مدیریت شیمیائی علفهای هرز جز مهمی از برنامه های مدیریتی تولید محصولات زراعی است. زمان کاربرد علفکش در افزایش کارائی علفکش بسیار حائز اهمیت است. آزمایشی مزرعهائی بمنظور بررسی اثر زمان و غلظتهای نیکوسولفورون بر رقابت ذرت و جانسونگراس انجام شد. آزمایش بصورت اسپیلت پل چکیده کامل
مدیریت شیمیائی علفهای هرز جز مهمی از برنامه های مدیریتی تولید محصولات زراعی است. زمان کاربرد علفکش در افزایش کارائی علفکش بسیار حائز اهمیت است. آزمایشی مزرعهائی بمنظور بررسی اثر زمان و غلظتهای نیکوسولفورون بر رقابت ذرت و جانسونگراس انجام شد. آزمایش بصورت اسپیلت پلاتو در سه تکرار اجرا شد. کرتهای اصلی شامل غلظت های 0، 1، 5/1، 2، 5/2 کیلوگرم در هکتار و کرتهای فرعی شامل سه زمان کاربرد علفکش 4-2 برگی، 6-4 برگی و 8-6 برگی ذرت بود. پارامترهای رشدی ذرت شامل ارتفاع، سطح برگ و زیست توده اندازهگیری شد. نتایج نشان داد، بیشترین ارتفاع، سطح برگ و زیست توده ذرت با کاربرد غلظت 5/1 کیلوگرم در هکتار و در مرحله 4-2 برگی ذرت بدست آمد که تفاوت معنیداری با غلظت توصیه شده علفکش و غلظت بالاتر از آن نداشت. با تاخیر در کاربرد علفکش ارتفاع و زیست توده جانسونگراس افزایش پیدا میکند و رقابت بین ذرت و جانسونگراس بوجود میآید. این امر سبب کاهش شاخصهای رشدی ذرت میشود. مطالعه حاضر اثر اصلی غلظت علفکش را در تغییر برهمکنش علف هرز- گیاه زراعی را نشان میدهد. مدیریت موفق، رقابت را با استفاده از غلظتهای پائین علفکش به نفع گیاه زراعی جهت دستیابی به اهداف اقتصادی و زیست محیطی در تولید پایدار محصولات زراعی تغییر میدهد.
پرونده مقاله
با توجه به هزینههای بالای ثبت علفکشهای جدید و آلودگی محیط زیست در اثر استفاده از علفکشها، استفاده از گیاهانی که خاصیت آللوپاتی دارند میتواند یکی از راهکارهای کاهش مصرف سموم باشد. بنابراین، هدف از این آزمایش بررسی توان آللوپاتیک ارقام گندم جهت شناسایی توان آنها در ک چکیده کامل
با توجه به هزینههای بالای ثبت علفکشهای جدید و آلودگی محیط زیست در اثر استفاده از علفکشها، استفاده از گیاهانی که خاصیت آللوپاتی دارند میتواند یکی از راهکارهای کاهش مصرف سموم باشد. بنابراین، هدف از این آزمایش بررسی توان آللوپاتیک ارقام گندم جهت شناسایی توان آنها در کنترل علفهایهرز بود. بدین منظورآزمایشی در سال زراعی 95-1394 در مزرعه و آزمایشگاه تحقیقاتی پردیسابوریحان دانشگاه تهران اجرا شد. بذر 70 رقم گندم در زمینی به مساحت 600 مترمربع کشت گردید و در مرحلهی پنجهزنی نمونهها برای آزمون زیستسنجی برداشت شدند. برای ارزیابی تفکیک تاثیر آللوپاتیک عصاره گیاه گندم و پتانسیل اسمزی عصاره، محلول هایی با پتانسیل اسمزی یکسان با عصارهها ساخته شد. سپس در آزمایشی به طور همزمان اثر عصاره و پتانسیل اسمزی بر جوانه زنی کلزا بررسی شد. به این ترتیب اثر آللوپاتیک عصاره از اثر اسمزی عصاره تفکیک شد. نتایج تفکیک اثر آللوپاتیک و پتانسیل اسمزی عصاره نشان داد که بازدارندگی جوانه زنی کلزا بیشتر به خاطر اثر مواد آللوپاتیک است نه اثر پتانسیل اسمزی عصاره (پلیاتیلنگلایکول).همچنین نتایج نشان داد که طی سال های آزادسازی ارقام گندم از سال 1318 تا کنون به میزان جزئی خاصیت آللوپاتیک ارقام افزایش یافته است ولی این افزایش معنی دار نبود. این امر حاکی از عدم توجه اصلاح گران به خاصیت آللوپاتیک ارقام گندم طی برنامه های اصلاحی می باشد. با توجه به نتایج حاصل در بین ارقام گندم، ارقامی وجود دارد که دارای پتانسیل آللوپاتیک بالایی هستند و در برنامههای اصلاحی میتوان از آنها استفاده نمود و ارقامی تولید کرد که توانایی کننترل علفهایهرز را داشته باشند.
پرونده مقاله
بهمنظور ارزیابی رقابت علفهای هرز با سویا (Glycine max L.) رقم کتول بههمراه مقایسه آثار کاربرد کودهای بیولوژیک و شیمیایی بهصورت جدا و همزمان آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعهای در شهرستان علیآباد کتول طی سال زراعی 95-1394 ان چکیده کامل
بهمنظور ارزیابی رقابت علفهای هرز با سویا (Glycine max L.) رقم کتول بههمراه مقایسه آثار کاربرد کودهای بیولوژیک و شیمیایی بهصورت جدا و همزمان آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعهای در شهرستان علیآباد کتول طی سال زراعی 95-1394 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل مدیریت علفهای هرز در دو سطح کنترل کامل و عدم کنترل (تا انتهای فصل رشد)، کود بیولوژیک در چهار سطح شاهد (عدم مصرف)، تلقیح با باکتری برادی رایزوبیوم ژاپونیکوم (Bradyrhizobium japonicum)، تلقیح با قارچ مایکوریزا (Glomus mosseae) و استفاده همزمان از رایزوبیوم و مایکوریزا، کود شیمیایی (نیتروژن خالص از منبع کود اوره) در سه سطح شاهد (عدم مصرف)، مصرف 25 کیلوگرم در هکتار و مصرف 50 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که از رنگیزههای فتوسنتزی صرفاً کلروفیل a تحت تأثیر تیمار علفهای هرز قرار گرفته و کلروفیل b و کاروتنوئید متأثر نشدند، اما تیمارهای کود بیولوژیک و کود شیمیایی در سطح احتمال 1 درصد هر سه رنگیزه فتوسنتزی را تحت تأثیر قرار دادند. همچنین اثر متقابل علفهای هرز و کود بیولوژیک، محتوای فسفر گیاه را تحت تأثیر قرار داد و بیشترین مقدار فسفر (48/0 درصد) از تیمار کنترل علفهای هرز به همراه استفاده همزمان از باکتری و قارچ و کمترین مقدار (19/0 درصد) هم از تیمار عدم وجین علفهای هرز و عدم مصرف کود بیولوژیک بهدست آمد. محتوای پتاسیم برگ نیز تحت تأثیر اثر متقابل سهگانه علفهای هرز، کود بیولوژیک و کود شیمیای قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تیمارهای علفهای هرز و کود بیولوژیک محتوای روغن و پروتئین دانه و تیمار کود شیمیایی تنها محتوای پروتئین دانه را تحت تأثیرقرار داده است.
پرونده مقاله
استفاده از گیاهان پوششی چند ساله جهت کاهش مشکل علفهای هرز، روشی سازگار با محیط زیست و بدون استفاده از علفکشها است. به منظور بررسی تاثیرگیاهان پوششی چند ساله در مقایسه با گیاهان پوششی یکساله برکنترل و ساختار جمعیت علفهای هرز، این آزمایش به مدت دو سال در بین ردیفهای چکیده کامل
استفاده از گیاهان پوششی چند ساله جهت کاهش مشکل علفهای هرز، روشی سازگار با محیط زیست و بدون استفاده از علفکشها است. به منظور بررسی تاثیرگیاهان پوششی چند ساله در مقایسه با گیاهان پوششی یکساله برکنترل و ساختار جمعیت علفهای هرز، این آزمایش به مدت دو سال در بین ردیفهای درختان سیب تاکستان قزوین به صورت بلوک کامل تصادفی اجرا شد. لولیوم چندساله (Lolium perene)، فستوکای گوسفندی (Festuca ovina)، فستوکای بلند (Festuca arundinacea)، بروموس بی ریشک (Bromus inermis) همراه با واکاری و بدون واکاری، چاودار یکساله (Secale cereale) و شاهد بدون کنترل علف هرز تیمارهای این آزمایش بودند. در بهار سال اول گیاهان پوششی چند ساله و چاودار به ترتیب 100 و 70 درصد و در بهار سال دوم گیاهان پوششی چند ساله بطور متوسط 58 و چاودار 94 درصد وزن خشک علفهای هرز را کاهش دادند. در سال دوم تیمارهای بروموس بی ریشک و فستوکای گوسفندی بترتیب 10 تا 30 درصد بیشتر وزن خشک علفهای هرز را نسبت به دیگر گیاهان پوششی چند ساله کاهش دادند. واکاری گیاهان پوششی چند ساله جهت حفظ استقرار آنها مورد نیاز بود. تیمارهای گیاهان پوششی چند ساله ساختار جمعیت علفهای هرز را تحت تاثیر قرار داد، به طوریکه ترکیب جمعیت در پایان دو سال در بروموس بی ریشک و فستوکای بلند با شاهد تفاوت داشت. به هر حال ترکیب جمعیت در تیمارهای لولیوم چند ساله و فستوکای گوسفندی همانند تیمار شاهد بود. گیاهان پوششی میتوانند یک روش مدیریت موثر در باغات ارگانیک باشند.
پرونده مقاله
کاربرد درست علفکشها برای کنترل انتخابی و اقتصادی علفهایهرز بدون آسیب به محیط و گیاه زراعی یکی از موفقیت های مهم در کشاورزی مدرن محسوب میشود. به منظور بررسی اثرات افزایشی، هم افزاییویا هم کاهی اختلاط علف کش های کلودینافوپ پروپارژیل و سولفوسولفورون بر روی گیاه زراعی چکیده کامل
کاربرد درست علفکشها برای کنترل انتخابی و اقتصادی علفهایهرز بدون آسیب به محیط و گیاه زراعی یکی از موفقیت های مهم در کشاورزی مدرن محسوب میشود. به منظور بررسی اثرات افزایشی، هم افزاییویا هم کاهی اختلاط علف کش های کلودینافوپ پروپارژیل و سولفوسولفورون بر روی گیاه زراعی گندم و علف های هرز باریکبرگ یولاف وحشی زمستانه و فالاریس بذرکوچک با استفاده از منحنی های هم اثر، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار درگلخانهتحقیقاتیدانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1394 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل هشت دُز علف کش ها با پنج نسبت اختلاط0:100، 25:75، 50:50، 75:25 و 100:0 بودند. تابع لوگ لجستیک به پاسخ وزن خشک گیاهان در مقابل دزهای مختلف علفکش ها برای هر نسبت اختلاط برازش و مقادیر علفکش مورد نیاز برای 50 درصد بازدارندگی رشد گیاهان مورد آزمایش GR50)) برآورد گردید. پس از برآورد میزان GR50 برای هر یک از نسبتها، از منحنیها و مدل های هم اثر برای تعیین اثر اختلاط دو علفکشهای سولفوسولفورون و کلودینافوپ پروپارژیل استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که مقدار کلودینافوپپروپارژیل و سولفوسولفورون لازم برای 50 درصد کاهش وزنخشک برای علف هایهرز یولاف وحشی زمستانه به ترتیب 437/0 ، 719/1 و برای فالاریس بذرکوچک بهترتیب 312/0 و 952/0 درصد دز توصیه شده این علفکشها می باشد که با افزایش سهم سولفوسولفورون در اختلاط، مقدار GR50 نیز افزایش یافت. اختلاط علفکش های سولفوسولفورون و کلودینافوپ پروپارژیل در دز یک برابر توصیه شده تأثیری روی گندم نداشت.
پرونده مقاله
اگرچه امروزه مساله ی کمبود آب مانع از افزایش سطح زیر کشت شده است اما رشد جمعیت افزایش تقاضای تولید را در پی داشته است. از سوی دیگر، پدیدهای به نام "علف های هرز مقاوم" موجب نگرانی از کمرنگ شدن کنترل شیمیایی و در نتیجه کاهش تولید شده است. این موضوع لزوم هرچه بیشتر توجه چکیده کامل
اگرچه امروزه مساله ی کمبود آب مانع از افزایش سطح زیر کشت شده است اما رشد جمعیت افزایش تقاضای تولید را در پی داشته است. از سوی دیگر، پدیدهای به نام "علف های هرز مقاوم" موجب نگرانی از کمرنگ شدن کنترل شیمیایی و در نتیجه کاهش تولید شده است. این موضوع لزوم هرچه بیشتر توجه به معضل مقاومت را دوچندان مینماید. در سال 2011، 372 گونهی بیوتیپ مقاوم به علفکشها در سراسر جهان تأیید شد که این آمار در سال 2017 به 479 گونه رسید. ایران با داشتن 7 و 5 بیوتیپ مقاوم نسبت به گروهای ACCase و ALS به ترتیب در ردههای چهارم و دهم جهان قرار میگیرد. امروزه می توان مهمترین علل افزایش بیوتیپهای مقاوم در ایران را توجه خاص به علفکشهای خانواده سولفونیل اوره (ALS)، نبود آموزش های صحیح به منظور آگاهسازی کشاورزان از عواقب گسترش گیاهان مقاوم به علف کش ها و نحوه ی مدیریت کاربردی آنها دانست. در همین راستا اولین و مهمترین اقدام در جهت مدیریت گیاهان مقاوم به علف کش، شناسایی و تأیید گونه مقاوم است. از مهمترین جنبه های مثبت این اقدام می توان به عدم تحمیل هزینه های مازاد بر کشاورزان، ارائه راهکارهای مدیریتی مناسب به منظور جلوگیری از تولید و انتشار علفهای هرز مقاوم و همچنین بهرهمندی از این استراتژی طبیعی برای تولید گیاهان مقاوم به علفکش در آینده اشاره نمود.
پرونده مقاله