Theosophical-Philosophical Foundations of Iranian Art
,
Issue7,Year,
Spring
2024
یکی از قابل لمسترین بخشهای هنر آیینی، سنگقبرهاست که نقوش حکشده بر آنها نحوۀ تفکر، فرهنگ و جهانبینی مردم منطقه را بازتاب میدهد و زمینة مناسبی را برای نمایاندن افکار و نقوش نمادین فراهم مینماید. هدف این مقاله، تحلیل نقوش سنگقبرهای قبرستان امامزاده حبیب الله شهرست More
یکی از قابل لمسترین بخشهای هنر آیینی، سنگقبرهاست که نقوش حکشده بر آنها نحوۀ تفکر، فرهنگ و جهانبینی مردم منطقه را بازتاب میدهد و زمینة مناسبی را برای نمایاندن افکار و نقوش نمادین فراهم مینماید. هدف این مقاله، تحلیل نقوش سنگقبرهای قبرستان امامزاده حبیب الله شهرستان بندرگز، واقع در استان گلستان، از دیدگاه فرهنگ جامعة آفرینندة آن است؛ با توجه به هدف، از بین 10 قبرستان استان گلستان که مورد مطالعه قرارگرفت، قبرستان امامزاده حبیب الله بندرگز، بهدلیل تعداد سنگقبرها و تنوع در نقوش، بهعنوان نمونه موردی انتخاب شدهاست. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان بر اساس یافتههای مبتنی بر فرهنگ مردم منطقه به ویژگیهای معناشناختی، زیباییشناختی و کارکردشناختی نقوش سنگقبرها از منظر انسانشناسی هنر، پی برد. با وجهبه این رویکرد، در این مقاله، روش تحقیق بهصورت توصیفی-تحلیلی بوده و مشاهدههای میدانی و مطالعات کتابخانهای به عنوان روش گردآوری مطالب میباشد؛ از نتایج حاصل میتوان به تفسیر سه بُعد مهم معناشناختی، زیباییشناختی و کارکردشناختی این نقوش اشاره نمود که در قالب شاخصههایی، همچون بازنمایی و شکل و کارکرد، معنا پیدا میکند. این نقوش بر اساس مطالعة فرهنگی، بازنمود آداب و رسوم، اعتقادات و باورها و بهطورکلی بازنمود سطوح مختلفی از فرهنگ جامعه هستند
Manuscript profile
هدف از پژوهش حاضر کشف رابطهی بین علامت (به عنوان یک نمونه از صنایع دستی فلزی ایرانی- اسلامی) با هنرهای تجسمی حیطهی مذهبی در سالهای اخیر کشور است. طوق (توغ) از دیرباز یکی از ابزارهای مخصوص عزاداری سیدالشهدا در فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است. در سدهی نهم و دهم هـ.ق ش More
هدف از پژوهش حاضر کشف رابطهی بین علامت (به عنوان یک نمونه از صنایع دستی فلزی ایرانی- اسلامی) با هنرهای تجسمی حیطهی مذهبی در سالهای اخیر کشور است. طوق (توغ) از دیرباز یکی از ابزارهای مخصوص عزاداری سیدالشهدا در فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است. در سدهی نهم و دهم هـ.ق شاهد حضور توغ در نگارگریهای ایرانی هستیم. و بعدها در دوران پهلوی نیز حضور چشمگیری در نقاشی مکتب سقاخانه به عنوان عنصری از هنر عامیانه مردم ایران داشته است. اما بعد از انقلاب اسلامی ایران بخصوص در سالهای اخیر شاهد حضور گسترده علامت در طراحی زیر شاخههای مختلف ارتباط تصویری (همچون پوستر، تصویرسازی، آرم و لوگو و ...) نقاشی، دکوراسیون، طراحی زیورآلات و مد و لباس بودهایم. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی سعی دارد به پاسخ سئوالاتی همچون چگونگی حضور علامت در این آثار و معناشناسی صورتهای مختلف این علامتها در ترکیب با دیگر آثار هنرهای تجسمی بپردازد. شیوه جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی بوده و نتیجهی حاصله نشان میدهد در سالهای اخیر علامات عاشورایی علاوه بر کاربرد اصلی خود (ابزار عزاداری) دچار دگرگونیهایی نیز شده و کارکردهای جدیدی به خود گرفته است و در گرافیک مذهبی بارزتر از بقیه موارد خودنمایی میکند. در ضمن یکی از اصلیترین عناصر طراحی زیورآلات مذهبی با عنوان پلاک مذهبی بوده و در کل به عنوان یکی ازنمادهای اصلی هنر شیعی در جهان به شمار میرود.
Manuscript profile
هدف این مقاله، خوانش بیشمتنی مظاهر دگردیسی در آثار غلامحسین ساعدی بر مبنای نظریه ژراژ ژنت است. بیشمتنیت یکی از اقسام پنجگانه ترامتنیت ژنتیست که به اقتباس، برگرفتگی و تأثیر متن پیشین بر متن پسین میپردازد. این نظریه شامل دو دسته کلی، همانگونگی (تقلید) و تراگونگی (تغی More
هدف این مقاله، خوانش بیشمتنی مظاهر دگردیسی در آثار غلامحسین ساعدی بر مبنای نظریه ژراژ ژنت است. بیشمتنیت یکی از اقسام پنجگانه ترامتنیت ژنتیست که به اقتباس، برگرفتگی و تأثیر متن پیشین بر متن پسین میپردازد. این نظریه شامل دو دسته کلی، همانگونگی (تقلید) و تراگونگی (تغییر و دگرگونگی) است. دگردیسی از مهمترین عوامل شگفتآور در اساطیر، قصص عامیانه و افسانهها است. در این فرآیند تغییراتی بهطور ناگهانی یا تدریجی در ظاهر و گاه در باطن موجودات شکل گرفته و آنها از صورتی به صورت دیگر تبدیل میشوند و به پیکری نو با کنشهای متفاوت دست مییابند. همچنین گاهی در ساختار ترکیبی جلوه یافته و بهصورت مخلوقاتی مرکب از انسان، حیوان، گیاه و جماد نمایان میگردند. ادبیات خاستگاه و سرچشمه حضور این مظاهر است و در طی زمان بر یکدیگر تأثیرات دوسویه و متقابل داشتهاند. این اثرگذاری و اثرپذیری بزنگاهی است که میتوان با رویکرد بیشمتنی به آن پرداخت، بهویژه در ادبیات معاصر ایران که در این زمینه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مظاهر دگردیسی در سیزده داستان، یک رمان، شش نمایشنامه و سه فیلمنامه غلامحسین ساعدی حضور دارند. در این مقاله با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی این مظاهر در سه گروه دگردیسی بهطور جداگانه مشخص و طبقهبندی گردیده و براساس تحلیل محتوای کیفی ارزیابی شده است. در نهایت با استناد به چارچوب نظری بیشمتنیت میزان تأثیرپذیری مظاهر مورد بحث در آثار ساعدی از ادبیات کهن و افسانههای عامیانه مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که غلامحسین ساعدی این مظاهر را گاهی با تأثیر مستقیم و گاهی بهطور غیرمستقیم از ادبیات باستانی، روایات مذهبی و باورها و افسانههای عامیانه (پیشمتن) در آثار داستانی و نمایشی خود (بیشمتن) استفاده نموده است، اما در اغلب موارد از خلاقیت و تخیل خود برای خلق آنها و در جهت پیشبرد فضای داستان بهره برده است.
Manuscript profile
در این نوشتار به تحلیل مبانی معرفت شناسانه غربت آگاهی در اندیشه ی سهروردی با طرح این پرسش که منشأ این مبانی چیست پرداخته شده است. علم اشراقی معرفتی حضوری و در مقابل علم حصولی است. شیخ اشراق استنباط و گشایش اینکه علم چیست؟ چه بنیادی دارد؟ و چگونه درک می شود؟ را بر مبنای More
در این نوشتار به تحلیل مبانی معرفت شناسانه غربت آگاهی در اندیشه ی سهروردی با طرح این پرسش که منشأ این مبانی چیست پرداخته شده است. علم اشراقی معرفتی حضوری و در مقابل علم حصولی است. شیخ اشراق استنباط و گشایش اینکه علم چیست؟ چه بنیادی دارد؟ و چگونه درک می شود؟ را بر مبنای علم حضوری در ارجع الی نفسک می داند. پژوهش حاضر نشان می دهد رهنمون و نقطه اشتراک زیبایی شناسی مدبر نوع و معرفت شناسیِ بازگشتِ به من توسط خود زمینی در سیر فراتاریخی (metahistoire) خواهد بود. انسان شناسی سهروردی منجر به یکی از اساسی ترین مضامین کربن یعنی غربت آگاهی شده است. در این مقاله بر مبنای منشأ و کارکرد هبوط هستی معطوف به آن سوی مرگ در فیلم هایی با مضون غربت آگاهی تأویل گردیده است. بر اساس مبانی معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول آن. برای تحلیل این مبانی معرفت شناسانه و لوازم زیبایی شناسانه به روش پدیدارشناسی هانری کربن عمل شده است.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications