زیست بوم های طبیعی دارای کارکرد‌های متفاوتی بوده و خدمات آنها در قالب مزایایی است که جامعه دریافت می نماید. هدف از پژوهش حاضر ارزش گذاری خدمات زیست بوم های مرتعی شامل تولید علوفه، تولید عسل، ترسیب کربن و عرضه اکسیژن (تنظیم گازها) در مراتع مله شوره و گرگو شهرستان بویراحمد می باشد. پوشش منطقه برای تعیین کارکرد تنظیم گازها ارزیابی، رویش سالانه اندام هوایی و زیرزمینی گیاهی محاسبه و میزان تولید اکسیژن و جذب دی اکسید کربن در رویش سالانه با روش فتوسنتز برآورد شد. برای ارزش گذاری کارکرد ترسیب کربن از سیاست مالیات بر کربن به عنوان ارزش سایه ای کربن استفاده شد و ارزش کارکرد عرضه اکسیژن نیز با استفاده از روش هزینه جایگزین محاسبه گردید. کارکردهای تولیدی از جمله علوفه و عسل با روش بازاری تعیین شدند. ارزش اقتصادی علوفه با توجه به تعیین قیمت هر کیلوگرم علوفه قابل استفاده تولیدی (8,446 ریال) و میزان کل علوفه قابل استفاده در مراتع منطقه برابر با 8/6,559 میلیون ریال در سال برآورد شد. با توجه به نتایج حاصل در خصوص ارزش اقتصادی ترسیب کربن و آزاد سازی اکسیژن توسط زیست بوم مرتعی، ارزش کارکرد تنظیم گازها در هر هکتار برابر با 3/732,729 ریال و در کل منطقه برابر با 8/5,861 میلیون ریال برآورد شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مراتع منطقه از نظر کارکرد تولید عسل به طور متوسط ارزشی برابر 131,800 ریال در هر هکتار در سال دارند. کارکرد تولید علوفه بیشترین درصد ارزش اقتصادی کل را به خود اختصاص داده است. Manuscript profile

هدف این مقاله ارزیابی اثر تعرفه‌های بخشی بر توزیع جغرافیایی صنایع پایین‌دستی کشاورزی در استان‌های ایران در چارچوب نظریه جغرافیای اقتصادی جدید است. بدین منظور از رهیافت میدلفارت- نارویک، اورمن و ونبلز (2000) استفاده شد که در آن چشم‌انداز توزیع مکانی فعالیت صنایع با توجه به تعاملات چند عاملی بین ویژگی‌های منطقه‌ای و صنعتی شکل می‌گیرد. مدل تحقیق با استفاده از اطلاعات صنعتی و منطقه‌ای 33 رسته صنعت در سطح کد 4 رقمی طبقه‌بندی (ISIC) برای صنایع پایین‌دستی کشاورزی 28 استان کشور در دوره‌ 93-1383 با روش اثرات ثابت برآورد شد. نتایج نشان داد تعرفه‌های بخشی بر الگوی مکان‌یابی صنعتی در صنایع پایین‌دستی کشاورزی ایران اثر معنا‌دار دارد؛ بدان معنا که اجرای سیاست‌های حمایتی سبب افزایش تجمع در برخی استان‌ها و شکل‌گیری الگوی هسته- پیرامون در ایران شده است. Manuscript profile

Bioenergy is one of renewable energy types. The expansion of production this type of energy can create employment and sustainable income for society in addition to reducing pollution caused by fossil fuels and protecting the environment. Therefore, the purpose of this research was to investigate the preferences of sugar beet farmers in the north of Khuzestan province to the presumptive contracts of sugar beet planting to use in production of bioenergy. The statistical population of the research included 1890 sugar beet farmers of Khuzestan province in 2017-18 which 320 people were selected through the stratified sampling method. The required data were collected in person by referring to farmers and completing the questionnaire. Factors influencing the preferences of farmers were identified using the experimental approach of the attribute-oriented declared choice method to determine the important attributes of different sugar beet planting contracts and to estimate the conditional Logit regression model. The estimation results of the Logit model showed that coefficients related to the contract period, the area covered by the contract, the contract price, the cost-sharing in the contract, the product insurance in the contract and experience of sugar beet planting are positive and significant. The coefficient of the interaction of the variables of attitude to energy production, area under sugar beet planting, Experience of planting sugar beet and the area under sugar beet planting with ASC is significant and positive and the coefficient of the interaction of Farmer's risk attitude with ASC is significant and negative. DOR:20.1001.1.22517588.2021.11.1.1.3 Manuscript profile