فصلنامه زبان و ادب فارسی
,
Issue2,Year,
Autumn
2014
نشانهشناسى به عنوان رویکردى جدید در نقد ادبى، براى تحلیل آثار مختلف به کار میرود و در پنجاه سال گذشته (1964) براى تحلیل متون گوناگون محل رجوع منتقدان ادبی بوده است. این نوع تحلیل با توجه به گستره آن در دانش های مختلف و متون گوناگون به کار رفته که در این میان شعر و مت More
نشانهشناسى به عنوان رویکردى جدید در نقد ادبى، براى تحلیل آثار مختلف به کار میرود و در پنجاه سال گذشته (1964) براى تحلیل متون گوناگون محل رجوع منتقدان ادبی بوده است. این نوع تحلیل با توجه به گستره آن در دانش های مختلف و متون گوناگون به کار رفته که در این میان شعر و متون خلاقه به دلیل بهره گیری از نشانه های ویژه بیشتر محل تامل بوده است. با این توجه باید گفت که تحلیل نشانهشناختى شعر (شعر نو و کلاسیک) زمینهساز خوانشى نو از آن میشود و درک بهتر متون ادبى را در پی دارد. در پ‍‍‍‍ژوهش حاضر سعی می شود یکی از غزلهاى مولانا جلال الدین محمد بلخى انتخاب و نشانههاى ادبى و عرفانی موجود در آن تحلیل و رابطهی میان دالها و مدلولها (دلالت) نشان داده شود. برای این منظور ابتدا نشانهشناسی ادبی معرفى گردیده و سپس غزلى از کلیات شمس، براساس این رویکرد تجزیه و تحلیل شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلى است و دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا تحلیل شدهاست. بررسی تحلیلی این غزلها با توجه به دانش نشانهشناسی نشان می دهد که مولانا، واژهها (نشانهها) را در معنای قراردادی آنها به کار نمیگیرد؛ بلکه برخی را در معنای عرفانی و برخی را در معنای ادبى به کار میبرد. در این غزل ده بیتی، بیست و یک نشانه ادبى و یازده نشانه عرفانی شناسایی و تحلیل شده است.
Manuscript profile
Journal of Studies in Lyrical Language and Literature
,
Issue2,Year,
Summer
1394
نوع ارتباط انسان با خدا بر کیفیت رابطه با خود، دیگران و طبیعت تأثیر مستقیم دارد. انسان در رابطه با خدا، تصورات متعددی دارد که دو تصور خدای متشخص و غیر متشخص از همه مهمتر است. قشیری از بزرگان مشایخ صوفیه است که با تأکید بر مقیّد بودن انسان به کسب معرفت خداوند و پیروی از More
نوع ارتباط انسان با خدا بر کیفیت رابطه با خود، دیگران و طبیعت تأثیر مستقیم دارد. انسان در رابطه با خدا، تصورات متعددی دارد که دو تصور خدای متشخص و غیر متشخص از همه مهمتر است. قشیری از بزرگان مشایخ صوفیه است که با تأکید بر مقیّد بودن انسان به کسب معرفت خداوند و پیروی از شریعت پیامبر از سویی و شناخت جایگاه انسان در هستی از سوی دیگر بر روابط چهارگانه ارتباط انسان با خدا، خود، دیگر انسانها و طبیعت تأکید فراوان دارد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با واکاوی ترجمۀ رساله قشیریه، به بررسی ارتباط انسان با خدا، خود، دیگران و طبیعت از منظر قشیری میپردازد. نتیجه پژوهش نشان میدهد که وی با درک خاصی از تصور خدای متشخص(انسان وار)در نحوه ارتباط انسان با خود، دیگران و طبیعت، آموزهها و اندیشههای والایی دارد که این مقاله به تحلیل و نقد هر کدام از این ارتباطات پرداخته است.
Manuscript profile
Didactic Literature Review
,
Issue4,Year,
Autumn
2021
از مهمترین خواهشهای آدمی، تمنایِ زیستن است. اما مرگ، این خواهش را پیاپی تهدید میکند. مسئله این است که آدمی چگونه میتواند میان این دو، سازواری ایجاد کند و این چالش، چه پیامدهای اخلاقی و روانی را به همراه خواهد داشت. در رویارویی با این درگیریِ روانی و فلسفی، انسانها More
از مهمترین خواهشهای آدمی، تمنایِ زیستن است. اما مرگ، این خواهش را پیاپی تهدید میکند. مسئله این است که آدمی چگونه میتواند میان این دو، سازواری ایجاد کند و این چالش، چه پیامدهای اخلاقی و روانی را به همراه خواهد داشت. در رویارویی با این درگیریِ روانی و فلسفی، انسانها دو دستهاند: عدهای به انکار فرصت زندگی، و برخی به دریافت آن، گرایش مییابند. عطار نیشابوری با اتکا به مرگپویایی، دو واقعیت انکارناپذیرِ زندگی و مرگ را میپذیرد. اندیشیدن به این دو پهنه، آدمی را به خصلتهایی چون کمالطلبی، تربیت نفس، آگاهانه زیستن، وابسته نبودن و دلبسته نشدن، ارزشمند دانستن فرصت زندگی، بهرهمندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، توجه به ارزشهای اخلاقی و تحقق رفتارهای فرجاماندیشانه آراسته خواهد کرد. تصویر انسانِ مرگپویایِ زندگیخواه از زندگی، در ایماژهایی چون زندان، گُلخن، کشتزار و کاروانسرا بروز مییابد. این تصاویر نشان میدهد آدمی دریافته که زندگیِ دنیایی، ابزار است؛ بنابراین ارادۀ خویش را به کارکرد خویش در هستی معطوف میسازد تا زندگیِ اخلاقی را تجربه کند.
Manuscript profile
Mytho-Mystic Literature Quarterly Journal
,
Issue2,Year,
Autumn
2020
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و More
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و ویژگیهای خاص ایشان، در خلال قرنها دگرگونی، در اعتقادات و آئینهای اسطورهای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطورهای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسۀ اودیسه و دارابنامۀ طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجستۀ شخصیتهای اصلی زن در این دو اثر و شباهتهای ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهتها، پس از برشمردن ویژگیها و خویشکاریهای آتنا الهۀ جنگاوری و خردورزی یونانی، و بوراندخت پهلوانبانوی خارقالعادة دارابنامه، اثبات میکند که بوراندخت، بازآفرینی متأخر آناهیتا، الهۀ ایرانی است که با آتنای یونانی، همعرض و همسان است. این نوع همسانی و اینهمانی در بستر حماسههای دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشهها و خاستگاههای یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است.
Manuscript profile
Mytho-Mystic Literature Quarterly Journal
,
Issue1,Year,
Spring
2023
دنیای مطلوب در نظریة انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعهای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهندۀ جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کش More
دنیای مطلوب در نظریة انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعهای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهندۀ جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیدهاند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی دنیای مطلوب از دیدگاه عینالقضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریۀ انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. دنیای مطلوب در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مسأله حائز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کردهاند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عینالقضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیستة خود را تصویرگری کرده و با متونی واقعگرایانه، دنیایی فراواقعگرایانه را تفسیر کردهاند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حقّ تعالی و فنای فیالله محقق میشود را در مقام تشبیه به کبریاء الله، وجه الله، صحرای جبروت، ازل، گلستان ازل و جهان سرمد تعبیر کردهاند. این دو عارف با استفاده از انواع روشهای توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ـ ولو انتزاعی ـ که در آن مطلوبهای ذاتی و روانشناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساختهاند.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications