تحلیل داستان موسی و شبان بر اساس نظریه انتخاب گلسر
محورهای موضوعی : ادبیات عرفانی
آناهیتا چیتگرزاده
1
,
نزهت نوحی
2
,
تورج عقدایی
3
,
حسین آریان
4
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زنجان، زنجان، ایران
2 - استادیار، گروه زبان وادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان
3 - دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد زنجان، ایران
4 - استادیار، گروه زبان وادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
کلید واژه: تئوری انتخاب, موسی, شبان, مثنوی معنوی, دنیای مطلوب.,
چکیده مقاله :
ویلیام گلسر نظریهپرداز امریکایی با ارائه نظریه انتخاب، سهم مهمیدر تغییر روانشناسی کنترل بیرونی به کنترل درونی با تأکید برمسئولیتپذیری، واقعیتپذیری و انتخاب ایفا کرد. تئوری انتخاب میگوید تمام آنچه از ما سرمیزند رفتار است و تمام رفتارها انتخاب میشوند و همواره از سوی ژنها و از درون برانگیخته میشویم تا پنج نیاز اساسی خود را برآورده کنیم: نیاز به عشق و احساس تعلق، قدرت و پیشرفت، آزادی، تفریح و بقا.در این نظریه همه ما دنیایی به نام دنیای مطلوب داریم. تصویر ذهنی خاصی از یک جهان آرمانی که دوست داریم در آن زندگی کنیم که هسته اصلی زندگی ما است. این پژوهش بر آن است تا به شیوه تحلیلی – توصیفی با تکیه بر تئوری انتخاب ویلیام گلسر، الگوی رفتاری دو شخصیت برجسته داستان، موسی و شبان را تدوین نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که موسی و شبان هر یک راههای مختلفی برگزیدهاند.موسی با توجه به قدرت پیامبری و اقتدار معنوی خود انتخاب شبان را انکار کرده و او را مورد مذمت قرار میدهد. خداوند موسی را سرزنش کرده و مسئولیتش را به او یادآوری میکند.انتخاب شبان مورد تأیید و عنایت الهی قرار میگیرد و در طرفۀالعینی از وادی شریعت به طریقت اوج میگیرد و به حقیقت میرسد.
William Glasser, the American psychologist, through the formulation of Choice Theory, made a substantial contribution to the shift in psychology from external control to internal control, emphasizing responsibility, reality acceptance, and the power of choice. Choice Theory posits that all human actions are forms of behavior, that every behavior is chosen, and that individuals are intrinsically driven by their genetic makeup to fulfill five fundamental needs: love and belonging, power and achievement, freedom, fun, and survival. Within this framework, each individual possesses what is referred to as a “quality world”—a mental construct of an idealized reality that constitutes the core of one’s existence. The present study, employing an analytical–descriptive method and grounded in William Glasser’s Choice Theory, seeks to formulate the behavioral patterns of the two central characters—Moses and the Shepherd—in Masnavi Ma‘navi of Jalal al-Din Rumi. The findings indicate that Moses and the Shepherd each pursue different paths. Moses, relying on his prophetic power and spiritual authority, rejects the Shepherd’s choice and reproaches him. God, however, admonishes Moses and reminds him of his responsibility. The Shepherd’s choice is affirmed and divinely sanctioned, enabling him in a single moment to transcend from the realm of Sharia (Islamic Law) to that of Tariqa (Sufi Path), ultimately attaining the Truth.