Mediating Role of Financial Risk Aversion on the Relationship between Personality Characteristics of Senior Managers and Corporate Financial Distress with Futures Research Approach
Subject Areas : Futurologykhodamorad Ghani Dehkordi 1 , hamidreza jafari dehkordi 2 , jamshid peyke falak 3
1 - Department of Accounting, Faculty of Humanities, Shahrekord Branch, Islamic Azad University, Shahrekord, Iran.
2 - Department of Accounting, Faculty of Humanities, Shahrekord Branch, Islamic Azad University, Shahrekord, Iran.
3 - Department of Accounting, Faculty of Humanities, Shahrekord Branch, Islamic Azad University, Shahrekord, Iran.
Keywords: Personality Charactristics, Financial Distress, Financial Risk Aversion,
Abstract :
Background: Recognizing and analyzing the factors affecting the financial distress of companies and preventing its occurrence is one of the important issues in the economic and financial field. The personality characteristics of senior managers and their behavioral errors such as financial risk aversion as a component affect the financial decisions of managers and consequently the success and failure of companies in the field of competition. Purposes: The purpose of this study is to investigate the effect of personality characteristics of senior managers on financial distress of companies with emphasis on the role of financial risk aversion. Methods: The research method in terms of purpose in the group of exploratory research, in terms of data collection in the category of qualitative research and in terms of results is also in the category of developmental research. The statistical sample of this research consists of 181 senior managers of manufacturing companies listed on the Tehran Stock Exchange. PLS2 Smart software was used to analyze the data obtained from the questionnaire. Conclusion: The results show that senior managers with personality charactristics of openness to experience, adaptability and conscientiousness, reduce their risk aversion and reduce the financial distress of companies and extraverted senior executives increase their risk aversion and increase the financial distress of companies.
_||_
نقش میانجی ریسک گریزی مالی بر رابطه بین ویژگی های شخصیتی مدیران ارشد و درماندگی مالی شرکت ها
چکیده
زمینه: شناخت و تحلیل عوامل موثر بر درماندگیمالی شرکتها و پیشگیری از وقوع آن، یکی از موضوعات مهم در حوزه اقتصادی و مالی میباشد. ویژگیهای شخصیتی مدیران ارشد و خطاهای رفتاری آنان مانند ریسکگریزی مالی به عنوان دو مؤلفه اثرگذار بر تصمیمات مالی مدیران و به تبع آن موفقیت و شکست شرکت ها در عرصه رقابت هستند.
هدف: پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی ریسکگریزی مالی بر رابطه بین ویژگیهای شخصیتی مدیران ارشد و درماندگیمالی شرکتها در تصمیمگیریهای آتی مدیران میباشد.
روشها: روش پژوهش از لحاظ هدف در گروه پژوهشهاي اكتشافي، از جنبه جمع آوري دادهها در دسته پژوهشهاي كيفي و از حيث نتيجه نیز در زمره پژوهشهاي توسعهای قرار میگیرد. نمونه آماری این پژوهش را 181 نفر از مدیران ارشد شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل داده است. برای تحلیل دادهها بدست آمده از پرسشنامه، از نرم افزار PLS2 Smart استفاده شده است.
یافتهها: ویژگیهای شخصیتی، گشودگی به تجربه، تطابقپذیری و وظیفهشناسی از طریق ریسکگریزی مالی به ترتیب با ضریب مسیر غیرمستقیم، 246/0-، 151/0- و 193/0- تغییرات درماندگیمالی شرکتها را به صورت منفی تبیین میکنند. ویژگی برونگرایی نیز با ضریب مسیر 081/0 از طریق ریسکگریزی مالی تاثیر مثبت و مستقیم بر درماندگیمالی شرکتها دارد. اما بین ویژگی شخصیتی روانرنجوری با ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی رابطهای یافت نشد. همچنین متغیر ریسکگریزی مالی 6/58 درصد از تغییرات متغیر درماندگیمالی را به صورت مثبت و مستقیم تبیین میکند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که مدیران ارشد دارای ویژگیهای شخصیتی گشودگی به تجربه، تطابقپذیری و وظیفهشناسی؛ ریسکگریزی مالی آنها کمتر و درماندگیمالی شرکتها را کاهش میدهند و مدیران ارشد برونگرا، ریسکگریزی مالی آنها بیشتر و درماندگیمالی شرکتها را افزایش میدهند.
واژههای کلیدی: درماندگیمالی، ریسکگریزی مالی، ویژگی های شخصیتی
1- مقدمه
سازمانها رکن اصلی اجتماع کنونی هستند و مدیریت، مهمترین عامل حیات، رشد و بالندگی و یا مرگ سازمانها است. تصمیماتی را که مدیران میگیرند، میتواند موجب رشد، رونق و یا ورشکستگی شرکت شود. این تصمیمات پرخطر، امکان دارد مخاطره آمیز و در محیطی نامطمئن گرفته شوند و نمیتوان موفقیت آنها را تضمین کرد (ملک جعفریان، 1392). توانایی مدیریت دارای ابعاد ذاتی و اکتسابی است که بعد ذاتی شامل شخصیت، استعداد و سرمایه اولیه، تنها زیر ساختهایی را برای مدیران به وجود میآورد. اما بعد اکتسابی را مدیر از محیط پیرامون خود از طریق تحصیلات، تجربیات گذشته و سوابق کاری خود اخذ میکند. معمولا مدیران تصمیمات خود را به گونهای میگیرند که آنچه را که فکر (حس) میکنند مناسب است، بر میگزینند و نه آنچه دادهها و اسناد گواهی میدهند. بسیاری از تصمیمات مهم بر اساس فرآیند شهودی که ناشی از تجربه و قضاوت شخصی (نه رعایت اصول منطقی و استدلال) است، گرفته میشوند. بکارگیری فرآیند شهودی در تصمیمگیری ممکن است نتایج زیانباری را به شرکت تحمیل و موجب درماندگیمالی یا ورشکستگی شرکت شود (درگاهی و همکاران، 1394). قضاوتهای شخصی مدیران میتواند منتج از ویژگیهای شخصیتی و اریبهای رفتاری آنان از جمله ریسکگریزی مالی آنها باشد. به عقیده تیلور و براون1 (1998) اعتماد به نفس يک عامل مؤثر در افزايش عملکرد است اما اگر افراد قابلیتهای خود را بیش از واقعیت برآورد کنند، اين امر موجب اريبهای قضاوتی خواهد شد. مدیرانی كه داراي اعتماد به نفس بالا هستند اكثراً نسبت به تصمیمات خود و نتايج آنها مخصوصا در زمینه تصمیمات سرمایهگذاري بسیار خوشبین هستند. امروزه شرکتها در یك محیط پویا به رقابت میپردازند. کمبود منابع از یك سو و از سوی دیگر ضعف مدیریت در به کارگیری این منابع و وضعیت نابسامان اقتصادی کشورها از جمله عواملی هستند که باعث میشوند بعضی از این شرکت ها نتوانند در زمان معین به تعهدات خود عمل کرده و در آستانه حذف از این رقابت قرار بگیرند (وقفی و دارابی، 1397). درماندگیمالی شرکتها موجب هدر رفت منابع کمیاب و تحمیل زیانهای قابل توجه به ذینفعان شرکتها میشود. گوردون2(1971)، درماندگیمالی را به عنوان کاهش قدرت سودآوری شرکت تعریف کرده است که احتمال ناتوانایی در بازپرداخت اصل و بهره بدهی را افزایش میدهد. شناخت علل درماندگیمالی و پیشگیری از وقوع آن، یک مسئله مهم و چالش برانگیز برای شرکتها و فعالان بازار سرمایه میباشد و در صورتی که در همان مراحل اولیه درمان نشود، امکان ادامه فعالیت و حیات سازمان را با مخاطره جدی مواجه مینماید و ممکن است به ورشکستگی منجر شود. گیتمن3 (1998) و ویتاکر4 (1999)، معتقدند، نخستین و مهمترین دلیل ورشکستگی شرکتها سوء مدیریت آنها است. از دیدگاه مبتنی بر منابع، که یکی از نظریههای پرکاربرد در نحوه تفاوت عملکرد و نتایج سازمانها است، توانایی مدیریت به عنوان منبعی با ارزشی است که دستیابی به مزیت رقابتی پایدار را برای شرکتها امکان پذیر می سازد (بارنی،1991). توانایی مدیریت دارای ابعاد ذاتی و اکتسابی است که بعد ذاتی (شامل شخصیت، استعداد و سرمایه اولیه)، تنها زیر ساخت هایی را برای مدیران به وجود میآورد. اما بعد اکتسابی را مدیر از محیط پیرامون خود از طریق تحصیلات، تجربیات گذشته و سوابق کاری خود اخذ میکند (درگاهی و همکاران، 1394). از جمله ابعاد اکتسابی مدیر، ریسکگریزی مالی است. ریسکگریزی مالی مدیران موجب اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری با ریسک پایین و به تبع آن عدم پذیرش فرصتهای سرمایهگذاری دارای ریسک و ارزش بالا میگردد. ریسکگریزی مالی، منتج از عقلانیت محدود، سوگیری در شناخت، محدودیت زمانی، عوامل احساسی و اجتماعی و تعلق افراد به جامعه و تفاوتهای رفتاری میباشد. تفاوتهای فردي که یکی از عوامل مؤثر بر ریسکگریزی مالی است، باعث بسياري از تفاوتهاي رفتار انساني است و نخستين سرچشمه اين عامل شخصيت آدمي است. امروزه، ارزش شخصيت به عنوان يكي از پيشبيني كنندههاي عملكرد شـغلي پذيرفتـه شده است. شخصيت، نقش مهمي در عملكـرد شـغلي هـر فـرد دارد، زيـرا شخصـيت فـرد، انگيزش و نگرش فرد را نسبت به يك شغل و شيوهاي كه فـرد بـه اقتضـائات شـغلي پاسـخ ميدهد، مشخص ميكند (اسدنیا و همکاران، 1395). بررسيهاي مختلف نشان ميدهند ويژگيهاي شخصیتي، نقش بارزي را در عملكرد کارکنان و موفقیت هاي شغلي آنها ايفا ميکند. نتیجه پژوهش تت و دیگران5 (١٩٩١)، نشان داد بین ﻭﻳﮋﮔﻲﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﻴﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺷﻐﻠﯽ، ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. بنابراین با توجه به نقش ویژگیهای شخصیتی مدیران به عنوان بعد ذاتی توانایی مدیران و تأثیر آن بر تصمیم گیریهای مدیریتی و اهمیت ریسکگریزی مالی به عنوان یکی از ابعاد اکتسابی مدیران و تاثیر آن بر عملکرد شرکتها و نیز وجود شرکتهای زیادی در کشور که بدلیل کمبود نقدینگی و سرمایه درگردش یا غیرفعال هستند و یا با ظرفیت پائینتر از ظرفیت اسمی مشغول فعالیت هستند؛ این مسئله مطرح میشود که آیا ویژگیهای شخصیتی مدیران از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر دارند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ویژگیهای شخصیتی مدیران بر درماندگیمالی شرکتها با توجه به نقش ریسکگریزی مالی میباشد. در ادامه ابتدا مروری بر مبانی نظری و پیشینه پژوهش داشته، سپس روش شناسی پژوهش، تجزیه وتحلیل داده ها وآزمون فرضیه ها و در نهایت به بحث و نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها پرداخته میشود.
2- مبانی نظری و پیشینه پژوهش
درماندگیمالی: درماندگیمالی وضعیتی است که جریانات نقدی شرکت برای بازپرداخت اصل و فرع بدهی کافی نباشد و نیز زمانی که ارزش ویژه شرکت عددی منفی شود (چالاکی و همکاران، 1397). در حوزه مالی، یک شرکت زمانی درماندهمالی تلقی میشود که در ایفای تعهدات به اعتباردهندگان، دچار مشکل شود. بدهیهای یک شرکت ممکن است برای تامین مالی عملیات آن استفاده شود، اما با این کار بیشتر در معرض خطر تجربه درماندگیمالی قرار میگیرد. بنابراین اگر درماندگیمالی شرکت بهبود نیابد، به ورشکستگی منجر میشود. زیرا سازمانها در محیطی پویا و رقابتی فعالیت میکنند تا سهم از بازار و سود بیشتری را کسب کنند، در این میان سازمانهایی که عملکرد پائینتری دارند، زودتر از عرصه رقابت خارج شده و با مشکلات مالی و یا درماندگیمالی مواجه میشوند. شرکتهایی که به درماندگیمالی دچار میشوند به علت عملکرد ضعیف عملیاتی، ارزش بازارشان را از دست میدهند و از مشکلات بدهی بالا و کمبود نقدینگی رنج میبرند. حالت دیگری از درماندگیمالی زمانی رخ میدهد که شرکت موفق به رعایت کردن یک یا تعداد بیشتری از بندهای مربوط به قرارداد بدهی مانند نگاه داشتن نسبت جاری یا نسبت ارزشویژه به کل داراییها طبق قرارداد، نشود که به این مورد نکول تکنیکی گفته میشود (منصورفر و همکاران، 1392). تعیین دلایل اصلی درماندگیمالی و ورشکستگی، کار آسانی نیست. در اغلب موارد دلایل متعددی با هم به پدیده ورشکستگی منجر میشوند. با وجود این، میتوان این عوامل را در دو گروه کلی دلایل درون سازمانی و برون سازمانی طبقهبندی کرد. مدیریت ناکارآمد و مدیریت نکردن از جمله مهمترین دلایل درون سازمانی این پدیده است. مدیریت ناکارآمد ناشی از نداشتن آموزش، تجربه، توانایی و ابتکار عمل به وسیله مدیریت می باشد که بقای واحد تجاری در عرصه رقابت و فن آوری را با مشکل مواجه میسازد. بیشترین تعداد ورشکستگیها به دلیل ناکارآمدی مدیران است و همکاری نکردن و نبود ارتباط مؤثر مدیریت با افراد حرفهای و متخصصین را نیز دربر میگیرد. یکی از دلایل شکست تجاری از واکنش نشان ندادن مدیران در موقعیتهای خاص (مدیریت نکردن) نشأت میگیرد. از جمله نشانههای آن، میتوان به نداشتن راهبرد و طرح تجاری جامع و قابل فهم، عدم تصمیمگیری به موقع، تعویض زیاد کارکنان با صلاحیت، داشتن دانش محدود در مورد مشتریان و شرایط بازار و کافی نبودن اختیارات مدیران اشاره کرد (برونو و لیدکر، 2008).
ویژگیهای شخصیتی: ویژگیهای شخصیتی، خصوصیات رفتاری انسان است که نقش مهمی در زندگی او دارد، به طوری که مستقیما در قضاوتها و تصمیمگیریهای فرد ملاک عمل قرار میگیرد. ویژگیهای شخصیتی از موضوعات مورد بحث در مالی رفتاری است. طبق نظریههای مالی در بسیاری از مواقع در تصمیم گیری مدیران و سرمایه گذاران اثر فرهنگ، مذهب و شخصیت را نمی توان نادیده گرفت، زیرا اثر زیادی بر روند حرکت بازارها دارد. همان طور که ادراک عامل مهمی در تصمیمگیری است، شخصیت نیز در این امر دخالت دارد. با توجه به اینکه صفات شخصیتی در رفتاری که فرد بروز میدهد غیر قابل انکار است، میتوان گفت ویژگیهای شخصیتی مدیران بر عملکردشان تأثیرگذار است و تفاوت در ویژگیهای شخصیتی منجر به عملکردهای متفاوتی می گردد (حیدرپور و رجب دری، 1396). کاپلان و سادوک6 (2005) آنچه که رفتار قابل مشاهده فرد و تجارب درونی و ذهنی قابل بیان را می سازد، شخصیت نامیدهاند. مدل پنج عاملی شخصیت که توسط مکگری و کاستا (1996) ارائه شده است. یکی از جامعترین ابزارهای مربوط به ارزیابی شخصیت براساس دیدگاه تحلیل عاملی است که کاربرد بسیاری در ارزیابی شخصیت افراد دارد. شناسایی تیپ شخصیتی مدیران از آن جهت که احتمال تصمیم ناگهانی را در بحرانهای مالی کاهش می دهد، مفید است. این پرسشنامه، پنج بعد اساسی برای شخصیت پیشنهاد میکند که هر یک از این ابعاد دارای شش ویژگی خاص هستند و در مجموع 30 ویژگی شخصیت را حاصل آورده اند. ابعاد پنجگانه ویژگیهای شخصیتی به شرح ذیل ارائه میشوند:
صفت روانرنجوری7: معرف حالتهایی از مشکلات روانشناختی و ضعف در بهداشت روانی است. این افراد، مضطرب، بیمناک، ترسو، مستعد نگرانی، عصبی، تنیده و جوشی هستند. ترس از شکست موجب افزایش محافظهکاری و ریسکگریزی این فرد میشود. اشخاص با ویژگی روانرنجوری دارای ثبات عاطفی پایین هستند. این افراد ممکن است در تصمیمگیریهای گروهی، نفوذ هشیار کننده داشته باشند که این امر از طریق بیان جنبههای منفی تصمیم اخذ شده، صورت میگیرد (اندرسن، 2000).
صفت برونگرایی8: گرم بودن، معاشرتی بودن، ابراز وجود، فعال بودن، هیجانخواهی، ابراز هیجانات مثبت از صفات برونگراها است. این افراد سرخوش، با انرژی و خوشبین هستند. همچنین رهبری گروه و توانایی اداره کردن دیگران، احساس خودباوری و برتری بینی در فرد را بالا برده و موجب افزایش اعتماد به نفس میشود. از طرفی وجود صفات، قاطعیت، جرات، احساس قدرت، عدم تردید و عدم احتیاط در افراد برونگرا، نشانه شهامت و جسارت افراد میباشد و منجر به گرایش آنها به پذیرش ریسک میشود (مک کری و کاستا، 1980).
صفت دلپذیربودن9 (تطابق پذیری): این صفت را میتوان با ویژگیهای مثبت انساندوستی و همکاریهای گروهی در محیط کار مترادف دانست (ساعتچی و همکاران، 1389). عناصر تطابق پذیری، شامل: اعتماد، خوش نیتی، صمیمیت، یاریگر و کمک کننده، تواضع و فروتنی و صراحت میباشد. وجود صفات همکاریهای گروهی و تصمیمگیری مبتنی بر کار تیمی، درک دیگران و همگرایی با گروه، موجب بالارفتن سازگاری فرد با شرایط مختلف و موقعیتهای جدید شده و افزایش ریسکپذیری را بدنبال دارد.
صفت انعطاف پذیری (گشودگی به تجربه)10: عناصر انعطاف پذیری چون تصور فعال، احساس زیباپسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت، اغلب نقشی در تئوریهای و سنجشهای شخصیت ایفا نمودهاند. اشخاص منعطف مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزشهای غیرمتعارف بوده و بیشتر و عمیقتر از اشخاص غیرانعطاف پذیر هیجانهای مثبت و منفی را تجربه میکنند (مک گری و کاستا، 1980). افرادی که در این مقیاس نمره پایینی میگیرند، تغییرات را مشکل مییابند و ماندن در وضعیت ثابت را ترجیح میدهند. بنابر تعریف مطرح شده، هرچه ویژگی گشودگی نسبت به تجربه افراد بالاتر باشد، ریسکگریزی مالی آنها کمتر باشد.
صفت با وجدان بودن (وظیفهشناسی)11: افرادی که در این مقیاس نمره بالایی میگیرند، به اصول اخلاقیشان پایبند هستند و تعهدات اخلاقیشان را به طور دقیق، انجام میدهند، همچنین مقیاس محتاط در تصمیمگیری، مربوط به حد تمایل افراد به فکر کردن قبل از اقدام به عمل است، وجود صفاتی نظیر، نظم و ترتیب، توانایی سازمان دادن، احتیاط در تصمیمگیری و تمرکز بر پیشرفت در افراد وظیفه شناس، حاکی از عقلانیت و اداره آگاهانه امور و موجب اتخاذ تصمیمات منطقی و مستدل و پذیرش ریسک منطقی میشود (ساعتچی و همکاران، 1389).
ریسکگریزی مالی: ریسکگریزی یک مفهوم اقتصادی و مالی مبتنی بر رفتار سرمایهگذاران در شرایط عدم اطمینان است. یک شخص ریسکگریز، ترجیح میدهد که یک بازده مطمئن به دست آورد و تمایلی به دریافت سود در برابر پذیرش شرایط محتمل را ندارد. استراتژی این افراد محافظهکارانه است. از آنجا که مديران در مقايسه با افراد معمولی و ساير کارکنان از قدرت و حق تصمیمگیری بیشتری برخوردارند، شخصیت و سوگیریهای رفتاری آنها از جمله ریسکگریزی مالی میتواند در تصمیمات و روشهای آنها تأثیرگذار باشد (حاجی ابراهیمی و اسکندر، 1398). مدیران ریسکگریز اعتقاد دارند، هر ریسکی باید تحت کنترل درآید و تمام ریسکها پیامد منفی دارند. چون اطلاعات کافی در خصوص ریسکها وجود ندارد، بنابر این هر مساله باید تجزیه و تحلیل شود و این امر مستلزم زمان زیاد است. از نظر این مدیران، پیامد هر احتمالی زیانآور است (کرمی و همکاران، 1399). ریسکگریزی مالی مدیران موجب اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری با ریسک پایین و به تبع آن عدم پذیرش فرصتهای سرمایهگذاری دارای ریسک و ارزش بالا میگردد. عمده مطالعات تجربی صورت گرفته در ادبیات موجود، بر تأثیر مثبت ریسکپذیری شرکت بر افزایش ثروت سهامداران صحه گذاردهاند. با این حال، مدیران به پذیرش ریسک کمتر نیز تمایل دارند، که به نوبه خود ممکن است کاهش ارزش شرکت را به همراه داشته باشد. براساس تئوری نمایندگی، مدیران هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری ریسک شخصی خود را نیز در نظر میگیرند، چرا که آنان نمی توانند همانند سهامداران از طریق تنوع بخشی، ریسک شخصی خود را کاهش دهند، بلکه فقط میتوانند ریسک خود را در سطح شرکت کاهش دهند. بنابراین از آنجا که سرمایه گذاریهای ریسکی، ممکن است منجر به بروز بحران مالی و در پی آن مخدوش شدن امنیت شغلی مدیران شود، لذا آنها ممکن است از پذیرش چنین فرصتهای سرمایهگذاری خودداری نمایند. ضمن آنکه پذیرش طرحهای سرمایهگذاری پر ریسک، هزینههای اضافی نظیر محدود شدن رفتار فرصتطلبانه مدیران در سوء استفاده از منابع شرکت را به آنها تحمیل خواهد نمود (هاسچر و سیوی، 2014). کری و همکاران (2012)، در پژوهشی با عنوان تحمل ریسک، پشیمانی، اعتماد به نفس بیش از حد و سایر تمایلات سرمایهگذاران، نشان دادند که ریسک گریزی با ویژگی های شخصیتی برونگرایی و گشودگی نسبت به تجربه رابطه معکوس دارد، اما با ویژگی با وجدان بودن ارتباط مستقیم دارد. میلی دونیس و استاتوپولوس (2014)، به بررسی تاثیر انگیزه های مدیریت، ریسک گریزی و بدهی پرداختند، نتایج نشان داد، مدیران شرکت ها با اهرم بالا و احتمال عدم موفقیت بالا، حتی در صورت وجود انگیزه های ریسک پذیری قوی، ریسک شرکت را کاهش میدهند. کینگلی و آمون (2016)، در پژوهشی با عنوان تأثیر کیفیت هیئت مدیره و کمیته انتصاب بر ورشکستگی شرکت ها نشان دادند که یک رابطه معنادار منفی میان کیفیت هیئت مدیره و کمیته انتصاب مدیران با پدیده ورشکستگی شرکت ها وجود دارد که مطابق با تئوری نمایندگی است. کلثوم و همکاران (2018)، در پژوهشی با عنوان ویژگی های مدیران و احتمال درماندگی مالی: شواهدی از پاکستان نشان دادند، یک سال افزایش در تصدی مدیر و 1% در افزایش مالکیت مدیر، ممکن است احتمال درماندگی مالی را به ترتیب به میزان 2% و 17% کاهش دهد. این مطالعه همچنین نشان داد که بدهی تجاری و توانایی پوشش بهره با ریسک درماندگی مالی شرکت ها در ارتباط است. این یافته ها نشان میدهد که مدیران اجرایی باید مالکیت بیشتری را از قبیل پاداش (جبران خدمت) بر مبنای سهام در شرکت داشته باشند، زیرا نه تنها موجب کاهش تضادهای نمایندگی میشود بلکه سلامت مالی شرکت را بهبود میدهد. میرکو و همکاران (2018)، به ارزیابی تحمل ریسک مدیر عامل و ریسک پذیری استراتژیک: اثر تعدیل کننده شخصیت مدیرعامل، پرداختند نتایح پژوهش نشان داد مدیران عاملی که امتیاز بالایی در ویژگی برون گرایی و گشودگی به تجربه و به میزان کمتری در وظیفه شناسی کسب میکنند، احتمالا با افزایش ارزش گزینه های سهام خود، ریسک استراتژیک شرکت را کاهش میدهند و ریسک گریز میشوند. کندیان و میخائیل (2020)، در پژوهش خود به بررسی ریسکگریزی، خطر غیر قابل بیمه شدن و شتاب دهنده مالی، پرداختند، نتایج نشان داد، ریسک غیرقابل تنوع، انگیزه های احتیاطی قوی ایحاد میکند، این انگیزه های احتیاطی، نوسانات دارایی و حق بیمهها را کاهش میدهد. بنابراین اقتصاد را در برابر شوکهای مالی مقاوم میسازد. الکساندر و همکاران (2020)، در پژوهشی به بررسی درماندگی مالی، نقش مدیریت در شرکت های خرد در کشور پرتغال پرداختند. نتایج نشان داد، تحصیلات رسمی مرتبط تیم مدیریتی، احتمال بروز درماندگی مالی شرکت های خرد و کوچک را کاهش میدهد و موجب بهبودی وضعیت مالی شرکت میشود. عزیزه و همکاران (2020)، در پژوهش خود به تاثیر درماندگی مالی، جایگزینی مدیریت، نظر حسابرس، مالکیت نهادی و اندازه شرکت در کشور اندونزی پرداختند. نتایج نشان داد، متغیرهای تغییر مدیریت و نظر حسابرس، تاثیر معناداری بر تغییر حسابرس دارد ولی درماندگی مالی، مالکیت نهادی و اندازه شرکت در تغییر حسابرس تاثیری ندارند. استفان (2021)، در پژوهشی تحت عنوان ریسکگریزی و تحکیم مالی برنامهها: نشان داد که سطح بالاتر ضریب ریسکگریزی، پس انداز را افزایش میدهد و انگیزههای احتیاطی منجر به سهم کمتری از عوامل با محدودیت اعتباری میشود. بنابراین، زمانی که شوک تحکیم مالی برنامهها وجود داشته باشد، اندازه عرضه نیروی کار و کاهش تولید، بزرگتر از سایر عوامل است. زینگ و نانسی (2021)، به بررسی انتشار ریسک گریزی: شواهد از بازارهای مالی و آزمایشهای کنترل شده پرداختند، یافتهها نشان داد، شرکتهایی که دارای کمیته مدیریت ریسک(RMC) هستند بهتر از سایر شرکتها عمل میکنند و شرکتهایی که دارای RMCهای مستقل و جداگانه هستند، نسبت به شرکتهایی که فعالیتهای مدیریت ریسک در یک کمیته انجام میشود، عملکرد بهتری دارند. یائوشین و همکاران (2021)، در پژوهشی با عنوان افق تصمیمگیری مدیرعامل و سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه شرکت و ریسکگریزی، نشان دادند، بین افق تصمیمگیری مدیرعامل و سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعه شرکت رابطه مثبت وجود دارد. این رابطه در میان شرکتهایی با نوسانات درآمدی پائینتر قویتر است. همچنین سن مدیرعامل در تأثیرگذاری بر افق تصمیمگیری مهمتر از دوران تصدی مدیرعامل است و ریسکگریزی رابطه مورد مطالعه را تعیین میکند. ناویسا (2022)، به بررسی همبستگی بین درماندگی مالی و حاکمیت شرکتی در شرکتهای آفریقای جنوبی پرداخت، نتایج نشان داد، که کمیتههای حسابرسی و نظارت سهامداران عمده (بر اساس ارزش و مالکیت سهام). ممکن است از بیعلاقگی سرمایهگذاری، فرصت طلبی مدیر و حاکمیت مدیرعامل جلوگیری کند. همچنین، مدیران عامل با سابقه طولانی مدت و با مدرک فوقلیسانس، دارای دانش نهفته غنی و شرایطی هستند که ممکن است به شرکتهای درمانده مالی کمک کند، به ویژه اگر تبادل بین پاداش مدیر و حاکمیت به خوبی مدیریت شود. اسکات و همکاران (2022)، در پژوهش خود با عنوان، آیا تمایل به ریسک از پنج عامل بزرگ شخصیت منحصر به فرد است؟ نشان دادند، تمایل به پذیرش ریسک در ادبیات تصمیمگیری رفتاری و شخصیت وجود دارد با این حال اطلاعات کمی در مورد رابطه تمایل به ریسک در پنج عامل بزرگ شخصیت که تثبیت شده باشد وجود دارد. بررسی فراتحلیلی از دادههای موجود نشان داد که روابط ضعیف تا متوسطی بین تمایل به ریسک و ویژگیهای شخصیتی وجود دارد و اینکه تمایل به رسکُ یک ویژگی شخصیتی است که عمدتاً مستقل از پنج عامل بزرگ است. جوکار و همکاران (1393)، به بررسی تاثیر ویژگیهای شخصیتی بر ریسکگریزی سرمایهگذاران با استفاده از پرسشنامههای: مدل پنج عامل شخصیت و ریسکگریزی در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند، یافتهها حاکی از آن بود که ویژگیهای شخصیتی بر ریسکگریزی سرمایهگذاران تاثیرگذار میباشد و روابط قوی بین ویژگیهای شخصیتی و ریسکگریزی وجود دارد. آقامحمدیها و شریف آبادی (1394)، در پژوهشی با عنوان ویژگیهای شخصیتی و رفتاری مدیران و قیمتگذاری داراییهای سرمایهای نشان دادند که ویژگیهای شخصیتی مدیران بر بازده سهام اثرگذار است ولی بر ریسک سرمایهگذاری و قیمت سهام تأثیر ندارد. گرچه ممکن است این نتایج متناقض و غیرمنتظره به نظر برسد ولی با دقت و تامل بیشتر میتوان دریافت که بازده سهام متغیری است که ارتباط درونی بیشتری با شرکت و طبعا عملکرد مدیریت و استفاده بهینه از منابع شرکت و ویژگیهای شخصیتی مدیر که میتواند تاثیر قابل ملاحظهای بر انگیزه کارکنان جهت به کارگیری حداکثر تلاش خود برای ارائه بهترین نتیجه را داشته باشد، دارد. حال آنکه دو متغیر دیگر یعنی ریسک سرمایهگذاری و قیمت سهام، تحت تاثیر پارامترهای دیگر و بیشتر متاثر از رفتار سرمایهگذاران و شرایط اقتصادی است. قالیباف اصل و همکاران (1394)، به بررسی رابطه بین ریسکگریزی مدیران و عملکرد نهادهای مالی در بازار سرمایه (مطالعه موردی صندوقهای مشترک سرمایهگذاری)، در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند، نتایج نشان داد، میان ریسکگریزی مدیران و عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری رابطه معنادار و معکوس وجود دارد. ابراهیمی و همکاران (1396)، به ارزیابی اهمیت ویژگیهای شخصیتی تحلیلگران بازار سرمایه به عنوان بعد سوم موفقیت آنها پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنیدار بین ویژگیهای برونگرایی، سازگاری، مسئولیتپذیری و کنترل شخصی با درجه ریسکگریزی تحلیلگران بود. اما هیچ ارتباط معنی داری بین ویژگیهای شخصیتی و بازده پرتفوی تحلیلگران مشاهده نشد. زمانی و دارابی (1397)، در پژوهشی با عنوان عوامل تعیین کننده آشفتگیمالی شرکتها با تأکید بر نقش متغیرهای بانکی به بررسی ویژگیهای بانکی و روابط بانک در شرایطی که شرکتها در شرایط مالی خوبی نیستند، پرداختند. نتایج نشان داد از بین متغیرهای مرتبط با بانک اصلی، متغیرهای نوع بانک (دولتی و خصوصی بودن)، سهم مشتریان با وام معوق و تحریم بانک مورد نظر و از بین متغیرهای روابط بانکی، متغیر سهم تغییر بانک اصلی، روابط با چند بانک و از بین متغیرهای مرتبط با شرکت، بازار بانک اصلی متغیرهای اندازه شرکت، سن شرکت و تیم مدیریتی، بیشترین تأثیر را بر آشفتگی مالی شرکتها دارند. به عبارتی دو متغیر سهم مشتریان دارای وام معوق و تحریم ها تاثیر بیشتری بر آشفتگی مالی شرکت ها داشتند. خواجوی و قدیریان (1397)، در پژوهشی با عنوان توانایی مدیران، عملکرد مالی و خطر ورشکستگی، نشان دادند بین توانایی مدیران و خطر ورشکستگی شرکتها رابطه منفی وجود دارد، به عبارتی توانایی مدیران عامل، نقش مهمی در موفقیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارد. سارویی و همکاران (1398)، در پژوهشی به بررسی پیشبینی خطر ورشکستگی با استفاده از سیستم شبکههای عصبی مصنوعی پرداحتند، یافتهها نشان داد که سیستم قادر است با دقتی معادل 98 درصد عوامل تاثیرگذار بر ورشکستگی شرکتهای ایرانی را در سال قبل از ورشکستگی شناسایی نماید. محبی هرهدشت و همکاران (1399)، به بررسی تأثیر شاخصهای غیرمالی بر پیشبینی وقوع درماندگیمالی از دیدگاه مدیران شهری پرداختند، نتایج نشان داد که بین شاخصهای غیرمالی و پیشبینی وقوع درماندگیمالی، همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. به طوری که حاکمیت شرکتی 65 درصد، توانایی مدیریت 47 درصد و شاخص رقابتپذیری 56 درصد تغییرات مربوط به متغیر پیش بینی وقوع درماندگی مالی را به طور مستقیم تبیین میکنند. کرمی و همکاران (1399)، در پژوهش خود به بررسی نقش ابعاد تصمیمگیری و ریسکپذیری بر عملکرد مدیران مالی بانک حکمت ایرانیان پرداختند، نتایج نشان داد، سبکهای تصمیمگیری و ریسکپذیری به صورت معنیداری عملکرد مدیران را پیشبینی میکنند. نورائی و همکاران (1399) به ارزیابی ريسكپذيري و خوشبيني مديران: تحليل مدلمالي عصبي بر مبناي سنجش هورمونها پرداحتند، نتایج نشان دادند، سطح هورمونها، جنسيت و سن تاثيرات معناداري بر ريسك و خوشبيني دارند. بنی مهد (1400)، در پژوهشی بر اساس نظریه سطوح بالاتر، رفتار مدیریت سود را بر اساس ویژگی روانشناختی افراد مورد مطالعه قرار داد. شواهد این پژوهش نشان داد، که عواطف منفی بر هر دو نوع رفتار مدیریت سود یعنی مدیریت سود فرصت طلبانه و کارا تاثیر معنیدار و مثبت دارد. اما عواطف مثبت تنها بر مدیریت سود فرصتطلبانه تاثیر معنی دار دارد و تاثیری معنی دار بر مدیریت سود کارا ندارد. شاکری و همکاران (1400)، در پژوهش خود نشان دادند، مدلهای ذهنی مدیران به لحاظ روابط بین سازهها با یکدیگر تفاوتهایی دارند، به طوریکه مدیران ریسکپذیر در مواجهه با ریسک، بیشتر استراتژیهای کاهش و نگهداشت را انتخاب میکنند و مدیران ریسکگریز بیشتر استراتژی اجتناب را به کار میبرند. فقیهی و همکاران (1400)، به تبیین ویژگیهای شخصیتی موثر بر عملکرد مدیران بحران پرداختند، یافتهها نشان داد، بین ویژگیهای شخصیتی مدیران بحران، تفاوت معنادار وجود دارد که در این بین بالاترین رتبه را سازگاری و سپس روانژدی دارد. سطح بالای سازگاری در مدیران بحران باعث میشود، تا آنان خود را با شرایط کاری، بیشتر وفق دهند و کارایی خود را بالا ببرند. در مقابل مدیرانی که دارای ویژگی روانژدی هستند، نمی توانند تکانههای خود را کنترل و خود را با استرس سازگار نمایند و عدم موفقیت شغلی بیشتری را تجربه میکنند. کریمی و همکاران (1400)، در پژوهش خود نشان دادند که سوگیرهای رفتاری اثر قابل توجهی بر کیفیت حسابرسی خواهد گذاشت، اما ابعاد شخصیتی اثر قابل توجهی بر کیفیت حسابرسی نخواهد گذاشت.
3- فرضیههای پژوهش
1- عامل شخصیتی روانرنجوری به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر مثبت دارد.
2- عامل شخصیتی روانرنجوری به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر مثبت دارد.
3- عامل شخصیتی برونگرایی به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
4- عامل شخصیتی برونگرایی به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
5- عامل شخصیتی گشودگی به تجربه به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
6- عامل شخصیتی گشودگی به تجربه به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
7- عامل شخصیتی تطابقپذیری به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
8- عامل شخصیتی تطابقپذیری به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
9- عامل شخصیتی وظیفهشناسی به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
10- عامل شخصیتی وظیفهشناسی به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
11- ریسک گریزی مالی مدیران بر درماندگی مالی شرکتها تاثیر مثبت دارد.
4- روش شناسی پژوهش
روش پژوهش از لحاظ هدف در گروه پژوهشهای اكتشافي، از جنبه جمع آوريدادهها در دسته پژوهشهاي كيفي و از حيث نتيجه نیز در زمره پژوهشهاي توسعهاي قرار میگیرد. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه و صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS2 استفاده شد. برازش مدل در سه بخش انجام گردید: 1) برازش مدل اندازهگیری. 2) برازش مدل ساختاری. 3) برازش مدل کلی. برای آزمون فرضیهها، از تکنیک تحلیل مسیر و بررسی ضرایب استاندارد شده بارهای عاملی مربوط به مسیرهای هر یک از فرضیهها، ضرایب معناداری و آزمون سوبل استفاده گردید. برای تعیین تاثیر متغیر میانجی در رابطه با متغیرهای مکنون مستقل و وابسته، از آزمون شدت تاثیر متغیر میانجی استفاده شد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش، کلیه شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و مدیران عامل، اعضای هیئت مدیره و مدیران مالی این شرکتها در سال 1397 بودند. نمونه آماری به شیوه حذف هدفمند با توجه به شرایط زیر انتخاب شدند:
1- شرکتهایی که اطلاعات آنها در دوره بررسی در دسترس باشد و تغییر سال مالی و وقفه غیر عادی نداشته باشند.
2- سال مالی شرکتها منتهی به تاریخ 29 اسفند ماه باشد.
3- شرکتها از نوع تامین کننده مالی، سرمایهگذاری، بیمه و بانک نباشند.
4- شرکتها سه سال متوالی زیان داشته باشند.
5- در دو سال متوالی سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک شرکتها کمتر از 80 درصد هزینه بهره باشد.
6- سه سال متوالی ارزش دفتری هر سهم از ارزش اسمی آن کوچکتر باشد.
در این پژوهش، شرکتی به عنوان درمانده مالی شناسایی میشود که حداقل یکی از معیارهای بالا را داشته است. پس از رعایت محدودیتهای مذکور، تعداد 84 شرکت درمانده مالی انتخاب شد و 203 ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺑﯿﻦ مدیران شرکتها توزیع شد که از این تعداد، 17پرسشنامه برگشت داده نشد و تعداد 5 پرسشنامه نیز ناقص بود. در نهایت 181 پرسشنامه ﺟﻤـﻊآوري و مورد ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ آﻣﺎري ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ.
برای سنجش متغير درماندگیمالی، از چک لیست طراحیشده درماندگیمالی استفاده شد. این چک لیست بر مبنای نظریهها و مطالعات انجام شده گیلبرت و همکاران12 (1990)، آسکوئیس و همکاران13 (1994)، دنیس و دنیس14 (1995)، و مدل ایرانیزه شده z اسکور آلتمن که توسط کردستانی و تاتلی (1393)، برای شرکتهای تولیدی تدوین شده است و تحت نظر استادان راهنما تهیه گردید. چک لیست شامل پنج عبارت است که دارای مقیاس لیکرت دو گزینهای بلی و خیر میباشد، به پاسخ بلی نمره یک و پاسخ خیر نمره صفر داده میشود. روایی چک لیست به دو روش انجام شد. ابتدا روایی محتوا سؤالات چک لیست توسط نظرات چند نفر از استادان دانشگاه و متخصصان مربوطه مورد تایید قرار گرفت. سپس برای تایید روایی در روش مدلیابی معادلات ساختاری به صورت روایی همگرا و روایی واگرا مورد بررسی واقع شد. پایایی چک لیست نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و ضرایب بارعاملی مورد بررسی و تائید قرارگرفته است. برای سنجش ویژگیهای شخصیتی مدیران ارشد نیز از پرسشنامه پنج عاملی نئو، مک گری وکاستا (1987)، استفاده شد. این پرسشنامه فرم کوتاه پرسشنامه تجدید نظر شده پنج عامل بزرگ شخصیت است که از لحاظ روایی و پایایی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. اجرای این پرسشنامه به زمان کمتری نیاز دارد. پرسشنامه پنج عاملی نئو، بیشترین و وسیعترین کاربرد را در زمینه سنجش پنج عامل بزرگ شخصیت داشته و از حمایتهای تجربی گسترده برخوردار است. این پرسشنامه شامل 60 سؤال با مقیاس پنج درجهی لیکرت از کاملا مخالف تا کاملا موافق امتیازدهی میشود. نمرات این مقیاس از صفر تا 4 است. حداکثر امتیاز برای سنجش هر ویژگی، 48 است. روایی پرسشنامه نئو توسط تحقیقات زیادی مورد تائید قرار گرفته است. پرسشنامه پنج عاملی، رواییترین ابزاری است که برای شناسایی ویژگیهای کارکنان مراکز صنعتی به کار برده میشود. پایایی پرسشنامه نئو نیز به وسیله پژوهشگران مختلف هم در داخل و هم در خارج از کشور از جمله سوسیر (1998) و تمنایی فر (1393)، مورد بررسی و تائید قرار گرفته است. در مطالعه سوسیر15 (1998)، ضرایب پایایی پرسشنامه به ترتیب برای روانرنجوری، برونگرایی، تجربهپذیری، توافق و وجدانگرایی به ترتیب 88/0، 80/0، 79/0، 76/0 و 83/0 بدست آمد. برای سنجش متغیر میانجیِ ریسکگریزی مالی، از پرسشنامه استاندارد ریسکگریزی مالی گومز و بالکین (1989)، استفاده شد. این پرسشنامه شامل چهار عبارت صریح در باره ریسکگریزی مالی میباشد و براساس مقیاس پنج درجهای لیکرتی: کاملا موافق، تاحدی موافق، نه مخالف و نه موافق، تاحدی مخالف و به شدت مخالف امتیازدهی میشود. نمرات این مقیاس از صفر تا 4 مرتب شده است. دامنه نمرات بین 16- 0 بود. روایی و پایایی این پرسشنامه توسط تحقیقات زیادی از جمله: گومز و بالکین (1982)، میفیلد و همکاران (2008) و دستگیر و ابراهیمی (1395) مورد بررسی و تائید قرارگرفته است. در این پژوهش پایایی پرسشنامه از طریق سنجش بارهای عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و روایی پرسشنامه نیز از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد سنجش و تائید قرار گرفت.
5- یافتههای پژوهش
آمار توصیفی پژوهش شامل ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﺸﺨﺼﺎت ﺟﻤﻌﻴﺖ شناختی اﻓﺮاد ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ارزیابی متغیرهای پژوهش در جدول (1) و (2) نشان داده شده است.
جدول 1. آمار توصیفی متغیرهای جمعیت شناسی
نام متغیر | فراوانی | درصد فراوانی | |||||
سن | 30 تا 40 سال | 37 | 44/20 | ||||
40 تا 50 سال | 93 | 39/51 | |||||
بیشتر از 50 سال | 51 | 17/28 | |||||
جنسیت | زن | 8 | 42/4 | ||||
مرد | 173 | 58/95 | |||||
میزان تحصیلات | دکتری | 15 | 29/8 | ||||
فوق لیسانس | 96 | 04/53 | |||||
لیسانس | 70 | 67/38 | |||||
سابقه مدیریتی | 3 تا 5 سال | 35 | 34/19 | ||||
بیشتر از 5 سال | 146 | 66/8 | |||||
رشته تحصیلی | حسابداری، 63 نفر (معادل 35 درصد) ، مدیریت 56 نفر (معادل 30 درصد) ، صنعت و معدن 30 نفر (معادل 17 درصد)، سایر رشتهها، تعداد 32 نفر (معادل 18 درصد)، بودند. |
جدول 2. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
مؤلفههای پژوهش | کمترین مقدار | بیشترین مقدار | تعداد | ميانگين | انحراف معيار | چولگی | کشیدگی |
ریسکگریزی مالی |
0 |
4 |
181 | 186/2 | 257/1 |
14/0- |
08/1- |
درماندگیمالی |
0 |
1 |
181 |
858/0 |
153/0 |
37/0- |
35/1- |
روانرنجوری | 0 | 4 | 181 | 615/2 | 220/1 | 51/0- | 02/1- |
برونگرایی | 0 | 4 | 181 | 419/2 | 186/1 | 25/0- | 97/0- |
گشودگی به تجربه | 0 | 4 | 181 | 474/2 | 179/1 | 31/0- | 08/1- |
تطابقپذیری | 0 | 4 | 181
| 343/2 | 229/1 | 29/0- | 11/1- |
وظیفهشناسی | 0 | 4 | 181 | 403/2 | 114/1 | 21/0- | 75/0- |
نتایج حاصل از ارزیابی متغیرهای پژوهش در جدول (2) حاکی از آن است که بیشترین میانگین متغیرهای پژوهش مربوط به متغیرهای روانرنجوری، گشودگی به تجربه، برونگرایی و تطابق پذیری به ترتیب با مقدار 2.615، 2.474، 2.419 و 2.343 میباشد و کمترین مقدار میانگین نیز مربوط به متغیرهای درماندگیمالی و وظیفه شناسی به ترتیب با مقادیر 0.858 و 2.004 میباشد. همچنین بیشترین انحراف معیار در بین متغیرهای پژوهش مربوط به متغیرهای ریسکگریزی مالی، تطابق پذیری و روان رنجوری به ترتیب با مقادیر 1.257، 1.229 و 1.220 میباشد.
آزمون نرمال بودن: برای بررسی کشیدگی و یا چولگی توزیع دادهها، از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده میشود تا از نرمال بودن داده ها اطمینان حاصل گردد. نتایج حاصل در جدول (3) نشادن داده شده است.
جدول 3. نتایج آزمون نرمال بودن متغیرهای پژوهش
مولفههای پرسشنامه (شرکتهای سالم و درمانده) | آماره آزمون | مقدار معنيداري | چولگی | کشیدگی |
ریسک گریزی مالی | 09/0 | 02/0 | 14/0- | 08/1- |
درماندگی مالی شرکت ها | 13/0 | 00/0 | 36/0- | 35/1- |
روان رنجوری | 17/0 | 00/0 | 51/0- | 02/1- |
برونگرایی | 11/0 | 00/0 | 25/0- | 97/0- |
گشودگی نسبت به تجربه | 12/0 | 00/0 | 31/0- | 08/1- |
تطابق پذیری | 15/0 | 00/0 | 29/0- | 11/1- |
وظیفه شناسی | 08/0 | 04/0 | 21/0- | 75/0- |
با توجه به جدول (3)، با وجود اینکه مقادیر چولگی و کشیدگی برای بعضی متغیرهای پژوهش در بازه (2 و 2-) قرار دارند، اما مقدار معنیداری آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بعضی مولفهها کوچکتر از 0.05 میباشد. به عبارتی با توجه به این آزمون فرض نرمال بودن دادهها برای این مؤلفه ها تایید نمیشود. بنابراين براي بررسي فرضیهها و برازش مدل مفهومي پژوهش از نرمافزار مدلسازی معادلات ساختاري اسمارت پي ال اس استفاده ميشود. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، از روش دو مرحله ای هالاند16 (1999) برای مدلیابی به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. مرحله اول شامل تعیین مدل اندازهگیری از طریق پایایی و روایی است و مرحله دوم شامل تعیین مدل ساختاری از طریق تحلیل شاخصهای برازندگی، ضرایب تعیین و تحلیل مسیر است. در مرحله اول از برآورد روایی و پایایی به منظور بررسی مدل اندازهگیری استفاده میشود که روشهای تاییدی هماهنگی دادهها با یک ساختار عاملی معین را بررسی مینمایند. در واقع، تحلیل عاملی تاییدی شایستگی گویههایی که برای معرفی متغیرها برگزیده شدهاند را بررسی میکند. در مرحله دوم از تحلیل مسیر شاخصهای برازش مدل و ضریب تعیین جهت بررسی مدل ساختاری استفاده میشود. نتایج حاصل در جدول (4) نشان داده شده است.
جدول 4. مقادیر شاخص های برازش مدل پژوهش
متغیرهای پژوهش | دامنه ضرایب بارهای عاملی | آلفای کرونباخ | پایایی ترکیبی (CR) | روایی همگرا (AVE) |
روانرنجوری | 820 – 941/ | 970/0 | 973/0 | 754/0 |
برونگرایی | 782/ - 977/ | 977/0 | 975/0 | 768/0 |
گشودگی به تجربه | 871/ – 952/ | 978/0 | 980/0 | 810/0 |
تطابق پذیری | 891/ - 957/ | 983/0 | 985/0 | 848/0 |
وظیفه شناسی | 839/ - 955/ | 974/0 | 977/0 | 784/0
|
ریسکگریزی | 882/ - 946/ | 936/0 | 954/0 | 840/0 |
درماندگی مالی | 956/ - 971/ | 978/0 | 982/0 | 919/0 |
همان طور که در جدول (4) مشاهده می شود؛ ضرایب بارهای عاملی بیشتر از 4/0، بیانگر اين مطلب است که واريانس بين عامل و سوالات آن از واريانس خطاي اندازهگيري آن عامل بيشتر بوده و پايايي مدل اندازهگيري قابل قبول است. مقادیر آلفای کرونباخ و پايايي ترکيبي(CR) هر دو بیشتر از 7/0 بوده و پایایی مدل تایید میشود. روايي همگرا (AVE) به بررسي همبستگي هر عامل با سوالات خود ميپردازد. مقادیر AVEنیز همگی بیشتر از 5/0 است که مقدار قابل قبول بالای 5/0 میباشد.
براي آزمون فرضیهها در الگوی معادلاتساختاری، اساسيترين معيار، ضریب معنيداري Z يا همان مقادير t-values و آزمون سوبل برای معناداری تاثیر میانجی یک متغیر در رابطه میان دو متغیر دیگر به کار میرود. در صورتي که مقدار محاسبه شده t در بازه بیشتر از 1.96+ و کمتر از 96/1- باشد، نشان از صحت رابطه بين عاملها در سطح اطمینان 95/0 میباشد. برای تعیین شدت تاثیر متغیر میانجی از آماره VAF که مقداری بین 0 و 1 را اختیار میکند، استفاده گردید. هرچه این مقدار به 1 نزدیک تر باشد نشان از قویتر بودن تاثیر متغیر میانجی دارد.
که در آن:
a: مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و میانجی، b: مقدار ضریب مسیر میان متغیر میانجی و وابسته، sa: خطای استاندارد مربوط به مسیر میان متغیر مستقل و میانجی و sb: خطای استاندارد مربوط به مسیر میان متغیر میانجی و وابسته میباشد.
که در آن:
a: مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و میانجی، b: مقدار ضریب مسیر میان متغیر میانجی و وابسته و c: مقدار ضریب مسیر میان متغیر مستقل و وابسته میباشد.
آزمون فرضیه اول: عامل شخصیتی روان رنجوری به طور مستقیم بر ریسک گریزی مالی و درماندگی مالی شرکت ها تاثیر مثبت دارد.
جدول 5. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | آماره t | سطح معناداری | نتیجه فرضیه |
تاثیر مستقیم | روانرنجوری -> ریسکگریزی مالی | 036/0 | 055/0 | 643/0 | 519/0 | رد فرضیه
|
روانرنجوری ->درماندگیمالی | 011/0 | 062/0 | 334/0 | 729/0 |
همان طور که در جدول (5) مشاهده می شود، ضرایب مسیر مستقیم بین متغیر روان رنجوری با متغیرهای ریسک گریزی مالی و درماندگی مالی به ترتیب، 036/0 و 011/0 با آماره t، 643/0 و 334/0 می باشند که معنادار نمی باشند و فرضیه اول رد میشود.
آزمون فرضیه دوم: عامل شخصیتی روانرنجوری به طور غیرمستقیم از طریق متغیر ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر مثبت دارد.
جدول 6. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه دوم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | ضرایب مسیر غیرمستقیم | آماره t | سطح معناداری | VAF | نتیجه فرضیه |
تاثیر غیرمستقیم | روانرنجوری -> ریسکگریزی مالی | 036/0 | 055/0 | 021/0 | 643/0 | 525/0
| 656/0 | رد فرضیه |
ریسکگریزی مالی -> درماندگیمالی | 586/0 | 072/0 |
همان طور که در جدول (6) مشاهده می شود، ضریب مسیر غیرمستقیم بین دو متغیر روانرنجوری و درماندگیمالی با میانجیگری متغیر ریسکگریزی مالی، برابر با 021/0 و مقدار آماره تی برابر با 634/0 و سطح معناداری 525/0 میباشد که مقدار آن کمتر از 05/0 است و معنادار نمیباشد. بنابراین در سطح اطمینان 95 درصد، عامل شخصیتی روانرنجوری به طور غیرمستقیم از طریق متغیر ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر ندارد و فرضیه دوم رد میشود.
آزمون فرضیه سوم: عامل شخصیتی برونگرایی به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول7. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه سوم پژوهش
تاثیر مستقیم | بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | t آماره | سطح معناداری | نتیجه فرضیه |
برونگرایی -> ریسکگریزی مالی | 139/0 | 061/0 | 259/2 | 24/0 | رد فرضیه | |
برونگرایی -> درماندگیمالی | 086/0 | 080/0 | 377/1 | 169/0 | رد فرضیه |
ارقام مندرح در جدول (7) نشان میدهد، ضریب مسیر مستقیم بین متغیر برونگرایی با ریسکگریزی مالی 139/0 و مقدار آماره t، 259/2 و سطح معناداری 024/0 که در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشد. اما دارای تاثیر مثبت است. همچنین ضریب مسیر مستقیم بین متغیر برونگرایی با درماندگیمالی 086/0 با مقدار آماره t، 377/1 در سطح اطمینان 95 درصد معنادار نمیباشد. بنابراین فرضیه سوم پژوهش رد میشود.
آزمون فرضیه چهارم: عامل شخصیتی برونگرایی به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول8. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه چهارم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | ضرایب مسیر غیرمستقیم | t آماره | سطح معناداری | VAF | نتیجه فرضیه |
تاثیر غیرمستقیم | برونگرایی -> ریسکگریزی مالی | 139/0 | 061/0 | 081/0 | 194/2 | 028/0 | 485/0 | رد فرضیه |
ریسکگریزی مالی -> درماندگیمالی | 586/0 | 072/0 |
همان طور که در جدول (8) مشاهده می شود، ضريب مسير غیرمستقیم بین دو متغیر برونگرایی و درماندگیمالی برابر با 081/0 و مقدار آماره t برابر با 194/2 و سطح معناداری 028/0 میباشد که کمتر از 05/0 است و معنادار میباشد. بنابراین فرضیه دوم به دلیل تاثیر مثبت و غیرمستقیم متغیر برونگرایی از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی، رد میشود. قابل ذکر است، متغیر برونگرایی به طور غیر مستقیم 1/8 درصد تغییرات متغیر درماندگیمالی را تبیین میکند که از این مقدار 5/48 درصد آن مربوط به تاثیر نقش میانجی ریسکگریزی مالی است.
آزمون فرضیه پنجم: عامل شخصیتی گشودگی به تجربه به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول9. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه پنجم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | t آماره | سطح معناداری | نتیحه فرضیه |
تاثیر مستقیم | گشودگی به تجربه -> ریسکگریزی مالی | 420/0- | 069/0 | 011/6 | 000/0 | تائید فرضیه |
گشودگی به تجربه -> درماندگیمالی | 101/0 | 063/0 | 401/1 | 169/0 | رد فرضیه |
مقادیر محاسبه شده در جدول (9) نشان میدهد، ضریب مسیر مستقیم بین متغیر گشودگی به تجربه با ریسکگریزی مالی 420/0- و مقدار آماره t، 011/6 و سطح معناداری 000/0 می باشد که در سطح اطمینان 95 درصد معنادار می باشد و متغیر گشودگی به تجربه به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی تاثیر منفی دارد. همچنین ضریب مسیر مستقیم بین متغیر گشودگی به تجربه با درماندگی مالی 101/0 و مقدار آماره t، 401/1 بوده که در سطح اطمینان 95 درصد معنادار نمیباشد.
آزمون فرضیه ششم: عامل شخصیتی گشودگی به تجربه به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول10. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه ششم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | ضرایب مسیر غیرمستقیم | t آماره | سطح معناداری | VAF | نتیجه فرضیه |
تاثیر غیرمستقیم | گشودگی به تجربه -> ریسکگریزی مالی | 420/0- | 069/0 | 246/0- | 874/4 | 000/0 | 708/0 | تائید فرضیه |
ریسک گریزی مالی -> درماندگیمالی | 586/0 | 072/0 |
همان طور که در جدول (10) مشاهده می شود، ضريب مسير غیرمستقیم بین دو متغیر گشودگی به تجربه و درماندگیمالی برابر با 246/0- و مقدار آماره t برابر با 874/4 و سطح معناداری متغیرها برابر000/0 میباشد که کمتر از 05/0 است و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشد. بنابر این متغیر گشودگی به تجربه 6/24 درصد تغییرات متغیر درماندگیمالی را به طور غیرمستقیم و منفی تبیین میکند. که از این مقدار 8/70 درصد آن مربوط به تاثیر نقش میانجی ریسکگریزی مالی است و فرضیه ششم تائید میشود.
آزمون فرضیه هفتم: عامل شخصیتی تطابقپذیری به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول11. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه هفتم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | t آماره | سطح معناداری | نتیجه فرضیه |
تاثیر مستقیم | تطابقپذیری -> ریسک گریزی مالی | 260/0- | 059/0 | 358/4 | 000/0 | تائید فرضیه |
تطابقپذیری -> درماندگی مالی | 266/0- | 066/0 | 299/4 | 000/0 | تائید فرضیه |
مقادیر مندرج در جدول (11) نشان میدهد، ضرایب مسیر مستقیم بین متغیر تطابقپذیری با متغیرهای ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی به ترتیب 260/0-، 266/0- و مقدار آماره t، 358/4 و299/4 و سطح معناداری 000/0 می باشند که در سطح اطمینان 95 درصد معنادار هستند. بنابراین فرضیه هفتم به دلیل تاثیر منفی و مستقیم متغیر تطابقپذیری بر متغیرهای ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی تائید میشود.
آزمون فرضیه هشتم: عامل شخصیتی تطابقپذیری به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول12. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه هشتم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | ضریب مسیر غیرمستقیم | t آماره | سطح معناداری | VAF | نتیجه فرضیه |
تاثیر غیرمستقیم | تطابقپذیری -> ریسک گریزی مالی | 260/0- | 059/0 | 151/0- | 875/3 | 000/0 | 363/0 | تائید فرضیه |
ریسک گریزی مالی -> درماندگی مالی | 586/0 | 072/0 |
همان طور که در جدول (12) مشاهده میشود، ضریب مسیر غیرمستقیم بین دو متغیر تطابقپذیری و درماندگیمالی برابر با 152/0- و مقدار آماره t برابر با 875/3 و سطح معناداری برابر000/0 میباشد که کمتر از 05/0 است و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشد. بنابراین فرضیه هشتم به دلیل تاثیر منفی و غیرمستقیم متغیر تطابقپذیری از طریق متغیر ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی تائید میشود و متغیر تطابقپذیری 1/15 درصد تغییرات متغیر درماندگیمالی را به طور غیرمستقیم تبیین میکند که از این مقدار 3/36 درصد آن مربوط به تاثیر نقش میانجی ریسکگریزی مالی است.
آزمون فرضیه نهم: عامل شخصیتی وظیفهشناسی به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول13. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه نهم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | t آماره | سطح معناداری | نتیجه فرضیه |
تاثیر مستقیم | وظیفه شناسی -> ریسک گریزی مالی | 331/0- | 056/0 | 842/5 | 000/0 | تائید فرضیه |
وظیفه شناسی -> درماندگی مالی | 168/0- | 065/0 | 717/2 | 006/0 | تائید فرضیه |
مقادیر محاسبه شده در جدول (13) نشان میدهد، ضرایب مسیر مستقیم بین متغیر وظیفهشناسی با متغیرهای ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی به ترتیب 331/0-، 168/0- و مقدار آماره t، 842/5 و717/2 می باشند که در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشند. بنابراین فرضیه نهم به دلیل تاثیر منفی مستقیم متغیر وظیفهشناسی بر متغیرهای ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی تائید میشود.
آزمون فرضیه دهم: عامل شخصیتی وظیفهشناسی به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی دارد.
جدول14. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه دهم پژوهش
| بررسي رابطهها | ضرایب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | ضریب مسیر غیرمستقیم | t آماره | سطح معناداری | VAF | نتیجه فرضیه |
تاثیر غیرمستقیم | وظیفه شناسی -> ریسکگریزی مالی | 331/0- | 056/0 | 193/0- | 782/4 | 000/0 | 535/0 | تائید فرضیه |
ریسکگریزی مالی -> درماندگیمالی | 586/0 | 072/0 |
همان طور که در جدول (14) مشاهده می شود، ضریب مسیر غیرمستقیم بین دو متغیر متغیر وظیفهشناسی و درماندگیمالی برابر با 193/0- و مقدار آماره t برابر با 7825/4 و سطح معناداری برابر000/0 میباشد که کمتر از 05/0 است و در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشد. بنابراین فرضیه دهم به دلیل تاثیر منفی و غیرمستقیم متغیر وظیفهشناسی از طریق متغیر ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی تائید میشود. متغیر وظیفه شناسی 3/19 درصد تغییرات متغیر درماندگیمالی را به طور غیر مستقیم تبیین میکند که از این مقدار 5/53 درصد آن مربوط به تاثیر نقش میانجی متغیر ریسکگریزی مالی است.
آزمون فرضیه یازدهم: ریسکگریزی مالی مدیران بردرماندگیمالی شرکتها تاثیر مثبت دارد.
جدول 15. نتایج حاصل از آزمون فرضیه یازدهم پژوهش
بررسي رابطه ها درون مدل ساختاري تحقيق | ضریب مسیر مستقیم | خطای استاندارد | t آماره | سطح معناداری | نتیجه فرضیه |
ریسکگریزی مالی -> درماندگی مالی | 586/0 | 072/0 | 017/8 | 000/0 | تائید فرضیه |
همان طور که در جدول (15) مشاهده می شود، ضريب مسير مستقیم بین دو متغیر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی برابر 586/0 و مقدار آماره t برابر با 017/8 و سطح معناداری 0.000 بوده که کمتر از 05/0 ميباشد. بنابراین در سطح اطمینان 95 درصد، متغیر ریسکگریزی مالی مدیران به طور مستقیم بر درماندگیمالی شرکت ها تاثیر مثبت و معنادار دارد و فرضیه یازدهم تائید میشود.
6- بحث و نتیجه گیری
شناخت و تحلیل عوامل موثر بر درماندگی مالی شرکت ها و پیشگیری از وقوع آن، یکی از موضوعات مهم در حوزه اقتصادی و مالی میباشد. ویژگی های شخصیتی مدیران ارشد و خطاهای رفتاری آنان مانند ریسک گریزی مالی به عنوان مؤلفه اثر گذار بر تصمیمات مالی مدیران و به تبع آن موفقیت و شکست شرکت ها در عرصه رقابت هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر ویژگیهای شخصیتی مدیران ارشد بر درماندگیمالی شرکتها با تاکید بر نقش میانجی ریسکگریزی مالی میباشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای: اول و دوم نشان دادند، ویژگی شخصیتی روانرنجوری مدیران ارشد به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و درماندگیمالی و نیر به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیری ندارد. دلیل آن را میتوان بدین صورت تشریح کرد که بر اساس نظریه روانکاوی اجتماعی هورنای17(1950)، خود انگاره آرمانی و جستجوی روانرنجور برای شهرت دارای سه عنصر، نیاز به کمال، جاه طلبی و گرایش به سمت پیروزی کینه جو میباشد. دومین عنصر (جاه طلبی)، یعنی گرایش اجباری به سمت برتری است. می توان گفت مدیران ارشد روانرنجور، برای ممتاز بودن در هر چیزی، نیاز (به انگیزش) اغراق آمیز دارند، اما معمولا انرژی خود را به سمت فعالیتهایی هدایت میکنند که به احتمال زیاد موفقیت به بار میآورد. نتیجه این فرضیهها با نتایج حاصل از پژوهشهای جو کار و همکاران (1393) و آقا محمدی و شریف آبادی (1394) مطابقت دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای سوم و چهارم نیز نشان دادند که ویژگی شخصیتی برونگرایی به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر مثبت و معنادار دارد؛ اما بین متغیر برونگرایی با درماندگیمالی رابطه معناداری یافت نشد. بر اساس نظریه روانشناسی تحلیلی یونگ میتوان گفت؛ مدیران ارشد برونگرا، برای ارزیابی اطلاعات از مشاهدات عینی استفاده میکنند. آنها چندان توسط عقاید ذهنی خود هدایت نمیشوند، بلکه آنها را ارزشهای بیرونی و معیارهای قضاوت که به طور گسترده ای پذیرفته شده هستند هدایت میکند. قضاوتهای ارزشی آنها حالت ساختگی و کاذب دارد که به راحتی قابل تشخیص است. بنابراین این افراد به صورت ذهنی، عقلانی و خلاق به دنیای بیرون واکنش نشان نمیدهند و به احتمال بیشتری تحمل ریسک خود را در سرمایهگذاری ها، بر مبنای ارزیابی شخصی خود استوار میکنند که ممکن است با روند منطقی سهام در بورس هماهنگ نباشد و درماندگیمالی شرکتها را در پی داشته باشد. نتیجه این فرضیهها با نتایج حاصل از پژوهشهای کری و همکاران (2012) و دستگیر و ابراهیمی (1395) مطابقت ندارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پنجم و ششم نشان دادند، عامل شخصیتی گشودگی به تجربه به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی و معنادار دارد. اما بین عامل گشودگی به تجربه و درماندگیمالی به طور مستقیم رابطه معناداری یافت نشد. این طیف شخصیتی برای مشاغلی که در آنان تحول و تغییر زیاد است و یا نیاز به نوآوری یا ریسک قابل ملاحظه دارد، میتوانند مفید واقع شوند. مطابق با نظریه تکاملی شخصیت باس18(1991)، راهبرد تکامل یافته عامل شخصیتی گشودگی به تجربه، گرایش مدیران ارشد را به نوآوری و توانایی حل مسائل سوق می دهد. این عامل شخصیتی، مطابقت نزدیکی با نیروی عقلانی و هوش این مدیران دارد. همچنین تمایل به امتحان کردن چیزهای تازه و گرایش به داشتن تجربیات تازه به جای چسبیدن به روال عادی را نیز شامل میشود. این طیف شخصیتی مدیران ارشد، کاوشگر گروه هستند و در جایی که دیگران تردید دارند، پیشتازند. بنابراین گرایش این طیف شخصیتی به نوآوری و کسب تجربههای تازه و بهرهگیری از نیروی عقلانی، موجب افزایش جسارت و پذیرش ریسک در شرایط عدم اطمینان میشود. نتیجه حاصل از فرضیههای پنجم و ششم با نتیجه حاصل از پژوهش میرکو و همکاران (2018) مطابقت دارد ولی با نتیجه پژوهش جوکار و همکاران (1393) مطابقت ندارد. نتیجه آزمون فرضیه هفتم و هشتم نشان دادند، عامل شخصیتی تطابقپذیری به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی و معنادار دارد. بر اساس نظریه تکاملی شخصیت، باس(1991)، افراد خوشایند (تطابق پذیر)، احتمالا گرایش دارند تعارض گروهی را برطرف کنند و بین افراد اتحاد برقرار نمایند. این افراد انسجام گروه را تقویت میکنند و گرایش دارند از هنجارهای گروه پیروی کنند. آنها صمیمی، یاریگر و گروهگرا هستند و با دیگران کنار میآیند. در نتیجه مدیران ارشد با ویژگی تطابقپذیر، موجب افزایش کار تیمی و استفاده از خرد جمعی در تصمیمگیریها و پذیرش ریسک منطقی در تصمیمات مالی میشوند. بنابراین هرچه این ویژگی شخصیتی در مدیران ارشد برجستهتر باشد، احتمال درماندگی مالی شرکتها کاهش مییابد. نتیجه این فرضیهها با نتیجه پژوهش دستگیر و ابراهیمی (1395) مطابقت داشته ولی با نتیجه پژوهش جوکار و همکاران (1393) همراستا نیست. نتیجه آزمون فرضیه نهم و دهم نشان دادند، ویژگی شخصیتی وظیفهشناسی به طور مستقیم بر ریسکگریزی مالی و به طور غیرمستقیم از طریق ریسکگریزی مالی بر درماندگیمالی شرکتها تاثیر منفی و معنادار دارد. مدیران ارشد وظیفه شناس، مراقب، جزئیات گرا، به علاوه متمرکز و قابل اطمینان هستند. افرادی که در این مقیاس نمره بالایی میگیرند، به اصول اخلاقی پایبند هستند و تعهدات اخلاقی را به طور دقیق، انجام میدهند، همچنین مقیاس محتاط در تصمیمگیری، مربوط به حد تمایل افراد به فکر کردن قبل از اقدام به عمل است. نمره بالا در این مقیاس، نشان دهنده تامل زیاد و احتیاط فرد در انجام دادن امور است. بنابراین اداره آگاهانه امور و تمایل افراد به فکر کردن قبل از اقدام به عمل در مدیران وظیفهشناس، موجب اتخاذ تصمیمات معقول و پذیرش ریسک منطقی میشود. نتیجه این فرضیه با یافتههای کری و همکاران (2012) و جوکار و همکاران (1393) مطابقت ندارد. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه یازدهم نشان داد، متغیر ریسکگریزی مالی بر درماندگی مالی تاثیر مثبت و معنادار دارد. ریسکگریزی مالی مدیران موجب اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری با ریسک پایین و به تبع آن عدم پذیرش فرصتهای سرمایهگذاری دارای ریسک و ارزش بالا میگردد. بنابراین، مدیرانی که در پی منفعت شخصی خود هستند با کاهش ریسکپذیری شرکت، سبب کاهش ارزش شرکت میشوند. نتیجه این فرضیه با نتیجه حاصل از پژوهش قالیباف و همکاران (1394)، مبنی بر اینکه میان ریسکگریزی مدیران و عملکرد صندوق های سرمایهگذاری رابطه معنادار و معکوس وجود دارد، همخوانی دارد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش میتوان اذعان نمود که ویژگیهای شخصیتی گشودگی به تجربه، تطابقپذیری و وظیفهشناسی (با تاثیر منفی)، متغیر برونگرایی و ریسکگریزی مالی (با تاثیر مثبت)، به عنوان متغیرهای قوی در پیش بینی و تبیین درماندگیمالی شرکتها میباشند. در بازار سرمایه ایران، مدیران ارشدی که ابعاد شخصیتی، گشودگی به تجربه، تطابقپذیری و وظیفهشناسی آنها برجسته است، در سطح اطمینان 95 درصد، ریسکگریز نمیباشند و احتمال درماندگیمالی شرکتها را کاهش میدهند. اما مدیران ارشدی که ویژگی شخصیتی برونگرایی آنها برجسته است، ریسکگریز و احتمال درماندگیمالی شرکت ها را افزایش میدهند. بنابراین، تاکید میگردد، ذینفعان شرکتها بویژه سرمایهگذاران و اعتباردهندگان در هنگام سرمایهگذاری و اعطای اعتبار، ویژگیهای شخصیتی و ریسکگریزی مدیران ارشد را به عنوان دو مؤلفه اثرگذار بر عملکرد شرکت ها مد نظر قرار دهند. با توجه به نتایج حاصل از آزمون فرضیهها و تاثیر صفات شخصیتی: برونگرایی، گشودگی به تجربه، تطابقپذیری و وظیفهشناسی به طور غیر مستقیم بر درماندگیمالی شرکتها پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی به بررسی تاثیر سایر سوگیریهای رفتاری مدیران (روانشناختی شناخت) و سایر عوامل روانشناختی رفتاری (مثل خودکارآمدی، خود تنطیمی، هوش هیجانی و خودکنترلی) بر درماندگیمالی پرداخته شود. همچنین کمیته انتصابات مدیران سازمانها، شرکتها و واحدهای اقتصادی در هنگام گزینش مدیران ارشد، ویژگیهای شخصیتی و تمایلات رفتاری آنها را به عنوان دو عامل اثرگذار بر موفقیت و یا شکست سازمانها مد نظر قرار دهند.
فهرست منابع
1- آقا محمدیها، مریم و شریف آبادی، عباس. (1394). ویژگی های شخصیتی و رفتاری مدیران و قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM). پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد.
2- ابراهیمی، خدیجه؛ دستگیر، محسن و لطیفی، زهره. (1396). ارزیابی اهمیت ویژگیهای شخصیتی تحلیلگران بازار سرمایه به عنوان بعد سوم موفقیت آنها. دانش سرمايهگذاري، 6(22)، 100-87.
3- اسدنیا، ابوالفضل؛ جلیل پور، پیمان؛ احمدی، وحید و بریاجی، مهدی. (1395). «رابطه ویژگیهای شخصیتی با عملکرد شغلی در بین کتابداران کتابخانههای دانشگاههای شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز». علوم و فنون مديريت اطلاعات، 2(1)، 157-141.
4- بنیمهد، بهمن. (1400). عواطف فردی، هیجانخواهی، تمایل به شرط بندی و پیش بینی رفتار مدیریت سود : آزمون نظریه سطوح بالاتر، مجله علمی پژوهشی آیندهپژوهی مدیریت، دوره 32 شماره 1 (پیاپی 124).
5- تمنائیفر، محمدرضا و منصوری نیک، اعظم. (1393). ارتباط ویژگیهای شخصیتی، حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی با عملکرد دانشجویان، پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، 20(1)، 166-149.
6- جوکار، حامد؛ واردی، سیده شایسته؛ علامه حائری، فرید الدین و شریفی رنانی، حسین .(1393). بررسی ویژگیهای شخصیتی بر ریسکگریزی سرمایهگذاران. اولین کنفرانس بین المللی مدیریت، حسابداری و اقتصاد، شیراز.
7- چالاکی، پری؛ منصورفر، غلامرضا و کرمی، امیر. (1397). بررسی تاثیر توانایی مدیریت بر درماندگیمالی با تاکید بر انعطافپذیري مالی. دانش حسابداری مالی، 5 (1)، 180-153.
8- حیدرپور، فرزانه و رجبدری، حسین. (1396). رابطة اخلاق حرفهای و ویژگیهای شخصیتی سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار. اخلاق در علوم و فناوری، 2(12)، 164-161.
9- حاجی ابراهیمی، مریم و اسکندر، هدی. (1398). بررسی تأثیر بیش اطمینانی مدیریت بر ریسک پذیری و عملکرد شرکت. پژوهشهای تجربی حسابداری، 8(31)، 364-339.
10- خواجوی، شکرالله و قدیریانآرانی، محمد حسین. (1397). توانایی مدیران، عملکرد مالی و خطر ورشکستگی. مجله دانش حسابداری، 9(1)، 35-61.
11- درگاهی، حسین؛ رحمانی، حجت؛ بیگدلی، زهرا؛ جوادی قلعه، اسماعیل و یوسف زاده، نگار .(1394). هوش مدیریت: یک مطالعه مروری نظاممند بر روی مدیران آزمایشگاههای بالینی. آزمایشگاه و تشخیص، 7 (27)، 24-11.
12- دارابی، رؤیا؛ چناری بوکت؛ حسن، و ولیخانی محمد جعفر. (1395). ابعاد و رویکردهاي نظریه مالیرفتاری. مطالعات حسابداری و حسابرسی، 5 (17)، 25-12.
13- سارویی، سمیه؛ وکیلی فر، حمیدرضا؛ طالب نیا، قدرت الله .(1398). پیشبینی خطر ورشکستگی با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی مبتنی بر رویکرد پرسپترون چندلایه (شواهد تجربی: بورس اوراق بهادار تهران). آینده پژوهی مدیریت، 30(4)، 205-217.
14- ساعتچي، محمود؛ کامکاری، کامبیز و عسگریان، مهناز. (1389). آزمونهای روانشناختی، تهران، نشر الگو.
15- شاکری، المیرا؛ دهقانان، حامد؛ خاشعی، وحید؛ تقوی فرد، محمدتقی. (1400). تحلیل شناختی مدلهای ذهنی مدیران در فرآیند مدیریت ریسک منابع انسانی جهت ارتقای عملکرد سازمانی با استفاده از تکنیک استخراج استعارهای آلتمن، مجله مدیریت بهره وری، 1(2)، 49-23.
16- فقیهی، ابوالفضل؛ ملاحسینی، علی. (1400). تبیین ویژگیهای شخصیتی موثر بر عملکرد مدیران بحران با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری، نشریه پژوهشهای مدیریت عمومی، 14(52)، 141-121.
17- قالیباف اصل، حسن؛ پورداداش مهربانی، نازیلا و دهقان نیری، لیلا. (1394). بررسی رابطه بین ریسکگریزی مدیران و عملکرد نهادهای مالی در بازارسرمایه (مطالعه موردی صندوقهای مشترک سرمایهگذاری). راهبرد مدیریت مالی، 3(10)، 23-1.
18- کردستانی، غلامرضا؛ تاتلی، رشید و کوثری فر، حمید. (1393). ارزیابی توان پیش بینی مدل تعدیل شده آلتمن از مراحل درماندگیمالی نیوتن و ورشکستگی شرکتها. دانش سرمایه گذاري، 3(9)، 100-83.
19- کرمی، شیوا؛ دهقان، عبدالمجید و خدادادی، عباس .(1399). نقش ابعاد تصمیمگیری و ریسکپذیری بر عملکرد مدیران مالی (مورد مطالعه: صنعت بانکداری). دانش مالی تحليل اوراق بهادار، 13(47)، 50- 33.
20- کریمی، زهرا؛ ایعقوب نژاد، احمد؛ صمدی لرگانی، محمود؛ پورعلی، محمدرضا. (1400). ارزیابی تاثیر سوگیریهای روانشناختی فردی و ابعاد شخصیتی حسابرسان بر کیفیت حسابرسی، پژوهشهاي حسابداري مالي و حسابرسي، 13(4)، 52-23.
21- منصورفر، غلامرضا؛ غیور، فرزاد و لطفی، بهناز. (1392). ترکیب اجزای جریان نقد و پیشبینی درماندگیمالی در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات حسابداری و حسابرسی، 5 (18)، 22-1.
22- ملک جعفریان، روحالله. (1392). بررسی نظریات مربوط به فرآیند تصمیمگیری و انتخاب استراتژی. ماهنامه اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی کار و جامعه، 162، 67-73.
23- محبی هره دشت، بهنام؛ چاوشی، سید کاظم؛ جهانگیر نیا، حسین و غلامی جمکرانی، رضا .(1399). بررسی تأثیر شاخصهای غیرمالی بر پیشبینی وقوع درماندگی مالی از دیدگاه مدیران شهری (مورد مطالعه: بانک شهر). اقتصادی و مدیریت شهری، 8(30)، 38-23.
24- نورائي، مريم؛ محمدی ملقرني، عطاال؛ نوروش، ایرج؛ بهمن پور، کاوه .(1399). ريسك پذيري و خوش بيني مديران: تحليل مدل مالي عصبي بر مبناي سنجش هورمونها، نشریـه علمـی حسابداري مدیریت، 14(48)، 231-215.
25- وقفی، سید حسام و دارابی، رویا .(1397). «رویکرد مدل معادلات ساختاری در تحلیل سه سطحی درماندگیمالی در شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران». راهبرد مدیریت مالی، 6 (22)، 215-189.
26- Azizah, Z. L., Yustrida, B., & Rony, W. (2020), the effect of financial distress, management replacement, audit opinion, institutional ownership and company size of auditor switching. Proceedings of the 5th NA international conference on industrial engineering and operations management detroit, Michigan, USA, august 10 – 14.
27- Andersen, J.A. (2000). Intuition in managers. Journal of Managerial Psychology, 15(1): 46-67.
28- Alexander, G. J., Baptista, A. M., & Yan, S. (2020). Portfolio selection with mental accounts: An equilibrium model with endogenous risk aversion. Journal of Banking and Finance, 110, [105599]. https://doi.org/10.1016/j.jbankfin.2019.07.019.
29- Barney, J. (1991). Firm resources and sustained competitive advantage. Journal of Management, 17(1), 99-120.
30- Bruno, A.V., Leidecker, J.K. (1988), Causes of new venture failure: 1960s vs. 1980s. Business Horizons, 31 (6), 51-56.
31- Carrie, P., & Meir, S. (2012), Questionnaires of risk tolerance, Regret, overconfidence, and other investor propensities. SCU leavey school of business research paper No. 10-05, Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=1549912.
32- Candian, G. & Dmitriev, M. (2020). Risk aversion, uninsurable idiosyncratic risk, and the financial accelerator. Review of economic dynamics, Elsevier for the society for economic dynamics, 37, 299-322.
33-
0.343- |
0.438- |
گشودگی به تجربه |
برونگرایی
|
وظیفه شناسی |
0.004- |
0.12 |
0.181 |
درماندگی مالی |
34- Hoelscher Jamie L, Seavey Scott E, (2014), Auditor Industry Specialization and Corporate Risk-Taking, Managerial Auditing Journal, 29 (7), 596-620.
35- Kingsley, Opoku., Appiah, Amon Chizema, (2016), The impact of board quality and nomination committee on corporate bankruptcy” Advances in Accounting, 75-81.
36- Kalsoom, Zahra, Majid, Jamal Khan, Muhammad, Akib, Warraich. (2018). CEO Characteristics and the Probability of Financial Distress: Evidence from Pakistan, NUML International Journal of Business & Management, 13 (2).
37- Kaplan, H.I., and Sadock, B.J. (2005). Synopsis Psychiatry, Behavioral ScienceS Clinical Psychiatry. Baltimor, Williams and Wilkins Pub
38- Kingsley Opoku Appiah, Amon Chizema, (2016), The impact of board quality and nomination committee on corporate bankruptcy. Advances in Accounting, 35, 75-81.
39- Khajavi, Shokrallah, Ghadirian Arani, Mohammad Hossein. (2018). "Managers' ability, financial performance and bankruptcy risk." Journal of Accounting Knowledge, 9 (1), 35-61.
40- Milidonis, A. Stathopoulos, K. (2014). Managerial incentives, risk aversion, and debt. Journal of Financial and quantitative analysis, 49 (2), 453-481.
41- Mirko, H., Benischke, Geoffrey, P. Martin, Lotte, Glaser. (2018), CEO equity risk bearing and strategic risk taking: The moderating effect of CEO personality. Strategic Management Journal published by John Wiley & Sons, Ltd.
42- McCrae, R.R., and P.T. Costa. (1996), Toward a new generation of personality theories: Theoretical contexts for the five-factor model. In J.S. Wiggin (Ed.), the five-factor model of personality, theoretical perspectives. New York, Guilford press.
43- McCrae, R.R., and Costa, J.R. (1980). Openness to experience and ego level in loevinger'sentce completion test: Dispositional contribution to developmental models of personality. Journal of personality and social psychology, 39, 1179-1190.
44- Mayfield, C. Perdue, G & Wooten, K. (2008). Investment management and personality type, inancial Services Review 17(2008) 219–236.
45- Navitha, S, S. (2022). An econometric analysis of financial distress determinants from an emerging economy governance perspective. Journal Cogent Economics & Finance, 10(3), 1-36.
46- Scott, H, YI, W. & Don, C, Z. (2022). Is Risk Propensity Unique from the Big Five Factors of Personality? A Meta-Analytic Investigation, Journal of Research in Personality. Available online 15 February 2022, 104206 In Press, Journal Pre-proof.
47- Stefano, G. (2021). Risk Aversion and Fiscal Consolidation Programs, online at https://mpra.ub.uni-muenchen.de/105500/ MPRA Paper No. 105500, posted 25 Jan 2021 02:46 UTC.
48- Xing, H., & Nancy, R. X. (2021). Risk Aversion Propagation: Evidence from Financial Markets and Controlled Experiments, Available at SSRN: https//ssrn.com/abstract = 3852463.
49- Yaoqin, L., Xixiong, X.,Yushu, Z., Mamiza, H. (2021). CEO decision horizon and corporate R&D investments: an explanation based on managerial myopia and risk aversion, 61(4), 5141-5175. https://doi.org/10.1111/acfi.12752.
50- Whitaker, R. (1999). The Early Stage of Financial Distress. Journal of Economics and Financial, 23(2): 123-133.
یادداشت ها
. Taylor & Brown 15. Saucier
2 . Gordon, M.J 16. Hulland
3 . Gitman 17. Karen Horney
4 . Whitaker 18. David Buss
5 . Tett and et al.
6. Kaplan and Sadock
7 . Neuroticism
8 . Extraversion
9 . Agreeableness
10. Openness to experience
1 . Conscientiousness
2. Gilbert and et al.
3. Asquith and et al.
4. Denis and Deni
Mediating Role of Financial Risk Aversion on the Relationship between Personality Characteristics of Senior Managers and Corporate Financial Distress
Karen Horney
Abstract
Background: Recognizing and analyzing the factors affecting the financial distress of companies and preventing its occurrence is one of the important issues in the economic and financial field. The personality characteristics of senior managers and their behavioral errors such as financial risk aversion as a component affect the financial decisions of managers and consequently the success and failure of companies in the field of competition.
Purposes: The purpose of this study is to investigate the effect of personality characteristics of senior managers on financial distress of companies with emphasis on the role of financial risk aversion.
Methods: The research method in terms of purpose in the group of exploratory research, in terms of data collection in the category of qualitative research and in terms of results is also in the category of developmental research. The statistical sample of this research consists of 181 senior managers of manufacturing companies listed on the Tehran Stock Exchange. PLS2 Smart software was used to analyze the data obtained from the questionnaire.
Results: The results showed that personality charactristics, openness to experience, adaptability and conscientiousness through the variable of financial risk aversion with indirect path coefficient, respectively -0.246, -0.151 and -0.193, negatively explained the changes of financial distress of companies. Extraversion feature with a path coefficient of 0.080, indirectly through the variable of financial risk aversion had a positive and direct impact on corporate financial distress. But no relationship was found between neuroticism personality trait and financial risk aversion and financial distress. Also, the financial risk aversion variable explains 58.6% of the changes in the financial helplessness variable in a positive and direct way.
Conclusion: The results show that senior managers with personality charactristics of openness to experience, adaptability and conscientiousness, reduce their risk aversion and reduce the financial distress of companies and extraverted senior executives increase their risk aversion and increase the financial distress of companies.
Keywords: Financial Distress, Financial Risk Aversion, Personality Charactristics.
-
Providing a model for the market of selling new goods by one-to-one marketing method
Print Date : 2021-05-22 -
-
Conceptualization of business excellence model: Based on future study approach
Print Date : 2021-02-19