پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی وضعیت موجود برنامهدرسی علومتجربی پایههای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس اسناد بالادستی صورت پذیرفته است. روش تحقیق، ترکیبی و اکتشافی متوالی است. نمونه کیفی پژوهش در بخش اسناد شامل کلیه اسناد بالادستیِ آموزش و پرورش دربارۀ درس علومتجربی چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی وضعیت موجود برنامهدرسی علومتجربی پایههای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی بر اساس اسناد بالادستی صورت پذیرفته است. روش تحقیق، ترکیبی و اکتشافی متوالی است. نمونه کیفی پژوهش در بخش اسناد شامل کلیه اسناد بالادستیِ آموزش و پرورش دربارۀ درس علومتجربی ابتدایی بود و در بخش افراد شامل کلیه متخصصان حوزه محتوا و آموزش علومتجربی و کارشناسان خبره مطلع از اسناد بالادستی؛ نمونه کمی نیز شامل کلیه اعضای گروههای آموزشی معلمان علومتجربی دوره ابتدایی در سطح مناطق شهر تهران بود. در بخش تحلیل اسناد، ملاکها و مؤلفههایی که برنامه و کتابهای درسی علوم تجربی ابتدایی بر اساس آنها طراحی و تدوین شده است شناسایی و دستهبندی گردید و پنج مقوله توجه به الگوی هدفگذاری مبتنی بر شایستگیهای پایه، توجه به سوادعلمی فناورانه، توجه به رویکرد زمینه محور، توجه به اصل نقش فعال یادگیرنده، توجه به اصل اعتبار و نقش مرجعیت معلم در برنامهدرسی علومتجربی بهصورت هدفمند انتخاب شد و به منظور شناسایی زیر مقولههای مربوط به هریک از مقولههای به دست آمده از اسناد بالادستی، با گروهها و کارشناسان عضو شورای برنامهریزی درسی مربوط، متخصصان حوزه محتوایی در آموزش علومتجربی دوره دوم، متخصصان و دستاندرکاران مرتبط با طراحی و تدوین سند برنامهدرسی ملی مصاحبههای نیمهساختاریافته به عمل آمد و فرمهای تحلیل محتوا و پرسشنامه تدوین گردید. جهت تعیین روایی از روشهای تعیین قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال و قابلیت تأیید، و پایایی فرمهای تحلیل محتوا به روش ویلیام اسکات[1] مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که کمترین توجه برنامهدرسی علومتجربی به سواد فناورانه و بیشترین توجه به اصل شایستگیهای پایه میباشد و محتوای این برنامه درسی در برخی از زیرمقولهها از جمله، توجه به تفکرانتقادی، کارآفرینی، نقش تولید دانش، خودارزشیابی و نقادی و تفکر منطقی نیاز به بازنگری و توجه بیشتری دارند.6. William Scott
پرونده مقاله
این پژوهش با هدف وارسی شاخص های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه توانمندی اجتماعی-هیجانی و تعیین ارتباط آن با سرزندگی تحصیلی در دانشآموزان ایرانی انجام گرفت. در مطالعه حاضر، تحلیل عاملی تأییدی، همبستگی هر گویه با نمره کل، آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگ چکیده کامل
این پژوهش با هدف وارسی شاخص های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه توانمندی اجتماعی-هیجانی و تعیین ارتباط آن با سرزندگی تحصیلی در دانشآموزان ایرانی انجام گرفت. در مطالعه حاضر، تحلیل عاملی تأییدی، همبستگی هر گویه با نمره کل، آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغییری با نمونه ای متشکل از 348 دانش آموز دوره اول متوسطه شهر اهواز (196 نفر دختر و 152 نفر پسر) که با روش نمونهگیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی یک مدل با برازش مطلوب را برای ساختار پنج عاملی پرسشنامه توانمندی اجتماعی-هیجانی نشان داد. افزون بر این، یافتهها بیانگر آن بود پرسشنامه از ضریب پایایی همسانی درونی بالایی برخوردار است. همچنین، بین توانمندی اجتماعی-هیجانی و سرزندگی تحصیلی ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت. در نهایت، نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری بیانگر آن بود که بین دخترها و پسرها در ابعاد پرسشنامه توانمندی اجتماعی-هیجانی از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود دارد. این یافتهها نشان می دهد که نسخه فارسی پرسشنامه توانمندی اجتماعی-هیجانی، ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای ارزیابی توانمندی اجتماعی-هیجانی در جمعیت دانشآموزان ایرانی دوره اول متوسطه است. پیامدهای کاربردی، محدودیت ها و نیازهای تحقیقاتی آینده برای متخصصان، محققان، معلمان در سطح کلاس و مدارس مورد بحث قرار گرفته اند
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ممیزی مدیریت دانش در وزارت نفت ایران انجام که از لحاظ اهداف کاربردی و از نظر دادهها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) و از نظر نوع مطالعه در بعد کیفی، داده بنیاد خودظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعهکیفی پژوهش شامل صاحبنظران و چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ممیزی مدیریت دانش در وزارت نفت ایران انجام که از لحاظ اهداف کاربردی و از نظر دادهها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) و از نظر نوع مطالعه در بعد کیفی، داده بنیاد خودظهور و در بعد کمی، پیمایشی مقطعی است. جامعهکیفی پژوهش شامل صاحبنظران و خبرگان حوزه آموزش اعم از اساتید دانشگاهها و مدیران عالی وزارت نفت بوده و حجم نمونه متشکل از جامعه کارکنان ستادی براساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و جدول مورگان تعداد 324 نفر (زن 163و مرد 161) بدست آمده است. در این پژوهش برای جمعآوری دادهها و اطلاعات لازم از دو نوع ابزارِ مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محققساخته استفاده شدهاست. رواییصوری و محتوایی پرسشنامه مورد تأیید قرارگرفت. ضریب آلفایکرونباخ برای پرسشنامه 90/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده در بعد کیفی، به مدد کدگذاری باز، محوری و انتخابی از طریق مصاحبه، فن دلفی، و بارش فکری انجام شد که 5 بعد (اهدافشغلی، مربی، محیط، دانشجو، محتوا، مدیریت)، 13مؤلفه و80 شاخص در بعد کیفی برای الگوی ممیزی مدیریت دانش نهایی شد و بعد کمی در دو بخش: 1-توصیفدادهها 2-تحلیلدادهها، تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش مؤید این مطلب است که اجرای فرآیندهای مدیریت دانش در وزارت نفت همچون سازمانهای دیگر بدون داشتن یک الگوی ممیزی مدیریت دانش اختصاصی و پویا، محکوم به شکست خواهد بود. که با عنایت به بررسی ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای ممیزیمدیریت دانش، الگوی مذکور احصا و ارائه شد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر انگیزه پیشرفت و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 106 نفر از دانشآموزان پسر پایه ششم شهر رشت در سال تحصیلی 99-98 بودند که ب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر انگیزه پیشرفت و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 106 نفر از دانشآموزان پسر پایه ششم شهر رشت در سال تحصیلی 99-98 بودند که به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و تعداد 30 نفر از این دانشآموزان که پایینترین نمره را در پرسشنامه انگیزه پیشرفت و بالاترین نمره را در پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی کسب کردند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای آموزش ذهنآگاهی را دریافت نمودند اما گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس و پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون و راث بلوم استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بعد از آموزش ذهنآگاهی میانگین گروه آزمایش در متغیرهای انگیزه پیشرفت و مولفههای اهمالکاری تحصیلی (آماده شدن برای امتحان و آماده شدن برای تکالیف) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<). بنابراین می توان گفت که استفاده از آموزش ذهنآگاهی بر بهبود انگیزه پیشرفت و کاهش اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان مؤثر است.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری چند تکنیک پایه فوتبال بر مهارتهای ادراکی-شناختی در محیط میدان بود. 58 شرکت کننده (45 دانشجوی زن مبتدی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و 13 فوتبالیست ماهر زن باشگاهی) با میانگین سنی 08/3 ±30/22 به صورت داوطلبانه و در چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری چند تکنیک پایه فوتبال بر مهارتهای ادراکی-شناختی در محیط میدان بود. 58 شرکت کننده (45 دانشجوی زن مبتدی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز و 13 فوتبالیست ماهر زن باشگاهی) با میانگین سنی 08/3 ±30/22 به صورت داوطلبانه و در دسترس و براساس معیارهای ورود به مطالعه، در پنج گروه (شناختی-نزدیک، شناختی-دور، حرکتی، کنترل و ماهر) انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی و طرح آن پیشآزمون-یادداری بود. ابتدا از تمامی گروهها، پیشآزمون میدانی به عمل آمد. بلافاصله، مرحله اکتساب برای گروه میدانی و تمرین برای گروههای آزمایشگاهی آغاز و در نهایت، پس از یک هفته، آزمون یادداری از گروهها به عمل آمد. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره، با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 انجام شد. میزان مهارت پیشبینی-تصمیمگیری در محیط میدان در گروه حرکتی و گروه ماهر به طور معنیداری بیشتر از دو گروه تکالیف آزمایشگاهی بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشـان داد که اثر گروه در سطح احتمـال 99 درصد معنـیدار میباشـد (001/0=p، 50/0=مجـذور اتـا، 77/12=( 53.4)F). به نظر، تمرین مهارتهای پایه در ترکیب با یادگیری مشاهدهای موجب درگیری مضاعف فرایند حل مسئله و بهبود مهارت پیشبینی-تصمیمگیری میگردد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری بر خودناتوانسازی تحصیلی و یادگیری خودراهبر دانش آموزان کنکوری بود. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری بر خودناتوانسازی تحصیلی و یادگیری خودراهبر دانش آموزان کنکوری بود. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای وارد نمونه شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی را طی هشت جلسه دریافت کردند ولی دانش آموزان گروه نمونه هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. قبل و بعد از آموزش هر دو گروه نمونه به منظور پیشآزمون، پسآزمون و مرحله پیگیری پرسشنامه های خودناتوان سازی تحصیلی و یادگیری خودراهبر را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از بسته نرم افزار آماری در علوم اجتماعی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری باعث کاهش معنادار خودناتوان سازی تحصیلی (001/0p=) و افزایش معنادار یادگیری خودراهبر (001/0p=) در دانش آموزان نمونه شده است. با توجه به یافته ها، می توان با آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری به معلمان و آموزش این راهبردها به دانش آموزان توسط معلمان، به صورت غیرمستقیم و مستقیم خودناتوان سازی تحصیلی را در دانش آموزان کاهش داده و یادگیری خودراهبر را افزایش داد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی به شیوه گروهی بر مشکلات بین فردی و احساس تنهایی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم تبریز انجام شد. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل انجام گردید. به همین منظور، یک مدرسه از ناحی چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی به شیوه گروهی بر مشکلات بین فردی و احساس تنهایی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم تبریز انجام شد. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل انجام گردید. به همین منظور، یک مدرسه از ناحیه دو آموزش و پرورش، به صورت تصادفی ساده انتخاب شد و پرسشنامه های مشکلات بین فردی (IIP-32) و احساس تنهایی اشر، هایمل و رنشاو، در بین دانش آموزان اجرا شد (پیش آزمون). از بین دانش آموزانی که نمره آنان در هر دو پرسشنامه، یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، نمونه های پژوهش با روش هدفمند، انتخاب شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های زندگی با الگوی دهگانه به شیوه گروهی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در آخرین جلسة آموزش، هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند (پس آزمون). یک ماه بعد، آزمودنی های گروه آزمایش مجدداً پرسشنامه ها را تکمیل نمودند (پیگیری). داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس یک متغیری، t همبسته و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر کاهش مشکلات بین فردی و احساس تنهایی گروه آزمایش اثربخش بود و این کاهش در مرحلة پیگیری یک ماهه نیز پایدار مانده بود. بنابراین، با آموزش مهارت های زندگی می توان مشکلات بین فردی و احساس تنهایی دانش آموزان را کاهش داد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تأثیر روش کیفیت آموزشی گروهی (QCT) بر امنیت روانی اجتماعی نوجوانان دختر بیسرپرست بوده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر بدون سرپرست 12 تا 18 ساله ش چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تأثیر روش کیفیت آموزشی گروهی (QCT) بر امنیت روانی اجتماعی نوجوانان دختر بیسرپرست بوده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر بدون سرپرست 12 تا 18 ساله شهر تبریز که در مراکز وابسته به بهزیستی شهرستان تبریز نگهداری میشدند که از بین آنها نمونهای به تعداد30 نفر از نوجوانان دختر بیسرپرست به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش کیفیت گروهی (QCT) موسلی (2014) آموزش دیدند و هر دو گروه کنترل پرسشنامه امنیت روانی زارع و امینپور(1390) به عنوان پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند و داده ها با استفاده از آزمون کواریانس چند متغیره در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. بین مؤلفههای امنیت روانی (ناسازگاری محیطی، پارانویا، اعتقاد به خود، اشتیاق به زندگی، افسردگی، احساس سعادتمندی، امنیت اجتماعی، خودآگاهی، اعتماد به نفس، احساس عصبانیت، یاس و ناامیدی، احساس حقارت، سازگاری با دیگران) در گروه آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون تفاوت معناداری وجود داشت (05/0<P). ولی در مؤلفههای علاقه به زندگی و احساس سلامت بین گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون تفاوت معناداری مشاهده نگردیده است(05/0<P). از این رو با توجه به نتایج به دست آمده میتوان آموزش کیفیت گروهی (QCT) را به عنوان یک روش تأثیرگذار بر بهبود مهارتهای اجتماعی، شایستگیهای اجتماعی و امنیت روانی و اجتماعی نوجوانان دختران بیسرپرست در نظر گرفت.
پرونده مقاله