خارجی بیانگر توانایی افراد برای غلبه بر محدودیت های خارجی مانند زمان و پول مورد نیاز برای انجام رفتار خاص است. کنترل رفتاری خارجی و داخلی ممکن است به عنوان یک پارامتر، عامل ایجاد یک نگرش مطلوب یا نامطلوب به رفتار خاصی شوند. بسیاری از محققان در گذشته احساس کردند که کنترل رفتاری فقط مکملی برای اندازهگیری نگرش است. مطالعات اخیر در هند(Vasanthi et.al, 2016) نشان میدهد دلیل اصلی خرید کالاهای قاچاق، قیمت بالاتر محصولات دیگر، دسترسی کمتر و کمبود دانش در مورد محصولات قاچاق میباشد.
فرضیههای تحقیق
* نگرش به محصولات قاچاق بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معناداری دارد.
* در خرید کالاهای قاچاق هنجارهای ذهنی تاثیر معناداری بر نگرش به محصولات قاچاق دارند.
* در خرید کالاهای قاچاق، کنترل رفتاری بر نگرش به محصولات قاچاق تأثیر معناداری دارد.
* کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معناداری دارد.
* هنجارهای ذهنی بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معناداری دارد.
روش پژوهش
تحقیق حاضر با توجه به اینکه در جهت دستیابی به راه حل مشکلی خاص میباشد تحقیقی کاربردی است. از سوی دیگر، با توجه به نحوه گردآوری داده، این تحقیق در زمره پژوهشهای توصیفی (غیرآزمایشی) طبقهبندی میشود. روش انجام این تحقیق، از نوع پژوهشهای توصیفی- پیمایشی است چرا که دادههای این پژوهش از طریق پرسشنامه جمعآوری شده است. قلمرو مکانی پژوهش حاضرشهر تهران و قلمرو زمانی پژوهش حاضر مربوط به 6 ماهه اول سال 1397میباشد. در این پژوهش نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری به عنوان متغیر مستقل و قصد خرید کالای قاچاق به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. پرسشنامه طراحی شده دارای دو بخش شامل اطلاعات شخصی و بخش سؤالات میباشد. سؤالات خود نیز شامل قسمتهای نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری و قصد خرید میباشند. به منظور تعيين پايايي پرسشنامه، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسش نامه در اختیار آنها قرار گرفت و به کمک نرم افزار آماری SPSS میزان ضریب اطمینان با روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید. جدول (1) ضریب آلفای کرونباخ مؤلفه های پژوهش را نشان میدهد.
جدول (1) ضریب آلفای کرونباخ
متغیرها | تعداد سوالات | ضریب آلفای کرونباخ |
نگرش | 3 | 753/0 |
هنجار ذهنی | 3 | 730/0 |
کنترل رفتاری | 3 | 746/0 |
قصد خرید | 10 | 841/0 |
کل | 19 | 879/0 |
جامعه آماری این تحقیق عبارت است از دانشجویان رشتۀ مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی در شهر تهران، واحد علوم تحقیقات تهران، واحد تهران شمال، واحد تهران جنوب و واحد تهران مرکز که تجربه خرید و مصرف لوازم آرایشی و بهداشتی را داشته باشند. برای محاسبه حجم نمونه اماری از معادله (1) استفاده شده است.
معادله (1)
که در آن Z احتمال توزیع نرمال استاندارد میباشد که با توجه به سطح خطا ۵٪ از جدول توزیع نرمال انتخاب میشود و در این تحقیق 96/1 محاسبه شد. p، نسبتی از جمعیت دارای صفت معین که معمولا ۵۰ درصد در نظر گرفته می شود. q، نسبتی از جمعیت فاقد صفت معین که معمولا ۵۰ درصد در نظر گرفته می شود. مقدار اشتباه مجاز برآورد پارامتر میباشد که در این تحقیق 5٪ (معمولا کمتر از ۱۰ درصد انتخاب میشود) در نظر گرفته شده است. با توجه به معادله (1) حجم نمونه 377 نفر محاسبه شد و با کمک نسبتگیری در هر منطقه حجم هر منطقه محاسبه گردید ، سپس میان جامعه آماری پرسشنامه توزیع شد. جدول (2) مشخصات نمونه آماری را توصیف میکند.
جدول(2) مشخصات نمونه آماری
ردیف | مشخصات طبقه | فراوانی | درصد فراوانی |
1 | واحد علوم تحقیقات تهران | 125 | 15/33 |
2 | تهران شمال | 72 | 09/19 |
3 | تهران جنوب | 72 | 09/19 |
4 | تهران مرکز | 108 | 64/28 |
مجموع | 377 | 100 |
جهت توصيف ويژگيهاي عمومي پاسخدهندگان از شاخصهاي آمار توصيفي استفاده شده است. فراواني پاسخدهندگان براساس جنسيت، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، دانشگاه مورد بررسي قرار گرفته است در این جامعه آماری، تعداد 213 نفر يعني 56 درصد پاسخدهندگان مرد بودهاند. تعداد 164 نفر يعني 44 درصد پاسخدهندگان نيز زن بودهاند. تعداد 196 نفر نیز دارای تحصیلات لیسانس میباشند که بيشترين حجم نمونه را تشکیل دادهاند. پاسخ دهندگان دارای تحصیلات فوق لیسانس با تعداد 1145 نفر در رتبه بعدی و تعداد 36 نفر از افراد نیز دارای تحصیلات دکتری میباشند و در نهایت تعداد 203 نفر يعني 54 درصد پاسخدهندگان مجرد بودهاند. تعداد 174 نفر يعني 46 درصد پاسخدهندگان نيز متأهل بودهاند.
تجزیه و تحلیل نتایج
تجزيه و تحليل دادهها فرايندي چند مرحلهاي است که طي آن دادههائي که از طريق بهکارگيري ابزارهاي گردآوري در نمونه (جامعه) آماري فراهم آمدهاند خلاصه، کدبندي، دستهبندي شده و در نهايت پردازش ميشوند تا زمينه برقراري انواع تحليلها و ارتباطها بين اين دادهها بهمنظور آزمون فرضيهها فراهم آيد. در اين فرايند دادهها هم از لحاظ مفهومي و هم از جنبه تجربي پالايش ميشوند و تکنيکهاي گوناگون آماري نقش بسزائي در استنتاجها و تعميمها به عهده دارند.
در این بخش دادههاي گردآوري شده از طريق پرسشنامه با استفاده از تکنيکهاي مناسب آماري مورد تجزيهوتحليل قرار گرفته خواهد شد و با استفاده از تکنيکهاي آماري توصيفي و استنباطي نتايج حاصل ارائه ميگردد.
از میان روشهای مختلفی که برای مطالعه ساختار داخلی یک مجموعه از نشانگرها وجود دارد، تحلیل عاملی تأییدی مفیدترین روشی است که به برآورد پارامتر و آزمون فرضیهها با توجه به تعداد عاملهای زیربنایی روابط میان نشانگرها میپردازد. (هومن، 1388). براي تحليل عاملي تأییدی بار عاملی استاندارد و آماره t محاسبه شده است. به طور کلي قاعده زير حاکم است:
قدرت رابطه بين عامل (متغير پنهان) و متغير قابل مشاهده، به وسیله بار عاملي نشان داده ميشود. بار عاملي مقداري بين صفر و يک است. اگر بار عاملي کمتر از 5/0 باشد رابطه ضعيف در نظر گرفته شده و از آن صرفنظر ميشود. بار عاملی بين 3/0 تا 6/0 قابل قبول است و اگر بزرگتر از 6/0 باشد بسیار مطلوب است. زمانی که همبستگي متغيرها شناسائي گرديد بايد بايد آزمون معناداري صورت گيرد. جهت بررسي معنادار بودن رابطه بين متغيرها از آماره آزمون t يا همان t-value استفاده ميشود.
شکل (1) آماره t-value نتايج تائيد مدل نهایی ارتباط بین متغیرهای تحقیق
|
شکل (1) آماره t-value نتايج تائيد مدل نهایی ارتباط بین متغیرهای تحقیق
|
شکل (1) آماره t-value نتايج تائيد مدل نهایی ارتباط بین متغیرهای تحقیق
|
جدول (3) شاخصهاي نيکوئي برازش مدل ساختاري مدل تحقیق
|
|
چون معناداري در سطح خطاي 05/0 بررسي ميشود بنابراين اگر ميزان بارهاي عاملي مشاهده شده با آزمون t-value از 96/1 کوچکتر محاسبه شود، رابطه معنادار نيست و در نرم افزار LISREL 9 با رنگ قرمز نمايش داده خواهد شد.
فرضیه اول: نگرش به محصولات قاچاق بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معنادار دارد.
برای سنجش سازه نگرش به محصولات قاچاق از 3 متغیر آشکار استفاده شدهاست. برای سنجش سازه قصد خرید کالاهای قاچاق از 10 متغیر آشکار استفاده شده است. بر طبق مدل اصلی پژوهش شدت تأثیرگذاری متغير نگرش به محصولات قاچاق بر قصد خرید کالاهای قاچاق برابر 53/0 محاسبه شده است كه نشان میدهد همبستگی بسیار قوی و مطلوبی میان این دو متغیر وجود دارد. آماره t آزمون نيز 78/10 بدست آمده است كه بزرگتر ازمقدار بحرانی t در سطح خطای 5% یعنی 96/1 بوده و نشان ميدهد همبستگي مشاهده شده معنادار است. بنابراين فرضیه اول پژوهش تأیید میگردد.
فرضیه دوم: در خرید کالاهای قاچاق هنجارهای ذهنی تاثیر معناداری بر نگرش به محصولات قاچاق دارند.
برای سنجش سازه هنجارهای ذهنی نیز همچنین از 3 متغیر آشکار استفاده شده است و بر طبق مدل، شدت تأثیرگذاری متغير هنجارهای ذهنی بر نگرش به محصولات قاچاق برابر 88/0 محاسبه شده است كه نشان میدهد همبستگی بسیار قوی و مطلوبی میان این دو متغیر وجود دارد. آماره t آزمون نيز 32/13 بدست آمده است كه بزرگتر ازمقدار بحرانی t در سطح خطای 5% یعنی 96/1 بوده و نشان ميدهد همبستگي مشاهده شده معنادار است. بنابراين فرضیه دوم پژوهش نیز تأیید میگردد.
فرضیه سوم: در خرید کالاهای قاچاق کنترل رفتاری تاثیر معناداری بر نگرش به محصولات قاچاق دارند.
برای سنجش سازه کنترل رفتاری و نگرش به محصولات قاچاق از 3 متغیر آشکار استفاده شدهاست.شدت تأثیرگذاری متغير کنترل رفتاری بر نگرش به محصولات قاچاق برابر 78/0 محاسبه شدهاست كه نشان میدهد همبستگی بسیار قوی و مطلوبی میان این دو متغیر وجود دارد. آماره t آزمون نيز 21/12 بدست آمده است كه بزرگتر از مقدار بحرانی t در سطح خطای 5% یعنی 96/1 بوده و نشان ميدهد همبستگي مشاهده شده معنادار است. بنابراين فرضیۀ سوم پژوهش نیز تأیید میگردد.
فرضیه چهارم: کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معنادار دارد.
برای سنجش ساز کنترل رفتاری از 3 متغیر آشکار و برای سنجش سازه قصد خرید محصولات قاچاق از 10 متغیر آشکار استفاده شده است. شدت تأثیرگذاری متغير کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق برابر 50/0 محاسبه شده است كه نشان میدهد همبستگی قوی و مطلوبی میان این دو متغیر وجود دارد. آماره t آزمون نيز 31/7 بدست آمده است كه بزرگتر ازمقدار بحرانی t در سطح خطای 5% یعنی 96/1 بوده و نشان ميدهد همبستگي مشاهده شده معنادار است. بنابراين فرضیه چهارم پژوهش تأیید میگردد.
فرضیه پنجم: هنجارهای ذهنی بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معنادار دارد.
برای سنجش سازه هنجارهای ذهنی از 3 متغیر آشکار و برای سنجش سازه قصد خرید محصولات قاچاق از 10 متغیر آشکار استفاده شده است. شدت تأثیرگذاری متغير هنجارهای ذهنی بر قصد خرید کالاهای قاچاق برابر 35/0 محاسبه شده است كه نشان میدهد همبستگی قوی و مطلوبی میان این دو متغیر وجود دارد. آماره t آزمون نيز 73/6 بدست آمده است كه بزرگتر ازمقدار بحرانی t در سطح خطای 5% یعنی 96/1 بوده و نشان ميدهد همبستگي مشاهده شده معنادار است. بنابراين فرضیه پنجم پژوهش تأیید میگردد.
بحث و نتیجهگیری
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) میباشد. تحقيق حاضر از لحاظ روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق دانشجویان رشتۀ مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی در شهر تهران، واحد علوم تحقیقات تهران، واحد تهران شمال، واحد تهران جنوب و واحد تهران مرکز که تجربه خرید و مصرف لوازم آرایشی و بهداشتی را داشتهاند بوده و حجم نمونه 377 نفر برآورد شدهاست. روش نمونهگیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری تصادفی طبقهای بوده است. به منظور جمع آوری دادهها از پرسشنامه استاندارد بومیسازی شده سرن و همکاران(2018) با چهار بعد نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری، قصد خرید با 19 گویه استفاده شده است. هر دو پرسشنامه مذکور براساس طیف پنج درجهای لیکرت تقسیمبندی شدهاند که اعتبار آن با ضریب لاوشه و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است که در سطح مطلوب ارزیابی شدهاست. به منظور بررسی فرضيههاي تحقيق نيز از تحلیل عاملی و معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل9 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) تأثیر معناداری دارد ولی ویژگیهای جمعیت شناختی بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معناداری ندارد. این پژوهش به بررسی تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق (مورد مطالعه لوازم آرایشی و بهداشتی) پرداخته است نتایج نشان میدهد که عواملی که در این تحقیق به آن اشاره شد، تاثیر نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق همگی بر قصد خرید کالای قاچاق تأثیر دارد و به عبارتی یک رابطه معنادار بین نگرش و هنجارهای ذهنی وجود دارد. همچنین هنجارهای ذهنی پیشبینیکننده اصلی خرید هستند. نتایج فرضیات بصورت زیر میباشند:
* نگرش به محصولات قاچاق بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معنادار دارد (تأیید فرضیه) نتیجه تحقیق با نتیجه تحقیق سرن و همکاران (2018) همراستا میباشد.
* هنجارهای ذهنی در خرید کالاهای قاچاق تاثیر معناداری بر نگرش به محصولات قاچاق دارند (تأیید فرضیه) نتیجه تحقیق با نتیجه تحقیق آنگ و همکاران (2015) همراستا میباشد.
* در خرید کالاهای قاچاق، کنترل رفتاری بر نگرش به محصولات قاچاق تأثیر معنادار دارد(تأیید فرضیه) نتیجه تحقیق با نتیجه تحقیق سرن و همکاران (2018) همراستا میباشد.
* کنترل رفتاری بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معنادار دارد (تأیید فرضیه)
* فرضیه پنجم هنجارهای ذهنی بر قصد خرید کالاهای قاچاق تأثیر معنادار دارد (تأیید فرضیه).
محدویت های پژوهش:
1- این پژوهش در برهۀ زمانی خاصی صورت گرفته است، بایستی نسبت به تعمیم نتایج در بلند مدت و آینده احتیاط کرد.
2- برای سنجش نظرات استفادهکنندگان از ابزار پرسشنامه استفاده شدهاست و از سایر ابزار گردآوری اطلاعات مانند مصاحبه استفاده نشدهاست.
3- با توجه به اینکه این پژوهش محدود به متغیرهای مربوط به نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری میباشد در این میان ممکن است عوامل دیگری وجود داشته باشد که میتوانند بر قصد خرید آگاهانه کالای قاچاق تآثیر داشته و در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته باشند.
4-محدودیت دیگر این پژوهش این است که فقط یک دسته کالا را بررسی نموده است. در کل یافتهها باید با دستهها و برندهای مختلف دیگر پاسخ داده شوند.
منابع
غفاری آشتیانی، پ و اکبری، ب. (1392)، " بررسی عوامل تأثیرگذار بر خرید ناگهانی لوازم آرایشی"، نشریۀ مدیریت بازاریابی،
دورۀ 8 شمارۀ 20، ص. 1-14.
حبیبا، س. و شاکری، زهرا. (1389)، "تدابیر مرزی در حمایت از حقوق مالیت فردی"، فصلنامه پژوهش بازرگانی، شماره 57، ص.
113-83
جعفرزاده پور، فروزنده. (1381)، "نقش زنان در قاچاق کالا در استان هرمزگان، تهران،مرکز پژوهش های ناجا".
خضری، م. (1381) ، "رانت خواری و هزینه های اجتماعی-اقتصادی رانتی"، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
خانی، ع. (1384)، "چالش های اقتصادی دولت، اطلاعات سیاسی اقتصادی"، سال 19، شماره 213 و 214.
رضائیان، ع. (1383)،" اصول و مبانی مدیریت"، انتشارات سمت.
سرمد، ز. بازرگان، ع. و حجازي، ا. (1389)، "روشهاي تحقيق در علوم رفتاري، تهران"، نشر آگاه.
سقایی، م.(1390)، معرفی معاهده ضد تجارت جعلی و ارتباط آن با اینترنت، فصلنامه مدیریت اطلاعات سلامت، شماره دوم، دوره
هشتم
سزاوار، م. (1382)، "دلایل کاهش امنیت اقتصادی در ایران، دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران".
شاهنگیان, ب. و سلیمی شهرکی، ی. (1394)، "بررسی علت تمایل مشتریان به خرید آگاهانه محصولات تقلبی"، دومین کنفرانس
بین المللی ابزار و تکنیکهای مدیریت، تهران، موسسه اطلاع رسانی نارکیش.
شادنیا، ه. (1378)، قاچاق کالا، تهران، دانشکده فرماندهی و ستاد ناجا.
عوض نژاد، س. و سراج، م. (1394)، "بررسی عوامل مؤثر بر نگرش و قصد مصرف کنندگان به خرید محصولات جعلی بابرندهای
لوکس در محصولات دیجیتالی گوشی موبایل(مطالعه ی موردی: شهرستان بهبهان)، کنفرانس بین المللی مهندسی و علوم
کاربردی"، دبی، موسسه مدیران ایده پرداز پایتخت ویرا.
ولیدی، م. ص. (1382)، "نگاهی به موقعیت کیفری اقتصادی در ایران، نشریه دادرسی"، شماره 40.
وطنپور، ع. (1388)" مباحث پایهای و رهیافتهای مطالعاتی پیرامون قاچاق کالا"، پاییز 88، شماره 8.
موسوی، م. (1380)، تطهیر درآمدهای ناشی از جرم، دانشگاه شهید بهشتی، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق جزا.
قانون مبارزه باقاچاق کالا و ارز مصوب 3/10/1392
Armitage, C.J., Conner, M.T., 1999. “Distinguishing perceptions of control from self-effi- cacy:
predicting consumption of a low-fat diet using the theory of planned behavior”. J. Appl. Social.
Psychol. 29 (1), pp. 72–90.
Bredahl, L., 2001.” Determinants of consumer attitudes and purchase intentions with regard to
genetically modified foods: results of a cross-national survey”. J. Consum. Policy 24 (1), pp. 23–
61.
Chen‐Yu, J.H., Seock, Y.K., 2002. “Adolescents' clothing purchase motivations, information
sources, and store selection criteria: a comparison of male/female and impulse/ nonimpulse
shoppers”. Fam. Consum. Sci. Res. J. 31 (1), pp. 50–77.
De Matos,C.A, Ituassu,C.T and Rossi,C.A.V(2007) “Consumer attitudes toward counterfeits: a
review and extension” journal of consumer marketing, 24(1), pp. 36-47.
Hopkins D, Kontnik L, Trunage M (2003) “ Counterfeiting exposed-protecting your brand and
customers”, USA: John Wiley & Sons, Inc.
Sirkeci,I and magnu sdo ttir,L.B(2011), ”understanding illegal music downloading in the UK: a
multi-attributr model” journal of research in interactive marketing, 5(1), pp.9-110.
Effect of Attitude, subjective norms and behavioral control on smuggling goods (Case study: Cosmetic and hygienic goods)
Abstract
The purpose of this study is to investigate the effect of attitude, mental norms and behavioral control on the intention to buy trafficked goods (a cosmetic study). The present research is descriptive-survey based on the purpose of the applied type. The statistical population of this study is the students of Islamic Azad University in Tehran, the research units of Tehran, the Tehran North Branch and the Tehran University of Southern and Tehran Branch who have experience in purchasing and cosmetic use, and the sample size is estimated to be 377 .The sampling method in this research was stratified random sampling. In order to collect data, a standard household questionnaire with four dimensions of attitude, subjective norms, behavioral control, and purchase intention was used. The reliability of the questionnaires has been calculated with Cronbach's alpha coefficient, which has been at the desired level. In order to investigate the hypotheses of the research, factor analysis and LISREL 9 software have been used. The results showed that attitudes, mental norms and behavioral control had a significant effect on the intention to buy trafficked goods (cosmetic study), but demographic characteristics had no significant effect on the intention to buy smuggled goods.
Keywords: attitude, mental norms, behavioral control, intention to buy, trafficking