واکاوی پديده مرگ در غزلیات بیدل دهلوی
محورهای موضوعی : گروه ادبيات فارسيتورج عقدایی 1 , حسین آریان 2 , پریسا کشاورز حمید 3 , نزهت نوحی 4
1 - دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
2 - گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی، زنجان، ایران.
3 - مدرس دانشگاه
4 - هیئت علمی دانشگاه زنجان
کلید واژه: مرگ, بیدل, غزل, سبک هندی, عرفان.,
چکیده مقاله :
بیدل دهلوی یکی از شاعران سبک هندی است که به دلیل استعارههای غریب و نامأنوس و ترکیبات زیبا و نوآورانه در غزلیاتش جایگاه والایی در تاریخ ادبیات فارسی دارد. بیدل در این غزلیات پر شمار، بسیاری از مضامین عرفانی، غنایی و اخلاقی را در قالب ترکیبات بدیع مطابق با جهانبینی خویش مطرح کرده است. پدیدۀ مرگ یکی از این مضامین رایج در غزلیات است که بیدل به اشکال متفاوت دربارۀ چیستی و کارکرد آن ابراز عقیده کرده است. نگارنده تلاش دارد در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی این پدیده را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و با استناد به اشعار او، آن را برای مخاطبان به تصویر بکشد. طبق نتایج به دست آمده بیدل در غزلیاتی که بیشتر بیانگر دورۀ پیری خویش است، به مسئلۀ مرگ پرداخته است و آن را امری رهاییبخش و پایانبخش برای گذر از ناملایمات جهان مادی و تنهایی و پلی برای عبور از جهان وهمی و خیالگونه هستی میداند. نگاه غالب بیدل در این غزلیات به مرگ، نگاهی مرگستایانه و از نوع مرگخواهی است. مرگخواهی او در این غزلیات مبتنی بر آرمان عرفانی، با محوریت اندیشۀ وحدت وجود است و کمتر رنگ و بوی فلسفی دارد.
Bidel Dehlavi is one of the poets of the Indian style who has a high ranking position in the history of Persian literature due to his strange and unfamiliar metaphors and beautiful and innovative compositions in his sonnets. According to his perception, Bidel has presented many mystical, lyrical and moral themes in the form of innovative compositions in these numerous sonnets.
The phenomenon of death is one of the common themes in Ghazal poetry, which Bidel has expressed his opinion about its meaning and function in different ways. In this article, the author tries to investigate and analyze this phenomenon with a picturize and analytical method and described it by referring to his poems. According to the obtained results, Bidel has addressed the issue of death in his sonnets, which are more expressive of his old age days and considers it as a liberating and conclusive to pass through the adversities of the substantial world and loneliness, and a bridge to pass through the illusory and imaginary world of existence. Beadle's dominant view of death in these sonnets is a death-praising and death-seeking type. His desire for death in these sonnets is based on a mystical ideal centered on the idea of the unity of existence and has less of a philosophical aroma.
الف: کتابنامه
1. بيدل دهلوي، عبدالقادر، 1366،کليات ديوان، به اهتمام حسين آهي، با تصحيح خال محمد خسته خليل الله .
2. حسینی، حسن، 1376، بیدل، سپهري و سبک هندي، تهران، سروش، چاپ اول.
3. رحیمیان، سعید ،1388، چکیدة عقل ناب، رسالة رهایی از هراس مرگ، تهران، بنیاد ابن¬سینا، چاپ اول.
4. زرین¬کوب، عبدالحسین،1374، دفتر ایام (مجموعه گفتارها، اندیشه¬ها، جستجوها)، تهران، انتشارات
علمی، چاپ اول.
5.___________________ ، 1392، نقد ادبي، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ اول.
6. شفيعي¬کدکني، محمدرضا، 1396، شاعر آينهها، تهران، انتشارات آگه، چاپ اول.
7. شمشیری، بابک،1385، تعلیم و تربیت از منظر عشق و عرفان، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول.
8. شهيدي، جعفر،1382، شرح مثنوي، تهران،انتشارات علمي فرهنگي، چاپ یازدهم.
9 . شوالیه و گربران، ژان و آلن، 1387، فرهنگ نمادها، ج 5، ترجمة سودابه فضایلی، تهران، انتشارت جیحون، چاپ اول.
10. عینی، صدرالدین، 1384، میرزا عبدالقادر بیدل، ترجمة شهباز ایرج، تهران، انتشارات سورۀ مهر، چاپ اول.
11. کاظمي، محمدکاظم، 1393، کليد در باز، تهران، سورة مهر، چاپ اول.
12. لنگرودی، شمس،1390، تاریخ تحلیلی شعر نو، ج 1، تهران، انتشارات مرکز، چاپ اول.
13. معتمدی، غلامحسین، 1379، انسان و مرگ، تهران، انتشارات مرکز، چاپ اول.
ب: مقالات
1. بصیرپور و مهرکی، منصوره و ایرج، (1397)، «تحیر و تداعی¬های آن در غزلیّات بیدل دهلوی»، مطالعات زبان و ادبیات غنایی، س 8، شماره 29، صص 28-9.
2. توحیدیان، رجب، (1392)، «تناقض¬گویی در شعر بیدل دهلوی»، پژوهش¬های ادبی و بلاغی، س 2، شماره 1، صص 30-10.
3. جباره ناصرو و کوهنورد، عظیم و رقیه، (1396)، «مرگ و مرگ اندیشی در اشعار شفیعی کدکنی»، شعر پژوهی، شماره 2، صص 166-147.
3. حجت، محمد، (1390)، «نمود آموزه¬هاي عرفاني در اشعار بيدل دهلوي»، زبان و ادب فارسی، شماره 9، صص 47-76.
4. حسام¬پور و نبوی و حسینی، سعید و سمیه و اعظم، (1394)، «مرگ و مرگ¬اندیشی در اشعار اخوان ثالث، شاملو و فروغ»، ادب غنایی، شماره 24، صص 97-77.
5. حسومی و مهدوی¬راد، ولی¬الله و محمد علی، (1393)، «نگاهی تازه به فن سخنوری حضرت علی در نهج البلاغه»، کتاب قیم، س 4، شماره 11، صص 67-35.
6. ساجد و ماحوزی و اوجاق علیزاده، غزاله و امیرحسین و شهین (1399)، «نوآوریهای تشبیه در غزلیّات بیدل دهلوی»، سبک شناسی نظم و نثرفارسی، س 13، شماره 6، 212-191
7. طاهري، قدرت¬االله، (1389)، «چهار فرضیه در علل نبود تفکر بنیادین در شعر سبک هندي»، کهن-نامه ادب پارسی، س 1، شماره 5، صص 96-77.
8. فلاح، مرتضی، (1387)، «سه نگاه به مرگ در ادبیات فارسی»، پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره 11، صص 254-223.
9. قائمی، محمد مهدی، (1393)، «حقیقت مرگ، مرگ اندیشی و معنای زندگی»، آیین حکمت، شماره 20، صص 183-155.
10. ماحوزی، مهدی، (1386)، «بیدل در عرصة غزل عرفانی»، فرهنگ و ادب، شماره 5، صص 37-25.
11. محمدیان و وفایی، زهرا و عباسعلی، (1391)، «اخلاقیات در غزلیّات بیدل»، ادبیات تعلیمی، س 4، شماره 15، صص 214-199.
12. واحددوست، مهوش، (1389)، «ویژگی¬های بنیادین غزل های میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی»، مطالعات شبه قاره، س2، شماره 5، صص 146-125.