نقد تطبیقی کهن الگویی سفر دو قهرمان در رمان «وقتی نیچه گریست»
محورهای موضوعی : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
1 - بازنشستۀ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان.
کلید واژه: نقد تطبیقی, «وقتی نیچه گریست», کهنالگو, سفر قهرمانی,
چکیده مقاله :
این مقاله با روش کتابخانهای و با بهرهگیری از توصیف و تحلیل، به نقد تطبیقی کهنالگوی سفر قهرمان در رمان وقتی نیچه گریست اثر اروین یالوم میپردازد. سفر قهرمانی، الگویی با سه مرحلۀ عزیمت، تشرف و بازگشت دارد. نیچه که برای معالجه پای در سفری بیرونی نهاده، درمان ناامیدی پزشکش را برعهده میگیرد. گرههای ذهن برویر به یاری آموزههای فلسفی و جسارت خودافشایی، در سفری درونی گشوده میشود و از خلسه، بازمیگردد. نیچه با پرهیز از رازگویی، در تشرف متوقف ماندهاست. او با مشاهدۀ بهبودی برویر، با خودافشایی گرههای ذهن خویش را میگشاید و به سلامت از تشرف میگذرد. برکتِ نهایی سفر برای هر دو قهرمان، پذیرش سرگذشت ناگزیر خویش است. آنان با بخشش، خدایگون شده و با رغبت، برای بازآفرینی زندگی، یکی به میان جمع و دیگری به خلوت خویش بازمیگردند. سفر دو قهرمان با کهنالگوی سفر مطابقت کامل دارد. فقط توالی مراحل در برخی قسمتها رعایت نشده است.
According to Campbell's monotheistic theory, the path to individuality is going through an internal or external journey. In this story, two scientists are unknowingly involved in despair; one wishes for freedom and the other wishes for friendship.Brewer is a physician, and Nietzsche is a patient who refuses to accept help, even for treatment. Inevitably, Brewer, pretending to be frustrated, obtains Nietzsche's consent to be hospitalized to cure his frustration. Brewer frees himself from obsessive thoughts and tastes freedom by learning to live in the present and willing his destiny.Nietzsche, who sought to find a way beyond his treatment, uses Brewer’sself-confession method to forgetSalome; But, despite finding a same-level friendship, he chooses solitude and returns to create the book that matured in his mindwhen he saw Salome.Brewer also returns to his family life, medicine and culture after receiving the final blessing of the trip,but this time, he has freely chosen it.
_||_