مقدمه: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای ساختار مدیریتی مراکز درمانی - بیمارستانی جهت جبران آسیبهای ناشی از مبارزه با کوید 19 میباشد.
روش پژوهش: این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش کیفی بوده و با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خب أکثر
مقدمه: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای ساختار مدیریتی مراکز درمانی - بیمارستانی جهت جبران آسیبهای ناشی از مبارزه با کوید 19 میباشد.
روش پژوهش: این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش کیفی بوده و با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان که به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شده بودند، سیاستهای موثر بر ساختار مدیریتی مراکز درمانی شناسایی و دستهبندی شدند. دادههای این بخش با استفاده از روش کدگذاری سه مرحلهای باز، محوری و انتخابی دستهبندی و تحلیل گردید روایی مقولهها و مضامین به دست آمده با استفاده از تائید خبرگان و پایایی با استفاده از روش باز آزمون برابر 83 درصد به دست آمد.
یافتهها: تجریه و تحلیل دادههای به دست آمده منجر به شکلگیری 179زیر مقوله 43 مقوله و 8 مضمون اصلی گردید طی این پژوهش 8 عامل حمایتهای اجتماعی سازمان، اقدامات انگیزشی، اقدامات رفتاری، اقدامات مالی و رفاهی، ارتباطات باز، سیستمهای مدیریتی، سیاستهای سازمانی و سیاستهای منابع انسانی به عنوان مضامین اصلی پژوهش انتخاب گردید.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از کد گداری دادههای کیفی سبک دمکراتیک مدیریت و افزایش خدمات رفاهی به عنوان مقولههای کلیدی ساختار مدیریتی مراکز درمانی به دلیل تکرار مکرر در بین کدهای دریافتی انتخاب گردید و بر اساس تعداد تکرار کدهای دریافتی مضامین خدمات رفاهی با ضریب 0.172، سیاستهای منابع انسانی با ضریب 0.152 و راهکارهای انگیزشی با ضریب 0.148به ترتیب رتبههای اول تا سوم را به خود اختصاص دادند .
تفاصيل المقالة
دستیابی به توسعه پایدار شهری مستلزم دارا بودن یک شهر از شاخصهایی است که بتواند امکانات و نیازهای یک شهر را در حد مورد نیاز تامین کند به گونه ای این نیازها نه تنها برا ی نسل حاضر بلکه برای نسلهای آینده هم بتواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف مقاله ارزیابی متغیرهای وضعیت تو أکثر
دستیابی به توسعه پایدار شهری مستلزم دارا بودن یک شهر از شاخصهایی است که بتواند امکانات و نیازهای یک شهر را در حد مورد نیاز تامین کند به گونه ای این نیازها نه تنها برا ی نسل حاضر بلکه برای نسلهای آینده هم بتواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف مقاله ارزیابی متغیرهای وضعیت توسعه پایدار شهری در شهر اندیمشک و ارائه مدل متناسب است. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. نمونه مورد مطالعه 300 نفر از شهروندان اندیمشک هستند که با روش نمونه گیری احتمالی از نوع طبقه بندی متناسب با حجم و تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای انجام مباحث آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزارspss استفاده شده است. نتایج این پژوهش حکایت از رابطه مستقیم بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته می باشد. به عبارت دیگر رابطه بین مشارکت مردمی، مسایل فرهنگی، ساختار مدیریت شهری، مسایل زیست محیطی و توسعه پایدار شهری وجود دارد.
تفاصيل المقالة
مقدمه و هدف پژوهش: رکن اساسی توسعه پایدار شهری مدیریت بهینه شهر است .با توجه به رشد فزاینده جمعیت شهری و به منظور کنترل منابع و سرمایههای مادی و معنوی و عملکرد بهینه شهرداری مشارکت همه شهروندان به ویژه نخبگان ضروری است. تجربه جوامع تمرکزگرا نشان داده است که نگاه یکسو ن أکثر
مقدمه و هدف پژوهش: رکن اساسی توسعه پایدار شهری مدیریت بهینه شهر است .با توجه به رشد فزاینده جمعیت شهری و به منظور کنترل منابع و سرمایههای مادی و معنوی و عملکرد بهینه شهرداری مشارکت همه شهروندان به ویژه نخبگان ضروری است. تجربه جوامع تمرکزگرا نشان داده است که نگاه یکسو نگر و برنامهریزی از بالا به پایین در شهر مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد. مشارکت نخبگان و نظارت مردم سطح کارایی مدیران را بالا میبرد. هدف این تحقیق، دستیابی به حکمروایی خوب شهری و ارائه شاخص هایی برای حکمروایی خوب شهری در ،شهر یاسوج است.
روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و پیمایشی، و گردآوری مطالب، مبتنی بر پرسشنامه است. فرضیات تحقیق مبتنی بر این است که به نظر می رسد سه مؤلفه مشارکت، پاسخگویی و کارایی در شهر یاسوج در سطح مناسبی نیست و بین نظرات افراد تحصیلکرده و سایر شهروندان خصوصاً در رابطه با مشارکت تفاوت معنی داری وجود داشته باشد. برای بررسی فرضیات بالا از آزمون های سطح معنیداری[i] و همچنین روش آمار استنباطی[ii] رای سنجش تفاوت معناداری گروه های مختلف اجتماعی تبیین شده است. در نهایت نتایج با استفاده از نرمافزار ARC/GIS نمایش داده شده است.
یافتهها: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش مشخص می گردد که میزان مشارکت مردم در مدیریت شهر یاسوج در سطحی پایین تر از میانگین مفروض پژوهش و معادل 023/0- است. مؤلفهی پاسخگویی با میانگین 0257/0 در سطحی بالاتر از متوسط قرار دارد. مؤلفهی کارایی با میانگین 003/0- از سطح متوسط پژوهش کمتر است.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن دارد که مدیران و مسئولین حوزه برنامه ریزی شهر یاسوج بدون توجه به نظرات مردمی و تنها با توجه به اطلاعات درون سازمانی نسبت به برنامه ریزی در شهر اقدام کرده اند. در میان مؤلفههای حکمروایی شهری در شهر یاسوج، میزان مشارکت و کارایی در سطحی پایین تر از میانگین مفروض پژوهش و میزان پاسخگویی در سطحی بالاتر قرار دارد. از این رو فرضیه اول و سوم پژوهش تأیید و فرضیه دوم مورد تأیید قرار نگرفت.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications