Presentation of the model of the influential factors of entrepreneurial banking based on the policy framework
Subject Areas : Public Policy In Administrationsamira nazifi 1 , roohalla samiee 2 , Samereh Shojaee 3 , Mahmoud reza Mosraghimi 4
1 - Islamic Azad University, Ali Abad Katoul Branch
2 - Aliabad Katool Branch, Faculty of Management and Accounting, Iran
3 - Aliabad Katool Branch, Faculty of Management and Accounting, Iran
4 - Aliabad Katool Branch, Faculty of Management and Accounting, Iran
Keywords: Bank Sepah, Policing system, Entrepreneurial banking,
Abstract :
Background: In recent years, entrepreneurship has become one of the main streams in the field of economics, in which the need for an entrepreneurial policy-making system and its implementation in banking has become one of the most complex issues for managers. Purpose: The purpose of this study was to investigate the effect of entrepreneurial banking on the policy-making system in Sepah Bank using mixed method. Methods: The statistical population of the study consisted of 105 managers of Bank Sepah Branches. By stratified random sampling method, 83 people were selected as sample based on Cochran formula. The data gathering tool was a questionnaire whose validity was confirmed by the faculty members and its reliability was confirmed by the combination of reliability and alpha Cronbach. Accordingly, after investigating the literature of the research and making comments on the experts in the field of policy making, effective factors were identified. Results: Data analysis with structural equation modeling was performed using partial least squares method and Smart PLS software. The results of the research indicate that the components of the policy-making system in the bank have a positive and significant effect in terms of entrepreneurship with a coefficient of 0.57.
_||_
ارائه الگوی عوامل تاثیر گذار بانکداری کارآفرینانه بر اساس نظام
خط مشیگذاری
چکیده
زمینه: در سالیان اخیر، کارآفرینی به یکی از جریان های اصلی در حوزه اقتصاد تبدیل شده است، به شکلی که ضرورت نظام خط مشی گذاری در زمینه کارآفرینی و اجرای آن در بانکداری به یکی پیچیده ترین مسایل مدیران تبدیل شده است.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تاثیر بانکداری کارآفرینانه مبتنی بر نظام خط مشی گذاری در بانک سپه و با استفاده از روش آمیخته اجرا شده است.
روش ها: جامعه آماری تحقیق شامل 105 مدیر شعبات بانک سپه بود که با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و بر اساس فرمول کوکران،83 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط اعضای هیئت علمی و پایایی آن با روش پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ تایید شد. بر این اساس پس از بررسی ادبیات پژوهش و احصای نظرات خبرگان حوزه خطمشیگذاری، عوامل مؤثر شناسایی شد.
نتایج: تجزیه و تحلیل اطلاعات با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS انجام گرفت. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنادار مؤلفههای نظام خطمشی گذاری در بانک از منظر کارآفرینی با ضریب57/0 است.
واژگان کلیدی: بانکداری کارآفرینانه، نظام خط مشی گذاری، بانک سپه
مقدمه
امروزه به دليل اهميت و جايگاه نظام بانکداري در توسعه کشورها و همچنين اهميت روزافزون سه انقلاب "کارآفريني" "ديجيتال" و "اينترنت "نظام بانکي کشور ملزم به پذيرش و اعمال آن تغييرات در الگوهاي خدماترسانی خود ميباشد(هيل1،2013). در سالهای اخیر با افزایش تعداد بانکها و مؤسسات مالی و همچنین خصوصی شدن برخی بانکهای دولتی، فضای رقابتی شدیدی در صنعت بانکداری ایران ایجادشده است. باوجوداین، خدمات ارائهشده توسط نظام بانکي کشور از تنوع، کيفيت و سرعت لازم برخوردار نيست(حجازی و حسینی مقدم، 1393). امّا عدم آگاهی در مورد نحوه ایفای این نقش توسط بانکها و همچنین وجود ابهامات فراوان در خطمشی گذاری بانکها منجر به ناکارآمدی آنها در این حوزه گردیده است (لی و همکاران2، 2017). از نظر لاسون (1971) فرایند خطمشی اساساً در مورد چگونگی اتخاذ تصمیمها بهوسیله خطمشی گذاران است. بدین ترتیب، تلاش اولیه لاسون برای مدلسازی فرایند خطمشی بیشتر بر چگونگی مدلسازی فرایند تصمیم (به بهترین نحو) استوار است(اسمیت و دیگران، 1392). بهمنظور برطرف کردن مسائل و چالشهاي نظام بانکي کشور، ايجاد بسترها و زمينههاي مناسب جهت افزايش گرايش به کارآفريني ميتواند الگويي اثربخش جهت حصول به اهداف نوآوري، ابتکار عمل و ارائه محصولات و فرآيندهاي کاري جديد و درنهایت بهبود کيفيت خدماترسانی محسوب شود. ازاینرو به دليل اینکه بانکها به دنبال کسب سودآوري، جذب مشتريان بيشتر، تأمين رضايت سهامداران و سپردهگذاران ميباشند در اين راستا اقداماتي را جهت توسعه خلاقيت و نوآوري بهمنظور ارائه محصولات جديد باکیفیت بالا و در حداقل زمان ممکن به عمل ميآورند. بنابراين، عوامل مؤثر بر بانکداری کارآفرینانه ميتواند ديدگاه مديران بانکها را نسبت به موضوع کارآفريني وسيع نمايد تا آنان با فراهم ساختن زيرساختها عوامل مناسب تقویتکننده مخاطره پذيري، ابتکار عمل و نوآوري، شرايط لازم را براي ورود سازنده و اثربخش فرآيند کارآفريني و عملياتي نمودن آن و نيز بروز خلاقيت و نوآوري در خدمات بانکي فراهم نمايند(درویش و همکاران،1391). با توجه به اهميت در حال رشد کارآفرینی، خطمشیگذاری کارآفرینی، از جنبه تئوریک، نياز به یک مبنای دقيق دارد تا بتوان به ایجاد یک اقتصاد کارآفرینانه با کارآفرینان بيشتر و دستيابی به هدفهای تعیینشده در کشورکمک کرد. البته در سطح بینالمللی، سازمانهایی مانند دیدهبان جهانی کارآفرینی، تدوین و ارزیابی شاخصهای توسعه کارآفرینی را آغاز نمودهاند(داوری،1391). از سوی دیگر بانک جهانی و مجمع جهانی اقتصاد گزارشهای سالانه در زمینه محيط کسبوکار منتشر و در این گزارشها بر بهبود محيط کسبوکار درجهت توسعه کارآفرینی اذعان دارند(بانک جهانی ،2013). بر این اساس، این پژوهش با هدف طراحی مدل بانکداری کارآفرینانه بر اساس نظام خط مشیگذاری با تأکيد بر بانک سپه در جهت سياستگذاری بانکداری کارآفرینانه برای کشور است. بنابراین پژوهش حاضر بر آن است تا با ارائه یک الگو نظام خطمشی گذاری برای بانکداری کارآفرینانه در ایران بتواند گام مهمی را در جهت ارتقاء بانکداری کارآفرینانه در کشور ایران بردارد. بنابراین سؤال اصلی تحقیق در این پژوهش این است که الگوی بانکداری کارآفرینانه بر اساس نظام خطمشی گذاری دارای چه مشخصاتی میباشد؟ بر این اساس، در بخش نخست به بررسی مفاهیم و ابعاد هر یک از متغیرها پرداخته و پس از مروری بر تحقیقات انجام شده در این خصوص، مدل مفهومی تحقیق ارائه خواهد شد. در بخش بعد به معرفی روش شناسی تحقیق و تحلیل داده ها پرداخته و در نهایت یافتههای حاصل به همراه پیشنهادات مدیریتی بیان خواهد شد.
نظام خط مشی گذاری
نظام خطمشیگذاری با رسالت و مأموریت مشخصی به وجود آمده است و برای نیل به اهداف معینی تلاش میکند. بیتردید دستیابی به این اهداف مستلزم شناسایی، کنترل و رفع موانع و مشکلاتی است که ممکن است اجرای مطلوب خط مشیهای عمومی را تحت تأثیر قرار دهد(داناییفرد و همکاران،1396). از دیرباز تاکنون خطمشیگذاری مقولة چالشبرانگیزی برای بشر بوده و هست بهطوریکه ادبیات علم سیاست مملو از تعاریف مختلف خطمشی است. تقریباً هرکسی که در باب خطمشی مطلبی نوشته تعریفی نیز از خطمشی ارائه داده است (داناییفرد، 1388).
خطمشی را میتوان تصمیمات اتخاذشده ازطریق دولتها دانست که هدفی را تعریف و ابزاری را برای دستیابی به آن مشخص میکند (هاولت، 1380) و تصمیمات و سیاستهایی که بهوسیله مراجع مختلف بخش عمومی مثل مجلس، دولت و قوه قضائیه که نماینده حفظ منافع عمومی هستند اتخاذ میشود (الوانی، 1386). تدوین خطمشی نیز زمانی آغاز خواهد شد که پس از آن که مشکل عمومی تشخیص داده شد و راهحلهای ممکن پیشبینی و نتایج هر راهحل برآورد شد میتوان از طریق مقایسه، بهترین راه را انتخاب نمود و خطمشی مطلوب را ارائه نمود (الوانی، 1386). اجرا و ارزیابی خطمشی گام بعدی است که پس از آن که خطمشی جنبه قانونی و رسمی پیدا کرد باید اجرا و مورد ارزیابی قرار گیرد و نقاط قوت و ضعف آن در عمل نیز شناخته شود. خطمشیگذار باید خطمشی تصویبشده را پیگیری کند و نتایج حاصل از آن را مورد ارزیابی قرار دهد (الوانی، 1376).
آیستون (1971) خطمشی را رابطة یک واحد دولتی با محیط خود تعریف میکند. چنین تعریفی کلی بوده و شناخت محدودههای این رابطه چندان قابل تشخیص نیست و میتواند همهچیز را در برگیرد. بنابراین، به اقتضای هر حوزه و تخصصی، این مقوله باید بازتعریف و بومیسازی شود تا بتوان به کارایی و اثربخشی دست یافت. مطالعه چگونگی ایجاد خطمشیها عموماً یک سری از فعالیتها، یا مراحلی را مورد توجه قرار میدهد که در نظامهای سیاسی اتفاق میافتد. مفهوم این مدل مرحلهای، عبارت است از خطمشیگذاری که در مراحل شناختهشده اتفاق میافتد و هر مرحله میتواند جداگانه مورد توجه قرار گیرد (گیوریان و همکاران،1384).
در این تحقیق، از سه بعد نظام خط مشی گذاری استفاده شده است: تدوین: پس از آن که مشكل عمومي تشخيص داده شد و راه حل هاي ممكن پيش بيني و نتايج هر راه حل برآورد شد، مي توان از طريق مقايسه، بهترين راه را انتخاب نمود و خط مشي مطلوب را ارائه نمود. اجراي و ارزيابي خط مشي: پس از آن که خط مشي جنبه قانوني و رسمي پيدا کرد بايد اجرا و مورد ارزيابي قرار گيرد و نقاط قوت و ضعف آن در عمل نيز شناخته شود. خط مشي گذار بايد خط مشي تصويب شده را پيگيري کند و نتايج حاصل از آن را مورد ارزيابي قرار دهد.
بانکداری کارآفرینانه
عمل کارآفرینانه، به مفهوم سازی و پیاده سازی یک ایده، فرآیند، محصول، خدمت یا یک کسب و کار جدید دلالت دارد. عامل کارآفرینانه، فرد یا گروهی است که مسئولیت شکوفاسازی و به بار نشستن عمل کارآفرینانه را بر عهده می گیرد(فارسیجانی و همکاران،1390). تأثیر فعالیت های کارآفرینی در موفقیت و عملکرد سازمان موجب شده است تا پژوهش هایی درمورد عوامل سازمانی و فردی مؤثر بر آن انجام شود(زهرا و کوین3،1995).
یافتههای پژوهشها نشان میدهند که عوامل درون سازمانی و عوامل مرتبط با تفاوتهای فردی به طور خاص، نقش مهمی در تشویق کارآفرینی سازمانی ایفا میکنند (کوین و سلوین4،1991)، پژوهشگران درصدد بودهاند تا برخی از متغیرهای کلیدی اثرگذار بر کارآفرینی سازمانی را شناسایی کنند. عواملی مانند: سیستمهای پاداش، فرهنگ، ساختار سازمانی و حمایت سازمانی ادراک شده(لارسن و ُفس5،2003). از سوی دیگر، درمورد عوامل مرتبط با تفاوت های فردی مؤثر بر کارآفرینی پربها (1999) خاطرنشان نموده است؛ سازمان ها به خودی خود خلاق، نوآور و کارآفرین نخواهند شد، مگر این که افراد خلاق و نوآور با خصوصیات و ویژگیهای خاص خود پیکره آن سازمان را تشکیل دهند. به طور کلی، سیر پژوهشی حاکی از این است که نیروی انسانی سازمانهای کارآفرین دارای ویژگیهایی به شرح زیر می باشند: ذهنیت تحلیل گرایانه، جایگاه مهار درونی، کنجکاوی، هوش هیجانی، تحمل بالای ابهام و عدم قطعیت، اعتماد به نفس بالا، نیاز شدید به استقلال، نیاز بالا به احترام، خلاقیت، کارمحوری، سخت کوشی و خوشبینی(جانقربانیان و همکاران،1389). در یک مفهوم گسترده، رفتار کارآفرینانه همه اعمالی را که اعضای یک سازمان انجام می دهند و با اکتشاف، ارزیابی و بهره برداری از فرصت های کارآفرینی مرتبط میباشند، را در بر میگیرد(کارتکو، ایرلند، کوین و هورنسبای6،2005). کارآفرینی فردی در بافت سازمانها با اعمال و نیات افراد در همه سطوح سازمان نسبت به ارزشهای معین در سازمان رابطه دارد(کارتکو، ایرلند، کوین و هورنسبای ،2005). دو دیدگاه پژوهشی عمده درباب عوامل مرتبط با کارآفرینی وجود دارد: دیدگاه پژوهشی اول بر بافت سازمانی و فرایندهای سازمانی متمرکز است، در صورتی که دیدگاه دوم متمرکز بر افراد است. رفتارهای کارآفرینانه سازمانی بر اساس سطوح مدیریتی مختلف در سازمان در نوسان است(کارتکو و همکاران،2005). نظریه حمایت سازمانی(ازنبرگر، هانتینگتون، هاتچیسون و ُسوا7 ،1986؛ رودز و ازنبرگر8،2002) به عنوان چارچوب نظری مفیدی برای رفتارهای کارآفرینانه فردی در سازمان معرفی شده است. بر اساس این چارچوب، کارکنان هنگامی که سازمان به بهزیستی و ارزشهای مشترک آنها توجه داشته باشد، سطوح بالایی از حمایت سازمانی ادراک شده را احساس مینمایند. بر اساس نظریه حمایت سازمانی، پژوهشها تصریح نموده اند که کارکنان با سطوح بالای حمایت سازمانی ادراک شده، تعهد بیشتری به سازمان دارند، برای آن تلاش مینمایند و احساس خشنودی شغلی بیشتری دارند(زمپتاکیس، ِ بلدکاس و موستاکیس9،2009). چنین کارکنانی به احتمال کمتری غیبت می نمایند یا از کار خود کناره گیری می کنند(ازنبرگر و همکاران،1986). و به احتمال بیشتری به انجام کارهایی فراتر از وظایف رسمی شغلی(رفتارهای مدنی سازمانی) مبادرت مینمایند و عملکرد وابسته به نقش بالاتری دارند(آرملی، ازنبرگر، فاسالو و لینچ10،1998). گرچه، با تصدیق اهمیت حمایت سازمانی ادراک شده و پیامدهای مطلوب آن برای کارکنان و سازمان ها، پژوهش های تجربی روی اثر بالقوۀ حمایت سازمانی ادراک شده بر رفتارهای کارآفرینانه در سازمان تمرکز نموده اند.
فعالیتهای کارآفرینانه درون سازمانی عبارتست از فرآیندها، شیوهها و فعالیتهای تصمیمگیری که منجر به توسعه و تحویل محصولات یا خدمات نوآور و جدید میشود(هورنسبای و همکاران،2002). اگر چه فعاليتهای کارآفرینانه از سطح فردی سرچشمه میگيرند و بهوسيلة نگرشها یا انگيزههای فرد و مهارتها و ویژگیهای روانشناختی فرد ایجاد میشوند، ولی میتوان با تدوین و اجرای خطمشیهای توسعة کارآفرینی در جهت افزایش تعداد کارآفرینان و تأسيس کسبوکارهای کوچک تلاش کرد. سياستگذاری توسعة کارآفرینی، شامل تدوین، اجرا و ارزیابی این سياستها در قالب یک سيستم خطمشی است. این خط مشیها در جهت تشویق کارآفرینی هستند و در مراحل پيش از شروع، هنگام شروع و پس از شروع، فرآیند کارآفرینانه مدنظر قرار میگيرند و بر ایجاد انگيزش، فرصت و مهارتها تأثير دارند(لندستروم و استوینسون11،2007).
با شدت گرفتن مطالعات در خصوص کارآفرینی و مطرح شدن سوالاتی همچـون وظیفـه کارآفرین در شرکت پس از تاسیس، مشاهده برخی اقدامات کارآفرینانه از سوي شرکتهاي بزرگ، تغییر ساختار مالکیت شرکتها و بازگرداندن بخشی از مالکیت به مدیران در راستاي ایجاد انگیزه و قرار گرفتن نوآوري، سبب گردید تا کارآفرینی سازمانی به عنوان یک استراتژي نوین در شرکتهاي بزرگ براي دستیابی به نوآوري، موفقیت، رشد و بقاء در تحقیقات مدیریتی ورود و مورد توجه ویژهاي قرار گیرد(ناهید و گلابی،1391). زهرا و همکارانش (1990) بیان کردهاند که: برخی از شرکتهاي مشهور جهانی براي رسیدن به کارآفرینی میبایست شرایط دشواري را تاب آورند. آنها باید سالهاي تشخیص؛کوچک سازي و بازسازي را تحمل نمایند. این تغییرات فرهنگ و ساختار سازمان آنها را دستخوش تغییر قرار میدهد و تاثیرات وجود کارآفرینی را در سازمان و عملیاتهاي سازمانی، به وضوح به نمایش میگذارد و تغییرات، نوآوري و ابتکار و کارآفرینی در کل جهان محترم و مهم میگردد(ناهید و گلابی،1391).
درك از کارآفرینی سازمانی به عنوان یک زمینهي معتبر و مؤثر تحقیقاتی، مزایاي واقعی و محسوسی را براي پژوهشگران به دنبال دارد؛ از این جهت که عملکرد آنان تأثیر مهمی بر یک استراتژي اصلی در پی خواهد داشت. محققان دائماً اهمیت وجود کارآفرینی سازمانی را براي رشد استراتژي گوش زد میکنند(آنتونسیک و هیستریچ،2004). به عنوان مثال دس (1999) بیان کرد که: تقریباً تمامی سازمانها– سازمانهاي جدید التاسیس، شرکتهاي بزرگ و اتحاد ما بین شرکاي جهانی- در تلاشاند که فرصتهاي نوآورانه و فعالانه بازار محصول را استخراج نمایند. به این نوع رفتار سازمانها، کارآفرین سازمانی گویند(دس و همکاران،1999). کارآفرینی سازمانی به این دلیل اهمیت مییابد که چون سازمان متولی توسعه کارآفرینی میباشد خود نیز باید کارآفرینانه باشد. این مهم را میتوان در مواردي که کارآفرینی در سازمان مزایاي زیر را به همراه میآورد بخوبی مشاهده نمود. یکی از منافع اصل کارآفرینی سازمانی میتواند این باشد که سازمانها یا شرکتها را وادار میکند تا گسترهاي از استراتژيها را، اغلب به شکل ترکیب منحصر، به فردی، مورد استفاده قرار دهند. با چنین کاري شرکتها و سازمان لایههایی از مزایا را با ترکیب متمایز براي برتري رقابتی، ایجاد میکنند. همچنین کارآفرینی سازمانی میتواند رشد و سودآوري یک شرکت را بهبود بخشد(ناهید و گلابی،1391). محققان زيادي تلاش كردهاند كه اهميت كارآفريني سازماني را بهعنـوان يك راهبرد رشد و بهعنوان ابزاري موثر براي دستيابي به مزاياي رقابتي مطرح كرده(پینکات12،1985؛کراتکو،2001؛لامپکین و دس،1996) و تلاشهايي نيز انجام شده است تا از طريق مطالعات تجربـي، عناصر اصلي فعاليـت هاي كارآفرينانـه شركت ها بررسـي و شناسايي شـوند(زهرا،1993؛ لامپکین و دس،2001). یافتـههاي حاصل از چنـين تحقيقـاتي بيانگر اين مطلب هستند كـه عوامل دروني سازمان بـا خلق يك فضاي كارآفرينانهي سازماني ارتبـاط تنگاتنگي دارند(کوین و اسلوین،1990؛ کراتکو و زهرا،2002). كارآفريني سازماني موجب تغييرات ساختاري، بـه چالش كشيدن فرهنـگ سـازمان حاكم، تشكيل گروههاي كارآفرينانه و ايجاد ديدگاه مشترك بـين كاركنان و مديران، براي رسيدن به آرمان سازمان و در نهايت كارآفرين شدن سازمان، ميشود. كوين و اسلوين(1990) كارآفريني سازماني را به مفهوم تعهد شركت بر ايجاد و معرفي محصولات جديد، فرايندهاي جديد و نظامهاي سازماني نوين به كار مي برند. گاث و گينزبرگ نیز بيان كردهاند كه كارآفريني سازماني دربرگيرندهي دو نتيجه است: ايجاد كسب وكار جديد در درون شركت و تغيير سازمانها از طريق نوسازي راهبردي. زهرا ميگويد كارآفريني سازماني، فعاليتهاي رسمي و غير رسمي با هدف ايجاد شركت جديد در درون سازمان از قبل تاسيس شده، از طريق توليدات و فرايندهاي جديد، نوآوريها و توسعهي بازارها است(کراتکو و هورنسبای ،1996).
پیشینیه تحقیق
شریف زاده و همکاران(1396) در مقاله ای با عنوان« ارزیابی مؤلفههای مؤثر بر خطمشی گذاری در صنعت نفت و گاز از منظر کارآفرینی» نتایج نشان داد که الگوی نهایی خطمشی گذاری کارآفرینی در صنعت نفت و گاز کشور به چهار بُعد و چهارده مؤلفه و شصتویک شاخص وابستگی مستقیم و معنادار دارد. فرهادی قشلاقی و رضوی مهر(۱۳۹۳) در تحقیقی با عنوان»نقش گروههای ذی نفوذ بر فرایند خط مشی گذاری توسعه کارآفرینی مورد مطالعه: دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران« نتایج نشان داد که جامعه دانشگاهی ازطریق آموزش، فرهنگ سازی، نفوذ بر خط مشی گذاران کار آفرینی در جهت اصلاحات ساختاری و نهادسازی کار آفرینی، حمایت و پشتیبانی از کار آفرین و کار آفرینی بر فرایند خط مشی گذاری توسعه کار آفرینی تاثیر می گذارند. اکس13 و همکاران(2014)در تحقیقی با عنوان خط مشی و کارآفرینی، نشان دادند توسعة بنیانهای اقتصاد خرد نظریه رشد درونزا موجب توسعة یک نظریة سرریز دانش کارآفرینی می شوند.همچنین بررسی و توسعة آرایههای کلی خطمشی گذاری منافع اقتصادی منشأ گرفته از کارآفرینی در حوزه بهبود بهرهوری در راستای افزایش کارایی و توسعه اثربخشی در جامعه می گردد. ترجیسن و وانگ14 (2013) در تحقیقی با عنوان خط مشیگذاری و کارآفرینی، نتایج نشان داد تسهیل انتقال تکنولوژی و دانش افراد از طریق کارآفرینی و محورهای وابسته به آن و بهبود خطمشیهای بازاریابی رابطه معناداری دارند. همچنین با بررسی و توسعة آرایههای کلی خطمشیگذاری منافع اقتصادی منشأ گرفته از کارآفرینی در حوزة تأسیس شغل و مشاغل وابسته آن می شود. پلومر و آکس15 (2012)در تحقیقی با عنوان خطمشیگذاریگسترش دانش در تئوری کارآفرینی، نتایج نشان داد که ارزیابی ادعا مانع بودن رقابت محلی بر فعالیتهای کارآفرینی و اثر مخرب آن درجهت کاهش انگیزه بهرهبرداری از دانش جدید از عوامل اثرگذار می باشند.
فرضیه اصلی
عوامل مؤثر در نظام خط مشی گذاری در مراحل تدوین خطمشی، اجرای خط مشی و ارزیابی خطمشی بر بانکداری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنیداری دارند.
فرضیه فرعی اول: عوامل تسهیل فرآیندهای ایجاد و انحلال، برنامه تضمین اعتبار برای بانک های نوپا، بهبود دسترسی به تکنولوژی، کاهش تشریفات زاید اداری برای فعالیت های کارآفرینانه در مرحله تدوین بر بانکداری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنیداری دارند.
فرضیه فرعی دوم: عوامل توجه به ایجاد رقابت های کارآفرینانه بین بانکها، توسعه شبکه های کارآفرینی، جلوگیری از تغییر متعدد قوانین و مقررات، برنامه ریزی و روش اجرا، فراهم نمودن شرایط لازم برای خود اشتغالی در مرحله اجرا بر بانکداری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنیداری دارند.
فرضیه فرعی سوم: عوامل سنجش رضایت مشتری، قوانین و مقررات و شاخص های مالی بانک (اتفاقات داخلی بانک) در مرحله ارزیابی بر بانکداری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنیداری دارند.
چارچوب مفهومی پژوهش
در مرحله نخست دادههای مورد نیاز جهت ترسیم چارچوب مفهومی پژوهش از خلال بررسی اسناد و مطالعات کتابخانهای گردآوری شد. به این صورت که ابتدا به گردآوری منابع در حوزه نظام خطمشی گذاری پرداخته شد. از مطالعات کتابخانهای به طور گستردهای استفاده شد. این مطالعات شامل بررسی مقالات و کتب فارسی و لاتین، بررسی پژوهشها و پایاننامههای موجود در زمینه موضوع پژوهش و همچنین استفاده از اینترنت جهت دستیابی به جدیدترین یافتهها و ... میباشد. سپس با بررسی و تحلیل متون عوامل و شاخصهایی که در مسیر نظام خطمشی گذاری باید به آن توجه شود، بررسی شدند. در مرحله بعد با مراجعه به خبرگان حوزه خطمشیگذاری ضمن بررسی مضامین احصا شده، نظرات آنان دریافت گردید تا بر اساس آن معیارها و شاخصهای مناسب جهت شاخص های نظام خط مشی گذاری طراحی شود. در این پژوهش جهت ساماندهی و نحیوه چیدمان و استقرار مفاهیم از نظرات خبرگان استفاده شده است. جامعه خبرگان در این پژوهش عبارت از صاحبنظران حوزه خطمشیگذاری است که دارای سطح تحصیلات دکتری یا دانشجوی دکتری و تجربه کاری مرتبط بودهاند. نمونهگیری به صورت نظری انجام شد. راهنمای نمونهگیری نظری، پرسشها و مقایسههایی هستند که در خلال تجزیه و تحلیل محتوای متون و اسناد و مصاحبهها بروز مییابند و موجب کشف مقولههای مناسب، خصوصیات و ابعاد آنها میشوند(استراوس و کوربین16،1998). نمونهگیری نظری تا رسیدن مقولهها به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع نظری مرحلهای است که در آن دادههای جدیدی در ارتباط با مقوله پدید نمیآیند، مقوله گستره مناسبی مییابد و روابط بین مقولهها برقرار و تأیید میشوند(گلیسر17 ،2003). شکل 1چارچوب مفهومی پژوهش را نشان میدهد.
شکل 1: الگوی مفهومی پژوهش
روش شناسی
اين پژوهش از حيث هدف، كاربردي و از نظر روش، توصيفي و از نوع همبستگي مي باشد. جامعه آماري در این مرحله مدیران شعب بانک سپه می باشد. نمونه گیری در اين بخش دو مرحلهاي ميباشد. در مرحله اول، نمونه گيري خوشهاي است که مدیران شعبات بزرگ انتخاب(70درصد) و نبود برخی شعب بزرگ در سایر شهرها انتخاب گردید(قضاوتي). مرحله دوم نمونهگيري تصادفي ساده است. حجم جامعه آماری 105 مدیر شعبات بانک سپه شهر تهران می باشد. لذا حجم کلی نمونه براساس فرمول جامعه محدود تعداد 83 مورد می باشد. براي جمعآوري اطلاعـات از پرسشنامه محقق ساخته بانکداری کارآفرینانه و خط مشی گذاری در قالب طیف 5گانه لیکرت استفاده شد. جهت تنظیم پرسشنامه از مبانی نظري کمک گرفته شده است. همچنین سنجش روايي پرسشنامه از طریق روایی صوری و روایی سازه ای و پایایی و قابلیت اعتماد پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شد. روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید محترم، نخبگان ومتخصصان مورد بازنگری و تایید قرار گرفت و براي تعيين قابليت اعتماد پرسشنامه، ضریب آلفاي كرونباخ محاسبه شد كه ميزان آن برای بخش های مختلف پرسشنامه در جدول (2) آمده است. برای آزمودن فرضیه های پژوهش روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی به کار گرفته شده است. برای سنجش روایی و پایایی مدل اندازه گیری تحقیق، شاخص های ميانگين واريانس استخراجشده (18AVE)، پايايي ترکيبي (19CR) و ضریب تعیین(R2) بررسی شد. در روایی واگرا، میزان تفاوت بین شاخص های یک متغیر با شاخص های متغیرهای دیگر در مدل مقایسه میشود. این کار از طریق مقایسه جذر میانگین واریانس استخراج شده هر متغیر با مقادیر ضرایب همبستگی بین آن متغیر با سایر متغیرها انجام می گیرد که برای این کار، ماتریسی تشکیل می شود که مقادیر قطر اصلی ماتریس جذر میانگین استخراج شده هر متغیر و مقادیر پایین و بالای این قطر، ضرایب همبستگی بین متغیرها است(جدول 1).
جدول1. ماتریس سنجش روایی واگرا به روش فورنل و لاکر
|
10 | 9 | 8 | 7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 | متغیرها |
|
|
|
|
|
|
|
|
| 88/0 | 1.حمایت مدیریت عالی |
|
|
|
|
|
|
|
| 89/0 | 82/0 | 2.ساختار سازمانی |
|
|
|
|
|
|
| 79/0 | 62/0 | 73/0 | 3.استراتژی سازمانی |
|
|
|
|
|
| 85/0 | 81/0 | 59/0 | 71/0 | 4.معرفی و ارائه خدمات |
|
|
|
|
| 87/0 | 73/0 | 67/0 | 66/0 | 79/0 | 5.توسعه بازار خدمات |
|
|
|
| 91/0 | 69/0 | 83/0 | 61/0 | 57/0 | 74/0 | 6.تحلیل بازار |
|
|
| 86/0 | 79/0 | 75/0 | 67/0 | 59/0 | 73/0 | 77/0 | 7.خلق ارزش برای مششتریان |
|
| 93/0 | 87/0 | 81/0 | 71/0 | 67/0 | 80/0 | 82/0 | 78/0 | 8.تدوین |
| 88/0 | 69/0 | 75/0 | 51/0 | 77/0 | 69/0 | 86/0 | 70/0 | 82/0 | 9.اجرا |
0.84 | 57/0 | 62/0 | 64/0 | 69/0 | 82/0 | 80/0 | 72/0 | 76/0 | 87/0 | 10.ارزیابی |
|
بنابراین با توجه به ماتریس بالا مقدار جذر متوسط واریانس به اشتراک گذاشته تمامی متغیرهای مرتبه اول از مقدار همبستگی میان آنها بیشتر است که حاکی از قابل قبول بودن روایی و واگرای متغیرها و برازش خوب مدل های اندازهگیری است.
روایی همگرا نشاندهنده میانگین واریانس به اشتراک گذاشته شده بین هر متغیر پنهان با پرسش های مربوط به خود است. به بیان ساده تر، این معیار میزان همبستگی یک بُعد با پرسش های خود را نشان می دهد که هر چه این همبستگی بیشتر باشد، برازش مدل اندازه گیری مربوطه نیز بیشتر است(بارکلی20 و دیگران،1995). شاخصAVE نشان مي دهد که چه درصدي از واريانس
سازه مورد مطالعه تحت تاثير نشانگرهاي آن سازه بوده است با توجه به شاخص ميانگين واريانس استخراج شده، مقادير بالاتر از 5/0 نشان از روايي مناسب سازه هاي مورد بررسي دارد. براي تعيين پايايي سازهها در اين تحقيق از روش پايايي مرکب(CR) استفاده شد(جدول 2) که ضرايب آن براي سازه هايي که مقدار CR آنها بالاتر از مقدار 7/0 باشند، پايايي قابل قبولي را نشان مي دهد و هر چه اين مقدار به 1 نزديک تر باشد، پايايي آن بيشتر است. لذا شاخصهاي فوق به همراه بررسي معني داري بارهاي عاملي جهت تائيد مناسبت نشانگرهاي سازهها مورد استفاده قرار گرفتند.
جدول2. نتایج میانگین واریانس استخراج شده و پایایی ترکیبی متغیرهای تحقیق
متغیرهای پنهان | ابعاد متغیرها | AVE | CR |
بانکداری کارآفرینانه | حمایت مدیریت عالی | 0.471 | 0.914 |
ساختار سازمانی | 0.379 | 0.857 | |
استراتژی سازمانی | 0.489 | 0.887 | |
معرفی و ارائه خدمات | 0.420 | 0.838 | |
توسعه بازار خدمات | 0.451 | 0.872 | |
تحلیل بازار | 0.510 | 0.891 | |
خلق ارزش برای مشتریان | 0.734 | 0.901 | |
خط مشی گذاری | تدوین | 0.707 | 0.895 |
اجرا | 0.728 | 0.869 | |
ارزیابی | 0.496 | 0.813 |
يافته ها
ويژگي هاي جمعيت شناختي نمونه پژوهش در این بخش نشان داد كه، از نظر وضعیت تاهل6/72 درصد از آنها متاهل و 4/27 درصد نیز مجرد بودند. از نظر سابقه کار نیز فقط ¼ درصد افراد مورد مطالعه دارای سابقه کار بیش از 20 سال بودند. همچنین 2/8 درصد نمونه آماری دارای مدرک تحصیلی در مقطع لیسانس، 5/86 درصد نمونه آماری دارای مدرک تحصیلی در مقطع فوق لیسانس، 3/5 درصد نمونه آماري در مقطع دکترا می باشند.
مدل ساختاری کلی
مدل ساختاری در واقع مدل کلی تحقیق است و روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق را نشان می دهد. بر این اساس، در تحقیق حاضر مدل ساختاری بیانگر رابطه مستقیم متغیر مستقل نظام خط مشی گذاری با متغیر وابسته بانکداری کارآفرینانه است(شکل شماره2). یافتههای تحقیق در خصوص برازش نیکویی مدل نشان داد که هر چند مدل برآورد شده براساس شاخص کای اسکویر از برازش نیکویی مناسبی برخوردار نیست، بر اساس سایر شاخص ها، برازش نیکویی قابل قبولی داشت(جدول2).
مقادیرR2 نیز نشان می دهد سازه های درونزا در مدل تحقیق به چه میزان قدرت پیش بینی کنندگی را دارند. با توجه به اینکه همه مقادیر ضریب تعیین از 67/0 بیشتر است، می توان نتیجه گرفت معیار یاد شده برازش مدل را به خوبی تایید میکند.
شکل 2، مدل اندازه گیری را در حالت تخمین استاندارد نشان می دهد. بارهای عاملی و ضرایب مسیر در شکل نشان داده است. شاخصی که بیشترین بار عاملی را داشته باشد، در اندازهگیری متغیر مربوطه سهم بیشتری دارد و شاخصی که ضرایب کوچک تری داشته باشد، سهم کمتری را در اندازه گیری متغیر مربوطه ایفا می کند.
اعداد داخل دایره شاخص ضریب تعیین (R2 ) میباشند. ضریب تعیین بررسی میکند چند درصد از واریانس یک متغیر وابسته توسط متغیر مستقل تبیین و پوشش داده میشود؛ بنابراین طبیعی است که این مقدار برای متغیر مستقل مقداری برابر صفر میباشد و برای متغیر وابسته مقداری بیش از صفر باشد. هر چه این مقدار بیشتر باشد به معنای این است که تأثیر ضریب متغیر مستقل بر وابسته بیشتر است. همان طور که از شکل پیداست، متغیر نظام خط مشی گذاری و سه مولفه آن حدود 57 درصد از واریانس متغیر وابسته بانکداری کارآفرینانه را تبیین کرده اند.
شکل (3) نیز مدل پژوهش را درحالت معناداری ضرایب(t-value) نشان می دهد. این مدل در واقع، معادلات اندازه گیری(بارهای عاملی) و ضرایب مسیر را با استفاده از آماره تی آزمون می کند.
اگر مقدار آماره تی خارج از بازه 96/1- تا 96/1+ قرار گیرد، بار عاملی یا ضرایب مسیر در سطح اطمینان 95/0 معنادار می باشد و اگر مقدار آماره تی درون این بازه قرار گیرد، بار عاملی یا ضریب مسیر معنادار نیست. اگر مقدار آماره تی خارج از بازه 58/2- تا 58/2+ قرار گیرد، بار عاملی یا ضریب در سطح اطمینان 99/0 معنادار است.
ارزیابی نیکویی برازش مدل
مدل PLS برخلاف مدلهای مبتنی بر کوواریانس فاقد شاخصهای متعدد برازش است؛ اما به اعتقاد آماتو و همکاران (2004)، شاخصGOF1 در PLS میتواند همانند شاخصهای برازش کلی مدل عمل کند و از آن برای بررسی اعتبار یا کیفیت مدل PLS بهطورکلی استفاده کرد. معیار GOFتوسط تننهاوس و همکاران(2004) ابداع گردید.
در تحقیق حاضر شاخص افزونگی معادل (5/0) و متوسط ضرایب تعیین معادل (0.445) است. مقدار GOF طبق فرمول زیر محاسبه گردید و برابر با (0.471) است که نشاندهنده برازش قوی مدل میباشد.
[1] . Goodness of Fit
فرمول (1) |
فرمول (2) |
پس از اعتبارسنجی مدلهای اندازهگیری نوبت به بررسی ساختاری تحقیق میرسد. در این قسمت و در جدول معیارهای اعتبار سنجی مدل ساختاری عنوان شده است.
جدول3. معیارهای اعتبارسنجی مدل ساختاری (Chin, 1998)
شاخص | تفسیر شاخص |
ضریب تعیین (R2) | واریانس توضیحی یک متغیر درونزا را نسبت به واریانس کل آن توسط متغیرهای برونزا اندازهگیری میکنند برای این شاخص مقادیر بزرگتر از 0.67، قوی، بزرگتر از 0.33 متوسط و کمتر از0.19، ضعیف تلقی می شوند. |
(β)ضرایب مسیر | ضرایب مسیر بین متغیرهای پنهان بر اساس علامات جبری، مقدار و معناداری، نوع رابطه بین دو متغیر را نشان میدهد. منفی بودن ضریب، رابطه عکس و مثبت بودن ضریب رابطه مستقیم بین دو متغیر را نشان میدهد. |
آزمون مدل ساختاری با استفاده از بررسی ضریب مسیر (β) یعنی اعداد روی مسیر، معنیداری ضرایب مسیر و مقادیر R2 یا واریانس تبیین شده فرضیههای پژوهش را میآزماید.
ضریب مسیر (ضریب بتا):
این ضریب نشاندهنده شدت و نوع رابطه بین دو متغیر پنهان است؛ و عددی بین 1- و 1+ میباشد. در
صورتیکه این عدد برابر با صفر شود نشان میدهد که هیچ رابطه خطی بین دو متغیر وجود ندارد، اگر مقدار آن بزرگتر از 6/0 باشد بیانگر رابطه قوی و اگر بین 6/0 و 3/0 باشد، رابطه متوسط و چنانچه کوچکتر از 3/0 باشد، رابطه ضعیف است.
ضریب تعیین در مدل ساختاری پژوهش
جدول 4. ضریب تعیین متغیرهای درونزای تحقیق
متغیر وابسته | ضریب تعیین R2 |
بانکداری کارآفرینانه | 0.891 |
با توجه به نتایج تحلیل مسیر، ضریب معناداری نظام خطمشی گذاری بر بانکداری کارآفرینانه برابر با 559/7 و بزرگتر از96/1 و ضریب مسیر آن 57/0است که تأثیر معنادار را نشان میدهد.
نتایج به دست آمده از آزمون مدل کلی پژوهش حکایت از برازش بالای مدل پژوهش دارد. بدین ترتیب فرضیههای مطرح شده پژوهش همگی مورد تأیید قرار میگیرند.
نتیجه و پیشنهادها
امروزه درآمدزایی برای بانکها بیش از پیش دشوار شده است. علت این مسئله را میتوان در تحولات محیطی کنونی و ملزومات قانونی شدیدتر در زمینه مدیریت ریسک جستجو کرد. برای مثال نتایج تحقیقی که دیلویت در سال 2017منتشر کرد، نشان میدهد پس از بحران مالی سال 2008، بانکهای اروپایی نتوانستهاند بازده سرمایه خود را به بیش از هزینه سرمایه خود برسانند. به همین ترتیب، تحلیلگران معتقدند تا پایان سال 2019، روند کاهش سودآوری بانکها کماکان ادامه خواهد یافت. در عین حال، تقریبا تمامی صنایع غیر بانکداری مانند جهانگردی درحال توسعه فناوریها و فرآیندهای آیندهنگرانه هستند تا خدمات خود را هرروز بهبود بخشند و انتظارات مشتریان خود از خدمات چهره به چهره را برآورده سازند. وقتی اینگونه صنایع سطح توقعات مشتریان را بالا ببرند، نواقص و کمبودهای صنعت پیر بانکداری آشکار میشود. در جهانی که پر از ایدههای نوآورانه و تجارب برتر در صنایع گوناگون است، صنعت بانکداری فرصتهای ازدسترفته زیادی دارد که باید به آنها بپردازد و در استراتژیهای توسعه خود سهم نوآوری و کارآفرینی در بانکداری را افرایش دهد. اقتصاد هر کشوری در راستای رسیدن به توسعه پایدار نیازمند تقویت زیر ساخت ها و بهره گیری از فرصت ها و ایدهها است. صنعت بانکداری در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نقش اصلی را در زمینه رقابت ایفا می نماید زیرا نظام اقتصادی این قبیل کشورها اساسا بانک محور است. در همین راستا، شاخص رقابت پذیری جهانی، بر اساس نظریه مراحل مختلف توسعه ی اقتصادی، سه مرحله را در توسعهی اقتصادی کشورها از یکدیگر بازشناخته است: در مرحله نخست اقتصاد کشورها مبتنی بر عوامل تولید است و کشورهایی که در این مرحله قرار دارند، به طور عمده با تکیه بر عواملی چون نیروی کار غیر ماهر و منابع طبیعی به رقابت میپردازند. همگام با بهبود رقابت پذیری کشورها، بهرهوری آنها و به دنبال آن دستمزد نیروی کار افزایش مییابد و در نتیجه، کشورها در مسیر توسعه به پیش میروند. این عوامل، کشورها را به سوی مرحله توسعه مبتنی بر کارایی سوق میدهد. در نهایت، با ورود کشورها به این مرحله، دستمزدهای بالا و سطح زندگی متناسب با آن تنها در صورتی حفظ خواهد شد که کسب وکارها توان رقابت با محصولات جدید و منحصر به فرد را داشته باشند.
در این پژوهش تلاش شده است عوامل و معیارهای اثرگذار نظام خطمشیگذاری بر بانکداری کارآفرینانه بررسی
شود. بر این اساس سه فرضیه مطرح شد که برای آزمون آنها از روشهای آزمون تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی میزان صحت فرضیهها استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش نشان میدهد:
در مرحله تدوین نظام خطمشی گذاری، تسهیل فرآیندها، تضمین اعتبار، بهبود دسترسی، تدوین قوانین مناسب و کاهش تشریفات از معیارهای نظام خطمشی گذاری هستند. بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون چارچوب مفهومی پژوهش، متغیرهای مشاهده شده»تدوین قوانین مناسب« با میزان 80 درصد(892/0)، »تسهیل فرآیندها« با میزان 70 درصد(842/0)، » بهبود دسترسی به تکنولوژی« با میزان 67 درصد(822/0)، »کاهش تشریفات زاید اداری« با میزان 65 درصد(812/0) به ترتیب تبیین کننده بانکداری کارآفرینانه هستند.
در مرحله اجرا نظام خطمشی گذاری، ایجاد رقابت های کارآفرینانه بین بانکها، توسعه شبکه های کارآفرینی، جلوگیری از تغییر متعدد قوانین و مقررات و برنامه ریزی و روش اجرا از معیارهای نظام خطمشی گذاری هستند. بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون چارچوب مفهومی پژوهش، متغیرهای مشاهده شده» برنامه ریزی و روش اجرا« با میزان 75 درصد(872/0)، » ایجاد رقابت های کارآفرینانه بین بانکها« با میزان 62 درصد(792/0)،» جلوگیری از تغییر متعدد قوانین و مقررات « با میزان 59 درصد (772/0) و »توسعه شبکه های کارآفرینی« با میزان 47 درصد(692/0) به ترتیب تبیین کننده بانکداری کارآفرینانه هستند.
در مرحله ارزیابی نظام خطمشی گذاری، سنجش رضایت مشتری، قوانین و مقررات و شاخص های مالی بانک (اتفاقات داخلی بانک) از معیارهای نظام خطمشی گذاری هستند. بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون چارچوب مفهومی پژوهش، متغیرهای مشاهده شده» قوانین و مقررات « با میزان 62 درصد (792/0)، » سنجش رضایت مشتری« با میزان 49 درصد(702/0) و » شاخص های مالی بانک (اتفاقات داخلی بانک)« با میزان 31 درصد (562/0) به ترتیب تبیین کننده بانکداری کارآفرینانه هستند.
پیشنهادهای پژوهش
به منظور ارتقای بانکداری کارآفرینانه بر اساس نظام خطمشیگذاری، پیشنهادهایی به شرح ذیل ارائه میگردد:
1. شبکههای اطلاعاتی خطمشی جهت ارتقای کیفیت تدوین خط مشیگذاری در بانکها طراحی شود؛
2. برگزاری دوره هاي آموزشی مستمر جهت به روز کردن و افزایش آگاهی و مهارت کارشناسان به ویژه تقویت سطح دانش فنی و تخصصی و مهارتهاي کارآفرینانه آنها در بانک طراحی و برگزار شده و زمینه لازم جهت عضویت کارشناسان در شبکه ها و انجمن هاي علمی و تخصصی فراهم گردد؛
3. ایجاد کانون ها یا اتاق هاي فکر متشکل از کارشناسان باتجربه و نوآور براي ایده پردازي در خصوص شیوه هاي بهبود عملکرد سازمانی به طور جدي مورد توجه مدیران سازمان قرار گیرد؛
4. افکار و ایده هاي نوآورانه کارشناسان در سازمان مورد استقبال قرار گرفته و به منظور تشویق افراد به ایده پردازي، پاداش مادي یا معنوي مناسب به آنها تعلق گیرد؛
5. امکان دسترسی کارشناسان به دانش و اطلاعات روزآمد از طریق توسعه و تقویت زیرساخت هاي فناورانه لازم از قبیل ارتباطات شبکهاي، مدیریت اسناد و پایگاه دادهاي و موتورهاي کاوش و بازیابی اطلاعات و یکپارچه و به روز کردن سیستمهاي اطلاعاتی سازمان، تسهیل شود؛
6. مدیران سازمان به تشکیل تیم هاي کاري و انجام کارهاي گروهی بیشتر از کارهاي فردي بها داده و شرایط لازم را براي انجام چنین فعالیت هایی فراهم نمایند.
7. به منظور اجرای موفقیت آمیز الگوی بانکداری کارآفرینانه بر اساس نظام خطمشی گذاری، این چارچوب باید به صورت منظم و مستمر مورد پایش و کنترل قرار گیرد تا انحرافات از اهداف و برنامه های آن مورد شناسایی قرار گرفته و اصلاح شود. بدین منظور، تدوین ابزارها و سنجههای مناسب برای سنجش اثرات اجرای این الگو در دوره های زمانی مشخص، میتواند در صورت لزوم اقدامات اصلاحی مناسبی را در اختیار مدیران بانکها قرار دهد.
منابع
- الوانی، سید مهدی ( 1386). تصمیمگیری و تعیین خطمشی دولتی. تهران: سمت.
- الوانی، مهدی ( 1376). تصمیمگیری و خطمشی دولتی، تهران، ،سمت.
- جانقربانیان؛ زهرا ؛ کامکار، منوچهر؛ سماواتیان، حسین(1389). پیش بینی رفتارهای کارآفرینانه بر اساس حمایت سازمانی ادراک شده و هوش هیجانی، صنعت و کارآفرینی، شماره 48، تیرماه.
- حسینی مقدم، سید محمد رضا ؛ حجازی، سید رضا(1393). تأثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد بانکها با متغیر میانجی بازارگرایی، فصلنامه توسعه کارآفرینی، دوره 7، شماره 2 ( شماره پیاپی 24)، صفحه 211-229.
- داناییفرد، حسن ؛ شکری، زینب ؛ فانی، علیاصغر ؛ فروزنده، لطف الله(1396). ارائه الگوی عوامل تأثیرگذار بر ارزشیابی کیفیت خط مشیهای عمومی ایران، فصلنامه مدیریت نظامی، دوره 16، شماره 64، زمستان، صفحه 42-66.
- داناییفرد، حسن ( 1388). تحلیلی بر موانع تولید دانش در حوزة علوم انسانی: رهنمودهایی برای ارتقای کیفیت ظرفیت سیاست ملی علم ایران. فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست علم و فناوری، سال دوم، شمارة 1.
- داوری،علی(1392). ارائة مدل نظام خط مشي گذاری توسعة کارآفريني، چشم انداز مديريت دولتي، شماره 11،صص33-50.
- درویش، حسن ؛ الوانی، سید مهدی ؛ صالحی صدقیانی، جمشید ؛ عباس زاده، حسن(1390). عوامل مؤثر بر گرایش به کارآفرینی در بانکهای خصوصی ایران، مطالعات مدیریت (بهبود و تحول)، دوره 18، شماره 66، زمستان، صص 79-99.
- شریف زاده، فتاح ؛ قربانی زاده، وجه الله؛ سیدنقوی، میر علی؛ حسین پوری، مهدی(1396). ارزیابی مؤلفههای مؤثر بر خطمشی گذاری در صنعت نفت و گاز از منظر کارآفرینی، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مدیریت سازمان های دولتی، دوره 4، شماره 3 (پیاپی 15)، تابستان ، صص 146-165.
- فارسیجانی، حسن ؛ فرضیپور صائن، رضا ؛ ترابی پور، سید محمدرضا(1390). بررسی و تبین نقش کارآفرینی در عملکرد مدیریت زنجیرهی سرد (موردکاوی: صنایع غذایی)، فصلنامه توسعه کارآفرینی، دوره 4، شماره 3 (13) ، پاییز ، صفحه 89-108.
- فرهادی قشلاقی، داریوش ؛ رضوی مهر، نرگس السادات ( ۱۳۹۳). نقش گروههای ذی نفوذ بر فرایند خط مشی گذاری توسعه کارآفرینی مورد مطالعه: دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، دومین همایش ملی کارآفرینی و رقابت پذیری، ساری، مرکز کارآفرینی و ارتباط با صنعت دانشگاه مازندران.
- گیوریان، حسن و ربیعی مندجین، محمدرضا( 1384). تصمیمگیری و تعیین خطمشی دولتی، تهران، یکان.
- ناهید، مجتبی؛ گلابی، امیر(1391). توصیفی از استراتژی کارآفرینی سازمانی بر اساس مدل موریس،بررسی های بازرگانی، شماره 53، خرداد وتیر.
- هاولت، مایکل و رامش، ام ( 1380). مطالعه خطمشی عمومی. ترجمه عباس منوریان و ابراهیم گلشن. مرکز آموزش مدیریت دولتی.
- Antoncic, Bostjan & Hisrich, Robert D. (2004). "Corporate Entrepreneurship Contingencies and Organizational Wealth Creation", Journal of Management Development, Vol 23, No 6, PP 518-550.
- Armeli, S., Eisenberger, R., Fasolo, P., & Lynch, P (1998), Perceived organizational support and police performance. Te moderating influence of socio emotional needs. Journal of Applied Psychology, 83, 297–288.
- Barclay, D., Higgins, C., & Thompson, R. (1995). The partial least squares approach to causal modeling: personal computer adoption and use as an illustration, technological studies, 2(2), 285-309.
- Covin, J. G., & Slevin, D. P. (1991). Strategic Management of Small Firms in Hostile and Benign Environments. Strategic Management Journal, 10, 75–87.
- Dess G, Lumpkin G, Covin J (1999) Entrepreneurial strategy making and firm performance: tests of contingency and configurational models. Strateg Manag J 18:677–695.
- Eisenberger, R., Huntington, R., Hutchison, S., & Sowa, D (1986), Perceived organizational support. Journal of Applied Psychology,(3)71, 507–500
- Glaser, B. G. (2003). The grounded theory perspective II: Description’s remodeling of grounded theory methodology. Mill Valley, CA: Sociology Press.
- Hill, M. Elizabeth(2013), "The Development of an Instrument to Measure Intrapreneurship: entrepreneurship within the corporate setting". Journal of Marketing, Vol. 57:44-56.
- Hornsby, J. S., Kuratko, D. F., & Zahra, S. A(2002). Middle managers’perception of the internal environment for corporate entrepreneurship: assessing a measurement scale, Journal of Business Venturing, Volume 17, Issue 3, May 2002, Pages 253-273.
- Kuratko, D. F. Hodgetts, R. M (2001), Entrepreneurship: A contemporary approach (5th Ed.), Fort Worth: Harcourt College.
- Kuratko, D. F., Ireland, R. D., Covin, J. G., & Hornsby, J. S (2005). A model of middle level managers’ entrepreneurial behavior. Entrepreneurship Teory and Practice, 11,-716–699
- Kuratko, D. F. Hornsby, J. S. Corso, L. M (1996), “Building an adaptive firm”, Small Business Forum, Vol. 14, No. 1, pp. 41-48.
- Laursen, K., Foss, N(2003). New human resource management practices, complementarities and the impact on innovation performance, Cambridge Journal of Economics, 2003, vol. 27, issue 2, 243-263
- Lumpkin, G. T. Dess, G. G (1996), “Clarifying the entrepreneurial orientation construct and linking it to performance”, Academy of Management Review, Vol. 21, No. 1, pp. 135-172.
- Lundstrom, A., Stevenson, L.(2001) .Entrepreneurship Policy for the Future, Swedish Foundation for Small Business Research, Chapter7, 130-147.
- Plummer, L. A. & Acs, Z. J. (2012). Localized competition in the knowledge spillover theory of entrepreneurship. Journal of Business Venturing Published online 17, Nov 2012.
- Pinchot, G (1985), Intrapreneuring: Why you don't have to leave the corporation to become an entrepreneur, New York: Harper & Row Publishers.
- Rhoades,L., Eisenberger, R(2002). Perceived organizational support:A review of the literature, Journal of Applied Psychology,87(4),698-714.
- Strauss, A., & Corbin, J. (1998). Basics of qualitative research: Grounded theory procedures and techniques, 2nd ed. Thousand Oaks, CA: Sage
- Stevenson, L. & Lundström, A., (2007), Dressing the emperor: the fabric of entrepreneurship policy, in D. B. Audretsch, I. Grilo, & A. R. Thurik (eds). Handbook of Research on Entrepreneurship Policy. Cheltanham: Edward Elgar, pp. 94 - 129
- Terjesen, S. &Wang, N. (2013). Coase on entrepreneurship. Small Business Economics, 40, 173–184.
- Zahra, S.A; Covin, j.g. (1995). Contextual influences on the corporate entrepreneurship - performance relationship: a longitudinal analysis, Journal of business venturing, 10(10): 43-58.
- Zahra, Sh. A. (1993). Environment, Corporate Entrepreneurship, and Financial Performance: A Taxonomic Approach. Journal of Business Venturing, 8(4), 319-340.
- Zampetakis, L. A., Beldekos, P., & Moustakis, V.S (2009), Day-to-day’entrepreneurship within organizations: Te role of trait Emotional Intelligence and Perceived Organizational Support. European Management Journal, 27,165-175.
Presentation of the model of the influential factors of entrepreneurial banking based on the policy framework
Background: In recent years, entrepreneurship has become one of the main streams in the field of economics, in which the need for an entrepreneurial policy-making system and its implementation in banking has become one of the most complex issues for managers.
Purpose: The purpose of this study was to investigate the effect of entrepreneurial banking on the policy-making system in Sepah Bank using mixed method.
Methods: The statistical population of the study consisted of 105 managers of Bank Sepah Branches. By stratified random sampling method, 83 people were selected as sample based on Cochran formula. The data gathering tool was a questionnaire whose validity was confirmed by the faculty members and its reliability was confirmed by the combination of reliability and alpha Cronbach. Accordingly, after investigating the literature of the research and making comments on the experts in the field of policy making, effective factors were identified.
Results: Data analysis with structural equation modeling was performed using partial least squares method and Smart PLS software. The results of the research indicate that the components of the policy-making system in the bank have a positive and significant effect in terms of entrepreneurship with a coefficient of 0.57.
Key words: Entrepreneurial banking, Policing system, Bank Sepah
[1] . Hill
[2] . Lee et al
[4] . Covin and Slevin
[5] . Laursen and Foss
[6] . Kuratko, D. F., Ireland, R. D., Covin, J. G., & Hornsby
[7] . Eisenberger, R., Huntington, R., Hutchison, S., & Sowa
[8] . Rhoades, and Eisenberger
[9] . Zampetakis, L. A., Beldekos, P., & Moustakis
[10] . Armeli, S., Eisenberger, R., Fasolo, P., & Lynch
[11] . Lundstrom and Stevenson
[12] . Pinchot
[13] . Acs
[14] . Terjesen &Wang
[15] . Plummer & Acs
[16] . Strauss, & Corbin
[17] . Glaser
[18] . Average Variance extracted
[20] . Barclay