گستره بدعت و ملاک تشخیص آن: مطالعهای تطبیقی بر تفاسیر قرآنی و روایی علمای اهل تسنن و تشیع
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات میان رشته ای فقهعلی هنرمند 1 , سید ابوالقاسم نقیبی 2 , سید صادق موسوی 3
1 - دانشجوی دکتری گروه فقه و حقوق، دانشکده الهیات حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. alihonarmand20@yahoo.com
2 - دکترای تخصصی، دانشیار دانشگاه شهید مطهری، تهران، ایران. (نویسنده مسئول): da.naghibi@yahoo.com
3 - دکترای تخصصی، دانشیار دانشگاه شهید مطهری، تهران، ایران. mousavi4535@gmail.com
کلید واژه: دین, سنت, تشیع, تسنن, بدعت, اختصاصگرایان, مطلقانگاران,
چکیده مقاله :
یکی از آسیب های مهمی که اسلام مانند دیگر ادیان الهی با آن مواجه بوده جریان های بدعت گذار است. از این رو در آیات و روایات مکررا و به وضوح بدعت مذموم دانسته شده و بدعتگذاران مورد نکوهش و شماتت قرار گرفته اند. اگرچه عالمان اسلامی بدعت را به ادخال ما لیس من الدین فی الدین معنا کرده اند اما اتفاق نظری در مورد ملاک های بدعت بین ایشان وجود ندارد. اغلب علمای امامیه نسبت دادن امری به دین بدون وجود مستند شرعی را بدعت دانسته اند ولی گروهی از اهل سنت هر آنچه را که بعد از سه قرن ابتدایی اسلام حادث شده است را بدعت شمرده اند. از این رو معیار تشیع در این خصوص کیفی و معیار اهل سنت کمی (زمان) می باشد. این رویه در بازشناسی سنت از بدعت به اختلاف آرای علمای اسلامی در زمینه گستره بدعت و مصادیق آن می انجامد. از منظر کسانی که امور حادثه بعد از سه قرن نخستین را بدعت می دانند، دامنه بدعت بسیار وسیع و گسترده است ولی بنا به دیدگاه گروهی که با استفاده از ادله عام، مسائل نوپدید را واجد مستند شرعی تلقی می کنند گستره بدعت محدود می باشد. در این نوشتار ضمن تبیین مفهوم بدعت برخی از معیارها، ادله و مصادیق آن مورد بازخوانی تحلیلی و تطبیقی قرار گرفته است.
AbstractOne of the major harms that Islam, like other divine religions, has faced is heresy. Therefore, in verses and hadiths, heresy has been repeatedly and clearly condemned and heretics have been condemned and denigrated. Although Islamic scholars have interpreted heresy as "our entry is not my religion in religion", there is no consensus among them on the criteria of heresy. Most Imami scholars have considered attributing something to religion without the existence of a religious document as heresy, but a group of Sunnis has considered everything that happened after the first three centuries of Islam as heresy. Therefore, the criterion of Shiism in this regard is qualitative and the criterion of Sunnis is quantitative (time). This practice in recognizing the tradition of heresy leads to differences of opinion of Islamic scholars on the scope of heresy and its examples. From the point of view of those who consider the events of the incident after the first three centuries as heresy, the scope of heresy is very wide and wide, but according to the view of a group that uses general evidence, Emerging issues are considered to have a religious document. The scope of heresy is limited. In this article, while explaining the concept of heresy, some of its criteria, arguments, and examples have been read analytically and comparatively.
_||_