مقدمه و هدف پژوهش: سیاستگذاری فرهنگی بهعنوان یکی از ارکان مهندسی فرهنگی، تنها هنگامی میتواند اهداف مطلوب فرهنگی را در جامعه محقق نماید که ابزارها و کنشگران سیاستگذاری را بهطور فرابخشی و جامع برگزیند؛ چنین گزینشی، نقش و اثرگذاری نهاد خانواده را در این خصوص نمایان خو More
مقدمه و هدف پژوهش: سیاستگذاری فرهنگی بهعنوان یکی از ارکان مهندسی فرهنگی، تنها هنگامی میتواند اهداف مطلوب فرهنگی را در جامعه محقق نماید که ابزارها و کنشگران سیاستگذاری را بهطور فرابخشی و جامع برگزیند؛ چنین گزینشی، نقش و اثرگذاری نهاد خانواده را در این خصوص نمایان خواهد نمود؛ با این وجود، شاهد عدم مشارکت خانواده در سیاستگذاریهای فرهنگی- تربیتی میباشیم. نوشتار حاضر با طرح این سؤال اصلی که اساساً چه عواملی در مشارکت نهاد خانواده در سیاستگذارهای فرهنگی- تربیتی اثرگذار است؟ به دنبال شناسایی عوامل اثرگذار بر مشارکت نهاد خانواده در سیاستگذاریهای فرهنگی- تربیتی در کلانشهر تهران (مشخصاً مناطق 2 و 12 شهرداری) با استفاده از روش پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد میباشد.
روش پژوهش: جامعه هدف پژوهش شامل خبرگان حوزه سیاستگذاری فرهنگی- تربیتی و نیز خانوادههای ساکن در مناطق دو و دوازده شهرداری تهران است که با استفاده از نمونه گیری نظری در مجموع تعداد 25 نفر به عنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. داده ها با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و برای بدست آوردن اعتبار و روایی دادهها از دو روش بازبینی مشارکتکنندگان و مرور خبرگان غیر شرکتکننده در پژوهش استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون: بازتعریف مفهوم مشارکت، بازتعریف نقش ذینفعان در سیاستگذاریها، تحولات ساختاری- تشکیلاتی نظام تربیتی و نیز تصویب قوانین و مقررات مشارکتپذیری، در بروز پدیده سیاستگذاری فرهنگی- تربیتی اثرگذار است.
نتیجه گیری: از میان عوامل شناسایی شده، چنانچه بازتعریف نقش ذینفعان در سیاستگذاریها، تحولات ساختاری- تشکیلاتی و همراستایی خانواده و نظام تربیتی صورت پذیرد، مشارکت خانواده در سیاستگذاریها تسهیل میگردد.
Manuscript profile
مقاله حاضر درصدد طراحی الگوی سیاستگذاریهای تربیتی در آموزش و پرورش کشور با تأکید بر نهاد خانواده، با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد مبتنی بر ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف پژوهش، خبرگان و متخصصان در حوزه سیاستگذاری تربیتی و نیز خانواده (مشتمل بر مدیران حوزه آموزش More
مقاله حاضر درصدد طراحی الگوی سیاستگذاریهای تربیتی در آموزش و پرورش کشور با تأکید بر نهاد خانواده، با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد مبتنی بر ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف پژوهش، خبرگان و متخصصان در حوزه سیاستگذاری تربیتی و نیز خانواده (مشتمل بر مدیران حوزه آموزشوپرورش و نیز اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه سیاستگذاری و خانواده) بودهاند که از میان آنها 15 نفر با روش اشباع نظری و به شکل نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. یافتههای این مطالعه مبیّن آن است که طراحی الگوی سیاستگذاری تربیتی با تأکید بر نهاد خانواده، مبتنی بر پدیده محوری سیاستگذاری مشارکتی چند بعدی در ابعاد علمی- فرایندی، فکری و مالی بوده که عواملی علّی چون بازتعریف نقش ذینفعان در تعلیم و تربیت و شرایطی زمینهای چون، دگرگونی در وضعیت موجود مبتنی بر تحولات ساختاری – تشکیلاتی نظام تربیتی، تصویب قوانین و مقررات مشارکت پذیری و همراستایی خانواده و نظام تربیتی بستر ساز بروز و ظهور آن میباشند که البته در این میان نباید از اثرگذاری عوامل مداخلهگری چون موانع خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی که عمدتاً محدود کننده مشارکت نهاد خانواده میباشند، غفلت نمود. با این وجود آنچه مسلم است آن است که اعمال راهبردهایی مدیریتی و نیز پیشبینی سازوکارهای ارتباطی و تبادلی میان نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش میتواند سیاستگذاری تربیتی مشارکتی را رقم زند که پیامدهایی در سطوح سازمانی (بهبود کارکردهای نظام آموزشی) و فراسازمانی (توسعه فردی و اجتماعی) در پی خواهد داشت.
Manuscript profile
Behavioral Studies in Management
,
Issue2,Year,
Autumn
2022
مقاله حاضر درصدد شناسایی عوامل مداخلهگر و اثرگذار بر مشارکت نهاد خانواده در سیاستگذاریهای تربیتی در کشور، با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد مبتنی بر ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف پژوهش، خبرگان و متخصصان در حوزه سیاستگذاری تربیتی و نیز خانواده (مشتمل بر مدیران حو More
مقاله حاضر درصدد شناسایی عوامل مداخلهگر و اثرگذار بر مشارکت نهاد خانواده در سیاستگذاریهای تربیتی در کشور، با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد مبتنی بر ابزار مصاحبه بوده است. جامعه هدف پژوهش، خبرگان و متخصصان در حوزه سیاستگذاری تربیتی و نیز خانواده (مشتمل بر مدیران حوزه آموزشوپرورش و نیز اساتید و مطلعین دانشگاهی در حوزه سیاستگذاری و خانواده) بودهاند که از میان آنها 15 نفر با روش اشباع نظری و به شکل نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انتخاب شدند. یافتههای این مطالعه مبیّن آن است که عواملی مداخلهگر متعددی در بروز پدیده سیاستگذاری تربیتی مشارکتی (با مشارکت خانواده) دخیل بودهاند که میتوان آنها را در دو دسته کلی مشتمل بر علل و عوامل تسهیلگر امر مشارکت و نیز علل و عوامل محدودگر امر مشارکت دستهبندی نمود؛ امّا سهم و میزان اثرگذاری علل و عوامل تسهیلگر، به نسبت علل و عوامل محدودگر، قابل توجه بوده و فراوانی زیرمقولههای بیشتری را به خود اختصاص داده است؛ بهطوریکه مصاحبهشوندگان، عواملی چون: بازتعریف نقش ذینفعان در تعلیم و تربیت، تحولات ساختاری – تشکیلاتی نظام تربیتی، همراستایی خانواده و نظام تربیتی و نیز تصویب قوانین و مقررات مشارکتپذیری را به مثابه عوامل تسهیلگر، در مشارکت – هر چه بیشتر- نهاد خانواده در سیاستگذاری تربیتی دخیل دانسته و در عین حال، اذعان نمودهاند که برخی موانع و کاستیهایی در حوزههای خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی، با ایجاد محدودیتهایی، روند مشارکت خانواده در سیاستگذاری تربیتی را با مشکل مواجه نموده است که از آن جمله میتوان به عدم توانمندی خانوادهها برای نقشآفرینی در سیاستگذاری تربیتی، عدم آشنایی و آگاهی والدین از سیاستها، اهداف و برنامههای تربیتی، نگاه از بالا به پایین مسئولان به نظام تربیتی، ناکارآمدی سازوکارهای موجود در ایجاد تعامل بین خانواده و نظام تربیتی، عدم تمایل مسئولان و تصمیمگیرندگان به تفویض اختیار و تقسیم قدرت در سیاستگذاری تربیتی و.. اشاره نمود.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications