Analysis of the novel " Yellow Apple Taste" by Nasser Yousefi from the point of view of trauma criticism
Subject Areas : شعر
1 -
Keywords: Trauma, personality, anxiety, Nasser Yousefi, Yellow Apple Taste ,
Abstract :
The present study analyzes Nasser Yousefi’s (1967) novel " Yellow Apple Taste" based on trauma. Trauma is an experience or event that profoundly affects a person and can leave long-term psychological, physical, or social consequences. This incident may directly or indirectly affect the individual or those around them, causing feelings such as anxiety, fear, sadness, or a sense of helplessness. The Yellow Apple Taste novel is a psychological work that deals with the personalities of three classmates during their adolescence. Characters who were affected by unfavorable family, social, cultural, and environmental factors and immigration, and whose destructive effects have emerged in the form of a feeling of insecurity in their lives. This article, using a descriptive-analytical method and based on library tools, tries to answer the main question, which types of traumas are more prominent in Yellow Apple Taste novel? According to the research findings, in this novel, trauma changes the foundation of human relationships and leaves them with no identity. The objective consequences of trauma in the Yellow Apple Taste novel are manifested in the form of shock, anxiety, coldness and indifference, numbness and isolation, behavioral disorders, aggression, revisiting bitter memories, and the destruction of human relationships.
فهرست منابع
بقایی، احسان، پورگیو، فریده(1400) «تروما در داستان پسا 11 سپتامبر2001 : مطالعه موردی مندنی پور و مک یوئن»، پژوهش ادبیات معاصر جهان، شماره 84، بهار و تابستان. صص 22-38..
پورقریب، بهزاد(1402) «تروما و روایت درمانی در رمان خانۀ ارواح از ایزابل آلنده». مجله نقد ادبی. شماره 64. صص 33-63.
پورقریب، بهزاد، اسماعیلی، سمیه(1402) «ترومای استعمارزدا: روایت در سه گانۀ «هما و کاوشیک» در خاک غریب جومپا لاهیری». روایت شناسی، شماره 14، پاییز و زمستان. صص 161-192.
حیدری زاده، نگین و همکاران(1394) «زن در ادبیات از تروما (روان زخم) به خودشناسی رسیدن»، مجله رووان شناسی فرهنگ، شماره 24، تابستان، صص 67-79.
جدیدی، مونا(1390). از جنس رویا: نگاهی به آثار ناصر یوسفی، تهران: قطره.
خسروآبادی، علیرضا، سپهران، کامران(1401) «رنج در معرض نمایش؛ مطالعهای بر رنج و تروما در نسبت با آثار ساموئل بکت»، مطالعات هنرهای زیبا، شماره 8. تابستان. صص 3-11.
رحیمی، احمدرضا و احمدزاده هروی، شیده(1402) «بررسی تروما در داستان «یک موضوع موقتی» از جومپا لاهیری». نقد زبان و ادبیات خارجی. شماره 31. پاییز و زمستان. صص 18-55.
سیاسی، علی اکبر(1390) نظریه¬های شخصیت یا مکاتب روانشناسی، چاپ چهاردهم، تهران: دانشگاه تهران.
صالح بک، مجید (1387) «ادبیات تطبیقی در ایران: پیدایش و چالشها» مجلۀ زبان و ادب پارسی دانشگاه علامه. ش 38. دوره 12، زمستان، صص 9- 28.
طایفی، شیرزاد، صوابی اصفهانی، آذر(1401) «بازنمایی ترومای ناشی از جنگ و پیامدهای آن در رمان دیوار»، ادبیات پارسی معاصر، شماره 2. پاییز و زمستان. صص 165-188.
فرامرزقراملکی، احد(1378) روش شناسی مطالعات دینی. مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
کفافی، محمد عبدالسلام (1382) ادبیات تطبیقی، ترجمۀ سید حسین سیدی، مشهد: آستان قدس رضوی.
مرادی، ایوب (1402) «بررسي خاستگاههاي اضطراب اجتماعي در شخصيتهاي نوجوان رمان «طعم سيب زرد» از ناصر يوسفي براساس نظرية داغ ننگ» پژوهش¬های بین رشته ای ادبی. شماره 9. بهار و تابستان. صص 282-309.
مظاهری حبیبی، لیلا و همکاران(1402) «بررسی و تحلیل میزان تاثیر سایکودرام بر ترومای دوران کودکی». مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی. شماره 64. زمستان. صص 349-355.
موسوی نیا و همکاران(1399) «روان زخم و پیامدهای آن با تاکید بر دیدگاه اسلاوی ژیژیک. مجله نقد و نظریه ادبی. شماره 10. صص 231-276.
نژادمحمد، وحید و همکاران(1403) «بررسی تطبیقی تروما در اولیس از بغداد و هم¬نوایی شبانه ارکستر چوب ها»، پژوهش¬های ادبیات تطبیقی. شماره 39. بهار. صص 167-189.
هرمن، جویت لوئیس(1402) گروه درمانی تراما در مراحل نخستین درمان. ترجمه مهناز مرادی. انتشارات فرزان روز.
یوسفی، ناصر(1397) طعم سیب زرد، چاپ اول، تهران: پیدایش.
Alexander, J. C. (2004), “Toward a Theory of Cultural Trauma”, in: Cultural Trauma and Collective Identity, Berkeley: University of California Press.
Caruth, Cathy.(1995) “An Interview with Robert Jay Lifton”. Trauma; Explorations in Memory, ed. Cathy Caruth. The Johns Hopkins University Press. pp. 128 – 147.
Freud, Sigmund(1910)The Origin and Development of Psychoanalysis, The American Journal of Psychology. USA. 21.2. 181-218.
Freud, S. (1912) Selected Papers on Hysteria and Other Psychoneuroses, New York: The Journal of Nervous and Mental Disease Publishing Company.
Herman, J. L. (2015). Trauma and Recovery; The Aftermath of Violence – from Domestic Abuse to Political Terror. Basic Books.
Herman, Judith Lewis. (1992) On Collective Memory, Chicago: University of Chicago Press.
Krys tal, Henry. (1995)“Trauma and Aging: A Thirty-Year Follow-up”. Trauma; Explorations in Memory, ed. Cathy Caruth. Baltimore. The Johns Hopkins University Press.. pp. 76 – 99.
Krys tal, Henry(1995) “Trauma and Aging: A Thirty-Year Follow-up”. Trauma; Explorations in Memory, ed. Cathy Caruth. Baltimore. The Johns Hopkins University Press.. pp. 76 – 99.
Luckhurst, R. (2008). The trauma question. Routledge. https://doi.org/10.4324/9780203607305
به نام خدا
بررسی رمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی از دیدگاه نقد ترومایی
چکیده
پژوهش حاضررمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی (1346 ه.ش) را بر اساس تروما (روانزخم) مورد واکاوی قرار میدهد. تروما تجربه یا حادثهای است که فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند عواقب روانی، جسمی یا اجتماعی طولانیمدتی در زندگی شخص برجای بگذارد. این حادثه ممکن است به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر فرد یا اطرافیانش تأثیر بگذارد و باعث ایجاد احساساتی مانند اضطراب، ترس، غم، یا احساس ناتوانی و غیره شود. رمان طعم سیب زرد یک اثر روانشناسانه است که به شخصیت سه همکلاسی در دوران نوجوانی میپردازد. شخصیتهایی که تحت تاثیر عوامل خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی نامساعد و مهاجرت قرار گرفتند و آثار مخرب آن به شکل احساس ناامنی در زندگی آنها پدیدار شده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی برابزار کتابخانه ای میکوشد تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که کدام یک از اقسام تروما در رمان طعم سیب زرد نمود بیشتری دارد؟ براساس دستاورد تحقیق، در رمان ِمذکور، ترومای فردی و اثرات ناشی از آن بنیان روابط انسانها را دگرگون کرده و هویتی برای آنها باقی نمیگذارد. پیامدهای عینی تروما در رمان طعم سیب زرد، در قالب اضطراب، بیعاطفگی، انزوا، اختلال در رفتار، مرور خاطرات تلخ و نابودی ارتباطات انسانی تجلی یافته است.
واژگان کلیدی
تروما، شخصیت، اضظراب، ناصر یوسفی، طعم سیب زرد.
1-مقدمه
ادبیات تطبیقی، مطالعه و بررسی مقایسهای آثاری است كه برخاسته از زمینههای فرهنگی گوناگون باشد. «روش تطبیقی شناخت و تبیین مواضع خلاف و وفاق دیدگاهها را روشن نموده و بصیرت نافذ و همهجانبهنگر به ارمغان میآورد»(فرامرز قراملکی،1378: 3). پژوهشگر ادبیات تطبیقی مانند کسی است که در سر حد قلمرو ملی به کمین مینشیند تا تمام داد و ستدهای فکری و فرهنگی میان دو یا چند ملت را ثبت و بررسی کند.» (صالح بک،12:1387). براساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، هیچ مرزی برای ادبیات تطبیقی به رسمیت شناخته نمیشود. در واقع ادبیات به عنوان یک کل در نظر گرفته میشود که مقایسه آن با هنرهای مختلف و علوم و معارف انسانی ممکن است. پژوهشهای ادب تطبیقی در مکتب آمریکایی میتواند هر پژوهشی را که ادبیات را با سایر هنرها مقایسه میکند در برگیرد و یا هر رابطهای که از ادبیات و سایر پژوهشهای علوم انسانی بحث میکند، بررسی نماید. (کفافی،1382: 24). امروزه مطالعات بینارشتهای از اهمیت بسزایی برخوردارند و میتوان بسیاری از مشکلات رفتاری و اخلاقی را با کمک تلفیق روانشناسی و ادبیات کاهش و یا کاملا برطرف نمود. یکی از بهترین آثار ناصر یوسفی رمان «طعم سیب زرد» است که شخصیت روانرنجور سه نوجوان را به تصویر میکشد. این اثر بر نوجوانان و دغدغههای آنان متمرکز است. پرداختن به مسائل روحی و روانی که ریشه در دوران کودکی دارد، یکی از ضروریات عصر جامعة امروز است و ورود ادبیات در قالب داستان و رمان در زمینه روان درمانی میتواند بسیار راهگشا باشد؛ زیرا از کارکردهای آثار ادبی بهویژه رمان، رواندرمانگری است. روانشناسان بسیاری به آثار ادبی روی آورده و شخصیتها و کنش و واکنشهایشان را از این حیث قابل بررسی هستند. تروما(روان زخم) یکی از آسیبها و مشکلهای روانی است که مشمول هر گونه ضربه روحی میشود و اقسام اضطراب، تشویش، ناراحتی، استرس و ازدست رفتن احساس امنیت را درپی دارد و اثرات آن همۀ زندگی فرد را تحت الشعاع خویش قرار میدهد. مقالۀ حاضر سعی دارد تا انواع ِعواملِ تجربههای منتهی به تروما را در رمان طعم سیب زرد یوسفی بررسی و تحلیل کند.
2-1-سوالهای تحقیق
شخصیتهای رمان طعم سیب زرد درگیر چه ترومایی هستند و برای درمان و رهایی خویش از زخمهای ترومایی چه میکنند؟
3-1-پیشینۀ تحقیق
برخی از آثار منتشر شده مرتبط با مبحث تروما-به ترتیب سال نشر- به شرح زیر است:
نژادمحمد و همکاران(1403) مقالهای با عنوان «بررسی تطبیقی تروما در اولیس از بغداد و همنوایی شبانه ارکستر چوبها»، در مجله پژوهشهای ادبیات تطبیقی چاپ کردند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هر دو رمان اجتماعی، تروما را به عنوان یک پدیده پیچیده و چندوجهی به تصویر می کشند که زندگی افراد را به روش های مختلف تحت تاثیر قرار می دهد و از سوی دیگر بازنمایی تروما در هر رمان منحصر به فرد است و زمینه فرهنگی و تاریخی آثار مربوطه را منعکس میکند.
مرادی (1402) مقالهای با عنوان «بررسي خاستگاههاي اضطراب اجتماعي در شخصيتهاي نوجوان رمان «طعم سيب زرد» از ناصر يوسفي براساس نظرية داغ ننگ» در پژوهشهای بین رشته ای ادبی چاپ کرد. نتايج بررسي نشان ميدهد كه وجود يا توهم وجود داغ ننگ در زندگي نوجوانان ميتواند زمينههاي بروز مشكلاتي جدي همچون پنهانكاري، عدم صداقت، وسواس فكري، انواع اختلالهاي رواني و درنهايت اضطراب اجتماعي را فراهم آورد و يگانه راهكار غلبه بر اين معضلات، مواجهة منطقي با موضوع و تلاش در راستاي مديريت آن در روابط اجتماعي است.
پورقریب (1402) مقالهای با عنوان «تروما و روایت درمانی در رمان خانۀ ارواح از ایزابل آلنده» در مجله نقد ادبی چاپ کرد. نتایج مقالۀ مذکور نشان میدهد که با مشخص شدن تروماهای اشخاص داستان از طریق گفتوگوها و کنش و واکنشهایشان و نیز گفتار دانای کل رنجهای روانی و بهبود آنها در قالب روایت و خاطرهدرمانی نشان داده میشود.
پورقریب، بهزاد و اسماعیلی(1402) مقالهای با عنوان «ترومای استعمارزدا: روایت در سه گانۀ «هما و کاوشیک» در خاک غریب جومپا لاهیری» در مجله روایت شناسی منتشر کردند. یافتههای تحقیق مذکور نشان میدهد که لاهیری با استفاده از فلشبکهای متعدد، تکرار وقایع و تنوع زاویۀ دید، نه تنها تروما را به عنوان یک رویداد غیر ناگهانی روایت میکند، بلکه تأثیر آن را در زندگی روزمرۀ شخصیتهای داستان را نشان میدهد.
رحیمی و احمدزاده هروی (1402) مقالهای با عنوان «بررسی تروما در داستان «یک موضوع موقتی» از جومپا لاهیری». را در مجله نقد زبان و ادبیات خارجی منتشر کردند. این مقاله، به مبحث تروما از دید کتی کاروت در داستان «یک موضوع موقتی» میپردازد. زیرا مهمترین بخش از نظرات کاروت این است که تروما یک حادثه است و وقتی شخصی دچار آن می شود، در زمان رخدادن آن، آگاهی کاملی نسبت به آن نداشته و در نتیجه، تروما برای وی در آینده تکرار میگردد. در این داستان نیز تولد نوزاد مرده نقش تروما را دارد که تاثیر روانی بزرگی بر خانواده می گذارد که رهایی از آن بسیار دشوار خواهد بود.
مظاهری حبیبی و همکاران(1402) مقلهای با عنوان «بررسی و تحلیل میزان تاثیر سایکودرام بر ترومای دوران کودکی» در مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی چاپ کردند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که سایکودرام می تواند به عنوان یک روش موثر در کاهش عواقب ترومای دوران کودکی و ارتقای سلامت روانی افراد مبتلا به این نوع تروما عمل کند. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود که بررسی های بیشتری در زمینه تاثیر سایکودرام بر ترومای دوران کودکی انجام شود و این روش های غیردارویی به عنوان یک گزینه موثر در درمان ترومای دوران کودکی مورد بررسی قرار گیرد.
طایفی و صوابی اصفهانی (1401) مقاله ای با عنوان «بازنمایی ترومای ناشی از جنگ و پیامدهای آن در رمان دیوار» در مجله ادبیات پارسی معاصر چاپ کردند. براساس دستاور مقالۀ مذکور، مؤلفههای خشونت، ویرانی، فریاد، مرگ و دیسیپلین به ترتیب بیشترین نقش را در بروز تروما در شخصیتهای دیوار داشته اند. پیامدهای عینی تروما در این داستان، در قالب شوک، اضطراب، سردی و بیعاطفگی، کرختی و انزوا، اختلال در رفتار کودکان، پرخاش، مرور خاطرات تلخ و نابودی ارتباطات انسانی نمود یافته است.
خسروآبادی و سپهران (1401) مقالهای با عنوان «رنج در معرض نمایش؛ مطالعهای بر رنج و تروما در نسبت با آثار ساموئل بکت»، در مجله مطالعات هنرهای زیبا منتشر کردند. ایـن مقالـه بـا نگاهـی بـه آثـار سـاموئل بکـت به دنبال ِراهـی بـرای درک بهتـر رنـج سـوبژکتیو و در معـرض نمایـش است. در ایـن راه، نسـبت رنـج در معـرض نمایـش بـه روش توصیفـی- تحلیلـی، بـا خوانـش آثـار بکـت در بسـتر بینامتنیـت ادبـی (الهیـات مسـیحی و کمـدی الهـی) و نظریـات اجتماعـی بررسـی میشـود. بکـت صورتبنـدی تصویـر را بـرای انتقـال تصویـر قربانـی بـه تماشـاگران و خواننـدگان تغییـر میدهـد. و ایـن تغییـر بـا بـدن رنجـور ناتـوان از بیـان، شـرایط انسـان ترومـازده جدیـد را قابـل درک میکنـد؛ درکـی کـه هنرمنـد، واسـطه آن اسـت.
بقایی و پورگیو(1400) مقالهای با عنوان «تروما در داستان پسا 11 سپتامبر2001 : مطالعه موردی مندنی پور و مک یوئن»، در مجله پژوهش ادبیات معاصر جهان منتشر کردند. براساس نتایج مقاله شخصیتهای مندنی پور طیفی از شرق و غربن هستند، در صورتیکه شخصیتهای مک یوئن درحقیقت همگی سفید پوست و بریتانیایی اند. در این مقاله با استفاده از انگاره ترومای فرهنگی الکساندر مجموعه داستان آبی ماورای بحار اثر مندنی پور و شنبه اثر ایان مک یوئن بررسی شده تا چگونگی ارایه این دو نویسنده در باره حادثه و ترومای شخصیتها بررسی شود.
حیدری زاده و همکاران(1394) مقالهای با عنوان «زن در ادبیات از تروما (روان زخم) به خودشناسی رسیدن»، در مجله روان شناسی فرهنگ چاپ کردند. هدف پژوهش در این مقاله، روان زن و ادبیاتی است که توانسته آنرا به تصویر بکشد. شخصییتهای اتوود باور دارند که زندگی به معنی راحت زیستن نیست، بلکه باید با انگیزه زیستن و تغییر یافتن را سر لوحه کارهای خود قرار داد. باید قبول کرد که زندگی به معنی ماندن و یا رفتن نیست، بلکه به سادگی زیستن است.
2-مبانی نظری تحقیق
1-2-تروما
تروما1 رویدادی است که باعث ایجاد ترس، درماندگی، یا وحشت میشود. تروما یکی از مشکلات روانی آدمی بر اثر حادثه است و به هر گونه ضربۀ روحی گفته میشود که ناراحتی، استرس و ازدست رفتن احساس امنیت را درپی داشته باشد.
زیگموند فروید2 (1856-1939م.) بنیانگذار روانکاوی، جزو اولین کسانی است که به تفسیر تروما میپردازد. وی در کتاب فراسوی لذت به تفصیل به بحث تروما و لذت درد اشاره میکند. از دید وی درد ترما در مقایسه با درد فیزیکی نه تنها بیشتر است، بلکه این درد التیام پذیر نیست و با یک تلنگری دوباره زنده میشود.( Freud, 1910: 181-218)
وازۀ تروما ریشه یونانی دارد و به معنای زخم یا جراحت است. در دانش پزشکی به هر نوع ضربه، جراحت، شوک، آسیب و حادثه وارد شده بر بدن گفته میشود، مشروط به اینکه از خارج به بدن وارد شده باشد و عامل درونی، علت ایجاد آسیب نباشد. مؤسسه روانشناسي آمريکا، تروما را چنین تعريف ميکند: «جواب احساسی به یک حملۀ فجیع، مانند يك تصادف، تجاوز يا فاجعه طبیعي که بیدرنگ شوک و ناباوري پساحمله را به دنبال دارد. واکنشهاي درازمدت شامل؛ احساسات غیرقابل پیشبیني، فلاش بك، روابط دچار مشکل شده و حتي علائم فیزيکي مانند سردرد و تهوع است.»(بقایی و پورگیو، 1400: 25). همچنین تروما به معنای آسیب یا ضربهای است که به فرد وارد میشود و بر وضعیت روانی و جسمی او تأثیر میگذارد. این آسیبها میتوانند ناشی از حوادث فیزیکی مانند تصادفات، ضربات، یا جنگ باشند، یا میتوانند روانی و ناشی از تجربیات منفی شدید مانند خشونتهای خانگی، تجاوز جنسی، یا مرگ نزدیکان باشند. این تجارب ممکن است باعث ایجاد مشکلات روانی مانند اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب و افسردگی شوند. در واقع، تروما جای زخم روانی3 است که به راحتی بهبود نمی یابد و یک واکنش هیجانی به یک رویداد وحشتناک مانند یک تصادف، جنایت، بلایای طبیعی، آزار جسمی یا عاطفی، غفلت، تجربه خشونت یا شاهد خشونت، مرگ یکی از عزیزان، جنگ و از این قبیل اتفاقات است. فرد بلافاصله بعد از رویداد ممکن است دچار شوک شود و واقعیت را انکار کند. در طولانی مدت فرد ممکن است واکنشهایی از قبیل احساسات غیرقابل پیشبینی، بازگشت به گذشته (فلش بک زدن به رویداد دردناک)، روابط متشنج و حتی علائم فیزیکی مانند سردرد یا حالت تهوع را از خود بروز دهد. مهمترین تروما، تصور فرد از یک رویداد به عنوان عاملی تهدیدکننده برای خود یا دیگران است. رویدادی که منجر به تروما برای یک فرد میشود ممکن است توسط فرد دیگری به عنوان آسیب زا تجربه نشود. در ادبیات، یک تجربه ناخوشایند و ناراحتکننده که برای مدت طولانی شخص را تحت تأثیر قرار میدهد. در روانشناسی، یک حالت روانی شوک شدید ناشی از یک ضربه روانی بسیار ترسناک یا ناخوشایند که منتهی به اختلال اضطراب پس از سانحه میشود
2-2-رمان طعم سیب زرد از ناصر یوسفی
ناصر یوسفی نویسندة کتابهای کودکان و نوجوانان است. «او از نوجوانی در محافل ادبی حضور داشته و مجموعه کتابهایی که از او چاپ شده از مرز دو میلیون نسخه گذشته است.»(جدیدی، 1390: 3) «فضای قصههای یوسفی بسیار گرم و لطیف است، آگاهانه از خشونت دوری میکند و سعی دارد در قصههایش تصویر مثبتی از روز و روزگار به کودکان نشان دهد، گویی تصمیم گرفته است کودکان را در برابر ناامیدی و تهدید بزرگترها حفظ کند و پناهی برای آنها باشد. استقبال کودکان از قصههای او نشان میدهد که کودکان جامعۀ ما به محیطی امن نیاز دارند. او در سالهای گذشته که اتفاقهای تهدیدکنندۀ بسیاری برای کودکان رخ داده، کوشیده است به آنها نشان دهد در میان این ناامنیها میتوان به دنیا و فردایی بهتر اعتماد کرد. قصههای یوسفی سرشار از حس اعتماد به زندگی، انسانها و امروز و فرداست.»«(همان: 5) از یوسفی آثار بسیاری در مجلهها و انتشارات مختلف در داخل و خارج از کشور به چاپ رسید. یکی از آثار پرفروش او رمان «طعم سیب زرد» است که برای اولین بار در سال 1397 توسط نشر پیدایش منتشر شد. رمان طعم سیب زرد از سوي شوراي كتاب كودك، هجدهمين دورة جشنوارة كتاب رشد، سيوهشتمين جايزة كتاب سال ايران و جايزة ادبي حبيب غنيپور مورد توجه و تقدير واقع شد.
خلاصۀ داستان طعم سیب زرد به شرح زیر است:
«طعم سیب زرد» داستان پسری به نام سیناست که با مشکلات بسیاری از جمله عدم اعتماد به نفس، استرس و اضطراب، وسواس و شب ادراری دست و پنجه نرم میکند. سینا با مادرش زندگی میکند و پدرش در کودکی آنها را رها کرده است و به همین دلیل احساس حقارت و بیارزشی میکند. سینا در روند داستان سعی میکند با نثار، همکلاسی و پسر سرایدار مدرسهاش که افغانی تبار است دوست شود، ولی نگران است دوستانش را از دست بدهد. نثار، نوجوان افغانی، سعی میکند از همکلاسیهای خود فاصله بگیرد و در ابتدا رغبتی به دوستی با سینا نشان نمیدهد و تصورش بر این است که او هم مانند بقیه قصد تحقیر او را دارد. او با اینکه در ایران به دنیا آمد، علاقۀ خاصی به وطن خود، افغانستان، دارد. ماهان، همکلاسی و دوست صمیمی سینا، در خانوادهای رشد یافته است که والدینش اهمیتی برای ارزشهای انسانی قائل نمیشوند. او فردی سلطهطلب در داستان است و با افکار و باورهای غلط و غیرمنطقی، پیامدهای جبرانناپذری را رقم میزند. ماهان حس خوبی به افغانیها ندارد و خود را برتر از نثار میداند و آشکارا به او خصومت میورزد. در روال داستان، سینا به دوستی با نثار مشتاق شده و در تلاش است که این دوستی را عیان کند، ولی از ترس طرد شدن از اطرافیانش، هر بار از این تصمیم منصرف میشود. در پایان، دوستی پنهانی با نثار حال او را بهتر میکند و بسیاری از مشکلات روحی و روانی او را تسکین میدهد. او سرانجام تصمیم میگیرد به این ترس پایان دهد و دوستیش را آشکار نماید.(یوسفی، 1397: تلخیص از کل متن).
3-بحث و بررسی
1-3-انواع ترومای فردی در رمان طعم سیب زرد
منظور از تروماي فردي «ضربه اي است که به روان وارد ميشود و ناگهان سپر دفاعي فرد را با چنان شدت و حدتي ميشکند که فرد نميتواند واکنش مؤثري به آن نشان دهد.»( Alexander,2004: 9) جفری الکساندر4 در کتاب «تروما، یک نظریۀ اجتماعی» باور دارد که «ترومای فرهنگی یک مفهوم علمی-تجربی است که روابط علی معناداري میان حوادث، ساختارها، دريافت و کنشهايي را که پیشتر مرتبط نبودند، مطرح ميکند. وی ادامه میدهد که با تشخیص دلیل تروما و به عهده گرفتن مسئولیت، با نشان دادن و هماوایی، در رنج دیگران شریک میشویم. با پرسش اینکه آین رنج دیگران هم، رنج ماست؟ الکساندر باور دارد که بسیاری از جوامع حاضر به پذیرفتن ترومای دیگران نیستند و مسئولیت را برشانه دیگران میگذارند و در نتیجه به وضعیت اخلاقی نمیرسند. (همان: 6) ﺗﺮوﻣﺎ، ﻛﻪ ﺧﻮد پیامد خشونت است، پیامدهایی را در پی دارد. رویدادهای آسیب زاد نه تنها برساختارهای روانی فرد، بلکه در روابط و مفاهیمی تاثیر میگذارند که موجب پیوستگی فرد و اجتماع میشود. (Herman, 1992: 37) برخی از اثرات ترومایی در رمان طعم سیب زرد عبارت است از:
1-1-3-مهاجرت
لاکهرست5، اختلال روانی ناشی از «مهاجرت» را در زمرۀ تروما میداند. (Luckhurst, 2008, p. 15) مهاجرت، بخصوص اگر امری ناخواسته باشد، می تواند آسیبی تروماتیک در پی داشته باشد که گاه موجب احساس افسردگی، پوچی، تنهایی و نابسامانی خواهد شد. فردی که مهاجرت را تجربه می کند با دنیایی جدید مواجه است که در آن اصول و مرزبندی های بسیاری دستخوش تغییر خواهند بود. در رمان طعم سیب زرد، نثار از خانوادهای افغانی متولد ایران است، اما افغانی، افغانی است، اگر صدسال در ایران باشد. به قول یوسفی: «صدسال هم كه اينجا باشد و صدبار هم در اينجا به دنيا بيايد، باز هم افغاني است» (یوسفی، 1397: 24). او در مدرسهای درس میخواند که پدرش سرایدار آنجاست. نثار باهوش و درسخوان است و همیشه بارِ حقارت افغانستانی بودنش را به دوش میکشد. «او تنها بازی میکند، تنها روی نیمکت مینشیند، تنها از حیاط پشتی مدرسه میآید و برمیگردد. تقریبا تمام همکلاسیهایش به شکلهای مختلف از او کناره میگیرند. او مهاجری است که تقریبا کسی به او نزدیک نمیشود و به سرزمینی تعلق دارد که نام آن سرزمین در گفتار روزانة خیلیها فحش محسوب میشود.»(همان: 17) عوامل مذکور عامل و منبع اصلی اضطراب را در نثار بوجود میآورند و باعث میشوند همیشه با حفظ فاصله از دیگران، رابطهای با آنها برقرار نکند. نثار هرگز افغانستان ندیده «من تابهحال افغانستان را نديدهام. سيسال پيش، پدرم 10 ساله بود كه با خانوادهاش از كوههاي افغانستان به ايران آمدند. مادرم هم بيشتر از 5 سال نداشت» (همان: 16). و دوسالی است که دانشآموز مدرسه است، هیچ دوستی ندارد و تنها روی نیمکت کلاس مینشیند. «همکلاسیهایش به او اهمیتی نمیدهند و پذیرفتهاند که او فقط باشد و گوشهای بنشیند و درسش را بخواند. آنها از خانوادههایی هستند که بیشتر سرایدارهایشان مهاجران افغان هستند. نهایت لطفشان این است که نسبت به خانوادهایشان بیتفاوت نباشند و آنها را اذیت نکنند و آخر شب یا آخر مهمانیهایشان برای آنها بشقاب غذایی ببرند و این اوج همزیستیشان است.»(یوسفی: 1397: 18) این افکار حس ترس و تحقیری که بر زندگی او و هموطنانش سایه انداخته، او را بالاجبار محکوم به تنهایی و فاصله از دیگران میکند. حتی برای فرار از تمسخر اطرافیانش لهجه و گویش خود را پنهان میکند. او سعی میکند با ایجاد فاصلۀ عاطفی بین خودش و دیگران، نیازهای روانرنجورش را برطرف سازد و با محدود کردن زندگیش از نگاههای نفرتانگیز و تحقیر آمیز فرار کند و به این صورت کمتر آسیب ببیند.
2-1-3-ترس و واهمه و اضطراب
افراد مبتلا به تروما احساس میکنند که «رها شده، مطرود و تنها هستند و از نظامهای مراقبتی و حمایتی بشری کنار گذاشته شده اند. این حسن انزوا و عدم پیوستگی برهمۀ روابط آنها تاثیر میگذارد، از روابط صمیمی گرفته تا روابط اجتماعی»(موسوی نیا و همکاران، 1399: 244). یکی از مسائل مهم در رمان طعم سیب زرد وجود نوعی ترس فراگیر در شخصیتهاست. شخصیتهایی که هر کدام تجربه های وحشتناکی را از سر گذرانده اند و این وقایع چنان بر روح و جان آنان اثر گذاشته است که رهایی از آن برایشان به آسانی میسر نیست. چنین تجربه های دردناکی را در علوم روانشناختی تحت عنوان تروما طبقه بندی میکنند؛ یعنی حوادثی که به صورت ناگهانی روی میدهند و تأثیر فراوانی بر شخص تجربه کننده میگذارند.
برخی افرادِ مبتلا به تروما تا پایان عمر از آن رهایی نمییابند و برخی دیگر به دشواری و به روشهایی همچون هیپنوتیزم بهصورت موقت یا دائم بهبود مییابند. شخصیت سینا، در رمان طعم سيب زرد همیشه مضطرب و نگران است، وی اسراری دارد که از دیدِ دیگران نهان است و بهجز مادر هيچكدام از دوستان، همكلاسيها و اطرافيان از وجود اين ضعفها در شخصيت سينا اطلاعي ندارند. موضوعي كه ميتوان گفت اصليترين عامل آسيبپذيري روان اين نوجوان است؛ چراكه ترسي هميشگي و دائمي را در درون او ايجاد كرده است. «سينا فكر كرد كه فقط از ماهان نميترسد. از همة بچههاي كلاس ميترسد. از اينكه بفهمند او با نثار بيرون ميرود ميترسيد. از اينكه نثار بفهمد پدرش آنها را رها كرده ميترسيد. از همة معلمهايش ميترسيد... از مادرش و از تمام زمين و زمان ميترسيد» (یوسفی، 1397: 121). ترس عميق سينا به حدی است كه حتي او را از رفتن به مطب روانشناس بازميدارد. «رفتن به مطب دكتر صبا را دوست نداشت. مخصوصا وقتيكه قرار بود زمان بيشتري در اتاق انتظار بماند. فكر ميكرد هركسي كه به مطب ميآمد و ميرفت از مشكل او خبر داشت» (همان: 25). اضطراب و ترس فراوان سینا موجب شده تا از همان كودكي ياد بگیرد كه همهچيز را پنهان كند. ترس سينا از رهاشدن توسط مادر و ساير اطرافيان، باعث شده است تا او همواره دغدغة جلب رضايت آنان را داشته باشد «او در پنهانشدن استاد بود. همانقدر كه ميتوانست بخشهاي زندگياش را پنهان كند، حالا ياد گرفته بود تا جسمش را هم پنهان كند. هزارانجا براي پنهانشدن كشف كرده بود» (همان: 133). سینا اعتماد به نفس ندارد و دربارۀ همه چیز در زندگیش دروغ میگوید حتی اسمش. او سعی میکند در مقابل حس تحقیر و عدم اعتماد به نفس از خود دفاع کند و از طریق کسب محبت و راضی نگه داشتن دیگران، اضطراب درونش را کاهش دهد. به شکل وسواسگونهای تمیز است و همیشه مراقب است لباسهایش کثیف نشود،کسی را ناراحت نکند، مخصوصا مادرش، مربیان، دوستانش و برای این مقصود، تلاش میکند همه را راضی نگه دارد. به دروغ متوسل شود و خودش نباشد. حتی میترسد مادرش روزی او را رها کند و چارهای جز خوب بودن برای خودش باقی نمیگذارد، حتی به دروغ. همیشه در درس و مدرسه دانشآموز برتر است. مشقهایش بدون غلط و جا افتادگی، اتاقش همیشه مرتب و ظاهرش همیشه آراسته است و به دلیل همین اضطرابِ تمیزی و وسواس دچار شبادراری میشود. او به دلیل ترس از دست دادن ماهان حتی نمیتواند با او صادق باشد و از دردها و مشکلاتش سخن بگوید. سینا نیازمند این است که دوست داشته شود، خواسته شود، مورد علاقه و محبوب باشد. احساس کند مورد قبول، پذیرفته، مورد تایید و تحسین است.
3-1-3-خوابها و کابوسها
یکی از مسائل مهم مربوط به تروما، کابوسها یا خوابهای مربوط به رویدادهای ترومایی هستند که بارها تکرار خواهند شد. در واقع، «نظریه اجبار به تکرار به عنوان رویارویی غیرمنتظره با رخدادی که ذهن نتوانسته به آن بپردازد، نشان دهنده آن است که فرد در تلاش برای بازگشت به تجربه ای است که هرگز درک نکرده»( Caruth, 1995: 128) به بیان سادهتر، ناخودآگاه فرد وی را وادار میکند که دوباره به تجربه ترومایی دست بزند و در موقعیتی قرار گیرد که همان رویداد یا مشابه آن مجددا تکرار شود تا این بار با درک مستقیم آن بتواند به نوعی مسئله تروما را برای خود حل و فصل کند.
در رمان طعم سیب زرد، سینا خواب گمشدن ميبيند: «از زمانيكه به ياد داشت كابوس گمشدن داشت. هميشه خودش را در جاي شلوغي ميديد. درست مانند وسط حجرههاي بازار، پارك ملت در عصر جمعة تابستان، دركه توي سيزدهبهدر، ترمينال آزادي و ... خودش را در اين شلوغيها ميديد. انبوهي از آدمها دوروبرش بودند. اما تمام آنها بيچهره بودند. حتي نقاب هم نداشتند» (یوسفی، 1397: 27). سینا در کابوسهایش انبوهی از آدمها را میبیند که بیچهرهاند. به خیالپردازی روی میآورد و برای آنها چشم و دهان و بینی میگذارد. اضطرابهایش آنقدر زیاد هستند که نمیتواند با وجود استفاده از قرصهای گوناگون از شر شبادراریهایش خلاص شود
فروید باور داشت که وقایع آسیب زا تعارضاتی را در«خود» ایجاد میکنند که اگرچه سرکوب میشوند، انسجام «خود» را از بین میبرند و دوباره در رؤیا تکرار میشوند. به این ترتیب، تعارضات ناشی از تروما سبب بروز روان رنجوری آسیب زا می شود. (Freud, 1912: 3) سینا نقابهاي بسياري در برخورد با مردم دارد. موضوعي كه حتي در كابوسهايش تکرار میشود: «روي صورتش نقاب بود. ناگهان نقاب افتاد... دوباره به صورتش دست زد. نقاب ديگري افتاد. اما باز هم چهره خودش نبود... دهها نقاب و سپس صدها نقاب... او ترسناكتر از آدمهاي بيچهره بود» (يوسفي، 1397: 55). یکی دیگر از کابوسهای سینا شب اداری است. مادر ماهان دوست نزديك مادر سيناست و همين مسئله ماهان را بر آن ميدارد كه بارها به او پيشنهاد مسافرت خانوادگي يا اقامت شبانه در منزل همديگر را بدهد. اما سينا كه ميداند در خواب كنترلي بر ادرارش ندارد، به بهانههاي مختلف پيشنهادهاي او را رد ميكند تا آنجاكه يكبار به او ميگويد: «قصة سيندرلا را شنيدي؟ من هم مثل سيندرلا ساعت 12 شب تغيير ميكنم و يك چيز ديگري ميشوم» (همان: 13).
4-1-3-ترومای پیچیدۀ ایام کودکی
ترومای پیچیده، نوعی از آسیب روانی است که ناشی از تجربیات مکرر و طولانیمدت آسیبزا، به ویژه در دوران کودکی، ایجاد میشود. این نوع تروما میتواند تأثیرات عمیق و ماندگاری بر سلامت روان فرد داشته باشد و منجر به علائمی چون اضطراب، افسردگی، اختلال هویت و مشکلات دلبستگی شود. افرادی که با ترومای پیچیده زندگی میکنند، معمولاً احساس میکنند که در یک چرخه معیوب گرفتار شدهاند و نمیتوانند از این وضعیت رهایی یابند. این مفهوم برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دکتر جودیت لوئیس هرمان(1) معرفی شد. ترومای پیچیده میتواند به تحریف حس خود، دشواری در کنترل احساسات و چالشهای جدی در روابط بین فردی منجر شود. این نوع تروما به طور خاص میتواند تأثیرات عمیقی بر روی سیستم عصبی داشته باشد و فرد را در حالتهای هیجانی و جسمانی ناپایدار نگه دارد. در نتیجه، افرادی که با ترومای پیچیده مواجه هستند، ممکن است در زندگی روزمره خود با مشکلات جدی روبرو شوند. ترومای دوران کودکی از جمله مسائلی است که می تواند تاثیر عمیقی بر روان و روان شناختی افراد داشته باشد. ترومای دوران کودکی می تواند منجر به مشکلات روانی و اجتماعی جدی در زندگی بزرگسالان شود. رخدادهای ترومایی «انسان را در نهایت بیچارگی و ترس قرار داده و به واکنشهای فاجعه آمیز منجر میشوند.»(Herman, 2015: 33)
در رمان طعم سیب زرد، ماهان در خانوادهای مرفه بزرگ شده به طوری که هر چه اراده کرده، در اختیارش گذاشتهاند. او با نفس سرکشش، دیگران را در معرض قضاوت قرار میدهد، چون معتقد است که با قلدری و زورگویی میتواند به اهداف خود برسد ونظر مثبت جامعه را به خود جلب کند. این حمایت افراطی از سوی خانواده از او شخصیتی انتقادناپذیز، زورگو و سلطهجو ساخته است، به طوری که به خود اجازه میدهد بنا به میل خود با دیگران رفتار کند. در جریان ضرب و شتم ماهان و نثار، پدر و مادرش تنها راه حل برای برون رفت از آن ماجرا را خرید گوشی همراه برای نثار میدانند و اصلا به جنبة اخلاقی و انسانی آن توجهی ندارند. ماهان در این فضا تربیت شده و متاثر از آن رفتار میکند و سرانجام رفتار نادرستش با نثار مشکلاتی برای او بوجود می آورد. در رمان طعم سیب زرد، ماهان، افغانیها را کوچک و دزد میپندارد و رفتار ناپسندی با نثار دارد. او به چشم خدمتکار به نثار و هموطنانش مینگرد و بر این تلاش است با رفتار و تفکرات غیرمنطقی به او آسیب برساند. ماهان بر این باور است که نثار نباید در آن مدرسه کنار آنها درس بخواند یا دوستی داشته باشد. سینا دوست ماهان حتی از بردن نام نثار در نزد وی هراس دارد. وقتي سينا تنها نام نثار را بر زبان جاري ميكند، ماهان «بلند شد و گفت: من كه حوصلهاش را ندارم. هيچ خوشم هم نميآيد كه دربارة او حرف ميزني» (یوسفی، 1397: 33). در دوست داشتن و محبت ماهان هم رگههای از غرور دیده میشود، چنانچه که اسم دختر مورد علاقهاش را به درستی بکار نمیبرد. نیاز به بهرهکشی و سلطهگری، ماهان را به آدمی بدل ساخته که سعی میکند با حقیر شمردن و منفور کردن دیگران خشم خود را مهار کند.
5-1-3-والدین و تروما
یکی از پیامدهای ترومایی نقش مادر با فرزند است که منشاء واهمه با ترومای زندگی شان مربوط میشود. مادر بچه از دیدگاه ترومایی میتواند این حس ترس و افسردگی را تشدید کند. «درباره اثرات ترومایی باید گفت که یکی از عوارض حوادث ترومایی «تداوم محدودیت های شناختی به اشکال مختلفی از افسردگی، کندذهنی یا ناتوانایی عملکردی به عنوان والدین است.» ( ,Krys tal, Henry, 1995: 81) در رمان طعم سیب زرد، مادر سینا در باره پدرِ سینا پنهان کاری میکند. اما سرانجام مادر پنهانكاري را كنار ميگذارد و حقيقت ماجراي پدرش را بر زبان ميآورد، سينا آگاه ميشود كه پدر او از آغاز دلبستة زني ديگر بود و عليرغم ميل باطني و شايد براي آنكه «بتواند آن زن را فراموش كند» (یوسفی، 1397: 74)، يا اينكه «از يك حس عميق فرار كند،. يا پشت يك ماجراي ديگر پنهان شود» (همان: 75)، حاضر به ازدواج با مادر شد. مادر نيز از همان ابتدا ميدانسته كه همسرش او را دوست ندارد؛ اما از آنجاكه دلش ميخواسته كسي دوستش داشته باشد و «خانهاي گرم و ياري مهربان» (همان: 144) داشته باشد، به خود دروغ ميگويد و حتي بعد از رفتن همسرش نميخواهد دست از اين «دروغ شيرين» (همان) بردارد و از گفتن حقيقت به فرزندش امتناع ميورزد. اصليترين مشكل سينا موضوع پدر است. پدري كه در همان دوران كودكي، سينا و مادرش را براي هميشه رها ميكند. پنهانكاريهاي مادر و اطرافيان و عدم تشريح دلايل حقيقي اين موضوع، مسئلة رفتن پدر را در ذهن سينا تبديل به معضلي بزرگ و غيرقابل هضم ميكند و نتيجة طبيعي اين موضوع ايجاد احساس گناه در وجود اوست. سينا «كوچكتر كه بود فكر ميكرد پدرش به خاطر او خانه را ترك كرد و رفت. شايد از اينكه خودش را خيس ميكرد. از اينكه گريه ميكرد، از اينكه آب دماغش هميشه پايين بود، از اينكه احتمالا پسر خوبي نبود...» (همان: 35). سينا خودش را در موضوع رفتن پدر، گناهكار و مقصر میداند: «سالهاي سال با توالترفتن مشكل داشت. فكر ميكرد پسر بدي است كه به توالت ميرود. فكر ميكرد پسر بدي است كه بيمار ميشود و پسر بدي است كه غذايش را روي لباسش ميريزد. شايد به خاطر همة اينها بود كه پدرش او را رها كرد و رفت» (همان: 42). پدر سينا، به خاطر علاقه به زني ديگر، او و مادرش را براي هميشه ترك گفته است؛ آن هم در دوران كودكي سينا. بههميندليل اين شخصيت تصوير خاصي از پدر در ذهن ندارد. او كه هرگز «جرأت نكرده بود از مادر بپرسد چرا تنها شدند» (همان: 35) تنها «از درد دلهايي كه مادر اينجا و آنجا ميكرد و يا از اطلاعاتي كه گاهي مادر در ثبتاحوال و تأمين اجتماعي و يا موقع ثبتنام سينا در اين مدرسه و آن مدرسه ميداد» (همان: 42)، اطلاعاتي را كنار هم گذاشته و به تصويري ناكامل از پدر رسيد. ازهمينرو هرزمان كه مجبور ميشود در مورد پدر سخن بگويد، حرفهايي پراكنده و اغلب متناقض بر زبان ميآورد «به گروهي گفته بود كه پدرش مرده. به گروهي هم گفته بود كه مادرش طلاق گرفته» (همان: 34)، سیاسی میگوید: «هر چیزی که امنیت کودک را در روابطی که با پدر و مادر دارد، مختل کند سبب دلواپسی او میشود. کودکی که دلواپس است از اینکه مبادا تنهایش بگذارند یا از حمایت و محبت محرومش بدارند به لطایف الحیل متوسل میشود.» (سیاسی، 1390: 98) سینا تمام آن سالها با شرم بزرگ شده و با خجالت به زندگیاش ادامه داده است. آنقدر حس بیارزشی در او پررنگ است که حتی جرات نمیکند از مادرش بپرسد چرا پدر آنها را ترک کرده است و خود را در این امر مقصر میداند. او به دلیل عدم داشتن محبت پدر، در دنیایی پر از ترس و تحقیر زندگی میکند و اضطراب خود را با دروغ و پنهانکاری تسکین میدهد.
3-2-درمان تروما و بازیابی شخصیت در رمان طعم سیب زرد
از دیدگاه هرمن، فردی که تجربۀ ترومایی داشته است برای درمان باید به بازیابی خود بپردازد که مهمترین آن پذیرش واقعیت است. نجات یافته های از تروما نیاز دارند تا به طور همزمان هم به انکار واقعیت «گفتۀ هرمان، «خشونتی که رخ داده، بپردازند، هم آن را به خاطر آورده و دربارۀ آن صحبت کنند»( Humphreysa & Josephb, 2004: 530) در رمان طعم سیب زرد، سینا به دلیل ترس از دست دادن ماهان و تمسخر همکلاسیهایش، دوستی خود را با نثار از همه پنهان میکند. ولی در تصورش خود را فردی شجاع میبیند که این موضوع را به ماهان میگوید و از رفاقت با نثار ابایی ندارد، ولی در واقعیت هنگامی که با نثار روبرو میشود، حتی نمیتواند به او نگاه کند.
نثار در محیطی تحقیر آمیز بزرگ شده که جایگاه اجتماعی خود را ضعیف میبیند و به همین دلیل تلاش میکند برای فرار از تحقیر، تصویر آرمانی برای خود خلق کند که او را به سوی خردمند بودن، خودبسنده بودن و استقلال سوق دهد. از این رو به لهجه تهرانی حرف میزند و لهجه مادری خود را پنهان میکند. وی با هیچ کس ارتباطی ندارد و خود را بینیاز از دوستی با همکلاسیهایش میداند و به تنهایی عادت کرده است. حتی در ابتدا رغبتی به دوستی با سینا نشان نمیدهد و هنگامی که سینا از ترس از دست دادن دوستانش در کلاس با او حرف نمیزند، خود را مستقل از دوستی او نشان داده و واکنشی نشان نمیدهد. «افراد منزوی نیاز شدید به قوی دیده شدن و قدرتمند بودن دارند و این احساسهای بنیادی انزوا را فقط با این عقدۀ خود فریب میتوان تحمل کرد که آنها عالی و عاری از انتقاد هستند.»(یوسفی، 1397: 204) نگاه منفي بچههاي مدرسه درخصوص افغانها آنقدر ادامهدار بوده است كه نثار نيز ياد گرفته چگونه با اين مسئله كنار بيايد. او ناگزير آموخته است كه با كسي حرف نزند، از كسي انتظار دوستي نداشته باشد، در كلاس تنها بنشيند و در اوقات بازي نيز به تنهايي در گوشهاي مشغول توپبازي باشد. «نثار همچنان به تنهايي مشغول شوتكردن توپ به ديواري بود كه توپ را به او برميگرداند. سينا اين حس را ميشناخت. ميدانست كه اين كار خبر از تنهايي ميدهد» (همان: 23). نگاههاي منفي ديگران به نثار و خانوادهاش، حتي سينا را هم تحت تأثير قرار داده است. گرچه سينا با ديگران متفاوت است اما «نميدانست چرا اينهمه مدت خودش را از فعاليت مادر دور نگه داشته؛ ميدانست كارش خوب است، اما نميدانست چرا افغانها را دوست ندارد، نثار را دوست ندارد، مدرسههاي مهاجران افغان را دوست ندارد و از هر لباس و دارويي كه مادر براي آنها ميخريد بدش ميآيد. به راستي نميدانست چرا؟» (همان: 23-22). اين ديد منفي در ادامة روايت اصلاح ميشود و سينا روابط دوستانهاي با نثار برقرار ميكند
4-نتیجه گیری
در رمان طعم سیب زرد، شخصیتهای داستان تحت تاثیر شرایط نامساعد خانوادگی و عوامل محیطی نامطلوب به ترومای اضطرابهای روانرنجور مبتلا هستند. سینا شخصیت اصلی داستان به دلیل نداشتن مهر و محبت پدر، خود را بیپناه میبیند و سعی میکند برای از بین بردن اضطرابهای ناشی از کمبود محبت به حمایت و پشتیبانی دیگران پناه ببرد. از اینرو سخت میکوشد مورد محبت مادر، ماهان و معلمانش قرا بگیرد و همه او را دوست بدارند. برای رسیدن به این منظور تسلیم خواستههای ماهان میشود و دوستی خود را با نثار پنهان میکند. وی هر اندازه از خودِ واقعیاش فاصله میگیرد، بیشتر دچار استرس و اضطراب میشود. نثار، از بیعدالتی جامعه در مورد افغانها که سرچشمۀ تمام ناراحتیها و سرکوب آرزوهایش میباشد، رنج میبرد و همین امر باعث محدود شدن زندگی او در مدرسه به همراه چشیدن طعم تلخ تحقیر شده است. وی از معاشرت با دیگران پرهیز میکند. بنابراین گوشهگیری و انزوا را برمیگزیند. ماهان در داستان به دلیل توجه بیش از حد و اندازة خانوادهاش، دچار نوعی غرور کاذب گردیده و به ندرت اشتباهات خود را میپذیرد و گاه با تحقیر و توهین به اهداف خود میرسد. در مجموع، روایت کردن تروماهای شخصیتهای داستان طعم سیب زرد، سرانجام به رهایی آنها از درد و رنج منجر میشود. درداستان طعم سیب زرد، شخصیت نوجوان رمانیعنی سینا، تروما، رنج ها و مشکلات روحی خود را بیان میکند و از شناخت خود نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکند سخن میگوید به این دلیل که بتواند خواننده ای را بیابد که به حرف وی گوش کند و با روایت کردن داستان درد و ترومای خود را کم کند و هم اینکه به خوانندگان خود درسی بدهد که به شناخت و بصیرت برسند. وی(سینا) زمان گذشته، حال و آینده را به هم ربط میدهد. بدین معنی که در زمان حال میتوان از گذشته خود و خطاهای خود درس عبرت گرفت.
پی نوشت
1)جودیت لوئیس هرمان6(تولد 1924م.) روانپزشک و نویسنده آمریکایی است که بر درک و درمان استرس آسیبزا تمرکز کرده است. هرمان استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد، مدیر آموزش برنامه قربانیان خشونت در گروه روانپزشکی در اتحاد سلامت کمبریج، ماساچوست و یکی از اعضای بنیانگذار مجموعه سلامت روان زنان است. کتاب وی به نام «گروه درمانی تراما در مراحل نخستین درمان» با ترجمه مهناز مرادی توسط انتشارات فرزان روز در سال 1402 منتشر شد.
فهرست منابع
بقایی، احسان، پورگیو، فریده(1400) «تروما در داستان پسا 11 سپتامبر2001 : مطالعه موردی مندنی پور و مک یوئن»، پژوهش ادبیات معاصر جهان، شماره 84، بهار و تابستان. صص 22-38..
پورقریب، بهزاد(1402) «تروما و روایت درمانی در رمان خانۀ ارواح از ایزابل آلنده». مجله نقد ادبی. شماره 64. صص 33-63.
پورقریب، بهزاد، اسماعیلی، سمیه(1402) «ترومای استعمارزدا: روایت در سه گانۀ «هما و کاوشیک» در خاک غریب جومپا لاهیری». روایت شناسی، شماره 14، پاییز و زمستان. صص 161-192.
حیدری زاده، نگین و همکاران(1394) «زن در ادبیات از تروما (روان زخم) به خودشناسی رسیدن»، مجله رووان شناسی فرهنگ، شماره 24، تابستان، صص 67-79.
جدیدی، مونا(1390). از جنس رویا: نگاهی به آثار ناصر یوسفی، تهران: قطره.
خسروآبادی، علیرضا، سپهران، کامران(1401) «رنج در معرض نمایش؛ مطالعهای بر رنج و تروما در نسبت با آثار ساموئل بکت»، مطالعات هنرهای زیبا، شماره 8. تابستان. صص 3-11.
رحیمی، احمدرضا و احمدزاده هروی، شیده(1402) «بررسی تروما در داستان «یک موضوع موقتی» از جومپا لاهیری». نقد زبان و ادبیات خارجی. شماره 31. پاییز و زمستان. صص 18-55.
سیاسی، علی اکبر(1390) نظریههای شخصیت یا مکاتب روانشناسی، چاپ چهاردهم، تهران: دانشگاه تهران.
صالح بک، مجید (1387) «ادبیات تطبیقی در ایران: پیدایش و چالشها» مجلۀ زبان و ادب پارسی دانشگاه علامه. ش 38. دوره 12، زمستان، صص 9- 28.
طایفی، شیرزاد، صوابی اصفهانی، آذر(1401) «بازنمایی ترومای ناشی از جنگ و پیامدهای آن در رمان دیوار»، ادبیات پارسی معاصر، شماره 2. پاییز و زمستان. صص 165-188.
فرامرزقراملکی، احد(1378) روش شناسی مطالعات دینی. مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
کفافی، محمد عبدالسلام (1382) ادبیات تطبیقی، ترجمۀ سید حسین سیدی، مشهد: آستان قدس رضوی.
مرادی، ایوب (1402) «بررسي خاستگاههاي اضطراب اجتماعي در شخصيتهاي نوجوان رمان «طعم سيب زرد» از ناصر يوسفي براساس نظرية داغ ننگ» پژوهشهای بین رشته ای ادبی. شماره 9. بهار و تابستان. صص 282-309.
مظاهری حبیبی، لیلا و همکاران(1402) «بررسی و تحلیل میزان تاثیر سایکودرام بر ترومای دوران کودکی». مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی. شماره 64. زمستان. صص 349-355.
موسوی نیا و همکاران(1399) «روان زخم و پیامدهای آن با تاکید بر دیدگاه اسلاوی ژیژیک. مجله نقد و نظریه ادبی. شماره 10. صص 231-276.
نژادمحمد، وحید و همکاران(1403) «بررسی تطبیقی تروما در اولیس از بغداد و همنوایی شبانه ارکستر چوب ها»، پژوهشهای ادبیات تطبیقی. شماره 39. بهار. صص 167-189.
هرمن، جویت لوئیس(1402) گروه درمانی تراما در مراحل نخستین درمان. ترجمه مهناز مرادی. انتشارات فرزان روز.
یوسفی، ناصر(1397) طعم سیب زرد، چاپ اول، تهران: پیدایش.
Alexander, J. C. (2004), “Toward a Theory of Cultural Trauma”, in: Cultural Trauma and Collective Identity, Berkeley: University of California Press.
Caruth, Cathy.(1995) “An Interview with Robert Jay Lifton”. Trauma; Explorations in Memory, ed. Cathy Caruth. The Johns Hopkins University Press. pp. 128 – 147.
Freud, Sigmund(1910)The Origin and Development of Psychoanalysis, The American Journal of Psychology. USA. 21.2. 181-218.
Freud, S. (1912) Selected Papers on Hysteria and Other Psychoneuroses, New York: The Journal of Nervous and Mental Disease Publishing Company.
Herman, J. L. (2015). Trauma and Recovery; The Aftermath of Violence – from Domestic Abuse to Political Terror. Basic Books.
Herman, Judith Lewis. (1992) On Collective Memory, Chicago: University of Chicago Press.
Krys tal, Henry. (1995)“Trauma and Aging: A Thirty-Year Follow-up”. Trauma; Explorations in Memory, ed. Cathy Caruth. Baltimore. The Johns Hopkins University Press.. pp. 76 – 99.
Krys tal, Henry(1995) “Trauma and Aging: A Thirty-Year Follow-up”. Trauma; Explorations in Memory, ed. Cathy Caruth. Baltimore. The Johns Hopkins University Press.. pp. 76 – 99.
Luckhurst, R. (2008). The trauma question. Routledge. https://doi.org/10.4324/9780203607305
Analysis of the novel " Yellow Apple Taste" by Nasser Yousefi from the point of view of trauma criticism
Abstract
The present study analyzes Nasser Yousefi’s (1967) novel " Yellow Apple Taste" based on trauma. Trauma is an experience or event that profoundly affects a person and can leave long-term psychological, physical, or social consequences. This incident may directly or indirectly affect the individual or those around them, causing feelings such as anxiety, fear, sadness, or a sense of helplessness. The Yellow Apple Taste novel is a psychological work that deals with the personalities of three classmates during their adolescence. Characters who were affected by unfavorable family, social, cultural, and environmental factors and immigration, and whose destructive effects have emerged in the form of a feeling of insecurity in their lives. This article, using a descriptive-analytical method and based on library tools, tries to answer the main question, which types of traumas are more prominent in Yellow Apple Taste novel? According to the research findings, in this novel, trauma changes the foundation of human relationships and leaves them with no identity. The objective consequences of trauma in the Yellow Apple Taste novel are manifested in the form of shock, anxiety, coldness and indifference, numbness and isolation, behavioral disorders, aggression, revisiting bitter memories, and the destruction of human relationships.
Keywords: Trauma, personality, anxiety, Nasser Yousefi, Yellow Apple Taste
[1] Trauma
[2] Sigmund Freud
[3] psychic scars
[4] Jeffrey Alexander
[5] Luckhurst, R.
[6] Judith Lewis Herman