شهرستان فسا، در شرق مرکزی استان فارس قرار گرفته است. این شهرستان ابتدا توسط استاین در سال ۱۹۳۴ و سپس در سال ۷۲-۱۹۷۱ بوسیلۀ دومیروشیجی بررسی شد. فسا بار دیگر در سال ۱۳۸۸ توسط یک تیم ایرانی بررسی شد که در پژوهش حاضر، ۳۰ محوطۀ پیش از تاریخی که از این بررسی بدست آمده، مورد چکیده کامل
شهرستان فسا، در شرق مرکزی استان فارس قرار گرفته است. این شهرستان ابتدا توسط استاین در سال ۱۹۳۴ و سپس در سال ۷۲-۱۹۷۱ بوسیلۀ دومیروشیجی بررسی شد. فسا بار دیگر در سال ۱۳۸۸ توسط یک تیم ایرانی بررسی شد که در پژوهش حاضر، ۳۰ محوطۀ پیش از تاریخی که از این بررسی بدست آمده، مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به مجموعه های سطحی، پیش از تاریخ منطقه به دوره های مختلف تقسیم شده و هر دوره به طور جداگانه بررسی شده و در نهایت یک گاهنگاری مقایسه ای برای پیش از تاریخ منطقه ارائه شده است. در ناحیۀ فسا هیچگونه محوطۀ نوسنگی بدون سفال تا کنون شناسایی نشده، ولی محوطه های نوسنگی باسفال، یک فرهنگ بومی را در منطقه نشان می دهند. در دورۀ باکون افزایش شدیدی در شمار محوطه بوجود آمد و بخش های مختلفی از دشت توسط ساکنین این دوره اشغال شد. در این دوره ارتباط شرق فارس با دیگر حوزه های فرهنگی از جمله حوضۀ رود کر آغاز شد و تا شکل گیری فرهنگ های محلی ادامه یافت. به دلیل کمبود داده های سطحی، دوره های فرا ـ باکونی در این منطقه زیاد مشخص نیست، ولی به نظر می رسد چندین فرهنگ بومی با مشخصۀ سفال قرمز ساده و منقوش تا دورۀ کفتری وجود داشته تا اینکه فرهنگ کفتری جایگزین آن می شود.
پرونده مقاله
شهرستان ایجرود در جنوب غرب استان زنجان واقع است. از نظر موقعیت جغرافیایی، این شهرستان مابین شرق زاگرس و کرانه غربی مرکز فلات ایران قرار دارد و از این نظر در مطالعات باستانشناسی حائز اهمیت است. بررسی و شناسایی فصل سوم شهرستان ایجرود با هدف شناسایی آثار تاریخی استان در ر چکیده کامل
شهرستان ایجرود در جنوب غرب استان زنجان واقع است. از نظر موقعیت جغرافیایی، این شهرستان مابین شرق زاگرس و کرانه غربی مرکز فلات ایران قرار دارد و از این نظر در مطالعات باستانشناسی حائز اهمیت است. بررسی و شناسایی فصل سوم شهرستان ایجرود با هدف شناسایی آثار تاریخی استان در راستای تهیه نقشه باستانشناسی انجام گرفت. بر همین اساس در سال ۱۳۹۰ دهستان ایجرود بالا، بخش جنوبی دهستان ایجرود پایین و دهستان سعیدآباد مورد بررسی قرار گرفت. برآیند این بررسی باستانشناختی، شناسایی ۷۵ اثر از دوره های مختلف است. از میان محوطه های ثبت شده، ۲۳ محوطه و تپه، مربوط به دورههای مس سنگی، مفرغ و آهن است. محوطه های دوره مسسنگی که قدیمی ترین آثار شناسایی شده در محدوده بررسی هستند، تحت تأثیر سنت سفالی دالما قرار دارند. استقرارهای این دوره هم از نوع کوچنشینی و هم دائم هستند. استقرارهای دوره مفرغ مربوط به مراحل میانی و جدید است و از مفرغ قدیم هیچ شواهدی در محدوده بررسی موجود نیست. مقایسات انجام شده بیانگر برهمکنش های فرهنگی دوره مفرغ این منطقه با غرب مرکز فلات ایران (دشت قزوین) است. از دوره آهن، از فازهای I، II و III گورستان و استقرارگاههایی مشخص گردید که نشان از تشابهات فرهنگی با مرکز فلات و شمال غرب ایران در دوره مذکور است.
پرونده مقاله
در مقاله حاضر به معرفی و بحث در مورد چند غار که در دورۀ دالمایی مورد استفاده بوده اند، پرداخته می شود. استفاده از غارها از جمله شواهد دامداری و بویژه دامداری کوچ نشینی (چه فصلی و چه دائم) است، از این جهت شواهد موجود میتواند بازتاب زندگی کوچشینی در این دوره باشد. مو چکیده کامل
در مقاله حاضر به معرفی و بحث در مورد چند غار که در دورۀ دالمایی مورد استفاده بوده اند، پرداخته می شود. استفاده از غارها از جمله شواهد دامداری و بویژه دامداری کوچ نشینی (چه فصلی و چه دائم) است، از این جهت شواهد موجود میتواند بازتاب زندگی کوچشینی در این دوره باشد. موقعیت جغرافیایی غار و نیز مسیر سخت دسترسی به آنها به گونه ای است که احتمالاً اسکان در آن موقت و محدود به فصول خاصی از سال و هنگامی است که چراگاه گردان، گله های خود را جهت چرا به کوه ها می برده اند. یکی از ویژگی های خاص این غارها واقع شدن در ارتفاعات، دسترسی سخت و بویژه دهانه بسیار کم عرض آنهاست و به نظر می رسد که عواملی چون امنیت (هم از جنبه در امان ماندن از حیوانات وحشی و هم سرمای شبانه در منطقه) و دسترسی به چراگاه ها در استفاده از آنها تأثیر زیادی داشته است. این غارها شامل غار کنه شمشم در ارتفاعات شهرستان مریوان و غارهای سمنگان و کولان گورا در شهرستان دیواندره در استان کردستان و در غرب ایران است که در بررسی های باستان شناختی اخیر مورد بازدید و شناسایی قرار گرفته اند و نوشته حاضر براساس داده های بدست آمده از این بررسی است.
پرونده مقاله
سگزآباد یکی از شاخصترین تپههای پیش از تاریخی دشت قزوین است که بر اساس کاوشهای طولانی مدت دانشگاه تهران، آنرا یکی از بهترین نمونههای محوطههای اعصار آهن و مفرغ جدید میشناسند. به تازگی آثاری از اواخر هزاره چهارم ق.م که در فلات مرکزی ایران با نام دوره مسسنگی جدید (س چکیده کامل
سگزآباد یکی از شاخصترین تپههای پیش از تاریخی دشت قزوین است که بر اساس کاوشهای طولانی مدت دانشگاه تهران، آنرا یکی از بهترین نمونههای محوطههای اعصار آهن و مفرغ جدید میشناسند. به تازگی آثاری از اواخر هزاره چهارم ق.م که در فلات مرکزی ایران با نام دوره مسسنگی جدید (سیلک III6-7) شناخته میشود، در این محوطه شناسایی شده است.کاوشهای آموزشی- پژوهشی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه دقیقتر و وسیعتر لایههای مسسنگی جدیدی که برای اولین بار در کاوشهای سال ۱۳۷۸ شناسایی شده بود، صورت پذیرفت. در این فصل سه ترانشه ۶، ۷ و ۸ مورد کاوش قرار گرفت. پس از اتمام کاوشها، تنها در ترانشه ۶ آثار دوره مسسنگی جدید یافت شد. متأسفانه به دلیل حفاری های غیرمجاز گسترده صورت گرفته در این محوطه، تیم کاوش موفق به شناسایی معماری کاملی از این دوره نگردید، ولی سفالهای شاخص و ظریف این دوره به تعداد قابل توجه بدست آمد. این نوشتار فقط بر گونهشناسی، طبقهبندی و معرفی انواع مختلف سفالهای دوره مسسنگیجدید تمرکز خواهد داشت.
پرونده مقاله
حوضه آبریز ابهررود در شرق استان زنجان از مناطق کمتر شناخته شده باستانشناسی ایران است. قلعه تپه یکی از بزرگترین مکانهای باستانی این حوضه بوده و در کناره جنوبی ابهررود قرار دارد. امروزه به علت تخریب گسترده قسمت زیادی از تپه باقی نمانده است. در سال ۱۳۹۰ قلعه تپه مورد کا چکیده کامل
حوضه آبریز ابهررود در شرق استان زنجان از مناطق کمتر شناخته شده باستانشناسی ایران است. قلعه تپه یکی از بزرگترین مکانهای باستانی این حوضه بوده و در کناره جنوبی ابهررود قرار دارد. امروزه به علت تخریب گسترده قسمت زیادی از تپه باقی نمانده است. در سال ۱۳۹۰ قلعه تپه مورد کاوش باستانشناختی قرار گرفت که طی آن آثار قابل توجهی از دوره های مختلف به دست آمد. یکی از مهمترین این آثار سفالهای عصر مفرغ جدید و عصر آهن است. مدارک سفالی به دست آمده نشانگر حضور مردمان عصر مفرغ جدید و عصر آهن در این تپه است. وجود سفالهای موسوم به پلیکروم عصر مفرغ در این محل نشانه ارتباط قلعه تپه با مناطق شرقی و دشت قزوین است. همچنین وجود سفالهای خاکستری عصر آهن I در قلعه تپه میتواند نشانگر استمرار در استفاده از این محل از عصر مفرغ تا آهن باشد. وجود چندین ظرف سفالی سالم عصر آهن I و یک ظرف پلیکروم عصر مفرغ جدید نشان می دهد که در اواخر عصر مفرغ و اوایل عصر آهن از تپه برای دفن مردگان استفاده می کردهاند. در نهایت بر پایه یافتههای سفالی در قلعه تپه میتوان به چشماندازی از ارتباطات فرهنگی مردم ساکن حوضه آبریز ابهررود، که همچون دالانی طبیعی دو منطقه فرهنگی شمال غرب و شمال مرکزی را به هم وصل می کند، با مناطق همجوار دست یافت. احتمالاً حوضه آبریز ابهررود به عنوان سهلترین راه ارتباطی شمال مرکزی با غرب و شمال غرب، در طول زمان به تناوب تحت نفوذ فرهنگ های مناطق شرقی و غربی خود قرار گرفته است.
پرونده مقاله
در مطالعات نوین و در فرآیند بررسیهای باستانشناسی، اهداف گوناگونی طراحی میشود. از جمله با مطالعه بناها، مسائلی چون سبکها و ویژگیهای معماری، شرایط اقتصادی، قدرت دولت حاکمه، میزان علایق و رویکردهای مردمی به مذهب و غیره را میتوان بیشتر دریافت. دوره ساسانی دورهای از ت چکیده کامل
در مطالعات نوین و در فرآیند بررسیهای باستانشناسی، اهداف گوناگونی طراحی میشود. از جمله با مطالعه بناها، مسائلی چون سبکها و ویژگیهای معماری، شرایط اقتصادی، قدرت دولت حاکمه، میزان علایق و رویکردهای مردمی به مذهب و غیره را میتوان بیشتر دریافت. دوره ساسانی دورهای از تاریخ ایران است که توجه به آیین زرتشتی و حساسیت به مسائل و رخدادهای مذهبی در رأس امور شاهان آن قرار داشته و پژوهش در این دوره دلایل این رویکرد را تا حدودی روشن می سازد. بر همین اساس نگارندگان با ارائه طرح پژوهشی بررسی باستانشناختی و تحلیل پراکنش چهارطاقی های دوره ساسانی غرب و جنوب غربی استان فارس، اقدام به سه فصل بررسی باستانشناختی در زمستان ۱۳۹۰ و بهار و تابستان ۱۳۹۱ کردند. دستاورد این پژوهش شناسایی ۱۸ چهارطاقی حد فاصل شهرهای بالاده و فراشبند تا فیروزآباد بود. در این مقاله، به بررسی و گاهنگاری یکی از شاخصترین و سالمترین چهارطاقیهای این منطقه با ناممجموعه چهارطاقی نقارهخانه پرداخته شده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی سبکشناسی معماری چهارطاقی نقارهخانه و قیاس آن با نمونههای مشابه و همچنین تاریخگذاری آن جهت افزودن نمونهای شاخص در میان این گونه بناهای معماری است. روش تحقیق به صورت میدانی و کتابخانهای بود، بر این اساس نخست این اثر شناسایی، سپس نقشهبرداری شد و نمونهبرداری از سفالهای آن انجام گرفت. در مرحله کتابخانهای، مقایسه این اثر با نمونههای همزمان جهت تاریخگذاری صورت پذیرفت. بر اساس پژوهش انجام شده مشخص گردید که این چهارطاقی به دوره ساسانی و اوایل اسلام یعنی به سدههای ۵ تا ۹ میلادی تعلق دارد.
پرونده مقاله
نگارش شعر بر بناهای ایران دوره اسلامی شیوهای مرسوم بوده که در دوره نیز قاجار گسترش یافت. این سبک نه تنها در بناهای پایتخت، بلکه در بناهای مراکز ایالات و شهرها هم مورد توجه بانیان و حاکمان محلی قرار گرفت. از شعر به عنوان بخشی از آرایه و معرفی ساختمان در مسجد ـ مدرسه دار چکیده کامل
نگارش شعر بر بناهای ایران دوره اسلامی شیوهای مرسوم بوده که در دوره نیز قاجار گسترش یافت. این سبک نه تنها در بناهای پایتخت، بلکه در بناهای مراکز ایالات و شهرها هم مورد توجه بانیان و حاکمان محلی قرار گرفت. از شعر به عنوان بخشی از آرایه و معرفی ساختمان در مسجد ـ مدرسه دارالاحسان از آثار دوره قاجار شهر سنندج، استفاده شدهاست. در این بنا اشعاری در کتیبههای سنگی و کاشیکاری نقش بسته که علاوه بر جنبه زیباییشناسی، زمان احداث بنا و بویژه از نظر ماده تاریخ اهمیت دارد. این اشعار توسط دو تن از شاعران صاحب سبک در ماده تاریخگویی دوره قاجار همچون میرزافتحالله خرم سنهای متخلص به خرم کردستانی و میرزاصادق اصفهانی متخلص به ناطق سروده شده است. مساله این است که هدف سازنده در قرار دادن کتیبه به صورت شعر چه بوده است؟آیا دستیابی به اوضاع اجتماعی و فرهنگی این بخش از کشور و تاثیرپذیری از ساختار دیوانی ـ اداری حکومت مرکزی امکان پذیر است؟ به نظر میرسد که هدف بانی علاوه بر نشان اقتدار خویش، برقراری ارتباط با مراجعان به این مکان بودهاست. علاوه براین، در این اشعار که در قالب قصاید مدحی هستند به زمان آغاز و پایان کار مسجد، سفارش دهنده و حامیان آن اشاره شدهاست. در این شیوه تأثیر ساختار دیوانسالاری اداری، فرهنگی و اجتماعی پایتخت در اشعار و ساختار مسجد به خوبی قابل درک است. سرودهها رقابت بین شاعران در دارالحکومه سنندج از یک سو و از سویی توجه به اجرای برنامههای بزرگ و توسعه معماری در سنندج را نشان میدهد.
پرونده مقاله
در این مقاله تاثیر بخت و کوشش در زندگی آدمیان بر اساس پرسش هفتادم دادستان دینی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. بخت و تقدیر در فرهنگ اقوام و ملل مختلف با مفهوم سرنوشت مشخص و از پیش تعیین شده ارتباط دارد؛ گاهی نیز در معنی تاثیر نیروهای مافوقالطبیعی بر زندگی و مرگ مردمان چکیده کامل
در این مقاله تاثیر بخت و کوشش در زندگی آدمیان بر اساس پرسش هفتادم دادستان دینی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. بخت و تقدیر در فرهنگ اقوام و ملل مختلف با مفهوم سرنوشت مشخص و از پیش تعیین شده ارتباط دارد؛ گاهی نیز در معنی تاثیر نیروهای مافوقالطبیعی بر زندگی و مرگ مردمان است. تعدادی از ادبا و فلاسفه اراده و خواست مردمان را در برابر نیروی تقدیر و بخت هیچ میدانند و به مفهوم جبر در سرنوشت آدمیان اعتقاد دارند؛ در قبال این گروه عدهای دیگر بخت و تقدیر را مغلوب توکل به خدا میدانند و معتقدند که روند زندگی آدمیان در سایه تلاش و کوشش آنان قابل تغییر و تحول است. در نظر آنان آدمی در انتخاب سرنوشت خویش مختار است و با نیروی اراده و اختیار مسیر زندگی خود را تعیین میکند. بر اساس هفتادمین پرسش دادستان دینی پارهای از رویدادهای زندگی آدمیان بر اساس بخت و تقدیر تعین میشود و پارهای دیگر از آن به کنش و کوشش وی وابسته است. در این پرسش ذکر شده که زندگی، زن و فرزند و سروری و دارایی انسان به بخت وتقدیر بستگی دارد و جایگاه معنوی و میزان پارسایی یا بدکرداری انسان به کنش و کوشش وی وابسته است.
پرونده مقاله