Presenting a model to improve tax compliance based on foundation data
Subject Areas : Financial Economicsmahdi khadri 1 , Habib Piri 2 , Reza sotudeh 3
1 - PhD student in Accounting, Islamic Azad University, Zahedan, Iran.
2 - Assistant Professor, Department of Accounting, Islamic Azad University, Zahedan, Iran.
3 - Assistant Professor, Department of Accounting, Islamic Azad University, Nikshahr, Iran.
Keywords: taxation, Tax compliance, Accounting Standards, diagnostic taxable income,
Abstract :
In terms of the basic practical purpose, in terms of nature, survey research and in terms of paradigm, combined-exploratory research, sampling in the qualitative part of the research was done in a purposeful way and in the quantitative part in a stratified random manner. . In the qualitative phase, the interviews with 15 people, academic and tax experts who have at least a master's degree or have been working in the tax field for 15 years, continued until theoretical saturation was reached, and the samples of the quantitative part were based on Cochran's formula was chosen. The research tool in the qualitative part was a semi-structured exploratory interview, and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used to evaluate the improvement of tax compliance, which was designed based on the codes obtained in the qualitative stage. In the qualitative part, the interviews were analyzed using the foundation's data analysis method. The validity and reliability of the components were examined and the Cronbach's alpha of all the above components was 0.7 and during that; The most important components of improving tax compliance were measured. In the quantitative part, the accuracy of the research model was confirmed through the method of structural equations using Amos software, and it was found that the selection of concepts, dimensions and indicators was of high accuracy and could provide a suitable framework for the preparation of the document. provide the prospect of improving tax compliance.
فهرست منابع
افضل نیا، سیدحسن(1398) بررسی تاثیر انطباق مالیات ابرازی و مالیات تشخیصی بر فرصت رشد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، چشم انداز حسابداری و مدیریت، دوره دوم، شماره 11، صص18-29.
خانی، عبدالله، ایمانی، کریم، ملایی، بهنام(1393)، بررسی رابطۀ بین تخصص و اجتناب مالیاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، دانش حسابرسی، 13(51)، 33-68.
خواجوي، شكراله؛ ابراهيمي، مهرداد(1396) بررسي تأثير متغيرهاي حسابرسي بر احتمال وقوع تقلب در صورتهاي مالي: شواهدي از شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- نشريه دانش حسابرسي. جلد ۱۷ شماره ۶۸ صفحات ۴۱-۶۲.
رضايي، فرزين، جعفري نياركي، روح الله(1394). رابطه بين اجتناب مالياتي و تقلب در حسابداري شركتها، 23(26)، 109-134.
سعیدی، هادی و غلامی نژاد، زهره،1397،انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود در واکنش به کاهش نرخ مالیات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،کنفرانس ملی مطالعات نوین اقتصاد، مدیریت و حسابداری در ایران،کرج
صبوری اشکذری، علیرضا و حاجی قاسمی، محمدرضا و دهقانی اشکذری، منصور،1399،بررسی تاثیر تفاوت مالیات ابرازی و قطعی بر کیفیت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،چهارمین کنفرانس ملی پژوهش در حسابداری و مدیریت،تهران
صحرایی، ندا(1394) بررسی رابطه بین انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود، پایان نامه کارشناسی ارشد، موسسه آموزش عالی پرندک
فلاحی، محمد و علیپور، صفدر،1397،بررسی تاثیر حسابرسی مالیاتی بررابطه بین مالیات ابرازی، تشخیصی قطعی (مطالعه موردی: استان های اصفهان یزد)،کنفرانس ملی رهیافت های نوین در مدیریت، اقتصاد و حسابداری،تهران
عباس زاده, محمدرضا, فدایی, مرتضی, مفتونیان, محسن, بابایی کلاریجانی, مائده. (1395). بررسی ارتباط شفافیت مالی و اجتناب مالیاتی با توجه به مالکیت نهادی شرکتها ( مطالعه موردی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران ). اقتصاد مالی, 10(35), 45-74.
کامیاب تیموری، رضا، کیقبادی، امیررضا، فرساد امان الهی، غلامرضا. (1400). شناسایی ریسکهای قابل کنترل عدم تمکین مالیاتی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری. اقتصاد مالی, 15(56), 269-302.
گرد، عزیز و کشاورز، الهام،1396، انطباق مالیات دفتری و مدیریت درآمد در پاسخ به کاهش نرخ مالیات، رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت حسابداری، شماره 3، صص109-116.
محبوبی، جواد(1395) بررسی کیفیت مالیات ابرازی عملکرد و ارزش افزوده اشخاص حقیقی و مالیات تشخیصی و قطعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
ملااسمعیلی دهشیری، حسن، پژویان، جمشید، غفاری، فرهاد، حسینی، سید شمس الدین. (1401). تحلیل اثر سیاست مالی (مالیات بر مجموع درآمد) بر توزیع درآمد کشورهای منتخب OECD. اقتصاد مالی, 16(58), 93-108.
ملکیان, اسفندیار, فرزاد, سروه. (1396). تأثیر حسابرسی مالیاتی بررابطه بین مالیات ابرازی، تشخیصی و قطعی: مطالعه موردی استانهای آذربایجان شرقی، غربی و شرق و جنوب تهران. پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 9، شماره 33، صص51-64.
ناصری، محمد و محمدزاده سالطه، حیدر،1394،بررسی تأثیر ویژگی های مالی بر اختلاف مالیات ابرازی و قطعی شرکت های پذیرفته شده در بورس بهادار ایران،سومین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت،تهران
نجاتی، بهروز و فرید، داریوش،1395،اختلاف مالیات ابرازی، قطعی و تشخیصی اشخاص حقوقی،پنجمین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت با رویکرد علوم پژوهشی نوین،تهران
Desai, M. A. and D. Dharmapala, 2009. “Corporate Tax Avoidance and Firm Value” in The Review of Economics and Statistics 91(3): 537-546.
Frank, M. M., Lynch, L. J., & Rego, S. O., (2009), Tax Reporting Aggressive Ness and its Relation to Agressive Financial Reporting. The Accounting Review, 84(2), 467-496.
Hanlon, M. (2015). “What can we infer about a firm’s taxable income from its financial statements?”. National Tax Journal, 56 (4): 831–863.
Hanlon, M., and S. Heitzman. (2010). "A review of tax research." Journal of Accounting and Economics, 50 (2-3): 127–178.
Noor, R.M., Mastuki, N.A., Bardai, B. (2009), “Book-Tax Difference and Value Relevance of Taxable Income:
Pazarçeviren, Selim Yüksel.(2015), "Adli Muhasebecilik Mesleği", Zonguldak Karaelmas Üniversitesi Sosyal Bilimler Dergisi, Cilt. 1, Sayı.2, s.1-19
Phillips, J. )2003(. “Corporate tax-planning effectiveness: the role of compensation- based incentives”. The Accounting Review, 78, 847–874.
Shackelford, D., J. Slemrod, and J. Sallee, 2011. “Financial Reporting, Tax, and Real Decisions: Toward a Unifying Framework,” International Tax and Public Finance, 18(4), 461-494.
Sonnier, B.M., Hennig, C.J., Everett, J.O., Raabe, W.A. (2012), “Reporting of book-tax differences for financial and tax purposes: A case study”, Journal of Accounting Education, 30, 58–79.
Wilson, R., (2009). “An examination of corporate tax shelter participants”. The Accounting Review, 84, 969–999.
ارائه مدلی برای بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد
چکیده
شکلگیری اصلاحات ساختاری با هدف بهبود نظام مالیاتی به شیوه گسترش پایههای مالیاتی جدید و بهبود عملکرد پایههای مالیاتی موجود صورت میپذیرد. پژوهش حاضر از نظر هدف بنيادين کاربردی، از نظر ماهيت، تحقيقهای پيمايشي و از نظر پارادايمي، تحقيقهای ترکیبی_اکتشافي، نمونهگیری در بخش کیفی پژوهش به صورت هدفمند و در بخش کمی به صورت تصادفی طبقهای انجام شد. در مرحله كيفي با 15 نفر، متخصصین و خبرگان دانشگاهی و امور مالیاتی که حداقل دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند و یا 15 سال در حوزه مالیاتی مشغول به کار بوده اند مصاحبهها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت و نمونههای بخش کمی براساس فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه اکتشافی نیمهساختمند بوده است و در بخش کمی برای ارزیابی بهبود انطباق مالیاتی از پرسشنامه محقق ساخته که براساس کدهای بدست آمده در مرحله کیفی طراحی شد، استفاده شده است. در بخش کیفی تحلیل مصاحبهها با استفاده از روش تحلیل داده بنیاد انجام شد. روایایی و پایایی مولفهها بررسی و آلفای کرونباخ همه مولفههای بالا 7/0 بوده و طي آن؛ مهمترین مولفههای بهبود انطباق مالیاتی مورد سنجش قرار گرفته شد. در بخش کمی از طریق روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos، صحت مدل تحقیق، مورد تایید قرار گرفت و معلوم گردید که انتخاب مفاهیم، ابعاد و شاخصها از دقت بالایی برخوردار بوده و میتواند چارچوب مناسبی را برای تدوین سند چشم انداز بهبود انطباق مالیاتی فراهم نماید.
کليد واژه: مالیات، درآمد مشمول مالیات تشخیصی، استانداردهای حسابداری، انطباق مالیاتی
طبقه بندی JEL: M40, M41, M48, M49
مقدمه
در هر نظام اقتصادی، مالیات یکی از مهمترین ارکان آن نظام محسوب می شود. گسترش و تنوع فعالیتهای اقتصادی از یک سو و نقش رو به افزایش دولتها از سوی دیگر، در جهت ایجاد و گسترش خدمات عمومی، تأمین اجتماعی و گسترش تعهدهای دولت در عرصه های اقتصادی و اجتماعی و تلاش در جهت تحقق رشد اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد، پرداخت و دریافت مالیات را به مسأله مهم و تأثیرگذار تبدیل کرده است(ملااسمعیلی دهشیری و همکاران،1401). در سال های اخیر با توجه به موقعیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی و بین المللی، موضوع مالیات اهمیت بیشتری یافته است. یکی از اهداف اصلی دستگاه مالیاتی در تمام کشورهای جهان، وصول مالیاتهای حقه دولت با حداقل هزینه های اداری وحداکثر تمکین مؤدیان میباشد(کامیاب و همکاران،1400). وجود مالیات بردرآمد، باعث کاهش عایدات واحد تجاری میشود. یکی از اقدامات اساسی در جهت حداکثر ساختن ارزش شرکت و ثروت سهامداران استفاده از راهکارهایی است که از طریق آن، مالیات پرداختنی کاهش یابد. در ادبیات مالی تلاش قانونی شرکتها به منظور کاهش هزینه مالیات را به نامهایی از قبیل مدیریت مالیات، اجتناب از پرداخت مالیات و رویه مالیاتی جسورانه میشناسند(عباسزاده و همکاران،1395).
هر ابزار سیاستی در اقتصاد اسلامی با ملاحظه منفعت خالص اجتماعی، تطابق با قوانین شرعی و سازِکار تحقق هدف مورد نظر طراحی میشود. مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی در کشور ما دارای اهمیت ویژه ای است و این بخش نقش پویایی در جهت تحرکات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایفا می کند. مالیات یکی از متغیرهایی است که دولت با استفاده از آن هم در متغیرهای کلان اقتصادی مانند رشد اقتصادی، تورم و بیکاری و هم در تخصیص منابع و توزیع درآمد اثر مطلوبی می گذارد. افزایش سهم مالیات در تأمین مخارج دولت ها باعث کاهش آثار نامطلوب اقتصادی جامعه می شود. به همین دلیل موضوع مالیات از دیرباز موردتوجه صاحب نظران علم اقتصاد و مالیه عمومی قرارگرفته و قوانین مالیاتی نیز سیر تکاملی خود را طی نموده است(افضل نیا، 1398). از جمله روشهاي افزايش درآمدهاي عمومي، گسترش پايههاي مالياتي و معرفي مالياتهاي جديد بوده كه خود مستلزم اصلاح ساختار و نظام مالياتي است. اين امر هم با تغيير در نظام جمعآوري اطلاعات و سيستم عملكرد مالياتي ميسر ميشود. به عبارت ديگر، افزايش سهم مالياتها در بودجه دولت(اعتبارات هزينهاي) به عنوان يكي از ابزارهاي اصلي سياستهاي دولت، منوط به تحول اساسي و اصلاح ساختار نظام مالیاتی میباشد. يكي از مهمترين و اصليترين فرآيندهاي نظام مالياتي، حسابرسي مالياتي است، و افزایش کیفیت حسابرسی میتواند موجب بهبود منافع ذینفعان نظام مالیاتی شامل دولت با احقاق حقوق حقه آن و افزایش اطمینان مودیان و عدم اجحاف حقوق آنان و در نهایت رعایت عدالت مالیاتی و گسترش فرهنگ خوداظهاري که جزو اهداف اصلی نظام مالیاتی میباشد، میگردد. مطابق مادهی 272 قانون مالیاتهای مستقیم سازمان امور مالیاتی کشور مکلف است تا پایان دیماه هر سال نسبت به اعلام آن گروه یاگروههایی از اشخاص حقیقی و حقوقی که علاوه بر شرکتهای موضوع بندهای(الف) و(د) ماده واحده « قانون استفاده از خدمات تخصصی و حرفهای حسابداران ذیصلاح به عنوان حسابدار رسمی» مصوب سال 1372 براساس نوع و یا حجم فعالیت آنها ملزم به ارائه صورتهای مالی حسابرسی شده توسط سازمان حسابرسی یا موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران همراه با اظهارنامه مالیاتی و یا حداکثر ظرف مدت سه ماه پس از مهلت انقضای ارائه اظهارنامه میباشند را از طریق مقتضی(درج در روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار و یا سامانه الکترونیکی مربوط) به اطلاع این گروه از اشخاص برساند. علاوه بر آن سازمان یادشده میتواند اشخاص حقیقی و حقوقی معینی را به صورت موردی مشمول حکم این ماده نماید، که در اینصورت موضوع شمول اشخاص یادشده باید با ابلاغ کتبی تا پایان دیماه هر سال به آگاهی آنها برسد. اشخاص حقیقی و حقوقی مزبور که سال مالی آنها بعد از اعلام سازمان یادشده آغاز میشود، مشمول حکم این ماده خواهند بود. در صورت ارائه نکردن گزارش حسابرسی مالی موضوع این ماده در مهلت مقرر، علاوه بر تعلق جریمه معادل بیستدرصد(20%) مالیات متعلق، درآمد مشمول مالیات آنها طبق مقررات این قانون از طریق رسیدگی تعیین خواهد شد. مطابق تبصره(1) مادهی 272 قانون مالیاتهای مستقیم تبصره 1- صورتهای مالی حسابرسیشده به شرح این ماده و مطالب مذکور در گزارشهای حسابرسی و بازرسی قانونی مربوط که در چهارچوب مقررات این قانون تنظیم شده باشد، میتواند برای تشخیص درآمد مشمول مالیات اشخاص یادشده توسط ادارات مالیاتی مورد استفاده و استناد قرار گیرد.
بخش مهمی از هزینه دولتها از طریق درآمد مالیاتی تامین میشود و شركتها نیز براي رهايي از ماليات، روشهاي متفاوتي را در پيش ميگيرند و بدين منظور به روشهاي گوناگون سعي در كاهش سود قبل از كسر ماليات به منظور كاهش ماليات پرداختي دارند و با نشان دادن وضعيتي نامناسب از شركت، انگيزه هاي سازمانهايي چون سازمان امور مالياتي و غيره را كاهش داده و فشارها و تهديدات ناشي از افزايش هزينه هاي سياسي، هزينه ماليات بر درآمد كه منجر به خروج وجه نقد از شركت و كاهش ارزش شركت مي شود را مي كاهند. از جمله این روشها تقلب در گزارشهای مالی است به طوری که این روشها مغایر با قانون مالیاتهای مستقیم میباشد(رضایی و جعفری نیارکی، 1394). صورتهای مالی متقلبانه مانند هر نوع تقلب دیگری، آثار مخربی را به دنبال دارد و خسارتهای اقتصادی جبران ناپذیری را در شرکتهای درگیر بوجود میآورد که در نهایت منجر به ورشکستگی و از دست رفتن دهها و در مواردی هزاران فرصت شغلی، به ویژه برای افراد درگیر در تقلب خواهد شد؛ چرا که این پدیده باعث از بین رفتن نتایج، عملیات عادی و عملکرد شرکتهای مذکور میشود. تقلبهای حسابداری، نه تنها به صاحبان شرکتها و سرمایهگذاران، بلکه به کارکنان، موسسات اعتباری و شرکتهای حسابرسی نیز آسیب وارد میکند(پازار و سلیم1،2015). تقلب مالیاتی به معنای اتخاذ ترتیبات غیر قانونی جهت اختفا با نادیده گرفتن بدهی مالیاتی است(ساندموا2، ۲۰۰۶). پدیده فرار مالیاتی یا همان تقلب مالیاتی به عنوان یک ضد ارزش میتواند تهدید جدی برای زندگی اجتماعی و تحقق رفاه اجتماعی باشد(خواجوی و ابراهیمی، ۱۳۹6).
هنگامی که به سبب تفاوتهای موقتی بین سود حسابداری و سود مشمول مالیات تفاوت به وجود میآید، هزینه مالیات یا اثر معادل آن بر سود را به عنوان سود گزارش شده قبل از مالیات ثبت میکنند و ناگزیرند که حسابی به نام تخصیص میان دورهای به وجود آورند. اصل تخصیص میان دورهای براین پایه قرار دارد که شرکت، مالیات را براساس همان مبنایی محاسبه و گزارش کند که سود را محاسبه کرده است. سود مشمول مالیات در دوره جاری که در دوره بعد شناسایی یا گزارش میشود، ایجاب مینماید که هزینه مالیات انتقالی(اگر تفاوتهای موقتی در نرخ مالیات مربوطه ضرب و سپس جمع مقادیر محاسبه شود، مالیات انتقالی به دست خواهد آمد) به وجود آید؛ سودی که از دیدگاه هدفهای حسابداری شناسایی و در دوره جاری گزارش شود ولی در دوره بعد مشمول مالیات گردد ایجاب میکند که هزینه مالیات به صورت تعلق گرفته و پرداخت یا ثبت نشده گزارش شود(خانی و همکاران، 1393). تفاوت مالیاتی میتواند اطلاعات مربوط به رفتار اجتناب از مالیات را فراهم کند. میلز(1998) اعتقاد دارد شرکتهای با تفاوت مالیات دفتری بزرگ، بیشتر احتمال دارد به وسیله سازمان درآمد داخلی(IR) حسابرسی شده باشند و تعدیلات حسابرسی پیشنهاد شدهی بیشتری داشته باشند. ویلسون3(2009) دریافت که تفاوت مالیاتی دفتری برای شرکتهای متهم به درگیر شدن در پناهگاههای مالیاتی از یک نمونه همسان از شرکتهای غیر متهم بیشتر است. شواهد به دست آمده از این مطالعات نشان میدهد که تفاوت مالیات دفتری، برخی از عناصر اجتناب مالیاتی را اندازهگیری میکند. بنابراین، این مقیاس اندازهگیری نمیتواند برای مقایسه فعالیتهای اجتناب از مالیات شرکتهای با سطوح مختلف از اهمیت درآمد حسابداری مالی مورد استفاده قرار بگیرد. در هر دو مطالعه، شرکتهای نمونه شرکت هایی بودند که برای اجتناب از مالیات دستگیر شده بودند. اگر مقام مالیاتی برای شناسایی اجتناب از مالیات از تفاوت دفتری مالیات بزرگ استفاده کند، بنابراین آنچه مطالعات اندازهگیری میکند، مدل مقام مالیاتی برای اجتناب از مالیات است(هانلون و هیتزمن، 2010).
هدف اصلی گزارشگری مالی کمک به استفادهکنندگان صورتهای مالی اعم از سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، دولت و سایر گروهها و افرادی است که بهنوعی از حاصل این گزارشها ذینفع هستند. از میان استفادهکنندگان صورتهای مالی سرمایه گذران بهعنوان اصلیترین افراد از گزارشهای مالی در تصمیمگیریهای اقتصادی و ارزیابی شرکت استفاده میکنند (مدرس و زارعیان برجی، 1392). ازآنجاکه بسیاری از تصمیمات اقتصادی اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی بر اساس اطلاعات حاصل از سیستمهای حسابداری و تفسیر و تحلیل کارشناسان مالی اتخاذ میگردد، زمانی این اطلاعات میتوانند در تصمیمگیریها مؤثر باشند که عملکرد واقعی شرکت را بهوضوح نشان دهند؛ که این عملکرد خود را به شکل محتوای اطلاعاتی در بازده سهام و هزینه حقوق صاحبان سهام نشان میدهد. تفاوت دفتری مالیات بر درآمد بیانگر تفاوت بین سود دفتری و سود مشمول مالیات است (ردی و همکاران، 2016).
در بسیاری از دیدگاههای مطرحشده در این زمینه، اشاره شده است که اطلاعات موجود در تفاوت مالیات دفتری نسبت به ارزش سود گزارششده، اطلاعات مفیدتری هستند (تانگ، 2012). اهمیت آن را میتوان بر اساس این واقعیت توضیح داد که تفاوت مالیت دفتری اطلاعاتی را در مورد کیفیت سود گزارششده مانند استمرار سود، تهاجم مدیریتی، ارتباط ارزش، و محافظهکاری حسابداری، ارائه میکند (شلوین و ویلسون، 2012). اگرچه اختیار در گزارشگری را میتوان به منظور انتقال یا پنهان کردن عملکرد درست اقتصادی استفاده کرد، اما تحقیقات انجام شده در مورد تفاوت مالیات دفتری بر فرصتطلبی در گزارش گری سود مالیاتی و دفتری تأکید دارند. هانلون (2015) با بررسی گزارشگری تهاجمی در سود دفتری نشان دادند که اگر تفاوت مالیات دفتری بیشتر باشد، میتواند کاهش نرخ رشد سود آتی شرکت را پیشبینی کند و با استمرار کمتر سود دفتری رابطه دارد. فیلیپس (2003) با بررسی رابطه بین هزینه مالیات به تعویق افتاده و توانایی شرکت برای تأمین آستانه سود دریافتند که هزینه مالیات به تعویق افتاده بهپیش بینی مدیریت سود کمک میکند. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی در رابطه با بهبود انطباق مالیاتی در ایران مدلی ارائه نشده است بنابراین یک خلاء مطالعاتی تحقیق در این حوزه را شناسایی شود را تحت تاثیر قرار دهد مشاهده نشده است.
مبانی نظری و تجربی تحقیق
صبوری اشکذری و همکاران(1399) به بررسی تاثیر تفاوت مالیات ابرازی و قطعی بر کیفیت سود پرداختند. کیفیت سود با استفاده از مدل تعدیل شده جونز اندازه گیری شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران از ابتدای سال 1386 لغایت انتهای سال 1393 می باشد. نمونه مورد بررسی تحقیق، مشتمل بر 85 شرکت که با استفاده از روش حذفی سیستماتیک انتخاب گردید. جهت آزمون فرضیه از رگرسیون چند متغیره و روش پنل دیتا استفاده شد. نتایج فرضیه آزمون فرضیه حاکی از تاثیر تفاوت مالیات ابرازی و قطعی بر کیفیت سود در نتیجه تایید فرضیه دارد. افضل نیا(1398) به بررسی تاثیر انطباق مالیات ابرازی و مالیات تشخیصی بر فرصت رشد شرکتها پرداختند. نمونه آماری تحقیق حاضر مشتمل بر 129 شرکت برای دوره زمانی سال های 1389 تا 1396 می باشد و همچنین برای پردازش، دسته بندی و آماده نمودن متغیرها و ورود به نرم افزارهای Eviews از نرم افزار تخصصی Excel استفاده شد و درنهایت برای برآورد مدل جهت رد یا پذیرش فرضیه تحقیق از نرم افزار Eviews استفاده گردیده شد. نتایج تحقیق نشان داد که طبق فرضیه تحقیق انطباق مالیات ابرازی و مالیات تشخیصی بر فرصت رشد شرکت ها تاثیر مستقیم و معناداری دارد. سعیدی و غلامی نژاد(1397) انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود در واکنش به کاهش نرخ مالیات را بررسی کردند. در این پژوهش به مطالعه ی رابطه انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود در پاسخ به کاهش نرخ مالیات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازیم. که شامل 212 شرکت خصوصی ذکر شده در طول دوره 2007 تا 2017 برای انطباق مالیات دفتری می باشد. با استفاده از مدل جونز تعدیل شده برای مدیریت سود، نتایج حاصل از آزمون های انجام شده نشان می دهد که بین انطباق دفتری مالیات و مدیریت سود رابطه معنی داری وجود دارد و همچنین کاهش نرخ مالیات رابطه بین مدیریت سود و انطباق دفتری مالیات را تعدیل می کند. به همین جهت فرضیه قابل پذیرش است. گرد و کشاورز(1396) انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود در پاسخ به کاهش نرخ مالیات را بررسی کردند. مجموعه داده های اصلاحهای ملی که نرخ مالیات بر شرکت ها را کاهش میدهد به منظور برآورد تاثیر انطباق بر روند مدیریت درآمد شرکت به هنگامی که انگیزه خاص برای مدیریت درآمد رو به پایین وجود دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. اقلام تعهدی کل و اختیاری به منظور اندازه گیری مدیریت درآمد استفاده میشوند و اندازه گیری مستمر به منظور ارزیابی سطح انطباق مالیات دفتری استفاده میشود . نتایج نشان میدهند که تغییرات در نرخ مالیات قانونی به شرکتها در حوزه های حقوقی و قضایی با انطابق مالیات دفتری بیشتر نسبت به شرکت ها در حوزه های حقوقی و قضایی با انطباق مالیات دفتری کمتر تاثیر بیشتری دارند. اما مدیریت کلی درآمد بیشتر به شرکتهایی در حوزه های قضایی با انطباق کمتر منتسب شده است. این یافته ها منجر به بحثهای جاری در مورد سطح مناسب انطباق مالیات دفتری می شوند. فلاحی و علیپور(1397) به بررسی تاثیر حسابرسی مالیاتی بر رابطه بین مالیات ابرازی، تشخیصی قطعی پرداختند. این تحقیق به بررسی عملکرد مالیاتی اشخاص حقوقی که از حسابرسی مالیاتی بر رابطه بین مالیات ابرازی شخیصی هم چنین رابطه بین مالیات ابزازی قطعی درد استان اصفهان یزد برای یک دوره پنج ساله می باشد. به عبارت دیگر؛ این مطالعه در پی پاسخ به این سوال اصلی است که: آیا تفاوت معناداری میان مالیات ابرازی، تشخیصی قطعی شده در بین شرکت های حسابرسی مالیاتی شده دیگر شرکت ها وجود دارد جامعه آماری تحقیق شامل مودیانی از اشخاص حقوقی اداره کل امور مالیاتی استان اصفهان یزد است که طی سال متوالی 1391 تا1395 مالیات خو را به حوزه مالیاتی ابراز کرده اند جامعه آماری تحقیق شامل 401 پرونده اشخاص حقوقی در بازه زمانی مربوطه است براساس مفروضات آماری کوکران تعداد 196 پرونده به عنوان نموه انتخاب گردید. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری بین مالیات ابرازی، تشخصی قطعی در بین شرکت هایی که حسابرسی مالیاتی شده اند نسبت به سایر شرکت ها وجود دارد.
ملکیان و فرزاد(1396) به بررسی تاثیر حسابرسی مالیاتی بر رابطه بین مالیات ابرازی و تشخیصی و قطعی با مطالعه موردی استانهای آذربایجان شرقی، غربی، جنوب و شرق تهران پرداختند. جامعه آماری تحقیق شامل مودیانی از اشخاص حقوقی اداره کل امور مالیاتی استان آذربایجان غربی، شرقی، شرق و جنوب تهران است که طی 3 سال متوالی ، مالیات خود را به حوزه مالیاتی ابراز کردهاند و جامعه آماری تحقیق شامل 1443 پرونده اشخاص حقوقی در بازه زمانی مربوطه است. برای آزمون فرضیههای های پژوهش ازآزمون t وآزمون لون استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز از روش اسناد کاوی (اطلاعات واقعی پروندههای مالیاتی) به دست آمده است. نتایج نشان میدهد که اجرای حسابرسی مالیاتی تاثیری بر رابطه بین مالیات ابرازی و تشخیصی و همچنین رابطه بین مالیات ابرازی و قطعی در شرکتهایی که حسابرسی مالیاتی شدهاند ندارد. نجاتی و فرید(1395) اختلاف مالیات ابرازی، قطعی و تشخیصی اشخاص حقوقی را بررسی کردند. توجه به شیوه های محاسبه و تعیین و وصول مالیات اشخاص حقوقی، ضروری است و ممکن است به دلایلی بینمالیات ابرازی و مالیات قطعی)یا تشخیصی( اشخاص حقوقی، تفاوتی به وجود بیاید که این تفاوت ضمن نارضایتی این اشخاص، باعث تعویق و طولانی شدن زمان اخذ مالیات شده و وقت سازمان امور مالیاتی صرف حل آن شود، که در نهایت باعث افزایش هزینه های وصول مالیات نیز خواهد شد. آگاهی از جنبه های مختلف این اختلافات و شناسایی عوامل موثر بر تفاوت های مزبور، می تواند دانشمودیان مالیاتی، حسابداران رسمی و مدیران مالی را در مورد این تفاوت ها و روش های تعدیل آن ها افزایش داده و به همان نسبت فاصله بین بین مالیات ابرازی و قطعی)یا تشخیصی( را کاهش نموده و از مشکلات سازمان امور مالیاتی نیز بکاهد. این مقاله می کوشد تا با ارایه مفاهیم مطرح در این حوزه و همچنین مروری بر مطالعات صورت گرفته، فتح بابی برای سازمان امور مالیاتی و حسابرسان مالیاتی، در رسیدگی سریع تر و وصول کم هزینه تر مالیات، یاری رساند. محبوبی(1395) به بررسی کیفیت مالیات ابرازی عملکرد و ارزش افزوده اشخاص حقیقی و مالیات تشخیصی و قطعی در حوزه مالیاتی کاشمر طی سالهای 1389 تا 1392 انجام دادند. برای آزمون فرضیههای تحقیق از آزمون تی زوجی استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تفاوت قابل ملاحظهای بین میانگین مالیات عملکرد ابرازی و قطعی اشخاص حقیقی وجود دارد. به عبارت ساده تر، کیفیت مالیات ابراز شده توسط مودیان با مالیات قطعی فاصله معنی داری دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت قابل ملاحظهای بین میانگین مالیات عملکرد تشخیصی و قطعی اشخاص حقیقی وجود ندارد. به عبارت ساده تر کیفیت مالیات تشخیص داده شده توسط ممیزان مورد قبول است. سایر یافتههای پژوهش نشان میدهد که تفاوت قابل ملاحظهای بین میانگین مالیات ارزش افزوده ابرازی و قطعی اشخاص حقیقی وجود دارد. به عبارت ساده تر کیفیت مالیات ارزش افزوده ابراز شده توسط مودیان با مالیات ارزش افزوده قطعی فاصله معنی داری زیادی دارد .به علاوه، تفاوت قابل ملاحظهای بین میانگین مالیات ارزش افزوده تشخیصی و قطعی اشخاص حقیقی وجود ندارد. این نتایج بیانگر این امر است که مالیات ارزش افزوده تشخیص داده شده توسط ممیزان در مقام مقایسه با مالیات ابراز شده توسط مودیان، بیشتر مورد تأیید است. صحرایی(1394) به بررسی رابطه بین انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود را بررسی کردند. در این پژوهش به تعداد 236 نمونه بین سالهای 1389 تا 1394 میپردازد. مدلهای مدیریت سود استفاده شده در این پژوهش شامل مدلهای جونز، جونز تعدیل شده، کاسنیک و کوتاری است. نتایج حاصل از آزمونهای انجام شده بر روی فرضیههای پژوهش نشان میدهد که انطباق مالیات دفتری با مدیریت سود در سه مدل جونز، جونز تعدیل شده و کوتاری رابطهی معنادار مثبتی دارد اما انطباق مالیات دفتری با مدیریت سود در مدل کاسنیک رابطه معناداری ندارد. عنایتی(1394) شناسایی عوامل موثر بر ایجاد تفاوت درآمد مشمول مالیات ابرازی و تشخیصی اشخاص حقوقی را بررسی کردند. نوع روش تحقیق ،توصیفی می باشد پژوهش نیز از نوع کاربردي می باشد .جامعه آماري کلیه اشخاص حقوقی شهر سنندج می باشد که براي عملکردهاي 1384 لغایت 1388 اظهارنامه مالیاتی تسلیم نموده و دفاتر قانونی و اسناد و مداك خود را به اداره امور مالیاتی، جهت رسیدگی ارائه نموده اند .برابر نتایج حاصله مشخص گردید بین درآمد مشمول مالیاتی ابرازي مؤدیان و درآمد مشمول مالیات تشخیصی آنان تفاوت معناداري وجود دارد و مغایرت بین استانداردهاي حسابداري و قوانین مالیاتی، عدم رعایت آیین نامه تحریر دفاتر، عدم کفایت اسناد و مدارك ارئه شده توسط مودي دراثبات هزینه هاي صورت گرفته همگی درایجاد این تفاوت نقش دارند .ناصری و محمدزاده سالطه(1394) به بررسی تاثیر ویژگی های مالی بر اختلاف مالیاتی ابرازی و قطعی پرداختند. برای این منظور، 150 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، برای یک دوره هفت ساله (1390 - 1384) انتخاب گردید. برای بررسی تأثیر ویژگی های مایلید از معیارهای نسبت سود خالص، فروش خالص، اندازه شرکت، نسبت سود ناخالص، اهرم مالی شرکت و برای اختلاف مالیات ابرازی و قطعی از رابطه، کسر مالیات قطعی از ابرازی ، تقسیم بر مالیات ابرازی استفاده شده است. همچنین برای آزمون فرضیه های تحقیق از مدل رگرسیون چند متغیره و به روش داده های پانل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد از بین ویژگی های مالی، سود خالص و حاشیه سود ناخالص به اختلاف مالیات ابرازی و قطعی تاثیر معنی داری ندارد . علاوه بر این، تاثیر فروش خالص و اهرم مالی بر اختلاف مالیات ابرازی و قطعی، مثبت و معنی دار و اندازه شرکت منفی و معنادار می باشد.
جینگ هوای4 و اکسن دی لی5(2016) در مقاله خود «تحقیق در مورد مدل ارزیابی عملکرد حسابرسی مالیاتی» مدل ارزیابی عملکرد حسابرسی مالیاتی را برای انتخاب فاکتورهای تأثیرگذار مختلف از طریق آنالیز رابطه خاکستری بررسی نموده است. براساس شبکه عصبی مصنوعی، مدل ارزیابی عملکرد حسابرسی مالیاتی با توجه به عوامل انتخاب شده به عنوان گرههای خروجی لایه بر اساس شبکه عصبی BP ساخته شده است و نتیجهگیری شد که این مدل میتواند به فاکتورهای مختلفی دست یابد و دقت محاسبات را بالا ببرد. يون سووانگ کو و همکاران (2011) به بررسی اثر شرکتهای فامیلی بر روی تفاوتهای مالیاتی (BDT) پرداختند. اين ديدگاه وجود دارد که در شرکتهای فامیلی به دلیل يکی بودن کنترل و مالکیت، فشار بازار سرمايه کمتر است و در نتیجه انگیزه برای مديريت سود کمتر است. شرکتهای فامیلی برای دستکاری سود دفتری يا سود مشمول مالیات تمايل کمتری دارند زيرا آنها مايلند به شهرت شرکت توجه کنند، بر عملکرد بلندمدت تاکید دارند، و نسبت به هزينههای تحمیل شده بوسیله عکس العمل منفی بازار سرمايه به اجتناب از مالیات حساسترند. در اين مطالعه تفاوت قوانین، اجتناب از مالیات و مديريت سود به عنوان سه دلیل اصولی ايجاد تفاوتهای مالیاتی عنوان شده است. نتايج اين تحقیق حاکی از آن است که شرکتهای فامیلی نسبت به شرکتهای غیرفامیلی تفاوتهای مالیاتی کمتری دارند و تطابق بیشتری دارند. همچنین تفاوتهای مالیاتی شرکتهای فامیلی در مقايسه با شرکتهای غیرفامیلی رابطه کمتری با مديريت سود و اجتناب از مالیات دارد و تفاوتهای مالیاتی شرکتهای فامیلی اطلاعات اضافی مفیدی را در رابطه با سود جاری فراهم میکند.
تفاوت دفتری مالیات
تفاوت مالیات دفتری را میتوان بهعنوان تفاوت بین سود صورتهای مالی و سود مالیاتپذیر فدرال تعریف کرد (مور، 2012). شاکرفورد و همکاران (2011) اظهار میکنند که نتایج دفتری میتواند به سه دلیل از از نتایج مالیات پذیر متفاوت باشد، و یا بهعبارتدیگر تفاوت مالیات دفتری به سه دلیل به وجود میآید: اولا، به دلیل اهداف متفاوت دو شکل از محاسبه نتایح، شکل اول تطبیق با اصول حسابداری پذیرفته شده (GAAP)، با هدف کاهش نامتقارنی اطلاعات، و شکل دیگر برای محاسبه سود مالیات پذیر طراحی شده است و از قوانین مالیاتی پیروی میکند (شاکرفورد و همکاران، 2011).
دومین دلیل تفاوت مالیات دفتری آن است که اگرچه حسابداری شرکت، اصول اقتصادی معاملات را به شیوهای هدفمند و قابل اثبات ثبت میکند، اما حسابداری مالیات بدین منظور طراحی شده است که رفتار فردی را تحریک یا جبران کند (شاکرفورد و همکاران، 2011). بهعنوانمثال، برای اهداف حسابداری، ارزش تجهیزات یک شرکت بر اساس برآورد طول عمر مفید این دارایی، در هر دوره کاهش یافته است (هزینههایی که نتایج شرکت را کاهش میدهند). اما برای اهداف مالیاتی، ارزش این تجهیزات در هر دوره و در تطابق با مقررات قانونی، و بدون محاسبه و کاهش واقعی کالا، کاهش یافته است (کاهش سود مالیات پذیر). بر اساس این تعریف قانونی، کاهش سود برای اهداف مالیاتی به ندرت با برآورد واقعی کاهش برای تجهیزات برای اهداف شرکت استفاده میشود. بنابراین، نتایج حسابداری و نتایج مالیاتی متفاوت است. سومین دلیل برای تفاوت مالیات دفتری در این واقعیت نهفته است که محرکهایی برای گمراه کردن هر دو دریافتکنندگان اطلاعات یعنی استفادهکنندگان از بازار مالی و دولت وجود دارد (شاکرفورد و همکاران، 2011). عملکردی که بر سود گزارششده به مقامات مالیاتی تاثیر میگذارد، و منجر به فرار از پرداخت مالیات میشود، تحت عنوان مدیریت مالیات شناخته شده است (دیسای، 2005). این عملکرد شامل دستکاری یعنی دستکاری در نزولی کردن سود مالیاتی، میباشد (فرانک و همکاران، 2009). بنابراین، تفاوت مالیات دفتری شامل اطلاعات مفیدی در مورد کیفیت نتایج گزارششده توسط شرکتها به دولت است.
انواع تفاوت مالیات
تفاوت موقت
تفاوت موقت زمانی روی میدهد که هر دو قوانین حسابداری و قوانین مالیاتی میزان معامله یکسان شناسایی کنند، اما در رابطه با زمان این شناسایی، باهم اختلاف داشته باشند. یک معامله یا تراکنش توسط اصول حسابداری شناخته شود، ولی قوانین مالیاتی به آن اهمیتی ندهد و یا برعکس (سونیر و همکاران6، 2012). این تفاوت موقتی است، زیرا در دوره حسابداری بعدی، شناسایی خواهد شد. بهعبارتدیگر، همه معاملات در حقیقت توسط سیستمهای حسابداری و مالیاتی شناسایی میشوند و میزان اهمیت آنها برابر است، اما بسته به زمان تخصیص باهم تفاوت دارند. تفاوت موقتی معمولاً براثر تفاوت درروش های بهکاربرده شده توسط قوانین حسابداری و مالیاتی و در زمینه اقلام تعهدی، تحقق، استهلاک، ارزشگذاری موجودی، و جبران ضرر مطرح میشود (نور و همکاران، 2009).
تفاوت دائمی
بر اساس یافتههای مارتینز و دی سوزا7 (2012)، تفاوت دائمی به دلیل اختلاف در شناسایی بین قوانین حسابداری و قوانین مالیاتی در رابطه با سود و هزینههای ویژه روی میدهد. تفاوت دائمی زمانی ایجاد می شود که سود و هزینههای ویژه توسط اصول حسابداری شناسایی میشوند، ولی توسط قانونگذاران مالیاتی شناسایی نمیشوند، و یا برعکس. تفاوت دائمی، اختلافی را بین سود حسابداری و سود مالیات پذیر ایجاد میکند. تفاوت دائمی معمولاً به این دلیل مطرح میشود که قوانین مالیاتی مستلزم آن هستند که برخی از معاملات در محاسبه سود مالیات پذیر شامل نمیشوند. بر اساس قانون مالیات سود، برخی از اقلام که همان تفاوت دائمی هستند، مالیات بر سود نهایی هستند، و مالیات پذیر نمیباشند و هزینههایی هستند که جزء درآمد ناخالص محسوب نمیشوند (مارتینز و دی سوزا، 2012).
اطلاعات جمعآوریشده در تفاوت بین سود حسابداری یا سود دفتری و سود مالیات پذیر میتواند برای سرمایهگذاران، تحلیلگران و اعتباردهندگان بهمنظور پیشبینی نتایج آتی شرکتها سودمند باشد (تانگ، 2006)، که میتوان بر اساس این واقعیت توضیح داد که تفاوت مالیت دفتری میتواند اطلاعات دیگری در مورد مؤلفههای سود جاری و جریان نقدینگی آتی ارائه دهد. اما هنوز این سودمندی تفاوت مالیات دفتری زیر سؤال است، زیرا اطلاعات مالیاتی بسیار پیچیده، ناقص و غیراستاندارد هستند (وبر، 2009).
اما سودمندی اطلاعات ناشی از اختلاف سود دفتری و سود مشمول مالیت میتواند برای نمایندگیهای اقتصادی نیز سودمند باشد که میتوان آن را در رابطه بین تفاوت مالیات دفتری و پیشبینی نتایج آتی شرکت توضیح داد. بهطورکلی، هر چه اختلاف بین سود دفتری و مالیات پذیر بیشتر باشد، میزان برآورد نتایج آتی شرکت پایین میآید (تانگ، 2006). این رابطه منفی را میتوان بر اساس این واقعیت توجیه کرد که هر چه سطح تفاوت مالیات دفتری بالاتر باشد، بدان معنی است که سود جاری سود موقتی است و استمرار کمتری دارد، و لذا عملکرد شرکت در سالهای آتی ضعیفتر خواهد بود (تانگ، 2006).
در بسیاری از دیدگاههای مطرحشده در این زمینه، اشارهشده است که اطلاعات موجود در تفاوت مالیات دفتری نسبت به ارزش سود گزارششده، اطلاعات مفیدتری هستند (تانگ، 2006). اهمیت آن را میتوان بر اساس این واقعیت توضیح داد که تفاوت مالیت دفتری اطلاعاتی را در مورد کیفیت سود گزارششده مانند استمرار سود، تهاجم مدیریتی، ارتباط ارزش، و محافظهکاری حسابداری، ارائه میکند (شلوین و ویلسون، 2012). بنابراین، میتواند در بازیابی کیفیت سود گزارششده برای فعالان بازار مفید باشد که این هم هنوز زیر سؤال است.
هر نوع از تفاوت مالیات دفتری میتواند منجر به مفاهیم متفاوتی برای پیشبینی نتایج آتی شرکت شود (بلای لاک8، 2012) که میتوان گفت که تفاوت مالیات دفتری موقتی اطلاعاتی را در مورد مدیریت سود ارائه میکند (هانلون، 2005)، و تفاوت مالیات دفتری دائمی میتواند اطلاعاتی را در مورد شناسایی گزارشهای مالیاتی و مالی، یعنی مدیریت صعودی سود دفتری و نزولی سود مالیات پذیر، ارائه دهد (فرانک و همکاران، 2009). تغییر (مثبت یا منفی) در سطح تفاوت مالیات دفتری میتواند سطح محافظهکاری شرطی و غیرشرطی موجود در صورتهای مالی را نیز نشان دهد (هالتزر9، 2009). بنابراین، هر نوع تفاوت مالیات دفتری (دائمی یا موقتی) میتواند به شیوهای متفاوت در نا اطمینانی اقتصادی عملکرد آتی شرکت نقش داشته باشد.
علاوه بر آن، ارتباط بین انواع مختلف تفاوت مالیات دفتری و پیشبینی سود آتی شرکت را نمیتوان بهعنوان قانون جامع در نظر گرفت. تفاوت در سیستمهای قانونی، تقاضا برای اطلاعات حسابداری، تفاوت در حمایت قانونی از سهامداران خارجی، و تفاوت در درجه تطابق مالی و مالیات میتوانند تأثیر متفاوتی بر انتخاب حسابداری مدیران داشته باشند (گانتر و یانگ10، 2000)، و درنتیجه انواع تفاوت مالیات دفتری میتواند فواید متفاوتی برای سرمایهگذاران در هر کشوری داشته باشد.
در مواردی که FTC پایین است، یعنی در کشورهایی که استانداردهای حسابداری و قوانین مالیاتی آنها متفاوت است، سطح تفاوت مالیات دفتری بیشتر است، و اطلاعات حسابداری نسبت به اطلاعات مالیاتی بهتر است (یون11، 2008). در مواردی که FTC بالاتر است، یعنی در کشورهایی که استانداردهای حسابداری و قوانین مالیاتی همسو هستند، سطح تفاوت مالیات دفتری پایین است و اطلاعات مالیاتی نسبت به ارقام حسابداری گزارششده، ارزش بیشتری برای سرمایهگذاران دارد (یون، 2008). بنابراین، اطلاعات گردآوریشده در تفاوت مالیات دفتری میتواند فواید مختلفی در هر زمینه داشته باشد.
تئوری نهادی استدلال میکند که شرکتها اغلب تمایل به عملکردهایی دارند که در جامعه نهادینهشده است و هدف آنها افزایش مشروعیت شرکت خود در بازار است، که اغلب بدون در نظر گرفتن این موضوع است که آیا هنجارهای حسابداری برای آنها سودمند است یا نه (مایر و راوان12، 1977). بنابراین، انواع تفاوت مالیات دفتری که برای سرمایهگذاران در برآورد نتایج آتی شرکت در آمریکا میتواند سودمند باشد، شاید برای شرکتهای برزیلی اینگونه نباشد.
تعیینکنندههای تفاوت مالیات دفتری
بسیاری از شواهد بهدستآمده در مورد تعیینکنندههای تفاوت مالیات دفتری از آمریکا میباشد. حسابهای مالیاتی در آمریکا به مقامات مالیاتی گزارش میشوند و در اختیار عموم قرار نمیگیرند، اگرچه سود ناشی از حسابهای تثبیتشده (دفتری) به شیوهای متفاوت و به بازارهای مالی دستهبندی میشود. با توجه به اینکه، حسابهای مالیاتی و دفتری از دو مجموعه متمایز از قوانین حسابداری پیروی میکند، پس سود مالیات نمیتواند با سود دفتری برابر باشد. واگرایی بین سود دفتری و سود مشمول مالیات را میتوان به فاکتورهای متعددی نسبت داد که رکود، گزارش گری سود با منبع خارجی (دیسای، 2003)، یا گزینههای سهام غیرواجد شرایط (یین13، 2001)، و تغییرات در قوانین حسابداری، ازجمله آنها میباشد که در حسابهای دفتری اعمال میشود (سیدمن، 2008). علاوه بر آن، برخی از تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که قوانین مالیاتی در کل انتخابهای کمتری را نسبت به استانداردهای گزارشگری مالی در اختیار قرار میدهد (میلز و نیوبری، 2001). درنهایت اینکه، تحقیقات اخیر نشان دادهاند که محرکهای گزارشگری تعیینکننده قدرتمند گزارشگری مالی هستند (داسک و همکاران، 2008).
اگرچه اختیار در گزارشگری را میتوان بهمنظور انتقال یا پنهان کردن عملکرد درست اقتصادی استفاده کرد، اما تحقیقات انجامشده در مورد تفاوت مالیات دفتری بر فرصتطلبی در گزارش گری سود مالیاتی و دفتری تأکیددارند. لوی و نیسیم (2004) و هانلون (2005) با بررسی گزارشگری تهاجمی در سود دفتری نشان دادند که اگر تفاوت مالیات دفتری بیشتر باشد، میتواند کاهش نرخ رشد سود آتی شرکت را پیشبینی کند و با استمرار کمتر سود دفتری رابطه دارد. فیلیپس و همکاران (2003) با بررسی رابطه بین هزینه مالیات به تعویق افتاده و توانایی شرکت برای تأمین آستانه سود دریافتند که هزینه مالیات به تعویق افتاده بهپیش بینی مدیریت سود کمک میکند.
سیدمن (2008) با بررسی مستقیم رابطه بین گزارش گری تهاجمی در سود دفتری و تفاوت مالیات دفتری به این نتیجه رسیدند که افزایش تفاوت مالیات دفتری موجب افزایش مؤلفه غیر نرمال اقلام تعهدی دفتری میشود.
علاوه بر گزارشگری تهاجمی در سود دفتری، تکیهبر برنامهریزی مالیاتی در حسابهای مالیات میتواند تفاوت مالیات دفتری را افزایش دهد. بهعنوانمثال، دفتر خزانهداری آمریکا (1999) به افزایش تفاوت مالیات دفتری در سالهای اخیر اشارهکرده است.
دیسای (2005) سه مورد کلاهبردای حسابداری یعنی موارد شرکتهای اینرون، تایکو و زیراکس، را بررسی کرده و به این نتیجه رسید که برنامهریزی مالیاتی در افزایش تفاوت مالیات دفتری این شرکتها نقش داشته است. ویلسون14 (2007) با استفاده از دادههای بایگانی، اثبات کرد که شرکتهایی که ازنظر IRS در فرار مالیاتی شامل شدهاند، تفاوت مالیات دفتری بیشتری را گزارش کردهاند. محققان همچنین استدلال میکنند که سهم تفاوت مالیات دفتری غیرقابل توضیح توسط قوانین حسابداری و مدیریت سود در سود دفتری را میتواند به برنامهریزی مالیاتی نسبت داد (فرانک و همکاران، 2006). خلاصه اینکه، بهطورکلی میتوان گفت که تفاوت مالیات دفتری تابعی از قوانین حسابداری و عدم تطابق سود دفتری و مالیات پذیر است، و به ویژگیهای سود دفتری و مالیات گزارششده بستگی دارد.
با توجه به اینکه اجتناب از پرداخت مالیات به عنوان استفاده قانونی از نظام مالیاتی برای منافع شخصی، برای کاهش میزان مالیات قابل پرداخت به وسیله ابزارهایی که در خود قانون است، تعریف می شود، پس اجتناب مالیاتی می تواند انعکاسی از نظریه مسئله نمایندگی باشد و ممکن است منجر به تصمیمات مالیاتی شود که منافع شخصی مدیر را دنبال کند. بنابراین، یکی از چالش های پیش روی سهامداران و هیئت مدیره، یافتن روش ها و انگیزه های کنترلی است تا هزینه های نمایندگی را به حداقل برسانند. دسای و همکاران نیز معتقدند مدیرانی که به دنبال منافع شخصی خود هستند ساختار شرکت را پیچیده تر کرده و معاملاتی را که باعث کاهش مالیات می شود، انجام می دهند و از این طریق منابع شرکت را در جهت منافع شخصی خود به کار می گیرند. آنها معتقدند که وجود مأموران مالیاتی قوی باعث افزایش نظارت بر کار مدیران و کاهش سوءاستفاده از منابع داخلی شرکت ها می شود. نکته دیگری که توسط دسای و همکاران مطرح شد این است که نحوه حاکمیت و رهبری شرکتها بر روی سطح اجتناب مالیاتی شرکت ها تأثیر گذار است. حاکمیت شرکتی ضعیف باعث افزایش در سطح اجتناب مالیاتی می شود. گراهام، معتقد است که اجتناب مالیاتی، منافع نهایی سپر مالیاتی بهره را کاهش میدهد و ممکن است بر روی تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه تأثیر گذار باشد. از سوی دیگر، اگر اجتناب مالیاتی توسط مقامات مالیاتی تشخیص داده شود در این صورت، شرکت مجبور به پرداخت های اضافی و جریمه می شود که باعث کاهش جریان های نقدی ورودی و کاهش ثروت سهامداران می شود (هانان و همکاران، ۲۰۱۴) در سال های اخیر زیست بوم (اکوسیستم کارآفرینی ایران تحولات جدی را پشت سر گذاشته است. شکل گیری شرکتهای متعدد نوپا (استارت آپ)، مراکز رشد و کارآفرینی، شتاب دهنده ها (Accelerator) و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر (Venture Capital) در کنار فضای آموزش کارآفرینی در مراکز آموزش عالی و سایر مؤسسات آموزشی در پنج سال اخیر به طور قابل توجه رشد داشته است. در فضای ترویجی هم برگزاری رویدادهای مختلف برای شناسایی کارآفرینان و فرصتهای سرمایه گذاری به توسعه این فضا کمک کرده است. از سوی دیگر دولت هم با اجرایی کردن قانون تأسیس و حمایت از شرکتهای دانش بنیان، گام مهمی را برای تسهیلگری و توسعه در این بخش برداشته است و اخیرا نیز ایجاد صندوق های سرمایه گذاری جسورانه در بورس کلید خورده است (رحیمیان و توکل نیا، ۱۳۹۲). حال پس از مرور مبانی نظری به چندی مبانی تجربی در زمینه تحقیق اشاره می کنیم؛ ملکیان و فرزاد (۱۳۹۶) به بررسی تأثیر حسابرسی مالیاتی بر رابطه بین مالیات ابرازی، تشخیصی و قطعی: مطالعه موردی استان های آذربایجان شرقی، غربی و شرق و جنوب تهران پرداختند. جامعه آماری تحقیق شامل مودیانی از اشخاص حقوقی اداره کل امور مالیاتی استان آذربایجان غربی، شرقی، شرق و جنوب تهران است که طی ۳ سال متوالی، مالیات خود را به حوزه مالیاتی ابراز کرده اند و جامعه آماری تحقیق شامل ۱۴۴۳ پرونده اشخاص حقوقی در بازه زمانی مربوطه است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون t و آزمون لون استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز از روش اسناد کاوی (اطلاعات واقعی پرونده های مالیاتی به دست آمده است. نتایج نشان میدهد که اجرای حسابرسی مالیاتی تاثیری بر رابطه بین مالیات ابرازی و تشخیصی و همچنین رابطه بین مالیات ابرازی و قطعی در شرکتهایی که حسابرسی مالیاتی شده اند ندارد. شاهبندر زاده و کبگانی (۱۳۹۵) در تحقیقی با عنوان تحلیل کمی فرصتهای رشد و سودآوری شرکتها بر مبنای ابعاد راهبردهای اقیانوس آبی پرداختند. در پژوهش حاضر، مدلی برای شناسایی ابعاد مهم در پیاده سازی راهبرد اقیانوس آبی تبیین شده است. ابعاد اصلی این مدل از کتاب استراتژی اقیانوس آبی اثر کيم و مابورن، مدل موانع راهبرد اقیانوس آبی گرفته شده است. ابعاد اصلی این مدل عبارت اند از: ابعاد شناختی، تسهیم منابع، انگیزشی و سیاسی. در پژوهش حاضر، برای تعیین میزان اهمیت هریک از ابعاد مدل، از نظر کارشناسان حوزه راهبرد و همچنین مدل سازی غیر خطی فازی استفاده شد. نتایج مدل سازی ریاضی نشان می دهد بعد شناختی در رتبه اول قرار گرفته است. محبوبی (۱۳۹۵) تحقیقی با عنوان بررسی کیفیت مالیات ابرازی عملکرد و ارزش افزوده اشخاص حقیقی و مالیات تشخیصی و قطعی در حوزه مالیاتی کاشمر طی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ انجام دادند. برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون تی زوجی استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که تفاوت قابل ملاحظه ای بین میانگین مالیات عملکرد ابرازی و قطعی اشخاص حقیقی وجود دارد. به عبارت ساده تر، کیفیت مالیات ابراز شده توسط مؤدیان با مالیات قطعی فاصله معنی داری دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت قابل ملاحظه ای بین میانگین مالیات عملکرد تشخیصی و قطعی اشخاص حقیقی وجود ندارد. به عبارت ساده تر کیفیت مالیات تشخیص داده شده توسط ممیزان مورد قبول است. هانکن (۲۰۱۸) تحقیقی با عنوان انطباق مالیات ابرازی و تشخیصی بر مدیریت سود انجام دادند. برای این منظور ۵۶۱ شرکت را در بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ مورد بررسی قرار دادند. برای ارزیابی سطوح انطباق حسابداری و مالیاتی از روش مداوم استفاده می شود. نتایج نشان می دهد که تغییرات در نرخ مالیات قانونی در حوزه های قضایی با برابری مالیات بر ارزش افزوده بیشتر از شرکتهایی که در حوزه های حوزه قضایی با هم برابرند. انطباق مالیات ابرازی و تشخیصی بر مدیریت سود تأثیر معناداری دارد. لی و کوو (۲۰۱۷) در تحقیقی به بررسی تأثیر فرصت رشد بر رابطه بین پاداش هیئت مدیره و مدیریت سود پرداختند. برای این منظور آنان با استفاده از داده های ۱۴۸۷ شرکت و مجموعة با نمونه ای شامل ۶۰۶۳ سال شرکت برای دوره زمانی سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ به این نتیجه رسیدند که فرصت رشد می تواند شدت رابطه موجود رابطه مثبت و معنادار بین پاداش هیئت مدیره و مدیریت سود را تضعیف کرده و موجب کاهش این رابطه گردد. گرانتر و همکاران (۲۰۱۶) در تحقیقی تمایز بین اجتناب مالیاتی، مالیات تهاجمی و مالیات تشخیصی را تبیین کردند و به بررسی ارتباط این مفاهیم با ریسک کلی شرکت پرداختند برای این منظور داده های ۶۰۱ شرکت برای دوره ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بین ریسک مالیاتی و ریسک شرکت (نوسانات بازده سهام) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما اجتناب مالیاتی با ریسک شرکت رابطه معناداری ندارد.
روش تحقیق
پژوهش حاضر براساس اهداف پژوهش، از نوع کاربردی؛ روش انجام آن توصیفی-پیمایشی؛ و روش جمع آوری دادهها به صورت کتابخانه ای-میدانی است. این پژوهش دارای رویکرد آمیخته بوده و از روش نظریه داده بنیاد به عنوان روش اصلی پژوهش استفاده میکند. روش گراندد تئوری یا نظریه داده بنیاد یک شیوه پژوهش کیفی است که به وسیله آن با استفاده از یک دسته داده ها، نظریه ای تکوین می یابد. پژوهش حاضر در بخش نخست با استفاده از روش نظریهپردازی برخاسته از دادهها (GT15) انجام خواهد شد. این روش توسط استراس و کوربین ابداع گردید و به معنای روشی است که بر اساس و پایة دادهها به تولید نظریه میپردازد. دادههایی که برای تشریح فرایندها جمعآوری میشود، شامل انواع دادههای کیفی از جمله مشاهدات، گفت و شنودها، مصاحبهها، اسناد دولتی و تأملات شخصی پژوهشگر میشود (کرسول16، 2005). در این روش، تمامی محتوا یا دادههایی که به نحوی با موضوع مورد مطالعه در ارتباط میباشند، منبعی برای اطلاعات محسوب میشوند. در این راستا، گام اصلی، مشخص کردن تکنیکهای گردآوری اطلاعات است. ارائة یک نظریة برخاسته از دادهها، مستلزم جمعآوری و تحلیل همزمان و زنجیروار دادهها است. نمونهگیری نظری در این روش، بدین معنا است که دادهها به گونهای جمعآوری میشوند که برای تولید یک نظریه، مفید باشند. در پژوهش حاضر، با استفاده از این روش و طی فرایند مستمر جمعآوری، تجزیه و تحلیل و دستهبندی دادهها از طریق مصاحبه، به تدوین مدل پرداخته شد. شایان ذکر است که پژوهشگر در این مصاحبهها به دنبال شناسایی چالشهای موجود، مزایا، مولفهها و ارایه مدل در خصوص بهبود انطباق مالیاتی بوده است. در نمونهگیری نظری، گردآوری اطلاعات و تحلیل دادهها، اقداماتی هستند که به شدت به یکدیگر وابسته میباشند و می بایست به صورت متناوب انجام گیرند؛ زیرا تحلیل، نمونه گیری از دادهها را هدایت میکند(کرسول، 2005).
در پژوهش حاضر، نمونهگیری بدین گونه آغاز میشود که ابتدا افرادی که به لحاظ اجرایی و علمی با پژوهش مرتبط بودند، شناسایی گردند. پس از طراحی مدل بهبود انطباق مالیاتی با استفاده از روش داده بنیاد، در مرحله دوم پژوهش به منظور بررسی برازش مدل و انجام تجزیه و تحلیلهای لازم از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos بهره گرفته شد. درتحقیق کیفی مصاحبه زمانی جمع آوری داده ها متوقف می شود که اطلاعات در باره ابعاد مورد پژوهش اشباع شود و این موضوع هنگامی به وقوع می پیوندد که موضوع مورد مطالعه کامل شود و اطلاعات جدیدی مرتبط با موضوع به دست نیاید با این توضیح در پژوهش کیفی، حجم نمونه مترادف با اشباع داده ها قرار دارد. بنابراین در پژوهش حاضر تعداد نمونه های انتخاب شده برابر 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و امور مالیاتی با حداقل پانزده سال سابقه کار وآشنا که مطلع و آگاه در حوزه های موضوع پژوهش بودند قرار داده شد. باانجام این تعداد مصاحبه تشخیص پژوهشگر این بوده است که اطلاعات گردآوری شده به نقطه اشباع رسیده و نیازی به انجام مصاحبه های بیشتر نیست. درنهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل داده بنیاد مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها و مفاهیم حاصله مورد مطالعه درجداول کدگذاریها به منظور انتخاب مفاهیم اصلی و مقولههای محوری بارگذاری شده است. در این مرحله با بهره مندی از مفاهیم که از داده های کدگذاری باز بدست آمده است محقق با مطالعه و بررسی آنها و توزیع مجدد داده ها به مصاحبه شونده ها از طریق تماس و حضور مستقیم، داده ها و اطلاعات جمع آوری شده مورد بررسی مجدد قرار گرفته و با تعدیل و اصلاحات و اخذ نظر کارشناسی آنان وشماری از خبرگان مطلع، اطلاعات درجدول کدگذاری محوری با عنوان مولفه قرار داده شد. مرحله کدگذار محوری اساس آن بر ارتباطات مقوله ها به زیر مقوله ها است که با شش رویکرد داده بنیاد ارتباط داده می شود.
یافته های تحقیق
در کدگذاری باز مفاهیم شناسایی و در کدگذاری محوری با خلاصه کردن مفاهیم مقوله ها استخراج می گردد. در کدگذاری انتخابی یا مرحله نظریه پردازی، پدیده محوری به شکلی نظام مند به دیگر مقوله ها ربط داده می شود و روابط را اثبات پژوهی کرده و مقوله هایی را که نیاز به بهبود و توسعه بیشتری دارند را بهبود می بخشند و درنهایت پژوهشگر یک مدل ارائه می دهد در این مرحله محقق از اطلاعات مولفه ها (محورها) ماخوذه از جدول کدگذاری محوری و با بررسی آنها و بازخورد توسط کارشناسان مطلع وبعضی از مصاحبه شونده ها (جزء افراد خبره تلقی می شدند) تعدیل و اصلاحات لازم انجام شده است. و با انتخاب ازمقوله ها ومحورهای منتخب در شرایط محوری مرتبط با بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد 15 مقوله اصلی شناخته شده اند و بعنوان عوامل موثر و تاثیر گذار پژوهش قلمداد گردیده است و جا گذاری در کدگذاری انتخابی انجام شد ومدل فرضی کیفی پژوهش ایجاد گردید.
جدول1- مولفه های شناسایی شده بخش کیفی
نوع مقوله | مقوله | مفاهیم |
شرايط علي
| عوامل سازمانی
| تقویت انضباط اسلامی و شفافیت توسعه هدفمند سرمایه هاي انسانی تقویت در سیستم جامع اطلاعاتی مودیان تقویت بسترهای مناسب مالیاتی تقویت در سیستم نظارت و پیگیری در اخذ مالیات عدم تاخیر در رسیدگی و اخذ مالیات از مودیان آگاهی مدیران نسبت به منافع ناشی از حسابرسی عملکرد تناسب اختیارات و وظایف مدیران بخش ها و کارکنان عملیاتی |
عوامل فرهنگی | اعتماد به دولت اجرای عدالت در سیستم مالیاتی رفتار کارشناسان و ماموراین مالیاتی عدم بخشودگی افراد مختلف از پرداخت مالیات تبلیغات اثربخش و نقش صدا و سیما الزامات قانونی اطلاع رسانی و عدم پاسخگویی به مودیان | |
عوامل انسانی | جلوگیری از قانون گریزی افراد آموزش افراد جامعه و بالا بردن سطح دانش آنها بالا بردن سطح دانش و کارایی ماموران مالیاتی | |
پدیده محوری | عملکرد حسابرسی | اطمینان اعضای کمیته حسابرسی اطمینان بخشی پروژه ها مبارزه با فساد توان شناسایی ریسک های خاص مهارت های ارتباطی |
گزارشگری مالی | رعايت قوانین و مقررات و الزامات گزارشگری مالی استقرار سیستم یکپارچه مالی و مدیریت تهيه و ارائه اطلاعات و گزارش های به موقع و قابل اتكا يكسان سازي و همخواني آمار و اطلاعات و گزارشات صادره از سوي واحدهاي مختلف، خصوصاً گزارش های مالي از جمله صورتهاي مالي برنامه ریزی جهت جذب منابع مالی مورد نیاز پروژه ها و طرح های سرمایه ای در چارچوب مقررات و ضوابط مربوط | |
راهبردها(کنش ها و تعاملات) | مغایرت بین استانداردهاي حسابداري و قوانین مالیاتی | هزینه مطالبات مشکوك الوصول کاهش زیان سرمایه گذاري حذف سود و زیان تحقق نیافته ناشی از معاملات فی مابین واحدهاي ترکیب شونده و روش اتحاد منافع حذف سود و زیان تحقق نیافته از معاملات فی مابین واحد سرمایه گذار و واحد تجاري وایسته ارزش دائمی در ارزش سرمایه گذاري هاي واحد هاي وابسته هزینه استهلاك دارایی ثابت مشهود و نامشهود تعیین حدنصاب براي هزینه ها هزینه بهره در صورت وجود سپرده سرمایه گذاري سود مشمول مالیات ابرازي سود مشمول مالیات تشخیصی اجراي مالیات برارزش افزوده در تمامی بخش هاي اقتصادي |
عوامل زمینه ای | حوزه حسابرسی | تعیین شدن شاخص های مناسب برای ارزیابی عدم تضاد منافع گزارشگری حسابرسی عملیاتی ارجح بودن قوانین مالیاتی بر استانداردها مالیاتی و حسابرسی |
شرایط اجرا | وجود قوانين و مقررات تأكيد بر شفافيت اطلاعات مالی وعملكرد پاسخگویی نهادهاي بخش عمومی سطح مطالبات عمومی مردم حمایت مسئولين ارشدكشور استانداردهاي حسابرسی عملكرد | |
ساختار مالکیت | مالکیت شرکتی مالکیت مدیریتی هزینههای نمایندگی عدم تقارن اطلاعاتی | |
عوامل مداخلهگر | عوامل محیطی | قوانین متحدالشکل در دستگاههای اجرائی کیفیت نظارت بر قوانین |
عوامل قانونی | تقویت قوانین مالیاتی کار آمدی سیستم حقوقی | |
عوامل سیاسی | ثبات سیاسی شفافیت مصرف مالیات توسط دولت شفافیت قوانین و مقررات مالی استفاده از فن آوری های نوین و الکترونیک در تشخیص و وصول مالیات الزامات قانونی مبنی بر ارائه گزارش های حسابرسی مالی و صورت های مالی حسابرسی شده | |
پيامدها | بهره وری بخش های دولتی | بهبود و توسعه منابع ساختاری بهبود و توسعه منابع سرمایه بهبود، توسعه و طراحی نظامهای مدیریتی توسعه، بهبود و توانمندسازی نیروی انسانی |
صرفه اقتصادی | شفافسازی کاهش فرار و اجتناب مالیاتی کاهش نرخ مالیات ساده سازی ضرایب مالیاتی وصول مالیات توسط اداره دارایی سرمایهگذاری بهتر فرصت رشد شرکت ها افزایش درآمدهاي مالیاتی تسریع در وصول مالیات اشخاص حقوقی پایین آوردن هزینه وصول مالیات | |
اثربخشی | تعیین فضای مناسب برای دستیابی به سطح مطلوبی از نتایج شناسایی عوامل بازدارنده دستیابی به نتایج رضایتبخش پیروی از قوانین و آیین نامههای مربوط اجرای درست و مناسب اهداف برنامه/طرح/ فعاليت در حال اجرا |
نتایج حاصل از برازش مدل معادلات ساختاری مدل بهبود انطباق مالیاتی در شکل زیر نشان داده شده است.
شکل1- مدل ساختاری مدل بهبود انطباق مالیاتی
چنانچه کیفیت مدل معادلات ساختاری مناسب باشد با استفاده از آزمون معنی دار بودن ضریب مسیرهای برآورد شده به تدوین مدل مدل بهبود انطباق مالیاتی می پردازیم.
جدول2- شاخص های نیکویی برازش مدل بهبود انطباق مالیاتی
برازش قابل قبول | مقدار | نماد | نام |
کمتر از 5 | 347/2 | chi-square/df | کای دو به درجه آزادی |
GFI > %90 | 924/0 | GFI | شاخص نیکویی برازش |
AGFI > %90 | 872/0 | AGFI | شاخص نیکویی برازش اصلاح شده |
CFI > %90 | 973/0 | CFI | شاخص برازش تطبیقی |
TLI > %90 | 961/0 | TLI | شاخص نرم نشده برازندی |
10%> RMSEA | 075/0 | RMSEA | ریشه میانگین مربعات خطای برآورد |
با توجه به جدول مربوط به شاخص های مدل ملاحظه می شود که شاخصهای کای دو به درجه آزادی برازش مناسب مدل و شاخص RMSEA ، CFI و TLI نیز برازش منطقی مدل را گزارش می کند. همچنین، شاخص GFI و AGFI در حد قابل قبول خود هستند و نتیجه می شود که از برازش مدل معادلات ساختاری مدل بهبود انطباق مالیاتی پذیرفته می شود. نتایج حاصل از برازش مدل معادلات ساختاری در جدول 4-5، نشان داده شده است.با توجه به مقادیر T و -Pمقدار برآورد شده که در جدول 4-5 دیده می شود می توان در مورد پذیرش یا عدم پذیرش معناداری روابط بین سازه ها تصمیم گیری کرد. چنانچه مقادیر مشاهده شده آماره T در آزمون معنی داری رابطه بین دو متغیر بزرگتر از 96/1 و یا کوچکتر از 96/1- برآورد شود و یا اینکه [Pمقدار مربوط به مسیرها کمتر از 05/0 باشد نشان از صحت رابطه بین سازه ها با اطمینان 95 درصد دارد.
جدول3- نتایج برازش مدل مدل بهبود انطباق مالیاتی جهت بررسی روابط مستقیم متغیرها
مسیر | ضریب | خطای معیار | آماره T | -Pمقدار | نتیجه | ||
شرایط علی | <--- | پدیده محوری | 1.01 | 0.051 | 20.412 | 001/0> | معنی دار |
پدیده محوری | <--- | راهبردها | 0.769 | 0.419 | 2.219 | 0.026 | معنی دار |
شرایط زمینهای | <--- | راهبردها | 1.861 | 0.416 | 5.036 | 001/0> | معنی دار |
شرایط مداخلهگر | <--- | راهبردها | 0.209 | 0.06 | 4.21 | 001/0> | معنی دار |
راهبردها | <--- | پیامدها | 0.655 | 0.044 | 7.5 | 001/0> | معنی دار |
با توجه به اینکه آماره آزمون مربوط به مسیر شرایط علی به پدیده محوری 412/20 برآورد شده که بزرگتر از 96/1 و –P مقدار آن کمتر از 05/0 است، همچنین ضریب این مسیر 01/1 برآورد شده ، که مقداری مثبت است، می توان گفت شرایط علی تاثیر مستقیم و معنی داری بر پدیده محوری مدل بهبود انطباق مالیاتی دارد.
با توجه به اینکه آماره آزمون مربوط به مسیر شرایط مداخله گر به راهبردها 21/4 و –Pمقدار آن کمتر از 001/0 برآورد شده است و همچنین ضریب این مسیر 209/0 برآورد شده ، که مقداری مثبت است، می توان گفت شرایط مداخله گر تاثیر مستقیم و معنی داری بر راهبردهای مدل مدل بهبود انطباق مالیاتی دارد.
با توجه به اینکه آماره آزمون مربوط به مسیر شرایط زمینه ای به راهبردها 036/5 و –Pمقدار آن کمتر از 001/0 برآورد شده و همچنین ضریب این مسیر 861/1 برآورد شده ، که مقداری مثبت است، می توان گفت شرایط زمینه ای تاثیر مستقیم و معنی داری بر راهبردهای مدل مدل بهبود انطباق مالیاتی دارد.
با توجه به اینکه آماره آزمون مربوط به مسیر پدیده محوری به راهبردها 219/2 و –Pمقدار آن کمتر 0.026 برآورد شده است و همچنین ضریب این مسیر 769/0 برآورد شده ، که مقداری مثبت است، می توان گفت پدیده محوری تاثیر مستقیم و معنی داری بر راهبردهای مدل مدل بهبود انطباق مالیاتی دارد.
با توجه به اینکه آماره آزمون مربوط به مسیر راهبردها به پیامدها 5/7 و –Pمقدار آن کمتر از 001/0 برآورد شده است و همچنین ضریب این مسیر 655/0 برآورد شده ، که مقداری مثبت است، می توان راهبردها تاثیر مستقیم و معنی داری بر پیامدهای مدل مدل بهبود انطباق مالیاتی دارد. در جدول زیر روابط غیر مستقیم متغیرها مورد بررسی قرار گرفته اند.
جدول4- نتایج برازش مدل جهت بررسی روابط غیر مستقیم متغیرها
| کل | غیر مستقیم | ||||
| پدیده محوری | راهبردها | پیامدها | پدیده محوری | راهبردها | پیامدها |
شرایط مداخله گر | 0 | 0.209 | 0.137 | 0 | 0 | 0.137 |
شرایط زمینهای | 0 | 1.861 | 1.22 | 0 | 0 | 1.22 |
شرایط علی | 1.01 | 0.777 | 0.509 | 0 | 0.777 | 0.509 |
پدیده محوری | 0 | 0.769 | 0.504 | 0 | 0 | 0.504 |
راهبردها | 0 | 0 | 0.655 | 0 | 0 | 0 |
در جدول فوق تمامی روابط معنی دار هستندو همانطور که از جدول فوق برمی آید شرایط مداخله گر، شرایط زمینه ای و پدیده محوری مدل بهبود انطباق مالیاتی به صورت غیر مستقیم با پیامد ها و شرایط علی به طور غیر مستقیم با راهبردها و پیامدها ارتباط مثبت و معنی دار دارد. بنابراین الگوی نهایی مدل بهبود انطباق مالیاتی نیازی به اصلاح نداشته و به صورت زیر می باشد.
شکل2- ارائه مدل نهایی برای بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد
نتیجه گیری و پیشنهادهای تحقیق
در اقتصاد كنوني، ماليات از ابزارهاي مهم مالي دولت مي باشد و با توجه به اهميت آن در اقتصاد كشور و همچنين در فرايند توسعه و بازسازي يكي از اصلي ترين ابزارها در جهت خصوصي سازي، تعديل ثروت و توزيع مجدد درآمد به شمار مي رود. يكي از مهمترين عوامل مؤثر بر ظرفيت مالياتي، نگرش، برداشت و رفتار مردم در ارتباط با ماليات است كه به فرهنگ مالياتي مشهور است. مردم بايد بپذيرند كه نفت ثروت مولد است نه درآمد مصرفي كه دائمي هم نيست. ديگر اينكه مردم بايد نقش حاكميتي دولت را از قبيل ايجاد امنيت درك كنند و بپذيرند ايفاي اين نقش هزينه بردار است. در يك نظام مالياتي عادلانه بايد نشان داده شود كه هيچ گونه تبعيضي وجود ندارد و آنكه از امكانات بيشتري در اقتصاد استفاده مي كند در هزينه هاي اقتصاد هم مشاركت بيشتري دارد.
از طرف ديگر از ديدگاه اقتصاددانان يكي از مفاهيم اصلي بودجه متعادل آن است كه نسل حاضر نبايد باز پرداخت بدهيهاي دراز مدت دوره خود را به نسل آينده انتقال دهد. به بيان ديگر شهروندان نبايد بهاي خدماتي را كـه دريـافت مي كنند بعهده ماليات دهندگان سالهاي آينده محول نمايند، و مفهوم حقوق بين دوره اي جزئي از مسئوليت پاسخگويي عمومي محسوب مي شود كه دولت نيز ميبايست در اجراي اين وظيفه مهم عواملي كه باعث عدم تمكين مالياتي مي شود، شناسايي و راههايي براي مقابله با آن اتخاذ نمايد. با توجه به مطالب فوق جهت برقراري پايبندي متعهدانه مؤديان به تكاليف مالياتي قبل از هر چيز لازم است تا عوامل مؤثر بر فرار مالياتي شناخته شده و بعد از شناسايي اين عوامل راهها و روشهاي جلوگيري از آنرا جستجو كرده و ارائه نمود. آثار فعاليتهاي فرار از پرداخت ماليات مي تواند تا حدي باشد كه بين درآمدي كه قانوناً بايد وصول شود و درآمدي كه جمع آوري ميشود رابطه اندكي برقرار شود. نتایج برازش مدل های اندازه گیری و ساختاری الگوی نهایی مدل بهبود انطباق مالیاتی به روش داده بنیاد حاکی از این مطلب بود که هر دو مدل از کیفیت خوبی برخوردار بوده و تمامی شاخص های نیکویی برازش حد نصاب قابل قبول خود را کسب نموده اند و با اطمینان می توان از نتایج برازش آن استفاده نمود. نتایج برازش مدل نشان داد مسیرشرایط علی به پدیده محوری، مسیرهای پدیده محوری، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر به راهبردها و مسیر راهبردها به پیامدها معنی دار بوده و همچنین شرایط مداخله گر، شرایط زمینه ای و پدیده محوری مدل بهبود انطباق مالیاتی به صورت غیر مستقیم با پیامد ها و شرایط علی به طور غیر مستقیم با راهبردها و پیامدها تاثیر داشته اند.
در نهایت با توجه به افزایش سیاست اجتناب مالیاتی در بین شرکتهای بورسی که لزوما با توجه به شرایط نابسامان اقتصادی به فعالیتهای اجتناب از پرداخت مالیات بیشتر خواهند شد، پیشنهاد می شود نهادهای قانون گذار، در تدوین قوانین و مقررات مربوط به انجام امور نظارتی توجه بیشتری نمایند و قوانین سخت گیرانهتری را برای جلوگیری از فعالیت هایی که موجب فرار مالیاتی یا فعالیتهای اجتناب از پرداخت مالیات غیرقانونی در راستای انطباق مالیات ابرازی و مالیات تشخیصی در شرکتهای مزبور شوند.
منابع
· افضل نیا، سیدحسن(1398) بررسی تاثیر انطباق مالیات ابرازی و مالیات تشخیصی بر فرصت رشد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، چشم انداز حسابداری و مدیریت، دوره دوم، شماره 11، صص18-29.
· خانی، عبدالله، ایمانی، کریم، ملایی، بهنام(1393)، بررسی رابطۀ بین تخصص و اجتناب مالیاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، دانش حسابرسی، 13(51)، 33-68.
· خواجوي، شكراله؛ ابراهيمي، مهرداد(1396) بررسي تأثير متغيرهاي حسابرسي بر احتمال وقوع تقلب در صورتهاي مالي: شواهدي از شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- نشريه دانش حسابرسي. جلد ۱۷ شماره ۶۸ صفحات ۴۱-۶۲.
· رضايي، فرزين، جعفري نياركي، روح الله(1394). رابطه بين اجتناب مالياتي و تقلب در حسابداري شركتها، 23(26)، 109-134.
· سعیدی، هادی و غلامی نژاد، زهره،1397،انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود در واکنش به کاهش نرخ مالیات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،کنفرانس ملی مطالعات نوین اقتصاد، مدیریت و حسابداری در ایران،کرج
· صبوری اشکذری، علیرضا و حاجی قاسمی، محمدرضا و دهقانی اشکذری، منصور،1399،بررسی تاثیر تفاوت مالیات ابرازی و قطعی بر کیفیت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،چهارمین کنفرانس ملی پژوهش در حسابداری و مدیریت،تهران
· صحرایی، ندا(1394) بررسی رابطه بین انطباق مالیات دفتری و مدیریت سود، پایان نامه کارشناسی ارشد، موسسه آموزش عالی پرندک
· فلاحی، محمد و علیپور، صفدر،1397،بررسی تاثیر حسابرسی مالیاتی بررابطه بین مالیات ابرازی، تشخیصی قطعی (مطالعه موردی: استان های اصفهان یزد)،کنفرانس ملی رهیافت های نوین در مدیریت، اقتصاد و حسابداری،تهران
· عباس زاده, محمدرضا, فدایی, مرتضی, مفتونیان, محسن, بابایی کلاریجانی, مائده. (1395). بررسی ارتباط شفافیت مالی و اجتناب مالیاتی با توجه به مالکیت نهادی شرکتها ( مطالعه موردی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران ). اقتصاد مالی, 10(35), 45-74.
· کامیاب تیموری، رضا، کیقبادی، امیررضا، فرساد امان الهی، غلامرضا. (1400). شناسایی ریسکهای قابل کنترل عدم تمکین مالیاتی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری. اقتصاد مالی, 15(56), 269-302.
· گرد، عزیز و کشاورز، الهام،1396، انطباق مالیات دفتری و مدیریت درآمد در پاسخ به کاهش نرخ مالیات، رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت حسابداری، شماره 3، صص109-116.
· محبوبی، جواد(1395) بررسی کیفیت مالیات ابرازی عملکرد و ارزش افزوده اشخاص حقیقی و مالیات تشخیصی و قطعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
· ملااسمعیلی دهشیری، حسن، پژویان، جمشید، غفاری، فرهاد، حسینی، سید شمس الدین. (1401). تحلیل اثر سیاست مالی (مالیات بر مجموع درآمد) بر توزیع درآمد کشورهای منتخب OECD. اقتصاد مالی, 16(58), 93-108.
· ملکیان, اسفندیار, فرزاد, سروه. (1396). تأثیر حسابرسی مالیاتی بررابطه بین مالیات ابرازی، تشخیصی و قطعی: مطالعه موردی استانهای آذربایجان شرقی، غربی و شرق و جنوب تهران. پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 9، شماره 33، صص51-64.
· ناصری، محمد و محمدزاده سالطه، حیدر،1394،بررسی تأثیر ویژگی های مالی بر اختلاف مالیات ابرازی و قطعی شرکت های پذیرفته شده در بورس بهادار ایران،سومین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت،تهران
· نجاتی، بهروز و فرید، داریوش،1395،اختلاف مالیات ابرازی، قطعی و تشخیصی اشخاص حقوقی،پنجمین کنفرانس بین المللی حسابداری و مدیریت با رویکرد علوم پژوهشی نوین،تهران
· Desai, M. A. and D. Dharmapala, 2009. “Corporate Tax Avoidance and Firm Value” in The Review of Economics and Statistics 91(3): 537-546.
· Frank, M. M., Lynch, L. J., & Rego, S. O., (2009), Tax Reporting Aggressive Ness and its Relation to Agressive Financial Reporting. The Accounting Review, 84(2), 467-496.
· Hanlon, M. (2015). “What can we infer about a firm’s taxable income from its financial statements?”. National Tax Journal, 56 (4): 831–863.
· Hanlon, M., and S. Heitzman. (2010). "A review of tax research." Journal of Accounting and Economics, 50 (2-3): 127–178.
· Noor, R.M., Mastuki, N.A., Bardai, B. (2009), “Book-Tax Difference and Value Relevance of Taxable Income:
· Pazarçeviren, Selim Yüksel.(2015), "Adli Muhasebecilik Mesleği", Zonguldak Karaelmas Üniversitesi Sosyal Bilimler Dergisi, Cilt. 1, Sayı.2, s.1-19
· Phillips, J. )2003(. “Corporate tax-planning effectiveness: the role of compensation- based incentives”. The Accounting Review, 78, 847–874.
· Shackelford, D., J. Slemrod, and J. Sallee, 2011. “Financial Reporting, Tax, and Real Decisions: Toward a Unifying Framework,” International Tax and Public Finance, 18(4), 461-494.
· Sonnier, B.M., Hennig, C.J., Everett, J.O., Raabe, W.A. (2012), “Reporting of book-tax differences for financial and tax purposes: A case study”, Journal of Accounting Education, 30, 58–79.
· Wilson, R., (2009). “An examination of corporate tax shelter participants”. The Accounting Review, 84, 969–999.
Abstract
The formation of structural reforms aims to improve the tax system by expanding new tax bases and improving the performance of existing tax bases. Every political tool in Islamic economy is designed with consideration of net social benefit, compliance with Sharia laws and mechanism of achieving the desired goal. In terms of the basic practical purpose, in terms of nature, survey research and in terms of paradigm, combined-exploratory research, sampling in the qualitative part of the research was done in a purposeful way and in the quantitative part in a stratified random manner. . In the qualitative phase, the interviews with 15 people, academic and tax experts who have at least a master's degree or have been working in the tax field for 15 years, continued until theoretical saturation was reached, and the samples of the quantitative part were based on Cochran's formula was chosen. The research tool in the qualitative part was a semi-structured exploratory interview, and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used to evaluate the improvement of tax compliance, which was designed based on the codes obtained in the qualitative stage. In the qualitative part, the interviews were analyzed using the foundation's data analysis method. The validity and reliability of the components were examined and the Cronbach's alpha of all the above components was 0.7 and during that; The most important components of improving tax compliance were measured. In the quantitative part, the accuracy of the research model was confirmed through the method of structural equations using Amos software, and it was found that the selection of concepts, dimensions and indicators was of high accuracy and could provide a suitable framework for the preparation of the document. provide the prospect of improving tax compliance.
Keyword: TAXATION, DIAGNOSTIC TAX REVENUE, ACCOUNTING STANDARDS, TAX COMPLIANCE
JEL Classification: M40, M41, M48, M49
[1] Pazarçeviren, Selim Yüksel
[2] Sondemo
[3] . Wilson
[4] . Jing huai SHE
[5] . Xue dan LI
[6] Sionieer et al
[7] Martinse & Desuza
[8] Belilack
[9] Harterse
[10] Ganter & Yange
[11] Yone
[12] Mayer & Ravan
[13] ieein
[14] Vilsone
[15] Grounded theory
[16] Creswell