Design an Open Policy-Making Model
Subject Areas : Public Policy In Administrationmorteza nosoohi 1 , Akbar Etebarian 2 , Mehrabaan Hadi Paykani 3 , Reza Ebrahimzadeh 4
1 - PhD Student in Public Administration, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran.
2 - Associate Professor, Department of Public Administration, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran
3 - Assistant Professor, Department of Public Administration, Islamic Azad University, Isfahan Branch (Khorasgan), Isfahan, Iran.
4 - Department of Management. Isfahan (khorasgan) branch. Islamic Azad University. Isfahan. Iran
Keywords: open data and open innovation, : open policy-making model, Open Government,
Abstract :
Background: The growing disconnect between citizens and policymakers leads to a crisis of legitimacy and requires the policy area to be re-engineered to re-engage citizens and improve the performance of governments. Accordingly, in recent years, the open policy making model is rapidly replacing traditional models, the knowledge of its dimensions can be a way to use it. Objective: Designing an open policy making model is the main objective of this research. Method: This study, using the critical interpretive synthesis method, while systematically reviewing the resources found in the field of open policy-making, has selected 37 sources from about 500 sources and assigned 250 codes to 827 sections of the reviewed sources in MAXQDA2020 software have been analyzed. Findings: 250 codes were divided into 29 themes and 5 dimensions of open data, open innovation, open policy making, trust and open government, which indicate the dimensions of the open policy making model. Conclusion: Utilizing the principles of open government and addressing open data and open innovation, while strengthening open policy-making, which is to open the policymaking process, rebuild public trust and lead to improving government performance.
اسمیت، کوین بی. و لاریمر، کریستوفر. 1392. درآمدی بر نظریه خط مشی گذاری عمومی. ترجمه دانایی فرد، حسن. تهران: صفار.
احمدی، کیومرث و الوانی، سید مهدی. 1394. جایگاه نظریه خدمات عمومی نوین در تبیین مفهوم پاسخگویی اجتماعی سازمانهای دولتی. فصلنامه سیاستگذاری عمومی، دوره 1، شماره 2.
الوانی، سید مهدی. و شریف زاده، فتاح. 1394. فرایند خط مشی گذاری عمومی. تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
جاودانی، حمید. 1392. سیاست پژوهی. تهران: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی.
دانایی فرد، حسن. و الوانی، سید مهدی. 1390. مباحث مدیریت دولتی. تهران: شرکت نشر فرهنگی علمی.
ذوالفقارزاده، محمد مهدی. و شهسواری، زینب. 1398. جمع سپاری خط مشی و جلب مشارکت عامه در فرایند خط مشی گذاری عمومی. فصلنامه سیاستگذاری عمومی. دوره 5، شماره 2.
فلاح زاده، علی محمد. و رکابدار، سید جمال. 1396. نگاهی به حق اداره مطلوب در حقوق اداری ایران. دو فصلنامه حقوق اداری. دوره 4، شماره 12.
قرونه، حسن. و بابکی راد، اعظم. 1394. پیش ارزیابی سیاست از مفهوم تا اجرا رویکرد آینده پژوهی به سیاستگذاری. تهران: آینده پژوه.
محقر، علی و همکاران. 1397. فراترکیب روشهای مدل سازی سیستمهای پیچیده فنی – اجتماعی با رویکرد پارادایم چندگانه- روش شناسی چندگانه. فصلنامه مدیریت صنتعی دوره 10، شماره 1.
واعظی، رضا. و آزمندیان، محمد صادق.1390. مدل سه بعدی پاسخگویی. فصلنامه مطالعات مدیریت نیروی انتظامی. دوره 6، شماره 1.
هادی پیکانی، مهربان. 1395. درآمدی بر فرایند خط مشی گذاری عمومی. اصفهان: معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
_||_-------. 2016. Open policy making in the EU Lessons and Opportunities. The Democratic Society.
-------. 2016. Open Government Impact & Outcomes. World Bank. available at https://openknowledge.worldbank.org/
Bakıcı, T., Almirall, E., & Wareham, J. 2013. A smart city initiative: The case of Barcelona. Journal of the Knowledge Economy, 4, 135-148. Retrieved from http://dx.doi.org/10.1007/s13132- 012-084-9.
Bench, S., & Day, T. 2010. The user experience of critical care discharge: a meta-synthesis of qualitative research. International journal of nursing studies,47, 487-499.
Bertot, J.C., Butler, B.S., & Travis, D. 2014. Local big data: The role of libraries in building community data infrastructures.
15th Annual International Conference on Digital Government Research, (pp. 18-21). Mexico.
Creso Sa, Julieta Grieco. 2015. Open Data for Science, Policy, and the Public Good. review of policy research, 526-543.
Dixon-Woods, M., Cavers, D., Agarwal, S., Annandale, E., Arthur, A., Harvey, J., ... & Riley, R. 2006. Conducting a critical interpretive synthesis of the literature on access to healthcare by vulnerable. BMC medical research methodology, 6, 35.
Dulong de Rosnay, M., & Janssen, K. 2014. Legal and institutional challenges for opening data across public sectors: Towards common policy solutions. Journal of theoretical and applied electronic commerce research, 9, 1-14.
Edwards, J., & Kaimal, G. 2016. Using meta-synthesis to support application of qualitative methods findings in practice: A discussion of meta-ethnography, narrative synthesis, and critical interpretive synthesis. The Arts in Psychotherapy, 51, 30-35.
Kalampokis, E., Tambouris, E., & Tarabanis, K. 2011. A classification scheme for open government data: Towards linking decentralised data. International Journal of Web Engineering and Technology, 6, 266-285. Retrieved from http://dx.doi.org/10.1504/IJWET.2011.
Mathias Kube, Dennis Hilgers, Giordano Koch, Johann Fu¨ller. 2015. Explaining voluntary citizen online participation using the concept of citizenship: an explanatory study on an open government platform. DOI 10.1007/s11573-014-0756-y. published online: J Bus Econ. 85:873–895
Mutuku, L.N., & Colaco, J. 2012. Increasing kenyan open data consumption: A design thinking approach. Proceedings of the
6th International Conference on Theory and Practice of Electronic Governance, (pp. 18-21). New York, NY, USA: ICEGOV '12, ACM.
Noblit, G.W., & Hare, R.D. 1988. Meta-Ethnography: synthesizing qualitative studies. Los Angeles: Sage Publications.
Parycek, P., Hochtl, J., & Ginner, M. 2014, 05. Open government data implementation evaluation. Journal of theoretical and applied electronic commerce research, 80–99. Retrieved from http: //www.scielo.cl/scielo.php?script=sci_arttextpid=S0718-
18762014000200007 nrm
Paterson, B. L., Dubouloz, C. J., Chevrier, J., Ashe, B., King, J., & Moldoveanu, M.,2009, Conducting qualitative metasynthesis research: Insights from a metasynthesis project. International Journal of Qualitative Methods, 8, 22-33.
Thomas, J., & Harden, A. 2008. Methods for the thematic synthesis of qualitative research in systematic reviews. BMC medical research methodology,8, 45.
Tim Hughes, Kaela Scott Paul Maassen. 2012. Improving Public Services: Guidance for developing OGP commitments.
طراحی مدل خط مشی گذاری باز
چکیده:
زمینه: قطع ارتباط روزافزون بین شهروندان و سیاستگذاران منجر به ایجاد بحران مشروعیت، کاهش اعتماد عمومی و سرخوردگی سیاسی گردیده و حوزه سیاستگذاری را ملزم به بازمهندسی نموده تا ضمن جذب اعتماد مجدد شهروندان، منجر به بهبود عملکرد حکومتها گردد. بر این اساس در سالهای اخیر مدل خطمشیگذاری باز به سرعت در حال جایگزینی با مدلهای سنتی میباشد که شناخت ابعاد آن میتواند راهگشای بهره گیری از آن باشد.
هدف: طراحی مدل خط مشی گذاری باز هدف اصلی این پژوهش است تا بتواند به عنوان راهنمای عمل سیاستگذاران مورد استفاده قرار گیرد.
روش: این پژوهش با بهرهگیری از روش فراترکیب تفسیری- انتقادی1 ضمن بررسی سیستماتیک و انتقادی منابع یافت شده در زمینه
خطمشیگذاری باز به انتخاب 37 منبع از میان حدود 500 منبع یافت شده پرداخته و با اختصاص 250 کد به 827 بخش از منابع مورد بررسی در نرم افزار MAXQDA2020 به تجزیه و تحلیل پرداخته است.
یافتهها: 250 کد تعیین شده در 29 تم و در نهایت در پنج بعد داده باز، نوآوری باز، خط مشی گذاری باز، اعتماد و دولت باز تقسیم بندی شدند که گویای ابعاد مدل مورد نظر میباشند.
نتیجه: بهرهگیری از اصول دولتباز (شفافیت، مشارکت و همکاری) و پرداختن به دادهباز و نوآوریباز، ضمن تقویت خطمشیگذاری باز که همانا بازتر کردن فرایند سیاستگذاری و نقش دادن به مردم در تمامی مراحل چرخه سیاستگذاری میباشد، اعتماد عمومی را بازسازی نموده و بهبود عملکرد حکومت را تقویت می کند.
واژگان کلیدی: مدل خطمشیگذاریباز، دولتباز، دادهباز و نوآوریباز
مقدمه:
در ادبیات موضوع خطمشيگذاري عمومي، دو مدل كلان وجود دارد (اسمیت و لاریمر، 1392: 37) يكي به تيپ شناسي و گونهبندي انواع خطمشيها مي پردازد كه بسته به نظرات انديشمندان مختلف گونههاي متفاوتي از خطمشيها ارائه شده است. به عنوان نمونه مي توان به خطمشيهاي قضايي، اجرايي و تقنيني يا ماهوي و رويه اي يا نمادين و مادي يا توزيعي، بازتوزيعي و تنظيمي يا فراگير، هادي و عمومي و... اشاره نمود (هادي پيكاني، 1395: 30، جاودانی، 1392: 41) ولی تاکنون در منابع در اختیار اشارهای به گونه خطمشیگذاری باز در مقابل خطمشیگذاری بسته یا نیمه باز نشده است. ديگري مدل چرخهاي سیاستگذاری عمومی است كه در آن، مراحل شناسایی مشکل، دستورگذاری، تدوین، تصویب، اجرا و ارزیابی تفكيك شدهاند كه البته مسير بازخوردي ما بين مراحل پيش گفته نيز وجود دارد (قرونه و بابکی راد، 1394: 4 و 76) و برای هر کدام از مراحل مذکور، در منابع مختلف مدلهایی ارائه شده است به عنوان نمونه در مرحله دستورگذاري مدلهاي ابتكار دروني، ابتكار بيروني، بسيج و رسانه معرفي شده اند يا در مرحله تدوين، مدلهاي نهادي، فرايندي، تئوري بازي، عقلايي، نخبگي و ...ارائه شده است (الوانی و شریف زاده، 1394: 15-90، هادي پيكاني، 1395: 71-122). مساله مهم آنست که در بهترين حالت، اين مدلها عمدتا متاثر از رویکردهای مبتنی بر دموکراسی نمایندگی است که بر اساس نظر چارالابیدیز2 امروزه این رویکرد باید با روش های مشارکت مداوم شهروندان ترکیب شود (ذوالفقارزاده و شهسواری، 1398). هر چند در طول زمان با حرکت به سمت برخي از مدلها سعي شده است كه بازيگران ديگري نيز در خطمشيگذاري نقش آفريني كنند، به عنوان نمونه در مدل اجرا با تاكيد بر رويكرد پايين به بالا، بوروكراتها نيز در خطمشيگذاري نقش مييابند ولي بايد توجه داشت كه در اين حالت نيز تمامي بازيگران از بدنه حاكميتي مي باشند و يا با پیدایش مفهوم دولت باز و توجه به نوآوری باز، در مدل شبکهای سعی شده است که فضاي سياستگذاري بازتر شود و ذینفعان مختلف درگیر موضوعات و مراحل مختلف چرخه سياستگذاري عمومي شوند ولی تاثيرگذاري ذينفعان در این مدل بیشتر در قالب نهادها ميباشد. در حاليكه با حركت از نظامهاي پادشاهي به سمت نظامهاي مشروطه و سرانجام نظامهاي دموكراسي يا مردمسالار، به تدريج قاطبه مردم در سياستگذاريها قدرت مييابند و سياستگذاران ديگر نمي توانند به تنهايي و در پشت دربهاي بسته و با اتكا به اطلاعاتي كه فقط در نزد آنهاست براي ديگران و برای كل مردم تصميمگيري و سياستگذاري نمايند و باید تلاش نمایند اعتماد عمومی را با ارتقا شفافیت و بر پایه سیاستهایی مانند داده باز حکومتی افزایش دهند. اعتماد داشتن مردم به دولت، اقدامات دولتها را مشروعیت بخشیده و محیط مناسبی را برای حمایت از سیاستهای آنها ایجاد میکند. بدون اعتماد مردم، سیاستگذاری با ریسک بالای اجرا مواجه است، کاهش اعتماد سیاسی، اعتماد اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده و انسجام اجتماعی را کاهش میدهد و کاهش اعتماد به بازیگران اقتصادی نیز باعث افزایش هزینههای معاملات که عمدتا ناشی از اطلاعات نامتقارن میباشد، خواهد شد. قطع ارتباط روزافزون بین شهروندان و تصمیمگیرندگان، حوزه سیاستگذاری را ملزم به بازمهندسی نموده است. فضاهای جدید مشارکت سیاسی از طریق گسترش ارتباطات بویژه ارتباطات دیجیتال تقویت و حتی گسترش مییابند. دولتها و ادارات برای تسهیل مشارکت شهروندان، مدلهای مختلفی مانند دولت الکترونیکی و دولت باز را پیدا کرده و از آنها استفاده میکنند. در این رابطه جنبش «مشارکت دولت باز3» به منظور افزایش مشارکت مردمی، مبارزه با فساد و بکارگیری فناوریهای جدید برای ایجاد دولتهایی بازتر، اثربخشتر و پاسخگوتر در سال 2011 شکل گرفته است كه تلاش میکند اعضا آن حرکتی را در سطح دولت باز ایجاد نموده و نوآوری باز را در سطح ملی ترویج نمایند. جنبش دولت باز به دنبال هدف دستیابی به دولتی است که همکاری بین ادارات دولتی و عموم مردم را امکان پذیر میسازد تا شفافتر و دموکراتیکتر شود (موتوکو و کلاکو، 2012: 18). پنج چالش مد نظر جنبش مذکور در شکل 1 ارائه شده است.
ارتقا پاسخگویی و مسوولیتپذیری |
| ایجاد جوامع امنتر |
| افزایش کارایی مدیریت منابع عمومی |
| ارتقا شفافیت و صداقت عمومی |
| بهبود خدمات عمومی |
شکل1- پنج چالش مهم مورد نظر جنبش مشارکت دولت باز
تعهداتی که باید در برنامه عملیاتی کشورها جهت عضویت در جنبش مشارکت دولت باز درج شوند باید بر اساس چهار اصل دولت باز باشد:
ü شفافیت.
ü مشارکت شهروندان.
ü پاسخگویی و مسئولیت پذیری.
ü بهره گیری از فناوری جهت افزایش تعامل با شهروندان.
اهداف اصلی که در برنامههای عملیاتی کشورهای عضو جنبش مشارکت دولت باز ذکر شده اند در شکل 2 نشان داده شده است:
شکل 2- اهداف اصلی مذکور در برنامههای اقدام دولت باز (هیوگس و همکاران ، 2012)
همانگونه که مشاهده میگردد هدف تحقق دولت الکترونیک و داده باز4 به ترتیب در برنامه عملیاتی 199 و 190 کشور عضو از 250 کشور عضو جنبش مشارکت دولت باز مطرح شده است که حکایت از توجه ویژه اعضا این جنبش به اعتمادسازی برای شهروندان و بازسازی روابط شهروندان و دولت دارند.
یک فرایند سیاستگذاری اعتمادساز بر روی اطلاعات قابل اعتماد و شفاف پایهریزی میشود، یک ساختار تبادل اطلاعات روشن را فراهم میکند و رفتارها و انتظارات بازیگران مختلف را بطور شفاف در نظر میگیرد، بنابراین روند تعاملات را تسهیل میکند و منجر به دستیابی به سازشهای پایدار، همسو با منافع عمومی شده و تسهیلگر اجرای سیاستها میشود. اعمال داده باز نه تنها شفافیت و پاسخگویی یک دولت را افزایش میدهد بلکه میتواند منجر به ایجاد منافع اقتصادی، کشف راه حلهای نوآورانه برای پیشرفت جامعه و همچنین پشتیبانی از کارکردهای ادارات دولتی شود (برتوت و همکاران، 2014: 18؛ پریسک و همکاران، 2014: 5؛ باکشی و همکاران ، 2013: 135؛ دلونگ و جانسن، 2014: 1؛ کالامپوکیز و همکاران، 2011: 266). از دیگر مزایای مهم ناشی از دادهباز میتوان به جلوگیری از فساد، افزایش انگیزه کارمندان خدمات عمومی به دلیل استفاده مجدد از دادههای منتشر شده در تولید خدمات جدید، شهروندان آگاهتر، مشارکت پیشرفته شهروندان و ایجاد اشتغالهای جدید اشاره کرد (پریسک و همکاران، 2014: 5). انتشار دادههای حکومتی مانند ترافیک، هواشناسی، بودجه، دادههای جغرافیایی و مکانی، امکان ایجاد خدمات جدید را در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهد که جدا از سودآوری نیز میتواند در راستای تامین منافع عمومی باشد (برتوت و همکاران ، 2014: 18).
با این وجود، امروزه مردم در مورد چگونگی سیاستگذاری دولتها و عدم پاسخگویی آنها به پیامدهای سیاستها، نگران و بیاعتماد هستند. اینکه دولتها چگونه تعارضات بین اولویتهای بهداشتی و ایمنی، محیطزیستی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی را در حل مسائل عمومی لحاظ میکنند یا اینکه به عنوان نمونه در حوزههای علمی، دانشمندان در حال کار روی تکنیکهایی هستند که سلولها یا اندامهای یک گونه حیوانی (مانند خوکها) را به انسان (انسان بالقوه) پیوند دهند یا در زمینه جنگهای بیولوژیک و هستهای اقدام مینمایند و بودجههای کلانی برای امور نظامی و جنگی پیش بینی میکنند، بر نگرانیهای مردم میافزاید. با وجود چنین رویههایی، سؤالات اخلاقی و اجتماعی مهمی برای بسیاری از شهروندان ایجاد میشود. شک و تردید فزایندهای در مورد سیاستهایی که ارزشها را تهدید میکند و یا مخاطراتی برای سلامتی انسان و جهان طبیعی به همراه دارد، در پیش است. بنابراين ايجاد سيستمهايي كه ارزشهاي عمومي را در سياستگذاریها بهتر منعكس كنند، يك كار ضروري است (احمدی و الوانی، 1394: 1). در حلمسائل عمومی، امکان دارد که سازمانهای دولتی با حل یک مسئله، سبب بروز مسئله دیگر در جامعه پیرامون شوند که لازم است نسبت به پیامدهای ناشی از تصمیم یا اقدامهای خود عملاً پاسخگو باشند. پاسخگویی یکی از راههای ایجاد اعتماد عمومی است (دانایی فرد و الوانی، 1390: 190). پاسخگویی از ارکان اصلی مدیریت دولتی است که اعتماد و انصاف را در اذهان متبلور میسازد (واعظی و آزمندیان، 1390: 97). در رویکرد خدمات عمومی نوین، پاسخگویی چند جانبه یا پیچیده وجود دارد. در واقع سیاستگذاران و کارگزاران باید نسبت به رعایت کردن قانون، در نظر گرفتن منافع عمومی، در نظر داشتن ارزشهای جامعه، لحاظ کردن استانداردهای شغلی و رعایت حقوق شهروندی پاسخگو باشند. بدیهی است عدم پاسخگویی سیاستگذاران منجر به از بین رفتن سرمايههاي اجتماعي، افزایش هزینههای اداره عمومی، نارضایتی و ایجاد
درگیریهای داخلی، بروز فساد و ناكارآمدي میگردد.
هرچند امروزه بواسطه توسعه تکنولوژی و بويژه رشد فناوري اطلاعات و ارتباطات و ایجاد دادههای زیاد و فراوان5 و حرکت به سمت دولت نسل دوم، مرز بین دولت و مردم بسیار کمرنگ شده است که این امر منتهی به پاسخگویی بهتر و اعتمادسازی میگردد، متاسفانه کماکان بسیاری از دولتمردان از مدلهای قدیمی سياستگذاری که عمدتا بسته میباشد، بهرهبرداري
مينمايند. در مدلهای قدیمی شهروندان تا حد زیادی از فرایندهای تصمیمگیری و خطمشیگذاری عمومی جدا هستند و فرصتی برای ارزیابی اطلاعات مربوط به یک مساله و تصمیمگیری، به آنها داده نمیشود. همچنین میتوان شواهد زیادی بر ناکارآمدی سیاستهای مستخرج از مدلهای قدیمی بويژه در زمان اجرا پیدا کرد که ناکارآمدی این سیاستها نیز منجر به تشدید چرخه بیاعتمادی میشود. در واقع به مدلهای سیاستگذاری سنتی انتقاداتی از قبیل موارد زیر وارد است:
ü خطمشیها براساس نظرات افراد محدودی تهیه میشود.
ü خطمشیها قبل از اعلام، به اندازه کافی در معرض چالش برون سازمانی قرار نمیگیرد.
ü روند سیاستگذاری و مدارک و شواهد مورد استفاده در سیاستگذاری به اندازه کافی شفاف نیستند.
ü سیاستها به صورت کافی، واقعیتی را که شهروندان تجربه میکنند، منعکس نمیکند.
ü خطمشیها غالباً بدون توجه کافی با نظرات افراد مجری، تدوین میشود.
دلیل این انتقادات آنست که سیاستگذاران غالبا مشارکت عمومی را (که از اصول دولت باز است)، در بدترین حالت به عنوان یک مزاحمت و یا در بهترین حالت یک امر اختیاری لوکس میدانند. باید توجه داشت که مدلهای رایج و سنتی سیاستگذاری برآورده کننده نقش و انتظارات قدیمی دولتها است ولی دیگر امروزه پاسخگو نمیباشد. بر این اساس با توجه به افزایش آگاهي و رویکرد مطالبهگری مردم از دولتمردان، دیگر شیوههای سنتی اداره امور عمومی، اثربخشی لازم را ندارند. به گفته کینک و استایورز در مقایسه با پارادایم مدیریت دولتی نوین که بر اثربخشی تاکید زیاد داشت، در پارادایم خدمات عمومی نوین بیشتر بر پاسخگویی و جلب اعتماد شهروندان به بخش دولتی تاکید میشود (احمدی و الوانی، 1394: 1). هر چه از حاکمیت به سمت حکمرانی حرکت میشود، مشارکت مردم در امر سیاستگذاری و اجرا بیشتر میگردد. فلاح زاده و رکابدار بیان میکنند: بر اساس ایده اداره مطلوب، تصمیمات اداری باید مستدل بوده و مقام تصمیمگیرنده مکلف است که با ارائه دلایل و مستندات کافی، تصمیمات خود را توجیه کند (نسبت به آنها پاسخگو باشد) و شهروندان حق مشارکت در جریان تصمیماتی را دارند که حقوق و آزادیها و منافع آنها را تحت تأثیر قرار میدهد (فلاح زاده و رکابدار, 1396: 33). امروزه به دلیل اهمیت پاسخگویی و اعتمادسازی حتی در حوزه علم و فناوری، محققان از روشهای مشارکت بیشتر شهروندان و ذینفعان در فرایندهای سیاستگذاری و تعامل با آنها به صورت چهره به چهره با متخصصان، بطور گسترده بهره میبرند. تکنیکهایی که شامل پانلهای مشاوره، هیئت داوری شهروندان، کارگاههای سناریو و کنفرانسهای اجماع است.
با توجه به تاثیری که مشارکت دادن مردم در سیاستگذاری بر افزایش اعتماد آنها و کارآمدی و موفقیت سیاستها در اجرا دارد، قائدتا دیگر نمیتوان از مدلهای خطمشیگذاری قدیمی که عمدتا بسته می باشند، بهرهبرداری نمود و باید به موضوع مدلهای خطمشیگذاری باز پرداخته شود. این موضوع، در سالهای اخیر در سطح بین المللی مورد توجه قرار گرفته است به گونهای که موضوع خطمشيگذاري باز، محور اصلي دومين كنفرانس نوآوري سياسي در كانادا در سال 2016 بوده است. (خطمشیگذاری باز در دوران دیجیتال6، 2016). در گزارش اتحادیه اروپا و گزارش برنامه اصلاحات انگلیس
خطمشيگذاري عمومی باز رويكرد جديدی جهت بهره گیری از ظرفیتهای مردمی در عرصه سیاستگذاری مطرح میشود (فرصتها و درسهای اتحادیه اروپا از سیاستگذاری باز7، 2016).
حال پرسش اصلی این پژوهش آن است که مدل خطمشیگذاری عمومی باز چیست تا راهنمایی برای برنامه عمل سیاستگذاران به منظور بازگردان اعتماد به مردم که هدف اصلی تحقق دولت باز است، باشد؟
روش پژوهش
به منظور پاسخگويي به پرسش پژوهش حاضر در ساحت روش تحقیق کیفی از يك روش فراتركيب تفسیری- انتقادی استفاده شده است. در فراتركيب، تحقيقات مختلف در مفهومي بزرگ تر با هدف خلق يافتههايي كه به طور مستقيم با پدیده در ارتباط هستند، يكپارچه مي شوند (پترسون و همكاران ، 2009: 22 ). در واقع فراتركيب به طيفي از رويكردها گفته مي شود كه از طريق آنها مطالعات مرور و مقايسه مي شود (ادواردز و كايمال، 2016: 30 ). فراتركيب فراتر از يك مرور سيستماتيك است و اطلاعات و يافتهها را در موضوع مرتبط و مشابه بررسي مي كند و ترجمه و تفسير عميقي ارائه مي دهد. ترجمهها فقط به تفسيرهاي فردي اشاره نمي كنند، بلكه اختلافات بين مطالعات مختلف را مشخص كرده و به پژوهشگران توانايي مي دهند تا همزمان درك كنند كه چطور مطالعات مختلف به يكديگر مرتبط هستند (بنچ و دي، 2010: 487 ). فراتركيبها انسجامهايي هستند كه بيشتر از مجموع اجزاي خود (هر مطالعه منفرد) بوده و پيشنهاد تفسير جديدي از يافتهها را با رويكردي استقرايي مي دهند، اين تفسيرها در هر يك از تحقيقات اوليه پيدا نخواهند شد و استنباطهايي استخراج شده هستند كه در قالب گزارشي به عنوان يك كل ارائه ميشوند (توماس و هاردن، 2008: 45 ) كه اين ويژگي ميتواند براي ارائه روشي جديد از ميان روشهاي موجود سودمند باشد. رويكرد انتخابي تحقيق حاضر براي اجراي فراتركيب، روش تركيب تفسيري-انتقادي است8. اين روش توسط ديكسون وودز و همكاران (2006: 35) با در نظر گرفتن طيفي از مباحث در اجراي روششناسيهاي مرور سيستماتيك و فراتركيب شناسايي شده است. اين روش بر خلاف روشهاي متداول فراتركيب كه به دنبال استخراج مقالات و وزندهي آنها هستند، به دنبال انتقاد از پيشينه بصورت پويا، تكرارشونده و عميق است. با وجود اين با توجه به مشابهت و ريشه يكسان اين روش با روشهاي فرا قومنگاري نوبليت و هیر (1988) و تركيب تماتيك توماس و هاردن (2008: 45)، سعي شده از نسخهاي توسعه يافته از تركيب تفسيري انتقادي، با بهره گيري از نقاط مثبت اين دو روش استفاده شود که مراحل آن به قرار زیر است:
مراحل فراترکیب تفسیری- انتقادی به منظور دستیابی به پاسخ مساله پژوهش
ü طراحي پرسش جهت مرور مطالب
ü جستجوي ادبيات
ü نمونهگيري
ü تعيين كيفيت
ü استخراج دادهها
ü ساخت يك تركيب تفسيري
در مرحله آخر (ساخت ترکیب تفسیری) مطابق با روش پيشنهادي ديكسون وودز و همكاران ( 2006: 35 ) و توماس و هاردن ( 2008: 45 ) روي تمهاي استخراج شده، تحليلهاي زير انجام مي شود:
• خلق سازههاي تركيبي با تركيب خطوط استدلال
سازههاي تركيبي نتيجه تغيير شكل يافته، نتایج اوليه و زيربنايي به شكل يك مفهوم جديد است.
• خلق سازههاي تحليلي با تفسير كلي سازههاي تركيبي
طراحي پرسش جهت مرور مطالب:
در اين روش بر خلاف ساير روشهاي فراتركيب، پرسش تحقيق اوليه، كلي و منعطف بوده و اجازه مي دهد تعريف پديده، ابعاد و پیامدهای آن و عوامل موثر بر آن پدیده از تحليل محقق از ادبيات ظهور پيدا كند. در اين مرحله رويكردي تكرار شونده براي تعيين پرسش مرور اتخاذ مي شود و اين پرسش در پاسخ به نتايج و يافتههاي مطالعه، اصلاح مي شود. گفتني است پرسشهای مرور مي تواند با پرسش و مسئله تحقيق متفاوت باشد ولی بايد به گونهاي طرح شود كه به حل مسئله اصلي تحقيق و شناخت پدیده مورد نظر كمك كند. با توجه به اين توضيحات پرسشهاي مرور در این پژوهش که در طول بررسی مورد استفاده قرار گرفتند عبارت بودند از:
ü خطمشيگذاري باز چيست؟
ü پيشنيازهاي تحقق خطمشيگذاري باز به لحاظ فرهنگي و اجتماعي چيست؟
ü خطمشيگذاري باز چه ارتباطي با نوع حكمراني دارد؟
ü پيش نيازهاي تكنولوژيك خطمشيگذاري باز چيست؟
ü خطمشيگذاري باز با مفهوم شهروندي چه ارتباطي دارد؟
ü خطمشيگذاري باز با دولت الكترونيك چه ارتباطي دارد؟
ü ارتباط خطمشيگذاري باز با دموكراسي، دموكراسي الكترونيكي و مشاركت مردمي چيست؟
ü شاخصهاي حكمراني خوب و بويژه شفافيت چگونه با خطمشيگذاري باز مرتبط است؟
ü خطمشيگذاري باز با جمع سپاري و مردم سپاري چگونه مرتبط مي شود؟
پرسشهای فوق مبنایی برای جستجوی تکرار شونده ادبیات بودند.
جستجوي ادبيات:
استراتژيهاي جستجو در رويكردهاي متعارف، به طور عمده متكي بر پايگاههاي داده الكترونيكي هستند. اما اين رويكرد در تركيب تفسيري انتقادي كافي نيست. ديكسون وودز و همكاران ( 2006: 35 ) در اين مرحله از فرايند ارگانيكي مناسبي با ماهيت مطالعه نام مي برند. از اين رو استراتژی جستجوي اين مطالعه شامل جستجوي پايگاههاي داده الكترونيكي مانند سید، سیویلیکا، ایرانداک، گوگل اسکولار، جستجوي وب سايتها مانند بررسی گزارشات در سایت OECD، بررسی زنجيره منابع و بررسی کتابهای مرتبط با موضوع بوده اند. واژههاي كليدي استفاده شده با توجه به پرسشهای مرور انتخاب گردیدند و همانگونه که پرسشهای مرور پس از دستیابی به نتایج اولیه و بررسی آنها توسعه مییافتند، کلید واژهها نیز اضافه میگردیدند. در نهایت کلیدواژههای استفاده شده در فرایند جستجو عبارت بودند از:
جدول 1- کلید واژههای جستجو
کلید واژههای لاتین | کلید واژههای فارسی |
open policy model, open policy making, open policy making& open government, open innovation in public management, open data and policy making, open policy making &good governance, open policy making & digital democracy, open policy making & crudsurcing, open policy making & citizen center
| خطمشیگذاری باز، مدلهای خطمشیگذاری باز، خطمشیگذاری باز و حکمرانی، مدلهای جدید خطمشیگذاری ، خطمشیگذاری باز و دموکراسی الکترونیک، خطمشیگذاری باز و جمعسپاری، خطمشیگذاری باز و دولت الکترونیک، الزامات خطمشیگذاری باز، تجربه خطمشیگذاری باز، خطمشیگذاری باز و دولت ... |
با توجه به جستجوهای انجام شده بیش از 500 مطلب یافت شد و جستجو تا زمانی ادامه یافت که با بکارگیری کلید واژههای مختلف نتایج تکراری حاصل میگردید.
نمونه گيري:
روشهاي متعارف مرور سيستماتيك، تعداد مقالات را با معيارهاي ارزیابی محدود مي كنند. اين استراتژي زماني ممكن است كه زمينه تحقيق به خوبي شفاف باشد و مرزهاي مشخصي داشته باشد. اما در مطالعاتي همانند مطالعه حاضر که مرزها كاملاً مشخص نیستند و هم پوشاني ميان حوزههاي مختلف وجود دارد. براي انتخاب مطالب بايد به جاي ارزیابی کیفیت پژوهشها بر توسعه مفاهيم و تئوريها توجه شود. از اين رو در اين مطالعه از نمونهگيري نظري و اشباع نظري، همانطور كه ديكسون وودز و همكاران (2006: 35) توصيه مي كنند، استفاده شده است.
برخی از مفاهیم مرتبط شناسایی شده در این تحقیق که مرز مشخصی نداشته و در برخی از موارد نیز با هم همپوشانی دارند عبارتند از:
ü دولت باز ü حکمروایی باز ü داده باز ü شفافیت | ü مشارکت مردمی ü نظارت مردمی و همگانی ü فناوریهای شهروندی ü دولت به مثابه پلتفرم9 |
تعيين كيفيت:
روش شناسيهاي مرور سيستماتيك متعارف، با روشهاي مختلفي همانند استفاده از چك ليستهاي كنترل كيفيت مقالات به تعيين كيفيت مقالات مي پردازند. در فرا تركيب معمولي عمدتا از ابزار CASP استفاده ميكنند و با امتيازدهي به موارد زير موضوع را كنترل مي كنند:
ü اهداف تحقيق ü منطق روش ü طرح تحقيق ü روش نمونه برداري ü جمع آوري دادهها | ü انعكاسپذيري و ارتباط محقق با شركت كنندگان ü ملاحظات اخلاقي ü دقت تجزيه و تحليل دادهها ü بيان واضح يافتهها ü ارزش تحقيق |
هنگامي كه ادبيات موضوع پیچیده باشد و با موضوعات دیگر همپوشانی داشته باشد، براي استفاده از چنين روشهايي، چالشهاي خاصی وجود دارد. از آنجا كه در مطالعه حاضر يافتههاي مطالعات نه فقط تعدادي متغير، بلكه مدلها و مفاهيم مربوط به آنها بودند، براي مقايسه آنها امكان ايجاد يك چك ليست وجود نداشت. براي مثال برخی از منابع شامل كتابهاي آموزشي یا پایان نامهها یا گزارشات بودند كه از نظر ساختار و ماهيت با مقالات پژوهشي يا مروري متفاوت هستند. از اين رو در خصوص منابع غیر پژوهشی تأكيد بر محتوا، محل انتشار و اعتبار ناشر آنها بوده است. با توجه به محدود بودن مطالعات پژوهشی انجام شده در خصوص موضوع تحقیق، براي ماكزيمم كردن حضور طيف وسيعي از مقالات در سطح مفاهيم، از آستانهاي بالا استفاده شد. همچنين از معيارهايي همچون بيان شفاف و كافي براي پشتيباني از تفاسير و نتيجه گيريها استفاده گردید در شکل 3 فرایند انتخاب منابع نشان داده شده است:
مرحله اول : بررسی عنوان و کلیات مطالب یافت شده | ||
تعداد مطالب یافت شده: 551 | تعداد مطالب حذف شده:140 | تعداد مطالب باقی مانده:411 |
مرحله دوم : بررسی دقیق چکیده مطالب باقی مانده | ||
تعداد مطالب: 411 | تعداد مطالب حذف شده: 303 | تعداد مطالب باقی مانده: 108 |
مرحله سوم : بررسی محتوا، نتایج مطالب و باقی مانده | ||
تعداد مطالب: 108 | تعداد مطالب حذف شده: 71 | تعداد مطالب باقی مانده: 37 |
شکل3- فرایند ارزیابی و انتخاب منابع
استخراج دادهها:
در این مرحله از روش تركيب تماتيك توماس و هاردن ( 2008: 45 ) براي استخراج دادهها استفاده شده است. تركيب تماتيك همانند تركيب تفسيري انتقادي از روشهاي فراتركيبي است كه از روش فرا قومنگاري نوبیلت و هير ( 1988 ) الهام گرفته است و رويكردي استقرايي و ديدگاهي انتقادي دارد، به همين دليل شباهتهاي زيادي به اين روش دارد. بر اساس گامهاي پيشنهادي اين روش، سه مرحله استخراج دادهها انجام شد. در مرحله نخست متون به صورت جزیی كدگذاري شدند. در این مرحله ابتدا جهت اشراف محقق بر مطالب، کدگذاری اولیه بصورت دستی انجام گرفت تا خطوط استدلال اولیه در ذهن محقق شکل بگیرد ولی پس از آن به جهت اطمینانیابی از دقت اقدامات، از نرم افزار MAXQDA2020 بهرهبرداری گردید. در این مرحله 250 کد اولیه به 847 بخش(جمله یا پاراگراف) از مطالب (37 منبع) ارائه شد که این اقدام با بررسی مکرر کدها، تشابه یابی و ادغام در مواقع لزوم صورت گرفت. سپس در مرحله دوم تمها از تركيب كدهاي اوليه استخراج شدند. در واقع كدها به صورت استقرايي براي كسب معاني و محتواي هر جمله یا پاراگراف ايجاد شدند. قبل از تكميل اين مرحله دوباره كل متن از لحاظ سازگاري تفسيرها و اينكه آيا احتياج به اضافه كردن سطح جديدي از كدها دارد يا خير، بررسي شد كه مشابه مفهوم كدگذاري محوري در تئوري برخاسته از دادهها است. تا اين مرحله تركيب توليدشده بسيار نزديك به يافتههاي مطالعات اصلي است (توماس و هاردن، 2008 ). در این مرحله 29 تم برای پدیده خطمشیگذاری باز تشخیص داده شد. مرحله بعدي تحت عنوان خلق سازههاي تحليلي است كه در فرا قومنگاري و تركيب تفسيري انتقادي تحت عنوان تركيب خطوط استدلال و تركيب تفسيري از آن نام برده ميشود و نقطه قوت و متمايزكننده اين روشها از ساير روشهاي فراتركيب است. سازههای تحلیلی در این تحقیق در قالب 5 عنوان مشخص گردیدند که عبارتند از نوآوری باز؛ داده باز؛ خطمشیگذاری باز؛ اعتماد؛ و دولت و حکمرانی باز.
جدول 2- فراوانی کدها؛ تمها و ابعاد
تعداد کد | تعداد تم | تعداد بعد |
250 | 29 | 5 |
ساخت يك تركيب تفسيري:
در اين مرحله مطابق با روش پيشنهادي ديكسون وودز و همكاران ( 2006: 35 ) و توماس و هاردن ( 2008: 45 ) روي 29 تم (سازه ترکیبی) استخراج شده، سه تحليل انجام شد. ابتدا به تركيب خطوط بحث (تمها) پرداخته شد. سپس ضمن تفسير كلي آنها و بهرهگیری از یک تحلیل انتقادی که به آن ترکیب حذفی میگویند، سازههاي تحليلي به دست آمدند كه مدل
خطمشیگذاری باز را تبيين مي كنند.
یافتهها:
همانگونه که مطرح شد جهت دستیابی به یافته ها و تحلیل آن ها از روش ترکیب تماتیک توماس و هاردن ( 2008: 45 ) که الهام گرفته از روش فرا قومنگاري نوبیلت و هير (1988) است و رويكردي استقرايي و انتقادي دارد، بهره برداری شده است.
نمونهای از کدگذاری های انجام شده:
جدول 3- کددهی
کد | مطلب کد دهی شده |
کاهش مشارکت مدنی در عرصه عمومی به عنوان یکی از چالش های اصلی دولت مدرن در نظر گرفته شده است ( Creso Sa, Julieta Grieco. 2015). | |
اعتماد نتیجه یک دولت باز است که می تواند عملکرد دولت را در تمامی حوزه ها تقویت کند. اگر شهروندان به دولت یا سیاست های خاص دولت اعتماد کنند، برای حمایت از آن سیاست ها مایل به پرداخت (هزینه ، کمک و مالیات) می باشند (Open Government Impact & Outcomes. World Bank, 2016). |
کدگذاری های انجام شده:
در روش تحقیق کیفی، اولین لایه تحلیل، بررسی کدگذاریها و فراوانی آنها است، جدول زیر بخشی از کدگذاریهای انجام شده در نرمافزار بر منابع انتخابی را به ترتیب بیشترین فراوانی ارائه داده است، جدول زیر گویای آن است که کد "مشارکت یکی از پایههای دولت باز" به 17 بخش (جمله یا پاراگراف) در 11 منبع (مطلب) از 37 منبع انتخابی اختصاص یافته است و از این حیث بیشترین فراوانی را داشت و پس از آن کدهای "شفافیت و همکاری از پایههای دولت باز هستند"، بیشترین فراوانی را داشتند.
جدول 4- بخشی از کدها و تمها به ترتیب فراوانی
تم | کد | بخش کدگذاری | مطالب |
حکمرانی و دولت باز | مشارکت یکی از پایههای دولت باز | 17 | 11 |
حکمرانی و دولت باز | شفافیت یکی از پایههای دولت باز | 13 | 8 |
حکمرانی و دولت باز | همکاری از پایههای دولت باز | 12 | 7 |
دولت باز به عنوان پلتفرم | استفاده از تکنولوژیهای دیجیتالی در دولت باز | 11 | 7 |
الزامات سیاستگذاری خوب | کیفیت خطمشیگذاری نیازمند واقعگرایی یا شواهدگرایی | 10 | 5 |
ویژگیهای خطمشیگذاری باز | بازتر کردن فرایند سیاستگذاری | 10 | 8 |
الزامات سیاستگذاری خوب | کیفیت محتوای سیاستها نیازمند نوآوری در خطمشی است | 8 | 5 |
جمع سپاری، خرد جمعی و تولید مشترک | جمعسپاری برای تولید ایدههای مشترک | 8 | 5 |
دولت باز به عنوان پلتفرم | رسانههای اجتماعی تقویت کننده تعاملات بین مردم | 8 | 5 |
شهروند بازیگر اصلی در خطمشیگذاری باز | تقویت تعاملات با شهروندان در سیاستگذاری و | 8 | 5 |
عوامل اعتماد ساز | دولت باز | 8 | 5 |
لابیگری شفاف | ضرورت داده باز اجباری از تعاملات لابیگری | 8 | 1 |
لابیگری شفاف | ضرورت قانونگذاری برای لابیگری | 8 | 1 |
مشارکت سلسله مراتبی است | شورای شهر، هیات منصفهها و جلسات عمومی سطح متوسطی از مشارکت | 8 | 6 |
ویژگیهای خطمشیگذاری باز | گفتگو در خصوص سیاستها و فرایند سیاستگذاری | 8 | 6 |
ویژگیهای خطمشیگذاری باز | ورود صدای شهروندان به فرایند سیاستگذاری | 8 | 7 |
اهداف و اثرات دولت باز | دولت باز تقویت کننده توسعه دموکراسی | 7 | 5 |
تاثیرات مشارکت | تقویت گفتگوی شهروندان با مدیران | 7 | 5 |
دولت باز به عنوان پلتفرم | تقویت تعاملات با شهروندان و ایجاد دموکراسی مترقی تر | 7 | 4 |
دولت باز به عنوان پلتفرم | تکنولوژی، تقویت کننده مشارکت عمومی حتی مستقیم | 7 | 3 |
شفافیت یکی از پایههای دولت باز | داده باز منجر به افزایش شفافیت میشود | 7 | 6 |
شهروندان بازیگر اصلی در خطمشیگذاری باز | شهروندان به عنوان منبع ایده در خطمشیگذاری باز | 7 | 5 |
آزمایشگاه سیاست10 ابزار پایه ای خطمشیگذاری باز | آزمایشگاه سیاست جهت درک واقعی خواستههای افراد تحت تاثیر سیاستها | 6 | 1 |
بهبود عملکرد نیازمند خطمشیگذاری خوب | بهبود عملکرد دولت با طراحی مشترک | 6 | 5 |
دولت باز: حکمرانی همگانی و مشارکتی | دولت باز نیازمند مشارکت عمومی در توسعه، نظارت و ارزیابی | 6 | 3 |
هوشمندی در سیاستگذاری | نگاه جامع به محیط و تواناییهای سازمانی الزام سیاستگذاری خوب | 6 | 2 |
خطمشیگذاری باز | در خطمشیگذاری باز تقویت پاسخگویی با طراحی مشترک محقق میگردد | 5 | 5 |
عوامل اعتماد ساز | درگیرسازی مردم در اجرا و نظارت (همکاری) | 5 | 5 |
مشارکت عمومی | در مشارکت نگاه به شهروندان فراتر از مشتریست | 5 | 4 |
منافع داده باز | سیاستگذاری بهتر | 5 | 4 |
آزمایشگاه سیاست ابزار پایهای | بهره گیری از روشهای قوم نگاری و مردم نگاری در آزمایشگاه سیاست | 4 | 1 |
آزمایشگاه سیاست ابزار پایهای | رویکرد آزمایشگاه سیاست طراحی مشارکتی (همزمان با ذینفعان) است | 4 | 2 |
جمع سپاری، خرد جمعی و تولید مشترک | بهره گیری خطمشیگذاری باز از ساز و کار جمع سپاری و خرد جمعی | 4 | 4 |
شهروندان بازیگر اصلی در خطمشیگذاری باز | شهروندان به عنوان یابنده مشکلات در خطمشیگذاری باز | 4 | 4 |
اشکال مشارکت | باشگاه شهروندی از مکانیزمهای مشارکت عمومی | 2 | 2 |
زیرساختهای نوآوری باز | شهروندان به عنوان منبع نوآوری | 2 | 1 |
اشکال مشارکت | بودجه ریزی مشارکتی | 1 | 1 |
نوآوری باز | جمع سپاری، خردجمعی و تولید مشترک | 1 | 1 |
کدهای مرتبط با خط مشی گذاری باز:
از آنجاییکه خطمشیگذاری باز، موضوع اصلی مورد تحقیق در این پژوهش میباشد، کدهایی که ویژگیها و تعریفی از این پدیده ارائه دادهاند (بر اساس بیشترین فراوانی اختصاص به بخشهای مطالب)، به قرار جدول زیر بودند.
جدول 5- خط مشی گذاری باز
| کد | فراوانی بخش کدگذاری | مطالب (منابع) |
خطمشیگذاری باز | بازتر کردن فرایند سیاستگذاری | 10 | 8 |
گفتگو در خصوص سیاستها و فرایند سیاستگذاری | 8 | 6 | |
ورود صدای شهروندان به فرایند سیاستگذاری | 8 | 7 | |
برقراری روابط جدید با شهروندان | 7 | 5 | |
طراحی مشترک سیاستهای عمومی با مشارکت عمومی | 6 | 5 | |
جلب مشارکت متخصصین برون سازمانی | 6 | 4 | |
خط مشی گذاری باز شامل شفافیت | 6 | 3 | |
توسعه شبکه سیاستگذاری | 5 | 3 | |
تامین منافع عمومی در خط مشی گذاری باز با مشارکت همگانی | 5 | 4 | |
خطمشیگذاری باز و اثربخشی | 4 | 4 | |
ضرورت بازنگری فرایند سیاستگذاری با بهره گیری از ابزارهای نوین | 4 | 4 | |
خط مشی گذاری خوب به دنبال خطمشیگذاری باز و شفاف | 3 | 1 | |
در تقابل با خطمشیگذاری سلسله مراتبی | 3 | 1 | |
در مقابل خطمشیگذاری بسته | 3 | 3 | |
خطمشیگذاری افقی ظرفیت جدید خطمشیگذاری | 3 | 2 | |
خطمشیگذاری باز و سیاستگذاری انعطافپذیرتر | 2 | 2 | |
خطمشیگذاری باز و انسجام سیاستها | 2 | 2 | |
متمایز از خطمشیگذاری دیجیتال است | 2 | 1 | |
خطمشیگذاری باز به معنی همه پرسی نیست | 1 | 1 | |
خطمشیگذاری باز از رسانههای اجتماعی بهره برداری میکند | 1 | 1 | |
مکمل خطمشیگذاری دیجیتال و نه جایگزین | 1 | 1 |
مدل تئوریک سازه ترکیبی خط مشی گذاری باز
با توجه به کدگذاری مطالب و تعیین تمها (سازههای ترکیبی) و نهایتا ساخت ترکیب تفسیری و تعیین ابعاد در نرم افزار MAXQDA2020 خروجی گزارشگیری شده از نرم افزار برای مدل تئوریک سازه ترکیبی خطمشیگذاری باز به قرار شکل 4 به دست آمد. در این مدل مشخص شد که در لایه اول، خطمشیگذاری باز با تمهای پاسخگویی، هوشمندی، بهبود عملکرد دولت، تغییر نقش شهروندان، سیاستگذاری خوب، آزمایشگاه سیاست و ویژگیها و پس از آن با کدهای تعیین شده چگونه ارتباط یافته است.
پاسخگویی در خط مشی گذاری باز |
شکل4- مدل تئوریک سازه ترکیبی خطمشیگذاری باز
بحث و نتیجه گیری:
همانگونه که در مقدمه اشاره شد، بیاعتمادی سنگینی بین مردم و سیاست گذاران در برخی از کشورها حاکم است و از آنجایی که به اعتقاد برخی از اندیشمندان حوزه سیاستگذاری عمومی، مهمترین کار ویژه دولتها سیاستگذاری است لذا میتوان این بیاعتمادی را محصول مدل/ مدلهای سیاستگذاری به کار گرفته شده در آن کشورها دانست. اخیراً برخی از کشورهای دموکراتیک به منظور رفع مشکل بیاعتمادی عمومی به دنبال جایگزینی مدل خطمشیگذاری باز به جای مدلهای سنتی و قدیمی خطمشیگذاری که عمدتا بسته بودهاند، می باشند. از آنجایی که بهرهگیری و الگو برداری از این مدل نیازمند شناسایی ابعاد مختلف آن می باشد تا بتواند راهنمایی برای سیاستگذاران و ذینفعان مختلف باشد، در این مطالعه سعی شد با بهرهگیری از روش تحقیق کیفی منابع مختلف مرتبط بررسی و تحلیل انتقادی شود که در انتها مدل تئوریک خطمشیگذاری باز حاصل شد که در شکل 4 ارائه گردید.
به باور محققین نکات و نتایج زیر از مدل یاد شده قابل استخراج است:
1-خطمشیگذاری باز در قیاس با سایر مدلهای قدیمی و سنتی خطمشیگذاری با بهرهگیری از نوآوری باز به هوشمندی بالاتری در سیاستگذاری منجر میگردد. چرا که در تعامل گسترده و باز با طیف گستردهای از ذینفعان سیاست و بهره گیری از نوآوری باز، توجه به محیط بینالمللی، ملی و سازمانی و حتی در نظر گرفتن امکانات و منابع سازمانی و محدودیتهای مجریان، فراهم آمده و منجر به سیاستگذاری هوشمند میگردد.
2- در خطمشیگذاری باز، شهروندان بازیگر اصلی در تمامی مراحل فرایند خطمشیگذاری میباشند در حالی که در مدلهای قدیمی و سنتی خطمشیگذاری شهروندان عمدتاً در انتهای فرایند، از سیاستها مطلع میگردیدند و باید به واسطه الزامات قانونی از آنها تبعیت میکردند که در خیلی از مواقع نیز همراه نمیشدند. در واقع در خطمشیگذاری باز شهروندان هم به عنوان انعکاس دهنده مشکلات و هم تعیین کننده اولویت مشکلات می باشند. همچنین شهروندان به عنوان منابع ایده برای راهحلیابی هستند و به عنوان رای دهندگان مستقیم و تصویبکنندگان راه حل ها و خطمشیها نیز اقدام مینمایند. در این رابطه محققین مربوطه در حال تولید تحقیقات مختلف و جذابی در زمینه دموکراسی الکترونیکی می باشند. از سوی دیگر شهروندان همراه در اجرای سیاستها و حتی نظارت بر اجرای سیاستها می باشند و در این موارد نقش فعالی دارند. در این بخش شهروندان به لطف داده باز، از موضوعات به خوبی مطلع میگردند و دولتمردان و سیاستگذاران سعی میکنند با ارائه اطلاعات شفاف و بهنگام آنها را توانمند سازند و با بهرهگیری از ابزار تکنولوژیکی جدید و پلتفرمهای الکترونیکی مانند Fix My Park یا Fix My Street یا کمپینهای جمعآوری امضا، مشارکت شهروندان را به حداکثر ممکن برسانند.
3- خطمشیگذاری باز در مقایسه با سایر مدلهای قدیمی و سنتی از ابزارهای جدید مشارکت محور مانند آزمایشگاههای سیاست بهره میبرد که رویکرد اصلی آزمایشگاه سیاست طراحی مشارکتی یا طراحی همزمان سیاست با کمک ذینفعان است.
4-خطمشیگذاری باز در مقایسه با سایر مدلهای قدیمی و سنتی نیازمند فراهم سازی برخی از الزامات ویژه میباشد به عنوان نمونه سطحی از واقعگرایی و شواهدگرایی که بر اساس تجارب زیسته شهروندان به فرایند خطمشیگذاری باز منعکس میشود بسیار متفاوت از واقعگرایی در سایر مدلهای خطمشیگذاری است که همین امر باعث میشود کیفیت سیاستها در
خطمشیگذاری باز ارتقا یابد. از سوی دیگر سطح شفافیت در خطمشیگذاری باز در سه لایه شفافیت در فرایند سیاستگذاری، ارائه سیاستهای شفاف و ارائه نتایج شفاف سیاست ها، متفاوت از شفافیت در مدلهای سنتی و قدیمی خطمشیگذاری میباشد، که این موضوع کیفیت سیاستها را ارتقا میدهد. همچنین برای ارتقای کیفیت سیاستها خطمشیگذاران نیازمند بهرهگیری از نوآوری باز میباشند. این در حالی است که در اکثر مدلهای قدیمی خطمشیگذاری سیاستها در پشت دربهای بسته اتخاذ میگردید ولی در فرایند نوآوری باز، شهروندان موقعیت کانونی را به عنوان منبع نوآوری در مدیریت عمومی و سیاستگذاری عمومی بدست می آورند. اخیراً محققان مدیریت دولتی با الهام از روندهای مدیریت نوآوری بخش خصوصی، از اصطلاح تولید مشترک11 در عرصه عمومی برای توصیف "فرآیندهای طراحی راه حلهای جدید با مردم، نه طراحی شده برای آنها استفاده میکنند " و با به کارگیری این فرآیندهای جدید مشارکتی در سیستم سیاسی - اداری ، مزایای بالقوه ای برای افزایش مشروعیت تصمیمگیریها بوجود میآورند Mathias Kube, Dennis Hilgers, Giordano Koch, Johann Fu¨ller, 2015, 873–895)).
5-در مدل خط مشی گذاری باز اعتماد عمومی بواسطه تقویت پاسخگویی ارتقا می بابد و با پاسخگویی در سایر مدلهای خطمشیگذاری قابل مقایسه نمیباشد چرا که به واسطه بهرهگیری از ساز و کار طراحی مشترک و همزمان با ذینفعان، شفافیت و جذب مشارکت و همکاری شهروندان که از اصول دولت باز می باشند، پاسخگویی تقویت می گردد که این امر به اعتمادسازی عمومی بسیار کمک میکند و این موضوع از طریق ایجاد یک چرخه مثبت امکان خط مشی گذاری باز را تقویت می نماید.
نتیجه گیری:
این مدل ضمن مشخص نمودن ارتباط ابعاد، تمها و حتی کدها بر اساس تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در نرمافزار مورد استفاده و نظرات خبرگی کمک میکند تا فضای گستردهای برای تحقیقات بیشتر در این حوزه و دقیق سازی ارتباطات و انجام برخی از تحقیقات کمی در این رابطه جهت یابد. همچنین برای موفقیت در این مسیر و تحقق خطمشیگذاری باز نیاز به تهیه برنامههای عملیاتی در حوزههای مختلف میباشد که توجه به ابعاد و جزییات این مدل میتواند کیفیت برنامههای عملیاتی در این حوزه را ارتقا بخشد.
با توجه به مباحث پیش گفته می توان نتیجه گرفت که خطمشيگذاري عمومی باز در مورد سیاستگذاری بهتر با پذيرش ایدههای جدید، روشهای جدید کار، بینشهاي جدید، اسناد و مدارك جدید و پذیرش کارشناسان مختلف و باز بودن نسبت به اين موضوعات است. به عبارتي این مدل خطمشيگذاري، گشودن کل روند سياستگذاري بر ایدههای نو، تخصصها و شنيدن صداهاي مختلف و پس زده است. در این رویکرد حاكميت، نخبگان و مردم میتوانند با هم تصميمگيري و سياستگذاري كنند و با امکاناتی که رشد فناوري اطلاعات و ارتباطات و توسعه فناوريهاي شهروندي ایجاد کرده اند و آزاديهاي بيشتر در دسترسی به اطلاعات (به استثناي دسترسي به اطلاعات امنيتي يا اطلاعات مربوط به حريم شخصي افراد ديگر) و حركت به سمت جريان داده باز حكومتي و افزایش مطالبه مردم در زمينه شفافيت هر چه بيشتر حاكميت و عملكرد آن، ديگر انحصار در سياستگذاري وجود نخواهد داشت. چنانچه خطمشیگذاری باز به خوبی اجرا شود، شهروندان در تصمیم گیریها مشارکت داده میشوند و دامنه افراد درگیر در ارزیابی گزینههای سیاستی توسعه مییابد که این امر مشروعیت بیشتری برای سیاستگذاران محقق مینماید و ضمن اینکه درک عمومی را از پیچیدگیها و مشکلات موجود در تصمیمگیریها ارتقا میدهد، تحقق نتایج تصمیمات و سیاستها را تسهیل مینماید. در جدول زیر ویژگی های اصلی مدل خط مشی گذاری باز ارائه شده است:
جدول 6- ویژگی های اصلی مدل خط مشی گذاری باز
شهروندان | بازیگران اصلی فرایند خط مشی گذاری که در تمامی مراحل فرایند از شناسایی مشکل، ایده دهی تا نظارت بر اجرای سیاست ها و ارائه بازخورد نقش اصلی و کانونی دارند |
دولت | دولت به عنوان پلتفرم عمل می کند تا سیاستگذاری به درخواست و توسط مردم صورت پذیرد و حفاظت جدی از این امر دارد و از دولت بسته به سمت دولت باز حرکت می کند که در این مسیر از اصول شفافیت، مشارکت و همکاری بهره برده و اعتماد عمومی را تقویت می نماید |
تکنولوژی | تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات پشتیبانی کننده اصلی این مدل خط مشی گذاری می باشد چرا که دسترسی به داده ها، مشورت گیری و رای دهی الکترونیکی و امنیت اطلاعات را تامین می کند و دراین بین بهره گیری از سیاست داده باز بسیار موثر می باشد |
الگوها و نمونه های اجرا شده در سایر کشورها | بکارگیری فرایند بودجهریزی مشارکتی، بکارگیری برنامههای کاربردی fix my street, Fix my park و برنامههای کاربردی نظرسنجی و تعیین اولویت توسط مردم و همچنین کمپینهای جمعآوری امضای الکترونیکی که در این خصوص در کشور ما نیز اپلیکیشن karzar توسط بخشخصوص آماده شده است. |
در مجموع منافع زیر را برای خطمشیگذاری باز میتوان ذکر نمود:
ü محافظت در برابر سلطه تصمیمگیری گروههای کوچک از متخصصان یا نخبگان با دیدگاههای خاص و بهبود اثربخشی ارائه خدمات
ü خطمشیگذاری مطابق با ارزشهای جمعی و تامین منافع عمومی
ü توانمندسازی افراد مشارکتکننده و افزایش اعتماد به فرایند تصمیمگیری و خطمشیگذاری و تقویت مشروعیت
ü تقویت مسئولیتپذیری و پاسخگویی
ü تحقق بیشتر قرارداد اجتماعی
ü تحقق بیشتر حکمرانی خوب
ü ایجاد تعامل سازنده بین شهروندان، کارمندان دولت و سیاستگذاران
ü تحقق اقدام جمعی
با توجه به موارد فوق می توان پیشنهادهای زیر را مطرح نمود:
ü تلاش در جهت جذب اعتماد شهروندان با مشارکتدهی آنها در فرایند سیاستگذاری
ü حرکت به سمت دولت باز و پیوستن به جنبش مشارکت دولت باز و یا حداقل توجه به تعهدات و برنامههای این جنبش و تهیه برنامه عملیاتی در این زمینه
ü استقبال از سیاست داده باز در دولت، تقویت نوآوری باز و بهرهگیری حداکثری از مکانیزم چالش برای یافتن راهحل مسایل
ü تلاش در جهت تولید و بهره گیری حداکثری از پلتفرم های مشارکت دهی شهروندی
در انتها برخی از مطالعاتی که می تواند در دستور کار آتی محققین علاقمند در این موضوع به آنها اشاره نمود، عبارتند از:
ü مطالعه تطبیقی سندهای توسعه مشارکت شهروندی در سیاستگذاری در کشورهای مختلف و ارائه سندی بومی برای کشور
ü مطالعه تطبیقی آزمایشگاههای سیاستگذاری در کشورهای مختلف (ابعاد، مولفهها و کارکردها)
ü مطالعه در خصوص نوآوری باز در خدمات عمومی
ü سنجش تاثیر مشارکت در بهبود سیاستگذاری یا سیاستگذاری بهتر
ü بررسی مبانی تولید مشترک و همزمان در فرایند سیاستگذاری عمومی
منابع
اسمیت، کوین بی. و لاریمر، کریستوفر. 1392. درآمدی بر نظریه خط مشی گذاری عمومی. ترجمه دانایی فرد، حسن. تهران: صفار.
احمدی، کیومرث و الوانی، سید مهدی. 1394. جایگاه نظریه خدمات عمومی نوین در تبیین مفهوم پاسخگویی اجتماعی سازمانهای دولتی. فصلنامه سیاستگذاری عمومی، دوره 1، شماره 2.
الوانی، سید مهدی. و شریف زاده، فتاح. 1394. فرایند خط مشی گذاری عمومی. تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
جاودانی، حمید. 1392. سیاست پژوهی. تهران: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی.
دانایی فرد، حسن. و الوانی، سید مهدی. 1390. مباحث مدیریت دولتی. تهران: شرکت نشر فرهنگی علمی.
ذوالفقارزاده، محمد مهدی. و شهسواری، زینب. 1398. جمع سپاری خط مشی و جلب مشارکت عامه در فرایند خط مشی گذاری عمومی. فصلنامه سیاستگذاری عمومی. دوره 5، شماره 2.
فلاح زاده، علی محمد. و رکابدار، سید جمال. 1396. نگاهی به حق اداره مطلوب در حقوق اداری ایران. دو فصلنامه حقوق اداری. دوره 4، شماره 12.
قرونه، حسن. و بابکی راد، اعظم. 1394. پیش ارزیابی سیاست از مفهوم تا اجرا رویکرد آینده پژوهی به سیاستگذاری. تهران: آینده پژوه.
محقر، علی و همکاران. 1397. فراترکیب روشهای مدل سازی سیستمهای پیچیده فنی – اجتماعی با رویکرد پارادایم چندگانه- روش شناسی چندگانه. فصلنامه مدیریت صنتعی دوره 10، شماره 1.
واعظی، رضا. و آزمندیان، محمد صادق.1390. مدل سه بعدی پاسخگویی. فصلنامه مطالعات مدیریت نیروی انتظامی. دوره 6، شماره 1.
هادي پيكاني، مهربان. 1395. درآمدي بر فرايند خط مشي گذاري عمومي. اصفهان: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
-------. 2016. Open policy making in the EU Lessons and Opportunities. The Democratic Society.
-------. 2016. Open Government Impact & Outcomes. World Bank. available at https://openknowledge.worldbank.org/
Bakıcı, T., Almirall, E., & Wareham, J. 2013. A smart city initiative: The case of Barcelona. Journal of the Knowledge Economy, 4, 135-148. Retrieved from http://dx.doi.org/10.1007/s13132- 012-084-9.
Bench, S., & Day, T. 2010. The user experience of critical care discharge: a meta-synthesis of qualitative research. International journal of nursing studies,47, 487-499.
Bertot, J.C., Butler, B.S., & Travis, D. 2014. Local big data: The role of libraries in building community data infrastructures.
15th Annual International Conference on Digital Government Research, (pp. 18-21). Mexico.
Creso Sa, Julieta Grieco. 2015. Open Data for Science, Policy, and the Public Good. review of policy research, 526-543.
Dixon-Woods, M., Cavers, D., Agarwal, S., Annandale, E., Arthur, A., Harvey, J., ... & Riley, R. 2006. Conducting a critical interpretive synthesis of the literature on access to healthcare by vulnerable. BMC medical research methodology, 6, 35.
Dulong de Rosnay, M., & Janssen, K. 2014. Legal and institutional challenges for opening data across public sectors: Towards common policy solutions. Journal of theoretical and applied electronic commerce research, 9, 1-14.
Edwards, J., & Kaimal, G. 2016. Using meta-synthesis to support application of qualitative methods findings in practice: A discussion of meta-ethnography, narrative synthesis, and critical interpretive synthesis. The Arts in Psychotherapy, 51, 30-35.
Kalampokis, E., Tambouris, E., & Tarabanis, K. 2011. A classification scheme for open government data: Towards linking decentralised data. International Journal of Web Engineering and Technology, 6, 266-285. Retrieved from http://dx.doi.org/10.1504/IJWET.2011.
Mathias Kube, Dennis Hilgers, Giordano Koch, Johann Fu¨ller. 2015. Explaining voluntary citizen online participation using the concept of citizenship: an explanatory study on an open government platform. DOI 10.1007/s11573-014-0756-y. published online: J Bus Econ. 85:873–895
Mutuku, L.N., & Colaco, J. 2012. Increasing kenyan open data consumption: A design thinking approach. Proceedings of the
6th International Conference on Theory and Practice of Electronic Governance, (pp. 18-21). New York, NY, USA: ICEGOV '12, ACM.
Noblit, G.W., & Hare, R.D. 1988. Meta-Ethnography: synthesizing qualitative studies. Los Angeles: Sage Publications.
Parycek, P., Hochtl, J., & Ginner, M. 2014, 05. Open government data implementation evaluation. Journal of theoretical and applied electronic commerce research, 80–99. Retrieved from http: //www.scielo.cl/scielo.php?script=sci_arttextpid=S0718-
18762014000200007 nrm
Paterson, B. L., Dubouloz, C. J., Chevrier, J., Ashe, B., King, J., & Moldoveanu, M.,2009, Conducting qualitative metasynthesis research: Insights from a metasynthesis project. International Journal of Qualitative Methods, 8, 22-33.
Thomas, J., & Harden, A. 2008. Methods for the thematic synthesis of qualitative research in systematic reviews. BMC medical research methodology,8, 45.
Tim Hughes, Kaela Scott Paul Maassen. 2012. Improving Public Services: Guidance for developing OGP commitments.
Design an Open Policy-Making Model
Abstract
Background: The growing disconnect between citizens and policymakers leads to a crisis of legitimacy and requires the policy area to be re-engineered to re-engage citizens and improve the performance of governments. Accordingly, in recent years, the open policy making model is rapidly replacing traditional models, the knowledge of its dimensions can be a way to use it.
Objective: Designing an open policy making model is the main objective of this research.
Method: This study, using the critical interpretive synthesis method, while systematically reviewing the resources found in the field of open policy-making, has selected 37 sources from about 500 sources and assigned 250 codes to 827 sections of The reviewed sources in MAXQDA2020 software have been analyzed.
Findings: 250 codes were divided into 29 themes and 5 dimensions of open data, open innovation, open policy making, trust and open government, which indicate the dimensions of the open policy making model.
Conclusion: Utilizing the principles of open government and addressing open data and open innovation, while strengthening open policy-making, which is to open the policy-making process, rebuild public trust and lead to improving government performance.
Keywords: open policy-making model, open government, open data and open innovation
[1] Critical Interpretive Synthesis
[2] Charalabidis
[3] Open Government Participation (OGP)
[4] . داده باز، دادههای ساختاریافته، قابل خوانش و پردازش توسط ماشین که توسط سازمانهای دولتی (که بودجه عمومی دریافت میکنند)، به صورت فعال روی وب منتشر میشوند تا عموم مردم بتوانند آن دادهها را بدون محدودیت و پرداخت هزینهای، مورد استفاده مجدد قرار دهند که به این امر سیاست داده باز میگویند.
[5] . Big Data
[6] Open policy making in a digital age
[7] Open Policy Making in the EU Lessons and Opportunities.
[8] مقاله علمی- پژوهشی در دسترس دیگری که با این روش انجام شده است و علاقه مندان می توانند به آن مراجعه نمایند عبارتست از: فراترکیب روشهای مدل سازی سیستمهای پیچیده فنی – اجتماعی با رویکرد پارادایم چندگانه- روش شناسی چندگانه نوشته محقر، علی و همکاران، 1397، فصلنامه مدیریت صنتعی 10(1)
[9] Government as a platform.
[10] Polcy Lab.
[11] . Co-Creating