Interpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts (Dehkhoda)
,
Issue2,Year,
Summer
2021
آثار منظوم و منثور صوفیان را براساس نوع معرفت به دو دسته می توان تقسیم کرد: معرفت شخصی و شهودی؛ معرفت رسمی و سازمان یافته. برخی صوفیّه در آثار خود از این دو نوع معرفت یاد کردهاند. گاهی کلامشان از روی آگاهی و از نوع متن های رسمی و مدرسی بوده که هدف از More
آثار منظوم و منثور صوفیان را براساس نوع معرفت به دو دسته می توان تقسیم کرد: معرفت شخصی و شهودی؛ معرفت رسمی و سازمان یافته. برخی صوفیّه در آثار خود از این دو نوع معرفت یاد کردهاند. گاهی کلامشان از روی آگاهی و از نوع متن های رسمی و مدرسی بوده که هدف از نگارش آن، شفافیّت معنا، تثبیت و تعلیم سنّت ها و آداب صوفیان و حاصل دانش قراردادی آنهاست؛ اما گاهی کلامشان حاصل تجربههای درونی و دریافتهای شخصی است و معنا در آن پوشیده و تأویل پذیر است و هدف از نگارش آن، بیان تجربه های شهودی و دریافت های درونی و شخصی در لحظات شور و وجد و حال است. یکی از نثرهای صوفیانه-که در آن این ویژگی ها به خوبی احساس می شود کتاب معارف بهاءولد است که نویسنده در آن به بیان افکار، رؤیاها و احوال درونی خویش در لحظات اوج هیجان های عاطفی، پرداخته است. غلبة زبان استعاری، ابهام، تأویل پذیری و پراکنش معنایی در سراسر آن وجود دارد. تأویلی که بهاءولد در این کتاب از آیات قرآن دارد، بسیار بدیع و تازه است. نگارنده در این مقاله به روش توصیفی– تحلیلی در صدد آن است که تأویلات بهاءولد را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
Manuscript profile
Interpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts (Dehkhoda)
,
Issue2,Year,
Summer
2023
از مسائلی که دربارۀ شعر حافظ همیشه مطرح و چالش برانگیز بوده، موضوع پیوند معنایی در بین ابیاتِ غزل های حافظ بوده است. برخی از موافقان وجود انسجام و پیوند معنایی در ساختار غزل های حافظ، باور دارند که ابیات غزلیّات حافظ، شاید در نگاه نخست، گسسته به نظر آید؛ ولی دارای انس More
از مسائلی که دربارۀ شعر حافظ همیشه مطرح و چالش برانگیز بوده، موضوع پیوند معنایی در بین ابیاتِ غزل های حافظ بوده است. برخی از موافقان وجود انسجام و پیوند معنایی در ساختار غزل های حافظ، باور دارند که ابیات غزلیّات حافظ، شاید در نگاه نخست، گسسته به نظر آید؛ ولی دارای انسجام و هستۀ مرکزی است که سایر ابیات یک غزل، با آن ارتباط معنایی دارند. در مقابل آن ها، برخی هم معتقدند که ابیات در یک غزل، مستقل از هم هستند و هر بیتی معنا و تفسیری مستقل دارد، بنابراین، جستار حاضر با استفاده از روش تحلیل- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای پیوند معـنایی در پنج غـزل حافـظ را ـ کـه به صورت تصادفی انتخاب شده اندـ مطالعه کرده است؛ بر اساس این، غزلیات، به طور تصادفی انتخاب شده و مطابق با نظریه ساختارگرایی مورد تحلیل قرار گرفته است. حاصل پژوهش نشان داد که غزلیّات حافظ انسجام معنایی دارند و این انسجام و پیوند، اغلب از طریق وجود هستۀ مرکزی در شعر، داشتن تناسب معنایی و مضمون مشترک در تمامی ابیات یک غزل و همچینین مردّف بودن غزل ها و تکرار واژگان در شعر صورت گرفته است.
Manuscript profile
معنای حقیقی عدد و نقش هنری و نمادین آن در زندگی انسان نمود چشمگیری دارد. در مقوله بندی ایده ها و طبقه بندی موضوعات دینی، عرفانی، اخلاقی، علمی، هنری، ادبی، اساطیری، سیاسی، اجتماعی و در شمارش اشیا و سنجش پدیده ها، از اعداد نمادین و مقدس استفاده فراوانی می شود. نقش شماره3 More
معنای حقیقی عدد و نقش هنری و نمادین آن در زندگی انسان نمود چشمگیری دارد. در مقوله بندی ایده ها و طبقه بندی موضوعات دینی، عرفانی، اخلاقی، علمی، هنری، ادبی، اساطیری، سیاسی، اجتماعی و در شمارش اشیا و سنجش پدیده ها، از اعداد نمادین و مقدس استفاده فراوانی می شود. نقش شماره3 در این میان – پس از عدد هفت- بیش از سایر اعداد است. به نظر می رسد این نکته پشتوانة فکری ویژه ای داشته باشد. از این رو شناخت آبشخور و دلایل این مسأله می تواند رمز بسامد بالای تقسیمات مبتنی بر عدد سه را تا حدی روشن کند و درک برخی ظرایف مربوط به آن را در متون عرفانی تسهیل نماید. بدین منظور در این مقاله نخست به سابقه و زمینه های کاربرد عدد سه پرداخته شده است. سپس موارد و روش های کاربرد سه در اثر عرفانی-ادبی کشف الاسرار و عده الابرار میبدی تحقیق و بررسی شده است. در نتیجة این مطالعة تحلیلی، مقام نمادین، مقدس، اساطیری و کهن الگویی عدد سه و توجه و تمایل به آن، بیشتر نمود می یابد. ساختار کلی و اجزای درونی تفسیر عرفانی کشف الاسرار بر اصل سه گانگی قرار دارد. توجه نویسندة آن به نماد سه در مقوله ها و مفاهیم سه گانه و تقسیم و تفریع موضوعات اصل اساسی این متن است. در کشف الاسرار شیوة خاصی از کاربرد عدد سه دیده می شود که ویژگی انحصاری دارد.
Manuscript profile
از روزگاران گذشته نماد و نمادپردازی شیوه ای در بیان داستان ها و اسطوره ها بوده است. زبان به عنوان بستری برای این نمادپردازی به شمار می رفته است. حرکت اجتماعی- فرهنگی عرفان و تصوف نوعی زبان خاص را می طلبید تا فهم معانی عمیق آن برای کسانی که با این مفاهیم بیگانه ان More
از روزگاران گذشته نماد و نمادپردازی شیوه ای در بیان داستان ها و اسطوره ها بوده است. زبان به عنوان بستری برای این نمادپردازی به شمار می رفته است. حرکت اجتماعی- فرهنگی عرفان و تصوف نوعی زبان خاص را می طلبید تا فهم معانی عمیق آن برای کسانی که با این مفاهیم بیگانه اند، به آسانی میسّر نگردد. ابن سینا در رسالةالطیر خود و عطار در منطق الطیر از نمادهایی برای بیان مفاهیم ثانویه که خاص حوزۀ عرفان است بهره برده اند. مقالۀ حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی مقایسه ای انواع نمادها در دو متن یاد شده می پردازد. نتیجه پژوهش حاضر بیانگر این است که ابن سینا و عطار هر دو از نماد برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده اند؛ به گونه ای که می توان این دو اثر را داستان هایی نمادین (سمبولیک) با رنگ عرفانی دانست. بیشتر نمادهای این دو اثر بویژه منطق الطیر از جمله نمادهای وضعی (قراردادی) است. به این معنا که حاصل ابتکار و خلاقیت ابن سینا و عطار می باشد. جدای از این، می توان نمادهای سنتی (عمومی) را نیز در این دو اثر یافت.
Manuscript profile
نسخۀ خطی حدائق الانوار، رسالۀ مفصّلی در عرفان و توحید، با نثری ساده و مرسل اثر محمدصادق بن محمدباقر قومشمی است که در دورة قاجار می زیسته و اثرش جزو آثار دورة بازگشت ادبی می باشد. مؤلف در فصل اول مقدمه، شرححال خودش را ذکر نموده و کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه را در More
نسخۀ خطی حدائق الانوار، رسالۀ مفصّلی در عرفان و توحید، با نثری ساده و مرسل اثر محمدصادق بن محمدباقر قومشمی است که در دورة قاجار می زیسته و اثرش جزو آثار دورة بازگشت ادبی می باشد. مؤلف در فصل اول مقدمه، شرححال خودش را ذکر نموده و کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه را در چند گلزار و شجره تنظیم نموده است. در این نسخه، مؤلف اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایتهای حدائق الانوار، نمونهای از ادبیّات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده و از مضامین مشترک با اندیشههای امام علی(ع) در نهجالبلاغه برخوردار است. با توجه به اهمیت تاریخی و ادبی این اثر، نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – مقایسهای میزان اثرپذیری مفهومی و محتوایی محمدصادق قومشمی را از نهجالبلاغه در آفرینش کتاب حدائق الانوار نمایان سازد و با محوریت مضامین و اندیشههای دینی و اخلاقی به عمدهترین مضامین مشترک این دو کتاب، از جمله تقوا و پرهیزکاری، عدالت و دادورزی، پرهیز از ظلم و ستم و احسان و نیکوکاری بپردازد.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications