Representation of Iranian Identity in highly popular “ Hezardastan” TV series with Semiotic Analysis approach
Subject Areas : Communicationseyedreza hashemizademanshadi 1 , Afsaneh Mozaffari 2 , ali delavar 3
1 -
2 - Associated Professor, Dean of Communication & Information Science Faculty in Science & Research Branch, Islamic Azad University, Tehran. Iran
3 - Educational Sciences and Rowan Shenasi-Danshah-Allama Tabatbayi -Tehran-Iran
Keywords: Media" Iranian identity", "Representation", " Hezardastan TV series"codes, ",
Abstract :
Representation of Iranian Identity in highly popular Hezardastan” TV series with Semiotic Analysis approachAbstractIn the present article, the representation of the concept of Iranian identity in the TV series Hezardestan has been investigated. This series produced by the late Ali Hatami and is one of the most significant productions of Iranian television, which has paid special attention to the issue of Iranian identity in the context of a historical transition. The main purpose of this study is to represent the components related to Iranian identity in this TV series and in order to obtain the information required for this qualitative and in-depth research approach, the method of semiotic analysis has been used. Theories related to representation and media works were also considered as an analytical and theoretical framework. John Fisk's analytical model was used at three levels of reality, representation and ideology by explaining technical, social and ideological codes to perform semiotic analysis. The scene or sequence was determined as the unit of analysis and 20 important scenes were purposefully selected which helped to achieve the research goals.The most important results show that this series has represented the two areas of tradition and modernity in the form of identity changes in Iranian society and in narrating the historical transition from tradition to modernity, it has shown the characters and the social and cultural system and etc., and the aspects of the individual identity of the characters and the confrontation between the traitors and their servants.
اعزازی، شهلا. (1386). "روند نمایش خانواده در تلویزیون"، پژوهشهای ارتباطی، مرکز پژوهشهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی، شماره 52، صص. 7-34.
باهنر، ناصر. و جعفری، طاهره. (1389). "تلویزیون و تأثیرات کاشتی آن بر هویت فرهنگی ایرانیان"، مجله تحقیقات فرهنگی، دوره 3، شماره 4، صص. 131-156.
بیچرانلو، عبداله. (1393). "سیمای ایران در مستندهای تلویزیونی غرب"، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
پارتازیان، کامبیز. (1392). "تعامل یا تقابل سنت و مدرنیته در زندگی ایرانی با تمرکز بر سینمای ایران"، نشراعلایی، تهران.
جنکینز، ریچارد. (1388). "هویت اجتماعی"، ترجمه تورج یار احمدی، نشر پردیس دانش،تهران.
حاجیانی، ابراهیم. (1389). "کنکاشی در هویت ایرانی (مجموعه مقالات)"، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، پژوهشکده فرهنگی و اجتماعی، تهران.
خوشفر، غلامرضا. (1378). "تأثیر ارتباط جمعی بر اخلاق اجتماعی جوانان"، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی، مرکز تحقیقات صدا و سیمای جمهوری اسلامی، شماره 20-19، صص. 169-187.
دالگرن، پیتر. (1385). "تلویزیون و گستره عمومی؛ جامعه مدنی و رسانههای گروهی"، ترجمه مهدی شفقتی، سروش، تهران.
ذکایی، محمدسعید. و فتحینیا، محمد. (1393). "ﺑﺎﺯﻧﻤﺎﻳﻲ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﻳﺎﻝﻫﺎﻱ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﭘﺮﺑﻴﻨﻨﺪﻩ"، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶﻫﺎﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ، مرکز پژوهشهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی، دوره 21، شماره 78، صص. 159-183.
رجایی، فرهنگ. (1392). "مشکله هویت ایرانیان امروز، ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ"، نشر نی، تهران.
رضایی، محمد. و کاظمی، عباس. (1387). "بازنمایی اقلیتهای قومی در سریالهای تلویزیونی"، فصلنامه علمی و پژوهشی تحقیقات فرهنگی، دوره 1، شماره 4، صص. 78-91.
ریجوی، جودیت. (1390). "ارتباطات رسانهای در عمل"، ترجمه مهدخت بروجردی و محمدمهدی فرقانی، دفتر مطالعات رسانه و برنامهریزی رسانهها، تهران.
ساعی، منصور. (1389). "بازنمایی ابعاد تاریخی و سیاسی هویت ملی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی سریالهای تاریخی درجه الف در سه دهه پس از انقلاب اسلامی ایران)"، دو فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش سیاست نظری، دوره جدید شماره 7، صص. 113-142.
صالحیامیری، سیدرضا. (1391). "انسجام ملی و تنوع قومی"، پژوهشگاه تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، تهران. (چاپ سوم).
فیسک، جان. (1381). "فرهنگ و ایدئولوژی"، ترجمه مژگان برومند، ارغنون شماره 20، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، صص. 117-126.
قزلسفلی، محمدتقی. (1388). "رسانه و ساخت هویت ملی"، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 39، شماره 3، صص. 321-338.
گودرزی، حسین. (1387). "تکوین جامعه شناختی هویت ملی در ایران"، انتشارات تمدن ایرانی تهران.
مظاهری، ابوذر. و ابوطالبی، مهدی. (1390). "هویت ملی ایرانیان و انقلاب اسلامی"، مقاله "هویت ایرانیان بر پایه ولایت در افق مهدویت" نشر زمان نو، تهران (چاپ دوم).
معقولی، نادیا.، شیخ مهدی، علی. و قبادی، حسینعلی. (1391). "تحلیل جامعه شناسانه هویت ملی و مؤلفههای آن در فیلمهای بهرام بیضایی"، فصلنامه جامعه شناسی هنر و ادبیات، دوره 4، شماره 2، صص. 115-134.
مک کویین، دیوید. (1384). "راهنمای شناخت تلویزیون"، ترجمه عصمت گیویان و فاطمه کرمعلی، اداره کل پژوهشهای سیما، تهران.
مهدیزاده، سیدمحمد. (1387). "رسانهها و بازنمایی، دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها"، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
میرزایی، حسین. و پروین، امین. (1389). "مطالعات فرهنگی و صورتبندی دوگانه نظری روش شناختی در بازنمایی دیگری"، فصلنامه برگ فرهنگ، دوره جدید، شماره 22، صص. 8-23.
ویلیامز، ریموند. (1385). "تلویزیون، تکنولوژی و شکل فرهنگی"، ترجمه: منوچهر بیگدلی خمسه، اداره کل پژوهشهای سیمای جمهوری اسلامی، تهران.
نوری، مختار.، حسنپور، علی. و محمدی، صادق. (1394). "بازنمایی هویت ملی به عنوان امر سیاسی در مجموعههای تاریخی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران"، فصلنامه رسانه، دوره 26، شماره 2 (پیاپی 99) مرکز مطالعات و برنامهریزی رسانهها، صص. 5-23.
Bourrdaa, Melanie. & Delmer, Javier Lozano. (2016). “Contemporary participative TV: Identity, authorship and advertisng practices between fandom”, Participations, Journal of audience and Research Studies.
Castello, E. (2007). “The Production of Television Fiction and Nation Bulding, the Catalan Case”, European Journal of Communication, Vol. 22.
Dong, Wenchao. (2018). “The Construction of National Identity in Television Series”, Department of Communication Faculty of Arts University of Ottawa. (https://ruor. uottawa.ca/handle/10393/38067).
Kroger, Jan. (2019). “Identity in Adolescence, the Balance between Self and Other, 4th Edition. London & New York: Routledge. Lawler, S. Identity: Sociological perspectives”, Cambridge: Polity Perss.
Stafford, Gil. & Roy. (2003). “The Media Student’s Book”, Branstonpress.
_||_بازنمایی هویت ایرانی در سریال پرمخاطب هزاردستان با رویکرد تحلیل نشانه شناختی
چکیده
مقاله حاضر به چگونگی بازنمایی مفهوم هویت ایرانی در سریال تلویزیونی هزاردستان پرداخته است. این سریال ساخته مرحوم علی حاتمی از شاخصترین تولیدات تلویزیون ایران است که در بستری از گذار تاریخی به موضوع هویت ایرانی توجه خاص کرده است. هدف اصلی این پژوهش بازنمایی مؤلفههای مربوط به هویت ایرانی در این سریال تلویزیونی است و به منظور دستیابی به اطلاعات مورد نیاز به فراخور رویکرد کیفی و عمقنگرانه پژوهش از روش تحلیل نشانه شناسی استفاده شده است. نظریات مربوط به بازنمایی و آثار رسانهها نیز به عنوان چارچوب تحلیلی و نظری لحاظ گردید.
برای انجام تحلیل نشانه شناسی ، الگوی تحلیلی جان فیسک در سه سطح واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی از طریق تبیین رمزگانهای فنی، اجتماعی و ایدئولوژیکی استفاده شد. صحنه یا سکانس به عنوان واحد تحلیل تعیین شد و 20 صحنه مهم که به تحقق اهداف پژوهش کمک می کرد ، به صورت هدفمند انتخاب گردید.
مهمترین نتایج این پژوهش نشان میدهد که این سریال دو ساحت سنت و تجدد را در قالب تغییرات هویتی جامعه ایرانی بازنمایی کرده است و در روایت گذار تاریخی از فضای سنتی به مدرنیته ، نقبی به شخصیت ها و نظام اجتماعی و فرهنگی و ...و نشان دادن وجوه هویت فردی شخصیت ها و تقابل خائنان و خادمان آن زده است .روایت حاتمی از هویت ایرانی، بد و خوب مطلق نیست و در طیفی خاکستری دورمی زند.
کلمات کلیدی: رسانه، هویت ، هویت ایرانی، بازنمایی، سریال هزاردستان، رمزگان
مقدمه و بیان مساله
هویت فردی و اجتماعی درهمه جوامع و کشورها ازعمده ترین موضوعات ساختاری فرهنگ، هنر و مسائل اجتماعی به شمار میرود. در تعریف هویت و چیستی آن نظرات وآرای متفاوتی از سوی اندیشه ورزان و پژوهشگران بیان شده است . مارسیا1 (1987) هویت را نظریه ای درباره خود میداندکه سبب میشود فرد احساس مثبتی درباره خودش داشته باشد. به عقیده مارسیا هویت ناآگاهانه است اما زمانی که فرد در معرض تجربهای جدید قرارگیردکه در اثرآن مجبور شود موازنه موجود را برهم بزند درآن زمان فرد ازهویت خودش آگاه شده و ساختار هویت را برای مطابقت باتجربه های جدیدش اصلاح می کند.به اعتقاد مارسیا هویت شخصی فردکه در اثر تجارب مداوم و متمایز شکل می گیرد سبب میشودکه فرد خود را از دیگران متمایز سازد به این ترتیب هویت شخصی مفهومی است که فرد ازخودبه عنوان شخص دارد.(پارتازیان،1392: 50)ویلیام گلاسر هویت را جزء لاینفک زندگی همه انسان ها در همه فرهنگها می داندکه از لحظه تولد تا مرگ ادامه مییابد.(همان: 51 ) بدون هویت اجتماعی، نمی توان از وجود اجتماع صحبت کرد. یعنی بدون وجود چارچوبهای مشخصی که شباهت ها و تفاوت هارا نشان دهد. (جنکینز،1391: 2) فرد در فرآیند اجتماعی شدن، هویت اجتماعی خود را کسب می کند و خودش را از لحاط عاطفی و تعهد متعلق به آن هویت می داند.(کروگر، 2019)
هویت ایرانی از جمله مباحثی است که اندیشمندان زیادی درباره آن نظرات متفاوتی ابراز کرده اند. از جمعبندی نظرات تعدادی از آنان ، می توان عناصر هویت ملی در ایران را این مؤلفهها برشمرد: 1- دین (اسلام، مذهب شیعه) 2- فرهنگ (آداب و رسوم، میراث فرهنگی و...) 3- زبان فارسی4- دولت ایرانی و نظام سیاسی و نهاد حکومت5- پیشینۀ تاریخی ایران 6- نژاد (ایرانی) 7- سرزمین ایران (جغرافیا). اندیشمندانی که در باب هویت ملی ایرانیان سخن گفتهاند، درزمینهی مؤلفههای آن اختلاف نظر دارند. برخی زبان را پایهایترین مؤلفهی هویت ایرانی میدانند. زبانی که با همهی آمیختگیهایش با واژگان بیگانه، اصالت خود را حفظ کرده است.. (صالحی ،1391: 72(
حمید احمدی از محققان مسائل قومی در کتاب، "قومیت و قوم گرایی در ایران" از چهار عنصر به عنوان "عناصر بنیادین هویت ملی ایران" یاد کرده که عبارتند از: تاریخ (اسطوره ای – واقعی)، میراث سیاسی ایران و دولت، جغرافیا (سرزمین) و میراث فرهنگی و ادبی. (نصری ،1390: 14)
تلویزیون، هنوزهم گستردهترین رسانه جمعی است. مك كوئين در كتاب راهنماي شناخت تلويزيون ژانر را به معناي گونه و اقسام توليدات تلويزيوني تعريف كرده است كه از جمله ميتوان آن را به سريال خانوادگي، مجموعه تلويزيوني، كمدي موقعيت، مجموعه پليسي، مسابقه اطلاعات عمومي و برنامه هاي خبري تقسیم كرد. به عقیده مک کوئین تلويزيون رسانهاي است كه بسيار تابع ژانر است و تنها تعداد معدودي از برنامههاي آن خارج از طبقه بنديهاي مرسوم قرار ميگيرد. (مك كوئين، ۱۹۹۸ :۳۵-۳۴ ) سریال تلویزیونی هزاردستان ساخته مرحوم علی حاتمی که ابتدا در دهه شصت شمسی از تلویزیون پخش شد و دوباره بارها در سالهای مختلف از شبکههای تلویزیونی ملی، استانی و برون مرزی پخش گردید، برهه حساس تاریخ معاصر ایران(1295-1320شمسی) از اواخر دوره قاجار تا ورود متفقین را تصویر کرده است . این سریال تلویزیونی، تلاش چشمگیری برای تصویرسازی ماجراهای تاریخی و روایتگری داستانهای خود در بستر هویت ایرانی دارد. در این مقاله نحوه بازنمایی هویت ایرانی در این سریال و عناصر تصویری و محتوایی آن با استفاده از روش نشانه شناسی بررسی شده است .
اهداف پژوهش
۱. نحوه بازنمایی مولفههای هویت ایرانی در سریال هزاردستان
۲. شناخت رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیکی بازنمایی شده هویت ایرانی در سریال هزاردستان
ادبیات و چارچوب نظری
بازنمایی و نظریه استوارت هال
"بازنمایی" یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعات رسانهای است. کلمه ای که معانی احتمالی متفاوتی را به همراه دارد. بازنمایی راه و روشی است که از آن طریق، رسانهها حوادث و واقعیت ها را نشان میدهند. از نظر"ریچارد دایر2 " مفهوم بازنمایی در رسانهها عبارت است از:"ساختی که رسانههای جمعی از جنبه های مختلف واقعیت مثل افراد، مکان ها، اشیاء، اشخاص، هویت های فرهنگی و دیگر مفاهیم مجرد ایجاد میکنند. تجلی بازنمایی ها ممکن است به صورت گفتاری، نوشتاری یا تصاویر متحرک باشد". هرچند بازنمایی در نگاه واقع گرایانه (رئالیستی) متشکل از تصاویر یا صدای حوادث است، ولی عمل بازنمایی، به شکل کامل و مطلق، جهان را نمایش نمیدهد . محتوایهای رسانهای همواره دارای ساختار هستند و هرگز پنجره ای شفاف و روشن نیستند. بازنمایی نوعی عمل دلالتگر است که منعکس کننده واقعیت بیرونی است؛ در واقع، بازنمایی نوعی تصویر دستکاری شده از واقعیت بیرونی است. همه امور جهان، کپی واقعیت هستند و در این میان هنر، کپی از کپی واقعیت است؛ هنر، بازنمایی از بازنمایی است.(استفورد، 2003)
رسانهها نگــرشهـا و ارزشهـایی را کــه از قبـل در فرهنــگ وجـود دارد، پرورش میدهند و این ارزشها را در بـین اعـضای یـک فرهنـگ حفـظ وتکثیر میکنند. جهانی که رسانهها آن را ترسیم مـیکننـد - هماننـد جهـانی کـه مـا احساس و در آن زندگی میکنیم - یک مجموعه سازمان یافتة فرهنگی از "مقوله" یا "مفاهیم کلی" است. ما جهان را از طریق مقولهسازی پدیدهها یا دستهبندی مفاهیـم ادراک می کنیم و بـه آن معنـا مــیبخـشیم. ایــن رویة معناسـازی مبتنـی بـر یـک فرآینـد ایــدئولوژیک اسـت. محتوای رسانهها منبع معنی قدرتمنـدی دربـارة جهـان اجتمـاعی است چرا که جریان مداوم و مکرر بازنمایی رسـانهای از "دیگـران" بـه طـرز قوی بر ادراکها و کنشهای مخاطبان آنها از کسانی که بازنمایی میشوند، تاثیر می گذارد و این بازنماییها عین واقعیت پنداشته می شود. (مهدی زاده ،1387: 51) هال شاخص ترین چهره مطالعات فرهنگی است که با رجوع به نظریه هژمونی3 گرامشی4 به احیای نگاه انتقادی گرامشی به فرهنگ می پردازد. او بازنمایی را به همراه تولید، مصرف، هویت و مقررات، بخشی از چرخه فرهنگ می داند. هال نخست این ایده را مطرح می کند که بازنمایی، معنا و زبان را به فرهنگ ربط می دهد و سپس در ادامه بحث خود، به بسط ابعاد گوناگون ایده بازنمایی، که مشتمل بر مفاهیم معنا، زبان و فرهنگ است، می پردازد و از خلال تحلیل های خود، نگاهی جدید به مفهوم بازنمایی را شکل می دهد. از دید او، نظریه های بازنمایی در سه دسته کلی قرار می گیرند.
1- نظریه های بازتابی5؛2 - نظریه های تعمدی؛6 3- نظریه های برساختی7.
در نگاه بازتابی، ادعا بر این است که زبان به شکلی ساده، بازتاب معنایی است که از پیش در جهان واقع وجود دارد. در نگاه تعمدی یا ارجاعی، اعتقاد بر این است که زبان بیان کننده چیزی است که نویسنده یا هنرمند نقاش قصد بیانش را دارد. نگاه برساختی به بازنمایی، مدعی است که معنا "در" و "به وسیله" زبان ساخته می شود. هال با استفاده از دیدگاه نشانه شناسی منتج از آرای سوسور و نگاه گفتمانی برگرفته از دیدگاه های میشل فوکو، نشان می دهد که بازنمایی، ویژگی های برساختی دارد. برساختی بودن بازنمایی برای استوارت هال از خلال نگاه به زبان به مثابه رسانه محوری در چرخه فرهنگ شکل می گیرد که معانی به وسیله آن، در چرخه فرهنگ، تولید و چرخش می یابند. بنابراین، هال زمانی که از فرآیندهای بازنمایی صحبت می کند و اصطلاح «نظام بازنمایی» را برای بیان نظام مفهومی خود می سازد از دو مرحله سخن می گوید:
1- نظامی مشتمل بر تمامی گونه های موضوع ها، افراد و حوادث که به واسطه مجموعه ای که "بازنمایی ذهنی" نامیده می شود، اشکال گوناگونی از مفاهیم، سازمان دهی و دسته بندی و طبقه بندی می شود. به واسطه چنین نظام طبقه بندی شده ای می توان میان هواپیما و پرنده، با وجود اینکه هر دو در آسمان پرواز می کنند، تفاوت قائل شد.
2- در یک مرحله بالاتر، این مفاهیم با یکدیگر به اشتراک گذاشته می شوند و معانی فرهنگی مشترکی ساخته می شوند تا تفسیری واحد از جهان به اشتراک گذاشته شود. بنابراین، صرف وجود مفاهیم کافی نیست و ما نیاز به مبادله و بیان معانی و مفاهیم داریم و این امر، ما را به نظام بازنمایی دیگری سوق می دهد که همانا نظام"بازنمایی زبانی" است .(بیچرانلو،1393: 31).
استوارت هال درذیل نظریه بازنمایی (درطرح وی از چرخه فرهنگی8) معتقد است که معنا ازطریق فرهنگ ، توسط زبان ساخته می شود.به عقیده وی ،بازنمایی استفاده اززبان برای بیان چیزهای معناداری درباره جهان پیرامون ماست و زبان ابزاری است که ما با استفاده ازآن می توانیم معنا بسازیم ازطریق زبان است که می توان این معانی رابه سایر افراد جامعه انتقال داد و باآنها مبادله کرد . ( رضایی وکاظمی،1387: 92) ازدیدگاه هال ، بازنمایی یکی از مفاهیم اساسی درمطالعات رسانه است .بازنمایی نه انعکاسی و بازتاب معنای پدیده ها درجهان خارج که تولید و ساخت معنا براساس چارچوب های مفهومی و گفتمانی است . بازنمایی را فقط میتوان باتوجه به اشکال واقعی و ملموس معنا، یعنی با توجه به نمونههای واقعی دلالتگری، خوانش و تفسیر، بهدرستی تحلیل کرد که آن هم به تحلیل نشانهها، نمادها، اشکال، تصاویر، روایتها، واژهها و اصوات نیازمند است. ( محمدی و همکاران ،1393) بازنمايي از نظر استوارت هال داراي دو نظام به هم مرتبط است كه در مركز فرآیند توليد معنا در هر فرهنگي جاي دارند:
نخستين نظام ، معنا بخشيدن به جهان را براي بشر ممكن مي سازد. انسانها با ساختن مجموعه اي از تطابقها يا زنجيره اي از معادل ها ، ميان چيزها مردم، اشيا، اتفاقات، ايده هاي مجرد و ... و نظام مفاهيم بشر و نقشه هاي مفهومي شان، به جهان معنا مي بخشند. نظام دوم، مجموعه اي از تطابقها ميان نقشة مفهومي بشر و مجموعه اي از نشانه ها را ايجاد مي كند. نشانه هايي كه در قالب زبان هاي گوناگون سامان دهي شده اند و اين زبان ها، دال يا بازنماكنندة آن مفاهيم هستند. اين روابط ميان چيزها، مفاهيم و نشانه ها در"قلب توليد معنا در زبان" قرار دارد. فرآیندي كه اين سه عنصر را به هم پيوند مي دهد، همان چيزي است كه هال "بازنمايي" می نامد. در واقع از رابطة ميان اين دو نظام بازنمايي ، نشانه هاي توليد شدة در درون زبان سازمان مي يابند، معنا توليد مي كنند و مي توان آنها را براي ارجاع به اشيا، مردم و اتفاقات در جهان واقعي به كار گرفت. اما هال نگاه ويژه اي نسبت به نشانه و رويكرد نشانه شناختي براي تفسير بازنمايي دارد. به عقيدة هال در رويكرد نشانه شناختي، بازنمايي به مثابة پايه اي براي تفسير نمايش ديگري، همچون بنياني براي عملكرد كلمات به عنوان نشانه ها در درون زبان درك ميشود.(میرزایی و پروین ،1389 : 11و10)
هویت ملی و ایرانی
ایرانیان کسانی اند که درجغرافیای واحدی با خصوصیات و عقاید مشابهی زندگی می کنند. همهی ایرانیان از دوران باستان تا کنون در فلات ایران زندگی کردهاند و مرزهای جغرافیایی این فلات هویتبخش مکان و زیستبوم آنان است. بنابراین، نه تنها در ایران، بلکه در بین همهی ملتها و جغرافیای سیاسی امروز، سرزمین مشترک و تشکیل واحدهای مستقل سیاسی به اندازهای اهمیت یافته است که بررسی هویت ملی بدون در نظر گرفتن آن مطالعهای ناقص خواهد بود. در این میان، برخی ، همان واحد سیاسی را محور و عامل اصلی هویت ملی میدانند. زبان و ادبیات فارسی یکی از عوامل مهم هویت ملی ایرانیان است. این زبان وسیلهی مراوده اقوامی است که خود را ایرانی میدانند. هر چند به علل سیاسی، بخشهایی از کشور جدا شده و مردم ساکن در آن مناطق هنوز به این زبان با یکدیگر تکلم میکنند، اما از قرن دوم هجری به بعد زبان فارسی وجه تمایز ایرانیان از دیگر اقوام ساکن در منطقه بوده است. (صالحی ،1391: 73) هویت ملی (درایران )مجموعه باورها، ارزشها، احساسات، نمادها و درک مردمان ایران از عناصر هویتی بومی شدهای است که آنها را ایرانی، ملی و خودی می شناساند. (گودرزی ،1387: 98)
هویت ما (ایرانیان) چهار منبع و آبشخور دارد: الف) ایران، ب) دین اسلام، ج) سنت، د) تجدد.
از ایران دومقوله: 1-فردیت عارفانه 2- تساهل و بازبودن .
ب: از آیین و دین اسلام دو مقوله: 1- وحدانیت 2- برابری در برابر قانون.
ج: از سنت دو مقوله: 1- اعتدال 2- معرفت و جوانمردی.
د: از تجدد و تحول دو مقوله:1- فردیت مسئول 2- آزادی معقول را گزیده ایم و اینها مولفه هایی هستند که در شکل دادن به هویت یک ایرانی موثر است. (رجایی ،1392: 31) با تمام این تفاسیر، آنچه که اغلب محققان بر آن اتفاق نظر دارند، سه رکن مهم و عمدهی هویت ملی در ایران است که عبارتند از:
۱-جغرافیا و سرزمین با نوسانات میان فلات ایران با مناطق کوهستانی آن.
2-زبان فارسی با همهی تغییراتی که در اثر آمیزش با زبانهای ترکی، مغولی و عربی داشته است. ۳-دین اسلام، که به رغم همهی اختلافات فرقهای، اصل و اساس آن ثابت و استوار مانده است.
علاوه بر موارد بالا ، اخلاق ایرانی، عدالتطلبی، تساهل و سازگاری نژادی، زبانی و مذهبی، نظام طبقاتی، تجددخواهی و تربیت ایرانی هم در آرای برخی اهل نظر به عنوان عناصر هویت ملی در ایران به حساب آمده است؛ هر چند تأکید چندانی روی آنها وجود نداشته است.(گودرزی ،1387: 101- 102) بعد از صفویه، عنصر شیعی جزیی از هویت بومی ایران شد و حتی از عنصر ایرانی آن مهمتر بود هر چند که غالباً لزومی به تمیز بین این دو عنصر وجود نداشت و از زمان صفویه تاکنون ایرانی گرایی و شیعه گرایی در نظر بسیاری از مردم بخشی از یک جریان واحد است .(مظاهری و ابوطالبی ،1390: 155) برخی میان هویت ایرانی و هویت ملی تفاوت قائل می شوند، مثلاً احمد اشرف معتقد است که هویت ملی زاده عصر جدید است که ابتدا در اروپا سر بر آورد و آنگاه از اواخر قرن نوزدهم به مشرق زمین و سرزمین های دیگر راه یافت. هویت ملی هنگامی پدید آمد که ملت به معنای امروزی آن شکل گرفت. وی معتقد است که کاربرد مفهوم هویت ملی در مورد ایران مشکل دیگری دارد که بدون توجه به آن ممکن است به نتیجه گیری های نادرست برسیم و آن وجود تشابه و تمایز بین مفهوم تاریخی و هویت ایرانی و مفهوم تازه (هویت ملی ایرانی) است. (حاجیانی1389: 73-74)
تلویزیون و آثار آن بر هویت ملی
رسانههای جمعی و به ویژه تلویزیون از جمله منابع مهم تأثیرگذار در عرصه فرهنگ به شمار میآیند و بر فرایند شکل دهی هویت فرهنگی در همه جوامع و نیز جامعه مداخله میکنند.
جامعه شناسان بر قدرت نفوذ بیشتر رسانه تلویزیون در مقایسه با سایر رسانه ها تأکید می ورزند و در برخی از موارد از آن به عنوان قدرتمندترین رسانه نام می برند. (اعزازی ، 1386) از دلایل عمدۀ این قدرت و نفوذ ، طیف گسترده مخاطبان و پوشش وسیع آن می باشد بطوری که امروزه دراکثر منازل ، تلویزیون به عنوان جزء اصلی لوازم زندگی است و خانواده ها آن را به عنوان عضوی از اعضای خانواده پذیرفته اند. تلویزیون رسانه پیچیده ای است. مخاطب تولیدات تلویزیونی ، مردم سراسر دنیا هستند. تلویزیون دامنه بسیار گسترده تری از مخاطبان را تحت تاثیر قرار می دهد و تاثیر آن فراتر ازسایررسانه هاست. (ریجوی ، 85: 1390)
به زعم ویلبرشرام جذّابیت تلویزیون خصوصیت اجتماعی بودن آن است. همچنین قابلیت نفوذ تلویزیون در بنیانهای خانوادگی ریشه دوانده وبه شدّت در چگونگی گذران زندگی روزمره مردم اثر گذاشته است. این نفوذ به حدی است که مردم ، اوقات فراغت ، صرف نهار ، شام یا استراحت روزانۀ خود را طبق برنامه های تلویزیون تنظیم می کنند. (خوشفر، 1378) این خصوصیت در توجه به مؤلفهها و عناصر هویتی جامعه نقش مؤثری دارد. طبق دیدگاه شرام، تلویزیون در تمام لحظات زندگی مخاطبانش حضور دارد. از این رو وقتی مضامین مربوط به هویت را مطرح میکند، مخاطبان خود را با موضوع درگیر کرده و به ذهن آنها جهت میدهد. یکی از نقاط قوت تلویزیون این است که کامل تر و نیرومندتر از هر تکنولوژی دیگری ، می تواند وارد حیطه های بی واسطه و معاصر زندگی عمومی شود.(ویلیامز،1385 :97) دررسانه تلویزیون تماشاگران با احساس تعلق به گروه بزرگتری درتعامل باآنها قرار گرفته و مفاهیم روایت های تصویر شده را باهم رمز گشایی می کنند و از پیوند اجتماعی مشترک برخوردار می شوند.(بوردا و دلمر،2016) تلویزیون در برنامه ریزی امور روزمره و تعامل اعضای خانواده تاثیر می گذارد و چارچوب هایی را برای ادراک جمعی9 عرضه می دارد . این رسانه دنیای روزمره را به نظام های جامع تر و بنیادین حیات اجتماعی و سیاسی پیوند می دهد. ما دارای یک فرهنگ تلویزیونی هستیم ،جرج گربنر10 درجایی تلویزیون را بازوی فرهنگی نظم صنعتی خوانده بود.(دالگرن، 1385 : 70) تلویزیون به عنوان ابزاری قدرتمندتر از دیگران عمل می کند و در لباس رسانه ای جمعی می تواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی، هویت های گروهی، قومی و ملی را که از جمله ارکان و زیربنای هویت جامعه محسوب می شوند، تحت تأثیرات مثبت و منفی قرار دهند و با بهره گیری از فنون ارتباطی بر ایده ها و نگرش های فرهنگی مردم تأثیرگذارند. (باهنر و جعفری ،1389: 132) برخی از صاحب نظران ارتباطات معتقدند با استفاده از تلویزیون به راحتی می توان یک جریان فکری به وجود آورد. این جریان فکری در قالب مؤلفهها و عناصر هویتی میتواند به تعمیق شاخصهای هویتی در جامعه بینجامد.
انریکو کاستلو (پژوهشگر اسپانیایی حوزه رسانه و هویت ) براین باور است که اگرکسی سخن ازفرهنگ ، هویت و تلویزیون می گوید باید به این حقیقت بپردازد که هویت ها به واسطه بازنمایی شکل می گیرد و تلویزیون مهم ترین سازوکارارتباطی برای پخش و انتشار این بازنمایی است .وی اعتقاد دارد که اکنون دربسیاری ازجوامع بازتولید هویت ملی و فرآیند ملت سازی مبتنی بربازنمایی رسانه ای به ویژه تلویزیون است .اومعتقد است که سریال های تلویزیونی محصولات فرهنگی – ایدئولوژیکی هستند که نگرش ایدئولوژیک درباره جامعه و ملت ها را ازطریق ساخت زبانی و نظام بازنمایی روایتی سامان دهی می کنند. از نظر کاستلو تلویزیون درحال حاضر یکی ازواسطه های اصلی بین مردم و محیط اجتماعی آنان بوده و نیرومندترین ابزار درخلق تصورات ملی است .(کاستلو، 2007 :2) ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ژﺍﻧﺮﻫـﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠـﻒ ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ ﻫـﺎﻱ تلویزیونی ،"سریال" ﻭﻳﮋﮔﻲﻫﺎﻱ ﺑﺎﺭﺯﻱ ﺩﺍﺭﺩ. ژﺍﻧﺮ ﺳﺮﻳﺎﻝهای ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ـ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﺮﺑﻴﻨﻨﺪﻩﺗﺮﻳﻦ ژﺍﻧﺮ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ـ ﺍﺯ ﺳﻮﻳﻲ، ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺟـﺬﺍﺑﻴﺖ ﺁﻥ ﺑـﺮﺍﻱ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻋﺎﻡ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛـﻪ ﺑـﺮﺍﻱ ﻃـﺮﺡ ﭘﻴـﺎﻡ ﻫـﺎﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻭ ﻛﻤﺘﺮ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰ ﺩﺍﺭﺩ، ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ. ( ذکایی و فتحی نیا،1393 :161)تلویزیون با زبان تصویر برشکل گیری هویت تاثیرمی گذارد و سریال های تلویزیونی با استفاده ازعناصری چون تاریخ ، احساسات و ارزش های فرهنگی درساخت ادراک هویت ملی موثرند.(دونگ، 2018)
روش پژوهش
این پژوهش مبتنی بر نظام رمزگانی جان فیسک در تحلیل نشانه شناسی متون رسانهای (بطور ویژه تلویزیون) انجام شده است. بر اساس الگوی رمزگانی مورد نظر، سطوح اجتماعی رمزگانهایی که میتوان برای تحلیل سریال تلویزیونی هزاردستان مورد واکاوی قرار داد شامل «واقعیت»، «بازنمایی» و «ایدئولوژی» است. جدول زیر جزئیات مربوط به هرکدام از این سطوح رمزگانی را مشخص کرده است.
سطوح اجتماعي رمزگان جان فیسک
سطوح اجتماعی | رمزگان |
واقعیت | رمزهای اجتماعی: طراحی لباس، چهره پردازی، نشانه های غیرکلامی،دیالوگ و... |
بازنمایی | رمزهای فنی: دوربین، نورپردازی، موسیقی و... |
ایدئولوژی | رمزهای ایدئولوژیک: گفتمانهای اجتماعی و سیاسی، تقابل سنت و مدرنیته و.. |
برای تحلیل نشانه شناختی، پس از مشخص شدن واحد تحلیل و انتخاب هدفمند صحنهها، متناسب با اهداف پژوهش به بررسی و تبیین هر صحنه اقدام شد تا بتوان صحنه ها را بر اساس رمزگانها طبق الگوی فیسک مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
هرکدام از صحنههای منتخب، ابتدا بر اساس سطوح اجتماعی و فنی مورد تحلیل قرار گرفت و سپس بر پایه تاملات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی منطبق با بافت و فرامتن تولید سریال، رمزگانهای ایدئولوژيک صحنهها با رویکردی استنباطی استخراج شد . در تحلیل فیسک بر رمزگانها و بطور کلی رمز در نشانه شناسی تأکید شده است؛ رمز عبارت است از نظامی از نشانه های قانونمند که همه آحاد یک فرهنگ به قوانین و عرف های آن پایبندند. این نظام مفاهیمی را در فرهنگ به وجود می آورد و اشاعه می دهد که موجب حفظ آن فرهنگ می شود. رمز حلقۀ واسط بین پدید آورندۀ متن و مخاطب است و نیز عامل پیوند درونی متن را در خود دارد. از راه همین پیوند درونی است که متون مختلف در شبكه ای از معانی به وجود می آید و دنیای فرهنگی ما با یكدیگر پیوند میخورد.(فیسک،127:1381).
به دلیل کیفی بودن پژوهش حاضر ، نمونه گیری از نوع غیر تصادفی و هدفمند برگزیده شد . انتخاب نمونه و برآورد حجم آن نیز به میزان اشباع در انتخاب واحدهای نمونه بستگی دارد. با بررسی صحنه های سریال که واحد تحلیل به شمار میروند، نماهایی که از نظر بار معنایی امکان دستیابی به مضامین و معانی نهفته در بطن صحنه ها و گفتوگوها را فراهم می کرد، به عنوان نمونه انتخاب شدند، بر همین اساس تعداد 20 صحنه با مشورت اساتید و کارشناسان صاحب نظر در حوزه روش تحلیل نشانه شناختی انتخاب شد. شیوه گردآوری اطلاعات بدین صورت انجام گرفت که نخست همه قسمتهای سریال هزاردستان با کیفیت مناسب تهیه شد و یک دور کامل، تمام صحنه های سریال بازبینی شد. سپس، با کد گذاری صحنه ها و متناسب با اهداف اصلی پژوهش ،صحنه هایی که بار معنایی لازم برای پژوهشگران را نداشت حذف گردید. صحنه های تأیید شده برای چندمین بار بازبینی شد و با همفکری ها و ارزیابی های بیشتر، 20 صحنه نهایی انتخاب گشت که حد اشباع برای دستیابی به اطلاعات بود. متناسب با تحلیل رمزگانی پژوهش ، هر صحنه متناسب با شاخص های مربوط به رمزگان های اجتماعی،فنی و ایدئولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی و ثبت شاخص های مربوط به رمزگان سه گانه ، اطلاعات بدست آمده مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها
این بخش از مقاله شامل ارائه یافتههای پژوهش است که با بررسی 20 صحنه منتخب نهایی از سریال تلویزیونی هزاردستان و با استفاده از مؤلفههای نشانهشناختی جان فیسک به دست آمده است .
سنت و تجدد در سریال هزاردستان
حاتمی (کارگردان ) در این سریال، نگاهی نوستالژیک و همراه با نقد نسبت به تجدد و مدرنیته داشته است. وی آیینها و سُنَن جامعه ایرانی را در قالب انگارهسازیها و صحنهپردازیهای خلاقانه ارائه می کند و تجدد را لباسی زشت و بی ریخت بر قامت جامعه ایرانی مینمایاند. بر اساس صحنه های بررسی شده ، دو نوع شخصیت را میتوان در این سریال مشاهده کرد، شخصیتهای گروه اول افرادی سنتی و قائل به گذشته و نوع دیگر شخصیتهایی تجدد گرا هستند. رضا تفنگچی، خان مظفر و... در زمره گروه اول و متین السلطنه، مفتش، پزشک و ... در دسته یا گروه دوم قرار میگیرند. این دو گروه بنا بر موضوع فیلم و روایت داستان تقابلهای متعددی با هم دارند که این تقابل با درگیری و ترور شخصیتهای دسته دوم توسط دسته اول تصویرگری شده است. جامعه ایرانی در هزاردستان دردودسته سنتی و متجدد ترسیم شده اند. گروه نخست با باورها و اعتقادات فرهنگی و ملی اصیل و متعهد به هویت خود از گروه دوم که درپی تجدد به شکل غربی و غیرخودی هستند و مظاهر تجدد را در لباس ،کافه نشینی وآرایش سروضع و رفتارغربی و...می دانند متمایز می شوند. بازار پر سر و صدا و دود کباب و بوی ریحان و قل قل سماور قهوه خانه و کوچه های کاهگلی و ...در زمانی که رضا خوشنویس (شخصیت اصلی سریال ) تفنگچی بود و زندگیش در تهران قدیم می گذشت نماد سنتی است که با تجدد وارداتی روزگار نوی تهران (گراند هتل و سینما ایران و لاله زار و...) در تقابل جدی است . از مجموع تحلیلها ذیل سنت(گذشته اجتماعی) و تجدد بر میآید که حاتمی در پرداخت به این موضوع اله مانها و نشانههای اجتماعی و فنی و هنری را به کار برده است تا یک ایدئولوژی یا برساخت فرهنگی و اجتماعی از هویت ایرانی را بازنمایی کند.
هویت فردیِ ایرانی
در سریال تلویزیوین هزاردستان، میتوان در سیر روایی فیلم، اهمیت و جایگاه شخصی هر کدام از شخصیتهای داستان را ملاحظه کرد. برای نمونه رضا تفنگچی دارای یک زندگی یکنواخت و معمولی است که در نتیجه دیدار با ابوالفتحِ صحاف دچار تحول فکری و عقیدتی شده و تبدیل به قهرمان داستان میشود. ابوالفتح که یک صحاف ساده است در نتیجه تعاملات نهانی که سریال برجسته نکرده است، تبدیل به یک رهبر فکری برای رضا تفنگچی میشود. حتی شخصیتی مانند شعبان استخوانی نیز در سریال به عنوان یک فرد فرودست و لمپن در جامعه که در حاشیه، زندگی نکبت باری دارد نگریسته میشود. این شخصیتها به لحاظ ضرورت دراماتیزه شدن، باید به این شکل معرفی شوند اما حاتمی همه این افراد را در خدمت یک هدف محتوایی قرار میدهد و آن هدف، نهضت برای قیام علیه خائنان به وطن است. با توجه به نوع نگاه و پردازش روایت سریال، حاتمی این شخصیتها را که از نظر فکری، عقیدتی، مسلکی و نوع نگاه به زندگی کاملاً با هم متفاوت هستند در قالب یک گروه با هدف مشترک قرار میدهد که البته این گروه دوباره متلاشی شده و هرکدام باخصومت در کشمکش با یکدیگرند.
تقابل خادمان و خائنان
در سریال تلویزیونی هزاردستان تیپ خائنان شامل اسماعیل خان، خان مظفر، متین السلطنه و ... بازنمایی شده است و تیپ خادمان نیز ابوالفتح و رضا تفنگچی هستند. شعبان استخوانی نیز به عنوان یک شخصیت لُمپَن بی هیچ درک و درایت عقلانی در خدمت زورمندان قرار میگیرد و در گروه خائنان جای داده میشود. با توجه به ابعاد و عناصر هویت ملی و ایرانی، در سریال هزاردستان خادمان با هویت ایرانی قوی، اصیل و دلسوز و متعهد بازنمایی میشود. در مقابل خائنان افراد و گروههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هستند که پشتوانه هویتی لازم را ندارند و نوعاً ابن الوقت و فرصت طلب هستند.
تیپ _ شخصیت های هویتی
در سریال هزاردستان ،حاتمی با آشنایی از بسترهای هویتی برخی چهره های تاریخی شناخته شده معاصر مثل شعبان بی مخ ، آن را نمادی از یک جریان تاثیرگذار اجتماعی ساخته که فقط در یک شخصیت تلویزیونی خاص خلاصه نشده است . وی تقریبا وجوه كلیشه ای لات های قدیم تهران را دارد، اما ریزه كاری به كار رفته در این تیپ ، موجبات تمایزش را فراهم آورده است. سرسپردگی "شعبون استخوانی" به قدرت كه شباهت های وی به "شعبون بی مخ" كودتای ننگین 28 مرداد 1332 را پررنگ تر كرده، این تمایزها را بیشتر نشان داده و لایه های عمیق تری به آن بخشیده است. در طرف دیگر ، "رضا تفنگچی" قرار دارد كه از یك زندگی لاابالی تغییر جهت داده و به مبارزه با شخصیت های فاسد و سرسپرده می پردازد. این چرخش "رضا" به هیچ وجه تحمیلی و نچسب جلوه نكرده زیرا شخصیتی تاثیرگذار به نام "ابوالفتح" پشت سر رضا قرار دارد. در واقع حاتمی، ابوالفتح را مكمل رضا قرار داده و از آن برای جهش شخصیت اصلی خود بهره گرفته است."خان مظفر" نیز نمادی از شخصیت های قدرتمند وابسته به كشورهای خارجی است كه همیشه در سایه قرار داشته و از آدم ها، فقط در جهت منافع خود بهره می گیرد. قدرت پوشالی "خان مظفر" كه در نهایت به دست "سید مرتضی" نابود می شود، در كنار برخی خصیصه های اخلاقی و روحیات فردی اش همچون علاقه به خانواده، شعر و موسیقی، به چند وجهی شدن چهره و منش وی و بروز هویت مندی منطبق بر برخی صاحبان پشت پرده قدرت درروزگارایران معاصر كمك شایانی كرده است.هرکدام از کاراکترهای اصلی سریال ازدید حاتمی مابه ازای واقعی تاریخی نیزداشته اند.
بحث و نتیجهگیری
در سریال تلویزیونی هزاردستان جامعه ایرانی در فضایی متضاد از سنت و مدرنیته نمایش داده شده است. بر اساس صحنههایی که در این سریال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، دو نوع شخصیت را میتوان در این فیلم مشاهده کرد، شخصیتهای گروه اول افرادی سنتی و قائل به گذشته و قسم دیگر شخصیتهایی تجددگرا هستند. رضا تفنگچی، خان مظفر و ... در زمره گروه اول و متین السلطنه، مفتش، پزشک و ... در دسته دوم قرار میگیرند. این دو گروه بنا بر روایت داستان ،تقابلهای متعددی با هم دارند که این تقابل با درگیری و ترور شخصیتهای دسته دوم توسط دسته اول تصویر گری شده است. در سویه دیگر، فضای جدید و شمایل نو تهران در دوران پایانی حکومت پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم بازنمایی می شود که در وجوه فرهنگی، اجتماعی و ظاهری تغییرات زیادی درشرف وقوع است و ازمنظر حاتمی این دگرگونی ها برساخت هویت نیز تاثیرگذاراست .سیر روایی سریال ، سرشار از نشانههایی است که در بستر هویت تاریخی جامعه ایرانی معنا می یابد. صاحبان قدرت که خان مظفر نماد این گروه میباشد، علی رغم حضور در پشت پرده اقدامات ضد منافع ملی، سعی میکنند خود را وجیه المله نشان دهند. (صحنه دستور خان مظفر برای تحویل نان به مردم گرسنه در شرایط قحطی ، نمونه روشنی از تزویر وی است ). رمزگان دیگری که میتوان از آن یادکرد، جذب افراد آشوب گر و اراذل جامعه به عنوان ابزارهای اجرایی سیاستها و برنامههای جریانات سیاسی است . از آنها در ادبیات سیاسی امروز با عنوان گروههای فشار نام برده میشود. شعبان استخوانی نمونه برجسته این افراد است. رمزگان دیگر، روشنفکرانی اندکه از متن جامعه دوری میکنند و درک درستی از مردم خود ندارند . مصداق این موضوع، ابوالفتح در انجمن معروف به کمیته مجازات است. هضم شدن هویت فردی در یک هویت کلان و اجتماعی از دیگر مواردی است که در تحلیل رمزگانهای محتوایی این سریال نمود دارد. مثل شخصیت رضا تفنگچی که درمواجهه با ابوالفتح از یک شکارچی درباری به یک انقلابی دو آتشه تبدیل میشود و در دوران کهنسالی در مواجهه با شش انگشتی و خان مظفر از یک خوشنویس به منتقدی سیاسی و اجتماعی بدل می گردد که برای انتقام از قدرتمداران در نهایت دست به سلاح می برد. سریال پرمخاطب هزار دستان ، برای آفرینش جنبه های متفاوت مثبت و منفی هویت ایرانی بستری تاریخی را برمی گزیند تا هویتمندی شخصیت های خود را از وضعیت بد و خوب مطلق به طیف خاکستری منتقل کند.
واکاوی ها در تولیدات رسانه ای تلویزیونی و سینمایی با تمرکز بر مولفه های هویت ملی و ایرانی در سال های اخیر نشان می دهد چند پژوهش مشابه دراین زمینه انجام گرفته است که هرکدام از زاویه دید ، روش و تکنیک متفاوت به بررسی بازنمایی ابعاد هویت ملی در آثار مزبور پرداخته اند.
ساعی(1389) در پژوهش بازنمايي ابعاد تاريخي و سياسي هويت ملي در تلويزيون با هدف شناخت میزان و چگونگی بازنمایی مولفه های هویت ملی در سریال های الف و پرمخاطب تاریخی تلویزیون در سه دهه بعد ازانقلاب اسلامی(1388- 1359) با بکارگیری روش تحلیل محتوا به این نتیجه دست یافته است که قدرت سیاسی اصلی ترین مرجع هویت سازی ملی دررسانه است و نقشی بنیادین در بازنمایی مولفه های اجتماعی،فرهنگی، سیاسی و تاریخی مدرن هویت ملی در سریال ها داشته است. نوری و همکاران (1394) درپژوهش"بازنمایی هویت ملی به عنوان امر سیاسی درمجموعه های تاریخی تلویزیون جمهوری اسلامی " با تحلیل محتوای 5 سریال تلویزیونی در ژانرتاریخی که در دهه های اخیر از شبکه های مختلف سیما پخش شده نشان داده اند که قدرت سیاسی عنصری تعیین کننده در بازنمایی رسانه ای به شمار می رود و متاثر از تعیین کنندگی چنین قدرتی که درگفتمان سیاسی حاکم تجلی یافته بازنمایی هویت ملی و ابعاد سیاسی آن درمجموعه های تلویزیونی خصلتی ایدئولوژیک یافته است . معقولی و دیگران (1391) نیز درپژوهش" تحلیل جامعه شناسانة هویت ملی و مؤلفه های آن در فیلم های بهرام بیضایی"با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های هویت ملی و بحران هویت در آثار منتخب بهرام بیضایی (رگبار، غریبه و مه و چریکه تارا) ازفیلمسازان شاخص سینمای موج نو سینمای ایران با استفاده از روش تحلیل محتوا به این نکته رسیده اند که فیلمساز کشف هویت تاریخی و گذشتة فرهنگی را بر تمامی ابعاد دیگر هویت ملی، یعنی ابعاد سیاسی و جغرافیایی، ارجح می داند. انسان آرمانی از نظر فیلمساز انسانی است با هویتِ مدرن که از راهکارهای خردمندانة سنت استفاده می کند. از مقایسه نتایج چند پژوهش مذکور و پژوهش کنونی گرچه می توان به تاثیرقدرت سیاسی ، برسازه های ایدئولوژیکی هویت و ارزش حفظ سنت ها درسریال هزاردستان اشاره کرد که با سایرپژوهش ها همسانی دارد ولی علی حاتمی باتکیه بر گفتمان و نظام فرامتنی خود از حوادث تاریخی، برداشت و تحلیل خاص خویش رااز هویت ایرانی درسریال یادشده مبتنی برتقابل ها و تضادها،دگرگونی هویت فردی و جمعی درآمیزش با یکدیگر و تیپ سازی هویتی تصویرکرده است . سریال هزاردستان زندهیاد علی حاتمی علاوه بربازنمایی تصویر تهران قدیم در آستانه تغییر شهری و هویتی ، روایت شخصی و روشن او از "هویت ایرانی " را نیز به نمایش گذاشته است .رویکردی که در آثار دیگر او نیز مثل "کمال الملک " ،"حاجی واشنگتن "و "دلشدگان" و... هم دنبال شد و همواره از دغدغه های ذهنی وی به شمار می رفت .
مؤلفههای هویتی | جمعبندی تحلیل نشانه شناسی در سریال هزاردستان |
سنت(گذشته) و تجدد | سنت باوران: قابل احترام و افراد متعهد ، اصیل ، و پایبند به ارزش ها و باورهای ایرانی و یک ایرانی تمام عیار و... متجددین: خودنما،غرب زده ، غیراصیل و مزور و متمایل به سبک زندگی وارداتی وفرنگی مآب و... |
هویت فردی ایرانی | نقشآفرینی هویت فردی در شکل گیری هویت ایرانی و تعلق خاطر هویتهای فردی به یک حس مشترک به نام ایرانی بودن،قرارگرفتن هویت های فردی در جهت بنیاد هویت "ایرانیت" |
تقابل خادمان و خائنان | خادمان: دارای هویت ایرانی قوی، بااصالت ، وطن پرست ، متعهد ، مردمدار و ... خائنان : منفعت پرست ،دورو ،ابن الوقت ،هویت باخته ،درخدمت اهداف قدرت سیاسی و ... |
تیپ_ شخصیت های هویتی | لمپن ها و لات ها(به سرکردگی کاراکتر شعبون استخونی شبیه شعبون بی مخ معروف ) سرسپرده و بزن بهادر و بی اصل و نسب و... تحول خواه و ارزشگرا ( رضاخوشنویس و سیدمرتضی،ابوالفتح صحاف و...) دشمن مناسبات تبعیض آمیزو طرفدارعدالت و ازادی و... مزور و بازیگرسیاسی پشت صحنه (خان مظفر و اعوان او ) چندچهره، قدرتمند و وابسته و مرموز و.... |
پیشنهادهای برگرفته از پژوهش
- جهتگیری هدفمند مراکز سیاستگذار فرهنگی و هنری کشور(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فصدا و سیما،شورای عالی انقلاب فرهنگی ،بنیاد سینمایی فارابی و...) در راستای حمایت و پشتیبانی از تولید آثار مشابه در سینما و تلویزیون با رویکرد تقویت باورهای ملی و هویت سازی و نگرش همگرای ملی و ایرانی .
- سریال سازی تلویزیونی ( صداو سیما و شبکه های نمایش خانگی ) از داستان ها ،روایت هاو رویدادهای تاریخی و پیشین و ارائه خلاقانه آن به مخاطبان با تاکید مولفه های هویتی و ارزش های ملی _ایرانی (بویژه دراین ایام که سریال های بیگانه در حال تسخیر سپهر توجه مخاطبان ایرانی است ).
منابع ومآخذ
- اعزازی ،شهلا (1386) روند نمایش خانواده در تلویزیون ، پژوهش های ارتباطی ، مرکز پژوهش های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ،شماره 52: 34-7.
- باهنر ، ناصر و طاهره جعفری (1389) تلویزیون و تاثیرات کاشتی آن بر هویت فرهنگی ایرانیان ،مجله تحقیقات فرهنگی ،دوره سوم ، شماره 4 ، زمستان : 156-131 .
- بیچرانلو ، عبدالله (1393) سیمای ایران درمستندهای تلویزیونی غرب ،پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،تهران.
- پارتازیان ،کامبیز (1392) تعامل یا تقابل سنت و مدرنیته در زندگی ایرانی باتمرکز برسینمای ایران ، نشراعلایی ،تهران.
- جنکینز ،ریچارد (1388) هویت اجتماعی ، ترجمه تورج یار احمدی، نشر پردیس دانش،تهران.
- حاجیانی ، ابراهیم (1389) کنکاشی در هویت ایرانی (مجموعه مقالات )،مجمع تشخیص مصلحت نظام ،مرکزتحقیقات استراتژیک،پژوهشکده فرهنگی و اجتماعی ،تهران
- خوشفر،غلامرضا(1378) تاثیرارتباط جمعی براخلاق اجتماعی جوانان ،فصلنامه پژوهش های ارتباطی ، مرکز تحقیقات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، شماره 20-19 ،صص 187-169
- دالگرن، پیتر( 1385) تلویزیون و گستره عمومی؛ جامعه مدنی و رسانه های گروهی ، ترجمه مهدی شفقتی ، سروش ،تهران.
- ذکایی ، محمد سعید ، محمد فتحی نیا (1393) ﺑﺎﺯﻧﻤﺎﻳﻲ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﻳﺎﻝﻫﺎﻱ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﭘﺮﺑﻴﻨﻨﺪﻩ ، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ، مرکزپژوهش های صداو سیمای جمهوری اسلامی ، سال بیست و یکم ،شماره 78 ،تابستان 93.صص 183 ـ 159.
- رجایی ،فرهنگ(1392) مشکله هویت ایرانیان امروز، ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ، نشر نی، تهران.
- رضایی، محمد و عباس کاظمی(1387) بازنمایی اقلیتهای قومی در سریالهای تلویزیونی ، فصلنامه علمی و پژوهشی تحقیقات فرهنگی ،سال اول شماره 4، زمستان:91-78 .
- ریجوی ،جودیت (1390) ارتباطات رسانه ای درعمل ،ترجمه مهدخت بروجردی و محمد مهدی فرقانی ، دفترمطالعات رسانه و برنامه ریزی رسانه ها، تهران .
- ساعی ، منصور (1389) بازنمایی ابعاد تاریخی و سیاسی هویت ملی درتلویزیون جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی سریال های تاریخی درجه الف در سه دهه پس از انقلاب اسلامی ایران ) ، دوفصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش سیاست نظری ، دوره جدید شماره هفتم ،زنستان 1388 و بهار 1389 :113-142.
- صالحی امیری، سیدرضا (1391)انسجام ملی و تنوع قومی ، پژوهشگاه تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ،تهران .(چاپ سوم ).
- فیسک، جان (1381) فرهنگ و ایدئولوژی ،ترجمه مژگان برومند،ارغنون شماره 20، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی ، تهران:126-117.
- قزلسفلی ،محمدتقی (1388)رسانه و ساخت هویت ملی ،فصلنامه سیاست ،مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی ،دوره 39 ،شماره 3 :321-338.
- گودرزی ،حسین (1387) تکوین جامعه شناختی هویت ملی درایران ،انتشارات تمدن ایرانی تهران .
- مظاهری ،ابوذر و مهدی ابوطالبی (1390) هویت ملی ایرانیان و انقلاب اسلامی ،مقاله "هویت ایرانیان برپایه ولایت درافق مهدویت " نشر زمان نو، تهران( چاپ دوم) .
- معقولی ، نادیا ، علی شیخ مهدی و حسینعلی قبادی (1391) تحلیل جامعه شناسانة هویت ملی و مؤلفه های آن در فیلم های بهرام بیضایی ، فصلنامه جامعه شناسی هنر و ادبیات ، سال 4، شماره 2، پاییز و زمستان 1391 :115-134
- مک کویین، دیوید(1384)راهنمای شناخت تلویزیون ،ترجمه عصمت گیویان و فاطمه کرمعلی، اداره کل پژوهش های سیما،تهران .
- مهدی زاده ،سیدمحمد(1387)رسانه ها و بازنمایی ،دفترمطالعات و برنامه ریزی رسانه ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،تهران.
- میرزایی ، حسین و امین پروین (1389) مطالعات فرهنگي و صورتبندي دوگانه نظري روش شناختي در بازنمايي ديگري، فصلنامه برگ فرهنگ ،دوره جديد ، شماره 22 ، پاييز و زمستان :23 -8.
-ویلیامز، ریموند(1385) تلویزیون، تکنولوژی و شکل فرهنگی ، ترجمه : منوچهر بیگدلی خمسه، اداره کل پژوهش های سیمای جمهوری اسلامی ،تهران .
-نوری ،مختار ،علی حسن پور و صادق محمدی(1394) بازنمایی هویت ملی به عنوان امر سیاسی در مجموعه های تاریخی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران ، فصلنامه رسانه ،سال بیست و ششم ،شماره 2(پیاپی 99)مرکز مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها :5 -23.
- Bourrdaa, Melanie & Delmer, Javier Lozano (2016) Contemporary participative TV : Identity , authorship and advertisng practices between fandom . Participations , Journal of audience and research studies.
- Castello.E(2007) The Production Of Television Fiction and Nation Bulding,The Catalan Case ,European Journal Of Communication ,vol 22.
- Dong , Wenchao (2018) The Construction of National Identity in Television Series. Department of Communication Faculty of Arts University of Ottawa. (https://ruor.uottawa.ca/handle/10393/38067)
- Kroger, Jan. (2019). Identity in Adolescence, the Balance between Self and Other, 4th Edition. London & New York: Routledge .Lawler, S. Identity: Sociological perspectives. Cambridge: polity perss.
- Stafford, Gil and Roy (2003); The Media Student 's Book, Branstonpress.
Representation of Iranian Identity in “Hezardastan” TV series with Semiotic Analysis approach
Abstract
In the present article, the representation of the concept of Iranian identity in the TV series Hezardestan has been investigated. This series produced by the late Ali Hatami and is one of the most significant productions of Iranian television, which has paid special attention to the issue of Iranian identity in the context of a historical transition. The main purpose of this study is to represent the components related to Iranian identity in this TV series and in order to obtain the information required for this qualitative and in-depth research approach, the method of semiotic analysis has been used. Theories related to representation and media works were also considered as an analytical and theoretical framework. John Fisk's analytical model was used at three levels of reality, representation and ideology by explaining technical, social and ideological codes to perform semiotic analysis. The scene or sequence was determined as the unit of analysis and 20 important scenes were purposefully selected which helped to achieve the research goals.
The most important results show that this series has represented the two areas of tradition and modernity in the form of identity changes in Iranian society and in narrating the historical transition from tradition to modernity, it has shown the characters and the social and cultural system and etc., and the aspects of the individual identity of the characters and the confrontation between the traitors and their servants.
Keywords: media ,identity, Iranian identity, representation, Hezardestan series, codes,
[1] Marsia
[2] 1- Richard dayer
[3] Hegemony
[4] Antonio Gramsci
[5] The Reflection
[6] The Intentional
[7] The Construction
[8] - The circuit of culture
[9] collective perception
[10] George Gerbner