-
Article
1 - بررسی و مقایسۀ نظرگاه خاص مولانا و شمس تبریزی دربارۀ انبیاء الهی و بزرگان دینInterpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts (Dehkhoda) , Issue 4 , Year , Winter 2024اشاره به قصۀ انبیا، یکی از موضوعاتی است که در اکثر متون ادب فارسی؛ بهویژه در ادبیات عرفانی به آن اشاره شده است. مولانا و شمس تبریزی دو عارف بزرگ ادب فارسی اند که بر روی اندیشه و افکار یکدیگر، تأثیرگذار بودند و با ترویج افکار و اندیشه های خود، سبب رونق و غنای ادب عرفا Moreاشاره به قصۀ انبیا، یکی از موضوعاتی است که در اکثر متون ادب فارسی؛ بهویژه در ادبیات عرفانی به آن اشاره شده است. مولانا و شمس تبریزی دو عارف بزرگ ادب فارسی اند که بر روی اندیشه و افکار یکدیگر، تأثیرگذار بودند و با ترویج افکار و اندیشه های خود، سبب رونق و غنای ادب عرفانی شدند. پژوهشگران، پژوهشهای متعددی در زمینۀ تشابهات و نکات اشتراک این دو عارف پرداختهاند، اما در خصوص جایگاه و مقام انبیاء در اندیشۀ این دو، پژوهشی مستقل صورت نگرفته است. در این جستار نگارندگان، تلاش نموده اند به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانهای، به بیان تضادها و تفاوتهای نظرگاه خاص مولانا و شمس تبریزی دربارۀ انبیاء و بزرگان دین بپردازند. با بررسی آثار مولانا و شمس میتوان نتیجه گرفت که مولانا در سراسر مثنوی و همچنین در فیه مافیه به زندگی و داستان پیامبران پرداخته است تا از طریق داستان، علاوه بر جذب مخاطب و ایجاد رضایت و خرسندی به اندرز و نصیحت او بپردازد و دشواریهای راه سلوک را برای کسانی که بیواسطه توان درک و فهم این مراحل و مراتب را ندارند در قالب داستان، آسان و قابل فهم گرداند. شمس تبریزی بر اساس آرا و اندیشه های خاص خود به داستان پیامبران در گفتارش پرداخته است؛ اما چون هدف او آموزش و نصیحت نمی باشد، مانند مولانا به داستانپردازی و گاهی اوقات به نتیجه گیری هم چندان توجهی ندارد و در داستان پیامبران، بسیاری از اوقات به یک یا حداکثر دو رویداد در زندگی پیامبری توجه کرده است. Manuscript profile -
Article
2 - تحلیل و بررسی استعارههای مفهومی در مقالات شمس تبریزیزیباییشناسی ادبی , Issue 2 , Year , Spring 2023مقالات شمس کتابی است حاوی اندیشهها و تفکرات عرفانی که شامل مباحثی دربارۀ تصوف و عرفان میباشد که بهوسیلۀ مریدان شمس، جمعآوری شده است. نویسنده در این پژوهش به شیوۀ توصیفی - تحلیلی درصدد آن است تا به بررسی و تحلیل استعارههای مفهومی در این کتاب بپردازد. زبانشناسی شناخ Moreمقالات شمس کتابی است حاوی اندیشهها و تفکرات عرفانی که شامل مباحثی دربارۀ تصوف و عرفان میباشد که بهوسیلۀ مریدان شمس، جمعآوری شده است. نویسنده در این پژوهش به شیوۀ توصیفی - تحلیلی درصدد آن است تا به بررسی و تحلیل استعارههای مفهومی در این کتاب بپردازد. زبانشناسی شناختی بر تجربههای جسمانی در فرایندهای ذهنی و پیوند ذهن و زبان تأکید دارد. هدف از این پژوهش درک و تبیین پیوندهای ذهن و زبان شمس تبریزی در مقالات با کمک نظریۀ استعاری شناختی است. واکاوی موضوع بیانگر آن است که زبان در قالب نظامهای استعاری به جهانبینی شمس، پیوندی تنگاتنگ دارد. آنچه این پیوند را مستحکم میسازد، نگاشته شدن طرحوارههای تصاویری ذهن بر اصول کلی جهانبینی شمس و سامانیافتگی نگاشتههای استعاری و شبکههای منسجم از استعارهها بر محور الگوی شناختی کلان است که در نظامی از تناظرها جنبههای ناشناختۀ جهانبینی شمس را روشنتر میسازد. نگاهی کلی به استعارههای مفهومی در مقالات شمس نشان میدهد. نظام استعاری مقالات شمس، مشابه نویسندگان عارف همعصر خود است. در تقریرات شمس، اتگار فقط حوزۀ مقصد، حرف و سخن است که گاهی در قالب شیئی شکستنی و گاهی در قالب یک گیاه و گاهی در ارتباط با رنگ، مفهومسازی شده است به نحوی که ناخودآگاه بودن حکایتها و تمرکز نداشتن شمس نسبت به یک موضوع واحد از جمله عواملی است که باعث شده سبک وی در مفهومسازیهای استعاری نسبت به دیگران متمایز گردد. Manuscript profile -
Article
3 - واکاوی مؤلفههای سرّگویی در ادب عرفانی با تکیه بر مثنوی معنویفصلنامه زبان و ادب فارسی , Upcoming Articlesیکی از مهمترین آموزهها و اصول تربیتی مکاتب عرفانی و صوفیه، کتمان اسرار و پاسداشت حریم اسرار مگو است. مولانا با انتخاب تخلص خاموش در غزلیات شمس و با تأکید بر سکوت و خاموشی و دم درکشیدن در پایان هر داستان کوتاه و یا حکایات بلند در مثنوی، نام خود را به More
یکی از مهمترین آموزهها و اصول تربیتی مکاتب عرفانی و صوفیه، کتمان اسرار و پاسداشت حریم اسرار مگو است. مولانا با انتخاب تخلص خاموش در غزلیات شمس و با تأکید بر سکوت و خاموشی و دم درکشیدن در پایان هر داستان کوتاه و یا حکایات بلند در مثنوی، نام خود را بهعنوان برجستهترین پاسدار حریم رازهای عرفان ثبت میکند. وسعت دامنۀ تخیّل مولوی و آفاق بینش او که میتواند ازل و ابد را به هم بپیوندد، توانسته از این رهگذر ایماژی به وسعت هستی بیافریند و این مهّم سبب شده است که شعر او به لحاظ تخیّل، رنگ و بو و صبغۀ خاص خود را دارا باشد. در برخی اشعارش فرد در مواجه با شگردهای معمول خیال وی آنچنان در هم پیچیده میشود که بهدشواری میتواند حدّ و حدودی برای فرآیند تخیّل وی تصوّر کند. در این پژوهش نگارندگان، تلاش نمودهاند به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانهای، زبان عرفان و گرایش به سرّگویی مولانا در آثارش را، شناسایی و معرّفی نمایند. با بررسی اشعار مولانا میتوان نتیجه گرفت که مولانا در آثارش، خودخواسته و آگاهانه از تصریح به احوال باطنی خود امتناع میکند و به همین جهت، در واکنش به این احوال، گاه در برابر این احوال سکوت میکند و گاه آنها را بیاهمیّت بهحساب میآورد؛ و گاه این احوال را در لابهلای سرودهها یا در خلال حکایات بیان میکند.
Manuscript profile -
Article
4 - مقایسهی مولفههای سبک رئالیستی و مدرنیستی (با تاکید بر داستانهای کوتاه احمد محمود و مصطفی مستور)فصلنامه زبان و ادب فارسی , Issue 2 , Year , Autumn 2015اقلیم جنوب ایران با تنوع فرهنگی و طبیعت خاصی که دارد منبع الهام فوقالعادهای برای فضا سازی در داستان است؛ وجود نخلستان، شط و دریا، نفت و صنعت، و حتی گرما که از زمینههای بومی جنوب است نویسندگان این خطه را بر آن داشته است که در آثار خود از این نعمات خدادادی بهره ببرند و Moreاقلیم جنوب ایران با تنوع فرهنگی و طبیعت خاصی که دارد منبع الهام فوقالعادهای برای فضا سازی در داستان است؛ وجود نخلستان، شط و دریا، نفت و صنعت، و حتی گرما که از زمینههای بومی جنوب است نویسندگان این خطه را بر آن داشته است که در آثار خود از این نعمات خدادادی بهره ببرند و با این شیوه نوعی تشخص سبکی به آثار خویش بدهند. در واقع خوزستان به عنوان مهمترین قطب ادبیات اقلیمی ایران، بعد از انقلاب و جنگ و به دلیل مهاجرت نویسندگانش ضربات بسیاری متحمل شد. همچنین با توجه به شتاب تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و به تبع آن تحولات فرهنگی در دهههای اخیر، ضرورت بررسی این تحولات، به خصوص در ادبیات، بیش از پیش حس میشود. با نگاهی به ادبیات داستانی این سال ها، فاصله گرفتن این نوع ادبی از مکتب رئالیسم آشکار و انکار ناپذیر است. مسلم است که شیوههای داستاننویسی گذشته، دیگر جواب گوی نیازهای فکری و معضلات روانی انسان معاصر نیست و تغییر این شیوهها اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. هم زمان با پیدایش هنر و ادبیات مدرن و پسامدرن در دیگر کشورها، این آثار مورد توجه و نقد و بررسی قرار گرفته اند، اما متأسفانه در ایران، بحث و گفت و گوی نقادانه و اصولی در این زمینه بسیار اندک بوده و عرصه را برای نقدهای سلیقهای و غیر حرفهای خالی گذاشته است. لذا هدف ما از پژوهش حاضر مقایسهی مولفههای سبک رئالیستی و مدرنیستی با تاکید بر داستان های کوتاه احمد محمود و مصطفی مستور می باشد. روش تحقیق مورد استفاده، روش توصیفی تحلیلی است. Manuscript profile -
Article
5 - ابلیس و شیطان در اندیشه و آثار سعدیJournal of Studies in Lyrical Language and Literature , Issue 5 , Year , Winter 1395ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانشهای قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزهی دین و عرفا Moreابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانشهای قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزهی دین و عرفان، پرداختن به ابلیس و مضامین داستانی مربوط به آن یکی از موارد پربسامد در نزد شاعران عارف یا عرفانگرای سبک عراقی است که در کلیات سعدی نیز به فراوانی کاربرد یافته است. با توجه به ویژگیهای خاص عرفان در شعر و اندیشهی سعدی که تا حدودی شخصی است در این مقاله نشان دادهایم که سعدی از سه منظر ایرانی، عرفانی و دینی به موضوع ابلیس نگریسته اما در این حوزه، نگاه او بیشتر متأثر از دیدگاه ایرانی است. کلیدواژهها: آثار سعدی، اندیشههای عرفانی، دیو و ابلیس. کلیدواژهها: آثار سعدی، اندیشههای عرفانی، دیو و ابلیس. Manuscript profile -
Article
6 - شیوهی بینابین در غزل: نگاهی به غزلهای عاشقانهی خاقانیJournal of Studies in Lyrical Language and Literature , Issue 1 , Year , Spring 1397شعر خاقانی را از منظرها و رویکردهای مختلفی مورد نقد و تحلیل قرار دادهاند؛ اما نکتهی مهمی که در باب شعر خاقانی تا حدود زیادی مغفول مانده؛ ساحت تغزلی و عاشقانهی شعر اوست. دو عامل عمده را میتوان در این کم توجهی دخیل دانست؛ نخست؛ توانایی کم نظیر خاقانی در عرصهی قصیدهس Moreشعر خاقانی را از منظرها و رویکردهای مختلفی مورد نقد و تحلیل قرار دادهاند؛ اما نکتهی مهمی که در باب شعر خاقانی تا حدود زیادی مغفول مانده؛ ساحت تغزلی و عاشقانهی شعر اوست. دو عامل عمده را میتوان در این کم توجهی دخیل دانست؛ نخست؛ توانایی کم نظیر خاقانی در عرصهی قصیدهسرایی که عمدهی نگاهها و نقدها را به سمت خویش کشانده و دیگر جنبههای شعر او ـ و از جمله غزلیات وی ـ را تحت تأثیر قرار داده است. دوم، نظرات برخی از محققان نسل قدیم که با نگاهی کلی و اجمالی، غزلهای خاقانی را چندان قوی و تأثیر گذار ندانستهاند. در این مقاله با محور قرار دادن غزلهای عاشقانهی خاقانی در صدد پاسخ به این پرسشها بودهایم که آیا غزلهای عاشقانهی خاقانی، در روند تکاملی غزل عاشقانه نقش و تأثیری داشتهاند؟ آیا نظرات مخالفی که برخی از محققان در باب جنبههای تغزلی شعر خاقانی ارایه کردهاند با واقعیت شعر او همخوانی دارد؟ آیا خاقانی توانسته است در غزلهایش خود را از کمند روح قصیدهپرداز و دشوارگوی خود برهاند؟ یافتههای این پژوهش، نشان دهندهی آن است که خاقانی ضمن تأثیرات عمیقی که بر شعر شاعران غزلسرای پس از خویش گذاشته، نقش مهمی در تحول و تکامل عاشقانههای شعر فارسی نیز داشته است و او یکی از حلقههای اصلی پیوند میان تغزلات شاعرانی مثل رودکی، فرخی و منوچهری به عنوان آغازگران شعر عاشقانهی فارسی و غزلهای مولوی، سعدی و حافظ به عنوان خداوندان عرصهی غزل و عاشقانهسرایی است. Manuscript profile -
Article
7 - آتش عشق از دیدگاه مولاناDidactic Literature Review , Issue 1 , Year , Winter 2010آتش یکی از چشمگیرترین پدیده های عالم هستی با داشتن صفات برجسته ای، همچون حیات بخشی، مرگ آفرینی، شورآفرینی، حرارت بخشی، پاک کنندگی، راه نمایی، حرکت به سوی معشوق وغیره در الهام بخشی معانی مختلف همواره مورد توجّه اهل ادب و عرفان بوده است. مولانا نیز به اقتضای مرام و مسلک خ Moreآتش یکی از چشمگیرترین پدیده های عالم هستی با داشتن صفات برجسته ای، همچون حیات بخشی، مرگ آفرینی، شورآفرینی، حرارت بخشی، پاک کنندگی، راه نمایی، حرکت به سوی معشوق وغیره در الهام بخشی معانی مختلف همواره مورد توجّه اهل ادب و عرفان بوده است. مولانا نیز به اقتضای مرام و مسلک خود در مقام تبیین اندیشههای عرفانی خود به خصوص اندیشه های وحدت وجودی، از تمثیل آتش و ویژگیهای آن بهره های فراوان برده است. دراین باره، وی با کمک آتش و مضامین آن توانسته است زیباترین و بهترین تمثیل ها و تعبیرات ممکن را برای نشان دادن نسبت خالق و مخلوق و رابطة آنها ترسیم و مفاهیم مبتکرانه و دل پذیری را خلق و ارائه نماید. صفات مشابه عشق، همچون شوق و ذوق هم آتش شمرده شده اند. مجموعة آنچه درزبان قرآن " هدایت " نامیده می شود و مجموعة آنچه درنظر مولانا و عارفان " عشق" تعبیر میشود، به نور و آتش تشبیه می گردد. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همة کشف و شهودهای عارفان همواره نور و آتش به نوعی دیده می شود. در اندیشههای مولانا، آتش در مصداق های آتش حق، آتش غیرت، آتش قهرالهی، آتش انبیا(ابراهیم و موسی)، آتش ریاضت و مشکلات سیروسلوک، آتش غفلت، آتش خوف حق، آتش فقر، آتش هجران، آتش کلام و سخن، آتش عشق، آتش غم، آتش امراض و بیماری، آتش نفس، آتش شهوت، آتش حرص، آتش چاپلوسی، آتش حسادت، آتش گناه، آتش بخل، آتش شوم، آتش بلا، آتش شیون و زاری، آتش جهنم، آتش ابلیس، آتش عذاب، عنصر آتش و... به چشم می خورد. آتش عشق با 120 بار تکرار، پربسامدترین کاربرد آتش در سخن مولاناست. در این مقاله، کارکرد آتش در عشق از دیدگاه مولانا نمایانده شده است. Manuscript profile -
Article
8 - تحلیل حکایت «فقیه، دختر به غایت زشت روی و داماد نابینا» از باب دوم گلستان سعدیجستارهای ادبی (ادبیات تعلیمی) , Issue 2 , Year , Summer 1396 -
Article
9 - واکاوی سویههای «تعریض» و کارکردهای آن در شاهنامة فردوسیThe Journal of Epicliterature , Issue 36 , Year , Autumn 2026تعریض یا گواژه بیانی غیرمستقیم و تأمل برانگیز است که در آثار ادبی، به ویژه حماسه از گستردگی بالایی برخوردار است. این شیوة بیان هنری در شاهنامه، بهعنوان عالیترین اثر حماسی، بازتابی فراگیر دارد. فردوسی آگاهانه و با اشراف بر دقایق سخن پهلوانی از ظرفیّت More
تعریض یا گواژه بیانی غیرمستقیم و تأمل برانگیز است که در آثار ادبی، به ویژه حماسه از گستردگی بالایی برخوردار است. این شیوة بیان هنری در شاهنامه، بهعنوان عالیترین اثر حماسی، بازتابی فراگیر دارد. فردوسی آگاهانه و با اشراف بر دقایق سخن پهلوانی از ظرفیّتهای گوناگون تعریض در جهت غنی¬تر نمودن اثر خویش سود میجوید. این پژوهش میکوشد به بررسی و تحلیل کمّی و کیفی تعریض در شاهنامه از سه دیدگاه «ساختار سخن تعریضی»، «محتوای سخن تعریضی» و «سطوح شخصیتی در تعریض» بپردازد. بررسیها آشکار میسازد ساختار سخن تعریضی را میتوان به زبانی و ادبی تقسیمبندی کرد. در بخش زبانی شیوههای بیان تعریض متنوّع، گسترده و به زبان عامه نزدیک است. در بخش ادبی نیز، تعریضها در ساختار صناعتی با خاستگاه مردمی، همچون تمثیل، کنایه، استعاره تهکمیّه و... نمود مییابند. به دلیل ماهیّت روایی شاهنامه تعریضهای زبانی بسامد بالاتری دارند. درونمایة تعریضهای شاهنامه نیز در خور تأمل است که اهم آن عبارتند از تعریضهای ساختاری وابسته به بافت روایت، تعریض به جنگآوری و پهلوانی، تعریض به عدم خردمندی و... . در بحث طرفین گفتوگو نیز بیشترین تعریضها از زبان پهلوانان غیرهمنژاد و سپس پادشاهان بیان میشود و گاه فردوسی نیز در مرزشکنیهای روایی به شخصیتها تعریض میزند. همچنین تعریض در شاهنامه دارای سه کارکرد و هدف اساسی ازجمله نقش اندرزی و تنبیهی، تحقق حوادث منطقی داستان، آگاهی فردوسی از اثربخشی تعریض در روایت حماسی است.
Manuscript profile