زمینه: توسعههای اخیر در نظریههای رهبری، از نظریههای رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیر معمولی فرض میکرد و پیروان را وابسته به رهبری میدانست به سمت تئوریهای نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین که به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه می کنند، انتقال چکیده کامل
زمینه: توسعههای اخیر در نظریههای رهبری، از نظریههای رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیر معمولی فرض میکرد و پیروان را وابسته به رهبری میدانست به سمت تئوریهای نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین که به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه می کنند، انتقال یافته است. (عابدی جعفری و آغاز، 1387، ص. 77). هدف: هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان در سازمانهای دولتی شهرستان نی ریز می باشد. روش تحقیق: جامعه آماری مشتمل بر 600 نفر از کارکنان سازمانهای دولتی شهرستان نی ریز که از طریق نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم نمونه از طریق فرمول کُکران 188 نفر از آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش پژوهش، توصیفی ـ همبستگی و ابزار اندازه گیری تحقیق شامل پرسشنامه (اِم.اِل.کیو)[1] رهبری چند عاملی بس و آوولیو (1997) و پرسشنامه خلاقیت رندسیپ[2] می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح، آمار توصیفی و استنباطی انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج اصلی پژوهش نشان داد بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان، رابطه معناداری وجود دارد. سبک های رهبری تحول آفرین که شامل نفوذ آرمانی، رفتارهای آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی است رابطه معنادار و مستقیم با خلاقیت کارکنان دارند. نتیجه گیری: بین سبک های رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان رابطه معناداری وجود دارد؛ روابط بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان در سازمانهای دولتی شهرستان نیریز نشان دهنده این است که رهبری تحول آفرین، منجر به خلاقیت بیشتر کارکنان می شود. از طریق رفتار رهبری تحول آفرین، انگیزه درونی پیروان افزایش می یابد و منجر به خلاقیت بیشتر آنها می شود. [1]. MLQ [2]. Rendsipp
پرونده مقاله
زمینه: پژوهشها نشان میدهد که سازمانهایی که تاکید بیشتری بر سرمایه های فکری دارند نسبت به دیگر سازمانها نوآورترند. این بدان دلیل است که در چنین سازمان هایی به علت وجود سرمایه های فکری و استفاده از دانش، یادگیری نیز بیشتر می باشدکه این به نوبه خود ارائه راهکارهای جدید چکیده کامل
زمینه: پژوهشها نشان میدهد که سازمانهایی که تاکید بیشتری بر سرمایه های فکری دارند نسبت به دیگر سازمانها نوآورترند. این بدان دلیل است که در چنین سازمان هایی به علت وجود سرمایه های فکری و استفاده از دانش، یادگیری نیز بیشتر می باشدکه این به نوبه خود ارائه راهکارهای جدید برای انجام امور و بهطور کلی نوآوری را در پی خواهد داشت. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سرمایه فکری و مؤلفههای آن(سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای و سرمایه شاختی) با نوآوری سازمانی و تعیین سهم نسبی هر یک از ابعاد در پیش بینی نوآوری سازمانی در شرکت سهامی بیمه توسعه می باشد. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف، کابردی و از لحاظ گردآوی دادهها، توصیفی- همبستگی است. جهت جمعآوری دادههای مورد نظر، تعداد 98 نفر از از کارکنان، مدیران و معاونین شرکت سهامی بیمه توسعه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. جهت جمعآوری دادههای مربوط به سرمایه فکری از پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری بونتیس (1998) و برای جمعآوری دادههای مربوط به نوآوری سازمانی نیز از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی گرایش به نوآوری سازمانی استفاده شده است که پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 84/0 و 89/0 بهدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافتهها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که بین سرمایه فکری با نوآوری سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون همبستگی نشان داد که تمامی مؤلفه های سرمایه فکری (مشتری، انسانی و ساختاری) با نوآوری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که از بین مؤلفه های سرمایه فکری، دو بُعد سرمایه انسانی و مشتری به عنوان متغیرهای پیش بین، معیار ورود به معادله نهایی رگرسیون برای توضیح تغییرات نوآوری سازمانی (متغیر ملاک)، را دارا هستند و مؤلفه سرمایه ساختاری به دلیل نداشتن سهم معنادار در پیش بینی نوآوری سازمانی از معادله حذف گردید. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که اگر در سازمانی به مدیریت سرمایه های فکری توجه شود، در آن سازمان، گرایش به نوآوری سازمانی توسعه پیدا می کند.
پرونده مقاله
زمینه: امروزه تربیتدانشجویانخلاقونوآور در دانشگاه هاوموسساتآموزشی، بسیاراهمیتدارد و شناسایی سبک های تفکر افراد از عوامل مهم و کلیدی برای ایجاد خلاقیت و شناخت افراد خلاق به شمار می رود. هدف: این پژوهش به منظور بررسی نقش سبک های تفکر در خلاقیت دانشجویان رشته های کشاورزی چکیده کامل
زمینه: امروزه تربیتدانشجویانخلاقونوآور در دانشگاه هاوموسساتآموزشی، بسیاراهمیتدارد و شناسایی سبک های تفکر افراد از عوامل مهم و کلیدی برای ایجاد خلاقیت و شناخت افراد خلاق به شمار می رود. هدف: این پژوهش به منظور بررسی نقش سبک های تفکر در خلاقیت دانشجویان رشته های کشاورزی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان سال چهارم کارشناسی رشته های کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه بودند (275N=)، که تعداد 147 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. روش: ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید (7/0α=). تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار اِس. پی. اِس.اِس[1] انجام شد. یافتهها: نتایج آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که بین سبک های تفکر دختران و پسران تفاوت معنا داری وجود دارد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معنا داری در سطح یک درصد بین سبک های تفکر دانشجویان با خلاقیت آنها وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه توأم نشان داد که 3/66 درصد از واریانس خلاقیت دانشجویان توسط سبک های تفکر آنها تبیین می گردد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق سبک تفکر آنارشی دارای بیشترین سهم مثبت و معنادار در پیشگویی میزان خلاقیت جامعه آماری مورد مطالعه می باشد. [1]. SpssWin18
پرونده مقاله
زمینه: پرورش خلاقیت کودکان برای آینده آنها، نقشی کلیدی دارد. مادران از اصلیترین حامیان پرورش خلاقیت کودکان به شمار میروند و الگوهای ارتباطی مادر و کودک، بر خلاقیت او اثرگذار است. هدف: پژوهش نیمه آزمایشی حاضر به بررسی تأثیر آموزش گروهی مادران بر افزایش خلاقیت کودکان، چکیده کامل
زمینه: پرورش خلاقیت کودکان برای آینده آنها، نقشی کلیدی دارد. مادران از اصلیترین حامیان پرورش خلاقیت کودکان به شمار میروند و الگوهای ارتباطی مادر و کودک، بر خلاقیت او اثرگذار است. هدف: پژوهش نیمه آزمایشی حاضر به بررسی تأثیر آموزش گروهی مادران بر افزایش خلاقیت کودکان، با تأکید بر نظریه تحلیل رفتار متقابل میپردازد. روش: در ابتدا، مادران مراجعه کننده به مراکز فرهنگی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران، به عنوان جامعه آماری، مشخص شدند. سپس 40 نفر از این مادران، به صورت تصادفی برای نمونه آماری انتخاب شدند. پس از افت نمونه، 26 نفر باقی مانده به 2 گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه گواه) تقسیم شدند. سپس 10 جلسه آموزش گروهی مادران، با رویکرد تحلیل رفتار متقابل برای گروه آزمایش، برگزار گردید. ابزار پژوهش حاضر به عنوان پیش آزمون و پس آزمون، آزمون خلاقیت تورنس بود. این آزمون از کلیه کودکانی که مادران آنها در تحقیق شرکت داشتند، گرفته شد. یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در سطح معناداری 05/0p<آموزش گروهی مادران با تأکید بر نظریه تحلیل رفتار متقابل بر افزایش مؤلفههای بسط، انعطاف پذیری و ابتکار کودکان مؤثر بوده است. همچنین در سطح معناداری 01/0 p< آموزش گروهی مادران به این روش بر افزایش مؤلفه سیالی کودکان اثر داشته است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق میتوان نتیجه گرفت که آموزش گروهی مادران با تأکید بر نظریه تحلیل رفتار متقابل بر افزایش خلاقیت کودکان مؤثر است.
پرونده مقاله
زمینه: بیشترتحقیقاتانجامشده درحوزهخلاقیتعمدتًاازنوعپژوهشهایتجربیوفرضیه پردازیبودهوهنوزمدلهاونظریاتتجربیکه بهخوبیتبیین کنندهخلاقیتبراساسعواملبنیادینشناخت باشد، کمتر موردتوجهقرار گرفتهاند، همچنینبیشترتحقیقاتانجامشدهدراینحوزهعمدتًا بهبررسیهایهمبستگیسادهقناعتکردهو ازرسیدنبهمراحلنظریوکلینگرانهبازمانده اند.
هدف: هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین هوش و خلاقیت و تبیین این رابطه بر اساس عامل بنیادین شناخت (سرعت پردازش اطلاعات) است. این پژوهش درصدد است با استفاده از مقیاس های چند بُعدی هوش، خلاقیت، و سرعت پردازش اطلاعات بخشی از محدودیت های مربوط به اندازه گیری این سازه ها را که احتمالاًمنجر به کم برآورد شدن رابطه هوش و خلاقیت در ادبیات پژوهشی شده است را بر طرف سازد.
روش: نمونه این تحقیق شامل 481 نفر از دانشجویان کلیه رشته های علوم انسانی دانشگاه های تهران بود. برای سنجش هوش از خرده مقیاس های آزمون وکسلر بزرگسالان (وایز- آر)[1]، برای سنجش خلاقیت از آزمون های تفکر واگرا، خلاقیت در زندگی روزمره ، پیشرفت خلاقانه و خودپنداره خلاقانه و برای سنجش سرعت پردازش اطلاعات، از دو آزمون مداد-کاغذی، زاهلن- وربیندونگز (زد. وی. تی)[2] و آزمون رمزگردانی (کی. دی. تی)[3] استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری برای بررسی مدل های مفروض شده روابط بین این متغیرها که بر اساس ادبیات پژوهش تدوین شده بودند، مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که رابطه بین هوش و خلاقیت زمانی که به صورت مکنون در نظر گرفته می شوند، بالاتر از زمانی است که این متغیرها به صورت مشاهده شده در نظر گرفته می شوند. نتیجه دیگر این بود که سرعت پردازش اطلاعات به عنوان عامل مرتبه بالاتر رابطه بین هوش و خلاقیت را مورد تبیین قرار می دهد. همچنین تأثیر غیر مستقیم سرعت پردازش اطلاعات بر خلاقیت بیشتر از تأثیر مستقیم آن بود، یعنی هوش به عنوان واسطه بین خلاقیت و سرعت پردازش اطلاعات عمل می کند.
نتیجه گیری: نتیجه کلی این پژوهش کاوشی در جواب دادن به سؤالات اساسی در مورد ادبیات خلاقیت است و توانست به بخشی از سؤالاتی که در 50 سال اخیر در این حوزه مطرح است، پاسخ دهد. مثلا اینکه رابطه مشاهده شده بین هوش و خلاقیت ناشی از متغیر سومی به نام سرعت پردازش اطلاعات است.
[1]. WAIS-R
[2]. ZVT
[3]. KDT
پرونده مقاله
زمینه: صنایع فرهنگی خلاق با تولید مخاطبین جدید ارزشی و بهره گیری از دانش و تکنولوژی و به صورت کاملاً هدفمند در راستای تولید محصولات و خدمات فرهنگی مؤثر بوده و میتوانند ارتقای سرمایه فرهنگی جامعه را سبب گردند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه و رابطه میان شاخصهای صن چکیده کامل
زمینه: صنایع فرهنگی خلاق با تولید مخاطبین جدید ارزشی و بهره گیری از دانش و تکنولوژی و به صورت کاملاً هدفمند در راستای تولید محصولات و خدمات فرهنگی مؤثر بوده و میتوانند ارتقای سرمایه فرهنگی جامعه را سبب گردند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه و رابطه میان شاخصهای صنایع فرهنگی خلاق با ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران میباشد. روش:گروه نمونه شامل 350 نفر از مدیران ارشد و کارشناسان فرهنگی در سازمان و معاونتهای فرهنگی دانشگاههای آزاد اسلامی در 31 استان کشور بوده که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامههایی بودند که روایی محتوایی و ظاهری آنها توسط صاحب نظران فرهنگی و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (8/0) تأیید شدهاند. تحلیل دادهها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد صنایع فرهنگی خلاق میتواند 55% درصد از تغییرات ارتقای سرمایه فرهنگی را در وضعیت موجود و 18% درصد از تغییرات این متغیر وابسته را در شرایط مطلوب تبیین و پیش بینی نماید. همچنین، بین صنایع فرهنگی خلاق و ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و شاخصهای صنایع فرهنگی خلاق به درستی میتوانند ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران را به ویژه در شرایط موجود پیش بینی نمایند. یافتههای این پژوهش میتوانند راه گشای برنامه ریزان، در راستای تحقق سیاست گذاریهای ارتقای فرهنگی در کشور قرار گیرند.
پرونده مقاله
زمینه: سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی باعث بروز خلاقیت، ایده پروری، تسهیل رفتارهای نوآورانه و ریسک پذیری در سازمان می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر خلاقیت کارکنان در صنایع ریخته گری ایران در شهرصنعتی کاوه است. روش: این پژوهش بر مبنای چکیده کامل
زمینه: سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی باعث بروز خلاقیت، ایده پروری، تسهیل رفتارهای نوآورانه و ریسک پذیری در سازمان می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر خلاقیت کارکنان در صنایع ریخته گری ایران در شهرصنعتی کاوه است. روش: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی، از حیث روش به دست آوردن دادهها از نوع توصیفی- علّی و از نظر نوع داده های گردآوری شده که به وسیله پرسشنامه به دست آمدهاند، از نوع کمی میباشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار اسمارت پی. اِل.اِس 2[1]در دو بخش مدل اندازه گیری و بخش ساختاری انجام پذیرفت. در بخش اول ویژگی های فنی پرسشنامه به وسیله شاخص های پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا مختص پی. اِل .اِس[2] بررسی گردید و اصلاحات لازم صورت پذیرفت؛ در بخش دوم، ضرایب ساختاری مدل برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. جامعه آماری پژوهش شامل 110 نفر از کارکنان بود که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی، 86 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از این است که سرمایه اجتماعی بر روی خلاقیت کارکنان در صنایع ریخته گری ایران تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: این پژوهش میتواند به مدیران صنایع ریخته گری ایران در شناسایی ضعفها و قوتهای ارتباطات افراد درون سازمان در جهت بروز رفتارهای خلاقانه کمک کند. [1]. SMART PLS 2.0 [2]. PLS
پرونده مقاله