بررسی تحول گفتمانی نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی در ایران
محورهای موضوعی : علوم اجتماعیاحمدعلی حسابی 1 , نبی اله ایدر 2
1 - استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
2 - استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
کلید واژه: گفتمان, تحول, انقلاب اسلامی ایران, نیروهای سیاسی, گفتمان های سیاسی,
چکیده مقاله :
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تحول گفتمانی بین نیروهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی در ایران است. برای تحقق این هدف، ویژگی گفتمان نیروهای سیاسی به عنوان کنشگران گفتمان ساز، مطالعه شده و نوع و میزان تحول این گفتمان در اول انقلاب(دوره تب انقلابی) تا سال 1363، دولت جنگ تا سال 1368یعنی دوران حیات امام، دولت سازندگی و اصلاحات و آغاز دولت نهم و مشخص گردیده است. از نظریه گفتمان لکلائو و موفه به عنوان چهارچوب مفهومی، از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به عنوان روش تحقیق بهره گرفته شد. داده های این تحلیل، از مرام نامه ها و پاره ای از بیانیه ها و برخی از ارگان های رسمی به دست آمد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که، در مفصل بندی این گفتمان ها، تا سال 1363 که، وحدت در بین نیروهای اسلامگرا دیده می شود، جمهوری اسلامی و امام(ره) دال مرکزی است و اغیار گفتمانی شان نیروهای سیاسی سکولار(سوسیالیست ها و لیبرال ها) بودند. اما با انشعاب در کنشگران سیاسی اسلامگرا (حزب جمهوری اسلامی)، گفتمان نیروهای سیاسی راست(اصول گرایان) و چپ(اصلاح طلبان)، از سال 1367 تا سال1384 مشمول تحولاتی بوده است. مهمترین تحولات گفتمانی از چپ سنتی به چپ مدرن و از راست سنتی به مدرن از 68 تا 84 دیده می شود. گفتمان راست مدرن به دو خرده گفتمان، اصولگرایان میانه و رادیکال تحول پیدا کرد. دال مرکزی راست میانه، با محوریت ولایت مطلقه فقیه است لذا جزء حامیان مردم سالاری دینی نخبه گرا طبقه بندی هستند(مثل جامعه روحانیت). اما راست های رادیکال بر نقش مردم در کنار دین تاکید می کنند، بر عدالت اقتصادی، مبارزه با فساد، پاک دستی، تاکید می کنند.
The main purpose of the present article is to study the discursive transformation between political forces after the Islamic Revolution in Iran. To realize this goal, the discourse of political forces as discourse activists was studied, and the type and extent of the development of this discourse in the first revolution (revolutionary fever period) until 1363, the government of war until 1989, the lifetime of the Imam, the government of construction and reform, and The beginning of the ninth administration has been determined. From the theory of discourse of Laklau and Mouffe as a conceptual framework, the method of analyzing the discourse of critical thinking was used as a research method. The data from this analysis were derived from the letters and some of the statements and some of the official organs. Findings of the research indicate that in the articulation of these discourses, until 1363, when unity was seen among the Islamist forces, the Islamic Republic and Imam (central) are the central slab, and their discursive agent is secular political forces (socialists And liberals). But with the split in the Islamist political activists (the Islamic Republic Party), the discourse of the right political forces (fundamentalists) and the left (reformists) has been subject to change since 1988. The most important discourse developments are from the traditional left to the modern left and from the traditional right to modern from 68 to 84. Modern right discourse evolved into two mainstream, radical, fundamentalists. The center-right central slope is centered on the divine rule of the jurisprudent, and is therefore classified as an elite-dominant religious proponent (such as the clergy society). But radicals emphasize the role of people alongside religion, emphasize economic justice, fight corruption, and clean hands.
_||_