Meanings of the Phrase Min Dūni Allāh in the Qur'an with an Approach Based on the Types of the Addition of the Word Dūn
Subject Areas : Quarterly Journal of Research for the Studies of the Ahl al-BaytRoghayeh Madineh Darabi 1 , Alireza Radbin 2 * , Ahmad Amiri Bonab 3
1 - PhD Student of Theology and Islamic Studies, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Law, and Political Science, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran.
2 - Assistant Professor of Theology and Islamic Studies, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Law, and Political Science, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran (corresponding author).
3 - Assistant Professor of Theology and Islamic Studies, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Law, and Political Science, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran
Keywords: Qur'an, the Word Dūn, Additional Types of the Word Dūn, Characteristics of Min Dūni Allāh, Wahhabism.,
Abstract :
One of the thought-provoking expressions in the Qur'an is the phrase min dūni Allāh (besides Allah). This study, relying primarily on the Qur'an, first briefly examines the conceptual meaning of the word dūn, and then explains its types based on Qur'anic verses. Aiming to respond to the doubts raised by the Salafi school regarding the misinterpretations of this Qur'anic term, the mentioned verses are evaluated in light of their meanings. This research is conducted using a descriptive-analytical method to deeply analyse the verses and determine the true meanings of the phrase min dūni Allāh qualitatively and quantitatively, with an emphasis on the various types of possessive constructions linked to the word dūn. Accordingly, based on syntactic analysis and the related contextual clues of the verses, this Qur'anic phrase sometimes denotes meanings within the frameworks of (worship), (intercession), (proximity and distance), (seeking mediation), in various legitimate and illegitimate forms, as well as (guardianship).
منابع 1- «القرآن الکریم».
2- ابن تیمیة الحرانی، احمد بن عبدالحلیم (بیتا)، "التفسیر الکبیر،" محقق عبدالرحمن بن عمیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیچا.
3- ابنتیمیة الحرانی، احمد (1404ق)، "دقائق التفسیر الجامع لتفسیر ابن تیمیة"، محقق محمد السید الجلیند، چاپ دوم، الدمشق، موسسة علوم القرآن، بیچا.
4- ابنجوزى، عبدالرحمن بن على (1422ق)، "زاد المسير فى علم التفسير"،. بيروت، دار الكتاب العربي. ط الاولی.
5- ابنعبدالوهاب التمیمی، محمد (بیتا)، "تفسیر آیات من القرآن الکریم "«مولفات الجزء الخامس»"، محقق محمد بلتاجی، ریاض، جمعة الامام محمد بن سعود، بیچا.
6- ابن عبدالوهاب التمیمی، محمد (1418ق)، "کشف الشبهات"، ریاض، وزارة الشئون الاسلامیة و الاوقاف و الدعوة و الارشاد، بیچا.
7- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (1419ق)، "تفسیر القرآن العظیم " «تفسیر ابن کثیر»"، محقق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی.
8- ابنمنظور، محمد بن مکرم (1414ق)، "لسان العرب"، بیروت، دار صادر، ط الثالة.
9- ابنهشام الانصاری، ابی محمد عبدالله (بیتا)، "مغنی اللّبیب عن کتب الاعاریب"، محقق محمد محیالدین عبدالحمید، قاهره، چاپ مدنی، بیچا.
10- الألبانی، محمد (1421ق،2001م)، "التوسل انواعه و احکامه"، محقق محمد عید العباسی، ریاض، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع، ط الاولی.
11- ابوالسعود، محمد بن محمد (1983م)، "تفسير ابى السعود" «ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم»"، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ط الاولی.
12- الازهری الهروی، محمد بن احمد (2001م)، "تهذیب اللغۀ"، محقق عوض المرعب، بیروت، داراحیاء التراثالعربی، ط الاولی.
13- الجکنی الشنقیطی، محمدالامین (1415ق،1995م)، "أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن"، سرپرست بکربنعبدالله ، بیروت، دار الفکر للطباعة، بیچا.
14- البغوی، حسین بن مسعود (1420ق)، "تفسیر البغوی «معالم التنزیل»"، محقق مهدی عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الاولی.
15- البیضاوی، عبدالله بن عمر (1418ق)، "انوار التنزیل و اسرار التأویل «تفسیر البیضاوی»"، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الاولی.
16- الثعلبی، احمد بن محمد (1422ق)، "تفسیر الکشف و البیان عن تفسیر القرآن "« تفسیر الثعلبی»"، محقق ابی محمد ابن عاشور، تدقیق نظیر صادقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الاولی.
17- الخطیب، ظاهر یوسف (بیتا)، "المعجم المفصل فی الإعراب"، محقق یعقوب امیل، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الرابعة.
18- الدرویش، محی الدین (1415ق، 1995م)، "اعراب القرآن الکریم و بیانه"، حمص، دارالیمامة، ط الرابعة.
19- الدعاس، احمد عبید (1425ق)، "اعراب القرآن الکریم"، دمشق، دارالفارابی للمعارف، ط الاولی.
20- الدقر، عبدالعلی بن علی (1406ق،1986م)، "معجم القواعد العربیة"، دمشق، دارالقلم، ط الاولی.
21- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، "مفردات الفاظ القرآن"، بیروت، دارالشاميّه، ط الاولی.
22- الرشیدرضا، محمد (1414ق)، "تفسیر القرآن الحکیم"« تفسیرالمنار»"، بیروت، دارالمعرفة، ط الاولی.
23- الزمخشری، محمد بن عمر (1407ق)، " الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل"، مصحح مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتب العربی، ط الثالثة.
24- السبحانی التبریزی، جعفر (1427ق، 1385ش)، "الوهابیة فی المیزان"،. قم ، موسسة الامام الصادق (ع)، ط الاولی.
25- السبحانی التبریزی، جعفر (1406ق)، " مع الوهابین فی خططهم و عقائدهم"، تهران، موسسة الفکر الاسلامی، ط الاولی.
26- السبحانی التبریزی، جعفر (بیتا)، "منشور جاوید"، قم، موسسه الامام الصادق(ع)، بیچا.
27- السعادتی، قادر (1396ش)، تقابل توحید محمد بن عبدالوهاب با توحید قرآنی، "تحقیقات کلامی"، دوره 5، شماره:15، قم، انجمن کلام اسلامی حوزه، صص96-90.
28- السیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (1404ق)، "الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور". قم، کتابخانه عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، ط الاولی. 29- الشاذلی قطب، ابراهیم حسین (1435ق)، "فی ظلال القرآن"، بیروت، دارالشروق، ط الخامسة و الثلاثون. 30- الشوکانی الیمنی، محمد بن علی (1414ق)، "فتح القدیر"، دمشق، دار ابن کثیر. بیروت، دارالکلم الطیب، ط الاولی.
31- الصافی، محمود (1418ق)، "الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه مع قوائد نحویة هآمة"، دمشق، دارالرشید، ط الرابعة.
32- الصبحی، صالح (1374ش)، "نهج البلاغة"، قم، مرکز البحوث الاسلامیة، ط الاولی.
33- الطباطبائی، محمد حسین (1390ق)، "الميزان فی تفسیر القرآن"، بیروت، موسسة الاعلمى للمطبوعات، ط الثالثة.
34- الطبرسی، فضلبن حسن (1412ق)، "تفسیر جوامعالجامع"، مصحح ابوالقاسم گرجی، قم، حوزه علمیه قم مرکز مدیریت، ط الاولی.
35- الطنطاوی، محمد سید (1995م)، "معجم أعراب الفاظ القرآن الکریم"، راجعة محمد فهیم ابوعبیّة، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ط الاولی.
36- الطوسی، محمد بن حسن (بیتا)، "التبیان فی تفسیر القرآن"، مصحح احمد حبیب عاملی، بیروت، دار احیاء الترث العربی، ط الاولی.
37- العلوان، عبدالله بن ناصح (1427ق)، "اعراب القرآن الكريم «علوان»"، طنطا، دارالصحابة للتراث، ط الاولی.
38- العلوی، ابراهیم (1376ش)، استعانت جز از خدا در پرتو تفسیر آیة الله مصطفی خمینی، "بیّنات"، دوره 3، شماره: 15، قم، موسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، صص25-24.
39- الفخررازی، محمد بن عمر (1986م)، "الاربعین فی اصول الدین"، محقق احمد حجازی السقا،، قاهره-الازهر، دارالتضامن بالقاهرة، بیچا.
40- الفخررازی، محمد بن عمر (1420ق)، "التفسیر الکبیر «مفاتیح الغیب»"، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الثالثة.
41- الکاشانی، محمد بن مرتضی (1415ق)، "تفسیر الصافی"، تهران، مکتبة الصدر، ط الثالثة.
42- الکفعمی العاملی، ابراهیم بن علی (بیتا)، "البلد الامین و الدرع الحصین"، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ط الاولی.
43- الکلینی، محمدبن یعقوب (1375ش)، "اصولالکافی"، ترجمه محمدباقر کمرهای، قم، اسوه، ط الثالثة.
44- النسفی، عبدالرحمن بن احمد (1416ق)، "تفسیر النسفی مدارک التنزیل و حقائق التأویل"، بیروت، دارالنفاس، ط الاولی.
45- آلوسی البغدادی، محمود بن عبدالله (1415ق)، "روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی"، محقق علی عبدالباری عطیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی.
46- اسدی گرمارودی، محمد (1395ش)، نقد تفسیر وهابیون از آیات «من دون الله»، "مطالعات تفسیری"، سال7، شماره 25، قم، دانشگاه معارف اسلامی، ص39.
47- رهنما، رضا، پارچهباف دولتی، محمد (1397ش)، بررسی معنای عبارت «من دون الله» و نقد ترجمههای فارسی معاصر قرآن کریم، "مطالعات ترجمه قرآن و حدیث"، دوره 5، شماره:10، تهران: دانشگاه تربیت مدرس. صص97-93.
48- مصباح یزدی، محمدتقی (1390ش)، "به سوی تو"،. تدوین کریم سبحانی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ط الثالثة.
49- مطهری، مرتضی (1395ش)، "جهانبینی توحیدی"، تهران، بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مطهری، ط الثلاثون.
50- ملک آبادی، فاطمه گلی، خاقانی اصفهانی، محمد؛ شکرانی، رضا (1396ش)، نقدی معناشناختی بر ترجمههای فارسی واژه "دون" در قرآن کریم، "جستارهای زبانی"، دوره 8، شماره:36، تهران: دانشگاه تربیت مدرّس، ص223-214.
51 – )bina ، bina، (2023/17/10) PM، »The meaning of (doon Allah) in the Qur'an« ، https:// www.alwahabiyah.com
<1> پژوهشنامه معارف اهل بیت (ع)، سال چهارم، شمارۀ یازدهم، بهار 1404 ش
Research for the Studies of the Ahl al-Bayt (as), Year 4, Issue 11, Spring 2025
معانی عبارت «مِنْ دُوُنِ اللهِ» در قرآن با رهیافت گونههای اضافه کلمه «دُوُنْ»
رقیه مدینه دارابی1
علیرضا رادبین2
احمد امیری بناب3
تاریخ دریافت: 27/02/1404 تاریخ پذیرش: 08/03/140۳، صفحۀ 103 تا 123 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
یکی از اصطلاحات تحرّکنمایِ فکری در قرآن، عبارت «مِنْ دُوُنِ اللهِ» است. تحقیق حاضر با تکیه بر قرآن ابتدا اشاره اجمالی به بررسی مفهومیِ کلمه «دون» کرده سپس با استناد به آیات، اقسام آن را تبیین میکند. و با هدفِ پاسخدهی به شبهات آئین سلفیگری، در مورد نحوه سوء برداشت آنان از معانیِ این اصطلاح قرآنی، آیات مذکور را ارزیابی میکند. این پژوهش به روش (توصیفی-تحلیلی) گردآوری شده تا با غور در آیات، معانی حقیقیِ قید «من دون الله» را از حیث کیفی و کمّی، با تاکید بر انواع مضافإلیه برای کلمه «دون» بدست آورَد. لذا بر اساس تحلیل نحوی و قرائن متصلّه آیات، این ترکیب قرآنی، گاهی مبیّن معانی در قالب مباحث (عبادی) ، (شفاعت)، (قّرب و بُعد)، (توسل) در قالب امثال گوناگونِ مشروع و غیر مشروع، و (ولایت)، مشخص میگردد.
کلیدواژهها: قرآن، کلمه «دون»، گونههای زائد واژه «دون»، ویژگیهای «من دون الله»، وهابیت.
درآمد
برای یک قرآنپژوه، فهم صحیح قرآن کریم و ژرفاندیشی در مورد آن از ملزومات است. زیرا جهت ترجمه اصحّ برخی از واژهگان آن، بایستی به سیاق آیات رجوع نمود. یکی از این واژهها «دون» است. که در پارهای از آیات، با ترکیب «دون الله» نیز به کار برده شده است. این تحقیق، ضمن رجوع به منابع، کتب و سایتهای معتبر، به تفصیل در مورد معانی عبارت «مِن دُونِ الله» و اقسام آن در قرآن میپردازد. چون پیش از این عینا پژوهشی در مورد موضوع مذکور بطور کامل صورت نگرفته است. بلکه عناوینی در هیئت کتب و پایاننامهها و مقالات گوناگون، در این راستا بصورت غیر مستقیم و به وفور، مورد پژوهش و سپس به رشته تحریر درآمده است. مانند تمام تألیفاتی که در رد شبهات برخی آئین نوظهور در اسلام و یا در مورد توسل و امثال آن نگارش یافته است. و یا مصادیقی از این قبیل: 1- در یکی از پژوهشها در این امر، با تحلیل معانی عبارت «من دون الله»، قریبِ به اتفاق مترجمان، از واژههایی استفاده نمودهاند؛ که تنها معنای (غیریّت) را میرساند. و قید «من دون الله» را به معنای (إلّا الله) و (غیر الله) ترجمه کردهاند. اما از آنجا که در ترکیب عبارت «من دون الله» همواره امری، مخلوقی با خداوند متعال مقایسه میگردد؛ میبایست، به گونه صحیح، (علو شأن و مقام پروردگار) که در مقابل معنای (تنزل)، که در واژه «دون» است؛ معنا شود. و همچنین معنای (ابتدائیت) که در حرف (مِنْ) وجود دارد؛ لحاظ گردد. ولی اکثر مترجمان، بدون توجه به این دو معنا و نیز جایگاه نحویِ ترکیب «من دون»، آنرا در معنای (غیریت) لحاظ کردهاند. (رهنما و پارچهباف،1397ش،10/ 87-106).2- تحقیق دیگر نقد دیدگاه علماء وهابیون از نگاه نویسنده میباشد مولف با اثبات مبنای ناصحیح وهابیون، در تحلیل آیه 194 سوره اعراف که منجر به تکفیر مسلمین از سوی وهابیان شده است؛ تصریح میکند؛ که بر اساس تحلیل معانی مختلف کلمه (دعا) و تبیین مفهوم قید «من دون الله» و (عبادت)، به شبهات آیین وهابیت پاسخ داده شده است. بنابراین هر درخواستی که از سوی مسلمانان، از پیامبران و صالحان(ع) صورت میگیرد؛ مترادف معنای (عبادت) نیست. و شرک عبادی محسوب نمیگردد. (ابراهیمپور،1395ش، ش22/99-118). 3-بنقل از پژوهشگری آمده است؛ دقت در آیات قرآن، روشن میکند؛ که عبارت «من دون الله»، در موارد (عبادت)، میتواند؛ گاهی به معنای (من غیر الله) باشد. اما در موارد (ولایت) و (شفاعت)، به معنای (مِنْ قِبَلِ غیر الله) است. بنابراین اتخاذ ولیّ و شفیعِ غیر خدائی، عمل اسلامی و قرآنی نخواهد؛ بود. اما اتخاذ ولیّ و شفیع خدائی، و استغاثه از اولیای الهی، وظیفه و جزء قانون عالَم خلقت است. (اسدی گرمارودی،1395 ش، 25/39). 4- در موردی دیگر حاصل سخن صاحب رسالهای چنین است: یکی از منابع فهم قرآن، عقل میباشد. با استناد به آیات قرآن و روایات صحیح، درمییابیم؛ که انبیاء، اولیاء و صالحان(ع)، باذن الله دارای حق شفاعت هستند. و مسلمانان میتوانند؛ برای تقریب به خدای متعال، به آن بزرگواران، توسل و تبرک بجویند. (مرادی،1392ش، چکیده). بنابراین جنبه نوآوری در پژوهش حاضر نیز در این امر تلخیص میشود؛ که با کاوش در معانی حقیقی این عبارت، و اقسام آن در قرآن و نیز با پاسخ به شبهات برخی از دانشمندان دینی در این راستا طریقه اتخاذ ناصحیح معنایی آنها از این ترکیب را به وضوح معین میکند. این علماء همان اهل سلف میباشند. نه دانشمندان عامه. چون یکی از خطرناکترین مکاتب فکری، که از قرن هشتم هجری، (السبحانی،1406: 14-13). در صدد تزلزل و تهدیدِ دین اسلام، و در عین حال با شعار دفاع از آن، برآمده است؛ مذهب وهابیت میباشد. که با پیریزیِ احمدبنتیمیه و سپس بوسیله پیروان مکتب وی بوجود آمد. ملاک پیشوایان فکریِ این فرقه برای تفسیر آیات قرآنی، استناد به نصّ آیات و ظواهر آن است. که بصورت تفسیرِ به رأی لیکن با اجتناب از گرایش به تأویل آیات، تحقق میپذیرد. از جمله مواردِ چالشبرانگیز که از سوی این فرقه مطرح شده است؛ همین اصطلاح پرکاربرد «من دون الله» (ابنعبدالوهاب، بیتا: 322-321). در پارهای از آیات قرآن است. علماء وهابی در ترجمه معنای این عبارت، آن را صِرفا حمل بر معنای «من غیر الله» کرده (همان، بیتا: 335-333). و از این طریق معتقدینِ به عواملی چون دعا، توسل و... . از جانب غیر خداوند را مغایر با دستورات اسلام و قرآن دانستهاند. (ابنتیمیه، بیتا: 29-27). پژوهش حاضر بر این اهداف است؛ که: در این مورد، دیدگاههای قرآنیِ مشترک و مفترق، میان فریقین را در مقابل شمول این قید قرآنی بر کل خلائق، و اثرات زیانبار آن در جامعه، با اشاره به شبهات وهابیون بوسیله رویکرد علم نحو در این زمینه، مورد قیاس و تحلیل قرار دهد. سپس با دستیابی به معانی صحیح این ترکیب قرآنی، نحوه سوء برداشت وهابیون را در این حیث، بصورت مبرهن بیان کند. دلیل اهمیت این تحقیق هم بدین سبب است. زیرا در صورت عدم توجه بدان، توحید آدمی دچار تزلزل و اشکال شده در نتیجه سبب خسران در آخرت میگردد. از این رو درخواهیم یافت؛ که در قرآن مصادیق قید «من دون الله» تنها به اوثان و اصنام صدق نمیکند.از سوی دیگر مشمول تمامی مخلوقات نیز نمیباشد. بلکه در این مورد استثنائاتی وجود دارد. از طرفی با التفات به ادله عقلی و نیز با استناد به قرآن و متون اسلامی، اعتقاد به وسائط علیالخصوص مقربین الی الله، جهت رفع حوائج آدمی، از موازین شرعی بوده و آن عین توحید است.
طرح مسأله
چنانچه که ذکر شد، آنسان پژوهشی جامع درباره مفاهیم و معانیِ تفسیری عبارت «من دون الله» و نیز اقسام آن بطور مبسوط ایراد نگردیده و مورد کنکاش قرار نگرفته است. بدین سبب بررسی این تحقیق جهت تشخیص معانی حقیقیِ ترکیب «من دون الله» حائز اهمیت و ضروری میباشد. از این رو پاسخ به برخی سوالات در راستای رسیدن به این انگیزه چنین مطرح میشود:
1- کاربرد و ضرورت معناشناسی اصطلاح «من دون الله» در قرآن چیست؟
2- مصادیق «من دون الله» در قرآن کریم کدام است.
3- در قرآن «من دون الله» بدون استثناء شامل چه مخلوقاتی میشود.
روش کار
در تحقیق حاضر با استفاده از برخی کتب معتبر لغوی و بصورت اجمالی، مفهوم کلمه «دون» مورد بررسی قرار میگیرد. سپس با تشخیص نوع مضافإلیه واژه «دون» در قرآن، عبارات «من دون الله» نیز تحلیل ترکیبی میشود. در مرحله ای دیگر با استقصا در آیات گزینشیِ دارای ترکیب «من دون الله»، معانی تفسیری آنها بر اساس بافت کلام آیهها مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل واقع میگردد. و در فرجام با استفاده از منابع و تحقیقات مختلف نتیجه کلی از آن بدست میآید.
یافتهها
1. مفهومشناسی کلمه «دون»:
کلمه «دون» لفظی عربی بوده و عمدتا در نقش ظرف و گاهی بعنوان ظرف متصرف بکار میرود. بنقل از خطیب، استعمال ظرفیِ این کلمه، بصورت منصوب یا مجرور با لفظ «مِنْ» همراه است. (خطیب، بیتا،90). و حرف «مِنْ»، نیز دارای پانزده وجه است. که اهمّ آن، همان وجه (ابتدای غایت) میباشد. مانند: «مِنَ المسجدالحرام». (ابن هشام، بیتا، 349). این کلمه به هنگام ایفای نقش اسمِ فعل در جمله، در کلمه (خُذ)، (ابنمنظور،1414ق، 13/ 164). افاده معنا میکند. همچنین این واژه، در بین اهل لغت، حدود بیست معنا را دارا میباشد. بنابراین تا مصادیق این کلمه و مضافإلیه آن بطور کامل بررسی نگردد؛ تعیین معنا و مراد، برای تعبیر «من دون الله» در آیات قرآنی، صحیح و میسر نخواهد بود. از منظر معاجمِ لغوی، مهمترین معانی، برای واژه «دون» عبارتند از: (قُرب و بُعد)، (فرود)، (فوق)، (تحت)، (امر)، (وعید)، (اغرا)، (شریف)، (غیریت)، (بدون)، (کمتر)، (بیارزشتر)، (قَبل)، (اَمام)، (زیر چیزی)، (در کنار چیزی)، (درمقابل چیزی) و.... (راغب،1412ق،323). (الازهری،2001م، 14/ 127). لفظ «دون»، در مواردی مثل «إلهین من دون الله» در معنای «غیر» هم کاربرد دارد. (الدقر،1406ق، 253). با توجه به آراء اجمالی لغویان در این امر، گفته شده: اختلاف زبانپژوهان بر اشتقاق فعل از لفظ «دون»، یا جامد غیر مصدری بودن آن در اینست؛ که مصدر در معنی مشتقات بکار رفته است؛ و این مبالغه در صفت را میرساند. بنابراین وقتی کلمه «دون»، صفت واقع شود؛ مصدر بودن آن صحیحتر مینماید. و بمعنای (حقیر، خسیس و مسترذل) است. و اگر در معنای (تقریب) بکار رود؛ ظرف مکان منصوب است. گرچه کاربردش در معنای (پیش و قبل)، آنرا به ظرف زمان نزدیک میکند. (ملکآبادی، و دیگران،1396ش، 8 (36)/ 224-223). از سوی دیگر بلحاظ دائمالاضافه بودن کلمه «دون»، جهت بازشناسی معنای دقیق آن، شناخت مضافإلیه و متعلقات این واژه ضرورت مییابد. در قرآن کریم، برای کلمه «دون»، انواع مختلفی از گونههای مضافإلیه موجود است. که بطور ایجاز بیان میشود.
2. انواع مضافإلیه برای کلمه «دون» در قرآن:
در کتاب خداوند برای لفظ «دون» سه گونه مضافإلیه مطرح است. با اینحال هریک از این گونهها نیز بسته به بافت کلام در آیات، دارای متعلقهای گوناگونی هستند. در گونه اول: کلمه «دون» اضافه به لفظ جلاله (الله) شده است. مانند: «دون الله» در آیه «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ». (یونس:18). که در این گونه (گونه اول)، انواعی از متعلقها قابل شهود است. مانند: (عبادت، دعا، آلهه و ارباب، ولیّ و نصیر، و شفیع). شایان ذکر اینکه ترکیب «من دون الله» حدود هفتاد بار در قرآن کریم بکار رفته است. اما متعلق گونه دوم: اضافه به کلمه (مومنین) یا آن ضمیری که واصل همین معناست؛ شده است. مانند: «دون المومنین» در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ». (العمران:118). که در گونه دوم، کلمه «دون»، در معنای لفظ (اتخاذ و قرب) بکار رفته است. در این آیه، طبق فرمان الهی، مسلمین از انتخاب غیر مومنین، بعنوان دوست و محرم اسرار، نهی شدهاند. و در گونه سوم: لفظ «دون»، به متعلقهای مختلفی اضافه شده است. مانند: (عمل) در آیه «... وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ...» .(الأنبیاء:82). این نوع از گونه، در قرآن، بصورت متفرق به چشم میخورد. و آن مضافإلیهی است؛ که مفهوم یا ضمیری مبتنی برعدم داشتن ویژگی خاص در آن هویداست. (شبکه جهانی Alwahabiyah ). در یک کلام باید گفت: ترکیب «من دون الله» با توجه به متعلق خود در جمله، افاده معنا میکند. از این رو این عبارت، در آیات قرآنی، معانیِ مختلفی را بر خود اتخاذ کرده است. در نتیجه با بررسی اجمالیِ تعبیر «من دون الله» در قرآن و ارتباط آن با اعمال طیبه عبادت در کلام الله مجید، میتوان اقرار کرد: کاربرد قید «من دون الله» صِرفا در معنای (من غیر الله) خلاصه نشده و برابر با سیاق آیات، و جعل در مواضع نحوی خود، مشمولِ معانی متعددی است.
3. بررسی معانی و ویژگیهای عبارت «مِنْ دُوُنِ اللهِ» در قرآن:
قبل از شناخت و واکاوی این ویژگیها معرفت دو نکته ضروری است. من جمله:
الف) اقسام عبارت «من دون الله» بر اساس مواضع نحویِ واژه «دون».
ب) مصادیق گونههای کلمه «دون» جهت معناشناسی ترکیب «من دون الله».
3. الف). اقسام عبارت «من دون الله» بر اساس مواضع نحویِ واژه «دون» :
با تعمق در آیات قرآن، میتوان اصطلاح «من دون الله» را در آن به اقسام مختلفی تقسیمبندی کرد. و آن عبارت است از:
الاول: هنگامی که لفظ «دون» بعنوان اسم از جنس ظرف و نیز بعنوان حرف از نوع جار و مجرور در قالب هر دو اعراب «دُونَ» و «دُونِ» واقع شود؛ بمعنیِ (بغیر- بجز- سوی- و بجای) میباشد. مثل: (یونس:18). (طنطاوی، 1995م، 581،).
الثانی: هنگامی که لفظ «دون» بعنوان اسم و نیز بعنوان حرف، در معنای (کم- کمتر-و کوچکتر) مورد استفاده واقع شود. مثل: (النساء:48).
الثالث: آن، وقتی است که لفظ «دون» بعنوان اسم در معنی (پایین) و یا (آهسته) باشد. مانند: (الاعراف: 205).
الرابع: وقتی که لفظ «دون» بعنوان اسم در معنای (زودتر) در آیه ترجمه شود. مثل: (السجده: 21).
الخامس: آنگاه که کلمه «دون» بعنوان اسم در معنی (جلوتر) بیاید. (الطور: 47).
السادس: وقتی که لفظ «دون» به عنوان اسم به معنی (بعضی و برخی) در آیه قرار بگیرد. (الجن:11).
السابع: هنگامی که کلمه «دون» بعنوان حرف در معنای (دیگر- دیگران- طرف دیگر) و یا (قُرب) قرار بگیرد. مثل: (یونس: 38).
الثامن: وقتی کلمه «دون» به عنوان حرف در معنای (در مقابل- در قبال- و در برابر) واقع شود. مانند: (مریم: 17).
التاسع: وقتی که واژه «دون» بعنوان حرف، در معنای (لا=نه) بکار میرود. آن عبارتند از: (البقرة: 94).
العاشر: هنگامی که لفظ «دون» بعنوان حرف به معنی (پیش از- و قبل از) باشد. (الفتح: 27).
الحادیعشر: آن هنگام که لفظ «دون» بعنوان حرف به معنی (خدایان) قرار بگیرد. (الزمر: 38). (ملکآبادی، و دیگران،1396ش، 8 (36)/ 223-4).
3. ب) مصادیق گونههای کلمه «دون» :
برای بازشناسی مصادیق این اصطلاح قرآنی، نمونههایی از مصادیق انواع مضافإلیه کلمه «دون» بیان میشود.
3 . ب . 1 -) گونه اول : کلمه «دون» اضافه به لفظ جلاله:
در این گونه لفظ «دون» متعلقات مختلفی را داراست. بعبارتی ترکیب «من دون الله» در معنای (من غیر الله) با توجه به متعلقات لفظ «دون» در معانی (إلّا الله و طرف دیگر)، (آلهه)، (ولایت)، (شفاعت)، (توسل و استغاثه). و... . کارایی دارد.
الف). متعلق لفظ «دون» در معنای (إلا الله) :
وقتی کلمه «دون» بعنوان حرف در معنای (طرف دیگر) یا (غیر از آن) و یا در معنای (قُرب) قرار بگیرد. مانند سخن خداوند متعال در کتاب خویش: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ». (یونس:38). آیه تحدّی اخیر، حکایت از اعجاز قرآن کرده و عجز مشرکین را در برابر بلاغت این کتاب به اثبات میرساند. و بطور صریح ابراز میدارد؛ که این قرآن، کتاب الهی و کاملا نازل شده از جانب خداوند متعال است. ابیالسعود درباره واژه «دون» از عبارت «من دون الله» چنین میگوید: «متعلق بادعوا و دون جار مجرى أداة الاستثناء و قد مر تفصيله فى قوله تعالى (و ادعوا شهدائکم من دون الله) أى: ادعوا سواه تعالى من استطعتم من خلقه فإنه لا يقدر عليه أحد». (ابوالسعود،1983م ، 4/ 146). ایشان علاوه بر قائل شدن نقش مجرور به حرف جاره برای این واژه، آنرا از ادات استثنا درآیه مذکور نیز برمیشمارد. مضمون همین مطلب را نسفی و آلوسی هرکدام با جملهای دیگر چنین بیان کرده است: «من استطعتم من خلقه للاستعانة به على الإتيان بمثله». (نسفی،1416ق، 23/ 235). (آلوسی،1415ق،6/ 111). اما الجدول مینویسد: کلمه «دون» در آیه اخیر بعنوان مجرور به حرف جر «مِن»، متعلق به حال از اسم موصول «مَن» و نیز مضاف و حتی ظرف است. لفظ جلاله «الله» نیز اضافه به اسم ظرف «دون» شده لیکن صله موصول، فعل (استطعتم) میباشد. (صافی،1418ق،11/ 129-128). حاصل اینکه عبارت «من دون الله» را در آیه مد نظر میتوان در معنای «من غیر الله» بکار برد. زیرا با توجه به گونه اول مضافإلیه کلمه «دون»، واژه اضافه شده بدان لفظ جلاله «الله» است. که متعلق این اصطلاح در آیه شریفه، هرکسی بجز خداوند یکتاست. و آن همان کلمه «مَن» موصوله وابسته به صله خود و فعل (استطعتم) است. یعنی ای مشرکین! جهت استمداد، هر کسی را بجز الله تبارک و تعالی بخوانید؛ تا به پشتیبانی و یاری از یکدیگر سورهای مانند آنرا از حیث بلاغت بیاورید.
ب). متعلقِ لفظ «دون» در معنای (آلهه) :
آن هنگام که لفظ «دون» بعنوان حرف به معنی (خدایان) قرار بگیرد. مانند: «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ». الزمر:38). ابنکثیر بدون اشاره به مصادیق «دون» در جمله (ما تدعون من دون الله) در آیه مورد بحث، میگوید: « لا تستطیع شیء من الامر». (ابنکثیر،1419ق،7/90). وی به عدم توانائی مصادیق «من دون الله» در این باره اشاره کرده و بدان مداومت میورزد. به گفته زمخشری هم مراد از عبارت (ما تدعون من دون الله) در آیه بتهاست. که نه قادر به تدبیر امور عالَمند؛ و نه یارای شفاعت برای مشرکین از جانب خدا را دارند. (زمخشری، 1407ق،4/130). در تفسیر این آیه همین بس که آفریننده و مدبّر جهان خداوند متعال است. منظور از عبارت (قل افرأیتم ما تدعون من دون الله) هم دستور خداوند به پیامبر اکرم(ص) جهت احتجاج وی علیه مشرکین در مورد خالق و مدبر هستی است. پس آلهه مشرکین، نه معبودند. و نه مدبر .موید این سخن، آوردن حرف (ما) در جمله (قل افرایتم ما تدعون من دون الله) بجای عبارت (من تدعون) است. تا از باب مغلوب کردنِ آلهه بیجانِ مشرکین، و نیز با عمومیت دادن احتجاج، آنرا مشمول ارباب اصنام و نیز خود اصنام بکند. (طباطبایی،1390، 17/266). سیوطی نیز مراد از مصداق «من دون الله» را در این آیه همان اصنام میداند. نه بندگان مقرب به درگاه الهی. (سیوطی،1404ق،5/328). در نتیجه آیه شریفه به انحصار خالقیت و ربوبیت به صِرفِ ید و قدرت الهی اشاره میکند. به اینکه باور به انفکاکپذیری در میان آن دو سبب شرک اکبر و خروج از زمره یکتاپرستیست. بنابراین حق شفاعت بصورت مالکیت و مملوکیت فقط از آنِ خداست. و اولیای الهی مالک شفاعت نیستند. بلکه مأذون در آن میباشند. (سبحانی، بیتا،10/393-392). البانی نیز ضمن اشاره به معنای کلمه توسل از منظر قرآن و لغتشناسان عرب میگوید: « قال ابناثیر فیالنهایة: الواسل: الراغب. الوسیلة: القربة و الواسطة و ما یتوصل به الی الشیء و یتقرب به. و الوسیلة هی التی یتوصل بها الی تحصیل المقصود». (البانی،1421ق،16-11). و در ادامه میافزاید: «إن ما قدمته من بیان معنی التوصل هو المعروف فی اللغة و لم یخاف فیه أحد».(همان). بنابراین او نیز با این اقرارها به صراحت ابراز میدارد؛ که معنای توسل از دیدگاه اهل لغت هم، مورد پذیرش شخص وی و همه دانشمندان میباشد. امام صادق(ع) درباره مقام اهل بیت(ع) در نزد خداوند بعنوان بندگان شایسته و منقذوالامة میفرمایند: (أبی الله أن یجری الاشیاء إلّا بأسباب فجعل لکلّ شیء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما و جعل لکل علم بابا ناطقا عرفه من عرفه و جهلة من جهله ذاک رسول الله(ص) و نحن( . (کلینی،1375ش،2/67). از این رو خداوند برای هر سببی، شرحی پرداخته، و برای هر شرحی، نشانهای نهاده است. (همان). این حدیث، به وضوح بیانگر اینست؛ که یکی از سنتهای الهی، وسیله قرار دادن اسباب جهت رفع حوائج دنیوی و اخروی است. و این خود، یکی از ملزومات عالَم ماده و جهان ماوراءالطبیعه میباشد.که از طریق عقلی، قرآنی، نقلی و نیز علوم تجربی به اثبات رسیده است.
ج). متعلق کلمه «دون» در معنای (ولایت) :
وقتی واژه «دون» در جمله نقش اسم از جنس ظرف را بر خود اتخاذ کند. مثل: «وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَا لَكُمْ مِنْ دُون اللهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ». (الشوری:31). تردیدی نیست؛ که اساس ناباوری برخی از علماءِ دینی هم نسبت به عواملی چون توسل، تبرک، شفاعت و غیره ناشی از اتّکا به معنای ظواهر آیات و نیز بلحاظ کمتوجهی به معنای توحیدِ عبادی و شرک ربوبی است. مهمترین دلیل آن هم عدم اعتقادِ وهابیون به عالَم غیب بوسیله بندگان صالح الهی با تأیید خداوند میباشد. زیرا وهابیون هرگز قائل به تصرف ولایت تکوینی برای عابدان اصلح الهی نیستند. مصداق بارز آن در آیه مذکور وارد شده است. ادعای آنان درباره عدم شایستگی ائمه(ع) بر مقام ولایتِ بر فرزند آدمی از جانب خداوند، استناد به برخی از چنین آیات است. آنان با پایبندی به معنای ظاهری اینگونه آیات، ابراز میدارند: هیچ سرپرست و یاوری برای بشر بغیر از خداوند موجود نمیباشد. مع ذلک راغب کلمه «ولی» را در سه معنای (نصیر و یاور)، (محبوب و دوستدار) و (صَدیق و رفیق کردن) خلاصه کرده است. (راغب،1412ق،885-887). بنابراین جهت تشخیص و تعیین معنای آن در جمله، بایستی در سیاق آیه غور کرد. اما فخر رازی درباره آیه مد نظر میگوید: مراد از جمله (و ما لکم من دون الله من ولی و لا نصیر) پرستش بتهاست. (فخر رازی،1420، 27/601). از این رو وی با این سخن، تلویحا به مقید بودن آیه اشاره کرده و مصداق اصطلاح «من دون الله» را در آیه مذکور صِرفا اصنام برمیشمارد. نه سایر مقربان مأذون الی الله. (همان). اما بدون تردید، خداوند در آیه اولی الامر و بسیاری از آیات دیگر، پیامبر(ص) خویش را بعنوان یاور و پل ارتباطی میان بشر با خود قرار داده و تبعیت از آن بزرگوار را اطاعت محض از خود بر میشمارد. بعنوان نمونه آنجا که خداوند از لسان مبارک حضرت موسی(ع) میفرماید: «وَٱجْعَل لِّى وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِى. هَـارُونَ أَخِى. ٱشْدُدْ بِهِۦٓ أَزْرِى». (طه:31-29). بنابراین طلب استمداد از بشر هیچ منافاتی با مسئله شرک نسبت به خداوند ندارد. بلکه آن از تکالیف الهی در زمینه اصل توحید است. شگفت اینکه ابنعبدالوهاب در تفسیر این آیات از سوره مبارکه طه میگوید: «أنه لم یسأل حل لسانه بل عقدة منه أن مراده لیفقهوا کلامه». (ابنعبدالوهاب، بیتا،297). یعنی حضرت موسی(ع) از خداوند درخواست کرد؛ تا برای تفهیم سخنان خویش بر مردم، برادرش هارون را جهت گرهگشایی از لسان خود، بعنوان دستیار بر وی قرار دهد. سخن در این است؛ که اگر درخواست یاور و توسل جستن بدان شرک باشد؛ در آن صورت ابنعبدالوهاب در تفسیر این آیات دچار خطا شده است. کماکان در صورت اتّکا به ظواهر آیات شریفه، آنگاه حضرت موسی(ع) (العیاذ بالله) مشرک تلقی میشود. در نتیجه عبارت (ولی من دون الله) در آیه مذکور، مشمول اشخاص و افراد غیر المصرح لهم از جانب خداوند میشود. نه آنانکه منسوب به (من عند الله) هستند. از قول علوان: لفظ جلاله، مجرور به اضافه، و اما عبارت (من دون) متعلق به حال از لفظ (ولی) است. لیکن ترکیب (من ولی) در نقش مبتدا موخر، میباشد. (علوان،1427ق،4/2144).
د). متعلق واژه «دون» در معنای (شفاعت) :
در این زمینه مصادیق بارز فراوانی در قرآن موجود است. بعنوان نمونه: «وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ». (الانعام:70). در تفسیر این آیه باید دریافت؛ معنای اصح عبارت «من دون الله» در مورد شفاعت، همچون معنای این عبارت در امر ولایت است. زیرا تشخیص معنای حقیقیِ آیه با سیاق آن تحقق میپذیرد. بنقل از پیروان مکتب وهابی درباره آیه اخیر، مراد از عبارت (لیس لها من دون الله ولی و لا شفیع) تنها خداوند است. که بغیر از وی هیچ شافی و یاوری در روز رستاخیز نخواهد بود. (ابنکثیر،1419ق،3/20). (رشیدرضا،1414ق،7/ 520 ). درحالیکه جواز توسل و شفاعت از جانب خداوند به افراد خاص خویش از ادوار گذشته داده شده و به تأیید قرآن رسیده است. (البقرة:255). آیةالله سبحانی درمورد اثبات وجود مقام شفاعت از سوی اولیای الهی برای امت و نیز سبب این امر را چنین تبیین میکند: «الشفعاء الصالحین انما یشفعون فی إطار إذن الله سبحانه. لأنّ یعبّرهم عبادا لله و مقرّبین یدیه. لیکن لمن یستحق الشفاعة و یلیق بها. بأن تکون علاقاتهم المعنویة متصلة بالله. غیر مقطوعة عن االشفعاء». (السبحانی،1427ق، 246-245). یعنی این امر به اراده الهی و جهت رفع حوائج فرزند بشر است. گفته شده: با توجه به ابتداء غایتی که در حرف (مِنْ) در عبارت «من دون الله» موجود است؛ میتوان دریافت؛ که هر نوع مغایرتی با خداوند را با عبارت «من دون الله» نمیتوان تبیین کرد. بلکه آن مغایرتی اراده میشود؛ که در آن، تأکید به نبود الله تعالی لحاظ شده باشد. بطوریکه ابتدای غایتی که کلمه «مِنْ» از آن حکایت میکند؛ همان «دون الله» است. یعنی از مرتبه پایینتر از خدا که ماسوی است؛ نشأت میگیرد. (رهنما، و دیگران ،1397ش: 10(5)/ 97-93). امام فخر رازی درباره مسأله شفاعت اذعان میکند: «اتفقت الامة علی اثبات هذه الشفاعة». (فخر رازی،1986م، 2/245). از نگاه ایشان نیز اصل و حقیقت شفاعت، امری انکارناپذیر است؛ که جمله مسلمین در این مورد اتفاق نظر دارند. و اما از دید علم نحو، متعلق واژه «دون» در آیه اخیر، آن حال محذوفی است؛ که در کلمه «ولی» و نیز در واژه معطوف «شفیع» نهفته است. از طرفی لفظ «ولی» در آیه، اسم فعل (لیس) میباشد. که خبر این فعل ناقصه حاکی از متعلق محذوف کلمه «لها» است. و آن همان مشرکینند. (دعاس،1425 ق، 1/312).
ه). متعلق کلمه «دون» در معنای (توسل) :
«وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ». الاحقاف:5). با تأمل در این آیه باید پذیرفت؛ که تفصیل معنای استغاثه در عبارت «من دون الله» شباهت بسیاری به تشریح معنای این عبارت در الفاظ (ولایت) و (شفاعت) را دارد. مانند: (الانفال:9). ابنکثیر در مورد آیه مذکور (الاحقاف:5)، اقرار میکند: « أي: لا أضل ممن يدعو من دون اللّه أصناما، و يطلب ما لا تستطيعه إلى يوم القيامة، و هي غافلة عما يقول لا تسمع و لا تبصر و لا تبطش، لأنها جماد حجارة صم». (ابنکثیر،1419ق، 7/ 253). وی مصداق «من دون الله» در آیه را بتها برمیشمارد. و هرگونه متوسل شدن به آنها را بدلیل موجوداتی جمادی بودن، رد میکند. بغوی نیز در این باره مینویسد: «یعنی الأصنام لا تجيب عابديها إلى شيء يسألونها. (الی یوم القیامة) يعني أبدا ما دامت الدنيا، (و هم عن دعائهم غافلون) لأنها جماد لا تسمع و لا تفهم» (بغوی،1420ق،4/ 191). رأی این مفسر همچون آراء سایر مفسرین و اینکثیر، (درباره آیه شریفه) متفق است. مفسر متعصب اهل عامه مینویسد: مقصود از توسل آن است؛ که عابد، چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد، تا او وسیله قربش به خدا گردد. و این به معنای درخواست کردن دعاست؛ از آن مخلوق. نه عبادت وی. (آلوسی،1415، 3/294). تفسیر صافی نیز ابراز میدارد: «(و من اضل ممن یدعوا من دون الله من لا یستجیب له) إنكار أن يكون احد اضلُّ من المشركين حيث تركوا عبادة السميع المجيب القادر الخبير إلى عبادة من لا يستجيب لهم لو سمع دعائهم فضلًا ان يعلم سرائرهم و يراعي مصالحهم. (کاشانی،1415ق، 5/ 12-11). از این رو دیدگاه بسیاری از دانشمندان دینی در این مورد یکسان است. و این هیچ ارتباط موضوعی به توسل جستن برای عابدان اصلح الهی که ولیّ و شفیع من قِبل الله هستند؛ ندارد. بنابراین مصادیق «من دون الله» در این آیات، با ارجاع به سیاق آنها تعیین میگردد. نه صِرف تمسک به ظواهر آیات. پس درخواست استعانت از بندگان شایسته خداوند بشرط نفی استقلال از آنان و جهت تقرب بسوی آستان حضرت حق، امری صحیح است. در یک بیان کلی میتوان گفت: با توجه به آیات قرآنی، ملاک جواز و عدم جوازِ صدا زدن «غیر الله»، و طلب استعانت از او به نیت و اعتقادِ شخصیِ داعی وابسته است، نه به شرایط مستغاثبه. یعنی اگر متقاضی، شافی و بابالحوائج را در عرض خدای متعال و موثر مستقل بداند؛ در این صورت و با این اعتقاد، استغاثه و طلب حاجت از او حرام و شرک است. (سعادتی،1396ش، 5(19)/90-96). امام علی(ع) درباره صفات و مقامات پیامبر اکرم(ص) بعنوان ناجی امت و وسیله برای آنها میفرمایند: «و شرّف عندک منزله و آته الوسیلة». (صبحی،1374ش، خ105/ 154). کفعمی نیز در مورد امداد و فریادرسی خداوند از پناهندگان و ملتجیان به او مینویسد: و الإغاثة لمن استغاث بک موجودة و الإعانة لمن استعان بک مبذولة». (کفعمی/ 296). حاصل اینکه توسلِ انسان به اسباب و وسائل طبیعی، امری اجتنابناپذیر است. و توجه به اسباب در نظام مادی و معنوی، نتنها بلااشکال است؛ بلکه عنایت به سبب، همانند وصول به مسبّب و مراد تلقی میشود. (علوی،1376ش، 3 (15)/ 25-24). شگفتا که البانی دانشمند متعصب سلفی مسلک، درباره طلب استعانت از اولیای الهی تصریح میکند: «التوسل الی الله تعالی، بدعاء الرجل الصالح».(البانی،1421ق، 38). آیةالله مصباح گوید: گناهان ما بسان پرده سیاهی بین ما و خداوند فاصله ایجاد میکند. ما نیز با درخواست آمرزش از خدا میتوانیم این تیرهگیها را از دامان خود بزدائیم. از آنجائی که ما خود نمیتوانیم به مقام تقرب به خدا نائل شویم؛ از این رو خداوند توسط بندگان اصلح خود و بإذنالله راهی را فراروی ما نهاده که از آن طریق بتوانیم به او تقرب بجوئیم. آن انوار مقدس، همان اهل بیت(ع) هستند، که به برکت توجه و توسل بدانها خداوند به ما عنایت میکند. (مصباح،1390ش، 90). برای اینکه انبیاء و اولیاء(ع) جهت وصول به مراتب قرب الهی تا حدی صعود معنوی کردهاند؛ که از ناحیه خداوند، مورد موهبت واقع شدهاند. برخلاف اعتقاد وهابیون، درخواست کردن از آن موجودی که تمام هویت وی وابسته به خداست؛ با باور به اینکه تمام تأثیراتش مستند به خدای متعال است؛ بلااشکال میباشد. (مطهری، 1395ش، 76-73).
3 .ب.2-). گونه دوم : واژه «دون» اضافه به کلمه یا ضمیری که واصل همان معناست:
فعل یا شبه فعلِ این نوع از گونه برای واژه «دون» در قرآن بسیار است. که آن واژگان، معنای مضافالیه لفظ «دون» را میرساند. این عامل سبب ترجمه دقیق معنای واژه «دون» در آیه میگردد. مواردی از آن عبارتند از: (اتخاذ و عبادت): (الزمر:3). (کمتر، حقیرتر): (النساء: 48). (لا): (البقره:94). (جلوتر): (الطور: 47). (بعضی): (الجن: 11). (أمام): (الکهف: 93). (قبل از): (الفتح: 27). که در این باره اجمالا به دو نمونه اشاره میشود:
الف). متعلقِ لفظ «دون» در معنای (اتخاذ و عبادت) :
تعبیر «من دون الله» هنگامی در معنای «من غیر الله» استعمال میشود؛ که طبق حوزه معنایی آیه، این عبارت در معنای (عبادت و پرستش) بکار رود. مانند: «أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ».(الزمر:3). روشن است، که با درنظر گرفتن ظاهر آیه شریفه، برای نزدیکی و رهیافت به درگاه الهی، پرستش کردن و حتی تقرب جستن به مخلوقاتِ خداوند در آن، باطل و حرام انگاشته شده است. لیکن یک مفسر حقیقی با استمساک به الفاظ آیه و بدون توجه به سیاق، نمیتواند اقدام به تفسیر آن کند. ابنعبدالوهاب در تفسیر این آیه میگوید: «و هی أن الدین الخالص لله، و غیر الخالص لیس له... إبطال اتخاذ الأولیاء من دونه». (ابنعبدالوهاب، بیتا،318). وی کلمه «دین» را در آیه مذکور بعنوان کیش و آئین در نظر گرفته است. اما با رجوع به قرآن و تأمل در آن، معانی مختلفی برای این واژه بدست میآید. راغب میگوید: «للطاعة و الجزاء و استعیر الشریعة». (راغب،1412ق، 323). از این رو لفظ «دین» در معانی مختلفی مانند: (پیروی کردن)، (کیش و آیین) و (ملت) بر اساس حوزه معنایی و نیز طبق ایفای نقش خود در جمله بکار میرود. ابنعبدالوهاب در جای دیگر ابراز میدارد: «و کفر ایضا من قصد الصالحین... الصالحون لیس لهم من الأمر شیء. و لیکن اقصدهم أرجوا من الله شفاعتهم». (ابن عبدالوهاب،1418ق، 20). یعنی معتقدین به شفاعت صالحان، مشرک بوده و از دایره توحید خارج میباشند. درصورتیکه تا قلب عابد، تهی از وحدانیت خداوند نگردد؛ صدور حکم ارتداد در این راستا بر وی، امری استهزاآمیز و باطل خواهد بود. ابنکثیر نیز درباره جمله (والدین اتخذوا من دونه اولیاء) بدون توجه به بافت و ساختار کلام در آیه، با تعمیم جزء بر کل، وسائطِ میان مشرکین و خدا را بتها معرفی کرده و با جمله (اخبر عزوجل من عباد الاصنام من المشرکین) مراد آیه را از منظر خویش تبیین میکند.(ابنکثیر،1419ق، 7/74). ثعلبی هم معنای کلمه «دین» را در آیه مذکور، (اطاعت و پیروی کردن) اتخاذ کرده است. (ثعلبی،1422ق، 8/222). و در ادامه میافزاید: «والذین اتخذوا من دونه اولیاء.أی: الاصنام». (همان). ایشان برخلاف نظر ابنکثیر منظور از عبارت (من دونه اولیاء) را همه موجودات چون مقربان درگاه الهی برنگرفته است. بلکه بر اساس سیاق آیه، مشمولین آنرا صِرفا بتها قلمداد میکند. سیوطی نیز مصداق عبارت مذکور را (یعبدون الاوثان) برمیانگارد. (سیوطی،1404ق، 5/322). بنقل از سید قطب هم مراد از جمله (الا لله الدین الخالص) دعوت و فرا خواندن مشرکان از جانب خداوند، بسوی توحید است. مبتنی بر اینکه برخلاف زعم مشرکین، خالق و مدبّر هستی، هر دو صِرفا خداوند است. و هیچ مخلوقی جز بإذنالله یارای وساطت و شفاعت را ندارد. (قطب،1435ق، 5/3037). این مفسر منظور از مقربانِ درگاه الهی در این آیه را همان جمادات و بتها برمیشمارد، نه سایر وسائط و مقربین حقیقیِ پیشگاه حضرت حق. در عبارت (من دونه اولیاء) اضافه شده به کلمه «دون»، لفظ جلاله «الله» است. که بشکل ضمیر بارز (ه) در واژه «دونه» نمایان گشته است. همچنین عبارت «من دون» با نقش اضافه معنوی، دارای دو متعلق است. 1- متعلق به محذوف در محل نصب از حال (اولیاء). 2- متعلق به صله موصول یعنی فعل (اتخذوا). که در این موارد افاده معنا میکند. اما در قالب معنای (عبادت)، خبر موصول (الذین)، فعل (یقولون) میباشد؛ که آن در تقدیر است. (یعنی کسانیکه میگویند). لیکن کلمه «اولیاء» نیز مفعولبه اول آن است. (الدرویش،1415ق، 8/388). علیهذا طبق سیاق آیه، چنانچه مصداق ترکیب «من دون الله» در معنای (عبادت) تعبیر شود؛ آن همان مصداق «من غیر الله» است. که عاملان آن از دایره توحید خارج شده و مشرک قلمداد میشوند. و این همان شرک عبادیست. زیرا عبادت، جز برای خداوند متعال سزاوار نمیباشد. بنقل از آیةالله سبحانی، تحریم تقرب به خداوند، از طریق عبادت اشخاص و مخلوقاتِ خداست. نه تقرب به وی از طریق صالحان(ع) و مقام و منزلت معنوی آنها. از این رو سبب نزول آیه، از پرستش بتها توسط مشرکین، و سپس متوسل شدن به آنها بعنوان شفاعتکننده در برابر خدا حکایت میکند. و این با اقدام مسلمین در برابر اولیاء الهی، تناقض فراوان دارد. (سبحانی، بیتا:10/410-409). زمخشری نیز درباره استعانت به بندگان صالح خدا در ذیل آیه نهم سوره یونس میگوید: « یسدّدهم بسبب ایمانهم للاستقامة علی سلوک السبیل المودّی الی الواب. لأن التمسک بسبب السعادة کالوصول الیها». (زمخشری،1407ق، 2/330). یعنی با عنایت ویژه خدا بر اولیای خویش و استمساک امم به دامان آنها تقرب الی الله حاصل میگردد.
ب). متعلقِ لفظ «دون» در معنای (حقیرتر) :
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا». )النساء:48). ابنتیمیه درباره شرکِ نسبت به خداوند میگوید: « الشرک یکون فی الإلتجاء لغیر الله تعالی». (ابنتیمیه، بیتا،3/404). از منظر وی درخواست از مقربین آستان حضرت حق، جهت برآورده شدن حوائج، شرک تلقی میشود. لیکن جالب توجه اینکه وی در تفسیر آیه وسیله (المائده،35). شرط فلاح بشر را در توسل و تقرب جستن به پیامبر اسلام(ص) و نیز اطاعت و پیروی از خدا و فرستاده او بهمراه ایمان بدانها و حتی تقرب به اعمال صالح شخص بشر میداند. (ابنتیمیه، 1404، 2/ 47). با تأمل در مییابیم؛ طبق دستور آیه اکمال، آنکه فرمانبردار رسول خدا(ص) است؛ بنابر فرمان آن بزرگوار ملزم به اطاعت از اهل بیت(ع) وی نیز میباشد. چون آنها واسطه فیض الهی بر بندگان میباشند. بیضاوی هم با بسط نابجا در این امر، مینویسد: جمله (و یغفر ما دون ذلک) در آیه مذکور یعنی «ما دون الشرک صغیرا کان او کبیرا». (بیضاوی،1418ق،2/78). وی با نگاهی ظاهرگرا به آیه مذکور و بدون توجه و بینش عمیق به معانی اصطلاحی شرک و اقسام آن، شرک اصغر را نیز خروج از جرگه اسلام معرفی کرده و از طریق تفسیر به رأی، مشمولین آنرا هم مشرک میانگارد. در صورتیکه با التفات به آیات و روایات حتی بسیاری از مومنین نیز گرفتار این نوع از شرک بوده و هستند. بعبارت دیگر شرک خفی، هیچ منافاتی با اصل توحید ندارد. لیکن نسفی میگوید: عبارت (و یغفر ما دون ذلک) در آیه شریفه یعنی « ما دون الشرک و ان کان کبیره مع عدم التوبة». (نسفی،1416ق، 1/336). صاحب المیزان نیز در تفسیر آیه مدنظر مینویسد: « این آیه، متوحش کننده اثرات مخرّب دنیوی شرک برای شرک ورزندگان است. در واقع، آیه از حیث لفظ، مطلق بوده و مشمول تمام آثار دنیا و عقبی درباره شرک میشود. این آثار در آمرزش تمام گناهان، ماسوای شرک (در صورت عدم توبه از شرک)، توسط خداوند عزوجل و حکیم و طبق حکمت وی محقق میشود. زیرا عالَم هستی که مملو از رحمت الهی است؛ با بندگی مخلوقات و ربوبیت خداوند بنیانگذاری شده است. و آن هم با شرک منافات دارد. اما راه آمرزش سایر گناهان از دو راه امکانپذیر است: اول توبه. دوم شفاعتکنندگان مأذون من الله. مانند: اولیای الهی. و نیز بواسطه اعمال صالحه خودِ گنهکاران. درنتیجه معنای آیه این است؛ که خدا شرک را از هیچ منکری (کافر) نخواهد، بخشید. اما سیئات دون و کمتر از آنرا بواسطه شفاعت شفیعان و نیز بوسیله کردار صالح بندگان، بر اساس اقتضای حکمت میآمرزد». (طباطبائی،1390ق، 4/374-370). از طرفی کلمه (ما) در جمله (و یغفر ما دون ذلک) در آیه، اسم موصوله و مفعولبه فعل (یغفر) میباشد.مع ذلک کاربرد کلمه «دون» ظرف مکان و منصوب است. که متعلق آن به صله محذوف موصول (ما)، همان (ذنوب) دلالت میکند. از این رو واژه «دون» به اسم اشاره (ذلک) اضافه شده که این از نوع اضافه معنوی میباشد. (صافی،1418ق، 5/57).
3-1-3. گونه سوم: لفظ «دون» اضافه شده به الفاظ مختلف بسبب تأثیر متعلق آن :
در این نوع از اضافه کلمه «دون»، این واژه در معانی متعددی بکار میرود. مانند: (اذکر): (الاعراف:205). (زودتر): (السجدة:21). (عمل): (الانبیاء:82). (یغفر): (النساء:116). (خالصة): (الاحزاب:50). در گونه سوم از مضافإلیه کلمه «دون» متعلق این لفظ، بسته به سیاق آیه، و ایفای نقش گوناگون خود در جمله، معانی متنوعی را در بر میگیرد. برخی از آن چون موارد ذیل است:
3. ب. 3-) گونه سوم: لفظ «دون»، اضافه شده به متعلقهای گوناگون:
الف). متعلق لفظ «دون» در معنای (اذکر) :
یکی از آن موارد عبارت میشود؛ به: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ». (الاعراف:205). شننقیطی در تفسیر خود آورده است: منظور آیه از عبارت «(و دون الجهر من القول) فَلَا حَاجَةَ لَكَ إِلَى الْجَهْرِ بِالدُّعَاء». میباشد. (شنقیطی،1415ق، 4/7). یعنی نیازی به بلند دعا کردن نیست. در کشاف آمده است: منظور از عبارت مذکور در آیه مورد بحث: «و متکلما کلاما دون الجهر لأن الإخفاء أدخل فی الاخلاص و اقرب الی حسن التفکر». (زمخشری، 1407ق، 2/192). یعنی خشوع و پنهانکاری در عبادت، سبب اخلاص و صداقت میشود. و آن به حسن تفکر نزدیک است. ایشان واژه «دون» را در معنای (آهسته) بکار بردهاند.زیرا آیه فرمان به عبادت با نهایت تذلل در برابر خدا با صوتی آرام را میدهد. دلیل بر آن هم تناقض و منافات آن ذکر با ادب و منش عبودیت است. انسان با مداومت بر ذکر دل، مشمول اولیای الهی شده و بلحاظ حضور بدون غیبت در آستان الهی، از بندگان مقرب درگاه خداوند محسوب میشود. مانند بندگان برگزیده الهی. (طباطبایی،1390 ،8/382-383 ). و اما اضافه معنوی واژه «دون» در نقش «هو» مضاف را به لفظ «جهر» اضافه کرده است. مع ذلک ظرفی منصوب، متعلق به حال معطوفه محذوف بر حال اولی یا عطف بر واژه «تضرعا» است. از سویی متعلق عبارت «من القول» همان حال از کلمه «جهر» یعنی (دون الجهر کائنا من القول) میباشد. (صافی،1418ق،9/164-163). این متعلقات در کلمه «دون» از اعتبار ویژهای برخوردارند. که بسبب آنها این واژه، معانی متفاوتی را بر خود برمیگزیند.
ب). متعلق لفظ «دون» در معنای (زودتر) :
«وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ ٱلْعَذَابِ ٱلْأَدْنَى دُونَ ٱلْعَذَابِ ٱلْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». (السجدة:21). بنقل از ابنجوزی («دون العذاب الاکبر» أي: قبل العذاب الأكبر). (ابنجوزی،1422ق، 3/442). فخر رازی میگوید: عذاب آخرت همان عذاب اکبر است. (فخر رازی، 1420، 25/148-149). مضمون سخن شوکانی و طبرسی هم با نقل قول از روایات متعدد، و نیز با بسط کلام در وصف عذابین، بسان نظر فخر رازی میباشد. (شوکانی،1414ق ، 4/295). (طبرسی، 1412، 3/293). علیهذا مضمون سخن علماء همه مذاهب در این راستا یکسان بوده است. و کلمه «دون» در این آیه، طبق سیاق در معنای «زودتر» کاربرد دارد. نه در معنای «غیر». متعلق عبارت «دون العذاب» کلمه «نذیقنهم» است. و واژه «دون» هم ظرفی با إعراب منصوب است؛ متعلق به همان فعل، و از نوع اضافه معنوی. (اضافه شده به لفظ عذاب). در واقع، چشاندن عذاب دنیوی، همان متعلق کلمه «دون: زودتر» است.
نتیجه
کلمه «دون» در علم لغت، بیست معنا را به خود اختصاص داده است. و آن عبارتند از: (عند و لدن)، (قُرب و بُعد)، (خُذ)، (أمر)، (وعید)، (در کنار چیزی)، (فوق)، (تحت)، (پایین)، (أمام)، (شریف)، (بدون)، (کمتر)، (قبل)، (غیریّت)، (بیارزشتر)، (إلا)، (لا و نه). و در قرآن کریم دارای معانی گوناگونی است. من جمله: (آهسته و آرام)، (زودتر)، (بعضی و پارهای)، (دیگر و طرف دیگری)، (من غیر الله)، (من قِبَل الله)، (عبادت)، (ولایت)، (شفاعت)، (توسل و استغاثه)، (عمل و اقدام) و... . لذا تا معنای واژه «دون» در جمله یا آیه، به همراه نوع مضافإلیه و نیز متعلق آن تعیین نگردد؛ پی بردن به ترجمه قید «من دون الله» در آیات، امری عبث است. شایان ذکر اینکه هر «من دون الله» در معنای «من غیر الله» استعمال نمیگردد. از این رو طبق قواعد نحوی و با التفات به مباحث علوم قرآنی آیات، این ترکیب قرآنیِ «من دون الله»، مشمول همه خلائق نمیشود. بلکه در این میان استثنائاتی نیز وجود دارد. در کلام الهی مصادیق «من دون الله» در معنای (من غیر الله) صرفا صدق بر ارباب الاصنام میکند. نه رسولان و اوصیای الهی. زیرا عابدین اصلح، واسطه فیض الهی در بین خدا و امتند. تا اُمَم با استمساک به دامان آن مقربین الی الله، به سوی خدا تقرب جسته و رفع حوائج شوند. نکته مهم اینکه آنچه در کیفیت و کمّیت و نیز در معنای نسبی این کلمه تأثیرگذار است؛ همان سیاق و بافت کلام در آیه میباشد. که سبب اتخاذ معنای تسفل و یا تقرب در رتبه را میرساند. در قرآن برای کلمه «دون»، سه نوع مضافإلیه بکار رفته است. و آن عبارتند از: الف) کلمه «دون» اضافه به لفظ جلاله (الله) میشود. ب) وقتی واژه «دون» اضافه به کلمه یا ضمیری که واصل همین معناست؛ بشود. ج) گاهی کلمه «دون» اضافه به متعلقهای مختلفی میگردد. ایضا ترکیب «من دون الله» در قرآن دارای اقسام و معانی و مصادیق فراوانی است. تشخیص آن نیز با تعیین نقش واژه «دون» در جمله میسر است. کماکان واژه «دون» در جمله میتواند بعنوان نقشهای گوناگونی ظاهر شود. از جمله: اسم، حرف، و گاهی نیز بعنوان اسمفعل در جمله واقع میشود. این کلمه از حیث علم نحو، نقشهای متفاوتی را در جمله بر خود اتخاذ میکند، و بر اساس آن تعیین معنا میشود. بدین روش عبارت «من دون الله» در آیه ترجمه میشود. از سوی دیگر لفظ «دون» اگر در جمله یا آیهای نقش اسمفعل را پذیرا باشد؛ در معنای «دونک: خذ» استعمال میگردد. و در صورت حرف واقع شدن، جار و مجرور بوده و بر اساس تشخیص متعلق آن، مصداق «دون» در جمله معیّن میشود. چنانچه این کلمه در جمله بعنوان اسم واقع شود؛ آنگاه جامه ظرف را به تن کرده و در صورت منصوب بودنِ این لفظِ ظرفی، نقش نعت را بر خود برمیگزیند این کلمه چنانچه مجرورگردد؛ مضاف شده سپس بوسیله متعلق و مضافإلیه خود مجرور میشود. همچنین گاهی نیز در نقش استثنا کاربرد دارد. طبق استنتاج از آراء دانشمندان، میتوان دریافت؛ که همه این عوامل تأثیر بسزایی در تعیین و انتخابِ معنای ترکیب «من دون الله» دارد. علیهذا بسبب عدم تعمق وهابیون در مباحث قرآنی و علوم قرآنی، میتوان بر آراء افراطی آنان در این امر خط بطلان کشید. زیرا آنان با پیروی از متشابهات و بدون توجه به سیاق آیات، آیهها را بر معنای ظاهری آن حمل کرده در نتیجه حکم به تکفیر سایر مسلمین بجز تابعان خود را صادر میکنند. که این امر در آیات قرآن و طبق شریعت دینی، باطل است. چون از دید زوایای قرآنی، مشرک آن کسی است؛ که برای خدا در الوهیت و ربوبیت شریک قائل باشد. این عمل نیز با عقاید مسلمانان درباره اقدام به توسل به مأذون من الله کاملا متفاوت و با یکدیگر منافات دارد. از این رو عالمان وهابی در معرفت نسبت به توحید ربوبی و نیز توحید عبادی، دچار خلط و اشتباه شدهاند.
منابع
1. علاوه بر قرآن الکریم،
2. ابن تیمیة الحرانی، احمد بن عبدالحلیم (بیتا)، التفسیر الکبیر، محقق عبدالرحمن بن عمیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیچا.
3. ابنتیمیة الحرانی، احمد (1404ق)، دقائق التفسیر الجامع لتفسیر ابن تیمیة، محقق محمد السید الجلیند، چاپ دوم، الدمشق، موسسة علوم القرآن، بیچا.
4. ابنجوزى، عبدالرحمن بن على (1422ق)، زاد المسير فى علم التفسير،. بيروت، دار الكتاب العربي. ط الاولی.
5. ابنعبدالوهاب التمیمی، محمد (بیتا)، تفسیر آیات من القرآن الکریم «مولفات الجزء الخامس»، محقق محمد بلتاجی، ریاض، جمعة الامام محمد بن سعود، بیچا.
6. ابن عبدالوهاب التمیمی، محمد (1418ق)، کشف الشبهات، ریاض، وزارة الشئون الاسلامیة و الاوقاف و الدعوة و الارشاد، بیچا.
7. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم «تفسیر ابن کثیر»، محقق محمد حسین شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی.
8. ابنمنظور، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ط الثالة.
9. ابنهشام الانصاری، ابی محمد عبدالله (بیتا)، مغنی اللّبیب عن کتب الاعاریب، محقق محمد محیالدین عبدالحمید، قاهره، چاپ مدنی، بیچا.
10. الألبانی، محمد (1421ق،2001م)، التوسل انواعه و احکامه، محقق محمد عید العباسی، ریاض، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع، ط الاولی.
11. ابوالسعود، محمد بن محمد (1983م)، تفسير ابى السعود «ارشاد العقل السليم الى مزايا القرآن الكريم»، بیروت، دار إحياء التراث العربي، ط الاولی.
12. الازهری الهروی، محمد بن احمد (2001م)، تهذیب اللغۀ، محقق عوض المرعب، بیروت، داراحیاء التراثالعربی، ط الاولی.
13. الجکنی الشنقیطی، محمدالامین (1415ق،1995م)، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، سرپرست بکربنعبدالله ، بیروت، دار الفکر للطباعة، بیچا.
14. البغوی، حسین بن مسعود (1420ق)، تفسیر البغوی «معالم التنزیل»، محقق مهدی عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الاولی.
15. البیضاوی، عبدالله بن عمر (1418ق)، انوار التنزیل و اسرار التأویل «تفسیر البیضاوی»، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الاولی.
16. الثعلبی، احمد بن محمد (1422ق)، تفسیر الکشف و البیان عن تفسیر القرآن «تفسیر الثعلبی»، محقق ابی محمد ابن عاشور، تدقیق نظیر صادقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الاولی.
17. الخطیب، ظاهر یوسف (بیتا)، المعجم المفصل فی الإعراب، محقق یعقوب امیل، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الرابعة.
18. الدرویش، محی الدین (1415ق، 1995م)، اعراب القرآن الکریم و بیانه، حمص، دارالیمامة، ط الرابعة.
19. الدعاس، احمد عبید (1425ق)، اعراب القرآن الکریم، دمشق، دارالفارابی للمعارف، ط الاولی.
20. الدقر، عبدالعلی بن علی (1406ق،1986م)، معجم القواعد العربیة، دمشق، دارالقلم، ط الاولی.
21. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشاميّه، ط الاولی.
22. الرشیدرضا، محمد (1414ق)، تفسیر القرآن الحکیم «تفسیرالمنار»، بیروت، دارالمعرفة، ط الاولی.
23. الزمخشری، محمد بن عمر (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، مصحح مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتب العربی، ط الثالثة.
24. السبحانی التبریزی، جعفر (1427ق، 1385ش)، الوهابیة فی المیزان، قم ، موسسة الامام الصادق (ع)، ط الاولی.
25. السبحانی التبریزی، جعفر (1406ق)، مع الوهابین فی خططهم و عقائدهم، تهران، موسسة الفکر الاسلامی، ط الاولی.
26. السبحانی التبریزی، جعفر (بیتا)، منشور جاوید، قم، موسسه الامام الصادق(ع)، بیچا.
27. السعادتی، قادر (1396ش)، تقابل توحید محمد بن عبدالوهاب با توحید قرآنی، تحقیقات کلامی، دوره 5، شماره:15، قم، انجمن کلام اسلامی حوزه، صص96-90.
28. السیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (1404ق)، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی، ط الاولی.
29. الشاذلی قطب، ابراهیم حسین (1435ق)، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، ط الخامسة و الثلاثون.
30. الشوکانی الیمنی، محمد بن علی (1414ق)، فتح القدیر، دمشق، دار ابن کثیر. بیروت، دارالکلم الطیب، ط الاولی.
31. الصافی، محمود (1418ق)، الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه مع قوائد نحویة هآمة، دمشق، دارالرشید، ط الرابعة.
32. الصبحی، صالح (1374ش)، نهج البلاغة، قم، مرکز البحوث الاسلامیة، ط الاولی.
33. الطباطبائی، محمد حسین (1390ق)، الميزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسة الاعلمى للمطبوعات، ط الثالثة.
34. الطبرسی، فضلبن حسن (1412ق)، تفسیر جوامعالجامع، مصحح ابوالقاسم گرجی، قم، حوزه علمیه قم مرکز مدیریت، ط الاولی.
35. الطنطاوی، محمد سید (1995م)، معجم أعراب الفاظ القرآن الکریم، راجعة محمد فهیم ابوعبیّة، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ط الاولی.
36. الطوسی، محمد بن حسن (بیتا)، التبیان فی تفسیر القرآن، مصحح احمد حبیب عاملی، بیروت، دار احیاء الترث العربی، ط الاولی.
37. العلوان، عبدالله بن ناصح (1427ق)، اعراب القرآن الكريم «علوان»، طنطا، دارالصحابة للتراث، ط الاولی.
38. العلوی، ابراهیم (1376ش)، استعانت جز از خدا در پرتو تفسیر آیة الله مصطفی خمینی، بیّنات، دوره 3، شماره: 15، قم، موسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، صص25-24.
39. الفخررازی، محمد بن عمر (1986م)، الاربعین فی اصول الدین، محقق احمد حجازی السقا،، قاهره-الازهر، دارالتضامن بالقاهرة، بیچا.
40. الفخررازی، محمد بن عمر (1420ق)، التفسیر الکبیر «مفاتیح الغیب»، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ط الثالثة.
41. الکاشانی، محمد بن مرتضی (1415ق)، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، ط الثالثة.
42. الکفعمی العاملی، ابراهیم بن علی (بیتا)، البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ط الاولی.
43. الکلینی، محمدبن یعقوب (1375ش)، اصولالکافی، ترجمه محمدباقر کمرهای، قم، اسوه، ط الثالثة.
44. النسفی، عبدالرحمن بن احمد (1416ق)، تفسیر النسفی مدارک التنزیل و حقائق التأویل، بیروت، دارالنفاس، ط الاولی.
45. آلوسی البغدادی، محمود بن عبدالله (1415ق)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محقق علی عبدالباری عطیة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الاولی.
46. اسدی گرمارودی، محمد (1395ش)، نقد تفسیر وهابیون از آیات «من دون الله»، مطالعات تفسیری، سال7، شماره 25، قم، دانشگاه معارف اسلامی، ص39.
47. رهنما، رضا، پارچهباف دولتی، محمد (1397ش)، بررسی معنای عبارت «من دون الله» و نقد ترجمههای فارسی معاصر قرآن کریم، مطالعات ترجمه قرآن و حدیث، دوره 5، شماره:10، تهران: دانشگاه تربیت مدرس. صص97-93.
48. مصباح یزدی، محمدتقی (1390ش)، به سوی تو، تدوین کریم سبحانی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ط الثالثة.
49. مطهری، مرتضی (1395ش)، جهانبینی توحیدی، تهران، بنیاد علمی و فرهنگی استاد شهید مطهری، ط الثلاثون.
50. ملک آبادی، فاطمه گلی، خاقانی اصفهانی، محمد؛ شکرانی، رضا (1396ش)، نقدی معناشناختی بر ترجمههای فارسی واژه "دون" در قرآن کریم، جستارهای زبانی، دوره 8، شماره:36، تهران: دانشگاه تربیت مدرّس، ص223-214.
51. )bina ، bina، (2023/17/10) PM، »The meaning of (doon Allah) in the Qur'an« ، https:// www.alwahabiyah.com
[1] . دانشجوی دکتری الهیات و معارف اسلامی، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و حقوق و علوم سیاسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران: tbzac.ir@gmail.com
[2] . استادیار الهیات و معارف اسلامی، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و حقوق و علوم سیاسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران (نویسنده مسئول): radbin14@gmail.com
[3] . استادیار الهیات و معارف اسلامی، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و حقوق و علوم سیاسی ، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران: ahmadamiri@iaut.ac.ir