ابن عطاءالله اسکندرانی شاذلی به عنوان اولین نگارندة اندیشههای شاذلیه و گسترشدهندة این افکار شناخته شده است. اندیشههایی که تماماً بر مبنای اسقاط تدبیر مفهوم پیدا میکنند. ابن عطاء، سالک را در ابتدای سلوک از تدبیر کردن منع میکند؛ چون اراده انسان در برابر اراده خداون چکیده کامل
ابن عطاءالله اسکندرانی شاذلی به عنوان اولین نگارندة اندیشههای شاذلیه و گسترشدهندة این افکار شناخته شده است. اندیشههایی که تماماً بر مبنای اسقاط تدبیر مفهوم پیدا میکنند. ابن عطاء، سالک را در ابتدای سلوک از تدبیر کردن منع میکند؛ چون اراده انسان در برابر اراده خداوند هیچ است و انجام تدبیر، حجابی برای سلوک ایجاد میکند. مقامات نهگانه ابن عطاء -یعنی توبه، زهد، صبر، شکر، خوف، رجاء، رضا، توکل، و محبت- اگر با اصل اسقاط تدبیر همراه شوند، صحت پیدا میکنند و حتی آخرین مقام یعنی محبت در نزد او کاملترین مقام نیست؛ به دلیل آن که در مقام پایینتر آن یعنی رضا، اصل اسقاط تدبیر چشمگیرتر است و سالک در آن هیچ ارادهای از خود ندارد. احوال پنجگانة مدّ نظر او انس، قبض، بسط، فنا و بقا هستند. ابن عطاء رابطة میان مقامات و احوال و اعمال را اینگونه روشن میکند که عمل نیکو نتیجه حال نیک است و حال نیک به سبب تحقق کامل مقامات در وجود سالک رخ میدهد و در نهایت تمام این راه سیرو سلوک به معرفة الله خواهد انجامید.
پرونده مقاله
مردم بین النهرین نیز همچون سایر فرهنگهای جهان باستان به مرگ میاندیشیدند و دربارة زندگی پس از مرگ به گمانهزنی میپرداختند. ولی، آنچه توجه هر پژوهشگری را به هنگام مطالعۀ اسطورههای بین النهرینی به خود جلب میکند، هراس فراوان آنان از مرگ و سرنوشت روان، و متعاقب آن یأس و چکیده کامل
مردم بین النهرین نیز همچون سایر فرهنگهای جهان باستان به مرگ میاندیشیدند و دربارة زندگی پس از مرگ به گمانهزنی میپرداختند. ولی، آنچه توجه هر پژوهشگری را به هنگام مطالعۀ اسطورههای بین النهرینی به خود جلب میکند، هراس فراوان آنان از مرگ و سرنوشت روان، و متعاقب آن یأس و ناامیدی شدیدی است که بر تمامی اسطورههای این سرزمین کهن و پهناور سایه افکنده است. در این مقاله فلسفۀ مرگ و سرنوشت روان در باورهای ساکنان بین النهرین بررسی میشود و پیامدهای ترس و هراس از این پدیده بر جهانبینی و نوع زندگانی ساکنان این سرزمین واکاوی میگردد.
پرونده مقاله
با آنکه منابع دستاول در ارتباط با دین عیلام باستان بسیار اندک است، ولی می توان از آثار معماری باقی مانده و در نوشته های عیلامی، و نیز نوشته های بین النهرینی دربارۀ عیلامیان، اطلاعات جالبی به دست آورد. یکی از بزرگ ترین گروه نوشته های برجای مانده، متعلق به شیلهک-اینشوشی چکیده کامل
با آنکه منابع دستاول در ارتباط با دین عیلام باستان بسیار اندک است، ولی می توان از آثار معماری باقی مانده و در نوشته های عیلامی، و نیز نوشته های بین النهرینی دربارۀ عیلامیان، اطلاعات جالبی به دست آورد. یکی از بزرگ ترین گروه نوشته های برجای مانده، متعلق به شیلهک-اینشوشینک (1120-1150 پ.م.) از شاهان عیلامی میانه و سومین پادشاه سلسلۀ شوتروکی، است. این پادشاه در کتیبه های خود به خدایان گوناگون و پرستشگاه های متعدد اشاره می کند. بیشترین پرستشگاه های مذکور در کتیبه های وی، توسط شاهان پیشین ساخته شده بودند و چون در حال تخریب بودند وی آنها را بازسازی کرده است. آنچه در این نوشتار بررسی می شود، پرستشگاه های عیلامی بر اساس کتیبه های شیلهک-اینشوشینک است.
پرونده مقاله
در متون بازماندة اهل حق، بهویژه در نامة سرانجام، نوعی زبان رمزی و نمادین به کار گرفته شده است. در این متون عناصری نظیر رنگها، اشیاء، مظاهر طبیعی و سایر مفاهیم کارکردی نمادین یافتهاند. بررسی، رمزگشایی و ارزیابی این نمادها پارهای از زوایای پنهان این فرقه را درخصوص جها چکیده کامل
در متون بازماندة اهل حق، بهویژه در نامة سرانجام، نوعی زبان رمزی و نمادین به کار گرفته شده است. در این متون عناصری نظیر رنگها، اشیاء، مظاهر طبیعی و سایر مفاهیم کارکردی نمادین یافتهاند. بررسی، رمزگشایی و ارزیابی این نمادها پارهای از زوایای پنهان این فرقه را درخصوص جهانبینی، باورها و آیینهایشان روشن میکند. یافتههای بررسی نشان میدهد نمادها ونشانههای بهکار رفته در این فرقه نیز جهت ارتباط بین ذهنیت و عینیت و انتقال برخی تجربههای عرفانی و بیان نوعی قدرت فراطبیعی استفاده شده است. سرایندگان این متون از برخی عناصر که با فرهنگ ایرانی و نیز فرهنگ عامیانه پیوند دارد بهره گرفتهاند. ارزیابی این نمادها منشا ایرانی و التقاطی این فرقه و تأثیرپذیری آن از برخی از نحلههای صوفیه را تبیین میکند.
پرونده مقاله
طامة الکبری به معنای واقعهای است که عارف با عقل فعال که دهمین عقل از عقول مشایی و یا جبرییل در شریعت است، دیدار میکند. در واقع در مکتب سهروردی، که بر پایة فکر، ذکر و ریاضت میباشد، سالک با اجرای احکام و آداب طریقت و تبعیت از پیر هدایتگر، از طریق ریاضتهای مادی و معنوی چکیده کامل
طامة الکبری به معنای واقعهای است که عارف با عقل فعال که دهمین عقل از عقول مشایی و یا جبرییل در شریعت است، دیدار میکند. در واقع در مکتب سهروردی، که بر پایة فکر، ذکر و ریاضت میباشد، سالک با اجرای احکام و آداب طریقت و تبعیت از پیر هدایتگر، از طریق ریاضتهای مادی و معنوی به تجربهای عرفانی دست مییابد. در طی مسیر سلوک و کسب مقامات عرفانی، شخص سالک به مقام فنا نائل میشود. در این مقام او عقل فعال را رؤیت و مشاهده مینماید. عروج پیامبر اسلام به عنوان انسان کامل و کسی که به معراج رسید، میتواند گواهی باشد که دیگر انسانها نیز میتوانند همچون روح والای وی، جبرییل را ملاقات کنند و حتی از آن نیز گذر کرده و در ذات اقدس حق تعالی فانی شوند. این مقاله به بررسی چنین معنایی از طامة الکبری میپردازد.
پرونده مقاله
با توجه به شواهد باستانشناختی و زبانشناختی میتوان دو سرچشمۀ عمده برای تمدن هند باستان در نظر گرفت: نخست هاراپایی-دراویدی و دوم هندوآریایی. از دوران اوج تمدن هاراپا (2600-1900 ق.م) آثار باستانشناختی متعددی برجای مانده است که بر وجود فرهنگ و تمدنی غنی دلالت دارد. اما چکیده کامل
با توجه به شواهد باستانشناختی و زبانشناختی میتوان دو سرچشمۀ عمده برای تمدن هند باستان در نظر گرفت: نخست هاراپایی-دراویدی و دوم هندوآریایی. از دوران اوج تمدن هاراپا (2600-1900 ق.م) آثار باستانشناختی متعددی برجای مانده است که بر وجود فرهنگ و تمدنی غنی دلالت دارد. اما از آنجا که خط هاراپایی هنوز رمزگشایی نشده است برای توصیف اندیشههای این قوم باید به حدس و گمان متکی شد. اصطلاح دراویدی بر مجموعهای از زبانهای هندی و نیز مردمی که بدان تکلم میکردهاند اطلاق میشود. با توجه به شواهد موجود، این زبانها پیش از ورود آریاییها رایج بودهاند. اقوام هندوآریایی از حدود سال 1700 ق.م به شمال هند وارد شدند و به تدریج توانستند فرهنگ خود را در این نواحی رواج دهند. پس از ورود این اقوام به هند و آمیخته شدن فرهنگ آنان با فرهنگ هاراپایی-دراویدی دورهای در تاریخ هند شکل گرفت که به دورۀ ودایی موسوم است.
پرونده مقاله
هدف غاییِ دین ورزی و سلوک بودایی نجات از رنج و چرخة بازپیدایی است. آموزة نیروانَه اصلیترین آموزة مشترک مکاتب و طریقتهای بودایی در تبیین آن هدف است. چندین رویکرد در تفسیر معنای این آموزه وجود دارد. رویکردهای سلبی، اثباتی و متناقضنما از مهمّترین آنهاست. هر کدام از طری چکیده کامل
هدف غاییِ دین ورزی و سلوک بودایی نجات از رنج و چرخة بازپیدایی است. آموزة نیروانَه اصلیترین آموزة مشترک مکاتب و طریقتهای بودایی در تبیین آن هدف است. چندین رویکرد در تفسیر معنای این آموزه وجود دارد. رویکردهای سلبی، اثباتی و متناقضنما از مهمّترین آنهاست. هر کدام از طریقتهای هینَهیانَه و مَهایانَه، علیرغم اشتراک شان در پذیرش این اصل، از این آموزه تفسیرهای خاص خودشان را دارند. میتوان گفت مفهوم نیروانَه در طریقت مَهایانَه نسبت به طریقت هینَهیانه بسط معنایی بیشتر داشته است.
پرونده مقاله