Comparative Literature Studies
,
Issue4,Year,
Winter
2021
بشری البستانی در شعر معاصر عربی و طاهره صفارزاده در عرصه ادبیات معاصر فارسی از منادیان حقیقی استبدادستیزی به شمار میآیند. دو شاعر مذکور که نماینده قشر بااحساس و آگاه و فرهیخته جامعه خود هستند توانستند با تلاشی گسترده به سرودن شعرهای مهیج و تحریک احساسات خفته مردم مبادر More
بشری البستانی در شعر معاصر عربی و طاهره صفارزاده در عرصه ادبیات معاصر فارسی از منادیان حقیقی استبدادستیزی به شمار میآیند. دو شاعر مذکور که نماینده قشر بااحساس و آگاه و فرهیخته جامعه خود هستند توانستند با تلاشی گسترده به سرودن شعرهای مهیج و تحریک احساسات خفته مردم مبادرت ورزند تا علاوه بر تأثیرگذاری در حوادث و رویدادها، در راستای مصالح سرزمینشان آثار ادبی ماندگاری از خود بر جای گذارند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی است و با روش کتابخانهای صورت گرفته به دنبال آن است تا مفهوم استبدادستیزی را که از مهمترین مضامین مشترک اشعار این دو شاعر میباشد از منظر ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار دهد. نتایج مقاله پیش رو حاکی از آن است که مهم ترین بن مایه های مشترک در شعر این دو شاعر مقاومت عبارتاند از مفاهیمی چون بیان وضعیت اسفبار کشور، پرده برداشتن از ظلم و ستم دشمنان داخلی و استعمارگران و آثار و تبعه هجوم آنها بر کشور عراق و ایران و در نهایت دعوت مردم به حفظ وحدت جهت پیروزی بر دشمنان.
Manuscript profile
Interpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts (Dehkhoda)
,
Issue4,Year,
Autumn
2021
رسالت اصلی ادبیّات بهویژه صورت منظوم آن، تأثیرگذاری بر احساس مخاطب است. شعر، معمولاً بازتابی از وضعیّت عاطفی خالق خویش است. بنابراین عنصر احساس و عاطفه بهعنوان یکی از ارکان معنوی شعر، مهمترین عنصر سازندۀ هنری است و پلی میان جنبۀ درونی و محیط بیرونی خالق اثر است که بی More
رسالت اصلی ادبیّات بهویژه صورت منظوم آن، تأثیرگذاری بر احساس مخاطب است. شعر، معمولاً بازتابی از وضعیّت عاطفی خالق خویش است. بنابراین عنصر احساس و عاطفه بهعنوان یکی از ارکان معنوی شعر، مهمترین عنصر سازندۀ هنری است و پلی میان جنبۀ درونی و محیط بیرونی خالق اثر است که بیشترین تأثیر را بر مخاطب میگذارد؛ بدین جهت بررسی و تحلیل این عنصر نسبت به عناصر دخیل دیگر، ضروری بهنظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر شناخت مضامین و افکار دو شاعر روشندل، جان میلتون و رودکی، با توجّه به احساس مشترک که برخواسته از نقص فیزیکی بین دو شاعر است، میباشد؛ چنانکه تفاوتها و تشابهات فکری آنان میتواند به شناخت بیشتر منجر شود و نیز به تعاملات میان فرهنگی در جهت نزدیکی تمدّنها و صلح جهانی کمک کند. پژوهش حاضر بر آن است تا چگونگی راههای انتقال عواطف، احساسات، القای معانی و هنر شاعری نظیر تشبیه، استعاره، حسآمیزی و تصویرسازی توأم با آن و... را با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. یافتهها نشان داد که حسآمیزی و وجود عنصر عاطفه، عمدهترین نقطۀ اشتراک میان دو اثر و دو شاعر است. این وجه هر دو شاعر را زمانی میتوان قویتر مشاهده نمود که دریابیم حس نابینایی هر دوی آنها نه تنها محدودیتی در کارشان ایجاد نکرده، بلکه توانسته است تمایزاتی میان این دو شاعر با شعرایی که از حس بینایی برخوردار هستند، ایجاد نماید.
Manuscript profile
فصلنامه زبان و ادب فارسی
,
Issue2,Year,
Autumn
2018
جایگاه اسطوره و نقش آن در شکلگیری ادیان، فرهنگ، تمدن و سنن هر ملتی انکارناپذیر است و در این حیطه، اساطیر یونان باستان به علت نقش محوری انسان و تأثیراتی که بعدها بر ادیان، فلاسفه، مکاتب ادبی و فلسفی از خود برجای گذاشته بسیار چشمگیر است. فردریش ویلهم نیچه در مقام یک فیلس More
جایگاه اسطوره و نقش آن در شکلگیری ادیان، فرهنگ، تمدن و سنن هر ملتی انکارناپذیر است و در این حیطه، اساطیر یونان باستان به علت نقش محوری انسان و تأثیراتی که بعدها بر ادیان، فلاسفه، مکاتب ادبی و فلسفی از خود برجای گذاشته بسیار چشمگیر است. فردریش ویلهم نیچه در مقام یک فیلسوف همواره فرهنگ و اساطیر یونان را ستایش نموده و در بیشتر آثارش از اسطورههای یونان یاد کرده و ویژگیهای آنان را ستوده است، همچنین ایدههایی همچون ابرانسان و بازگشت جاودان را مطرح کرده است. شاید کسانی که با نیچه آشنایی دارند، بیشتر او را با ایدهی ابرانسان بشناسند. با توجه به مطالعات انجام شده به نظر میرسد شباهتهایی میان اساطیر یونان باستان (نسل سوم اسطیر یونان یعنی پهلوانان)، اصول اومانیسم (طبیعت گرایی، نسبی بودن ارزشها در انسان، خردگرایی) و مفهوم ابرانسان نیچه وجود دارد. این پژوهش برآن است تا به تعریفی جامع از ابرانسان نیچه و یا انسان کامل و برتر از دیدگاه او برسد، سپس با بهرهگیری از اصول اومانیسم، تأثیرپذیری نیچه از اساطیر یونان را مورد بررسی قرار دهد. کلید واژه ها: اومانیسم، ابرانسان، اساطیر یونان، نیچه
Manuscript profile
فصلنامه زبان و ادب فارسی
,
Issue1,Year,
Spring
2024
چکیده
به طور کلی نظریههای پستمدرنیستی به دو گروه عمده تقسیم شدهاند. گروه نخست نظریههای کسانی مانند بری لوئیس، پیتر والن و دیوید لاج را در برمیگیرد که فهرستی از مؤلفههای پسامدرنیستی (عدمقطعیت، پارانویا، بینظمیزمانی و...)ارائه میکنند. درگروهدوم، شاخصترین More
چکیده
به طور کلی نظریههای پستمدرنیستی به دو گروه عمده تقسیم شدهاند. گروه نخست نظریههای کسانی مانند بری لوئیس، پیتر والن و دیوید لاج را در برمیگیرد که فهرستی از مؤلفههای پسامدرنیستی (عدمقطعیت، پارانویا، بینظمیزمانی و...)ارائه میکنند. درگروهدوم، شاخصترین نظریه را برایان مکهیل مطرح-کردهاست کهبرایتبیین پسامدرنیسم از مفهوم "عنصرغالب" در فرمالیسم-روسی مددمیگیرد و مشخصه پسامدرنیسم را وجودشناسی(در تباین بودن با معرفتشناسی که عنصر غالب مدرنیسم است) میداند. در راستای تحقق این هدف،ابتدا شگردهاو مؤلفههاییاز رمان سپیدهدمایرانی استخراجو درسه-بخش عناصرداستان، مفهوم، شکل یاصورت موردبررسی قرارمیگیرد؛ سپس براساس نظریه غالب برایان مکهیل که در اصل ویژگی داستانهای پسامدرن را طرح مباحث هستیشناسانه میداند، مشخص میشود که این شگردها و مؤلفهها تا چه حد در برجسته کردن عناصرهستیشناسانه اثر مورد نظر نقش دارند. نتیجهنشان-میدهد کهدراین رمان، نویسنده بهخوبی از تکنیک چندصدایی، عدم-قطعیّت،اتصالکوتاه،عدمانسجامذهنوآشفتگیشخصیتهاو...به بهترین شکل بهرهگرفته و رمان خود را در کنار آثار پستمدرن قرار داده است.
واژگان کلیدی: سپیدهدمایرانی، پستمدرنیسم، مکهیل، مبانی وجودشناسی.
Manuscript profile
تحلیل غزل معاصر و بررسی
(مبتنی بر جریانهای غزل پساسیمین)
چکیده
شناخت حرکتهای ادبی به لحاظ نمایندگان، ویژگیها، دگرگونیها و More
تحلیل غزل معاصر و بررسی
(مبتنی بر جریانهای غزل پساسیمین)
چکیده
شناخت حرکتهای ادبی به لحاظ نمایندگان، ویژگیها، دگرگونیها و درست و نادرستیهای آن حرکتهای ادبی را جریانشناسی میگویند. بررسی این خصلتها و ویژگیها در غزل معاصر بعد از سیمین بهبهانی منجر به شناخت جریانهای غزل نوین ایران میشود. پس از نوآوریهای سیمین بهبهانی در غزل، جوانان پرشوری در قالب غزل دست به نوآوریهای محتوایی، زبانی، فرمی و ساختاری زدند. برای غزل معاصر پساسیمین میتوان چندین جریان در غزل معرفی کرد ازجمله: غزل گفتار، غزل فرم، غزل مینیمال، غزل پست مدرن، غزل پیشرو (غزل جنگ با سبقة جهانی)، و...همهی این جریانها در قالب غزل اشتراک دارند اما هر یک مبتنی بر مکاتب غربی شکل گرفتند که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی بر اندیشه و نوع نگارش ادبیات ایران تاثیر گذاشتند.در این مقاله به معرفی این جریانها و ویژگیها و شاعران آنها خواهیم پرداخت.
کلمات کلیدی: غزل معاصر، غزل گفتار، غزل فرم، غزل مینیمال، غزل پستمدرن
Manuscript profile
خلاصهای از تعالیم و خطوط اصلی تفکر عرفانی مولانا با رویکردی متعادل و دمواکراتیک در قصۀ دژ هوشربا به مخاطب عرضه شده است.در این روایت، عقاید مختلف به گونهای طرح شده تا مجالی برای رد یا قبول یا مشارکت در اندیشهها برای مخاطب مهیا گردد. مولانا میکوشد با انگیزۀ فردشوندگی More
خلاصهای از تعالیم و خطوط اصلی تفکر عرفانی مولانا با رویکردی متعادل و دمواکراتیک در قصۀ دژ هوشربا به مخاطب عرضه شده است.در این روایت، عقاید مختلف به گونهای طرح شده تا مجالی برای رد یا قبول یا مشارکت در اندیشهها برای مخاطب مهیا گردد. مولانا میکوشد با انگیزۀ فردشوندگی، سالک را پس از رسیدن به مرحلۀ آینه و عبور از ساحت خیالی به ساحت نمادین برساند که تقرب به نفس وحدت یافته و نزدیکی به مرحلۀ فنا و بقا در حقیقت ازلی را در پی دارد. در این داستان ابتدا شاهزادگان با نهی و انذار پدر، احساس فقدان و جداشدگی از اصل حقیقت را تجربه میکنند. سپس سلوک را به شکل سفر و آرکیتایب جستوجو، آغاز مینمایند. پس از عبور از مرحلۀ آینه (کسب آگاهیهای ابتدایی) وارد ساحت خیالی(قلعه ذاتالصور) میشوند. با کمک ابژه-های دیگریِ کوچک (شیخ بصیر و شاه چین) سعی میکنند برای رسیدن به حقیقت از عالم خیالی به عالم نمادین بروند. در پایان، برادر کوچک یعنی عارف واصل با جستجوی دختر در درون خود به مقصد میرسد. در این داستان مولانا در نقشهای سالک، مرشد، پیر و یاریگر ظاهر میشود و با ناتمام گذاشتن داستان، به نوعی بر جاودانگی روح والای انسانی و تداوم عشق الهی تأکید کرده، سیر زندگانی خود و نهایت خاموشی و غوطه ور شدن در دریای حقیقت الهی را ترسیم میکند.این نوشتار در پی تفسیر و بیان سیر رشد روانی، تکامل سالک و نمود ضمیر ناخودآگاه در این قصه از دیدگاه ژان لاکان به روش تأویلی ـ تفسیری و تحلیل محتوای کیفی است.
Manuscript profile
«غزل گفتار» در شعر معاصر، جزو جریانهای پساسیمینی به حساب میآید. غزل گفتار به لحاظ مضمون و فرم در ادبیات معاصر نوآور بوده و جایگاه خاص خود را به دست آورده است. این نوع نوشتار با همافزایی قالب غزل و دکلماسیون طبیعی یعنی زبان گفتار، در اوزان سیمینی به کامیابی فراوانی در More
«غزل گفتار» در شعر معاصر، جزو جریانهای پساسیمینی به حساب میآید. غزل گفتار به لحاظ مضمون و فرم در ادبیات معاصر نوآور بوده و جایگاه خاص خود را به دست آورده است. این نوع نوشتار با همافزایی قالب غزل و دکلماسیون طبیعی یعنی زبان گفتار، در اوزان سیمینی به کامیابی فراوانی در نزدیک کردن زبان غزل به دکلماسیون طبیعی زبان بدون درغلطیدن به ورطۀ عامیانهنویسی و محاورهنویسی، داشته است و تأثیر غزل روایی سیمین بهبهانی، با اصالت دادن به گفتگو و دیالوگمحور شدن شعر به وجود آمده است و به جای استفاده از مضامین تکراری و سوز و گدازهای عاشقانه_عارفانه، تصاویر ناب اندیشه و منِ انسانی_اجتماعی خود را دست مایۀ اصلی غزل گفتار ساخته و از این رهگذر، به همافزایی، شعر (قالب غزل) و داستان رسیده است. با توجه به اینکه آذرپیک عناصر جوهری کلمه را میشناسد با ارتباط بیواسطه با آنها، این عناصر را با مراقبۀ شناور همافزا به سوی قالب غزل و عناصر داستان در غزلش به همافزایی میرساند. در این نوشتار با مرور دو مجموعه «دوشیزه به عشق باز میگردد» و «لیلا زانا» شاخصههای شعر گفتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتیجه نشان می¬دهد دیالوگ¬های موجود در اشعار، بدون شکستن کلمات، مخفف¬سازی، ترکیب¬سازی پیچیده و عدم کاربرد آرایه¬ها، دکلماسیون طبیعی زبان را شکل داده است.
Manuscript profile
نقد روانکاوانه، به عنوان حاصل تلاقی روانکاوی با آثار و نظریّههای هنری، بر مبنای مفاهیم و روشهایی که مهمّترین نظریّهپردازان روانکاوی، زیگموند فروید و ژاک لاکان، بنیاد نهادهاند، سعی در خوانشی متفاوت از آثار هنری دارد. متن ادبی، لذّت خود را به مخاطبان منتقل نمیکند، ب More
نقد روانکاوانه، به عنوان حاصل تلاقی روانکاوی با آثار و نظریّههای هنری، بر مبنای مفاهیم و روشهایی که مهمّترین نظریّهپردازان روانکاوی، زیگموند فروید و ژاک لاکان، بنیاد نهادهاند، سعی در خوانشی متفاوت از آثار هنری دارد. متن ادبی، لذّت خود را به مخاطبان منتقل نمیکند، بلکه اجازه میدهد افراد به منابع لذّت در ناخودآگاه خود دست یابند. نقد روانکاوانه متن را به قصد یافتن ساختارهایی که موجب خلق چنین لذّتی می شود؛ تجزیه و تحلیل میکند. این رویکرد، با تأکید بر نقش تعیین کنندة زبان بر حیات ناخودآگاهانه انسانها، میکوشد تا با اِعمال مفاهیم و روشهای خود بر متون ادبی، آنها را با رویکردی نقّادانه قرائت کند. در این بررسی، ابتدا به تبیین نظریّه لاکان پرداختهایم که در تجزیه و تحلیل متون ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. در پایان، به کمک مفاهیم نقد روانکاوانه لاکان، داستان طوطی و بازرگان را مورد ارزیابی قرار دادهایم. در این داستان، یکی از قهرمانان اصلی آن، یعنی بازرگان، بعد از مواجهه با مرگ تصنّعی طوطی خود و از دست دادن آن، به عنوان بزرگترین تعلّق ذهنی خود، در مسیر رسیدن به حیث واقع قرار میگیرد و همین موقعیّت او را برای ورود به عالم تجارب عرفانی مهیّا میکند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربه عرفانی دچار استحالة شخصیتی (تولّد مجدد) و استعلای شخصیّتی میشود. بازرگان در این داستان بخشی از وجود مولاناست که با دیدار شمس متحوّل می شود. به همین دلیل در بخشی از داستان مولانا به عنوان راوی روایت با بازرگان به نفس واحدی تبدیل می شوند.
Manuscript profile
پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی – تطبیقی تلاش می¬کند تا نشان دهد که سیمین دانشور و شیوا ارسطویی به¬عنوان نویسندگان زنی که دربارة زنان می¬نویسند، چگونه ساختهای دستوری و نحویِ نشاندارِ مختلف و متنوّع را با ملاحظۀ بافت زبانی و موقعیتی در خدمت القای معنی و پیام مورد نظر خویش قر More
پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی – تطبیقی تلاش می¬کند تا نشان دهد که سیمین دانشور و شیوا ارسطویی به¬عنوان نویسندگان زنی که دربارة زنان می¬نویسند، چگونه ساختهای دستوری و نحویِ نشاندارِ مختلف و متنوّع را با ملاحظۀ بافت زبانی و موقعیتی در خدمت القای معنی و پیام مورد نظر خویش قرار داده¬اند؟. با توجه به این هدف، برخی ساختهای نحویِ نشاندار بر مبنای نظریةDSL به¬صورت تطبیقی تحلیل شده تا ضمن نشان دادن جزئیاتی از هنرِ زنانه¬نگاری این دو نویسنده در زمینة الگوها و ساختارهای نحوی، به شناخت شگردهای آن¬ها در بازنمایی جایگاه اجتماعی زنان از طریق ساختارهای نحوی پی برده شود. در میان ساختهایِ نشاندارِ نحوی، بیشتر بر «جابهجایی اجزای جمله» و «تغییرات آرایش نحوی» تمرکز شده است. در تحلیلها از برخی مفاهیم نظری چون نشاندار/ بینشان (از دانش نحو)، مبتداسازی، تغییر آرایش واژگانی و روش جرجانی در مقایسۀ ساختهای خاص نحوی با ساختهای عادی استفاده شده است. یافته-های پژوهش نشان می¬دهد که این نویسندگان با خودآگاهی، برخی ساختهای نحوی را بهطور معناداری در خدمت القای معنی و جلب توجّه مخاطب قرار داده¬اند و فرضیه¬های مدّنظر رابین لیکاف در زمینة تأثیر جایگاه اجتماعی زنان بر الگوهای گفتاری آن¬ها را تأیید کرده-اند. زبان فارسی برخلاف سایر زبان¬ها از جمله انگلیسی، ظرفیت بالقوّه بزرگی در زمینة الگوهای نحوی در اختیار کاربران این زبان در حوزة نظم و نثر قرار می¬دهد. اهمیت اصلی این¬گونه مطالعات، توجه به رابطة بین «زبان» و «جنسیت» است. با توجه به اهمیت نوع ادبی «رمان» و به-طورخاص «رمانهای زنان»، ضرورت مطالعة شاخصهای زبانی و بطور خاص مؤلفه¬های نحوی در ارتباط با مقولة جنسیت در این نوع ادبی، می¬تواند در مسیر مطالعات سبکشناسی ادبی آثار زنان راهگشا و مؤثر باشد
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications