The Function of Satire and Ironical Metaphor in Resistance Literature of the Constitutional Revolution
Subject Areas :مرضیه قاسمي جوجیلی 1 , mohamadreza yousefi 2 , reza fahimi 3
1 - دانشگاه آزاد واحد ساوه
2 - جامعه قم
3 - university azad save
Keywords: resistance poetry, Constitutional Revolution, satire, sarcastic metaphor, Farrokhi Yazdi, Aref Qazvini.,
Abstract :
The Constitutional Revolution era is one of the most brilliant periods of Persian resistance poetry. Poets of this time effectively employed poetic tools to enlighten the public and articulate fundamental rights that had been denied to them for centuries. Satire was one of the most impactful methods used, mitigating the harshness of criticism against the government and social issues with the sweetness of wit. Sarcastic metaphor has long been a prevalent technique in satire, especially social satire, and in this period, it was further influenced by Western literature with the addition of irony. This paper employs a descriptive-analytical approach to examine the function of satire, particularly the use of sarcastic metaphor, in the resistance poetry of the Constitutional Revolution, with a focus on Farrokhi Yazdi and Aref Qazvini. The findings reveal that these poets satirized five main themes: criticism of government officials, including the Shah, ministers, and representatives; the absence of freedom of speech, individual, and social liberties; the tyranny of rulers over the country and its people; condemnation of foreign interference, especially by Russia and England; and highlighting the ignorance, neglect, and illiteracy of the people. Through the sweet language of satire, these poets ridiculed the self-proclaimed gods among men. Sarcastic metaphor served as a means for poets to evade the consequences of their sharp criticisms of the powerful, as it could be interpreted as a joke or jest. The research indicates that criticism of the ruling class was more frequently expressed through irony, while the reflection of their oppression of the people was conveyed through sarcasm and contrast. Moreover, themes such as criticism of foreign interference were manifested in the form of verbal satire or metaphorical sarcasm.
منابع
1- قرآن کریم. (1371). ترجمه عبدالمحمّد آیتی، تهران: سروش.
2- اسلامي راد، زهرا (1382). راز طنزآوري. ميراث شهاب. شماره 13و14.
3- آقاحسینی، حسین (1382). نقد و تحلیلی بر استعاره عنادیه در کتب بلاغی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره3.
4- بهره مند، زهرا (1361). آيرونی و تفاوت هاي آن با طنز و صنايع بلاغی مشابه، فصل نامه زبان وادب پارسی، شماره، 45 صص10- 46.
5- پاينده، حسين (1385). نقد ادبي و دموكراسي. تهران: نیلوفر.
6- تفتازانی، سعدالدین (1411). مختصرالمعانی، قم، دارالفکر، هشتم.
7- توکلی مقدم، صفيه و دیگران (1393). شگردهاي طنزپردازي در رمان مدار صفر درجه، احمد محمود، مطالعات داستاني، سال دوم، شماره سوم، بهار.
8- حائری، هادی (1364). عارف قزوینی شاعر ملی ایران، تهران: جاویدان.
9- حاتمی، حافظ (1395). زاهد عالی مقام (صنعت تهکّم در شعر حافظ)، پژوهش¬های ادبی و بلاغی، سال چهارم، شماره 16 پاییز، صص 91-100.
10- حافظ شیرازی (۱۳۷۵). دیوان حافظ، پرویز ناتل خانلری، ج. ۲. تهران: خوارزمی.
11- خرمشاهی، بهاءالدین (1384). تأملی انتقادی بر مقاله استاد شفیعی کدکنی، بخش سوم، حافظ، شمارۀ 23، صص73- 74.
12- داد، سیما (1383). فرهنگ اصطلاحات ادبی. چاپ دوم، تهران: مروارید.
13- دهخدا، علی اکبر (1385). لغت نامه، تهران، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
14- شبان قوچان عتيق، کبری و دیگران (1399). تحليل شگردهاي هنري آيرونی در اشعار سعدي شيرازي، فصل نامه تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسی (دهخدا) دوره 12، شماره 44 ، تابستان، صص191 تا 218.
15- شفیعی کدکنی (1380). طنز حافظ، سالنامه گل آقا، تهران.
16- شکری، غالی (1366). ادب مقاومت، ترجمه محمدحسین روحانی، تهران، نو.
17- شمیسا، سیروس (1387). بیان، تهران، میترا، سوم.
18- صالح ساداتی، سیده صغری و علی رضا فولادی (1395). بررسی انواع طنز و شگردهاي طنزپردازي در اشعار مهدي اخوان ثالث، مجموعه مقالات یازدهمین گردهمایی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی، گیلان.
19- طالبیان، یحیی و فاطمه تسلیم جهرمی (1388). ویژگی هاي زبان طنز و مطایبه در کاریکلماتورها، فنون ادبی، دانشگاه اصفهان، ش 1،ص40 .
20- عارف قزوینی (1389)، دیوان، به کوشش مهدی نورمحمدی، تهران: سخن.
21- غلامحسين زاده و ديگران (1390). مقايسة آيروني با صناعات بلاغي فارسي، فصلنامة زبان و ادبيات فارسي سال19، شمارة70 صص107- 135.
22- فتوحی، محمود (1391). سبک شناسی و نظريه ها، رويکردها و روش ها، تهران: سخن.
23- فرخی یزدی (1363). دیوان، به کوشش حسین مکی، هفتم، تهران: امیرکبیر.
24- کاکایی، عبدالجبار (1385). بررسی تطبیقی موضوعات پایداری در شعر ایران و جهان، چاپ دوم، تهران، پالیزبان.
25- گوهری، محسن (1389). اصالت سبک شعر پایداری ایلام با محوریت اشعار پایداری عبدالجبار كاكایی و عبدالحسین رحمتی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اراک.
26- مولایی¬نیا و همکاران (1393). بررسی اغراض بلاغی اسلوب های تهکّم و استهزاء در قرآن کریم، پژوهش های ادبی- قرآنی، سال دوم، شماره دوم.
27- ميرصادقي، جمال (1377). واژه نويسي نامة هنر داستان. تهران: كتاب مهناز.
28- _______ ، ______ (1382). داستان نويسهاي نام آور معاصر ايران. تهران: اشاره.
29- همایی، جلال¬الدین (1383). فنون بلاغت و صناعات ادبی، چاپ بیست و دوم، تهران: هما.
مجله ادبیات فارسی، دوره 20، شماره 39، پاييز 1403، صفحه 16-1 |
کارکرد طنز و تهکم در ادبیات پایداری دوره مشروطه
مرضیه قاسمی جوجیلی1 ، محمدرضا یوسفی2* ، رضا فهیمی3
1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامي، ساوه، ایران.
2* دانشيار، گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه قم، قم، ایران.
3 دانشيار، گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد ساوه، دانشگاه آزاداسلامی، ساوه، ایران.
نویسنده مسئول : Email: myousefi46@yahoo.com
تاریخ دریافت: 13/05/1403 / تاریخ پذیرش: 24/09/1403
چکیده
یکی از دورههای درخشان شعر پایداری فارسی عصر مشروطه است؛ زیرا شاعران از ابزار شعر به بهترین نحو در تنویر افکار مردم و بیان حقوق اولیهای که قرنها از آن محروم بودند استفاده کردند. یکی از روشهای تاثیرگذار، شیوه طنز است. در این روش، تلخی نقد حکومت و انتقادهای اجتماعی با شیرینی حاصل از شوخطبعی گرفته میشود. از دیرباز استعاره تهکمیه از مرسومترین شگردهای طنزهای اجتماعی بود، در دوره اخیر، تحت تأثیر ادبیات فرنگی، آیرونی نیز بر آن افزودهشد. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی کارکرد طنز خصوصاً استفاده از استعاره تهکمیه در شعر پایداری مشروطه با تکیه بر اشعار فرخییزدی و عارف قزوینی بررسی شدهاست. نتایج بهدست آمده نشان میدهد شاعران در پنج محور: نقد دولتمردان اعم از شاه و وزیر و وکیل؛ نبود آزادی بیان، آزادیهای فردی و اجتماعی؛ ظلم و ستم حکام بر کشور و ملت؛ تقبیح دخالتهای بیگانگان مشخصا روسیه و انگلستان؛ برجستهسازی جهل و غفلت و بیسوادی مردم با زبان شیرین طنز، فرمانروایانی را که خدایان خودساخته بودند به سخره گرفتهاند. کارکرد استعاره تهکمیه نوعی راه گریز شاعر از عواقب نقدهای تند و تیز ارباب قدرت به شمار میرود؛ زیرا میتوان آن را به شوخی و مطایبه هم تفسیر کرد. نتیجه پژوهش نشان میدهد نقد طبقه حاکمه بیشتر در قالب آیرونی پژواک دارد و بازتاب ستم آنان بر مردم در شگرد تهکم و تقابل بیان شده است. ضمن اینکه موضوعاتی مانند انتقاد از دخالت بیگانگان در شکل طنز کلامی یا تهکم تعبیری جلوه نموده است.
کلیدواژه: شعر پایداری؛ ادبیات مشروطه؛ طنز؛ تهکم؛ فرخی یزدی؛ عارف قزوینی.
1- مقدمه
دوره مشروطه دوره گذار از سنت به مدرنیته است. پیشرفتهای علمی جهانی و آشنایی مردم ایران با آن، سبب شد مضامین جدیدی وارد ایران شود. مطرح شدن موضوعاتی مانند آزادی، مردمسالاری، قانون، حقوق فردی و اجتماعی در ادبیات و شعر فارسی هم وارد شد. نبودن یا کم بودن آزادی بیان و فشار سیاستمداران و زورمندان باعث شد در برههای از زمان شاعران ناچار شدند در قالب آرایههای ادبی و در پوشش و لفافهای که در نگاه نخست مطالبات بر حق و نقدهای اجتماعی حقیقی در آن دیده نشود بیان کنند. شگرد طنز و بهره بردن از زبان طنز و شوخ طبعی همیشه طرفداران زیادی در جامعه داشته است. به همین جهت انواع شگردهای آن نظیر تهکم، شوخی، هجو، هزل، آیرونی، کنایه، استعاره عنادیه و تهکمیه در ادبیات مشروطه کاربرد دارد. در طنز اصالت با زیبایی باطنی است نه زیبایی ظاهری؛ زیرا صورت و معنا با هم درآمیختهاند و از هم تفکیک نمیشوند. از آنجا که طنز وسیله تفکر و تامل درباره واقعیتها و موثر در تغییر وضع مطلوب است از استعاره، کنایه و ایهام بسیار بهره میگیرد. نکته قابل تامل ماجرا آنجایی است که شاعران مضامین پایداری را در قالب طنز و تهکم ریخته به مخاطب خویش انتقال میدهند. در این نوشتار کارکرد طنز و استعاره تهکمیه و زیرشاخههای آن در شعر پایداری دوره مشروطه با تکیه بر سرودههای دو شاعر این عصر یعنی فرخی یزدی و عارف قزوینی بررسی میگردد.
1-1- بيان مسأله
این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در عصر مشروطه شاعران از کدامیک از شگردهای مرسوم طنز برای تنویر افکار مردم و تهییج آنان به حضور در صحنه اجتماع و پایداری در برابر ارباب قدرت بهره بردهاند.
1-2- سوالات تحقیق
ضرورت و اهمیت این پژوهش، پاسخ به این سؤالات است:
1. کارکرد طنز در اشعار دوره مشروطه بیشتر جنبه سرگرمی و شوخی دارد یا اغراض دیگری را در پي دارد؟
2. شاعران دوره مشروطه کدام اشخاص يا گروهها را مورد حمله قرار دادهاند و هدفشان چه بوده است؟
3. شاعران دورة مشروطه از چه خط فکري پیروی میکردهاند؟
1-3- فرضیههای تحقیق
1. به نظر میرسد کارکرد طنز در شعر مشروطه بیشتر جبنه روشنگری داشته زیرا اوضاع حاکم بر جامعه کمتر به شاعر اجازه میداده است بیپروا سخنش را بگوید.
2. بررسی اولیه حاکی از آن است که طبقه حاکمه به ویژه شخص شاه، نخست وزیر و کابینه و نیز نمایندگان مجلس بیش از همه هدف حملات طنزآمیز شاعران قرار گرفتهاند و هدف از این حملهها، عملکرد غلط آنان در مواجهه با مردم از یکسو و اجازه دادن به بیگانگان برای مداخله در امور داخلی بوده است.
3. و به نظر میرسد خط فکري آنها از یک منبع سرچشمه میگیرد و آن وطندوستی و آزادی، بوده است.
1-4- پیشینۀ تحقیق
در این موضوع پژوهشهای متنوعی انجام گرفته که میتوان به آنها اشاره کرد: عزت الله مولایی نیا؛ رسول دهقان ضاد؛ مرضیه سادات کدخدایی (1392)، در مقالة «بررسی اغراض بلاغی اسلوبهای تهکّم و استهزاء در قرآن کریم» به بررسی اغراض بلاغی در قرآن پرداخته و بر این باورند که بررسی این اغراض در کشف مقاصد هدایتی قرآن موثر است. سهراب مروتی و قدرت ذوالفقاریفر (1384)، در مقالة «طنز در قرآن کریم» گفتهاند خداوند از طنز به عنوان یک شیوة موثر برای انذار بهره گرفته و با شیوههایی نظیر تهکم، تمثیل و تشبیه طنز را به کار برده است. غلامحسین غلامحسین زاده و زهرا لرستانی (1388)، در مقالات شمس، آیرونی را نوعی دوگانگی بیانی خلاف انتظار یا استنباط خلاف مقصود دانسته و انواع آیرونی را در مقالات شمس تبریزی بررسی نمودهاند. به نظر نویسندگان روش شمس در کاربرد آیرونی اصلا تصنعی نیست و او برای برجسته کردن سخنش از آیرونی استفاده کرده است. عبدالامیر چناری (1384)، در مقالة «طنز در شعر حافظ» طنز را به عنوان یک عنصر بلاغی در شعر حافظ بررسی نموده و آنها را در 12 اسلوب طبقهبندی کرده است. به استناد این مقاله طنزهای حافظ را میشود در دو دسته حکومتی و دینی از نظر محتوا و مضمون تقسیمبندی کرد. نویسنده بر این باور است که صورت طنزهای حافظ غالبا حاصل گرد آمدن عناصر ناسازگار، جانبداری از باطل و مغالطه عمدی به گونه ظریف و پنهان است.
توضیح اینکه پژوهشهای مذکور چندان ارتباطی با موضوع این مقاله ندارد و پژوهش حاضر در نوع خود مسبوق به سابقه نیست.
1-5- روش تحقیق
این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای دادههای کتابخانهای به بررسی و تحلیل کارکردهای طنز و تهکم در شعر پایداری دوره مشروطه میپردازد.
2- بحث و بررسی
در سر آغاز بحث لازم است ادبیات پژوهش به خواننده معرفی گردد تا بتواند زودتر و بهتر با متن نوشتار و اغراض نویسندگان آن ارتباط برقرار کند.
2-1- ادبیات پایداری
مفهوم مقاومت، پایداری و دفاع، مفهومی عام در فرهنگ ملتهاست. این مفهوم در میان تمام ملل آزاده مفهومی کاملا ارزشی تلقی میشود؛ زیرا یک واکنش ارادی و آگاهانه در برابر تهاجم ظالمانه است. از منظر ادب مقاومت، پایداری، دفاع، جنگیدن، کشتن، ویران کردن و کشته شدن موضوعاتی حاوی ارزش تلقی میشود؛ اما از منظر ادب جنگ، همین موضوعات ضد ارزش، منفی، نفرت آور و سبعانه است (کاکایی،1385 :9). ادبیات پایداری به مجموعه آثاری اطلاق میشود که از زشتیها و پلشتیهای بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه حوزه های سیاسی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی با زبانی هنری سخن میگوید. برخی از این آثار پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان، به نگارش تاریخ آن میپردازد (شکری،1366: 10). یکی دیگر از پژوهشگران و نویسندگان عرصه ادبیات پایداری در تعریف این ادبیات مینویسد: ادبیات مقاومت در معنای جنگ با بیگانه، بازتاب روحی – روانی نسلی است ایستاده در مقابل یک رویداد تاریخی و نشان از مشارکت و مباشرت آن نسل در همدلی و همراهی یکدیگر در برابر آن رویداد دارد. (کاکایی،1385: 9) ادبیات پایداری عبارت است از آثاری که تحت تاثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانونگریزی و قانون ستیزی و ... در برابر پایگاههای قدرت شکل میگیرند. بنابراین جانمایه این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادی است. به عبارتی سادهتر، سرودهها و نوشتههایی که موضوع اصلی آن دعوت مردم به مبارزه و پایداری در برابر متجاوزین باشد، تحت عنوان ادبیات پایداری و مقاومت قابل تقسیم بندی است (گوهری،1392: 21).
2-2- طنز
طنز واژهای است که هر کسی تعریفی از آن در ذهن دارد و در بسیاری از اوقات با واژههای دیگر اشتباه گرفته میشود و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرد. طنز با بذله (استهزا و مسخره)، مطایبه (با هم شوخیکردن)، مزاح (خوشمزگی) فکاهه (خوشطبع بودن). فکاهه و هزل دارای جنبه عمومی است. لطیفه (نکته نغز، سخن نیکو)، هزل (بیهودگی) و هجو (نکوهیدن) متفاوت است و هر واژه معنا و جایگاه خاص خود را دارد. طنز در لغت به معنای ریشخند، مسخره کردن، ناز کردن، طعنهزدن مسخره، طعنه، سرزنش و ناز، سخن به رموز گفتن، سخریه، عیب کردن، لقب کردن، به کسی خندیدن و فسوس کردن است و در اصطلاح: انتقادی سازنده، دوپهلو و چندلایه است که ظاهری خندهدار دارد و در باطن آن منطق و استدلال نهفته است. مقام معظم رهبری میفرمایند: «طنز سخنی جدی و تفهیم حقیقت بدون تلخی و با لعاب نازکاندیشی و نازکگویی، ظریفکاری و لطیفهپردازی است و با مقوله فکاهی و مطایبه متفاوت است و این امر باید در موضوعات گوناگون مورد توجه قرار گیرد» (روزنامه همشهری پنجشنبه11 مرداد ,1375). طنز انواع مختلفی دارد مانند طنز تمثیلی، تفسیری، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، ادبی و… . دکتر شفیعی تصویر هنری اجتماع نقیضین و ضدین» را طنز مینامد (شفیعی کدکنی، 1380: 50) خرمشاهی در تعریف طنز مینویسد: «کلامی است که به دلایل مختلف از جمله نفی عادات و آداب خشک و خشن و سنگین و فشارآور یا تجاهلالعارف و خود را به کوچۀ علی چپ زدن یا مغالطه یا حسن تعلیل یا آوردن عذر بدتر از گناه پدید میآید» (خرمشاهی،138۴ :74)
طنز را سه عنصر اصلی میسازد: خنده مایه، انتقاد اجتماعی و اصلاح طلبی. طنز و عناصر آن از دو منظر قابل بررسی است: نخست از منظر نقد جامعهشناسانه كه با نگاه اصلاحگرايانه به جامعه و مسائل اجتماعی، در پی نشاندادن نقايص و كمبودهاست، از سوی ديگر نگاه زيباشناسانه به طنز است كه بر عناصر و شگردهای طنزپردازی و ابعاد هنری آن تأكيد میكند. نكتة اساسي در كار طنزپرداز آن است كه بايد علاوه بر تحقق اهداف اصلی خود، به اندازهای متنوع و طنّازانه عمل كند كه رضايت مخاطب را جلب كند. جلب نظر مخاطب تا اندازۀ بسياری به شگردهای هنری و سبك طنزپردازی نويسندهای بستگی دارد كه مخاطب را در حال و هوای طنز قرار میدهد. (توکلی مقدم و دیگران،1393 :7)
طنز از جنبههاي مضمون، تقسیمات گوناگونی را میپذیرد؛ که در ذیل به آنها اشاره میشود؛ 1. طنز فردي؛ این گونه طنز، بیشتر به صورت هجو نمایان شده است. 2. طنز فلسفی؛ نمونه این طنز را میتوان در برخی از ابیات حافظ مشاهده کرد؛ که چون و چرایی در کار جهان را پیش میکشد. 3. طنز عرفانی؛ این گونه طنز در آثار عطار نیشابوري و مولوي و برخی دیگر از ادبا به چشم میخورد. 4. طنز اجتماعی؛ این نوع طنز، آن قدر حایز اهمیت است؛ که برخی، طنز را منحصر در آن کردهاند و واژه طنز را متبادر در این نوع طنز میدانند 5. طنز سیاسی؛ این نوع طنز، در زمانهاي گذشته اغلب از زبان دلقکهاي درباري و دیوانهنمایان شنیده میشد و پس از آن نیز در آثار ادباي گوناگون مانند حافظ و عبید زاکانی نمود پیدا کرد. 6. طنز خانوادگی؛ این نوع طنز جدید است؛ که بر اثر توسعه شهرنشینی به وجود آمده است. (صالحی ساداتی و فولادی، 1395: 1733).
2-3- استعاره
از ریشه "ع و ر" به معنای عاریه خواستن و عاریه گرفتن از اصطلاحات علم بیان است. در تعریف استعاره گفتهاند: کاربرد لفظ در معنای غیر حقیقی آن همراه با علاقه تشابه میان معنای حقیقی و مجازی و قرینهای که مانع از اراده معنای حقیقی شود. استعاره نوعی مجاز لغوی بر مبنای علاقه مشابهت است. مثلا کسی به انسان شجاعی بگوید شیر؛ رابطه میان معنی حقیقی (شیر) و معنی مجازی (انسان شجاع) شباهت است. استعاره را تشبیه مختصر نیز نامیدهاند؛ یعنی تشبیهی که یکی از دو رکنش (مشبّه یا مشبّهٌبه) حذف شده. این تعریف استعاره از زمان عبدالقاهر جرجانی رایج بوده است. استعاره انواع مختلفی دارد از جمله مرشحه، مصرحه، مکنیه، وفاقیه، عنادیه یا تهکمیه.
2-4- مجاز
یعنی به کار بردن کلمه در معنای غیر حقیقی خود. شرط مجاز وجود قرینه و علاقه(رابطه) بین معنی حقیقی و معنی مجازی است. مهمترین نوع مجاز، استعاره است زیرا بر پایه تصویرسازی و تخیل است. استعاره مربوط به دانش بیان است زیرا در بیان فقط ابزار تصویرسازی و تخیل مد نظر است، اما دیگر انواع مجاز در علم معناشناسی بحث میشود. مجاز در اسم است نه در فعل، اگر در فعل رخ دهد فعل به عنوان مصدر (اسم ) تاویل میگردد.
2-5- علاقه تضاد:
زمانیست که واژهای متضاد در معنای ضد آن به کار رود. مثال: چه عالی؟ (چقدر افتضاح و بد است.) مجاز با علاقه تضاد استعاره تهکمیه نامیده میشود.
2-5-1- استعاره تهکمیه
تهکم یعنی مسخره. در لغتنامه تهکمی [ ت َ هَ ک ْ ک ُ ] (ص نسبی) فسوسی. مسخرهای.
بودم حکیم سوزنی از چند سال باز |
| تا سالمند گشتم و گشتم تهکمی، سوزنی | (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) |
استعاره تهکمیه یکی از اقسام استعاره عنادیه است. «تهکم» در لغت به معنای استهزا و در اصطلاح علمای بلاغت، سخنی است که در ضد معنای ظاهری یا مخالف آن استعمال شود؛ مثلا در ظاهر جدی است ولی در باطن شوخی؛ ظاهرش ستایش و باطنش نکوهش است.
2-5-1-1- استعاره عنادیه
استعاره به اعتبار امکان اجتماع مستعارٌله و مستعارٌمنه و عدم آن، دو نوع است: 1. استعاره عنادیه 2. استعاره وفاقیه. استعاره عنادیه آن است که اجتماع مستعارٌله و مستعارٌمنه ممکن نباشد، و آن نیز بر دو قسم است: استعاره تهکّمیه و استعاره تملیحیه. این دو در جایی است که ضدین یا نقیضین به جای هم آورده شوند، که اگر به قصد «تهکم» و «استهزا» باشد استعاره تهکّمیه نامیده میشود؛ و اگر به قصد مزاح باشد آن را استعاره تملیحیه گویند، مانند:
1. فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیم(آل عمران/ 21). در اینجا «بشارت» که به معنای خوشخبری است، برای ضدش (انذار) استعاره آورده شده است تا افاده تهکّم و استهزا کند.
2. إِنَّکَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ (هود/ 87) که قوم شعیب در مقام استهزا و تملیح، به وی گفتهاند.
مثلاً اگر درباره شخص ترسو گفته شود: "رایت اسدا" یا درباره انسان ممسک بگویند: "رایت حاتما" به قصد تملیح و تهکم به کار رفته است.
آنچه در برخی از کتابهای بلاغی در باره بعضی از استعارهها از جمله «استعاره عنادیه» آمده بر مبنای تشبیه نیست یعنی نمیتوان اساسا با واژهای که مستعار نامیدهاند تشبیهی ساخت و آن را یک طرف تشبیه قرارداد در نتیجه جامع یا وجه شبهی نیز در میان نخواهد بود تا عکس آن برای طنز یا تمسخر به کار گرفته شود .از فروع استعارۀ عنادیه، استعارۀ تهکمیه است که در طنز به کار میرود. در این استعاره ربط بین مستعارله و مستعارمنه کمال تضاد است نه شباهت و از این رو بهتر است مجاز به علاقۀ تضاد گفته شود (آقاحسینی، 1382 شماره3). استعاره عنادیه را متضاد استعاره وفاقیه میدانند معمولاً این دو را همراه با یکدیگر ذکر میکنند. استعاره عنادیه آن است که جمع مابین مستعارمنه و مستعارله ممکن نباشد مانند بشّرهُم بعذابٍ الیمٍ. بشارت در اصل به معنای خبر خوش دادن است، در این مورد به قصد تهدید و بیم دادن استعاره شده است. از آنجا که مابین بیم و امید موافقت نیست به این مناسبت آن را استعاره عنادیه گفتهاند (همایی،۱۳۷۰: ۱۸۶). استعاره تهکمیه از همین نوع استعاره است که در ضد و نقیض معنای حقیقیاش استعمال شده است. سیروس شمسیا در این باره گفته: از فروع استعاره عنادیه، استعاره تهکمیه است که در طنز به کار میرود و در این نوع از استعاره ربط بین مستعارله و مستعارمنه کمال تضاد است و نه شباهت و از این روست که میگوییم بهتر است آن را مجاز به علاقه تضاد بخوانیم (شمیسا، 135:1387). بنای استعاره عنادیه بر طنز و تمسخر است به همین خاطر با تشبیه طنز نزدیک است.
تشبیه طنز چنان است که شاعر چیزی را به چیزی تشبیه کند که در عرف عکس آن ظاهر باشد و آن را به نوعی توجیه کند که رفع آن مغالطه گردد یا ممکن است سیاق و شیوه کلام اساساً طنز گونه باشد مثلاً در داستان موش و گربه آمده است:
ناگهان موشکی ز دیواری |
| جست بر خم می خروشانا |
(آقاحسینی،1382: ۱۲۹) |
2-5-1-2- استعاره وفاقیه
آن است که اجتماع طرفین استعاره در یک چیز قابل جمع باشد. به عبارت دیگر استعاره وفاقیه آن است که جمع مابین مستعارمنه و مستعارله ممکن باشد مانند او من کان میتا فاحییناه (ضالاً هدیناهُ) (تفتازانی،1411: ۳۶۴).
2-6- آیرونی
«آیرونی در کنار تشبیه، مجاز مرسل و استعاره، یکی از مجازهای اربعه در بلاغت اروپایی است و آن کلامی است که ظاهرش جدی، ولی معنایی دارد خلاف مقصود گوینده که طعنآلود و سخرهآمیز به نظر میآید. بنیاد آیرونی بر ناسازگاری میان سخن با موقعیت بیان آن است» (فتوحی،1391: 310)
قدیمیترین تعریفی که دربارۀ این صنعت ادبی در روم قدیم آمده؛ عبارت است از: آیرونی، یک صنعت بلاغی و یک سبک گفتوگوست که در آن اغلب، کلمات و معانی با هم تفاوت دارد. پس از آنکه هجونویسی در قرن نوزدهم از رونق افتاد، آیرونی به عنوان روش اصلی و مهم بلاغت به شمار نمیآمد، اما در سخن، شعر، نثر و نمایشنامه روش عادی خود را طی میکرد (توکلی مقدم و دیگران، 1393: 10). تهکّم در بیان فرنگی قسمی آیرونی ironyبه شمار میرود. در ضمن از نظر نویسنده، لحن کلام در این نوع طنز مهم است (داد،1383: 713). يكی از ابزارهای آشناییزدايی و برجستهسازی در زبان، آيرونی است كه ساختار طبيعی زبان را با تغيير در حوزۀ دلالتها، غير طبيعی میسازد. آشنايیزدايی به وسيلۀ آيرونی از طريق دگرگونی ساختارهای شناخته شده و غافلگيری مخاطب صورت ميگيرد. آيرونی، دوگانگی لفظ و معنا يا صورت و محتواست كه غالباً بر پاية تضاد يا تناقضی غير منتظره و گاه خندهآور پديد میآيد (غلامحسين زاده و ديگران،1390: 112 و13).
آيرونی زمانی ايجاد میشود كه خواننده معنای يك گزاره را بر خلاف آنچه شاعر به ظاهر گفته، استنباط میكند و مقصودی را برعكس آنچه در شعر بيان شده است، به شاعر نسبت میدهد (پاينده، 1385: 40). ميرصادقی نيز، آيرونی را طعنه، طنز، كتمان حقيقت و اثبات چيزی با نفی متضاد آن ترجمه كرده و آن را از انواع ريشخند برشمرده است (ميرصادقی،1377 :137).
آیرونی هر چند شباهتهایی با کنایه فارسی دارد، اما تفاوتهای فراوانی بین این دو مقوله دیده میشود. راهِ یافتن آیرونی تأمّل در حوادث نامنتظره و کشفهای ناگهانی در اثر است؛ زیرا امور غیر منتظره ناگهانی گاه نحوه تلقّی ما را از متن تغییر میدهد و معنا یا برداشت دیگری ایجاد مینماید که باعث آیرونی میشود. هر چند آیرونی از موضوعاتی است که در ادبیات ما نسبتا ناآشناست، اما آیرونی عملا در آثار ادبی فارسی به شیوههای مختلف و در زمانهای متفاوت وجود داشته و دارد. کنایه در ادبیات فارسی و آیرونی در ادبیات انگلیسی نوعی شگرد ادبی است که معمولا شاعران و نویسندگان برای ایجاد مفاهیم عمیق شاعرانه و هنری و همچنین برای نشان دادن عواطف و احساسات خود از آن بهره میگیرند. گاهی شاعر برای بیان شاعرانه مفاهیم انتقادی، اندیشههای سیاسی، افشای ریاکاران و غیره از شیوه طنز، تهکم و تعریض، بهره برده آن را در قالب استعاره تهکمیه، آیرونی و پوشیده به تصویر میکشد. ایجاد آیرونی بر تضاد در میان دو واژه، دو معنی یا در کاربرد آنها روی میدهد. پایه و اساس خلق آیرونی بر تضاد و ناسازگاری عناصر متن استوار است. در عین حال پارادوکس نیز به کارگیری دو واژه متناقض است. با ایجاد این تناقضنمایی و گاه باعث ایجاد آیرونی و ارزش دو چندان این صنعت میگردد (شبان قوچان عقیق،1399: 192). آیرونی ناشی از نوعی پیچیدگی حاصل از ایهام کلام است که تضادهای درون معنا را گسترش میدهد و اتّفاقات معنایی را چند وجهی میکند، به طوری که در یک معنای کلّی شاهد مجموعهای از مفاهیم و اتّفاقات معنایی متضاد هستیم (بهرهمند،1361: 16).
آیرونی ناشی از حاصل پیچیدگی نوعی از هنجارگـریـزی و قاعدهافزایـی یکـی از شیـوههـای برجستهسازی متون است که با شیوههای گوناگون انجام میشود و خروج کلام از مقتضای حال و استعمال لفظ در معنای ضدّ و نقیض خود از مهمترین روشهای آن است. در چنین کاربردی، هدف گوینده یا نویسنده، تسلیم شنوندگان و تأثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطب است (مولایینیا و همکاران،1393: 3). گاهی نیز این کار با ذکر صفات مثبت برای شخصیّت های منفی صورت میپذیرد که میتوان آن را مجاز به علاقه تضاد خواند. به عبارت دیگر تسمی الشیءِ بضدهِ. ذمّ شبیه به مدح. کاربرد آیرونی گاه در دایره و سطح واژگانی است. در این نوع طنز، شخص با بیان صریح و روشن آشکار مینماید که هدف او خلق وضعیّت و موقعیّتی متفاوت است. هرگاه این نوع کاربرد با طعن، طنز و هجو همراه باشد، با مفهوم تهکّم ارتباط پیدا میکند (حاتمی،1395: 93).
چنان که بیان شد شیوههای طنز در عین اینکه متفاوت است گاه بسیار به هم نزدیک و متداخل است. به عبارت دیگر دایره شمول آنها عموم و خصوص من وجه و گاه عموم و خصوص مطلق است. از آنجا که موضوع این نوشتار، کاربرد طنز و تهکم و جایگاه آن در شعر پایداری مشروطه است و شیوههای به کارگیری آن خارج از شمول این پژوهش است در این مقاله فقط کاربرد طنز – فارغ از نوع، نحوه، شگرد و.. آن بررسی میگردد.
2-7- نقد دولتمردان
2-7-1- شاه
از قدیمالایام پادشاهان خود را سایه خدا و صاحب قدرت بلامنازع و دارای اختیار نامحدود قلمداد میکردند. به عبارت دیگر آنان خود را نه فقط شاه مملکت بلکه صاحب کشور و مالک جان و مال و ناموس ملت میدانستند. عارف قزوینی با اذعان به این قدرت بیمنازع حاکمان با طنزی گزنده، به داستان سلیمان نبی و عفریت جن که خود را به جای او جا زد گفته است سلیمان ما اهریمن درآمد:
آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم |
| ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است | (عارف؛1364، 202) |
فرخی یزدی به داستان حضرت موسی(ع) تلمیح دارد. در آن داستان به خواست ایزد تعالی، بنیاسرائیل به سلامت از رود نیل گذشتند ولی فرعون و سپاهش غرق گشتند. وی با کاربرد طنزآمیز قبطی گیتی و ترکیب بدیع مصر ما، افسوس میخورد که چرا فرعونهای ایران همچنان بر اریکه قدرتند.
با آنکه گشت قبطی گیتی غریق نیل |
| در مصر ما فراعنه فرمانروا هنوز | (فرخی؛1363: 150) |
شاعر با کاربرد شگرد طنز اعتقادی با بهرهگیری از موسیقی حروف دو واژه "صمد" و "صنم" گفته است حاکم ما با ظاهری خداجویانه آمد ولی در باطن بتپرست بود. قطعا اگر طنز در این مضمونسازی دستمایه فرخی قرار نگرفته بود این بیت چنین تاثیرگذار نمیشد!
وآن که ما او را صمدجو سالها پنداشتیم |
| در نهانش صد صنم پیچیده در دستار بود | (فرخی؛1363: 122) |
وی در انتقاد از رضاخان با بهرهگیری از کنایه طنز آمیز و کاربرد اصطلاحات عامیانه گفته است:
اسرار نهفته گر بگویی بهتر |
| وین راز نگفته گر نهفتی بهتر |
(فرخی،۱۳۶۳ :۲۴۱)
(فرخی۱۳۶۳ :۱۳۲) |
عارف برای بیان بهتر موضوع، از شگرد داستان و تمثیل بهره گرفته است. او در تبیین زمامداری ناشیانه احمدشاه قاجار، حکایتی از سر تراشیدن یک دلاک بیتجربه را میآورد که همیشه سر و صورت مشتری را میبرد.
گفت آخ استاد ببریدی سرم |
| گفت: راحت باش تا من سرورم |
(عارف،۱۳۶۴ : ۳۰۲) |
2-7-2- وزیر
موضوع دیگری که هدف تیغ تیز انتقاد شاعران پایداری در عصر مشروطه قرار گرفته وزیر یا همان صدر اعظم است. فرخی با بهره بردن از ضربالمثل طنزآمیز بغدادمان خراب است و نیز ترکیب عامیانه و شوخپسند کاسهلیس، قوامالسلطنه را به باد انتقاد گرفته است. او با طنزی نیشدار و پنهان، ایران را شام، قوامالسلطنه را یزید، اطرافیانش را ابن زیاد و سپاه کوفه قلمداد نموده است. در این تصویرسازی با کمک تشبیه مضمر، مردم را نیز میتوان اسیران کربلا دانست.
روز و شب آباد شد بغداد جمعی کاسهلیس |
| همچو اهل کوفه از شام قوام السلطنه | (فرخی؛ 1363: 127) |
این شعر را فرخی زمانی سرود که ضیغمالدوله قشقایی حاکم یزد بود. همین شعر سبب دوختن دهان فرخی و زندانی شدن وی شد. وی با کاربرد استعاره تهکمیه، ضیغمالدوله را فریدونخو و بت دانسته از وی خواسته ضحاک صفتی را کنار بگذارد.
عیدِ جم شد ای فریدونخو! بت ایرانپرست |
| مستبدی خوی ضحاکی است این خو نِهْ ز دست
| (فرخی؛1363: 186)
|
در آموزههای دینی و اخلاقی، طبقه حاکمه باید همانند راعی و چوپان، نگهبان مردم و حافظ منافع ملی باشند. اگر نمایندگان مجلس که قانونگذاران جامعه هستند به خواب غفلت بروند و وزیران که باید مجری قانون باشند، مست و خراب باشند تمام دارایی ملت به تاراج بیگانگان میرود. عارف قزوینی با طنز تلخ خود این گونه عمق فاجعه را بازگو کرده است:
خوابند وکیلان و خرابند وزیران |
| بردند به سرقت همه سیم و زر ایران | (عارف؛1364، 359) |
2-7-3- مجلس
نمایندگان مجلس یا همان وکلای ملت کسانی بودند که با فریب مردم از آنان وکالت گرفتند تا در مجلس با تصویب جامع و کامل از منافع ملت دفاع کرده در جهت استیفای حقوق آنان تلاش کنند ولی عملا مردم را فراموش کرده به فکر خود و وابستگان خویشند. فرخی با طنزی نیشدار نمایندگان مجلس را مارهای کشنده و کفتارهای درنده معرفی میکند و مردم را بشدت از آنها برحذر میدارد:
مارهای مجلسی دارای زهری مهلکند |
| الحذر باری از آن مجلس که دارد مارها | (فرخی؛1363: 99) |
فرخی با انتقاد از رفتار نمایندگان که با شعار حمایت از حقوق ملت به مجلس راه یافته عملا حامی حقوق بیگانگان و دشمنان مردم شدهاند آنان را رفیق قافله و شریک دزد گفته است:
با جامۀ مُستَحفِظ در قافله دزدانند |
| این راهزنان را طرد، از قافله باید کرد | (فرخی؛ 1363: 119)
|
شاعر با بهرهگیری از تعبیر عامیانه "خرسواری" در تصویرسازی طنازانه خاص خود، نمایندگان را سوار بر گرده ملت و به تعبیر دیگر سوار بر خر مراد، ترسیم نموده است:
وکالت چون وزارت شد ردیف نام اشرافی |
| چه خوب آموختند این قوم، علم خرسواری را | (فرخی؛ 1363: 82)
|
او در تصویرسازی دیگری حقوق و مواجب هنگفت و مرتب و منظم نمایندگان مجلس را به باد ریشخند و استهزا گرفته است. او با کاربرد واژه عامیانه "کلاش" تمام بار معنایی منفی و طنزآمیز این کلمه را بر دوش وکلا گذاشته گفته است از جیب مردم کلاشی میکنند:
پول تصویبی مجلس نبد از ماه به ماه |
| گرد آن کهنه حریف این همه کلاش نبود | (فرخی؛1363: 134)
|
عارف قزوینی چنان از عملکرد نمایندگان مجلس در پایمال کردن حقوق مردم به خشم آمده که گفته است باید در مجلس و نحوه انتخاب نمایندگان، انقلاب کرد! یکی از شیوههای انقلابی او اعدام همگی نمایندگان یک دوره مجلس است تا دیگر هیچ خیانتکاری به مجلس راه نیابد! وی بر چنین مجلسی که خاکش خائن پرور و دزدگزین است، نفرین میفرستد:
تا که یک دور وکیل آغشته |
| نشود غرقه در خون کشته | (عارف؛1389: 193) (عارف؛1342: 209) |
یک نوع خاصی از نقیضه که در طنز نویسی پرکاربرد است نقیضۀ تضمین نام دارد که تلفیقی است بین تضمین و نقیضه، بدین معنا که با استفاده از اشعار و ابیات معروف، کلمات قصار، ضربالمثلها و کنایات... طنز میسازیم» (طالبیان/ تسلیم جهرمی،1388: 31). فرخی هم با تهکمی ماندگار، خیانتکاران به کشور و ملت را اعم از وکیل و وزیر و سالار و سردار شایسته دار میداند. سردار گفتن او ضمن این که سر دار را تداعی میکند موهم معنای سردار سپه نیز هست:
دارها چون شد به پا با دست کین بالا کشید
|
| بر سر آن دارها سالارها، سردارها | (فرخی؛1363: 99)
|
انقلاب مشروطه همانند طفل نوپایی بود که هنوز درست نیفتاده بود. در مملکتی به پیشینه تاریخی ایران که به درازنای تاریخ بشریت است برای نخستین سخن از قانون، حقوق اجتماعی، آزادی بیان، انتخابات و به دست گرفتن سرنوشت مردم گفته میشد. طبیعی بود که ظرفیت و زیرساخت اجتماعی آن آماده نبود و شالوده افکنی این موارد به خوبی انجام نگرفته بود. از بخت بد در این هنگامه، جنگ جهانی اول نیز شروع شد. درگیری ابرقدرتهای آن زمان در جنگ، به خصوص روسیه و انگلستان که بیشترین دخالت را در امور ایران داشتند میتوانست شرشان را از سر ملت ایران کم کند ولی تبعات جنگ خیلی زود گریبانگیر ایران شد. ناامنی، هرج و مرج، ضعف قدرت مرکزی، کابینههایی که با کودتا بر سر کار میآمدند باعث شد که مردم به همه دولتها بدبین شوند. مثلا فرخی در بحبوحه تاریخ مشروطه گفته است:
کابینهها عموم سیاه است ز آن که هیچ |
| کابینه سفید ندیدیم ما هنوز | (فرخی؛1363: 150) |
وی در جای دیگری داشتن شهامت خود برای نقد کابینه به ویژه کابینه شخص مقتدری همچون قوامالسلطنه را افتخاری بزرگ قلمداد میکند:
گر به نقادی کابینه نمیراند سخن |
| خامه فرخی این قدر گهرپاش نبود | (فرخی؛1363: 134) |
شبیهخوانی یا تعزیه یکی از دیرینهترین مراسم عزاداری در ایران است. به همین جهت برای عموم مردم موضوعی آشناست. عارف قزوینی انتقاد از کابینه را در قالب یک صحنه تعزیه ترسیم کرده است و طبیعتا تاثیرگذار هم بوده است:
شده است هیئت کابینه تکیهی دولت |
| که شمر دیروز امروز میشود مختار |
(عارف،۱۳۶۴ :۲۹۲) |
فرخی در ادامه طنازیهای همیشگیاش با کاربرد تهکمی طنزآمیز، مختصر و مفید، اوضاع مردم و داوطلبان نمایندگی مجلس را در آستانه انتخابات به تصویر کشیده است:
جویای وکالت ز موکل نبود کم |
| این دوره جگر سوختگان بس که فزونند |
(فرخی،۱۳۶۳ :۱۳۶) |
انتقاد دیگری از نمایندگان مجلس:
از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ |
| از یک طرفی عرصه به ملیون تنگ |
(فرخی،۱۳۶۳ :۲۴۴) |
او که گویا دل پری از نمایندگان مجلس دارد در انتقاد از آنان انواع مطایبات و طنزها را به خدمت میگیرد تا عمق فاجعه را بهتر نشان دهد:
آنکه از آرا خریدن مسند عالی بگیرد |
| مملکت را میفروشد تا که دلالی بگیرد |
(فرخی،۱۳۶۳ :۱۴۰) |
2-7-4- نبود آزادي
مفاهیمی مانند آزادی، آزادی بیان، آزادیهای فردی و آزادیهای اجتماعی مقولات تازهای بود که همراه با انقلاب مشروطه به ایران آمد. مردم برای نخستین بار متوجه شدند که حقوقی بر حاکمان دارند و آنها باید این حقها را تادیه کنند. یکی از حقوق مسلم ملت که قرنها پایمال شده بود، آزادی است. فرخی شاعر آزادهای است که جان بر سر احقاق حق آزادی نهاد. او با تعابیر گوناگون آزادی را مطالبه و از تضییع این حق مسلم فریاد برداشته است:
در گلستان جهان یک گل به آزادی نرست |
| همچو من سرو چمن هم راستی آزاد نیست | (فرخی؛1363: 99) |
به زعم شاعر، ملتی که آزاد نیست و برای آزادی تلاش نمیکند اصلا زنده نیست. او بر این باور است که برای به دست آوردن آزادی اگر جان بدهند ارزش آن را دارد. به همین جهت محیط مردگان را استعاره از سرزمینی گفته است که در آن آزادی وجود ندارد:
باید از اول بشوید دست از حق حیات |
| در محیط مردگان هرکس اقامت میکند | (فرخی؛1363: 134) |
فرخی که در کاربرد استعارههای تهکمیه در این دوره ید طولایی دارد، میگوید مجلس باید مدافع آزادی و قانونگذار آزادی باشد ولی به قدری اوضاع کشور خراب است که مجلس به جای حمایت، آزادی را محو میکند! در این تصویرسازی او، رد پای انتخابات فرمایشی و مجلس بله قربانگو و مطیع دیده میشود. به گفته وی درست است که مجلس داریم و در ظاهر آزادی هست ولی همانند پرندهای شدهایم که در ظاهر آزاد ولی عملا گرفتار بند و قفس است:
با بودن مجلس بود آزادی ما محو چون مرغ که پا بسته ولی در قفسی نیست (فرخی؛1363: 98).
2-7-5- ظلم و ستم حکام
شکاف طبقاتی حاصل از تبعیض مالی و فاصله میان طبقه حاکم و طبقه محکوم برای قشرهای مردم دردناک و زجرآور است. به ویژه زمانی که فرمانروایان به جای همدردی با ستمکشیدگان جامعه، به عیاشی و شادخواری و خوشگذرانی در اروپا مشغول باشند فشار تبعیض بر گرده مردم بیشتر میشود.
كناية طنزآميز، شگردي سبكشناسانه يا آرايه ادبي است كه در آن معناي واقعي كلمات از معناي مجازي آنها متمايز و متضاد است. در این قسم از كنايه ميان كنش و كلمات اخلاقي كه آن عمل را بیان ميكند، تجانس حاكم نیست. كنايه وقتي طنزآلود ميشود كه معناي حقيقي در تضاد با معناي ظاهري باشد. «در اين نوع طنز، كشف مقصود گوينده، مستلزم دقت در عبارتها و كندوكاو در معني ضمني كلمهها و جمله هاست» (اسلاميراد:1382: 10).
در انتقاد از رضاخان و ستمی که او و کارگزارانش به مردم کردهاند، فرخی یزدی که همانند دیگر شاعران من فردیاش همان من اجتماعی است با کاربرد کنایه طنزآمیز گفته:
خسرو کشور ما تا بود این شیرینکار |
| لالهسان دیدهی مردم همه گلگون باشد |
(فرخی،۱۳۶۳ :۱۱۹) |
وی در همدردی آشکار با محرومان اجتماع، با یک مقایسه طنزآمیز پیکر عریان کشاورزان ایران زمین در اثر فقر را با زیبارویان نیمهبرهنه اروپا مقایسه کرده گفته است حاکمی که به خوشگذرانی با سیمینپیکران غربی اشتغال دارد کی میتواند از زحمتکشان وطن یاد کند!