پدیده گردوغبار، امروزه به یکی از مخاطرات طبیعی در کشور تبدیل شده است؛ پدیدهای که با آثار زیانبار خود از جوانب مختلف شرایط طبیعی و انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا در این پژوهش به بررسی و تحلیل تداوم الگوهای فضایی گردوغبار در کرمانشاه پرداخته شد. بدین منظور آمار گر چکیده کامل
پدیده گردوغبار، امروزه به یکی از مخاطرات طبیعی در کشور تبدیل شده است؛ پدیدهای که با آثار زیانبار خود از جوانب مختلف شرایط طبیعی و انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد. لذا در این پژوهش به بررسی و تحلیل تداوم الگوهای فضایی گردوغبار در کرمانشاه پرداخته شد. بدین منظور آمار گردوغبار 12 ایستگاه سینوپتیک استان طی دوره آماری 1987 تا 2017 از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید و پس از تشکیل پایگاه دادهای بهمنظور شناسایی الگوهای مکانی گردوغبارهای استان از شاخص فضایی موران (I) بهره گرفته شد. همچنین بهمنظور بررسی روند تغییرات از تحلیل روند خطی رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد بیشینه رخداد گردوغبارهای استان بیشتر محدود به نیمه غربی و کمینه رخداد آنها بیشتر مربوط به نیمه شرقی استان است. همچنین بیشتر تداوم رخداد گردوغبارهای استان در مناطق همجوار با مرزهای عراق مشاهده شده است که حاکی از فرامحلی بودن گردوغبارهای استان میباشد. نتایج الگوهای خودهمبستگی فضایی نیز نشان داد که رخداد تداوم دو و دهروزه در نیمه غربی استان یعنی مناطق قصر شیرین و سرپل ذهاب تشکیل الگوی خوشهای بالا (مثبت) و در نیمه شرقی استان یعنی مناطق سنقر و هرسین تشکیل الگوی خوشهای پایین (منفی) را داده است. همچنین الگوهای فضایی در مقیاس ماهانه وضعیتی مشابه با الگوهای فضایی تداومهای دو تا دهروزه را تجربه کرده است. بررسی روند تغییرات نیز نشان داد که در مقیاس ماهانه بهجز ماههای نوامبر و دسامبر در سایر ماهها روند افزایشی معنیدار در سطح اطمینان 95 درصد مشاهده میشود. همچنین از نظر فصلی شدیدترین روند افزایشی رخدادهای گردوغبار مربوط به فصلهای بهار و تابستان است.
پرونده مقاله
مدلهای GCM تفاوت آشکاری در برآورد متغیرهای هواشناسی دارند. بدین منظور در این پژوهش، قطعیت مدلهای گزارش پنجم تغییر اقلیم ایستگاه سینوپتیک بیرجند با استفاده از سه دوره آتی 2040-2010، 2070-2040 و 2100-2070 در مقابل دوره پایه 2005-1975 و دو سناریو RCP 4.5 و RCP 8.5 برای ت چکیده کامل
مدلهای GCM تفاوت آشکاری در برآورد متغیرهای هواشناسی دارند. بدین منظور در این پژوهش، قطعیت مدلهای گزارش پنجم تغییر اقلیم ایستگاه سینوپتیک بیرجند با استفاده از سه دوره آتی 2040-2010، 2070-2040 و 2100-2070 در مقابل دوره پایه 2005-1975 و دو سناریو RCP 4.5 و RCP 8.5 برای تعیین متغیرهای هواشناسی مدلهای GCM بررسی شد. بدین منظور، ابتدا مقایسهای بین داده پایه ایستگاه سینوپتیک با داده پایه مدل انجام شد و سپس برای اطمینان از نتایج مدلها برای هریک از متغیرهای دما و بارش، قطعیت یا عدم قطعیت مدلها با استفاده از نمودار جعبهای مشخص شد. نتایج نشان داد که برای بارش، مدلهای CESM1-CAM5 و CANESM2 دارای باند جعبهای بزرگ و قطعیت کم و مدلهای BNU-ESM و MIROC-ESM-CHEM دارای قطعیت بیشتری نسبت به بقیه مدلها هستند. در مورد دمای کمینه و دمای بیشینه، مدلهای سری GFDL کمترین قطعیت و سری GISS-E2 دارای بهترین قطعیت میباشند. همچنین نتایج نشان داد که قطعیت مدلها برای برآورد دمای کمینه و دمای بیشینه نسبت به بارش بیشتر است. همچنین مشخص شد علاوه بر اینکه سناریو RCP 8.5 نسبت به سناریو RCP 4.5 متوسط تغییرات دمای بیشتری را نسبت به دوره پایه نشان میدهد در سناریو RCP 8.5 انحراف مدلها نسبت به مقدار متوسط نیز بیشتر است.
پرونده مقاله
با توجه به توانایی تکنیکهای دادهکاوی، کاربرد آنها در رشتههای علوم زمین گسترش فراوانی داشته است. هدف از پژوهش حاضر پهنهبندی حساسیت زمینلغزش با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی، در شهرستان لارستان، استان فارس است. جنگلهای تصادفی یک نوع مدرن از درخت - پایه هستند که ش چکیده کامل
با توجه به توانایی تکنیکهای دادهکاوی، کاربرد آنها در رشتههای علوم زمین گسترش فراوانی داشته است. هدف از پژوهش حاضر پهنهبندی حساسیت زمینلغزش با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی، در شهرستان لارستان، استان فارس است. جنگلهای تصادفی یک نوع مدرن از درخت - پایه هستند که شامل انبوهی از درختهای کلاسبندی و رگرسیونی میباشند. الگوریتم جنگل تصادفی مبتنی بر دستهای از درختهای تصمیم است و در حال حاضر یکی از بهترین الگوریتمهای یادگیری است. برای انجام پژوهش حاضر لایههای اطلاعاتی درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، شکل شیب، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژی و کاربری اراضی بهعنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمینلغزش شناسایی و نقشههای آن در نرمافزار ArcGIS10/2 رقومی و تهیه شدند. سپس با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی، ارتباط بین عوامل مؤثر و موقعیت زمینلغزشهاو وزن هر یک از آنها در نرمافزار آماری R محاسبه و در نهایت جهت تهیه نقشه حساسیت زمینلغزش منطقه مورد مطالعه به محیط GIS منتقل گردید. نتایج ارزیابی دقت روش پهنهبندی با استفاده از منحنی تشخیص عملکرد نسبی و ۳۰ درصد نقاط لغزشی استفاده نشده در فرآیند مدلسازی، بیانگر دقت عالی مدل جنگل تصادفی با سطح زیر منحنی 8/98 درصد است. توصیه اجرایی جهت کاهش خطر پایدارسازی مناطق ناپایدار و دوری جستن از این مناطق است؛ و هرگونه برنامهریزی در توسعه آتی عناصر کالبدی زیرساختی شهری باید با توجه بهاحتمال سانحه زمینلغزش صورت گیرد.
پرونده مقاله
خشکسالی از پدیدههای اقلیمی است که در هر منطقهای احتمال رخداد آن وجود دارد و منجر به زیانهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی میشود. با توجه به اهمیت الگوهای پیوند از دور و تأثیر آنها بر آب و هوا، از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین الگوهای پیوند از دور و خشک چکیده کامل
خشکسالی از پدیدههای اقلیمی است که در هر منطقهای احتمال رخداد آن وجود دارد و منجر به زیانهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی میشود. با توجه به اهمیت الگوهای پیوند از دور و تأثیر آنها بر آب و هوا، از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین الگوهای پیوند از دور و خشکسالی در شمال غرب ایران صورت گرفته است. در این راستا از آمار بارش 17 ایستگاه سینوپتیک واقع در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان طی دوره آماری 1988 تا سال 2018 و آمار 16 الگوی پیوند از دور نیمکره شمالی طی همان دوره استفاده شد. ابتدا با استفاده از شاخص(SPI) خشکسالی منطقه مورد مطالعه در مقیاس سالانه، با زمان تأخیر یکماهه و با زمان تأخیر دوماهه بررسی شد. سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ارتباط بین خشکسالی و الگوهای پیوند از دور بررسی شد. نتایج حاصل شده بیانگر آن است که در مقیاس ماهانه الگوی PNA، در زمان تأخیر یکماهه الگوی TNA و در زمان تأخیر دوماهه الگوی NAO بیش از سایر الگوها با ایستگاههای مورد مطالعه همبستگی نشان داده است. از نظر مکانی نیز ایستگاههای مراغه و جلفا بیش از سایر ایستگاه با الگوهای پیوند از دور همبستگی نشان دادهاند. بررسی ضرایب همبستگی فصلی نیز نشان داد که در فصل زمستان الگوهای HCNA و SNA؛ در فصل بهار الگوهای NAM، NPI و PN؛در فصل تابستان الگوی SNAO و در فصل پائیز الگوی POL/PEP بیش از سایر الگوها با خشکسالی ایستگاههای مورد مطالعه همبستگی داشتهاند.
پرونده مقاله
انرژی آزادشده به هنگام حرکت سریع گسل، عامل وقوع اغلب زمینلرزهها است. در کشور ما که دارای گسلهای فعال و مناطق زلزله خیزی فراوانی است، شناخت حرکات گسل نتایج حاصل از این حرکات، دارای اهمیت ویژهای است. دراین پژوهش با استفاده از تصاویر بالارو و پایین رو ماهواره Sentinel- چکیده کامل
انرژی آزادشده به هنگام حرکت سریع گسل، عامل وقوع اغلب زمینلرزهها است. در کشور ما که دارای گسلهای فعال و مناطق زلزله خیزی فراوانی است، شناخت حرکات گسل نتایج حاصل از این حرکات، دارای اهمیت ویژهای است. دراین پژوهش با استفاده از تصاویر بالارو و پایین رو ماهواره Sentinel-1 و بکارگیری فنهای تداخل سنجی راداری چند دیافراگمی و تداخل سنجی راداری معمولی به زلزله 1397 یاسوج پرداخته و تغییر شکل هم لرزهای را در دو راستای خط دید ماهواره و مسیر آزیموتی تهیه؛ و سه مؤلفه متعامد میدان جابجایی را با استفاده از اندازهگیریهای ژئودتیک استخراج شد. سپس برای به دست آوردن هندسه گسلی و توزیع لغزشی روی صفحه گسل، این مؤلفهها را، با استفاده از روشی بهینهسازی کالوکیشن و مدل تحلیلی نیم فضای الاستیک آکادا تحلیل گردید. جابجاییهای صورت گرفتهشده بر اثر جابهجایی گسل در اثر زلزله یاسوج در منطقه مورد مطالعه را نشان میدهد، تغییر ساختار زمینشناسی منطقه پس از زلزله با ساختار آن در قبل از زلزله از 80 تا 20- سانتیمتر بوده است. مؤلفههای ارتفاعی جابجایی سطحی حاصل از مدل، میزان جابجاییها برای گسل یاسوج در محدوده مطالعاتی هر چه از گسل سراسر زاگرس فاصله گرفته شود، میزان جابجایی کمتر و کمتر، و با نزدیک شدن به گسلهای مجاور، میزان جابجاییها افزایش مییابد، ماکزیمم جابجایی ارتفاعی برای کل فریم تصویر برابر 45/0 تا 45/0- متر و ماکزیمم مقدار جابجایی افقی حدود 18 سانتیمتر که هر چه از گسل به سمت مناطق دشتی حرکت شود، بیشتراست.
پرونده مقاله
خشکسالیها از مخربترین رویدادهای آب و هوایی هستند که باعث آسیب های قابل توجهی هم در بخش منابع طبیعی و هم در زندگی انسانها میشوند. هدف از این پژوهش تحلیل و مقایسه خشکسالی هواشناسی و آبهای زیرزمینی دشت مهران با استفاده از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) و شاخص آب زیرز چکیده کامل
خشکسالیها از مخربترین رویدادهای آب و هوایی هستند که باعث آسیب های قابل توجهی هم در بخش منابع طبیعی و هم در زندگی انسانها میشوند. هدف از این پژوهش تحلیل و مقایسه خشکسالی هواشناسی و آبهای زیرزمینی دشت مهران با استفاده از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) و شاخص آب زیرزمینی (GRI) است. جهت بررسی خشکسالی هواشناسی از اطلاعات بارندگی ماهانه ایستگاه سینوپتیک مهران استفاده شد و بهمنظور بررسی خشکسالی آبهای زیرزمینی دشت مهران، تغییرات تراز آب زیرزمینی دشت مهران بر اساس دادههای سطح آب تعداد 23 حلقه چاه مشاهدهای مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. همچنین بهمنظور پایش خشکسالی هواشناسی از شاخص SPI و پایش خشکسالی هیدرولوژیکی دشت مهران از شاخص GRI استفاده گردید. دوره آماری مورد نیاز جهت تحلیل خشکسالی یک دوره آماری 25 ساله از سال آبی 75-74 تا 97-96 انتخاب شد. بعد از تعیین دورههای رطوبتی شاخصها، اقدام به تهیه نقشههای پهنهبندی ماهانه آبهای زیرزمینی گردید که جهت تهیه این نقشهها از بین مدلهای مختلف، مدل کریجینگ انتخاب گردید. در نهایت با اعمال مدل نیم تغییر نمای بهینه در کریجینگ و ورود دادههای آبهای زیرزمینی بهصورت لایه نقطهای، نقشههای رستری با استفاده از نرمافزار Arc GIS تهیه شد. نتایج بررسی شاخص SPI نشان میدهد که طی دورهای آمار مدنظر 4 دوره خشکسالی شدید اتفاق افتاده که شدیدترین آن سال آبی 91-90 بوده که مقدار شاخص SPI آن 73/1- میباشد. همچنین نتایج به دست آمده از شاخص GRI در منطقه نشان میدهد که یک دورۀ خشکسالی 11 ساله آبهای زیرزمینی اتفاق افتاده یعنی از سال آبی 87-88 شروع شده و تا سال آبی 98-97 ادامه داشته است که شدیدترین آن سال 91-90 با مقدار شاخص 11/1- است.
پرونده مقاله
افزایش دما و گرمایش جهانی از بزرگترین چالشهایی است که بشر در قرن بیست و یکم با آن مواجه است. بنابراین پیشنگری دماهای بیشینه جهت اطلاع از میزان تغییرات و در نتیجه ارائه تمهیدات لازم جهت سازگاری و تعدیل اثرات سوء ناشی از آن از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش چکیده کامل
افزایش دما و گرمایش جهانی از بزرگترین چالشهایی است که بشر در قرن بیست و یکم با آن مواجه است. بنابراین پیشنگری دماهای بیشینه جهت اطلاع از میزان تغییرات و در نتیجه ارائه تمهیدات لازم جهت سازگاری و تعدیل اثرات سوء ناشی از آن از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش به پیشنگری دماهای بیشینه در سه استان کردستان، کرمانشاه و ایلام در غرب کشور پرداخته شد. بدین منظور از دادههای دو مدل جهانی HadGEM2 و CanESM2 تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 و همچنین دو مدل ریزمقیاس گردانی LARS-WG و SDSM بهره گرفته شد و تغییرات دماهای بیشینه بهصورت ماهانه و سالانه در دوره آتی (2050-2021) نسبت به دوره پایه (2018-1989) در 17 ایستگاه هواشناسی مورد بررسی قرار گرفت. جهت واسنجی و صحتسنجی مدلهای SDSM و LARS-WG از شاخصهای MAE، MSE، RMSE و R2 استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که هر دو مدل در شبیهسازی دماهای بیشینه منطقه مورد مطالعه از توانایی بالایی برخوردارند. با این وجود مدل SDSM از دقت بیشتری نسبت به مدل LARS-WG برخوردار است که کمترین و بیشترین دقت آن به ترتیب مربوط به ایستگاههای بیجار و تازهآباد با RMSE برابر با 02/0 و 18/0 است. نتایج حاصل از پیشنگری دماهای بیشینه نیز نشان داد که بر اساس هر دو مدل مورد بررسی میزان دمای بیشینه در دوره آینده نسبت به دوره پایه افزایش مییابد که این میزان بهطور متوسط مدلهای مورد بررسی بین 8/0 تا 9/1 درجه سلسیوس در سطح منطقه مورد مطالعه خواهد بود. بیشترین میزان آن نیز بر اساس سناریوی RCP8.5 برآورد شده است. از نظر مکانی نیز بیشترین تغییرات مربوط به نواحی شمالی و شرقی منطقه مورد مطالعه و کمترین تغییرات مربوط به نواحی غربی منطقه مورد مطالعه است.
پرونده مقاله
آبهای زیرزمینی تنها منبع آب در بسیاری از مناطق ایران است. این مسئله سبب محدودیت عمده در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور شده است. سیلابهای ویرانگر و کمبود آب، ضرورت استراتژیهای مناسب برای مهار سیل را ضروری مینماید. در این رابطه انتخاب مناطق مناسب برای شارژ مجدد مصنوعی و چکیده کامل
آبهای زیرزمینی تنها منبع آب در بسیاری از مناطق ایران است. این مسئله سبب محدودیت عمده در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور شده است. سیلابهای ویرانگر و کمبود آب، ضرورت استراتژیهای مناسب برای مهار سیل را ضروری مینماید. در این رابطه انتخاب مناطق مناسب برای شارژ مجدد مصنوعی و هدایت جریان سیل به سازندهای نفوذپذیر از جمله راهکارهای مؤثر قلمداد میشود. با ترکیب روشهایGIS و MCDA، مطالعه حاضر به دنبال مناسبترین مناطق برای عملیات شارژ مجدد مصنوعی آبهای زیرزمینی در حوضه گربایگان ایران است. به همین منظور، دادههای مربوط به هشت عامل مؤثر در محیط GIS فراهم شد و ضمن تعیین مناطق بالقوه مناسب، سایر مناطق برای شارژ مصنوعی حذف شد. پس از بررسی دقیق مناطق مناسب با استفاده از روشهای PROMETHEEII-SAW و Fuzzy-AHp ، نقشه مناسب بودن زمین برای شارژ مصنوعی آبهای زیرزمینی ایجاد شد. نتایج مطالعه نشان میدهد که مناسبترین مناطق برای شارژ مجدد مصنوعی آبهای زیرزمینی در واحدهای زمینشناسی QuaternaryQg and Qgsc و برای واحدهای ژئومورفولوژیکی در سنگفرشها و مخروط افکنهها با شیب بیش از 3 درصد است. علاوه بر این، مطابقت قابل توجه بین نقشه تولید شده و مناطق کنترل، دقیقاً در مکانهایی که پروژههای شارژ آب زیرزمینی مصنوعی با موفقیت انجام شده است، مبین شواهد دیگری در مورد کارایی قابل قبول روش یکپارچه PROMETHEEII-SAWدر مقایسه با Fuzzy-AHp در تعیین مکان مناسب مناطق شارژ مصنوعی میباشد.
پرونده مقاله