Investigating the relationship between participatory management and managers' effectiveness in second secondary schools in Kermanshah
Subject Areas :faranak mosavi 1 , tayebeh heyrani 2 *
1 - kermanshah azad university
2 - Azad kermanshah university
Keywords: management, Schools, control, Keywords: effectiveness, Kermanshah,
Abstract :
AbstractToday, among the powerful forces governing organizations and institutions, participation is one of the life-giving factors, dynamism, freshness and productivity in organizations, which by creating organizational network connections and using collective thought and action causes the organization to move favorably. to move from the current state to the desired state. Education is the only means of access to stronger technology, growth, development and progress, and paying attention to its quantity and quality is one of the factors involved in the continuation and acceleration of the development of society in economic, social, cultural and political dimensions, and of course its management and administration. Participatory management means participation of the right people, at the right time and for the right work. The purpose of this research is to investigate the relationship between participatory management and effectiveness among the principals of second secondary schools in Kermanshah. The research method is descriptive and correlational. The statistical population of this research consists of all principals working in the first secondary schools of Kermanshah city in the academic year of 1402-1401 (167 people) using Morgan's table, 115 people were selected as the sample size by simple random method. The questionnaires used in this research are participatory management questionnaires that include 16 items and measure the subscales of goal setting, organization, leadership and control. Also, to measure the effectiveness of schools, a questionnaire containing 32 items based on the Parsons model was used. The results showed that there is a positive and significant relationship between the management dimensions of goal setting, organization, leadership and control with effectiveness.Keywords: effectiveness, management, control, schools, Kermanshah.
_||_
بررسي ميزان رابطه بين مديريت مشاركتي و اثربخشي مدیران در مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه
چکيده
امروزه در میان نیروهاي قدرتمند حاکم بر سازمان ها وموسسات، مشارکت یکی از عوامل حیات بخش، پویایی، طراوت و بهره وري در سازمان ها است که با ایجاد ارتباطات شبکه اي سازمانی و با استفاده از فکر و عمل جمعی سبب می شود تا سازمان حرکت مطلوبی را از وضع موجود به وضع مطلوب طی نماید. آموزش و پرورش تنها وسيله دسترسي به تكنيك قويتر، رشد، توسعه و پيشرفت است و توجه به كميت و كيفيت آن از عواملي است كه در تداوم و تسريع توسعه جامعه در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي دخيل ميباشد و بالطبع مديريت و اداره آن از اهميت ويژهاي برخوردار است مديريت مشارکتي به معناي مشارکت افراد مناسب، در زمان مناسب و براي انجام کار مناسب است. هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین مدیریت مشارکتی با اثربخشی در بین مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه میباشد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران شاغل در مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1402-1401 (167 نفر) تشکیل میدهند با استفاده از جدول مورگان تعداد 115 نفر به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدهاند. پرسشنامههای استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه مدیریت مشارکتی که شامل 16 گویه میباشد و زیرمقیاس های هدف گذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل را مورد سنجش قرار میدهد. همچنین جهت سنجش اثربخشی مدارس از پرسشنامه شامل 32 گویه براساس مدل پارسونز استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین ابعاد مدیریت مشارکت هدفگذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل با اثربخشی رابطهای مثبت و معنی داری وجود دارد.
کلمات کلیدی: اثربخشی، مدیریت، کنترل، مدارس، کرمانشاه.
مقدمه
در عرصه مديريت سازمان، سبكهاي مختلفي وجود دارد كه سازمانهاي مختلف از آن بهره ميگيرند. به كارگيري هر يك از سبكهاي مديريتي، مستلزم روشها، ابزار و ساختار خاص خود ميباشد موفقيت يا عدم موفقيت هر يك از سبكهاي مديريت، در ماهيت فعاليت سازمانها و نيز به شرايطي از جمله درجه بلوغ عاطفي و كارايي شغلي كاركنان و همين طور شرايط و زمينههاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه بستگي دارد. نيروي انساني، به لحاظ قدرت تفكر و خلاقيت همه چيز سازمان است. چرا كه هر گونه تغيير و بهبود در نظامها و فرايندهاي سازماني توسط انسان صورت ميگيرد (اسکات1، 1395) بهرهبرداري از توان فكري و توانمنديهاي كاركنان سازمان كه به عنوان سرمايه نهفته از آن نام ميبرند، نيازمند به وجود آوردن ساختارهايي است كه بتواند توانمنديهاي كاركنان را در راستاي تحقق اهداف فعلي و آتي سوق دهند. در سالهاي اخير، عامل انساني جايگاه محوري در سازمانها پيدا كرده است. در دنياي پرتحول امروز با پشتسر نهادن تفكر سنتي درباره مديريت، وارد عرصهي شدهايم كه ساختار فكري آن آكنده از تعمق بخشيدن به ارتباطات و اطلاعات و توجه به مناسبات و مشاركت نيروي انساني رانشگر به جاي نيروي انساني عملكردي است (تصدیقی، 1396). تحقيقات پيرامون مديريت سازمانها نشان ميدهد سازمانهايي كه در بستر افزايش دانايي نيروي انساني خود پيش ميروند و مشاركت و همفكري نيروي انساني خود را در امور سازماني ميطلبند، به مراتب از هم انزالي بيشتري نسبت به سازمانهاي ايستا و سنتي برخوردارند. مديريت مشاركتي را بايد يكي از رويكردهاي نسبتاً جديد مديريتي دانست كه براي رسميت شناختن اهميت نيروي انساني تلاش ميكند راهكارهايي را براي حضور فعالانه كليه افراد در سازمانها يابد اين رويكرد كه هم مبني بر مبناي نظري محكمي است و هم از روشهاي اجرايي قابل استفاده بهره ميبرد در سالهاي اخير در بسياري از سازمانهاي توليدي، خدماتي و اداري به كارگرفته شده و با پيامدهاي مطلوب مادي و معنوي همراه بوده است (طوسي، 1393). مشارکت کارکنان کمک ميکند تا مديريت از بسياري از کارهاي جزئي آسوده شود و به کارهاي اساسي بپردازد (گیلبرت2، 2018). از نظر برخي محققين مديريت مشارکتي يکي از راههاي افزايش اثر بخشي در سازمانهاي آموزشي ميباشد. تعيين اهداف به عنوان يکي از ويژگيهاي مديريت مشارکتي ميباشد. به اين بيان، چنانکه اعضاي يک سازمان در تعيين اهداف مشارکت داشته باشند، ميتوان انتظار داشت که کارکنان با انگيزه و روحيه بالاتري در رسيدن به اهداف سازمان به فعاليت خود ادامه دهند و همخواني بين اهداف فردي و سازماني ايجاد شود. مهمترين پايه توجه به مديريت مشارکتي، مفهوم سرمايه انساني و توسعه کيفي منابع انساني است. اين نظام بر پايه عميقترين نيازهاي فطري، طبيعي و عاطفي انسان قرار دارد هر انساني از تفکر و حل مسائل لذت ميبرد، لذا انسان با هر توانمندي در هر رده سازماني و با هر نظام فرهنگي لازم است به انديشيدن و تفکر تشويق شود. بديهي است که در آموزش و پرورش به دليل نقش کليدي سرمايه انساني، اين مفهوم از جايگاه بس مهمتري بر خوردار است (بختياري، 1387). هنر مديريت مشارکتي در سازمانهاي آموزشي اين است که بتواند در مدارس محيطي مناسب براي معلمان فراهم نمايد تا آنها بتوانند قابليت و توانائيهاي خود را به منصه ظهور برسانند و باعث افزايش بازدهي و کيفيت آموزشي شوند. از طرف ديگر با اجراي صحيح مديريت مشارکتي در مدارس ميتوان انگيزش معلمان را تحريک کرده تا آنها احساس کنند که مورد پذيرش مدير هستند و به اين ترتيب احساس احترام به خود، رضايت شغلي و همکاري با مديريت را در آنها افزايش دهد (افشاريان، 1389). اثر بخشي سازمانهاي آموزشي مانند مدارس متوسطه مورد توجه سياستگذاران، برنامهريزان و مديران آموزشي قرار دارد. به زبان ساده اثربخشي يعني انجام دادن کار درست و تمرکز و تأکيد آن بر نتايج کار است. اثر بخشي وقتي حاصل ميشود که سازمانها به هدفها يا نتايج مطلوب خود نايل آيند. از اين رو مديران سازمان، در درجه اول بايد بتوانند هدفهاي مناسب و مقتضي تعيين کنند و امور و کارهاي درست براي انجام دادن انتخاب نمايند (دیویس3، 2015). گاهي اثربخشي را طوري تعريف ميکنند که تأکيد آن بر نتايج کار بر حسب کميت، کيفيت، زمان و هزينه است. در اين صورت مفهوم اثر بخشي، کارايي را نيز در بر ميگيرد. يعني علاوه بر مناسب بودن هدفها، ارزشها و هنجارهاي نهفته در کار، تأثير کار بر افراد سازمانها نيز ثابت ميشود. از ديدگاه دراکر4 (1964) اثربخشي کليد موفقيت سازمان محسوب ميشود. به زعم وي، نياز مديران به ايجاد شرايط و فرصتهاي مطلوب و موفقيتآميز در کار سازمانها، تلويحاً، اثر بخشي را بيشتر از کارآيي لازم ميشمارد. بنابراين، از ديدگاه دراکر مسئله اصلي در وهله اول نه درست انجام دادن کار، بلکه يافتن کارهاي درست و تمرکز دادن منابع و اقدامات بر انجام کارهاست و عملکرد سازمان را ميزان اثر بخشي سازماني در تحقق هدفهاي آن تعيين ميکند (اسمیت5، 2016). پايداري و حفظ الگوهاي سازماني مدارس در عاملان سيستم اجتماعي ايجاد انگيزه کرده و کل سيستم اجتماعي را تغذيه ميکند. کارکرد آن انباشتن انرژي به صورت انگيزش و پخش کردن آن به صورت اطلاعات در سازمان است. نشانههاي عادي از اثر بخشي عملکرد مدرسه در ارتباط با کارکرد پايداري و حفظ الگوها شامل وفاداري، علاقه زياد به کار مدرسه، احساس همزاد شدن (همانندي) با مؤسسه، انگيزش فردي نسبت به کار و همسازي نقش- هنجار ميباشد (موفیری و بک6، 1392). منظور از اثر بخشي و كارايي دستيابي به نيازها، اهداف و مقاصد فردي و سازماني است كه با نوع رضايت فردي و سازماني همراه است. بنابراين، علاوه بر افزايش توليد، بازدهي و بهرهوري سازمان، روحيه و احساس مسئوليت فرد را بالا برده و باعث ميشود آنان از كار و سازمان خود احساس رضايت، خشنودي و خوشبختي كنند. كتزوكان بيان ميكند كه سازماني اثر بخش است كه قادر باشد: 1- با عملكرد صحيح، انگيزه كاركنان را در ارتقا اثر بخشي خود و سازمان؛ 2- توان و قدرت آنها را در كم كردن هزينهها؛ 3- بالا بردن كيفيت، افزايش دهد. پارسونز، اثر بخشي را ميزان تحقق اهداف سازماني ميداند كه به عملكرد چهار كاركرد حساس (انطباق، كسب هدف، يگانگي و ناپيدايي) بستگي دارد (ميركمالي، 1395). از نظر پارسونز سه شرط براي وجود سيستم ضروري است الف) ساخت يا ساختار سيستم بايد از اجزاء يا عناصر نسبتاً پايدار تشكيل شده باشد. ب) دومين شرط مفهوم كاركرد است براي آنكه يك سيستم بقا داشته باشد، برخي از نيازهاي اوليه آن به عنوان يك سيستم بايد بر آورده شود. ج) سومين شرط نظام كنش، فرايند يا فراگرد خود سيستم و درون آن است فعاليتها، تغييرات، تصورات و تحولاتي در داخل نظام كنش صورت ميگيرد كه نميتواند تصادفي باشد بلكه بايد طبق قواعدي صورت گيرد. تحليل اين ابعاد سه گانه، نظريه عمومي كنش پارسونز را تشكيل ميدهد (روشه، 1388). اثر بخشي سازماني بطور سنتي بر حسب درجه كسب هدف تعريف شده است در مدل هدف براي اثر بخشي سازماني، بايد اهداف اداري و عملياتي را از هم تميز داد. اهداف اداري، عبارت از بيانات رسمي است كه درباره ماهيت مدارس بوسيله هيات امناي آموزش و پرورش تنظيم شده است و اهداف عملياتي بر خلاف اهداف اداري، مقاصد حقيقي سازمان مدارس را منعكس ميسازد. ياختمن و سي شور7 با بيان انتقادهاي شديدي، معطوف بودن اهداف سازماني اين مدل به گذشته، ايستا بودن مدل بر خلاف پويا بودن اهداف سازماني، يكي نبودن اهداف اداري و اهداف عملياتي سازمان، توجه زياد به چگونگي اهداف و متناقض شدن ماهيت اهداف سازماني با يكديگر مدل هدف را درباره اثر بخشي سازمان ناكافي ميداند (لسانی و دهقانی، 1397). پارسونز8 چهار كاركرد را براي سيستم اجتماعي به طور عام و يك سازمان به طور خاص تعيين ميكند منظور از كاركرد، مجموعه فعاليتهايي است كه براي يك نياز يا نيازهاي سيستم اجتماعي انجام ميگيرد: 1- انطباق. يكي از فعاليتهاي عمده سازماني، سازگاري و تطابق است كه در عين حال نشانه مهمي نيز براي اثر بخشي سازماني ميباشد. قابليت انطباق، به نياز سيستم براي كنترل خود مرتبط است مدارس در مواجهه با تلاش براي تغيير شرايط محيط خارجي و تغيير برنامههاي داخلي، خودشان را با خواستههاي اصلي محيط و مسئولشان سازش ميدهند وقتي تقاضاي محيطي و منابع سازمان با هم همخواني ندارند يك رويكرد حل مشكل پديد ميآيد كه در آن، هر دو – محيط و سازمان – از جهاتي تفاوت دارند سازمان ضمن تغيير خود، بايد توانايي انطباق با محيط را داشته باشد تا بتواند اختلاف و تفاوت موجود بين خود و محيط را بطور موثري حل كند. 2-كسب هدف. كسب هدف، به مثابه پاداش براي سيستم است اين سيستم مقاصد خود را تعيين ميكند و منابع خود را براي كسب اهداف مورد نظر، بسيج ميكند نشانههاي عادي كسب هدف براي سازمانهاي آموزشي عبارت است از موفقيت علمي، شناسايي منابع، كيفيت آموزشي دانشآموزان و خدمات آنها (طوسی، 1387). 3-يگانگي و انسجام. يگانگي، به اتحاد و اشتراك در داخل سيستم اشاره ميكند مثل: فراگرد سازماندهي، هماهنگي و يكپارچه كردن روابط اجتماعي به عنوان يك وجود واحد. رضايت شغلي كارمندان، تعارض بين روابط شخصي، غيبت و روحيه دانشآموزان از جمله مسايل اجتماعي عمدهاي هستند كه مورد نظر ميباشند. اين يگانگي زماني در سازمان بوجود ميآيد كه افراد و گروههاي كار، هدفهاي خود را بر اثر تحقق هدفهاي سازمان تحقق يافته ببينند. ميزان يگانگي هدفها به حد تحقق آنها بستگي دارد زماني كه نيروهاي كاري سازمان در هدف گذاري و فرايند تصميم گيري مشاركت داشته باشند و احساس كنند در هدفهاي سازماني سهيم هستند يگانگي به اوج خود ميرسد و هر اندازه هدفهاي فردي به هدفهاي سازماني نزديكتر شود عملكرد سازماني بهتر و بيشتر ميشود (هوی و میکسل9، 1396). 4- پايداري و حفظ الگوها. مجموعه اجزاي كنشي است كه در كنشگران (عاملان) سيستم اجتماعي ايجاد انگيزه كرده و كل سيستم اجتماعي را تغذيه ميكند كاركرد آن، انباشتن انرژي به صورت انگيزش و پخش كردن آن بصورت اطلاعات در سيستم اجتماعي است مدارس اثر بخش به تعهد زياد و رفتار مناسب از جهت مربيان و دانشآموزان براي تقويت هنجارها و ارزشهاي سازمان نياز دارد. نشانههاي عادي از اثر بخشي عملكرد مدرسه در ارتباط با كاركرد پايداري و حفظ الگوها (تداوم) مشاغل: وفاداري، علاقه زياد به كار مدرسه، احساس هم ذات شدن (همانندي) با مؤسسه، انگيزش فردي نسبت به كار و همسازي نقش – هنجار ميباشد (کول و همکاران10، 2009). مهمترين جنبه اثر بخشي، رابطه آن با كل سازمان است سه متغير علتي، ميانجي، غايتي درباره اثر بخشي قابل استفاده هستند: 1) متغيرهاي علتي. عبارتست از آن عواملي كه در جريان رشد و توسعه درون يك سازمان و نتايج حاصل كار آن تاثير ميگذارند. اين متغيرها، آن متغير مستقلي هستند كه بوسيله سازمان و مديريت آن ميتوانند تغيير و تعديل پيدا كنند مانند: راهبردها، مهارتها و رفتار مدير، تصميمات مديريت، خط مشيها و ساخت سازمان. 2) متغيرهاي ميانجي. متغيرهاي ميانجي وضع جاري و شرايط جاري درون سازمان را بيان ميكنند و ويژگيهاي نظير مهارتها و وظيفه شناسي، تعهد به هدفها، انگيزش، ارتباطات، تصميمگيري و قابليت براي تعامل را منعكس ميكنند. 3) متغيرهاي بازده يا غايتي. عبارتند از متغيرهاي وابستهاي كه دستاوردهاي سازمان را منعكس ميكنند (کول و همکاران، 2009). براي اينكه يك مدرسه اثر بخش شناخته شود بايد معيارهايي را كه به عنوان عوامل ارتقا دهنده اثر بخشي مدرسه شناخته شده است تعيين ميكنيم دو عامل در اين رابطه عبارتند از: 1- مدرسه بايد اهداف روشني داشته باشد و آنها را تحقق بخشد. 2- داراي رهبري قوي، روابط خوب مدرسه – خانه، توسعه كاركنان و جو مدرسه در ارتباط با يادگيري باشد (شیروانی و همکاران، 1399). در سازمانهاي امروزي توانمند کردن، برانگيختن و مشارکت دادن افراد در امور داخلي، يکي از برنامههاي حياتي مديريت هر مجموعه تلقي ميگردد. در اين نظام، کليه افراد سازمان فعالانه درباره روشهاي حل مسايل و ارتقا بهرهوري سازماني انديشه کرده و مديريت سازمان را از گنجينه غنياي از طرحها، انديشهها و راهحلها برخوردار مينمايند و براي نيل به اهداف سازماني از آنها بهره ميجويند. در اين نظام، براي افکار و خلاقيتهاي کليه اعضاي سازمان ارزش شايسته قايل شده و در تصميمگيريها از آنها استفاده ميشود. بنابراين، مشارکت کارکنان عامل اصلي بهبود مستمر در فرايند کارهايي است که در جهت کسب رضايت مشتريان در سازمان صورت ميگيرد و بهبود مستمر در جهت کسب رضايت مشتري، به منزله جوهره اصلي بهبود سازماني شناخته ميشود (طوسی، 1393). مشارکت براي پديدآوردن رويه گروهي، قابليت نماياني دارد ولي به کاربستن آن دشوار است اين فرايند، نفوذ و تأثير را در بين افرادي که از لحاظ سلسله نابرابرهستند، تسهيم ميکند و بين گرفتاري مديران و زيردستان در فرايند تسهيم اطلاعات، تصميمگيري و تلاش براي حل مشکل، تعادل برقرار ميکند (واگنر11، 2014). يكي از نظامهاي مديريتي پويا که نقش مهمي در توسعه منابع انساني و در نتيجه در فرايند کلي توسعه دارد نظام مديريت مشارکتي است. اين نظام مديريتي به عنوان يك نظام مطلوب کارآمد، هم از لحاظ نظري و هم از لحاظ عملي آزمونهاي چندي را با موفقيتگذارنيده است و هم اکنون در کشورهاي پيشرفته و در حال توسعه مورد استفاده بوده و از جايگاه مناسبي برخوردار است. مديريت مشارکتي در واقع ترکيبي از چندين نظريه مديريتي است که اصل اساس در اين مدل رهبري، درگير کردن همه کارکنان و مديران به طور فعال در يک هدف مشترک است. بطوري که، اين هدف بايد توسط هر يک از افراد تعريف و فهميده شود (واگنر، 2014). مديريت مشارکتي با کار انديشمنداني چون، آرجريس، کيرت، هرزبرگ، لاولي و.... رو به رشد نهاد و امروزه مديريت مشارکتي به عنوان يکي از عناصر نئوکلاسيک مطرح است. نظريههاي سازماني و مديريتي مختلفي در طول سالها با تأکيد بر تصميمگيري مشارکتي شکل گرفتهاند که مهمترين آنها شامل مديريت کيفيت فراگير، يادگيري سازماني، نظريه قدرت دهي و دموکراسي صنعتي است (رهنورد،1388). از لحاظ قدرت و اختيارات سازماني تعريف ذيل از طوسي قابل توجه است: «مديريت مشارکتي عبارت است از مجموعه گردش کار و عملياتي که تمام کارکنان و زيردستان يک سازمان را در روند تصميمگيريهاي مربوط به آن سازمان دخالت ميدهد و شريک ميسازد. تأکيد اصلي اين نوع مديريت بر همکاري و مشارکت علاقهمندانه و داوطلبانه عموم افراد است و ميخواهد از اين نظريات و ابتکارات در حل مشکلات و مسايل سازمان استفاده کند. اساس فرايند اين مديريت، بر بنيان تقسيم اختيارات بين مديريت و کارکنان استوار است» (ديويس، 2015). مديريت مشارکتي از ديرباز با زندگي انسان پيوند داشته است و در سراسر روزگار راه فراگشت را پيموده است. از دويستسال پيش، مديريت مشارکتي در نظامسياسي کشورهاي باختري راه يافت و آرام آرام تحول و دگرگوني کارساز را پيمود و با گذر زمان در رويارويي با انبوهي از دشواريها چنان رشد و بالندگي يافت که سرانجام مردمان؛ حق آن را يافتند تا در تعيين سرنوشت خويش مختار باشند و در طراحي آينده خويش مشارکت جويند. مشارکت در قلمرو صنعت و بازرگاني بدين منظور پرورده شد تا مردم را از جنبه عاطفي و رواني، نه تنها در کارگرداني صنعت؛ بلکه در ماهيت آن شريک سازد و از اين راه، افزون بر ستيز يا حالت رواني و از خود بيگانگي ناشي از پيچيدگي کار، پايههاي پايداري و پايايي صنعت و بازرگاني را نيرومند سازد (علاقه بند، 1390). نتايج تحليلهاي کلان (ميلر و مانگ12، 1986؛ لاک و شويجر13، 1979) بيانگر آن است که شواهد مشخصي که نشان دهد تصميمگيري مشارکتي در مقايسه با تصميمگيري دستوري به بهرهوري بالايي منجر ميشود وجود ندارد و مشارکت بر اثر مقتضيات خاصي اثر بخش خواهد بود. نات14 (1990) ميگويد: اگر ماهيت وظيفه، خلاق و پيچيده و با تکنولوژي به سرعت در حال توسعه درگير باشد، آن گاه مديريت مشارکتي مناسب است. بحث ميکند که توفيق در مشارکت منوط به سازگاري با بعضي از شرايط و حالات لازم است آنها اين عوامل را شامل طرز تلقي افراد، توانايي افراد، امکان برقراري روابط دوجانبه، فرصت، وقت و هزينه مشارکت ميدانند (ماشین چی و دهقان، 1398). براي پياده شدن نظام مديريت مشارکتي در سازمانها، بايد قبلاً مقدمات کار و زمينه اجرا مهيا گردد. جهت نيل به مقصود، توجه به عوامل زير ضروري است: 1) گرايش به عدم تمرکز. ابتکارات و آزادي عمل و توجه به تصميم گيري در ردههاي پايين از ويژگيهاي مثبت گرايش به عدم تمرکز در نظام مديريت مشارکتي است. 2) کاهش بوروکراسي. اگر مديريت مشارکتي در سازمانهاي آموزشي، به دنبال نوآوريها باشد و بر کيفيت تأکيد کند لزوماً بايد بسياري از مقررات دست و پاگير اداري را تعديل کند. علاوه بر اين، کاهش بوروکراسي در سازمانهاي آموزشي زمينه مشارکت را تسهيل کند و اين خود، تحولي ديگر در استقرار مديريت مشارکتي است. 3) ثبت مديريت. ازآنجا که در نظام مديريت مشارکتي، اثر بخشي و کيفيت مورد انتظار است و تحقق اين امر منوط به برنامهريزيهاي بلندمدت است، ثبات مديريت عامل تعيين کنندهاي در اين زمينه خواهد بود. 4) آموزش نيروي انساني. برنامه ريزي آموزشي براي ارتقاي سطح علمي نيروي انساني سازمانهاي آموزشي به صورت مستمر موجب آشنايي تحقيقات جديد، روشهاي نو در زمينه انجام کارو.... خواهد شد و تحقق نظام مديريت مشارکتي را تسهيل خواهد کرد. 5) تغيير و تحول در ساختار اداري و آموزشي. ساختار و تشکيلات نظام آموزشي ما گرايش به تمرکز دارد و طبيعي است که مناسب نظام مديريت مشارکتي نيست بنابراين ضروري است که علاوه بر تغيير و تحول در ساختار اداري و آموزشي، قوانين و آييننامههاي متناسب با مديريت مشارکتي تغيير يابند (تصديقي، 1396). هينکلي15(2003) مزيت کليدي مشارکت يادگيري را ذکر ميکند که مشارکتکنندگان در مورد وظايف سازمان ياد ميگيرند و شناخت غنيتري از پويايي، مسايل و اولويت سيستم بزرگتر بدست ميآورند يادگيري حاصل، براي کارکنان مفيد است زيرا قابليت آنها را در انجام وظايف افزايش داده، ارزش آنها را در سازمان ارتقاء ميدهد همين طور سازمان از چنين تصميمگيري مشارکتي نفع ميبرد زيرا مشارکت، منابع انساني را بهبود ميبخشد که در مقايسه با آموزشهاي رسمي کمهزينهتر هستند (جمشیدی نوید، لطیفیان، 1395). توانمندسازي كاركنان عامل تعيين كنندهاي در استراتژي مديريت كيفيت فراگير و مهندسي مجدد سازمانها در راستاي بهسازي و توسعه سازماني ميباشد زيرا كيفيت ارتقا آن بواسطه فرد آغاز ميشود و در مهندسي مجدد نيز لازمه هرگونه تغيير و تحول، حضور افرادي توانمند است. فرايند توانمندسازي صرفاً تحت شرايطي مي تواند به وقوع بپيوندد كه بنيان قدرت كاركنان را توسعه بخشد و اين همان جنبهاي از توانمندسازي است كه مديران سنتي از آن وحشت دارند زيرا تصور ميكنند بوسيله تسهيم قدرت و اختيار، كنترل و احترام آنها از دست ميرود. در حاليكه شيوه تفكر قضاوتي تحليل ميكند كه تسهيم قدرت و كنترل، در واقع كنترل و اثر گذاري بين اعضا را افزايش ميدهد زيرا مدير با توانمند سازي ديگران قدرت خود را كاهش نميدهد و حتي ممكن است آن را افزايش دهد به خصوص اگر چنان چه كليت سازمان بر عملكرد بهتري را ارائه نمايند (جانسون و الیت16، 2010). الگوي مديريت مشاركتي را ميتوان در سازمانهاي آموزشي و مديريت آموزشگاهي به كار برد. از جمله راهكارهاي اجرايي اين الگو در مديريت آموزشگاهي به شرح ذيل است: 1) مدرسه محوري. به نظر اثريج و همكاران17 (1992) مديريت مبتني بر مدرسه، فرايند رسمي است كه بوسيله آن مديران، معلمان، والدين، دانشآموزان و ساير اعضاي اجتماع و كساني كه به دانشآموزان و مدرسه نزديك هستند در تصميمگيريها شركت ميكنند. نظام مديريت مبتني بر مدرسه راهبردي است كه از طريق آن، مفاهيم اعطاي اختيارات و واگذاري اختيارات در بين كاركنان مدرسه ترويج ميشود. اسميت، (1993) نيز اين مديريت را به عنوان شكلي از مديريت مدرسه معرفي كرده است تقريباً در همه تعاريف، تغيير اساسي كانون مسئوليت در قبال تصميمگيري و تغيير در اعضاء گروه نقش آفرينان تصميمگيري مورد توجه ميباشند. تعريف عملياتي مديريت مبتني بر مدرسه عبارتست از: تمركز زدايي، قدرت، دانش، اطلاعات و پاداشها در درون سازمان مدارس. 2) شوراي تصميمگيري. جنبش شوراي معلمان، ظاهراً اولين تلاش از بين تلاشهاي جامع و فراگير براي معكوس كردن روند تمركزگرايي، كه پيروان بسياري پيدا كرده بود به شمار مي رفت بنا به گفته ارتمن18 (1923) مقصد اصلي شوراهاي معلمان، اصلاح و ارتقا مدارس و آموزش و پرورش كودكان است. وي معتقد است كه دو هدف عمده جنبش براي رسيدن به چنين مقصودي عبارتند از: اتخاذ خط مشيهاي اجراييتر و ارتقا سطح مربيان آموزش و پرورش ضمن خدمت به منظور مشاركت در تعيين خط مشيها. 3) تشكيل گروههاي آموزشي و درسي. بوجود آمدن اين گروههاي تخصصي و پژوهشي در مدارس ميتواند در جريان اهداف مديريت مشاركتي، كاركردهاي زير را داشته باشند و موجب پويايي، خلاقيت و نوآوري گردند. 1- برنامهريزي آموزشي و درسي 2 - ارائه و اجراي روشهاي فعال تدريس 3- ارائه و اجراي روشهاي علمي 4- سنجش و اندازهگيري پيشرفت تحصيلي دانشآموزان. 4) ايجاد دفتر ارزشيابي. در مديريت مشاركتي، پاسخگو بودن درباره كار انجام شده، البته به شيوه مديريت كلاسيك، امري اساسي است به همين دليل ايجاد دفتر ارزشيابي در مدرسه به منظور ارزشيابي از تمامي اجزاي سيستم مدرسه محوري ضروري به نظر ميرسد. اين ارزشيابي در مسير بهبود كيفيت، نقش مهمي را ايفا ميكند (تصديقي، 1396).
شیروانی و همکاران، (1399)، بررسی رابطه بین مدیریت مشارکتی با سبک رهبری اثربخشی سازمانی در مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه، با توجه به خصوصیات پژوهشی حاضر و هدف آن، روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران شاغل در مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1398 (160 نفر) تشکیل میدهند. حجم نمونه مورد پژوهش تعداد 113 نفر می باشند که به روش تصادفی ساده بر اساس فرمول کرجسی و مورگان انتخاب شده اند. نتایج نشان داد بین مؤلفه های مدیریت مشارکتی، تصمیمگیری، ارتباطات، رهبری، ساختار و کنترل با سبک رهبری اثر بخشی رابطه معناداری وجود دارد. ماشین چی، دهقان، (1398)، رابطه بین مدیریت مشارکتی با اثربخشی سازمانی در کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر بستک، این پژوهش از نوع توصیفی و روش همبستگی است. نمونه آماری برابر با جامعه آماری، با استفاده از شیوه کل شمار، مطابق با آمار اداره آموزش و پرورش شهر بستک، 39 نفر کارکنان آموزش و پرورش و 68 نفر مدیران مدارس، مد نظر قرار گرفتند و پرسشنامه مدیریت مشارکتی چوپانی (1389)، و پرسشنامه اثربخشی سازمانی حمیدی (1382) را تکمیل نمودند. نتایج این پژوهش نشان داد که مدیریت مشارکتی کارکنان توان پیش بینی تغییرات اثربخشی سازمانی را دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین مشارکت کارکنان آموزش و پرورش بستک در هدف گذاری، تصمیمگیری، تغییر و تحول اداری و حل مشکلات با اثر بخشی سازمانی رابطه معنیدار وجود دارد. لسانی، دهقانی، (1397)، بررسی رابطه بین مهارتهای مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 3 شهرستان کرمان، نظام آموزش و پرورش به منظور تحقق اهداف فردی و اجتماعی به وجود آمده است. سازمان های آموزشی در سرتاسر دنیا مسوولیت مهم تامین نیروی انسانی مورد نیاز جامعه برای رشد و توسعه اجتماعی را بر عهده دارند. مدیریت واحدهای آموزشی از اهمیت زیادی برخوردارند, زیرا که مدیران مدارس میتوانند در راستای هدایت فعالیتها و رهبری فرایندهای آموزش و پرورش, نقش تعیین کنندهای داشته باشند. امینی، میردامادی، (1397)، بررسی نقش مدیریت مشارکتی بر میزان اثر بخشی مدیران از دیدگاه کارشناسان ستادی سازمان جنگلها و مراتع کشور، این تحقیق از نوع توصیفی, پیمایشی و به روش همبستگی و نمونه آماری مورد مطالعه شامل 371 نفر از کارشناسان ستادی سازمان جنگل ها بوده است. حجم نمونه های مورد مطالعه از طریق فرمول کوکران محاسبه شده است. در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده نسبی استفاده گردید. ضریب همبستگی بین متغیرهای تحقیق نشان داد که رابطه بین متغیر مدیریت مشارکتی با متغیرهای اثربخشی رفتار سازمانی، افزایش سطح مهارتهای شغلی، تحقق سریعتر اهداف سازمان, افزایش کمیت و کیفیت فعالیتها، ایجاد دانش تخصصی در کارشناسان, ارتقای سطح نگرش شغلی کارشناسان، ایجاد خلاقیت و نوآوری در کارشناسان، انعطاف پذیری، روابط انسانی و ایجاد گروههای کاری مثبت و معنی دار می باشد. نتایج رگرسیون چند گانه نشان می دهد که متغیرهای ایجاد زمینه های مشارکت فعال کارشناسان در جلسات، موافقت مدیر با نظرات کارشناسان در ارزشیابی کارکنان، اقدام مدیر به تشکیل جلسه با کارشناسان، سعی مدیر در حل مشکلات به وسیله اقدامات گروهی و تاکید مدیر بر عملکرد گروهی در ارزیابی و نظارت کارکنان نقش مثبتی و معنی داری بر اثربخشی رفتار سازمانی مدیران داشته اند. جمشیدی نوید، بابک، لطیفیان، بهزاد، (1395)، بررسی رابطه مدیریت مشارکتی با اثربخشی سازمانی، این پژوهش از نظر هدف کاربردی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل مدیران استانداری و فرمانداری های استان ایلام (اعم از معاونین، فرمانداران، بخشداران و مدیران سطوح مختلف) است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مدیریت مشارکتی که مشتمل بر 25 سوال و پرسشنامه اثربخشی سازمانی مشتمل بر 20 سوال می باشد. یافته های تحقیق، نشان می دهد که مدیریت مشارکتی و اثربخشی سازمانی رابطه معنا دار وجود دارد و همچنین بین ابعاد مدیریت مشارکتی شامل (کار تیمی، خود کنترلی، الگوهای ارتباطی، تفویض اختیار) و اثربخشی سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. براساس یافته های تحقیق می توان اذغان کرد که استفاده از مدیریت مشارکتی در حل مسائل و مشکلات و تدوین و برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری سازمانی به اثربخشی سازمان کمک کند. ناك جين مون19 (2020) از تاثير مطلوب نتايج حاصل از مشاركت در سازمان هاي بازرگاني و آموزشي حكايت ميكند. بوچان و همكاران20 (2019) نشان دادند كه اجازه دا دن به پرسنل جهت مشاركت در تصميم گيري، علي رغم افزايش در حجم كاري آنان به ارتقاي روحيه، ايجاد احساس همبستگي و داشتن هدف مشترك و نيز به اثربخشي ايشان كمك ميكند.لي يو21 (2018) در تحقيق خود، دريافت كه روابط ميان افراد و ارتباط ميان مديران و كاركنان نقش مهمي در موفقيت مديريت مشاركتي داشته و باعث بهبود اثربخشي فعاليتهاي آنها ميشود .لوتانز و پترسون22 (2018) در پژوهش خود كه مشاركت كاركنان و اثربخشي مديران را بررسي كردهاند، نشان دادند اثربخشي مديران آسان كننده رابطه مشاركت كاركنان با اثربخشي مديران است و مشاركت كاركنان بر اثربخشي مديران تأثير ميگذارد. پتر23 (2018) در تحقيقات خود اظهار داشت كه توسعه و بهبود نيروي انساني سازمان تأثير معنيدار براثربخشي در سازمان دارد. بر طبق يافتههاي اين مطالعات، انجام اقداماتي نظير آموزش و توسعه نيروي انساني، افزايش مهارتها، امنيت شغلي كارمندان، سيستم پاداش دهي نه تنها باعث بالا رفتن سطح توليد سازمان ميگردد، بلكه همچنين باعث افزايش اثربخشي سازمان خواهد شد (به نقل از شیروانی و همکاران، 1399).
مدل تحلیلی پژوهش
روش شناسی پژوهش
با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران شاغل در مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1402-1401 (167 نفر) تشکیل می دهند. حجم نمونه مورد پژوهش تعداد 115 نفر می باشند که به روش تصادفی ساده بر اساس جدول مورگان انتخاب شده اند. پرسشنامه های استفاده شده در این تحقیق پرسشنامه مدیریت مشارکتی که شامل 16 گویه می باشد و زیرمقیاس های هدف گذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل را مورد سنجش قرار می دهد. همچنین جهت سنجش اثربخشی مدارس از پرسشنامه شامل 32 گویه براساس مدل پارسونز استفاده شده است. براي تعيين پايايي پرسشنامه مديريت مشاركتي از ضريب آلفاي کرونباخ استفاده شده كه معادل 84% همچنین برای پرسشنامه اثربخشی مدارس نیز مقدار آلفای کرانباخ برابر با 87% به دست آمده است. پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار Spss نتایج زیر بدست آمد.
یافته های تحقیق
فرضیه: بین مدیریت مشارکتی و اثربخشی مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه رابطه معنی داری وجود دارد.
جدول شماره 1 آزمون ضرايب همبستگي پيرسون بین مدیریت مشارکتی و اثربخشی
ضريب همبستگي پيرسون | سطح خطا | معني داري | متغير مستقل | متغير وابسته | نتيجه آزمون |
493/0 | 01/0 | Sig = 0/000 | مدیریت مشارکتی | اثربخشی | رد |
مدیریت مشارکتی با اثربخشی مدیران رابطه مستقیم و معناداری دارد یعنی هرچه مدیریت مشارکتی بهتر اجرا شود، اثربخشی نيز بهتر میشود. مقایسه ضریب همبستگی نشان میدهد كه ميزان همبستگي در اين فرضيه 493/0 و ميزان معناداري آن برابر با 000/0 ميباشد يعني مدیریت مشارکتی با اثربخشی در سطح 99% رابطهاي مثبت و مستقيم ميباشد.
فرضیه: بین هدف گذاری و اثربخشی مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه رابطه معنی داری وجود دارد.
جدول شماره 2 آزمون ضرايب همبستگي پيرسون بین هدف گذاری و اثربخشی
ضريب همبستگي پيرسون | سطح خطا | معني داري | متغير مستقل | متغير وابسته | نتيجه آزمون |
386/0 | 01/0 | Sig = 0/000 | هدف گذاری | اثربخشی | رد |
هدف گذاری با اثربخشی مدیران رابطه مستقیم و معناداری دارد یعنی هرچه هدف گذاری بهتر اجرا شود، اثربخشی نيز بهتر میشود. مقایسه ضریب همبستگی نشان میدهد كه ميزان همبستگي در اين فرضيه 386/0 و ميزان معناداري آن برابر با 000/0 ميباشد يعني هدف گذاری با اثربخشی در سطح 99% رابطهاي مثبت و مستقيم ميباشد.
فرضیه: بین سازماندهی و اثربخشی مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه رابطه معنی داری وجود دارد.
جدول شماره 3 آزمون ضرايب همبستگي پيرسون بین سازماندهی و اثربخشی
ضريب همبستگي پيرسون | سطح خطا | معني داري | متغير مستقل | متغير وابسته | نتيجه آزمون |
182/0 | 01/0 | Sig = 0/005 | سازماندهی | اثربخشی | رد |
سازماندهی با اثربخشی مدیران رابطه مستقیم و معناداری دارد یعنی هرچه سازماندهی بهتر اجرا شود، اثربخشی نيز بهتر میشود. مقایسه ضریب همبستگی نشان میدهد كه ميزان همبستگي در اين فرضيه 182/0 و ميزان معناداري آن برابر با 005/0 ميباشد يعني سازماندهی با اثربخشی در سطح 99% رابطهاي مثبت و مستقيم ميباشد.
فرضیه: بین رهبری و اثربخشی مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه رابطه معنی داری وجود دارد.
جدول شماره 4 آزمون ضرايب همبستگي پيرسون بین رهبری و اثربخشی
ضريب همبستگي پيرسون | سطح خطا | معني داري | متغير مستقل | متغير وابسته | نتيجه آزمون |
312/0 | 01/0 | Sig = 0/000 | رهبری | اثربخشی | رد |
رهبری با اثربخشی مدیران رابطه مستقیم و معناداری دارد یعنی هرچه رهبری بهتر اجرا شود، اثربخشی نيز بهتر میشود. مقایسه ضریب همبستگی نشان میدهد كه ميزان همبستگي در اين فرضيه 312/0 و ميزان معناداري آن برابر با 000/0 ميباشد يعني رهبری با اثربخشی در سطح 99% رابطهاي مثبت و مستقيم ميباشد.
فرضیه: بین کنترل و اثربخشی مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه رابطه معنی داری وجود دارد.
جدول شماره 5 آزمون ضرايب همبستگي پيرسون بین کنترل و اثربخشی
ضريب همبستگي پيرسون | سطح خطا | معني داري | متغير مستقل | متغير وابسته | نتيجه آزمون |
289/0 | 01/0 | Sig = 0/005 | کنترل | اثربخشی | رد |
کنترل با اثربخشی مدیران رابطه مستقیم و معناداری دارد یعنی هرچه کنترل بهتر اجرا شود، اثربخشی نيز بهتر میشود. مقایسه ضریب همبستگی نشان میدهد كه ميزان همبستگي در اين فرضيه 289/0 و ميزان معناداري آن برابر با 005/0 ميباشد يعني کنترل با اثربخشی در سطح 99% رابطهاي مثبت و مستقيم ميباشد.
آزمون رگرسيون گام به گام
جهت سنجش بهتر تأثير متغيرهاي ابعاد مدیریت مشارکتی (هدفگذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل) و اثربخشی از رگرسيون چند متغيره استفاده شده است.
جدول شماره 6 رگرسيون خطي چند ابعاد مدیریت مشارکتی و اثربخشی
شاخص | R | R2 | خطای استاندارد برآورد | دوربین واتسون |
مدیریت مشارکتی اثربخشی | 211/0 | 555/0 | 314/11 | 974/1 |
جدول شماره 6 خلاصه الگوی رگرسیون را نشان میدهد. با توجه به جدول مشخص میشود که ضریب همبستگی چندگانه بین مدیریت مشارکتی (هدف گذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل) و اثربخشی آنها معادل (555/0=R2 ) میباشد. این مقدار نشان دهنده این واقعیت است که متغيرهاي مستقل توانستهاند حدود 55 درصد از واریانس تغییرات اثربخشی را پیشبینی کنند.
جدول شماره 7 ضرایب رگرسیون متغيرهاي ابعاد مدیریت مشارکتی و اثربخشی
| ضرايب غير استاندارد | ضريب استاندارد Beta | t | Sig | ||
B | Std. Error | |||||
مقدار ثابت | 946/27 | 396/6 |
| 370/4 | 000/0 | |
هدف گذاری | 464/0 | 313/0 | 130/0 | 482/1 | 001/0 | |
سازماندهی | 122/0 | 433/0 | 030/0 | 281/1 | 018/0 | |
رهبری | 751/0 | 409/0 | 223/0 | 838/1 | 017/0 | |
کنترل | 520/0 | 404/0 | 296/0 | 732/2 | 007/0 |
جدول 9-4 ضرایب رگرسیون متغيرهاي هدف گذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل با اثربخشی را نشان میدهد. با توجه به این جدول مشخص میشود که در میان متغيرهاي مذكور، هدف گذاری با بتای 464/0، سازماندهی با بتای 122/0، رهبری با بتای 751/0 و کنترل با بتای 520/0 توانستند پیشبینی معنیداری از اثربخشی داشته باشند.
نتیجه گیری و پیشنهادات
مدیریت و رهبری از ارکان هر جامعه و سازمان است. مدیریت در هر سازمان عامل تلفیق کننده، بارور سازی و بهره دهی منابع و امکانات مادی و نیروی انسانی موجود در جهت اهداف سازمان است. مدیران می توانند با رهبری پویایی خویش و ایجاد یک محیط مناسب با بهره گیری از امکانات مادی و انسانی زمینه شکوفایی اسعدادهای نسل آینده را فراهم سازند. مدیریت و رهبری را می توان کوششی در راه نفوذ به دیگران معرفی نمود. هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین مدیریت مشارکتی و اثربخشی مدیران مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه می باشد. نتایج بدست آمده از یافته های تحقیق نشان داد که بین ابعاد مدیریت مشارکتی (هدف گذاری، سازماندهی، رهبری و کنترل) با اثربخشی مدیران رابطه ای مثبت و معنی دار وجود دارد. پيشنهاد ميشود مديران از مشارکت فعال دبيران در کارکردهاي مديريتي و بهبود سازمان استفاده نمايند. امّا بايد اين واقعيت را پذيرفت که در سازمانهاي آموزشي ضعف فعاليتهاي تحقيقاتي، پايين بودن نظم و سازماني کار کردن، عدم وجود مراکز اطلاعاتي فراگير و کارشناسان باتجربه، نگراني مديران از تضعيف موقعيت خود در بين کارکنان، احساس عدم تعلق و وابستگي کارکنان به سازمان، مشکلات بسياري را در زمينه مديريت مشارکتي بوجود آورده است و بنابراين وجود عوامل کليدي ذيل لازمه تحقق مشارکت در مدارس است و فراهم نبودن هر يک از آنها ميتواند به تضعيف فرايند شکلگيري نظام منجر و از پیشبرد اهداف آن مانع شود. ساختار و تشکيلات نظام آموزشي، گرايش به تمرکز دارد و طبيعي است که مناسب نظام مديريت مشارکتي نيست بنابراين، ضروري است که علاوه بر تغيير و تحول در ساختار اداري و آموزشي، قوانين و آييننامههاي آموزشي نيز متناسب با مديريت مشارکتي تغيير يابند. به عبارت ديگر، اگر مديريت مشارکتي در سازمانهاي آموزشي به دنبال نوآوري باشد و بر کيفيت تأکيد کنند لزوماً بايد بسياري از مقررات دست و پاگير اداري را تعديل کند و بخشنامهها و يا دستورالعملهايي که زمينه مشارکت را فراهم ميآورند حذف و يا بازنگري نمايد. برنامهريزي آموزشي براي ارتقاي سطح علمي نيروي انساني سازمانهاي آموزشي به صورت مستمر موجب آشنايي با تحقيقات جديد، روشهاي نو در زمينه انجام کار و.... خواهد شد و آموزش مهارتهاي تعاون، همکاري و تصميمگيري براي کليه دبيران، مديران و دانشآموزان، تحقق نظام مديريت مشارکتي را تسهيل خواهد کرد.بايد براي تعهد سازماني اهميت بيشتري قايل شد نظر به اينکه بخش مهمي از اين موضوع مربوط به فرهنگ، نگرش و شخصيت افراد است امّا بخش مهمتر آن مربوط به سازمان و نحوه برخورد با فرد در سازمان است لذا توجه به ويژگيهاي انساني و نيازهاي کارکنان و قرار دادن آنها در شغل مناسب در خور توانايي و استعدادهايشان، رفع تبعيضهايي که بين مشاغل و پستهاي سازماني وجود دارد، و تلاش بيشتر در جهت انعطافپذيري شغلي، گردش شغلي، گسترش شغلي و غنيسازي شغلي معلمان را به محيط کار علاقهمندتر ميسازد. از آنجاييکه جامعه آماري تحقيق محدود ميباشد، تعميم نتايج به جامعهاي بزرگتر دشوار ميباشد بنابراين توصيه ميشود تحقيقي با همين عنوان در جامعهاي بزرگتر صورت گيرد. به دليل تفاوتهايي در ساير مقاطع تحصيلي، تحقيقي مشابه در ساير مقاطع انجام شود. عوامل و موانع مؤثر بر اجراي نظام مديريت مشارکتي در مدارس بررسي شود. راهکارهاي عملي تدوين سازمانهاي غيرمشارکتي به مشارکتي بررسي شود. سازوکارهاي لازم براي اجراي سياست مدرسه محوري در مدارس مورد بررسي قرار گيرد.
منابع
1- اسکات، جيف، (1395)، توانمندسازي، ايجاد نيروي کار متعهد، ترجمه مرتضي محق، انتشارات سازمان ملي بهرهوري ايران.
2 - افشاريان، مجتبي، (1382)، نظام مشارکت در افزايش بهرهوري، فصلنامه مديريت، شماره 80، 53-64.
3 - امینی، مهسا، میردامادی، سیدمهدی، (1397)، بررسی نقش مدیریت مشارکتی بر میزان اثر بخشی مدیران از دیدگاه کارشناسان ستادی سازمان جنگلها و مراتع کشور، فصلنامه یافته هاي نوین کشاورزي، سال سوم، شماره 3، 96-108.
4 - بختياري، ذبيحالله، (1387)، راهکارهاي علمي براي افزايش مشارکت کارکنان در مديريت، مجموعه مقالات همايش توسعه نظاماداري، تهران: انتشارات مرکز مديريت دولتي. 63-71.
5 - تصديقي، محمدعلي، (1396)، نظام مديريتمشارکتي، فصلنامه مديريت در آموزشو پرورش، دوره هشتم. 21-37.
6 - جمشیدی نوید، بابک، لطیفیان، بهزاد، (1395)، بررسی رابطه مدیریت مشارکتی با اثربخشی سازمانی، کنفرانس جهانی مدیریت، اقتصاد حسابداری و علوم انسانی در آغاز هزاره سوم، 28-63.
7 - روشه، گي، (1388)، جامعهشناسي تالکوت پارسونز، ترجمه عبدالحسين نيک گهر، تهران: انتشارات تبيان.
8 - رهنورد، فرج الله، (1388)، مديريتمشارکتي در تئوري و عمل تهران: مرکز آموزش مديريت دولتي.
9 - شیروانی، سودابه، کرم افروز، محمدجواد، حیدری، فرزانه، سهرابی، لیلا، (1399)، بررسی رابطه بین مدیریت مشارکتی با سبک رهبری اثربخشی سازمانی در مدارس متوسطه دوم شهر کرمانشاه، همایش ملی مجازی بومی سازی؛ به روز رسانی و کارآمدی مدیریت آموزشی در سازمانهای آموزشی، 50-31.
10 - طوسي، محمدعلي، (1393)، مديريت و مشارکت کارکنان، تهران: مؤسسه عاليآموزشوپژوهش مديريت و برنامهريزي.
11 - طوسي، محمدعلي، (1387)، مشارکت در مديريت و مالکيت، چاپ دوّم. تهران انتشارات مرکز آموزش مديريت دولتي.
12 - علاقهبند، علي، (1390)، مباني اصول مديريت، تهران: انتشارات بعثت.
13 - لسانی، مهدی، دهقانی، مریم، (1397)، بررسی رابطه بین مهارتهای مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ناحیه 3 شهرستان کرمان، نشریه پژوهش در نظام های آموزشی، دوره 5، شماره 3، 5-18.
14 - ميركمالي، سيد محمد، (1395)، بررسي رابطه انگيزه پيشرفت مديران با اثربخشي سازمان آنها در مدارس متوسط بوشهر و برازجان، فصلنامه مديريت در آموزش وپرورش، دوره نهم. شماره 36-35.
15 - ماشین چی، علی اصغر، دهقان، منیژه، (1398)، رابطه بین مدیریت مشارکتی با اثربخشی سازمانی در کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر بستک، دومین همایش ملی تحول در برنامه درسی، 25-40.
16 - هوي، وين.ك، ميكسل، سيسل، (1393)، مديريت آموزشي تئوري، تحقيق و عمل، ترجمه ميرمحمدسيد عباسزاده، چاپ چهارم. دانشگاه اروميه
17 - Buchan, J., Ball, J., Rafferty, A.M.,(2005), A Lasting attraction? The Magnet accreditation of rochadale infirmary. Available at, Vol.15, pp. 45–109.
18 - Cole, R.E., Bacdayan , p., white, B.J.,(2009), Quality, participation, and competitiveness. California Management Review, Vol. 35, 28-36.
19 - Davis, K.,(2015), Human Behavior at Work: Organizational Behavior, NewYork: MC Graw. Hill.
20 - Gilbert, Joy. ,(2018), Managerial Attitudes Toward participative Management programs. My thousand veality. Public personnel management Washington. Vol. 17.43-54.
21 - Johnson, L. Ellett, Chad D.,(2015), Analysis of school level learning Environments: Centralized Decision- making, Teacher work Alienation and Organization Effectiveness. Annual meeting of the American Educational Research Association. San Francisco.17-26.
22 - Liu, Y.,(2018). Complexity Scene and Participation in decision making among Taiwanese Nurses, Nursing Management, 16(3), pp. 291-297.
23 - Luthans, F., & Peterson, s.j.,(2018). Employee Engagement and Manager self-Efficacy: Implications for Managerial Effectiveness and Development. Journal of Management & Development, 21(5), pp.376-387.
24 - Nak, Jan Moon .,(2020), The Construction of Conceptual Framework for Teacher Participation in School Decision Making, (Ed.D diss., University if Kentucky). 33-48.
25 - Wagner. John A.,(2014), Participation`s Effects on performance and satisfaction: A Reconsideration of research Evidence. Journal of the Academy of Management Review. Vol: 19. No:2.114-123.
The degree of relationship between cooperative management and the effectiveness of principals in second secondary schools in Kermanshah
Abstract
Today, among the powerful forces governing organizations and institutions, participation is one of the life-giving factors, dynamism, freshness and productivity in organizations, which by creating organizational network connections and using collective thought and action causes the organization to move favorably. to move from the current state to the desired state. Education is the only means of access to stronger technology, growth, development and progress, and paying attention to its quantity and quality is one of the factors involved in the continuation and acceleration of the development of society in economic, social, cultural and political dimensions, and of course its management and administration. Participatory management means participation of the right people, at the right time and for the right work. The purpose of this research is to investigate the relationship between participatory management and effectiveness among the principals of second secondary schools in Kermanshah. The research method is descriptive and correlational. The statistical population of this research consists of all principals working in the first secondary schools of Kermanshah city in the academic year of 1402-1401 (167 people) using Morgan's table, 115 people were selected as the sample size by simple random method. The questionnaires used in this research are participatory management questionnaires that include 16 items and measure the subscales of goal setting, organization, leadership and control. Also, to measure the effectiveness of schools, a questionnaire containing 32 items based on the Parsons model was used. The results showed that there is a positive and significant relationship between the management dimensions of goal setting, organization, leadership and control with effectiveness.
Keywords: effectiveness, management, control, schools, Kermanshah.
[1] 1 - Escoot
[2] 2 - Gilbert
[3] 3 - Davis
[4] 1 - Drucker
[5] 2 - Smith
[6] 3 - Mufiri and Beck
[7] 4 - Yachtman and seashore
[8] 5 - Parsons
[9] 1 - Huey and Mixel
[10] 2 - Cole et al
[11] 1 - Wagner
[12] 2 - Miller and Mang
[13] 3 - Locke and Schweiger
[14] 4 - Nat
[15] 1 - Hinckley
[16] 2 - Johnson and Elliott
[17] 3 - Ethrij and ai
[18] 1 - Artman
[19] 1 - Nak Jin Moon
[20] 2 - Buchan et al
[21] 3 - Li Yu
[22] 4 - Luthans and Peterson
[23] 5 - Peter