پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 ، یک رویداد غیرمنتظره بود . هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه می باشد..پرسش اصلی این مقاله عبارتست از : عوامل تعیین کننده و مولفه های سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه چه می باشد ؟ در پاسخ به این سوال ، More
پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 ، یک رویداد غیرمنتظره بود . هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست خارجی ترامپ در خاورمیانه می باشد..پرسش اصلی این مقاله عبارتست از : عوامل تعیین کننده و مولفه های سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه چه می باشد ؟ در پاسخ به این سوال ، به بررسی عوامل گوناگون سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریه رئالیسم تهاجمی ضمن ماهیت بنیادی – نظری ،از ماهیت کاربردی برخوردار است. این نظریه پاسخ مناسبی به رفتار بازیگران نظام بین الملل داده است. .طبق یافته ها ونتایج این پژوهش سیاست خارجی ترامپ بدنبال حفظ موقعیت موجود خود در منطقه و پیشگیری از ظهور هژمون منطقه ای است که می تواند ثبات موازنه قدرت را بر هم بزند و هژمونی آمریکا در دنیا را به چالش بکشد ، می باشد. این مطالعه از نوع نظری – بنیادی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است .
Manuscript profile
برنامهریزی صحیح و مبتنی بر روندهای آتی برای پیشبرد اهداف امنیت ملی و تأمین منافع ملی، از مهمترین وظایف استراتژیستها در هر کشور است. نظر به اهمیت برنامهریزی سناریویی در مطالعات استراتژیک، در مقاله حاضر نویسنده سعی داشته با روش تحقیق آینده پژوهی و با استفاده از مدل تا More
برنامهریزی صحیح و مبتنی بر روندهای آتی برای پیشبرد اهداف امنیت ملی و تأمین منافع ملی، از مهمترین وظایف استراتژیستها در هر کشور است. نظر به اهمیت برنامهریزی سناریویی در مطالعات استراتژیک، در مقاله حاضر نویسنده سعی داشته با روش تحقیق آینده پژوهی و با استفاده از مدل تایدا که با تاکید بر پنج رویکرد " تعقیب، تحلیل، تصور، تصمیم، و اقدام" درصدد است چارچوبهای مفهومی جهت سناریوهای آینده به دست آورد، سناریوهای محتمل و پیش رو پیرامون نظم منطقهای در صورت خروج نیروهای آمریکایی از منطقه را مورد بررسی قرار دهد. با این بیان سوال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: سناریوهای محتمل پیرامون نظم منطقه ای در صورت خروج نیروهای آمریکایی از منطقه چگونه خواهد بود؟ سناریوها عبارتند از:- خلاء قدرت و توسعه فعالیت نیروهای غیر دولتی همانند داعش و بی نظمی حاصل از آن. - احتمال قدرت گیری برخی کشورهای منطقه و شکل گیری نظم آن بر مدار منافع آنها.- شکل گیری همگرایی منطقه ای جهت تامین امنیت توسط کشورهای منطقه به صورت مشترک.در نهایت نویسنده سعی خواهد داشت سناریوی مطلوب از نقطه نظر جمهوری اسلامی ایران را بیان دارد.
Manuscript profile
Research Letter of International Relations
,
Issue4,Year,
Winter
2021
چکیدهدر رویکرد دموکراتیزاسیون ریشه جنگ و ناامنی در نظام بینالملل، فقدان دموکراسی است. لذا دموکراتیزاسیون دولتها به یک روند مهم در جهان پساجنگ سرد تبدیل شده است. این مهم گاه در شکل پروسه و گاه در شکل پروژه توسط سازمانهای بینالمللی که دارای مشروعیت و مقبولیت جهان شمول More
چکیدهدر رویکرد دموکراتیزاسیون ریشه جنگ و ناامنی در نظام بینالملل، فقدان دموکراسی است. لذا دموکراتیزاسیون دولتها به یک روند مهم در جهان پساجنگ سرد تبدیل شده است. این مهم گاه در شکل پروسه و گاه در شکل پروژه توسط سازمانهای بینالمللی که دارای مشروعیت و مقبولیت جهان شمولی هستند، در حال انجام است. هدف این تحقیق بررسی نقش سازمانهای بینالمللی بر دموکراتیزاسیون دولتهایی است که در وضعیت غیر دموکراتیک قرار دارند. از این رو در این مقاله با تمرکز بر نقش سازمان ملل متحد به عنوان یکی از تأثیرگذارترین سازمانهای بینالمللی دولتی، این سؤال مطرح میگردد که سازمانهای بینالمللی، بهویژه سازمان ملل متحد چگونه در دموکراتیزه کردن دولتها نقش دارند؟ فرضیه مقاله که به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که سازمان ملل متحد از طریق نهادهای اصلی خود نظیر شورای امنیت، مجمع عمومی و دبیرکل با پیادهسازی و اجرای اقدامات حقوقی، سیاسی (یا دیپلماتیک) و نهادسازی در جهت تسریع اقتدار زدایی و تثبیت دموکراسی در کشورهای غیردموکراتیک نقش فعالی را ایفا کرده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که سطوح بالای استقلال و مشروعیت سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل امر دموکراتیزه کردن دولتهای غیردموکراتیک را امکانپذیر ساخته است. نمونه افغانستان برای روشنتر شدن این تعامل بررسی خواهد شد.
Manuscript profile
Research Letter of International Relations
,
Issue2,Year,
Autumn
2022
با توجه به بازگشت چشمگیر دیدگاه های ژئوپولتیک پیرامون نفت و گاز به صحنه سیاسی بین الملل، اتحادیه اروپا به اهمیت لحاظ کردن راهبرد امنیت انرژی در سیاست خارجی خود پی برده است. به دلیل عدم وجود یک سیاست انرژی مشترک در اتحادیه اروپا به واسطه وابستگی متفاوت اعضا به منابع روسی More
با توجه به بازگشت چشمگیر دیدگاه های ژئوپولتیک پیرامون نفت و گاز به صحنه سیاسی بین الملل، اتحادیه اروپا به اهمیت لحاظ کردن راهبرد امنیت انرژی در سیاست خارجی خود پی برده است. به دلیل عدم وجود یک سیاست انرژی مشترک در اتحادیه اروپا به واسطه وابستگی متفاوت اعضا به منابع روسیه، شرایط جغرافیایی متفاوت و انگیزه های متنوع، این اتحادیه خود را به پیروی از یک خط مشی امنیتی مشخص برای انرژی متعهد نموده است. راهبردی که در بلندمدت بر وابستگی متقابل به بازار انرژی، وحدت اروپا و بهبود شیوه اداره امور در کشورهای تولیدکننده انرژی مبتنی باشد. نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی روابط پیچیده انرژی بین روسیه و اتحادیه اروپا که همزمان درگیر تعارض و همکاری هستند، در منشور نظری "وابستگی متقابل نامتقارن" می پردازد. هدف از انجام این پژوهش، کشف و ارائه دلائل اتخاذ راهبرد دسته جمعی اتحادیه اروپایی برای تامین امنیت انرژی پایدار و امن می باشد. برای ﻧﻴـﻞ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ﻫـﺪف ﺑـﺎ ﺑﻬـﺮه ﮔﻴـﺮی از روش ﺗﺤﻠﻴل نظری به شناسایی محورهای حساسیت و آﺳـﻴﺐ ﭘـﺬﻳری اتحادیه اروپا و روسیه در زمینه انرژی و چشم انداز آینده وابستگی متقابل دو طرف در دﻫﻪﻫﺎی ﻓﺮارو پرداخته و نهایتاً به این نتیجه می رسد که به دلیل روند افزایشی وابستگی متقابل نامتقارن در مسئله امنیت انرژی بین دو طرف، هیچ یک از طرفین قادر نخواهند بود ملاحظات امنیتی خود را بدون توجه به امنیت طرف دیگر پیش برند.
Manuscript profile
Research Letter of International Relations
,
Issue64,Year,
Winter
2024
با آغاز تحولات موسوم به بهار عربی، اقدام ایران و عربستان برای نقش آفرینی اجتناب ناپذیر بود. این دو کشور مهم منطقه، مواضع کاملاً متفاوتی در قبال تحولات جاری در کشورهای درگیر بحران و از جمله یمن در پیش گرفتند. به دنبال حمایت ایران از انصارالله، عربستان در فروردین 1394 ، More
با آغاز تحولات موسوم به بهار عربی، اقدام ایران و عربستان برای نقش آفرینی اجتناب ناپذیر بود. این دو کشور مهم منطقه، مواضع کاملاً متفاوتی در قبال تحولات جاری در کشورهای درگیر بحران و از جمله یمن در پیش گرفتند. به دنبال حمایت ایران از انصارالله، عربستان در فروردین 1394 ، به یمن حمله نظامی کرد. پس از 6 سال جنگ، عربستان در جهت گفت وگوی سیاسی با طرف یمنی حرکت کرد. چرایی این تغییر مسئله اصلی این نوشتار است. در پاسخ به این مسئله، با بهره گیری از روش تبیینی – تحلیلی استدلال می گردد که عواملی در سطوح سه گانه تحلیل یعنی سطح داخلی( عربستان سعودی)، منطقه ای و بین المللی سبب حمله نظامی عربستان یه یمن شد و تغییراتی در سطوح سه گانه یاد شده سبب شد که عربستان گزینه دیپلماسی را در پیش گیرد. در این بین، نقش ایران در سطح تحلیل منطقه ای قرار می گیرد.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications