یکی از مهمترین موضوعات استراتژیک در عرصه روابط بینالمللی کشورها و حوزه امنیت بینالملل، موضوع کنترل تسلیحات و خلع سلاح میباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد آمریکا به خلع سلاح و کنترل تسلیحات با نگاهی به حوادث 11 سپتامبر 2001-2020 میباشد. روش پژوهش توصی أکثر
یکی از مهمترین موضوعات استراتژیک در عرصه روابط بینالمللی کشورها و حوزه امنیت بینالملل، موضوع کنترل تسلیحات و خلع سلاح میباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد آمریکا به خلع سلاح و کنترل تسلیحات با نگاهی به حوادث 11 سپتامبر 2001-2020 میباشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که خلع سلاح و کنترل تسلیحات کشتارجمعی همواره یکی از مهمترین مسائل مطرح در سطح نظام بینالملل و بهخصوص در روابط روسیه و آمریکا بوده است. پیشینه خلع سلاح و کنترل تسلیحات در دوران پس از جنگ سرد بسیار مغشوش و پیچیده است. در اوایل دهه 1990 تمایل زیادی به انعقاد موافقتنامههای کاهش تسلیحات وجود داشت. بعد از حادثه 11 سپتامبر همکاریهای بینالمللی صلحآمیز چندجانبهگرا پایان نیافتند؛ بلکه با توجه به حرکتهای دولت آمریکا، قواعد بازی اولاً جنبه نظامی بیشتری به خود گرفت و این باعث ایجاد تغییر در گفتمانهای بینالمللی شده است. ثانیاً یکجانبهگرایی در مقابل چندجانبهگرایی مطرح گردید. این تحول همه کشورها را متأثر کرد.
تفاصيل المقالة
حادثه 11 سپتامبر سال 2001 مبداء تحولات پیچیدهای در روابط میان کشورهای پیشرفته مخصوصاً ایالات متحده آمریکا و ملل جهان سوم گردید. این حادثه بسیاری از معادلات استراتژیک قدرتهای بزرگ در سطح جهان را تغییر داد. آمریکا در سال 2003 به بهانههای مختلف از جمله تلاش دولت عراق بر أکثر
حادثه 11 سپتامبر سال 2001 مبداء تحولات پیچیدهای در روابط میان کشورهای پیشرفته مخصوصاً ایالات متحده آمریکا و ملل جهان سوم گردید. این حادثه بسیاری از معادلات استراتژیک قدرتهای بزرگ در سطح جهان را تغییر داد. آمریکا در سال 2003 به بهانههای مختلف از جمله تلاش دولت عراق برای تولید و استقرار سلاحهای کشتار جمعی، کمک به ترروریسم، مخالفت با هر گونه صلح میان اسرائیل و اعراب و تهدید کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به خصوص حمله این کشور به کویت ،به آن حمله نمود. هدف این پژوهش بررسی سیر جهت گیری سیاست خارجی آمریکا در عراق از سال 2003 تا سال 2023 است. روش این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با استفاده از روش توصیفی - تحلیل مبتنی بر روش تحلیل محتوای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استراتژیهای آمریکا در عراق از سال 2003 تا 2005 مبتنی بر مداخله تا مصالحه بوده و از مقطع نوامبر 2005 تا ژانویه 2007 استراتژی پیروزی در عراق را انتخاب کردند. پس از سالهای 2007 تا 2010 استراتژی مصالحه، جلوگیری از شکست، افزایش نیرو و بازگشت موفقیت آمیز را در پیش گرفت. پس از خروج از عراق و استقرار پایگاههای نظامی در کشور عراق؛ راهبردهای بیثبات سازی عراق، اختلافات میان هویتی تا رقابتهای درون مذهبی، تفرقه افکنی، تخریب هویت ملی از طریق اقلیم سازی و راهبرد ابزار ناکارآمدسازی نرم دولت عراق را اتخاذ نمودند.
تفاصيل المقالة
Aiming at highlighting the important role of print media discourse in the implicit transfer of the dominant ideology of discourse context, the present data-driven paper demonstrates how the lexical features of repetition and synonymy as well as the structural and themat أکثر
Aiming at highlighting the important role of print media discourse in the implicit transfer of the dominant ideology of discourse context, the present data-driven paper demonstrates how the lexical features of repetition and synonymy as well as the structural and thematic features of passivization, nominalization and predicated theme were utilized by the discourse producers to mediate between their own underlying ideology and the target readers' understanding of the events of September 11, 2001. Through a comparative statistical analysis of the print media discourse of the data for the study written in two ideologically opposing contexts of Syria and America, we have tried to explicate how the discourse producers utilized various lexical and thematic strategies to produce different impressions of the event and implicitly impose the underlying ideology on the readers.
تفاصيل المقالة
همواره درحوزه ی علم سیاست و به ویژه در مناسبات و روابط بین الملل به تروریسم موضوع عنوان موضوع مهم و در خور توجه مطرح بوده است؛ تا اینکه بعد از حادثه ی تروریستی یازده سپتامبر توجه به پدیده ی تروریسم در اولویت قرار گرفت و این موضوع به اصلی ترین بحث کنفرانس های سیاسی و ر أکثر
همواره درحوزه ی علم سیاست و به ویژه در مناسبات و روابط بین الملل به تروریسم موضوع عنوان موضوع مهم و در خور توجه مطرح بوده است؛ تا اینکه بعد از حادثه ی تروریستی یازده سپتامبر توجه به پدیده ی تروریسم در اولویت قرار گرفت و این موضوع به اصلی ترین بحث کنفرانس های سیاسی و رسانه های گروهی جهان واقع شد. این حادثه ی تاریخی و فراموش نشدنی، به عنوان نقطه ی عطفی در نظام بین الملل، مفهومی جدید و نگرشی نو به موضوع تروریسم بخشید. و از آنجا که تروریست های 11 سپتامبر همگی مسلمان و از کشورهای عربی بودند؛ رسانه های گروهی غرب که بیشترتحت تأثیر بنگاه ها و محافل یهودی و صهیونیستی قرار دارند، تلاشهای خود را برای اثبات ماهیت تروریستی دین اسلام و دست داشتن مسلمان ها و از جمله اعراب در این حملات انتحاری مصروف داشته اند. در بیشتر تفاسیر و تحلیلهای خود نیز
جهاد اسلامی را مترادف با تروریسم معرفی می کنند؛ به گونه ای که بسیاری از غربی ها ضمن مرتبط دانستن تمدن اسلامی با تروریسم، عقبه ی حوادث و رویدادهای تروریستی معاصر را تفکرات و اندیشه های اسلامی می دانند. لذا در این مقاله تلاش می شود ضمن ارائه ی تعریفی از تروریسم و اشاره ی مختصر به سابقه ی تاریخی آن، از منظر دینی و اسلام این موضوع مورد بحث و تدقیق قرار گیرد و ضمن تعریف و تحدید آن با توجه به ایات قرآن، احادیث، روایات و سنت و سیره ی نبوی، نهایتاً برائت اسلام از اندیشه های تروریستی، تفاوت و تمایز آن با مقاومت مشروع مشخص و معین گردد.
تفاصيل المقالة
پس از یازده سپتامبر، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومتهای چالشساز هژمونی، در کانون راهبرد نوین امنیّت ملّی آمریکا قرار گرفت. نومحافظهکاران در سیاست خارجی، بر راهبرد تغییر رژیمهای چالشگر، تمرکز کردند. گام نخست، افغانستان را دربرگرفت. این پژوهش، با درنظرگرفتن اهمیت ر أکثر
پس از یازده سپتامبر، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومتهای چالشساز هژمونی، در کانون راهبرد نوین امنیّت ملّی آمریکا قرار گرفت. نومحافظهکاران در سیاست خارجی، بر راهبرد تغییر رژیمهای چالشگر، تمرکز کردند. گام نخست، افغانستان را دربرگرفت. این پژوهش، با درنظرگرفتن اهمیت راهبردی یورش نظامی به همسایهی ایران، در جستوجوی پاسخ این پرسش برمی آید که دانشگاهیان ایران ، چه دیدگاهی در این زمینه داشتهاند. بنابراین، با محدودسازی حوزهی پژوهش به مقایسهی نوشتارهای سه آمریکاپژوه، فرضیهی نوشتار (جنبههای دوگانهی نظامی و غیرنظامی یورش آمریکا به افغانستان در راستای حذف دولت فرومانده و ایجاد دولت سرمشق) را بررسی می نماید.
تفاصيل المقالة
چکیده
حادثۀ 11 سپتامبر2001 و پیامدهای ناشی از آن، باعث شد تا تروریسم و ضرورت مقابله با آن به اولویت اول سیاست خارجی آمریکا در نظم جهانی و سازمانهای منطقه ای ازجمله نفتا تبدیل شود. با توجه به این امر، سؤال اصلی مقاله حاضر این است که ایالاتمتحدۀ آمریکا چگونه کشورهای عض أکثر
چکیده
حادثۀ 11 سپتامبر2001 و پیامدهای ناشی از آن، باعث شد تا تروریسم و ضرورت مقابله با آن به اولویت اول سیاست خارجی آمریکا در نظم جهانی و سازمانهای منطقه ای ازجمله نفتا تبدیل شود. با توجه به این امر، سؤال اصلی مقاله حاضر این است که ایالاتمتحدۀ آمریکا چگونه کشورهای عضو نفتا را به همراهی در برنامه مقابله با تروریسم متقاعد کرد؟ در پی یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش، نویسندگان مقاله با استفاده از "تئوری شناخت" سعی کرده اند صعود مبارزه با تروریسم به صدر برنامههای امنیتی نفتا را توصیف و تبیین نمایند.
نتایج این پژوهش نشان می دهد آمریکا بهعنوان تنها ابرقدرت نظام بینالملل تلاش کرد تا با ایجاد محرک ها و انگیزه های مختلف، کشورهای عضو نفتا را به همراهی با خود ترغیب نماید. در این راستا، این کشور از دو پایه تفکری "وابستگی تجارت - امنیت" و "امنیت بشر"، برای رسیدن به این هدف بهره جست.
تفاصيل المقالة
دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های دیپلماسی عمومی ابزار موثر اعمال سیاست خارجی به حساب می آید؛ در این میان ایالات متحده در طول دهه های گذشته با در اختیار داشتن انحصار نسبی تولیدات فرهنگی و رسانه ای به طور گسترده ای به بسط نفوذ قدرت نرم خود در سراسر جهان مبادرت ن أکثر
دیپلماسی رسانه ای به عنوان یکی از شاخه های دیپلماسی عمومی ابزار موثر اعمال سیاست خارجی به حساب می آید؛ در این میان ایالات متحده در طول دهه های گذشته با در اختیار داشتن انحصار نسبی تولیدات فرهنگی و رسانه ای به طور گسترده ای به بسط نفوذ قدرت نرم خود در سراسر جهان مبادرت نموده است. جریان بازنمایی رسانه ای هالیوود در دوران جنگ سرد و در راستای مقابله با ایدئولوژی کمونیسم مورد تحلیل و بررسی بسیطی توسط اندیشمندان چپ گرا قرا گرفته است. مقاله حاضر به این نکته اشاره دارد که پس از وقوع حادثه یازده سپتامبر تا کنون، روندی مبنی بر بازنمایی رسانه جهان اسلام و بر پایه اسلام هراسی شکل گرفته که هدف آن ایجاد و تثبیت کلیشه های فکری و طبیعی سازی نگرش منفی از خاورمیانه در اذهان عمومی جهانی است. این روند به عکس نمونه مشابه در دوران جنگ سرد با غفلت نسبی پژوهشی و نظریه پردازی مواجه گشته و جریان انتقادی نظام مندی در میان روشنفکران و تحلیل گران شکل نگرفته است. در این مقاله ضمن تمرکز بر جریان مذکور در هالیوود، آثاری که بر این محور تولید شدهاند مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications