متن داستانی جامع الحکایات از نویسندهای ناشناس به خط نستعلیقِ تحریری ساده است و از جملۀ نسخ خطّی نفیس سدۀ دوازدهم هجری است. این کتاب شامل داستانهایی جذاب و شگفتانگیز است که در سبک و سیاق با دارابنامههای طرسوسی و بیغمی مانندگی دارد؛ نویسنده در طرح هر یک از حکایتها ب چکیده کامل
متن داستانی جامع الحکایات از نویسندهای ناشناس به خط نستعلیقِ تحریری ساده است و از جملۀ نسخ خطّی نفیس سدۀ دوازدهم هجری است. این کتاب شامل داستانهایی جذاب و شگفتانگیز است که در سبک و سیاق با دارابنامههای طرسوسی و بیغمی مانندگی دارد؛ نویسنده در طرح هر یک از حکایتها با بهرهگیری از اصول سادهنویسی و استفاده از توصیفات زیبا و دلکش، در جملههایی کوتاه به بیان مضامین گوناگون پرداختهاست و با بهرهگیری از آیات و احادیث، اشعار نغز، مفردات و ترکیبات دلنشین، مناجات، امثال و حکم و قصة جنیّان و پریان بر کشش و زیباسازی و آراستگی اثر خود افزوده است. از دعا و درودهای نویسنده یا تصرفات کاتب آن در متن نسخه چنین برمیآید که مذهب تشیع داشتهاست. هر چند فضای جغرافیایی حکایات، بیشتر خارج از ایران است، در جایجای آن نامهای ایرانی، آداب و رسوم، باورها، آیین مملکتداری، سیاست مدن و روح فرهنگ ملی و دینی بر فضای قصهها جاری است. مأخذ برخی قصهها را میتوان در اسرارالتوحید، ویس و رامین، منطقالطیر، مثنوی معنوی و... جست. در پارهای موارد خود عنوان، مأخذ داستان را مینمایاند.
پرونده مقاله
از جمله شاعران توانمند سدة یازدهم هجری که علیرغم خلاقیتها و ذوق شعریاش تقریباً گمنام مانده، سید علی رضا پسر سید مساعد جبل عاملی متخلص به مهری و سید و مشهور به مهری عرب (تولد 1050هـ.ق. – وفات؟) است. نگارنده در این تحقیق بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی نسخ خ چکیده کامل
از جمله شاعران توانمند سدة یازدهم هجری که علیرغم خلاقیتها و ذوق شعریاش تقریباً گمنام مانده، سید علی رضا پسر سید مساعد جبل عاملی متخلص به مهری و سید و مشهور به مهری عرب (تولد 1050هـ.ق. – وفات؟) است. نگارنده در این تحقیق بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی نسخ خطّی دیوان این شاعر و بررسی و تحلیل عناصر و مؤلّفههای سبکی او بپردازد. بررسی های به عمل آمده حاکی از آن است که مهری عرب شاعری تواناست که شعرش سرشار از انواع صور خیال و مضمونهای بکر است. ترکیبسازیهای فراوان و توجه به لغات و مضامین عامیانه که در دیگر آثار سبک هندی نیز دیده می شود، در این دیوان مشهود است. تبحر مهری در کاربرد کلمات فارسی با اصول و قواعد عربی و معرّب کردن آنهاست. شعر مهری عرب نه آن سادگی و صراحت و جلای لفظ صائب را دارد و نه آن پیچیدگی و ابهام شعر بیدل را بلکه شعر او چیزی میانة این دو است.
پرونده مقاله
سیّد حسین امتیاز علی خان خالص اصفهانی از شاعران اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است که در سال 1122 هـ.ق. در هندوستان وفات یافت. خالص مانند بسیاری از شاعران ایرانی برای دریافت صله راهی هندوستان شد. سبک شعر او هندی است اما زبان او از قرن دوازدهم کهنه تر است. او نزدیک چکیده کامل
سیّد حسین امتیاز علی خان خالص اصفهانی از شاعران اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است که در سال 1122 هـ.ق. در هندوستان وفات یافت. خالص مانند بسیاری از شاعران ایرانی برای دریافت صله راهی هندوستان شد. سبک شعر او هندی است اما زبان او از قرن دوازدهم کهنه تر است. او نزدیک به دو هزار بیت شعر در قالبهای غزل، غزل ناتمام، غزل مثنوی، قطعه، رباعی، مفرد و جز آن دارد. هنر و مهارت خالص بیشتر در سرودن غزل است و قطعاتِ او عمدتاً متضمن تکرار ساده تر همان مضامینی است که در مثنوی و قصایدش وجود دارد. مقدمۀ قصاید او غالباً دربارۀ طلوع خورشید، آمدن بهار، وصف خزان، وصف معشوق، توصیف قلم و جز آن است. متن اصلی این قصاید به مدح ممدوح اختصاص دارد. او از تواناترین مقلدان شاعران سبک عراقی است و شیوۀ بیان او در غزلسرایی، بیش از هر کس به طرز مولوی و حافظ شباهت دارد. تنها نسخۀ مسوّدۀ دیوانِ خالص را شخصی به نام شمس الدّین علی، پانزده سال پس از مرگ او در سال 1137 قمری به رشته تحریر درآوردهاست. در مقالۀ حاضر علاوه بر بررسی و تحلیل سرودههای خالص از حیث مضمون، فنون بلاغی و بدیعی، ردیف و قافیه، اوزان عروضی، واژههای پرکاربرد، مثَلها، باورهای عامیانه و کنایهها نیز بررسی و تحلیل شدهاست. از بین صور خیال و صنایع بدیع معنوی، آنچه بیشتر در دیوان خالص به چشم میخورد کنایه و تشبیه و سپس استعاره است. ایهام، اسلوب معادله و تمثیل هم در دیوان او کاربرد فراوان دارد.
پرونده مقاله
کمتوجهی به ادبیات دورةهای قاجاریّه و زندیّه سبب شده تا بسیاری از آثار برجای مانده از این دوره بهطور کامل بررسی و شناخته نشوند. از جمله این آثار دیوان مینای شیرازی است که کاتب این نسخه و نیز فهرستنویسان نسخ خطی (دنا) و (فنخا) آن را متعلّق به مینای اصفهانی دانسته اند چکیده کامل
کمتوجهی به ادبیات دورةهای قاجاریّه و زندیّه سبب شده تا بسیاری از آثار برجای مانده از این دوره بهطور کامل بررسی و شناخته نشوند. از جمله این آثار دیوان مینای شیرازی است که کاتب این نسخه و نیز فهرستنویسان نسخ خطی (دنا) و (فنخا) آن را متعلّق به مینای اصفهانی دانسته اند ولی با توجّه به شواهد و قراین موجود در متن دیوان، این اثر متعلّق به سلطان علی خان مینای شیرازی شاعر قرن سیزدهم و دورة بازگشت است. در بسیاری از تذکرههای مربوط به شعرای قرن سیزدهم، اثری منسجم و یکدست از این دیوان معرّفی نشدهاست و متن قابلدسترس کاملاً مشوّش و در هم است. این مطلب در تذکرة شعاعیّه نیز بیان شدهاست. متن کامل دیوان دربرگیرندة 3026 بیت در قالب های قصیده، غزل، رباعی، قطعه، ترکیببند، ترجیعبند، مسمّط، مثنوی، مراثی و اشعاری ناتمام است. این متن در 257 صفحه، با ابعاد 6×14/ 15×21 با خط نستعلیق سدة 13 نگارش شدهاست که بهطور متوسّط در هر صفحه 15 سطر وجود دارد و کاغذ سفید، جلد تیماج تریاکی و مقوایی نو دارد. در این مقاله ضمن بیان مقدمّه ای در شرح حال شاعر به معرّفی نسخه های کتابخانة مجلس شورای اسلامی و کتابخانة ملّی ملک پرداخته است.
پرونده مقاله
دورة تیموری از اعصار مهم ادب فارسی است. در این دوره سلطان حسین بایقرا و وزیر هنردوست و ادبپرورش، امیر علیشیر نوایی، شهر هرات را به مأمنی برای خیل عظیم شعرا، ادبا و هنرمندان بدل می کنند. در نتیجه شعر و ادب، نگارگری و خوشنویسی در این مقطع تاریخی رو به ترقّی میگذارد. از چکیده کامل
دورة تیموری از اعصار مهم ادب فارسی است. در این دوره سلطان حسین بایقرا و وزیر هنردوست و ادبپرورش، امیر علیشیر نوایی، شهر هرات را به مأمنی برای خیل عظیم شعرا، ادبا و هنرمندان بدل می کنند. در نتیجه شعر و ادب، نگارگری و خوشنویسی در این مقطع تاریخی رو به ترقّی میگذارد. از برخورداران این خوان گستردة فضل و احسان، می توان از قاضی نظامالدین هروی نام برد که از اعلام برجستة عصر تیموری و در شمار ستایندگان امیر علیشیر نوایی و سلطان حسین بایقراست. شهرت وی در مرتبة اوّل، از منظر اشتغال به منصب قضاوت و در وهلة ثانی به شعر و شاعری است. از قاضی نظام هروی فقط دیوانی باقی مانده که تاکنون به حلیة تصحیح و طبع آراسته نشدهاست و حائز ارزشهای ادبی و تاریخی بسیار است که از خلال آن می توان به شخصیت ادبی والای سرایندة آن پی برد. نگارندگان در این نوشتار بر آنند که ضمن شناساندن قاضی نظام هروی، به بررسی متنشناسانه و تحلیل نکات بارزِ کلام او نیز بپردازند. بررسی کلام نظام هروی نشاندهندة آن است که او از سرایندگان مقیّد به سنتهای ادبی پیشین، خصوصاً مکتب های ادبی قرن ششم و بهویژه اصفهان و آذربایجان بودهاست و هماره در صدد پیروی از بزرگانی چون کمالالدین اسماعیل، خاقانی، ظهیر و سلمان ساوجی است. از این رو کلام و نظام هروی رنگ تصنّع، مفاخره و تقلید از متقدّمان را به خود گرفتهاست.
پرونده مقاله
دستنویسهای بازمانده از سدههای گذشته مشتمل بر فواید گوناگون ادبی و تاریخی فراوان و برطرف کنندۀ ابهامات بسیاری از متون نظم و نثر فارسی است. از آن رو که تعداد زیادی از نسخه های خطی هنوز در معرض تصحیح و تحقیق قرار نگرفته، برای دستیابی به آگاهی های دقیق از احوال و آثار گو چکیده کامل
دستنویسهای بازمانده از سدههای گذشته مشتمل بر فواید گوناگون ادبی و تاریخی فراوان و برطرف کنندۀ ابهامات بسیاری از متون نظم و نثر فارسی است. از آن رو که تعداد زیادی از نسخه های خطی هنوز در معرض تصحیح و تحقیق قرار نگرفته، برای دستیابی به آگاهی های دقیق از احوال و آثار گویندگان و نویسندگان دوره های مختلف ادبی فارسی، نخستین گام، شناسایی و تصحیح آن نسخ خطی است. از جملۀ نسخه های خطی تقریباً ناشناخته، مجموعه ای پراکنده است که متعلق به استاد فقید، جلالالدین همایی بوده که پس از درگذشت ایشان به کتابخانۀ ملی واگذار شده است. مجموعۀ مذکور به سال 651 ق کتابت شده و شامل یادداشت های پراکنده، رسایل کوتاه و ابیات فارسی و عربی است. بیشتر محتویات این مجموعه – به ویژه آثار منظوم آن- نویافته است و تاکنون با وجود اهمیت فراوان آن، هم به لحاظ تاریخی و هم از نظر محتوایی، به چشم محققان ادب فارسی نیامده است. این مقاله، ضمن معرفی اجمالی دستنویس پیش گفته برای نخستین بار، رباعیات فارسی آن را تصحیح و ارائه می کند و با مراجعه به منابع درباره گویندگان آن تحقیق می کند.
پرونده مقاله
یکی از نظیره گویان نظامی در حوزۀ لیلی و مجنون سرایی، شاعری به نام میرزا عصمت الله مخدوم معروف به قاضی میرعابد بدخشانی، از شعرای گمنام افغانستان و ناحیۀ بدخشان در سدۀ سیزدهم هجری است که منظومۀ لیلی و مجنون را در سال 1239 هجری قمری به رشتۀ نظم کشیدهاست. از این اثر در ای چکیده کامل
یکی از نظیره گویان نظامی در حوزۀ لیلی و مجنون سرایی، شاعری به نام میرزا عصمت الله مخدوم معروف به قاضی میرعابد بدخشانی، از شعرای گمنام افغانستان و ناحیۀ بدخشان در سدۀ سیزدهم هجری است که منظومۀ لیلی و مجنون را در سال 1239 هجری قمری به رشتۀ نظم کشیدهاست. از این اثر در ایران تنها یک نسخۀ خطی موجود است که تاکنون نیز معرفی نشدهاست. بررسی این نسخه نشان می دهد شاعر تحت تأثیر نظامی بودهاست و داستان خود را به لحاظ درون مایه، وقایع و سیر حوادث همچون داستان نظامی پرداختهاست. علاوه بر این به داستان لیلی و مجنون جامی نیز توجه داشتهاست و بخشی از داستان های فرعی آن را در اثر خود گنجاندهاست. وی همچنین به داستان ملاقات لیلی و مجنون در چاه نظر داشتهاست و این داستان را در منظومۀ خود آوردهاست. در این جُستار ضمن معرفی شاعر و اثر او، به تحلیل انتقادی داستان لیلی و مجنون و ویژگی های سبکی آن پرداخته می شود. روش تحقیق نیز، توصیفی- تحلیلی خواهد بود.
پرونده مقاله